بایگانی برچسب: s

اُذُن خَیر یا گوش فعال

(چه باید کرد؟!/۲)

آنچه این روزهای سخنگوی جوان دولت (آقای بهادری جهرمی) در شرایط به ظاهر قفل شده دانشگاه از خود نشان داد، عمل به سیره حکمرانی نبوی بود.

آیه ۶۱توبه، “گوش فعال” بودن پیامبر(ص) را چنین توصیف می کند که منافقان هم به او می گفتند: اُذُن! یعنی گوش! (یقولون هو اُذُن)

خداوند آن صفت حکمرانی پیامبر(ص) را تحسین می‌کند: قُل اُذُنُ خَیر لکم: بگو گوش خوبی برای شماست!

گوشِ خوبِ حکمران، نه فقط شنیدن حرفهای خوب؛ بلکه شنیدنِ خوب است[۱]. حتی اگر در بین گویندگان عبدالله بن نُفیل‌ها و منافقانی باشند و حرفهای غلط یا قصدهای سوئی داشته باشند. این احترام حکمران به هر حرف از هر گوینده جزو سیره حکمرانی اسلامی است.

رهبری مکرر از هفته‌ای یکبار رفتن خود به دانشگاه در اوایل انقلاب و توصیه‌ی این کار به مسئولان گفته‌اند [۲]که متاسفانه تا کار قفل نشود خوب انجام نمیشود!

واقعیت این است که این نسلِ مدرسه و دانشگاه هیچکدام نه انقلاب و نه دفاع مقدس را از نزدیک ندیده‌اند. پیمایش‌های واقعی دستگاه‌های نظام هم می‌گوید اینها عمدتا دیتاهای اطلاعات خود را از غیر رسانه‌ها و تریبون‌های نظام می‌گیرند.

پس بازگفتن‌ها بس است و شنیدن‌ها لازم‌تر است. گوش فعال چهره‌های نظام فقط زمینه تخلیه روانی جوانان نیست، آشنایی با دید و دغدغه و زبان آنهاست. از اینرو برای مسئولان از نان شب لازم‌تر است. یعنی ‌ی این شنیدن برای مسئولان و چهره‌های نظام بیشتر از آورده‌اش برای دانشجویان و دانش آموزان است.

پس نباید محاسبه کنند در چنین فضاهای پر هیاهویی مگر چه می‌شود گفت؟! و نتیجه بگیرند که فعلا برای گفتگو مناسب نیست!

از قضا برای اُذُن خَیرِ حکمرانی الان از همیشه مناسب‌تر است، چون نه دانشجوی خاص که قاطبه دانشجو و دانش آموز هجوم می‌کنند و واقعیت نسلی بهتر خود را نشان می‌دهد.

خوب است:

  1. آقای رئیسی خود و وزرایش را به دانشگاه‌های مختلف، دوره بفرستد و کار سخنگوی جوان را امتداد دهد.
  2. رئیس مجلس و کمیسیون‌های مرتبط و چهره‌های شورای انقلاب فرهنگی و روسای صدا و سیما همین کنند. بروند از نزدیک مدرسه‌های دخترانه‌ای که روسری برداشته‌اند و اعتراض تند می‌کنند را بشنوند. بهترین بازخورد برای میزان تحقق مصوبات و اعتبارات دهه گذشته‌شان همین شنیدن است!
  3. .شورای سیاست‌گذاری و سازمان تبلیغات و بسیج اساتید؛ ائمه جمعه، روحانیون و فعالین حزب اللهی درشت‌گو را ملزم به این اُذُن خیر کنند. تاکید کنند: بیشتر بشنوید و کمتر بگویید! خدا میداند راهی بهتر از این برای گام دوم انقلاب نیست! تیزی‌ها و تندی‌های در فکر و بیان -که حاصل فقط با خودی سخن گفتن است- گرفته و انقلابی‌گریِ متین و معقول شکل می‌گیرد. جای انفعال از اصول و آرمانها، روش‌ها و بیان‌ها نو می‌شود.
  4. می‌دانم از این کارگاه عملی بسیاری از متصدیان سیاست و فرهنگ و اقتصاد و امنیت[۳] و قضاء، باز طفره می‌روند. دانشجویان طومار دعوت از مسئولین مرتبط را ساز کنند و مدعو را به خیل دانشجوی کف دانشگاه بسپارند تا اُذُن خیر شکل بگیرد.

این قدم اول برای برگشت “امر سیاسی” به دانشگاه است.

هیاهوها و حتی ناسزاهای امروز در دید عمیق، هم سنگ بی‌تفاوتی دیروز کف دانشگاه است.[۴] با گوش فعال، امر سیاسی برمی‌گردد، فحاشی‌ها نخواهد ماند!

برگشتِ امر سیاسی به دانشگاه بیشتر از گوش فعال هم می‌خواهد که در یادداشت دیگری خواهم گفت!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۸/۴

[۱] اگر به المیزان ذیل این آیه رجوع کنید برای تفسیر (اُذُن خیر) دو وجه مطرح است:

الف) اضافه (اذن) به (خیر) اضافه حقیقی است که معنا میشود: او بسیار شنواست ولی آنچه خیر است را می شنود؛ یعنی “مسموع” خیر است.

ب) اضافه موصوف بر صفت است که معنا این می‌شود که او گوش است لکن گوشی با این صفت که برای شما خیر است؛ یعنی “استماع” خیر است. حتی پاره‌ای از حرفهایی که برای مسلمانان خیر نیست، گوش می دهد. علامه طباطبایی همین وجه دوم را مناسب‌تر با سیاق آیه می‌داند.

[۲] ایشان در روزهایی که دانشگاه در تسلط گروه های معارض افتاد و تیراندازی در دانشگاه می شد این حضور هفته گی را قطع نکرد (ر.ک: خاطره ایشان در بیانات۹۶/۳/۱۷)

[۳] رهبر انقلاب اسلامی حتی حضور فرماندهان نظامی را لازم می‌داند: “از مطالب دیگری که گفته شد مساله حضور مسئولان در دانشگاه است. این اشکال کاملا وارد است. من عقیده‌ام این است که مسئولین باید در دانشگاه‌ها شرکت کنند روسای سه قوه، مسئولین میانی، رئیس صدا و سیما، مسئولین سپاه و نیروهای مسلح اینها بروند با دانشجوها جلسه بگذارند و حرفهای گفتنی دانشجوها را بشنوند.”(۹۱/۵/۱۶)

[۴] رهبر انقلاب اسلامی صریحا می‌فرماید: “خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کرده اند و می کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند”(۷۲/۸/۱۲)

پیشنهاد برای این روزها:

بچه حزب اللهیِ شاهنامه!

“من یک وقت گفتم که اسفندیار مثل این بچه حزب اللهی های امروز خود ماست! در فرهنگ شاهنامه یک حزب اللهی غیور دین خواه مبارز وجود دارد”. (رهبرانقلاب اسلامی؛۸۱/۱۱/۸)

 

اگر حزب اللهی امروز هم بخواهد مثل اسفندیار شاهنامه باشد:

– رویش دائم مثل روئین تنی اسفندیار!

– همیشه در صحنه و خسته نشو در هفت خان نبرد اسفندیار!

– نبردها در میدان های متفاوت مثل اسفندیار؛ از نبرد با گرگ و شیر و اژدها و سیمرغ تا نبرد با زن جادوگر اما فریبا!

را می خواهد.

 

اگر بخواهد از اسفندیار، تجربه فعال بسازد و “آینده از آن حزب اللهی هاست” را جای تراژدی اسفندیار شاهنامه قرار دهد؛ باید:

– در کنار دین خواهی و غیرت اش، مراقب نقطه ضعف اسفندیار (چشم اسفندیار) باشد!

صحنه را درست ببیند و دچار اشتباه محاسباتی نشود! اعتماد به خدا را هم از دست ندهد.

– بین ایران و انیران (=ضد ایرانیان) فرق بگذارد! آنجور که با ارجاسپ و توران (انیران) می جنگد با هم وطن و دارای خدمت (حتی اگر رستم نباشد) نجنگد!

در ایران گفتگو و حَکَم پذیری را بر نبرد ترجیح دهد!

پ.ن:

به روزهای سخت فحاشی و هتاکی و گفتگو گریزی آگاهم. همه دستِ همه انیران که رو شود، گفتگو ساز می گیرد!

 

محسن قنبریان

ایران و انیران!

حکیم فردوسی در شاهنامه، “انیران” (یا: نیران) را برای اقوام ضد ایرانی به کار می برد.

از جمله آنها رومیان (غربیان امروز) اند که چنین سودایی در سر دارند:

همه بومتان پاک ویران کنم از ایران به شمشیر، نیران کنم

حالا که دست لابی های صهیونیستی هم در تجمع برلین برملا شده، بهتر فلسفه پرچم های تجزیه ی ایران روشن می شود.

آن ۲درصدِ حاضر، جواب دهند با ایران اند یا انیران؟!

آیا حکومت‌ باید مردم را به بهشت ببرد؟ (بخش دوم)

 

امام علی(ع) می‌فرمایند: « اگر از من پیروى کنید، به خواست خدا شما را به راه بهشت حمل خواهم کرد، هر چند سخت و دشوار و پر از تلخى‌ها باشد.» (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۶)

یعنی حکومت در خدمت مردم خواهد بود تا این مسیر طی شود. به عبارتی حکومت وظیفه راه‌سازی و تسهیل کردن مسیر بهشت را دارد نه اینکه رونده را به زور بهشت ببرد.

آزادی فکر و حق انتخاب را نباید از افراد گرفت؛ بهشت بردن با زور و فشار و تحمیل نیست!

آیا این وظیفه حکومت به این معنی است که هیچ حکم اجباری و الزامی در اسلام نیست؟! اگر بهشت بردن با زور و اجبار نیست پس حد شرعی و احکام اجباری دین برای چیست؟!

اجرای حدود شرعی برای بهشت بردن شخص مجرم نیست؛ برای حفاظت از جامعه و باز ماندن مسیر درست است. مجازات زناکار و دزد و قاتل برای بهشت بردن آنها نیست، برای این است که خانواده، کسب و کار حلال و حق حیات در جامعه محترم شمرده شود و محفوظ بماند.

برخی از سیاست‌ها و سازوکارها هم در مسیر بهشت مانع ایجاد می‌کنند.

قاچاقچی بی‌حجابی و انحصارگر حجاب، تولید کننده‌های بی‌حجابی در جامعه هستند. بیشتر از بی‌حجاب باید با تولیدکننده‌های بی حجابی مبارزه شود.

صوت کامل این سخنرانی را از اینجا بشنوید.

تاریخ سخنرانی ۳۱ فروردین ۱۴۰۱ است؛ ایده حجت الاسلام قنبریان برای مواجهه با مسئله بی‌حجابی را در این مطلب می‌توانید ببینید.

سهم نماز جمعه در جهاد تبیین

سواد تبیین!

منطقی ها می گویند؛ التزام به چیزی، التزام به لوازم آن هم هست.

اگر جهاد تبیین، واجب قطعی و فوری است (که هست)، لوازم آن هم باید مهیا شود.

تبیین اگر صرفاً رفع ابهامات و گره های ذهنی جوانان و جامعه هم باشد، علم و مهارت کافی در آن عرصه ها و بستره های ابهام زا را می خواهد.

نماز جمعه اگر تریبون رسمی و متیقنی برای این جهاد است، خطیبش باید قدرت رفع ابهام درعرصه های اقتصادی، روابط بین الملل و… را داشته باشد.

به شکل عجیبی خطبای پایتخت و شهرهای اصلی و بزرگ عموما اقتصاد یا روابط بین الملل و… را به شکل تفصیلی نمی دانند! لذا در ابهاماتِ مکرر این عرصه ها در حد شعار و کلیشه یا سرمقاله برخی روزنامه ها حاضر می شوند!

تبعیض در خطیب!

در رساله ها مساله ای به نام تبعیض در تقلید هست. یعنی وقتی مرجع اعلم در همه شئون زندگی پیدا نشد، مقلد، شئون خود را در هر بخش از اعلم آن بخش تقلید کند؛ مسائل عبادی از یک مرجع، مسائل اقتصادی از اعلم اقتصادی و…

به نظر می رسد در قحط الرجالِ متفکرینِ جامع مثل مطهری و بهشتی و… در مناصب، لازم باشد اقلا ترکیب و چینش خطبای شهرهای بزرگ طوری باشد که سرجمع از جامعیت آرمانهای انقلاب و اسلام دفاع شود.

محسوس و ملموس است حتی خطبه های پایتخت و قم و مشهد و… چنین پوشش متوازن و فراگیری ندارد و نوعا در جنبه های خاصی بسط دارد.

عجیب اینکه برخی مراکز مهم اصلا امام جمعه موقتی هم کنار خطیب اصلی نیست که احیانا گهگاهی از آرمانی مثل آزادی و جمهوریت و عدالت و… هم بگوید!

تکمیل جای تعویض!

وقتی مصالح امام جمعه گی های متوسط به پایین اما طولانی مدت برایم روشن نیست، نمیتوانم قضاوتی کنم؛ اما میتوان وقتی تعویض در مواردی نزدیک به محال است اقلا مطالبه تکمیل کرد.

به اقتضای جهاد تبیینی که عمدتا ابهاماتش گره خورده در بستره های اقتصادی، روابط خارجی، روشهای مدرن حکمرانی و… است؛ باید ترکیب خطبای کانون های اصلی به نفع جهاد تبیین همه جانبه تکمیل شود.

منظورم افزودن دکترحجه الاسلام های صرفا مدرک گرفته کنار خطبای مشهور نیست، بلکه صاحب نظرانی که با سواد تفصیلی و شناخت جزیی از عرصه های حکمرانی به نظرگاهی درست و انقلابی رسیده باشند.

محسن قنبریان

جهاد تبیین از سوی منتقدها!

آیا منتقدین و معترضین وضعیت موجود هم می توانند مشارکتی در جهاد تبیین داشته باشند؟! آنرا تخدیری و مُسکن نبینند؟!

ظاهرا اول باید از شنیدن نترسیم و مشکل ذهنی اینها را بیرون بکشیم یا اقلا حرفشان را بشنویم!

بین:

  1. گزارش عملکرد و پیشرفت ها،
  2. صنوف توجیه و توضیح عقب ماندگی‌ها و ضعف‌ها،

آیا چیز سومی برای تبیین وجود دارد؟!

چیز سوم را برای هلی‌بُرن جهادگران دو رسته بالا نمی‌خواهم؛ برای اضافه کردن احتمالی برخی منتقدین و معترضین به جهاد تبیین لازمش دارم!

منتقدها و معترض‌هایی که به عناد با جمهوری اسلامی نرسیده‌اند و حتی هنوز گوشی پی فرمان ولی فقیه دارند، همه‌شان مصرف کننده فضای رسانه‌ای دشمن نیستند! عده ای از آنها مستقیم درگیر بن‌بست‌نماها و عقب ماندگی‌ها هستند! دشمن از گزارش اینان می‌گیرد، نه حتما اینها از دشمن! قبول کنید برای این طیف؛ توجیهات یک طلبه در قم با ادله پیشینی و بعضا عرفانی، یا گزارش عملکرد و پیشرفت‌ها بوسیله رسانه ملی یا آتش به اختیارها، قانع کننده نباشد!

مثلا به کسی که نمونه‌ها او را به: کج ساختاری، فساد شبکه‌ای، حلقه‌های دربسته، سیستم‌های ضدتحولی و…رسانده؛ گزارش از موشک نقطه زن و سلول بنیادین کاری نمی‌کند! اگر بی‌باک باشد به شما خواهد گفت: ناپلئون‌ها و نازی‌ها هم پیشرفته شدند اما آزادی، عدالت، جمهوریت و… را واگذاشتند!

آن چیز سوم به نظر من:

تبیین درست و پیشرونده مساله‌های یاد شده است.

گزارش آن کج ساختار یا فساد و… را یک منتقد اهل کاوش منتشر می‌کند، یک متکلم نظام، در مقابل با ادله شبه عرفانی به “شیخ ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت” تاویل می‌برد!

 رسانه‌چی‌ها، آنرا متهم به ناامیدکردن مردم و افتادن در پازل دشمن می‌کنند! دشمن هم واقعا همین گزارش‌های بی مزد را مساله می‌کند! یعنی چتر تحلیل بر آن و موارد مشابه می‌اندازد و به اصول جمهوری اسلامی (مقاومت، استقلال، اصل ولایت فقیه و…) می‌کشاند!

در این روال، جهاد تبیین به نقاش و ستیز با هم و ذره‌ای شدن و پیروزی دشمن می‌انجامد.

اما؛ ردیابی آن مساله‌ها تا خاستگاه اصلی‌شان + تقابل با دشمن و اثبات اینکه از قضا آن خاستگاه و زایشگاه مشکل، ضداصول ج.ا است؛ جهاد تبیین سوم است که منتقدان انقلابی می‌توانند با دو رسته دیگر هم افزایی کنند!

مانع اصلی جهاد تبیین سوم، اصالت دادن به افراد در مقابل آرمان و اصول است. همان افراد و حلقه‌های خاص، ترجیح می‌دهند تحلیل دشمن پذیرش شود تا اینکه منافع یا سلیقه آنان تغییر کند! ترجیح می‌دهند تیر به اصول اصابت کند اما به سلیقه فکری یا منافع عملی آنان تعرضی نشود!

لذا آن ردیابی منسجم که نتیجه‌اش دفاع تفصیلی از اصول جمهوری اسلامی مقابل دشمن، اما همراه با مطالبه تغییر رویه‌ها و آدم‌هاست، جای جهاد تبیین، برچسب پازل دشمن می‌خورد تا بیرون شود! تعدادی جوان انقلابی در فرمان جهاد تبیین رهبر انقلاب جا نگرفتند و مخالف‌خوان شدند هم اصلا برایشان مهم نیست!

محسن قنبریان

تخطئه، هدیه الهی است؟!!

مهمترین اندیشه امام خمینی و جمهوری اسلامی ولایت مطلقه فقیه بود.

امام جمعه تهران قرائتی از آن ارائه کرد که موجب مباحثه و مکاتباتی بین ایشان و امام شد.

امام در عین پافشاری بر ولایت مطلقه، حق اشکال را به رسمیت شناخت و بالاتر تخطئه کردن (نسبت خطا دادن به همدیگر) را هم یک هدیه الهی شمرد:

“نباید ماها گمان کنیم که هر چه مى ‏گوییم و مى‏ کنیم کسى را حق اشکال نیست. اشکال، بلکه تخطئه، یک هدیه الهى است براى رشد انسانها.” (امام خمینی۶۶/۱۰/۱۶)

براندازان فتنه جو از یکسو، متملّقان و طوطی صفتان از سوی دیگر این هدیه الهی را در جمهوری اسلامی کم و کمتر کردند؛ نسلی را پای منبر و تریبون باقی گذاشتند که اغلبِ هنرش کشف و اتهام زاویه های فکری و عملی با ولایت است!

ولیّ فقیه اما در کتاب طرح کلی، ایمان مقلدانه و متعصابه ی یک نسل را موجب سیل بی دینیِ نسل بعد می شمرد!

محسن قنبریان

 

دشمن داریم…!

  • چرا جامعه تشنه کلیپ های دو سه دقیقه ای بهشتی و مطهری است؟!
  •  آزادی را کم می کنیم، چون دشمن داریم!
  • جمهوریت را محدود می کنیم چون دشمن داریم!
  • دشمن هم دقیقاً همین را می خواهد!
    دشمن از هیچ چیز به اندازه این نفع نمی برد که جمهوری اسلامی را تبدیل کند به طالبان!

باتشکر از جنبش عَلَم بسیج مشکوه

 

مصاحبه/ ائتلاف عدالت و آزادی در حکومت علوی

مصاحبه حجت الاسلام قنبریان با روزنامه قدس تحت عنوان «ائتلاف عدالت و آزادی در حکومت علوی» منتشر می‌شود.

دریافت مصاحبه «ائتلاف عدالت و آزادی در حکومت علوی»

دریافت متن خارج از قالب روزنامه

  • تقابل عدالت و آزادی در غرب جدید
  • ائتلاف زیبای عدالت و آزادی در حکومت علی(ع)
  • عده ای آزادی او را برنتابیدند!
    او هم کسانی داشت که جگر خون کنند!
  • رئیس شرطه و فرمانده انتظامی اش…!
  • امام شهرک ۱۲۰۰۰نفری خوارج را علیرغم درخواست سرکوب، اجازه داد تا وقتی دست به اسلحه بردند…
  • ماجرای ۳۰نفری که میخواستند دیگر اطاعتش نکنند و مقاومت امام درقبال درخواست زندان کردن آنها…
  • عده ای هم عدالت او را برنتابیدند!
    از معاویه و عمرو عاص ها تا طلحه و زبیرها…
    حتی برادرش عقیل!
  • حتی حامی نظامی-فرهنگی اش نجاشی! همو که در صفین بیعت خون بسته بود و با شعرش هم از امام دفاع می کرد…
    اما امام حد براو جاری کرد بی تسامح!
    به معاویه فاش گفتند: تحمل عدالت علی(ع) را نداشتیم!

اگر پسندیدید در ایام شهادت امیرالمومنین(ع) به محبین شان هدیه‌اش دهید!