حجتالاسلام قنبریان
- عده ای تحمل آزادی اش را نداشتند و عده ای تحمل عدالتش!
- این مکتب هنوز همان جور است …
برگرفته از سخنرانی شب ولادت امام علی(ع)
حجتالاسلام قنبریان
برگرفته از سخنرانی شب ولادت امام علی(ع)
در شب ولادت امیرالمومنین علیه السلام مصادف با مورخه ۱۴ بهمن ماه ۱۴۰۱ ش، حجت الاسلام قنبریان میهمان دانشجویان دانشگاه شریف بوده و سخنانی تحت عنوان «تناسب آزادی و عدالت در حکمرانی علوی» ایراد فرمودند. صوت این نشست منتشر میشود.
تقریری از آن را اینجا بخوانید.
هریک از سه الگو به “لحاظ ذاتی” و به “لحاظ موقعیت و شرایط” قابل ارزش گذاری است.
هریک مبتنی بر درکی از ارزشها و روش تحقق آن و هم مبتنی بر محاسبه ای از وضعیت حجاب و کشف حجاب در جامعه است.
با همین دو می توان سه الگو را ارزش گذاری یا در موقعیت های متفاوت تجویز یا منع اش کرد.
محسن قنبریان ۱۴۰۱/۹/۲۲
رهبر انقلاب اسلامی: “ما جمع کردیم بین جمهوری و بین اسلامی؛ جمع کردیم بین حضور مردم و آراء مردم و معارف الهی؛ جمع بین این دو کارِ آسانی نیست، [ولی] ما این کار را به توفیق الهی انجام دادیم. البتّه نقصهایی داریم. من هیچ وقت ادّعا نمیکنم در این زمینهها نقص نداریم؛ نه، نقصهایی داریم امّا حرف، منطق، یک منطق جدیدی است در دنیا.”(۱۱آبان۱۴۰۱)
پ.ن: وظیفه نیروهای انقلابی در وهله اول فهم و برجسته کردن این منطق جدید و بعد تلاش برای رفع نقایص آن است. هنوز به نظر افراد حزب اللهی زیادی این منطق جدید یعنی جمع بین معارف و ارزشهای الهی با حضور و رای مردم -که حرف نوی جمهوری اسلامی است[۱]– خوب فهم نشده است. لوازم این منطق جدید در همه سطوح و رویه های حکمرانی خوب پیگیری و اجرا نشده است! قبول کنیم سطحی از مشکلات حکمرانی با مردم دقیقا از این نقایص است! محسن قنبریان [۱] “جمهوری اسلامی حرف نویی دارد ارزشهای الهی و مردم؛ این دوتا باید باهم توأم بشوند”.(۹۰/۱۰/۷) |
رهبر انقلاب اسلامی: “ما جمع کردیم بین جمهوری و بین اسلامی؛ جمع کردیم بین حضور مردم و آراء مردم و معارف الهی؛ جمع بین این دو کارِ آسانی نیست، [ولی] ما این کار را به توفیق الهی انجام دادیم. البتّه نقصهایی داریم. من هیچ وقت ادّعا نمیکنم در این زمینهها نقص نداریم؛ نه، نقصهایی داریم امّا حرف، منطق، یک منطق جدیدی است در دنیا.”(۱۱آبان۱۴۰۱)
پ.ن:
وظیفه نیروهای انقلابی در وهله اول فهم و برجسته کردن این منطق جدید و بعد تلاش برای رفع نقایص آن است.
هنوز به نظر افراد حزب اللهی زیادی این منطق جدید یعنی جمع بین معارف و ارزشهای الهی با حضور و رای مردم -که حرف نوی جمهوری اسلامی است[۱]– خوب فهم نشده است.
لوازم این منطق جدید در همه سطوح و رویه های حکمرانی خوب پیگیری و اجرا نشده است!
قبول کنیم سطحی از مشکلات حکمرانی با مردم دقیقا از این نقایص است!
محسن قنبریان
[۱] “جمهوری اسلامی حرف نویی دارد ارزشهای الهی و مردم؛ این دوتا باید باهم توأم بشوند”.(۹۰/۱۰/۷)
چکیده ای از سخنرانی حجت الاسلام قنبریان، در دانشگاه علم وصنعت تهران، دانشگاه شیراز منتشر میشود.
هرفتنه و التباسی حصحصه ای دارد!
آیه۵۱ یوسف کلمه اسرار آمیزی دارد:”اَلآن حَصحَصَ الحَقُّ” الان حق آشکار شد!
یوسف ازاول معصوم بود. برای گمان سوء احتمالی، پارگی پیراهن از پشت و شاهد و… هم آمد؛ اما وقتی این معصونیت، به مظلومیت رفتن به زندان(۷سال) انجامید، بعد از آن در مجمع زنان گفته شد: الآن حَصحَص الحق!
هرجا التباس و اشتباه، قاطی شدن باطلی در حقی، ودر یک کلمه فتنهای باشد؛ الآن حصحص الحقی دارد،یا باید داشته باشد؛ مقداری تدبیری مقداری تقدیری و ربانی.
شهادت مظلومانه زن و کودکان در شاهچراغ الآن حصحص الحق فتنه۱۴۰۱ بود!
مگر در ماجرای مهسا امینی وپس از آن چیزی از التباس، قاطی شدن حق و باطلی بود؟!
برای بعضی نه! اما یک جامعه باید منتظر هم بمانند. بعضی دیرتر میرسند، دیر باورترند، منابع اطلاعاتشان از دیگران است، به رسانه خودی و حتی مسئولین بی اعتمادند.
بعضی بسترهها هم بود، شکاف نسلی، گسل جنسیتی و مذهبی و…؛ بالتبع انتقادهایی از برخی رویکردها و عملکردها در حوزه زنان، حجاب و…بود.
اینها اقلا بنظر آن شهروندان حق و مانع دیدن باطلِ دشمن میشد.
۵ ضلعیِ معنای حصحصه:
این کلمه رازآلود فقط یکبار در قرآن آمده و پنج لبه معنا دارد که برای ما مشکل گشایی میکند:
[۱] یقال حصحص الشئ: اذا ظهر بعدخفاء او تبیّن بعد کتمان
[۲] اشتقاق از”حصه” = نصیب و قسمت. بانت حصه الحق و جهته من جهه الباطل
[۳] در سیره امیرالمومنین(ع) هم بین کشته “الهائشات”(فتنه ها و درگیری های شبانه و…) و “الغارات” یورش های تروریستی به شهرها و بی پناهان فرق است. برای دومی بود که فرمود اگر کسی بشنود و بمیرد ملامتی ندارد!
[۴] الحاصه: مایَحُصّ شعرها: یحلقه کله فیذهب به/ ناقه حَصّاء : لیس علیها وَبَر ظهوره ظهوراً یُذهب الباطل
[۵] در معانی حصحص: الحرکه فی الشئ حتی یستقرَّ فیه و یستمکن
[۶] حصحص فعل ثنائی مکرر بر وزن فعلل است و این صیغه دلالت بر تکرار حدوث فعل می کند.
پس عدالتِ حاکمیت بخصوص درباره خود و صاحبان قدرت و ثروت، عامل رفع اختناق و آزادی آفرین برای مردم است.
*۱* این تئوری حِکَمی توسط پیامبر(ص) و علی(ع) تحقق عینی یافت.
*۲* بیانیه شورای تامین سیستان و برخی تصمیمات و وعده های آن درباره حوادث ۸مهرماه زاهدان حرکتی بدین سمت است. کاش زودتر با اجابت درخواست نماینده ولی فقیه انجام می شد[۳].
محسن قنبریان
[۱] https://lib.eshia.ir/50006/1/19
[۲] پیام رادیو- تلویزیونی به ملت و اعلام «جمهوری اسلامی»
[۳] ۱۴نکته آیتالله محامی پیرامون حوادث و وقایع اخیر در سیستان و بلوچستان
(چه باید کرد؟!/۲)
آنچه این روزهای سخنگوی جوان دولت (آقای بهادری جهرمی) در شرایط به ظاهر قفل شده دانشگاه از خود نشان داد، عمل به سیره حکمرانی نبوی بود.
آیه ۶۱توبه، “گوش فعال” بودن پیامبر(ص) را چنین توصیف می کند که منافقان هم به او می گفتند: اُذُن! یعنی گوش! (یقولون هو اُذُن)
خداوند آن صفت حکمرانی پیامبر(ص) را تحسین میکند: قُل اُذُنُ خَیر لکم: بگو گوش خوبی برای شماست!
گوشِ خوبِ حکمران، نه فقط شنیدن حرفهای خوب؛ بلکه شنیدنِ خوب است[۱]. حتی اگر در بین گویندگان عبدالله بن نُفیلها و منافقانی باشند و حرفهای غلط یا قصدهای سوئی داشته باشند. این احترام حکمران به هر حرف از هر گوینده جزو سیره حکمرانی اسلامی است.
رهبری مکرر از هفتهای یکبار رفتن خود به دانشگاه در اوایل انقلاب و توصیهی این کار به مسئولان گفتهاند [۲]که متاسفانه تا کار قفل نشود خوب انجام نمیشود!
واقعیت این است که این نسلِ مدرسه و دانشگاه هیچکدام نه انقلاب و نه دفاع مقدس را از نزدیک ندیدهاند. پیمایشهای واقعی دستگاههای نظام هم میگوید اینها عمدتا دیتاهای اطلاعات خود را از غیر رسانهها و تریبونهای نظام میگیرند.
پس بازگفتنها بس است و شنیدنها لازمتر است. گوش فعال چهرههای نظام فقط زمینه تخلیه روانی جوانان نیست، آشنایی با دید و دغدغه و زبان آنهاست. از اینرو برای مسئولان از نان شب لازمتر است. یعنی ی این شنیدن برای مسئولان و چهرههای نظام بیشتر از آوردهاش برای دانشجویان و دانش آموزان است.
پس نباید محاسبه کنند در چنین فضاهای پر هیاهویی مگر چه میشود گفت؟! و نتیجه بگیرند که فعلا برای گفتگو مناسب نیست!
از قضا برای اُذُن خَیرِ حکمرانی الان از همیشه مناسبتر است، چون نه دانشجوی خاص که قاطبه دانشجو و دانش آموز هجوم میکنند و واقعیت نسلی بهتر خود را نشان میدهد.
خوب است:
این قدم اول برای برگشت “امر سیاسی” به دانشگاه است.
هیاهوها و حتی ناسزاهای امروز در دید عمیق، هم سنگ بیتفاوتی دیروز کف دانشگاه است.[۴] با گوش فعال، امر سیاسی برمیگردد، فحاشیها نخواهد ماند!
برگشتِ امر سیاسی به دانشگاه بیشتر از گوش فعال هم میخواهد که در یادداشت دیگری خواهم گفت!
محسن قنبریان ۱۴۰۱/۸/۴
[۱] اگر به المیزان ذیل این آیه رجوع کنید برای تفسیر (اُذُن خیر) دو وجه مطرح است:
الف) اضافه (اذن) به (خیر) اضافه حقیقی است که معنا میشود: او بسیار شنواست ولی آنچه خیر است را می شنود؛ یعنی “مسموع” خیر است.
ب) اضافه موصوف بر صفت است که معنا این میشود که او گوش است لکن گوشی با این صفت که برای شما خیر است؛ یعنی “استماع” خیر است. حتی پارهای از حرفهایی که برای مسلمانان خیر نیست، گوش می دهد. علامه طباطبایی همین وجه دوم را مناسبتر با سیاق آیه میداند.
[۲] ایشان در روزهایی که دانشگاه در تسلط گروه های معارض افتاد و تیراندازی در دانشگاه می شد این حضور هفته گی را قطع نکرد (ر.ک: خاطره ایشان در بیانات۹۶/۳/۱۷)
[۳] رهبر انقلاب اسلامی حتی حضور فرماندهان نظامی را لازم میداند: “از مطالب دیگری که گفته شد مساله حضور مسئولان در دانشگاه است. این اشکال کاملا وارد است. من عقیدهام این است که مسئولین باید در دانشگاهها شرکت کنند روسای سه قوه، مسئولین میانی، رئیس صدا و سیما، مسئولین سپاه و نیروهای مسلح اینها بروند با دانشجوها جلسه بگذارند و حرفهای گفتنی دانشجوها را بشنوند.”(۹۱/۵/۱۶)
[۴] رهبر انقلاب اسلامی صریحا میفرماید: “خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کرده اند و می کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند”(۷۲/۸/۱۲)
![]() |
“من یک وقت گفتم که اسفندیار مثل این بچه حزب اللهی های امروز خود ماست! در فرهنگ شاهنامه یک حزب اللهی غیور دین خواه مبارز وجود دارد”. (رهبرانقلاب اسلامی؛۸۱/۱۱/۸)
اگر حزب اللهی امروز هم بخواهد مثل اسفندیار شاهنامه باشد:
– رویش دائم مثل روئین تنی اسفندیار!
– همیشه در صحنه و خسته نشو در هفت خان نبرد اسفندیار!
– نبردها در میدان های متفاوت مثل اسفندیار؛ از نبرد با گرگ و شیر و اژدها و سیمرغ تا نبرد با زن جادوگر اما فریبا!
را می خواهد.
اگر بخواهد از اسفندیار، تجربه فعال بسازد و “آینده از آن حزب اللهی هاست” را جای تراژدی اسفندیار شاهنامه قرار دهد؛ باید:
– در کنار دین خواهی و غیرت اش، مراقب نقطه ضعف اسفندیار (چشم اسفندیار) باشد!
صحنه را درست ببیند و دچار اشتباه محاسباتی نشود! اعتماد به خدا را هم از دست ندهد.
– بین ایران و انیران (=ضد ایرانیان) فرق بگذارد! آنجور که با ارجاسپ و توران (انیران) می جنگد با هم وطن و دارای خدمت (حتی اگر رستم نباشد) نجنگد!
در ایران گفتگو و حَکَم پذیری را بر نبرد ترجیح دهد!
پ.ن:
به روزهای سخت فحاشی و هتاکی و گفتگو گریزی آگاهم. همه دستِ همه انیران که رو شود، گفتگو ساز می گیرد!
محسن قنبریان
حکیم فردوسی در شاهنامه، “انیران” (یا: نیران) را برای اقوام ضد ایرانی به کار می برد.
از جمله آنها رومیان (غربیان امروز) اند که چنین سودایی در سر دارند:
همه بومتان پاک ویران کنم | از ایران به شمشیر، نیران کنم |
حالا که دست لابی های صهیونیستی هم در تجمع برلین برملا شده، بهتر فلسفه پرچم های تجزیه ی ایران روشن می شود.
آن ۲درصدِ حاضر، جواب دهند با ایران اند یا انیران؟!