برشی از صحبتهای «حجتالاسلام محسن قنبریان» در ویژهبرنامه تلویزیونی جماران به مناسبت ایامالله دهه فجر
امام خمینی انقلاب اسلامی را حسینی الحدوث و علوی البقاء خواست!
از اول نهضت فرمود: تکلیف ما را سیدالشهدا(ع) معلوم کرده است!
در تبعید، نزد مراجع نجف از تأسی به سیدالشهدا گفت! (ر.ک: نهضت امام خمینی ج۳) اینگونه پاسخ سؤال آن سالها که “این خونها را چه کسی گردن می گیرد؟” را داد!
اول آذر۵۷ ، بیانیه معروف: خون بر شمشیر پیروز است را از نوفل لوشاتو صادر کرد و در بیانیه دیگر(۲۳آذر۵۷) راهپیمایی های عزاداران تاسوعا و عاشورای۵۷ را رفراندوم برای غیر رسمی شدن سلطنت و دولت اعلام کرد!
بعدها هر وقت دیگر نهضت در تهدید جباران یزیدی افتاد باز به سیدالشهداء تأسی کرد!
در دوره نظام، اقتداء به حکومت داری علی(ع) در بیاناتش پرتکرار شد!
حضرت امیر(ع) را چنین می ستود:
« او تمام مقصدش خدا بود. اصل این دنیا و این ریاست دنیا و اینها در نظر او چیزی نبود، مگر اینکه بتواند یک عدلی را در یک دنیا برقرار کند، و الّا پیش آنها مطرح نبود که یک ریاستی داشته باشد یا خلافتی داشته باشد» (صحیفه امام؛ ج۱۳، ص:۱۹۵)
حکومت ایشان را چنین معنا کرد:
«حکومت اسلامی یک همچو حکومتی است. حاکمش با آن ادنی فردش در حقوق مثل هم هستند» (صحیفه امام؛ ج۴، ص:۱۹۷-۱۹۸)
روحانیون را به الگوگیری از آن حضرت دعوت می کرد:
«شما که داعیه پیروی از حضرت امیرالمومنین علیه السلام دارید، لااقل در زندگی آن مرد بزرگ کمی مطالعه کنید، ببینید واقعا هیچ گونه پیروی و مشایعتی از آن حضرت می کنید؟ آیا از زهد، تقوا، زندگی ساده و بی آلایش آن حضرت چیزی می دانید و به کار می بندید؟ آیا از مبارزات آن بزرگوار با ظلم و بیدادگری و امتیازات طبقاتی، و دفاع و پشتیبانی بی دریغی که از مظلومین و ستمدیدگان می کرد و دستگیریهایی که از طبقات محروم و رنجدیده اجتماع می نمود چیزی می فهمید؟» (جهاد اکبر، ص۱۶۷)
به مسئولین کشوری و لشکری هم فرمود:
«من امیدوارم که این عدالت الهی که به چهره تابناک علی بن ابیطالب علیه السلام، ظاهر شده است، در ملت ما و بخصوص قوای انتظامیه جلوه گر شود. شماها که پاسدار جمهوری اسلامی هستید و پاسدار اسلام و قرآن هستید باید به همان نحو که مولا علیه السلام، مظهر عدالت بود و مظهر رحمت، شما هم اقتدای به آن حضرت کنید و با عدالت با مردم و بین خودتان رفتار کنید و با عطوفت» (صحیفه نور، ج۱۹، ص۲۲۳/ دیدار با مسئولین)
محسن قنبریان
رابطه حقوق متقابل و استیفاء حق / استیفاء حق توسط خود مردم در راستای زیان تصمیمات دولت
بخش اول:
رابطه حقوق متقابل و استیفاء حق
نه حق در مقابل تکلیف بلکه حق در مقابل حق
نکته اول: این حقوق متقابل متکافئ آیا فقط در مقام جعل هست یا در مقام استیفاء هم هست؟
در نامه ۵۰ امیر المومنین ۴ حق را می شمارند: …
در نتیجه: ::و اذا فعلت ذلک وجبت لله علیکم النعمه::
بخش دوم:
استیفاء حق توسط خود مردم در راستای زیان تصمیمات دولت
نکته دوم: استیفاء حق با کیه؟ حق جعل کردی باید بگی استیفائش کیه؟!
یه موقع حق معین هست و یه موقع حق استیفاء با خودش نیست و مخلوط با دیگران است
جمعه ۲۱ دی ماه ۱۴۰۳
سخنرانی/ ۰۳۱۱۰۵ – شرح خطبه ۲۱۶
درسهای نهج البلاغه
شرح خطبه ۲۱۶
جلسه ششم / ۵بهمن۱۴۰۳
حجت الاسلام قنبریان
دانلود سخنرانی «۰۳۱۱۰۵ – شرح خطبه ۲۱۶» | “دانلود از پیوند کمکی“
فراز:
وَ أَعْظَمُ مَا افْتَرَضَ سُبْحَانَهُ مِنْ تِلْکَ الْحُقُوقِ حَقُّ الْوَالِی عَلَى الرَّعِیَّهِ وَ حَقُّ الرَّعِیَّهِ عَلَى الْوَالِی، فَرِیضَهٌ فَرَضَهَا اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِکُلٍّ عَلَى کُلٍّ
یک نکته تکمیلی جلسه قبل؛
حقوق علیه دولت در قوانین موضوعه:
- جایی که دولت تصدی دارد
- جایی که نقش حاکمیتی دارد
استیفای این دو حق: ۱. قضایی / ۲.سیاسی(مجلس شورای اسلامی)
چرا اعظم حقوق متقابل، در رابطه حاکم مردم است؟!
نتیجه اش در فراز:
فَجَعَلَهَا نِظَاماً لِأُلْفَتِهِمْ وَ عِزّاً لِدِینِهِمْ ؟!
فراز :فَلَیْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِیَّهُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاهِ، وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاهُ إِلَّا بِاسْتِقَامَهِ الرَّعِیَّهِ؛ دوری نیست!
صلاح رعیت به صلاح ولات؛ صلاح ولات به استقامت رعیت (نه صلاح رعیت)!
استقامت بر همان حقوق متقابل!
بیانی لطیف از علامه طباطبایی در اینباره (ترجمه المیزان ج۳ص۳۹۴و۳۹۵):
– برای حذر از ارباباً من دون الله و سلطه یک طبقه یا فرد: اراده و خواست آنها تحمیل نشود الا همان مقدار اراده و خواست دیگران تحمل شود!
تایید از حکمت ۱۶۴
+ حکومت با مقدوراتش می تواند بدون تحمل اراده مردم، اراده خود را تحمیل کند؛ پس آن حقوق متقابل در اینجا اعظم فریضه الهی است.
دستور مجلس عام برا ضعیفان در عهدنامه مالک اشتر مبنی بر: شنیدن درشت گویی آنها از این قبیل است.
بر دوش بردن دانش آموزان برای حق آموزش!
در روستای قارخون آذربایجانشرقی مادران این روستا، دانشآموزان را بر دوش خود گرفته و از رودخانه عبور داده و به مدرسه میرساند تا آنها از دسترسی به آموزش محروم نشوند . خانم معلم معصومه حمیدی از این محرومیت می گوید و خود اینجور مدرسه می رود!
به تعبیر شهید بهشتی “منطق فطرت” اینجا چه می گوید؟
عمل فطری معلمان زیادی می گوید: آموزش حق است نه کالا!
هیچ کس با صاحب کارش چنین نمی کند.
فقط محق را چنین به حقش می رسانند.
سواد ابتدایی، حامل فرهنگ است و جامعه پذیری و ایرانی-اسلامی زیستن و نیازهای ضروری بچه ها را تامین می کند؛ پس حق است.
کالا، بازارپذیر و در عرضه و تقاضا و تجارت می افتد.
اما حق، اعطاء می شود؛ در نابازار است.
فطرت و ارتکاز شرعی و تمدنی مان بر این شاهد است: ببین از “اعطاءِ” خون و “اهداء” عضو و… برای حق حیات می گوییم!
محسن قنبریان
خدای نهج البلاغه، مدافع برخی شهرهاست!
خدای نهج البلاغه، لشکر دارد: “عَزِیزَ الجُند”(لشکر نفوذ ناپذیر)، “الغَالِب جُندُه”(سپاه پیروز). [خطبه ۱۹۰و۱۹۱]
خدای نهج البلاغه پشت برخی شهرها در می آید و اجازه اجرای نقشه به متجاوزان نمی دهد. علی(ع) روزی درباره یکی از آن شهرها(کوفه) این راز را بیان کرد:
کَأَنِّی بِکِ یَا کُوفَهُ تُمَدِّینَ مَدَّ الْأَدِیمِ الْعُکَاظِیِّ، تُعْرَکِینَ بِالنَّوَازِلِ وَ تُرْکَبِینَ بِالزَّلَازِلِ، وَ إِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّهُ مَا أَرَادَ بِکِ جَبَّارٌ سُوءاً إِلَّا ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِشَاغِلٍ [أَوْ] وَ رَمَاهُ بِقَاتِلٍ.
اى کوفه، گویا تو را مى نگرم که همانند چرم عکاظى [۱]زیر پاى حوادث کشیده مى شوى، پایمال پیشامدها مى گردى، و اضطرابها بر تو سوار مى شود. و مى دانم هیچ ستمکارى بر تو بدى نخواست مگر اینکه خداوند او را به برنامه مشغول کننده اى مبتلا ساخت، یا هدف تیر کشنده اى نمود.(خطبه۴۷)
غزه امروز آن چرم عکاظیِ کشیده شده زیر پای حوادث و پایمال پیشامدهاست؛ که خداوند پشتش در آمد، جبّار صهیونی را به مشکلات خود مشغول و ان شاء الله به تیر قاتل هم دچار خواهد کرد.
عاقبتِ پیشنهاد ترامپ را هم خواهیم دید!
خدای علی(ع) زیباست در اوج آسمان عرفان، به شدت سیاسی و اجتماعی است؛ “یَرفَعُ المُستَضعَفیِن و یَضَعُ المُستَکبِریِن ” هم هست!
محسن قنبریان
مرتبط: خداشناسی در نهج البلاغه
[۱] عکاظ از بازارهای دوره جاهلیت و از ماده «عکظ» به معنى کوبیدن، پایمال کردن است. چرم عکاظی کنایه از لگدکوب حوادث شدن است.
راهحل آزادی
حجت الاسلام قنبریان
گزیده سخنرانی روز اول اعتکاف رجب
فصلبندگی۱۴۰۳
راهبردی که معاونت راهبردی لحاظش نکرد!
بسیاری به نقش راهبردیِ زن در تغییرات اساسی جامعه بی توجه اند.
از نگاه راهبردی، نسبت های متفاوتی بین وجه زنانه(پوشش) با تغییر سرنوشت اجتماعی در تاریخ معاصر ما رخ داده است:
- کشف حجاب در نظام خودکامه و وابسته پهلوی:
این شخصی سازی و آزادی فرهنگی، در واقع مخدّری برای عدم توجه به سرنوشت سیاسی اجتماعی جامعه و بالتبع ادامه خودکامگی و وابستگی رژیم بود.
امام خمینی در این باره فرمود:
“از خیانتهای بزرگی که به ملت ما شد این بود که نیروی انسانی ما را از دست گرفتند؛ نیروی بانوان ما را به عقب راندند، بانوان ما را منحط کردند؛ خیانت کردند بر ملت ما. بانوان ما را ملعبه کردند؛ بانوان ما را مثل عروسکها کردند. بانوان ما جنگجو بودند، اینها خواستند ننگجو باشند!” - مداخله دادن زنان در سرنوشت سیاسی اجتماعی و مقدرات اساسی(انقلاب اسلامی):
امام خمینی این مداخله را یک اصل اساسی و برتر از یک راهبرد می دید اما در مقابل فرهنگ ابتذال هم از آن استفاده راهبردی کرد.
ورود زنان به نهضت اسلامی -برای تغییر سرنوشت- نسبت مستقیمی با انتخاب پوشش اسلامی داشت.
حجاب توسط متفکران انقلاب اسلامی ابزاری برای پوشاندن زنانگی و تامین حضور انسانی او در اجتماع تعریف شد.
امام خمینی در اینباره فرمود: “زنها گمان نکنند که این مقام زن است که باید بزک کرده بیرون برود، با سرِ باز و لخت! این مقام زن نیست این عروسک بازی است نه زن. زن باید شجاع باید زن باید در مقدرات اساسی مملکت دخالت بکند”. - کشف حجاب و جنگ روسری در حکومت اسلامی (جنبش ززآ):
بطور خاص از دهه ۹۰ مهندسیِ دقیقی برای جمع بُرداری بین وجه زنانه و وجه مشترک انسانیِ زن برای تغییر سیاسی طراحی شد که در جنبش زن زندگی آزادی بروز نهایی یافت.
کشف حجاب اینجا نه صرفا شخصی سازی پوشش فردی بلکه نوعی کمپین سازی علیه اسلام سیاسی بود.
پوشش، قدر مشترک زنان است که اسلام درباره آن فرامینی دارد.
وجه اصلی اسلام سیاسی هم قائل به حکومت بودن و دخالت آن در تحقق ارزشها و احکام اسلامی است؛ پس کشف حجاب در این موقعیت دیگر یک انتخاب سلیقگی و شخصی نیست، بلکه جزیی از تقابل با اسلام سیاسی قلمداد می شود.
قرار دادن درصدی از زنان در این موقعیت، حس پیشرانیِ تغییر به آنها می دهد. دیگر زنان با کشف حجاب خود را ملعبه مردان هرزه -چنانچه در حکومت پهلوی بود- نمی بینند؛ بلکه آنرا کنشی موثر در تغییر سرنوشت اجتماعی و جزیی از مبارزه مدنی سیاسی می بینند!
از همین جاست که رهبر جمهوری اسلامی آنرا حرام سیاسی خواند!
اگر یک جوان متشرع این مهندسی راهبردی را در حد نقض حکم شرعی یا دختر کم حجابی آن را انتخابی شخصی و سلیقگی ببیند جای تعجب نیست؛ اما کسی در کرسی معاونت راهبردی رئیس جمهور نباید آنرا فروکاهد.
چگونه میشود تحقق راهبرد معارضه با اسلام سیاسی را “مسیر درست” خواند و همزمان آنرا وجه جلب منافع ملیِ همان نظام سیاسی(رفع تحریم) قرار داد؟!
آن بخش گفتگو:
«فرید زکریا: بگذارید در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران از شما بپرسم. من در سال گذشته چندین بار در عربستان سعودی بودم. زنان سعودی به من آمدند و گفتند که بسیار افتخار میکنند که حالا در عربستان سعودی، زنان حقوق بیشتری نسبت به ایران دارند. رئیسجمهور جدید گفته که قرار است امکان اینرا فراهم کند که زنان هر چیزی که میخواهند بپوشند. اینکه دیگر نیازی به پوشیدن روسری نباشد و از آنچه که من آن را آزار زنان توسط گشت ارشاد میدانم جلوگیری شود. این هنوز به نظر نمیرسد که اتفاق افتاده باشد. آیا این اتفاق خواهد افتاد؟
ظریف: خوب،ببینید. من به این که در شکلگیری کابینه ایران نقشی داشتهام افتخار میکنم. در کابینهمان چهار زن داریم. در سطح وزارتی.
فرید زکریا: آیا این زنان میتوانند بدون پوشش مو در جلسات کابینه حضور پیدا کنند؟
ظریف: خوب، آنها انتخاب کردهاند که این کار را نکنند چون به قوانین کشور احترام میگذارند. حالا، اگر به خیابانهای تهران بروید، خواهید دید که بسیاری از زنان موهای خود را نمیپوشانند. این خلاف قانون است، اما دولت تصمیم گرفته است که زنان را تحت فشار قرار ندهد. این وعدهای بود که رئیسجمهور پزشکیان داد و این وعده در حال اجراست. او اجرای قانون رابا موافقت ارکان نظام به تعلیق درآورد. منظور من رهبری کشور نیست. منظور ارکان کشور است، مانند رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه و دیگران، مانند شورای امنیت ملی.
پس ما در مسیر درست حرکت میکنیم.
…این[حقوق اقلیت ها و مساله پوشش زنان] کافی نیست فرید. این یک گام در مسیر درست است!»
کاستن از اسلام سیاسی، حرکت در مسیر درست نیست؛ حرکت در مسیری است که از اول آمریکایی ها خواسته اند. آنها بارها گفته اند دنبال سرنگونی نظام سیاسی نیستند، دنبال تغییرند و منظورشان دقیقا تغییر اسلام سیاسی به یک اسلام اجتماعی یا فردی است!
محسن قنبریان
انقلاب اسلامی آنجاست که زن در سرنوشت اساسی جلودار است!
اسلام در وقتی که ظهور کرد در جزیره العرب، بانوان حیثیت خودشان را پیش مردان از دست داده بودند؛ اسلام آنها را سربلند و سرافراز کرد، اسلام آنها را با مردان مساوی کرد. عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که بر مردان دارد…
اگر زنهای انسانساز از ملتها گرفته بشود، ملتها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد. زنها هستند که ملتها را تقویت میکنند، شجاع میکنند.
بانوان در صدر اسلام با مردان در جنگها هم شرکت داشتهاند. مقام زن مقام والاست؛ عالی رتبه هستند. بانوان در اسلام بلندپایه هستند.
ما میبینیم و دیدیم که زنها، بانوان محترمات همدوش مردان بلکه جلو مردان در صفِ قتال ایستادند. بچههای خودشان را از دست دادند، جوانان خودشان را از دست دادند، و شجاعانه مقاومت کردند…
زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد…
از خیانتهای بزرگی که به ملت ما شد این بود که نیروی انسانی ما را از دست گرفتند؛ نیروی جوانان ما را به عقب راندند، نیروی بانوان ما را به عقب راندند، بانوان ما را منحط کردند؛ خیانت کردند بر ملت ما. بانوان ما را ملعبه کردند؛ بانوان ما را مثل عروسکها کردند. بانوان ما جنگجو بودند، اینها خواستند ننگجو باشند!…
اسلام زن را مثل مرد در همه شئون -در همه شئون- همان طوری که مرد در همه شئون دخالت دارد زن هم دخالت دارد…
(امام خمینی (ره)؛ ۱۳ اسفند ۱۳۵۷)
پ.ن:
سرنوشت در لبنان فعلا مقاومت سخت است و زن اش را می بینید!
“شجاع کننده ملت”، “جلوی مردان”، “جنگجو”و…
محسن قنبریان
شعارحماس و منطق جمهوری اسلامی بر زبان استاد اسرائیلی
اگر از شعار “از رودخانه تا دریا” و “استعمار زدایی” نمیدانید اینجا بخوانید!
منظور: از رود اردن تا مدیترانه، یک کشور فلسطینی با یک دولت از اهالی آن (+آوارگان) منهای اشغالگران است.
۱۹۶۰سازمان آزادیبخش از این شعار برای “استعمار زدایی” و ۱۹۶۹برای یک کشور دموکراتیک واحد برای اعراب و یهودیان، بجای اسرائیل استفاده کرد. اما تجاوزهای اسرائیل و حمایت قدرتهای جهانی به پیمان اسلو و کوتاه آمدن از این شعار انجامید!
این شعار را فقط جمهوری اسلامی و مقاومت(حزب الله و…) نگه داشت. رهبر انقلاب راه حل فلسطین(بخوانید) رافقط چنین رفراندومی برای یک کشور و یک دولت فلسطینی خواند؛ بعدا فلسطینی ها تصمیم بگیرند با مهاجران یهودی چه کنند؟
این ایده را ج.ا در اسناد بین المللی هم ثبت کرد.
اما آرزو جلوه می کرد و فضای جهانی چیز دیگر بود!
حماس در منشور سال۲۰۱۷ خود دوباره احیایش کرد!
مقاومت مسلحانه از قسام تا حماس برای تحقق این شعار(در مقابل ایده دو دولتی اروپایی ها) موجب شد اسرائیل از شعار “نیل تا فرات” تنزل و همین “بحر تا نهر” را بگوید اما برای اسرائیل! (مانیفست انتخاباتی حزب لیکود۱۹۷۷)
با کمال ناباوری پس از طوفان الاقصی و جنایات اسرائیل این شعار در خیابان های اروپا و آمریکا برای فلسطین بانگ زده شد!(بخوانید) حتی معاون نخست وزیر اسپانیا از آن گفت!
در مقابل آمریکا، انگلیس، آلمان و… این شعار را یهود ستیزانه و خشونت آمیز خوانده برایش جرم انگاری کردند!
در ویدئو می بینید استاد اسرائیلی همان شعار اصیل را می گوید!
محسن قنبریان