بایگانی برچسب: s

جنبش میامینِ اهل معروف!

چکیده ای از سخنرانی حجت الاسلام قنبریان در جمع مدیران هیاتهای مذهبی کشور/ زنجان ۱تیر۱۴۰۲

به این دو روایت از امام باقر(ع) توجه ویژه کنید:

  1. “خداوند -متعال- را بندگانی پربرکت و آسان‌ساز است که زندگی می‌کنند و مردم هم در پناه آنان‌ زندگی می کنند. آنان در میان بندگان او، همچون باران‌اند. نیز خدا را بندگانی لعنت شده و ناپسند و شوم است که نه خود زندگی می‌کنند و نه مردم، در پناه آنان زندگی دارند. آنان در میان بندگان او، همچون ملخ‌اند که برهرچه بنشینند، تباهش می‌کنند.” (الکافی ج۸ص۲۴۷)
  2. “همانا خداوند برای معروف، گروهی از بندگانش را برگزیده است، آنان را دوستدار معروف قرار داده و انجامش را برایشان دوست داشتنی کرده و جویندگان معروف را به آنان متوجه کرده و انجامش را برای آنان آسان کرده همان گونه که زنده کردن زمین خشک و بی حاصل و زنده کردن اهلش را برای باران آسان نموده است.

و به راستی که خداوند برای معروف، دشمنانی از بندگانش قرار داده که معروف و انجامش را بر ایشان ناپسند و مبغوض ساخته و جویندگان معروف را از رو نمودن و توجه به آنان منع کرده و دشمنان معروف را نیز منع نموده است همان گونه که باران را از زمین خشک و بی حاصل دور ساخته تا آن زمین و اهلش را نابود کند و آنچه خداوند می بخشد بیشتر است.” (الکافی ج۴ص۲۵ )

“میامین و میاسیر” (با برکت های آسان گیر) در زندگی سازی دیگران فعال اند/ همین ها “اهل معروف اند” و “جویندگان معروف” به آنها متوجه می شوند و معروفها آسان در جامعه انجام میشود.

هردو به باران تشبیه شدند.

– در مقابل “ملاعین مناکید” (لعنت شده های شوم) که زندگی ای پیرامون آنان شکل نمی گیرد، “دشمنان معروف” هم هستند که “جویندگان معروف” برای معروف بدانها توجه نمی یابد!

  • راه آسان تحقق معروف ها در جامعه، جنبش میامین است. روابط طبیعی زندگی مردم را تسهیل می کنند و همزمان ارزشها و معروفها را رایج می کنند.

– این همان دو سویه ی ولاء اجتماعی است که بارها بدان پرداخته ام: مأوا و نصرت دادن(۷۲انفال) / امر و نهی کردن و تصحیح عیوب کردن(۷۱توبه)

– جوانهای شهری، زنان و دختران فروشنده شهر را از حیث معیشت و حجاب مورد مصاحبه قرار دادند. بیش از ۳۰۰ فروشنده عمدتا زیر حداقل حقوق کارگری بودند و عده ای شل حجاب بودند. مطالعه خود را به کمک امام جمعه به شورای فرهنگ عمومی بردند و دو مصوبه گرفتند:

برای اعطای حداقل دستمزد به این زنان اقدام شود / لباس فرم فروشندگی مناسب با همفکری خودشان طراحی شود!

این نمونه ای از توأمان کردن زندگی سازی با آسان کردن تحقق معروف هاست. جنبش میامینی که جویندگان فطری معروف را به آنها متوجه می کند.

“دشمن معروف ها” (للمعروف اعدائاً) حسابش جداست. مرحوم آیت الله بافقی در قهوه خانه ای با لهو چند جوان، فقط کناره گیری کرد؛ اما نوروز۱۳۰۶ وقتی همسر و زنان دربار رضاخان بدون حجاب وارد حرم حضرت معصومه شدند به جدیت وارد شد! اینجا دشمن حجاب دنبال پروژه استعماری رواج کشف حجاب بود. رضاخان خودش با گارد به جنگ آمد او را با لگد در حرم روی زمین کشید و به زندان برد و بعد به شهرری تبعید کرد.

  • امام باقر(ع) نه فقط در مقیاس همسایه و همشهری بلکه برای کل مسلمین، زندگی ساز شد! در ماجرای تحریم دینار رومی توسط امپراطوری روم که موجب گرانی درهم و بالتبع گرانی اجناس می شد، به حکومت مروانی کمک داد و طراحی نظام پولی واحد را به آنان آموزش داد. تهدید را تبدیل به فرصت کرد و پول واحد اسلامی را اولین بار در کل مملکت اسلام رایج کرد(ر.ک: حیاه الحیوان الکبری ج۱ص۹۷)

 – همان امام مکرر حتی ائمه جور را نهی از منکر کرد. نصایحش درباره عمربن عبدالعزیز کارگر شد و او را بهترین خلیفه اموی کرد. مبارزه با تبعیض و اشرافیت و کاهش مالیاتها و جزیه ها و گمرکی ها از جمله اقدامات او شد…

* تفصیل را در فایل صوتی بشنوید

کدام باقر؟!

آیا هر موشکافی علمی، باقر شدن است؟!

در وجه تسمیه امام باقر(ع) فرمود: “به زودی خالصان شیعیانم بر او وارد، و علم را برایشان می‌شکافد؛ شکافتنی[۱]

پس “باقر علم النبیین” لقب گرفت[۲]؛ نامی که از تورات با اوست[۳].

اما از سوی دیگر برخی “شکافتن‌ها” و غور کردن‌ها و موشکافی‌ها؛ “آفت علماء” شمرده شده است:

“کسی که محروم از خشیت باشد، عالم نیست؛ حتی اگر در متشابهات و مشکلات علمی، مو بشکافد[۴]“!

“آفت علماء ۸چیز است:… فرو رفتن در آنچه به حقیقتش نمی‌رسند، خود را به سختی انداختن در زینت کردن کلام با الفاظ زاید[۵]“!

وارث باقرالعلوم کیست؟!

کدام موشکافی ارث باقرالعلوم(ع) و کدام “آفت علم زدگی” است؟!

علم محتاج عمل و مسئولیت و تعهد است [۶] بدون آن خود را نشان نمی‌دهد و صاحبش را به کفر می‌کشد[۷]

اصلا “طلب آن”، به “استعمالش” است[۸]. توازن و تناسب قوای علمی و عملی اگر نبود، قوای علمی هم علم صید نمی‌کنند بلکه همان زواید و الفاظ به چنگش می‌آید.

مسئولیت علم در قبال دو چیز است:

  1. در قبال خداوند: که خشیت را موجب می‌شود[۹]
  2. در قبال مردم: تعهد نسبت به فقر و غنا؛ قسط و عدل و هدایت[۱۰].

اگر علم‌ورزی، در مسیر این دو تعهد قرار گرفت؛ شکافته شدن‌هایش، گره‌گشایی از کار مردم و خشیت در مقابل خداوند را نتیجه داده و صاحبش را وارث باقر(ع) می‌کند. اما اگر “در خود معطل ماند”؛ خود را فربه و متورم می‌کند. صاحبش هم آفت می‌زند. فروعات بی‌ثمر می‌شکافد، به لفّاظی می‌انجامد. دو چندانش گرسنه‌ای را سیر و ظالمی را سرکوب نمی‌کند! حال عالم را هم نزد خدا خوش‌تر نمی‌کند!

در طلاب علوم دینی همیشه دعوای “زوائد” علوم، داغ است. از غوامض و موشکافی‌هایی می‌خوانند که صاحبش در عصر استبداد و استعمار هیچ خبری ازش نیست. و از رهبران واقعی تشیع در مواقع حساس تاریخی (میرزای شیرازی و مثل او) کمتر در آن غوامض و فروعات موشکافانه چیزی می‌شنوند!

امام عزیز نیز از برخی زوائد علوم آلی گلایه داشت[۱۱].

اما راه اصلی رفع زوائد، قیل و قالِ زائد نیست. قرار دادن علم در جایگاه و مسیر درستش است. علم دین (بخصوص فقه و حکمت) در موضع مسئولیت اخلاقی_اجتماعی‌اش نزد خدا و مردم قرار گیرد؛ خود به خود هرچه لازم بود می‌ماند و زوائد و آفات رفع می‌شود. فقه در خدمت قسط و عدل اجتماعی قرار گیرد و نسبت به “گرسنگی مظلوم و پرخوری ظالم” احساس وظیفه کند؛ بعد هرچه لازم بود فروعات مشتق و وضع و استعمال را بیش از این هم بشکافد.

یعنی: فقه، مساله‌اش را از “عینیت جامعه‌اش” بگیرد و اصول فقه، مساله‌اش را از “این فقه” بگیرد. نه فقه، از خودش (از فرض) بگیرد و اصول از مسائل فرضی فقه و از مسائل خود، مساله تولید کند.

  • شاید همین سرّ بود که امام سجاد(ع) در وجه تسمیه باقر، سجده شکر کرد و سپس فرمود:”امامت در فرزندان اوست تا قیام قائمی که زمین را پر از قسط و عدل می‌کند[۱۲].”

محسن قنبریان ۹۹/۵/۶

[۱] کفایه الاثرص۲۴۳وص۴۲

[۲] همان

[۳] الامامه والتبصره من الحیره ص۶۴

[۴] بحار ج۲ص۵۲

[۵] همان

[۶] بحار ج۲ص۳۲

[۷] الکافی ج۱ص۴۵

[۸] بحار ج۱ص۲۲۵

[۹] فاطر/۲۸

[۱۰] نهج البلاغه خ۳/الکافی ج۸ص۵۶و۵۷

[۱۱] در موضع مختلف:الرسائل ج۲ص۹۷/تهذیب الاصول ج۳ص۵۷۰و۵۷۲/منهاج الوصول ج۱ص۵۱/الاجتهاد والتقلیدص۱۰و۱۲/انوار الهدایه ج۱ص۳۴۹

[۱۲] کفایه الاثر ص۲۳۷