بایگانی ماهیانه: آبان 1401

عدالتِ آزادی آفرین

  1. از اسامی خداوند، “الحَکَم العدل”(حاکم عادل) است. درباره اش در ادعیه می خوانیم: “تو منزهی از اینکه از تو ترسی باشد، جز از ناحیه عدالتت”!
    عدالت هم امر ترس آوری نیست. انسان در حقیقت از خودش می ترسد؛ که از حدود خود به حقوق دیگران تجاوز کند[۱].
  2. حکومت هرچه به این ترازِ الحَکَم العدل نزدیک تر شود، الهی تر است.
    مردم در آن از حکومت نمی ترسند بلکه از خودشان می ترسند[۲].
  3. ترس مردم از حکومت ها، بخاطر تخلف حکومت هاست.
    بخاطر آن است که دولت و سازمان امنیت و پاسبانش به ملت زور می گفت؛ از آن طرف بین مقامات حکومت و مردم در رسیدگی به تخلف فرق است! این دو، عامل ترس مردم از حکومت(اختناق) است.
  4. هرچه حکومت، عدل بیشتری درباره خود و کارگزارانش اجرا کند؛ ترس مردم از آن کمتر می شود(رفع اختناق). متقابلاً ترس نسبت به خود، بیشتر می شود(تامین آزادی قانونی شهروندان).

پس عدالتِ حاکمیت بخصوص درباره خود و صاحبان قدرت و ثروت، عامل رفع اختناق و آزادی آفرین برای مردم است.

*۱* این تئوری حِکَمی توسط پیامبر(ص) و علی(ع) تحقق عینی یافت.

*۲* بیانیه شورای تامین سیستان و برخی تصمیمات و وعده های آن درباره حوادث ۸مهرماه زاهدان حرکتی بدین سمت است. کاش زودتر با اجابت درخواست نماینده ولی فقیه انجام می شد[۳].

محسن قنبریان

[۱] https://lib.eshia.ir/50006/1/19

[۲] پیام رادیو- تلویزیونی به ملت و اعلام «جمهوری اسلامی»

[۳] ۱۴نکته آیت‌الله محامی پیرامون حوادث و وقایع اخیر در سیستان و بلوچستان

به همه عزیزانی که ایران و انقلاب را دوست دارند/ بخصوص به آنهایی که ولایت امر در غیبت را از دینداری‌شان کنار نگذاشته‌اند:

شاید مثل بنده از دستگاه‌های امنیتی و قضایی در رعایت آرمانها و استانداردهای انقلاب اسلامی گلایه‌ها داشته باشید؛ اما در ماجراها و شرایط حساس اخیر دستور صریح رهبرانقلاب اسلامی این است که همه در کنار آنها ید واحد شویم!

یدِ واحده و وظایفش را اینگونه می‌فهمم:

  1. پشتیبانی همگانی از حافظان امنیت و قوه قضائیه برای مقابله قاطع و خردمندانه با سررشته فاجعه آفرینی‌ها و عوامل خائن همسو با دشمن.
  2. خنثی کردن توطئه دشمن برای اِعمال خشونت حداکثریِ بهانه‌ساز یا تسامح زمینه‌سازِ زنجیره آشوب از سوی نظام، با حضور باشکوه همگانی در راهپیمایی و تجمعات انقلابی مثل همیشه، برای جمع کردن اغتشاشات خیابانی.
  3. حضور متین و حداکثری دانشجویان اصیل مقابل دانشجو نمایانی که به مقدسات بی‌احترامی می‌کنند؛ با شعارها و نمادها و ابتکاراتی که آنها را منفعل یا ماخوذ به حیا کند.
  4. حضور تبلیغی فعالان انقلاب برای ید واحد کردن همه عناصر، مقابل دشمن و عناصر خائن در دانشگاه و مدرسه و محلات.
  5. جدا کردن جاهل و غافل از عوامل خائن با خنثی کردن شک و شبهه‌ها -بخصوص در ید واحد شدن ملت- توسط فعالان عرصه فکر و تبلیغ.

قبل از اینکه دیر شود، موعظه الهی را گوش کنیم: ان تقوموا لله!

محسن قنبریان/ جمعه/۶ آبان ۱۴۰۱

اُذُن خَیر یا گوش فعال

(چه باید کرد؟!/۲)

آنچه این روزهای سخنگوی جوان دولت (آقای بهادری جهرمی) در شرایط به ظاهر قفل شده دانشگاه از خود نشان داد، عمل به سیره حکمرانی نبوی بود.

آیه ۶۱توبه، “گوش فعال” بودن پیامبر(ص) را چنین توصیف می کند که منافقان هم به او می گفتند: اُذُن! یعنی گوش! (یقولون هو اُذُن)

خداوند آن صفت حکمرانی پیامبر(ص) را تحسین می‌کند: قُل اُذُنُ خَیر لکم: بگو گوش خوبی برای شماست!

گوشِ خوبِ حکمران، نه فقط شنیدن حرفهای خوب؛ بلکه شنیدنِ خوب است[۱]. حتی اگر در بین گویندگان عبدالله بن نُفیل‌ها و منافقانی باشند و حرفهای غلط یا قصدهای سوئی داشته باشند. این احترام حکمران به هر حرف از هر گوینده جزو سیره حکمرانی اسلامی است.

رهبری مکرر از هفته‌ای یکبار رفتن خود به دانشگاه در اوایل انقلاب و توصیه‌ی این کار به مسئولان گفته‌اند [۲]که متاسفانه تا کار قفل نشود خوب انجام نمیشود!

واقعیت این است که این نسلِ مدرسه و دانشگاه هیچکدام نه انقلاب و نه دفاع مقدس را از نزدیک ندیده‌اند. پیمایش‌های واقعی دستگاه‌های نظام هم می‌گوید اینها عمدتا دیتاهای اطلاعات خود را از غیر رسانه‌ها و تریبون‌های نظام می‌گیرند.

پس بازگفتن‌ها بس است و شنیدن‌ها لازم‌تر است. گوش فعال چهره‌های نظام فقط زمینه تخلیه روانی جوانان نیست، آشنایی با دید و دغدغه و زبان آنهاست. از اینرو برای مسئولان از نان شب لازم‌تر است. یعنی ‌ی این شنیدن برای مسئولان و چهره‌های نظام بیشتر از آورده‌اش برای دانشجویان و دانش آموزان است.

پس نباید محاسبه کنند در چنین فضاهای پر هیاهویی مگر چه می‌شود گفت؟! و نتیجه بگیرند که فعلا برای گفتگو مناسب نیست!

از قضا برای اُذُن خَیرِ حکمرانی الان از همیشه مناسب‌تر است، چون نه دانشجوی خاص که قاطبه دانشجو و دانش آموز هجوم می‌کنند و واقعیت نسلی بهتر خود را نشان می‌دهد.

خوب است:

  1. آقای رئیسی خود و وزرایش را به دانشگاه‌های مختلف، دوره بفرستد و کار سخنگوی جوان را امتداد دهد.
  2. رئیس مجلس و کمیسیون‌های مرتبط و چهره‌های شورای انقلاب فرهنگی و روسای صدا و سیما همین کنند. بروند از نزدیک مدرسه‌های دخترانه‌ای که روسری برداشته‌اند و اعتراض تند می‌کنند را بشنوند. بهترین بازخورد برای میزان تحقق مصوبات و اعتبارات دهه گذشته‌شان همین شنیدن است!
  3. .شورای سیاست‌گذاری و سازمان تبلیغات و بسیج اساتید؛ ائمه جمعه، روحانیون و فعالین حزب اللهی درشت‌گو را ملزم به این اُذُن خیر کنند. تاکید کنند: بیشتر بشنوید و کمتر بگویید! خدا میداند راهی بهتر از این برای گام دوم انقلاب نیست! تیزی‌ها و تندی‌های در فکر و بیان -که حاصل فقط با خودی سخن گفتن است- گرفته و انقلابی‌گریِ متین و معقول شکل می‌گیرد. جای انفعال از اصول و آرمانها، روش‌ها و بیان‌ها نو می‌شود.
  4. می‌دانم از این کارگاه عملی بسیاری از متصدیان سیاست و فرهنگ و اقتصاد و امنیت[۳] و قضاء، باز طفره می‌روند. دانشجویان طومار دعوت از مسئولین مرتبط را ساز کنند و مدعو را به خیل دانشجوی کف دانشگاه بسپارند تا اُذُن خیر شکل بگیرد.

این قدم اول برای برگشت “امر سیاسی” به دانشگاه است.

هیاهوها و حتی ناسزاهای امروز در دید عمیق، هم سنگ بی‌تفاوتی دیروز کف دانشگاه است.[۴] با گوش فعال، امر سیاسی برمی‌گردد، فحاشی‌ها نخواهد ماند!

برگشتِ امر سیاسی به دانشگاه بیشتر از گوش فعال هم می‌خواهد که در یادداشت دیگری خواهم گفت!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۸/۴

[۱] اگر به المیزان ذیل این آیه رجوع کنید برای تفسیر (اُذُن خیر) دو وجه مطرح است:

الف) اضافه (اذن) به (خیر) اضافه حقیقی است که معنا میشود: او بسیار شنواست ولی آنچه خیر است را می شنود؛ یعنی “مسموع” خیر است.

ب) اضافه موصوف بر صفت است که معنا این می‌شود که او گوش است لکن گوشی با این صفت که برای شما خیر است؛ یعنی “استماع” خیر است. حتی پاره‌ای از حرفهایی که برای مسلمانان خیر نیست، گوش می دهد. علامه طباطبایی همین وجه دوم را مناسب‌تر با سیاق آیه می‌داند.

[۲] ایشان در روزهایی که دانشگاه در تسلط گروه های معارض افتاد و تیراندازی در دانشگاه می شد این حضور هفته گی را قطع نکرد (ر.ک: خاطره ایشان در بیانات۹۶/۳/۱۷)

[۳] رهبر انقلاب اسلامی حتی حضور فرماندهان نظامی را لازم می‌داند: “از مطالب دیگری که گفته شد مساله حضور مسئولان در دانشگاه است. این اشکال کاملا وارد است. من عقیده‌ام این است که مسئولین باید در دانشگاه‌ها شرکت کنند روسای سه قوه، مسئولین میانی، رئیس صدا و سیما، مسئولین سپاه و نیروهای مسلح اینها بروند با دانشجوها جلسه بگذارند و حرفهای گفتنی دانشجوها را بشنوند.”(۹۱/۵/۱۶)

[۴] رهبر انقلاب اسلامی صریحا می‌فرماید: “خدا لعنت کند آن دستهایی را که تلاش کرده اند و می کنند که قشر جوان و دانشگاه ما را غیر سیاسی کنند”(۷۲/۸/۱۲)

فقط فاسق رسوا می شود!

پاسخ این خط رسانه ای حامیان اغتشاش هم جمله دیگر زینب کبری(س) در همان خطبه (الحمدلله اکرمنا بالشهاده) است:

اِنَّمَا یَفْتَضِحُ الْفاسِقُ وَ یَکْذِبُ الْفاجِرُ وَ هُوَ غَیْرُنا
فقط فاسق رسوا و فاجر دروغ می گوید و او کسی غیر ماست!

نظام اسلامی درباره هیچ یک از دخترانی که سوژه یک ماه گذشته اینان بود، دروغ نگفت؛ ولی اینها درباره همه آنها دروغ گفتند!
حالا خط شان این است که شاهچراغ را سینما رکس جا بزنند!
فاسق رسوا و نابکار دروغ می گوید!

محسن قنبریان

ألْحَمْدُ للهِ الَّذی أکْرَمَنَا بِالشَّهَادَهِ

ألْحَمْدُ للهِ الَّذی أکْرَمَنَا بِالشَّهَادَهِ

به این سپاسگزاری زینب صبور(س) از خداوند زیاد فکر کنید!
خداوند ملت امام حسین(ع) را به تبع آن خون خدا، با شهادت تکریم کرده است! واقعا تکریم!

روز چهلمی که می رفت دوباره اغتشاش احیاء و سند طلبکاری شود، دشمن احمق درون حرم شاهچراغ از این ملتِ مظلوم کشته می گیرد!

حالا ببینید چگونه شهادت آن مظلومان، کرامت خود را برای هزارمین بار به ما نشان می دهد. ملت یکپارچه با حضورِ متحدش کار را تمام می کند.

خداوند را سپاسگزایم که ملت ما را با شهادت گرامی داشت!

محسن قنبریان

اسرائیل علیه اسرائیل!

نامه نیمه خرداد نخست وزیر وقت اسرائیل (بنت) به اکثریت خاموش صهیونیست را بخوانید.

نگرانی از اینکه سومین فرصت یهود برای تشکیل دولت(اسرائیل) هم مثل دوتای قبل به ۸۰ سال نرسد!(۴-۵سال مانده)

او نوشت: حدود یکسال پیش اسرائیل به یکی از سخت ترین لحظاتی رسید که تا به حال به خود دیده بود. هرج و مرج، تکرار بی پایان انتخاباتها، دولتی فلج شده، در آتش سوختن شهرهای لود، عکا و…(شلیک ۱۳۰۰راکت توسط حماس/سوختن ۴۵۰۰۰هکتار زمین کشاورزی با بالن های آتش زا)

“آنها [حماس و جهاد اسلامی] بوی ضعف و قطبی شدن درونی ما را حس کرده بودند”!

– سرتاسر نامه این قطبی شدن را بازنمایی می کند.

در نامه ۲۸صفحه ای  طرح های اصلاحی خود در سیاست و اقتصاد اسرائیل را هم می شمارد؛ از طرح خود درباره ایران هم می گوید:

“من تقریبا از یک سال پیش معادله جدیدی را مطرح کردم که به موجب آن در پاسخ به ضربات ایران از طریق نیروهای نیابتی شان، ما ایران را در داخل خاک خودش مورد هجوم قرار دهیم. این جور نمی شود که در طول سالیان، خون فرزندانمان در لبنان و در مواجهه با غزه توسط نیروهای نیابتی ایران ریخته شود در حالی که سر اختاپوس یعنی حامی اصلی این نیروها از آسیب مصون بماند. دوران مصونیت ایران دیگر پایان یافته است”!

سرگشادگی این نامه صهیونیست ها را عصبانی کرد چون بنظرشان دشمنان اسراییل هم مطلع شدند!

– این روزها اخبار درونی اسرائیل و ائتلاف های فلسطینی را دنبال کنید برخی نگرانی های بنت در حال تحقق دوباره است!

محسن قنبریان

پیشنهاد برای این روزها:

بچه حزب اللهیِ شاهنامه!

“من یک وقت گفتم که اسفندیار مثل این بچه حزب اللهی های امروز خود ماست! در فرهنگ شاهنامه یک حزب اللهی غیور دین خواه مبارز وجود دارد”. (رهبرانقلاب اسلامی؛۸۱/۱۱/۸)

 

اگر حزب اللهی امروز هم بخواهد مثل اسفندیار شاهنامه باشد:

– رویش دائم مثل روئین تنی اسفندیار!

– همیشه در صحنه و خسته نشو در هفت خان نبرد اسفندیار!

– نبردها در میدان های متفاوت مثل اسفندیار؛ از نبرد با گرگ و شیر و اژدها و سیمرغ تا نبرد با زن جادوگر اما فریبا!

را می خواهد.

 

اگر بخواهد از اسفندیار، تجربه فعال بسازد و “آینده از آن حزب اللهی هاست” را جای تراژدی اسفندیار شاهنامه قرار دهد؛ باید:

– در کنار دین خواهی و غیرت اش، مراقب نقطه ضعف اسفندیار (چشم اسفندیار) باشد!

صحنه را درست ببیند و دچار اشتباه محاسباتی نشود! اعتماد به خدا را هم از دست ندهد.

– بین ایران و انیران (=ضد ایرانیان) فرق بگذارد! آنجور که با ارجاسپ و توران (انیران) می جنگد با هم وطن و دارای خدمت (حتی اگر رستم نباشد) نجنگد!

در ایران گفتگو و حَکَم پذیری را بر نبرد ترجیح دهد!

پ.ن:

به روزهای سخت فحاشی و هتاکی و گفتگو گریزی آگاهم. همه دستِ همه انیران که رو شود، گفتگو ساز می گیرد!

 

محسن قنبریان

ایران و انیران!

حکیم فردوسی در شاهنامه، “انیران” (یا: نیران) را برای اقوام ضد ایرانی به کار می برد.

از جمله آنها رومیان (غربیان امروز) اند که چنین سودایی در سر دارند:

همه بومتان پاک ویران کنم از ایران به شمشیر، نیران کنم

حالا که دست لابی های صهیونیستی هم در تجمع برلین برملا شده، بهتر فلسفه پرچم های تجزیه ی ایران روشن می شود.

آن ۲درصدِ حاضر، جواب دهند با ایران اند یا انیران؟!

سه اصل مهم درباره زن و آزادی از امام خمینی و تاکید بر راهبرد انقلاب اسلامی!

  1. کرامت زن یک اصل است نه تشریفات. کرامت زن هم به آزادی اوست، نه محترمانه دستگیر یا جریمه شدنش!
  2. بین آزادی غربی زن، با آزادی الهی او، رابطه آلاکلنگی است. هرچه بیشتر در مقدرات اساسی مملکت دخالت داده شود، به مقام زن نزدیکتر و بالتبع از عروسک و ملعبه شدن فاصله می گیرد.
  3. قوانین محدودیت بخش اسلام در جانب آزادی غربی، برای تحقق بیشتر مقام زن و افزایش حضور در مقدرات اساسی است.

در مقام امتثال، همان نظم و نسبت باید رعایت شود:

 آزادی سیاسی بیشتر زن، آلترناتیو(جایگزین) آزادی جنسی او و راه حل انقلاب اسلامی در تقابل با فرهنگ برهنگی غرب است!

گزینه متحجرین، خانه نشینی زن و حداکثر فعالیت های مذهبیِ صرف او بوده است!

گزینه روشنفکری درون نظام هم حضورهای اجتماعیِ ویترینی زن با تم حجاب بوده است!

دشمن اینبار می خواهد با آزادی جنسی  (کشف حجاب یا اعتراضِ برهنه) از زن معاصر ایرانی مداخله سیاسی در مقدرات اساسی (مثل نفی اسلام فقاهتی و…) بگیرد! این یعنی مصادره راه جایگزین انقلاب اسلامی برای هدف خود!

بازی او به لحاظ راهبردی با افزایش کرامت و آزادی سیاسی زن در طُرق عقلایی(ظرفیت های قانون اساسی) و انسانی(نه جنسیتی) شکست می خورد.

رها گذاشتن این راهبرد به هر بهانه، و صرفاً توجه به تاکتیک های ویترینیِ جمع کردن کشف حجابهای اخیر، عملیات ناقص متحجرین؛ و کارهای نمایشی با زن ورزشی و هنری هم پدافند ناقص جریان روشنفکرِ درون نظام است!

محسن قنبریان