چرا گفتگو پیرامون مقاومت، جامعه پذیری بالایی دارد؟
حجت الاسلام محسن قنبریان
بایگانی دسته: یادداشتها و مصاحبهها
جمهوری انسانساز اسلامی
گفتوگوی «وطن امروز» با محسن قنبریان درباره تشییعهای باشکوه رئیسجمهور و رابطه دولتمرد و مردم
جمهوری انسانساز اسلامی
شهادت آیتالله رئیسی فرصتی را برای اهل نظر ایجاد کرد تا در پرتو آن، سیاست در جمهوری اسلامی را دوباره مورد بازنگری قرار دهند. طرح این پرسش توسط کارشناسان ضروری است که چه معنایی از سیاست منجر به بازتولید پدیدهای به نام «شهید جمهور» در جمهوری اسلامی شده است؟ آیا تواناییها و صلاحیتهای فردی افراد آنها را به سمت خلق مدل جدیدی از سیاستورزی کشانده است یا علاوه بر آن میتوان از عوامل ساختاری و زمینه دیگری نیز یاد کرد که افراد را به سمت طرح جدیدی از سیاست متعالی میکشاند؟ در این مجال با حجتالاسلاموالمسلمین محسن قنبریان، کارشناس حوزه حکمرانی و عدالتپژوه به گفتوگو پرداختیم تا پیرامون ابعاد این مساله بیشتر بدانیم. ادامه خواندن جمهوری انسانساز اسلامی
وحدت یا خلوص؟!
(برای آنها که میخواهند مساله مشکل حل کنند؛ نه ساده انگاران!)
«یک سؤال دیگر این است که بعضیها میگویند وحدت، بعضیها میگویند خلوص؛ شما چه میگوئید؟ من میگویم هر دو.
خلوص که شما مطرح میکنید -که ما بایست از فرصت استفاده کنیم و حالا که غربال شد، یک عدهای را که ناخالصی دارند، از دائره خارج کنیم- چیزی نیست که با دعوا و کشمکش و گریبان این و آن را گرفتن و با حرکت تند و فشارآلود به وجود بیاید؛ خلوص در یک مجموعه که اینجوری حاصل نمیشود؛ ما به این، مأمور هم نیستیم.
در صدر اسلام، خوب، با پیغمبر اکرم یک عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابىّبنکعب بود، عمار بود، کی بود، کی بود؛ اینها درجهی اول و خالصترینها بودند؛ عدهای دیگر از اینها یک مقداری متوسطتر بودند؛ یک عدهای بودند که گاهی اوقات پیغمبر حتّی به اینها تشر هم میزد. اگر فرض کنید پیغمبر در همان جامعهی چند هزار نفری -که کار خالص سازی خیلی آسانتر بود از یک جامعهی هفتاد میلیونی کشور ما- میخواست خالصسازی کند، چه کار میکرد؟ چی برایش میماند؟ آن که یک گناهی کرده، باید میرفت؛ آن که یک تشری شنفته، باید میرفت؛ آن که در یک وقتی که نباید از پیغمبر اجازهی مرخصی بگیرد، اجازهی مرخصی گرفته، باید میرفت؛ آن که زکاتش را یک خرده دیر داده، باید میرفت؛ خوب، کسی نمیماند.
امروز هم همین جور است. اینجوری نیست که شما بیائید افراد ضعافالایمان را از دائره خارج کنید، به بهانهی اینکه میخواهیم خالص کنیم؛ نه، شما هرچه میتوانید، دائرهی خلّصین را توسعه بدهید؛ کاری کنید که افراد خالصی که میتوانند جامعهی شما را خالص کنند، در جامعه بیشتر شوند؛ این خوب است.
از خودتان شروع کنید؛ دور و بر خودتان، خانوادهی خودتان، دوستان خودتان، تشکل خودتان، بیرون از تشکل خودتان. هرچه میتوانید، در حوزهی نفوذ تشکل خود، برای بالا آوردن میزان خلوصهای فردی و جمعی تلاش کنید؛ که نتیجهی آن، خلوص روزافزون جامعهی شما خواهد شد. راه خالص کردن این است.
وحدت هم که ما گفتیم – که بعد سؤالات دیگری هم در این زمینه شده – منظور من اتحاد بر مبنای اصول است.
بنابراین وحدت با کیست؟
با آن کسی که این اصول را قبول دارد. به همان اندازهای که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصلیم؛ این میشود ولایت بین مؤمنین.
آن کسی که اصول را قبول ندارد، نشان میدهد که اصول را قبول ندارد یا تصریح میکند که اصول را قبول ندارد، او قهراً از این دائره خارج است.
بنابراین با این تفصیل و توضیحی که عرض شد، هم طرفدار وحدتیم، هم طرفدار خلوصیم».
(۸۹/۵/۳۱رهبر انقلاب اسلامی)
* برای بیشتر تعمق کردن: سخنرانی/ ولاء ها و ولایتها در قرآن
عزای رئیسی عزیز خرج چه شود؟!
تر و تازه، عقب ماندگی خیلی مهمی روی زمین است که همه از آن غافل و در آن شریکیم!:
«مسئلهی اتّحاد دلهای مردم است؛ اتّحاد عزمها و ارادههای مردم است. ما در این زمینه متأسّفانه مشکلاتی داریم، عقبافتادگیهایی داریم؛ ارتباط و همدلی اجتماعی خیلی مهم است؛ در این زمینه دچار غفلت شدیم؛ خودمان به دست خودمان در وحدت ملّیمان اختلال ایجاد میکنیم. همهی ما در این غفلت شریکیم؛ همهی ما وظیفه داریم که وحدت ملّی را، اتّحاد مردم را، اتّحاد مردم و مسئولین را حفظ کنیم؛ روزبهروز آن را تقویت کنیم؛ این سیاست قطعی نظام جمهوری اسلامی از روز اوّل بوده است… بعضیها با یکدیگر سر مسائل جناحی، مسائل سیاسی اختلاف پیدا میکردند، امام(رضوان الله علیه) به اینها نهیب میزد و میگفت: «هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید». اختلاف فکری، اختلاف سلیقه، اختلاف سیاسی در یک کشور یک امر طبیعی است، امّا نفرت پراکنی غیر از اینها است… به نظر من رقابتهای داخلی به جای خودش محفوظ … امّا همه باید با هم باشند، همراه باشند. در یک خانواده ممکن است دو برادر با هم دو سلیقهی مختلف داشته باشند امّا برادریشان از بین نمیرود؛ کار به دشنام و دروغ و اهانت و مانند اینها نباید بکشد؛ این را همه باید مراقبت کنند.» (رهبر انقلاب اسلامی۱۴۰۳/۱/۱)
راه و روش رئیسی را در اداره کشور، دیپلماسی و… توضیح دهیم و ادامه بگیریم؛ اما از مخالفانش انتقام نگیریم!
به خودش تاسی کنیم که خاطراتش درباره رقبایش -حتی آنها که رنجاندندش- دارد بیان می شود!
محسن قنبریان
مردان جمهوری اسلامی!
بقعه ای که شفاء می دهد، امامزاده اش قلابی نیست!
دستگاه حکومتی که هربار یکی از رجالش از دست می رود، فضایلشان بیشتر هویدا میشود، فاسد نیست.
در قرآن، حکومت مردمیِ اسلامی، “حسنه دنیا” است (۴۱نحل)
جمهوری اسلامی، حرم است؛ هنوز راه “شهادت” و “خدمت” درش باز است و اهلش را حاجت می دهد.
“شجره طیبه” است، “اُجتُثَّت مِن فُوقِ الاَرض” نیست. “تُوتِی اُکُلها کُلِّ حِین” است[۲۴ تا ۲۷ ابراهیم]؛ چند کرم و لانه موریانه، میوه اش را تلخ نکرده است.
همین سالها چند دزدِ دین باز در کسوت مناصب را با سلیمانی، زاهدی، رئیسی، عبداللهیان، آل هاشم و… مقایسه کنید؛ کدامیک رجال جمهوری اسلامی اند؟!
فکر می کردی بعد سلیمانی دیگر طلای ناب در این دستگاه پیدا نشود؟!
معدن طلا، طلا می دهد؛ اندازه و عیارش فرق می کند.
پ.ن:
رئیسی عزیز ممنون که امام رضا(ع) را برای مردم ایران گذاشتی!
بعضی نگران بودند دین باز باشی و گفتند امام رضا(ع) را خرج دنیایت می کنی!
امام رضا(ع) روز تولدش خوب ازت دفاع کرد؛ رضوان الله علیک!
محسن قنبریان
نفْس ایران!
هر حادثه ای -ولو تلخ، طبیعی یا صناعی- که “رَجَعُوا إِلَىٰ أَنْفُسِهِمْ “[به خودِ خودشان برگشتند] باشد، یک لطف خفیّ است.
در این رجوع چند اتفاق می افتد:
- خود و هم میهنان را “یک واحد” می یابد (انفسهم)؛ انگار جانها یکی میشود!
فرقی نمی کند با هم بخندند یا بگریند، خود را ملامت کنند یا تفاخر کنند؛ آن لحظه شهودِ “انفسهم” ، لحظه فوق العاده ای است.
انگار تکثر و کثرتی نیست، اختلاف و تشتتی نیست؛ وحدت همه جا را می گیرد هر جانی به بزرگی ایران می شود. - اطلاعات و داده های مختلف، پردازش های متعدد ساخته بود و توجه و عاطفه ما را تقسیم کرده بود؛ چهل تکه ای از محبت و نفرت، امید و یاس، شکوه و شکایت و…!
رجوع به نفْس ایران، نگاه کردن از یک جان به یک حادثه است؛ نه نگاهی با گوش و چشم و ذهن و خبر و تحلیل؛ نگاهی است با خودِ اصیل و واحد به کانون حادثه.
یکباره همه عاطفه یا نفرت جمع میشود؛ نفْس ایران نشان می دهد از رفتن شاه، آمدن امام(مثلا) ، شاد است یا محزون؟!
می بیند چقدر عاطفه و احساس که در یافته ی حواس یا ذهنیت ها پراکنده و گم بوده و الان تیز و تند میشود.
رجوع به نفْسِ ایران یک تنفس اجتماعی برای ملتی با تنوع و تکثر است، تا وحدت خود را ببیند و بیابد: “النفس فی وحدتها کلُّ القوا” [نفْس در وحدت خود همه قوای آدمی است].
بدون این تنفس، می میرد و به کثرتهایش تجزیه میشود؛ مثل یک بدن متلاشی!
بلاها و امتحانات خوبند وقتی به نفْس ایران رجوع مان دهند.
محسن قنبریان
سلام دههی کرامت مبارک
“۱۰روز بود به این منطقه آب نرسیده بود…”
کاروان پخش آب در #شمال نوار غزه…
شماره کارت جهت مشارکت:
? ۵۸۹۲۱۰۷۰۴۶۳۷۳۱۶۶
گروه جهادی شهیدالقدس
به جز برنامه “آپ” که برای حسابهای حقوقی محدودیت در تعداد واریزهای روزانه دارد، از هر برنامه دیگر بانکی و… واریز کنید مشکلی نخواهید داشت.
فروش اقساطی!
این دو بنر کنار هم، دو مغازه در دنیاست هردو با فروش اقساطی!
“یشری نفسه” هم فروش است؛ فروش عمر به خدا به شکل اقساطی!
مغازه ای در نابازارِ زمین که هر فروشنده ای زندگی ابناء بشر را با اقساط عمرش تامین می کند؛ برای آب و نان غزه و یمن یا عِرض و جان النبل و الزهراء!
دادن قسط آخر، گرفتن ثمنِ نامیرایی و “عند ربهم یرزقون” است!
“بشارتِ دنبال کنندگانی” هم اشانتیون می گیرد! (یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم).
لذا به شکل شبکه ای توسعه می یابد و تا طوفان پیروزی ایثار بر استئثار پیش می رود!
چون در نابازار است، شعب فروشگاه در همه نقاط زمین منتشر است؛ از خیابان تا بیابان! شعبی به بزرگی یک جبهه و مرز یک کشور تا به کوچکی یک دستفروش و کلمه حقی نزد یک جائر!
فروش اقساطی وسائل نوی منزل به بازنشستگان هم خرید عمر آنهاست؛ البته در مغازه ای در بازار مصرفیِ زمین!
اول باید مجابش کنی که تا لوکسیزم هست، زندگی باید کرد؛ با هر کالا، نو باید شد!
بعد زنجیره ای ها باید با دامپینگ قیمت، در دام بیاندازند!
وقتی فروشگاه های کوچک را بلعیده و با بانک ها بستند و برایش به صرفه جلوه کردند، زالوی کار و عمرش میشوند!
انحصار شعب در گرو از نان انداختن هزاران مغازه خُرد است؛ تا فقط او نیاز تازه بسازد و عمر جوان و پیر بخرد؛ برای خرید از او بیشتر کار کنند و مصرف شوند!
در قسط آخر صاحب لباسشویی ای شده که عمرش را شسته و تازه مدل جدیدش آمده است! اشانتیون هم دارد: تخفیف خرید بعدی!
محسن قنبریان
غزه ؛ بازتعریف عمارت و خراب مسجد!
قرآن آبادی مسجد را به شیکی ساختمان و زخارفش نمی داند؛ به ایمان و اقامه و نترسیدن از غیر خدا می داند:
إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللّه ِ مَنْ آمَنَ بِاللّه ِ وَالیَومِ الْاخِرِ وَأَقامَ الصَّلَاهَ وَآتَى الزَّکاهَ وَلَمْ یَخْشَ إِلَا اللّه َ فَعَسَى أُولئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنَ المُهْتَدِینَ.(توبه:۱۸)
ابوذر وقتی از معنای عمارت مساجد پرسید، رسول الله(ص) به نوع مصالح و معماری پاسخ نداد؛ به کارهای آدمیان در آن، عمارت را معنا کرد؛ که: در باطل فرو نروند، به لهو و بیهوده مشغول نباشند، پی سود و تجارت در آن نباشند…(مکارم الاخلاق ج۲)
برای اینکه باور کنی عمارت مسجد به بناء اش نیست؛ به مومنین در آن است؛ روایات مساجد آخر الزمان، تعبیری شایع دارد:
مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَهٌ وَ هِیَ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى
در بناء آبادند اما در هدایت خراب! (بحار ج۱۴)
مساجد پرزخارف زمانه ما را می گوید. اصلا خودِ مسجدالحرام و مسجد النبی کنونی را می گوید که با همه شکوه ظاهرش، نترسیدن از غیر خدا درش جرم است و مجازات دارد!
غزه این ماه ها تمثال “لم یخش الا الله” است؛ دقیقاً نقطه مقابل مساجد آخرالزمان: بنای مساجدش ویران، اما در هدایت آباد!
انگار ذیل آیه ۱۸توبه آنها را نشانه گرفته:
فَعَسَی اُولئِکَ اَن یَکُونُوا مِنَ المُهتَدین: پس امید است که اینان رهیافتگان باشند!
کج راه ها، معلوم تر و راه، نمایان تر شد!
محسن قنبریان
تبیین حجاب در منبر
۵ کلان ایده محتوایی برای منبر با موضوع
“تبیین حجاب در منبر”
با ارائه حجت الاسلام و المسلمین شیخ محسن قنبریان
کاری از مجمع خطبا اصحاب الصاحب علیه السلام