بایگانی برچسب: s

اذان حج

حج هم مثل نماز اذانی دارد؛ اذن و اعلامی دارد و آن برائت از مشرکین است:

وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ یَوْمَ الْحَجِّ الْأَکْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِیءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ  وَرَسُولُهُ

و این، اذان و اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به (عموم) مردم در روز حج اکبر [= روز عید قربان‌] که: خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند!(آیه ۳ سوره توبه)

این حجِ قرآن را امام خمینی دوباره احیاء کرد و حضرت آیت الله خامنه ای امسال موکداً علیه اسرائیل، حج برائت نامید.

 

مرگ براسرائیل

مرگ بر اسرائیل

مرگ بر اسرائیل

مرگ بر اسرائیل

مرگ بر اسرائیل

مرگ بر اسرائیل

مرگ بر اسرائیل

 

محسن قنبریان / روز عرفه ۱۴۰۳

وحدت یا خلوص؟!

(برای آنها که میخواهند مساله مشکل حل کنند؛ نه ساده انگاران!)

«یک سؤال دیگر این است که بعضیها میگویند وحدت، بعضیها میگویند خلوص؛ شما چه میگوئید؟ من میگویم هر دو.

 خلوص که شما مطرح میکنید -که ما بایست از فرصت استفاده کنیم و حالا که غربال شد، یک عده‌ای را که ناخالصی دارند، از دائره خارج کنیم- چیزی نیست که با دعوا و کشمکش و گریبان این و آن را گرفتن و با حرکت تند و فشارآلود به وجود بیاید؛ خلوص در یک مجموعه که اینجوری حاصل نمیشود؛ ما به این، مأمور هم نیستیم.

در صدر اسلام، خوب، با پیغمبر اکرم یک عده بودند؛ سلمان بود، اباذر بود، ابىّ‌بن‌کعب بود، عمار بود، کی بود، کی بود؛ اینها درجه‌ی اول و خالص‌ترینها بودند؛ عده‌ای دیگر از اینها یک مقداری متوسطتر بودند؛ یک عده‌ای بودند که گاهی اوقات پیغمبر حتّی به اینها تشر هم میزد. اگر فرض کنید پیغمبر در همان جامعه‌ی چند هزار نفری -که کار خالص سازی خیلی آسانتر بود از یک جامعه‌ی هفتاد میلیونی کشور ما- میخواست خالص‌سازی کند، چه کار میکرد؟ چی برایش میماند؟ آن که یک گناهی کرده، باید میرفت؛ آن که یک تشری شنفته، باید میرفت؛ آن که در یک وقتی که نباید از پیغمبر اجازه‌ی مرخصی بگیرد، اجازه‌ی مرخصی گرفته، باید میرفت؛ آن که زکاتش را یک خرده دیر داده، باید میرفت؛ خوب، کسی نمی‌ماند.

 امروز هم همین جور است. اینجوری نیست که شما بیائید افراد ضعاف‌الایمان را از دائره خارج کنید، به بهانه‌ی اینکه میخواهیم خالص کنیم؛ نه، شما هرچه میتوانید، دائره‌ی خلّصین را توسعه بدهید؛ کاری کنید که افراد خالصی که میتوانند جامعه‌ی شما را خالص کنند، در جامعه بیشتر شوند؛ این خوب است.

 از خودتان شروع کنید؛ دور و بر خودتان، خانواده‌ی خودتان، دوستان خودتان، تشکل خودتان، بیرون از تشکل خودتان. هرچه میتوانید، در حوزه‌ی نفوذ تشکل خود، برای بالا آوردن میزان خلوصهای فردی و جمعی تلاش کنید؛ که نتیجه‌ی آن، خلوص روزافزون جامعه‌ی شما خواهد شد. راه خالص کردن این است.

 وحدت هم که ما گفتیم – که بعد سؤالات دیگری هم در این زمینه شده – منظور من اتحاد بر مبنای اصول است.

 بنابراین وحدت با کیست؟

با آن کسی که این اصول را قبول دارد. به همان اندازه‌ای که اصول را قبول دارند، به همان اندازه ما با هم مرتبط و متصلیم؛ این میشود ولایت بین مؤمنین.

 آن کسی که اصول را قبول ندارد، نشان میدهد که اصول را قبول ندارد یا تصریح میکند که اصول را قبول ندارد، او قهراً از این دائره خارج است.

بنابراین با این تفصیل و توضیحی که عرض شد، هم طرفدار وحدتیم، هم طرفدار خلوصیم».

(۸۹/۵/۳۱رهبر انقلاب اسلامی)

* برای بیشتر تعمق کردن: سخنرانی/ ولاء ها و ولایت‌ها در قرآن

آیا “جهش تولید” و “مشارکت مردم” متعارض است؟

“تولید”، وسط زنجیره است. “توزیع قبل از تولید” بر آن مقدم است.

یعنی تا “مشارکت در مالکیت منابع” (زمین، معدن، کارخانه، اعتبارات بانکی و…) نباشد، مشارکت های بعدی در تولید و توزیع، “کارگری” است! به تبع سود از آن مالک و صاحب سرمایه و فقط دستمزد برای کارگر است؛ که درصد بالایی اقلی بگیرند!

سهم “خویش فرمایی” در تخصیص منابع هم اندک است و تجارب “وام اشتغال” موفق نبوده است!

این شعار رهبر انقلاب اسلامی را باید ذیل سیاست های ابلاغی قبل و بیانات قبلشان دید:

  1. به لحاظ مبانی “گسترش مالکیت عموم مردم به منظور تامین عدالت اجتماعی” دستور سیاستهای کلی اصل۴۴ بوده است و در بند ب آن اختصاص ۲۵٪اقتصاد کشور و واگذاری ها به مردم بیان شده است.
    قانون اجرایی این سیاستها هم تصویب و ابلاغ شده است؛ لکن با وجود ابلاغ مدل اجرایی بخش مشارکت مردم، تاکنون به طرز شایسته تحقق نیافته است!
  2. غیر از “تعاونی های فراگیر”، سال۹۵ ایشان از “صنایع و کارگاه های کوچک” در جهت مشارکت مردم از مالکیت تا تولید هم گفته اند!
    لکن عید۱۴۰۲ از عدم موفقیت آن هم سخن گفتند!
    نتیجه اینکه: مشارکت مردم در تولید وقتی واقعا مشارکت است که مبتنی بر “گسترش مالکیت عمومی” باشد.

اندیشیدن سر این چرخه از مشارکت (از مالکیت عموم تا مشارکت در تولید) هنوز مطالبه رهبر انقلاب است:

«از اشکالات مهمی که ما داریم این است که روی مشارکت مردم فکر نکرده ایم… بنشینند راه های مشارکت عموم مردم در مسائل اقتصادی را پیدا کنند» (۱۴۰۲/۱/۱)

محسن قنبریان

این حرفها یقه میگیرد…!

ما مذهبی ها کاری کرده ایم که راه خیلی ها از ولایت نگذره…!

برشی از جلسه اول سخنرانی ظهرهای رمضان با موضوع “ولاءها و ولایت ها در قرآن”!

برای قضاوت بهتر فایل کامل صوتی این جلسه را بشنوید

برای تبلیغ مشارکت در انتخابات بین مرددین برچه عنصری تاکید کنیم؟(۱)

دربین جملات پرتکرار رهبر انقلاب در فواید مشارکت در انتخابات این جمله نادرتر اما درخشش خاصی دارد: انتخابات مانع دیکتاتوری و هرج و مرج!

یعنی در نظام اسلامی ما هم دیکتاتوری یک اقلیت (نخبه قدرت یا ثروت یا حتی علم) منتفی نیست؛ و الا طرح نمی کردند.

در وضعیت های رقابتیِ جدی که واضح است مشارکت، “مردم سالاری” رقم می زند.

حتی در بدترین وضعیت های رقابتی هم باز مشارکتِ معنادار می تواند “مانع استبداد اقلیت” شود.

  با انتخاب “کمی دیگری” هم می توان جلوی تثبیت آرایش های خاص _که به مرور شکل می گیرد_ را گرفت.

“رای تغییر” و حتی “رای اعتراض” با مشارکت رقم می خورد؛ اما اصلاً رای ندادن، فقط کمک به براندازان است. ملت ایران خوب میداند براندازی هم یک دیکته بیگانه است؛ پس با رای ندادن، به دیکتاتوری اقلیت کمک نمی کند.

جالب اینکه در پیمایش مطالعه رفتار رای دهی در جامعه ایرانی(دیماه۱۴۰۲) ؛ درباره این گزاره: “انتخابات مانعی برای بروز دیکتاتوری”؛ ۸۲٪ رای دهندگان فعال، ۷۳٪ رای دهندگان غیر مزمن(که ۲ انتخابات از ۳ انتخابات اخیر شرکت کرده اند) و ۴۶٪ رای ندهندگان با این گزاره موافق اند.

از اینرو یکی از محتواهایی که در شرایط کنونی می نشیند و تحرکی را می تواند موجب شود، تبلیغ درست همین گزاره است.

از سوی دیگر انتخابات های ضعیف موجب می شود، قانونگذاران از حمایت اندکی بهره مند و بطور طبیعی قانون پشتوانه حمایتی مردمی کمتری داشته، ضمانت اجرایش کمتر و راه به سمت هرج و مرج فراهم شود.

محسن قنبریان

آلترناتیو انقلاب اسلامی برای تبرج های زنانه

“نگذارید حضور نمایان زنان فعال انقلابی کمرنگ شود”.۹۲/۲/۲۱

“به تعبیر امام(رضوان اللّه علیه) [۱]دخالت در سیاست و در مقدرات اساسی کشور وظیفه‌ی زنان، حق زنان و تکلیف زنان است یعنی واجب کردند. زنها بایستی در مقدّرات کشور، وظایف اساسی کشور دخالت کنند.

در پرداختن به امور جامعه «مَن اصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِأمُورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم» یعنی چه زن باشد چه مرد باشد. صبح که میکنید شما، زن خانه‌داری، زن کارمندی، زن شاغلی، زن صنعتگری، هر چه، هر کاری میکنید باید به فکر جامعه باشید.  اصل این اهتمام، اصل این وظیفه احساس مسئولیت عمومی است، زن و مرد ندارد”. ۱۴۰۲/۱۰/۰۶

[۱] سخنرانی در جمع بانوان قم (زن از دیدگاه اسلام)

امام خمینی (ره)؛ ۱۳ اسفند ۱۳۵۷

بیشتر بخوانید: http://emam.com/posts/view/1361

این کلمات حضرت آقا مطلقا سر منبرهای غدیر و محرم و رجب و فاطمیه نرفته و نمیره و نمیره و نمیره…

مبلغ تراز انقلاب اسلامی باید درک کنه اسلام یک دستگاه واژگانی خاص انقلابی دارد…

صوت کامل را در « تبلیغ تراز ؛ خلّاق و محرّک » بشنوید.
بسیج طلاب حوزه علمیه مشکوه علی بن موسی الرضا(ع)

حجت‌الاسلام قنبریان

هرکس مبانی انقلاب و ولایت فقیه را قبول دارد، برادر شماست

اینکه: “هرکس مبانی انقلاب و ولایت فقیه را قبول دارد، برادر شماست”؛ را در حد قاعده اش، شاید غلط گیرترین و برچسب زن ترین ها هم همراه باشند و تکرار کنند. لکن در تطبیق و کشفِ “برادران”، باز چنان تنگ بگیرند که هیچ کس جز خودشان نماند!

حضرت آقا این مبنای ارزشی را سالهاست دارند؛ لکن تطبیق ایشان ظاهرا با ما بسیار متفاوت است!

 مثلا سال۷۷ (پس از ماجرای ۲خرداد و فضای آن روز تشکل ها) دانشجویی از ایشان می پرسد:

میخواستم نظر حضرتعالی را درباره گروه های حامی ولایت بدانم!

می فرماید: “به نظر من همه گروهها حامی ولایتند(!) یعنی در کشور گروه قابل توجهی که ولایت را قبول نداشته باشد، نمی شناسم(!). همه ولایت را قبول دارند؛ حالا ممکن است بعضی عشق و اخلاص بیشتری داشته باشند، بعضی کمتر داشته باشند؛… همه گروه های دانشجویی با من ارتباط دارند، پیش من می آیند؛ چه گروه های دانشجویی،چه افراد دانشجویی؛ همه شان اظهار ارادت به ولایت می کنند همه قبول دارند، نمیشود قبول نداشته باشند، معلوم است که قبول دارند؛ من هم همه شان را به یک معنا حمایت می کنم…”(۷۷/۲/۲۲)

این صرفاً یک نمونه است که تطبیق خود را با ایشان چک کنیم!(شر نشود!!!)

آیا ما همه گروه های (اقلا دانشجوییِ) سالهای۷۶و ۷۷ را حامی ولایت می دانستیم؟!!

 جبهه انقلاب امروز بیشتر محتاج مهارت تطبیق این قاعده زرین است.

 اگر در مهارتِ اثبات و کشف، به مذاق بهشتی ها و خامنه ای ها نباشیم، مترقی ترین اصول برای جبهه بندی را هم دچار ساده لوحی بعضی و دگم و تنگ نظری بعضی دیگر می کنیم.

محسن قنبریان / ۸ آذر ۱۴۰۲

ایضاح!

روایتی که از آیت الله خوشوقت نقل به مضمون می کنند ظاهرا همان روایت معروف داود بن سرحان (مباهته) است.

اولا درباره اهل ریب و بدعت است نه مخالف زبانی و کتبیِ فقیه حاکم.

 

ثانیاً بسیاری از فقهاء متقدم و متاخر، “باهتوهم” را برای همان اهل بدعت هم نه بمعنای “بهتان زدن” بلکه بمعنای “مبهوت کردن” (از باب “فبهت الذی کفر”) گرفته اند.

 

ثالثا اینجور برداشت ها قبلا سوژه تخریب نظام اسلامی توسط امثال محسن کدیور و سروش شد که بی بی سی در مستند “بهتان برای حفظ نظام” همه را مصور کرد.

درحالیکه در بیان فقیهان به نام جمهوری اسلامی و شاگردان امام چنین برداشتی از روایت نیست!

(نقد مستند بی بی سی را اینجا بخوانید)

رابعاً به فتوای رهبر انقلاب، ضدیت با ولایت فقط به “مخالفت عملی” است. در بیان ایشان، “اعتراض به نظرات خاص رهبری” هم ضدیت نیست تا سزاوار مجازاتی باشد چه رسد به بهتان.

اصلا شهید بهشتی “آزادی انتقاد از رهبران” را “دگم” می خواند که قابل رفع با حکم ثانوی هم نیست.

 

بین مخالفت عملی، تضعیف و براندازی با نظر مخالف، نقد عالمانه و ناصحانه در عین تبعیت عملی از ولیّ مشروع داشتن، خط فاصل آشکاری است که در سیره شاگردان اصیل امام به خوبی نمونه دارد (خطبه های آیت الله خامنه ای درباره امکان توبه سلمان رشدی/ ولایت مطلقه/ نامه ایشان و شهید بهشتی و… به امام/ و…)

 

شاید هم توضیحات تکمیلی را گوینده در ادامه داشته باشند که در این کلیپ نیست!

 

محسن قنبریان
۱۷شهریور۱۴۰۲

حلّال سیاسی؛ نه حلال سیاسی!

“فعلِ” مجتهد عادل مثل “قول”ش حجت و گویای فتوایش است. اگر وضو گرفتن مرجع خود را دیدید انگار در رساله اش خوانده اید.

البته “فعل” دلالتش از “قول” کمتر است. مثلا “انجام کاری”، دلالتی بیش از “جواز” ندارد؛ حال آیا “مباح” است یا “مستحب” یا “واجب”؟ دلالتی ندارد.

ایستادن در غرفه یک دختر کم حجاب و سخن گفتن با او و حتی تذکر لسانی ندادنِ شخص اول حکومت اسلامی و یک مرجع تقلید چگونه تحلیل می شود؟!

اینکه به قرینه “حرام سیاسی” خواندنِ “کشف حجاب” توسط ایشان، “کم حجابی”، “حلال سیاسی” تلقی شود؛ صدالبته غلط است.

فعل ایشان (ایستادن و سخن گفتن)، بر جواز فعل شخص دیگر(کم حجابی) دلالتی ندارد و ملاک همان فتوای ایشان است.

“تقریر” و سکوت مجتهد هم حجیتش ثابت نیست. در این مورد هم دلالتی بر “سکوت رضایت” نیست!

 

اما فعل ایشان، در ایستادن و ملاطفت با کم حجاب، آشکارا بر ولاء اجتماعی و طرفینی دلالت دارد.

این ولاء و پیوند اجتماعی(۷۲انفال) خاستگاه نهی از منکر است(۷۱توبه) و رتبتاً مقدم بر آن است (ولو زماناً باهم باشند).

تا این ولاء و پیوند اجتماعی بین “عادل و فاسق”، “متشرّع و لاابالی” و “کسانی که هریک از حیثی تخلفی دارند”، زنده و فعال نباشد، امر و نهی کردن نه روان میشود و نه اثر می گذارد!

ارتقای ولاء و پیوند اجتماعی، حلّال سیاسی و مشکل گشای اجتماعی برای تأثیر و تأثر طرفینی و بالتبع اصلاح رفتارهای اجتماعی است.

 

زبانِ فعل رهبر انقلاب، رهنما به حلّال سیاسی بود نه حلال سیاسی!

 

محسن قنبریان