بایگانی برچسب: s

سخنرانی/ تشریح تز سیاسی و اقتصادی شهید بهشتی

نشست تخصصی اندیشه بهشتی
حجت الاسلام قنبریان
۷تیر۱۴۰۳ / مجموعه سرچشمه (قتلگاه شهید بهشتی)

تز سیاسی: مبارزه با تمرکز قدرت؛ولایت-شورا

  • ۷ مورد ولایت مطلقه فقیه در نظرات
  • ولایت فقیه انتخابی و ذیل حاکمیت ملی (ماجرای اصل ۵۶ و ۵۷ قانون اساسی)
  • حکومت فقیه با رای اکثریت اما رهبری با مصلحت اکثریت نه تمایلات اکثریت
  • سنجه های صورت تزاحم بین مصلحت و میل عمومی
  • شورا غیر از جمع های مستشاری گرد مدیران
  • حکمرانی شورایی غیر از اداره امور با رای مردم (تفاوت اصل ۶و۷ قانون اساسی)

تز اقتصادی: مبارزه با تمرکز ثروت؛ گسترش مالکیت عمومی

  • ۹ اصل زیر بنای نظریه اقتصادی در الهیات و فقه
  • نظام اقتصادی چیست؟
  • روابط اقتصادی نامتوازن علت بی عدالتی ها
  • دعوای کلام جدیدی با مارکسیست ها سر اجاره و مضاربه و نهادهای اقتصادی اسلام
  • اصل ۴۳ قانون اساسی برای تنظیم روابط اقتصادی عادلانه

* تناسب و تناظر سیاست، اقتصاد، فرهنگ در منظومه اندیشه بهشتی

دانلود سخنرانی «تشریح تز سیاسی و اقتصادی شهید بهشتی» | “دانلود از پیوند کمکی

بمناسبت ۷تیر و شهادت متفکر انقلاب اسلامی شهید بهشتی

مصاحبه کوتاه حجت الاسلام و المسلمین قنبریان با روزنامه قدس درباره گوشه هایی از نظرات اقتصادی آن شهید مظلوم/ ۷تیر۱۴۰۳

شهید دکتر سید محمد بهشتی یکی از بزرگ‌ترین اندیشمندان و نظریه‌پردازان اقتصادی جمهوری اسلامی است که با استخراج اصول زیربنایی اقتصادی بر مبنای فقه و شریعت اسلام، در تدوین قانون اساسی نقش مهمی ایفا کرد.

این متفکر بزرگ، افزون بر علم اقتصاد جهانی بر شیوه‌های اقتصادی اسلام تسلط کامل داشت و معتقد بود نظام اقتصادی کشور باید با توجه به ۹ اصل زیربنایی و بر سه پایه دولتی، خصوصی و تعاونی اداره شود. به نظر ایشان عمده کاستی‌های نظام اقتصادی جامعه ما به دلیل روابط ناسالم اقتصادی است که عمدتاً متأثر از مواجهه با دنیای مدرن و پذیرش نظام اجتماعی آن‌هاست؛ بنابراین باید مدلی اقتصادی بر اساس آموزه‌های اسلامی طراحی شود.
به مناسبت هفتم تیر، سالروز شهادت جانگداز شهید دکتر بهشتی در زمینه آرای اقتصادی ایشان با حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قنبریان، استاد حوزه و دانشگاه به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
ادامه خواندن بمناسبت ۷تیر و شهادت متفکر انقلاب اسلامی شهید بهشتی

عبرت از سفارش پذیری در دستگاه قضایی!

  • آیا سفارش متنفذین درباره پرونده های قضایی نمونه های دیگر دارد؟!
  • مشکل این است که برای بی صداها سفارش نمی کنند یا اصلا چنین ورودهایی حتی اگر درخواست مُرّ قانون باشد هم تبعیض آمیز است؟!
  • سابقه تمدنی و فرهنگ اسلامی قبل از دولت متمرکز اقتدارگرای مدرن چگونه بوده است؟!
  • در حکمرانی مدرن به چه بیانی چنین ورودهایی -حتی اگر صرفا خواست عدالت باشد- باز خارج کردن امور از مواضعش و از مصادیق بی عدالتی است؟!

پاسخ به این پرسشها را در یادداشت: عبرت از سفارش پذیری در دستگاه قضایی!

(حاشیه ای نظری بر درد دل پدر شهید عجمیان) از حجت الاسلام محسن قنبریان بخوانید.

عبرت از سفارش پذیری در دستگاه قضایی!

(حاشیه ای نظری بر درد دل پدر شهید عجمیان)

بدون اینکه بخواهم وارد جزییات پرونده ها شوم یا درباره مدعیات، قضاوتی داشته باشم؛ به لحاظ کلان و نظری نکته ای دارم.

سابقه سفارش:

بار اول نیست که موجهینی درباره پرونده ای قضایی سفارش یا شهادت و وساطتی می کنند و در حکم نهایی موثر میشود. برای نمونه:

  1. در پرونده نوشین نفیسی (عضو ارشد گروه مارکسیستی پیکار) سال۶۳ دادستان وقت کشور به رئیس دیوان عالی قضایی از “عنایت خاص” آیت الله منتظری به پدرشان -که دکتر مخصوص ایشان بود- نوشت و حکم را از اعدام، به ۱۵ سال زندان با تعلیق ۵ساله فروکاست.
    شهید لاجوردی برای این حکم آرزوی مرگ کرد و نوشت: “ولی چه می شود کرد؟ چون دستور آزادی اش صادر شده چاره ای جز آزادی اش نیست!”
  2. در ماجرای اخلال های ارزی دولت روحانی و دستگیری سیف (رئیس بانک مرکزی) و احمد عراقچی (معاون ارزی) و… با وجودی که حکم صادر و سخنگو از غیر قابل تغییر بودن گفت اما یکی از اعضاء مجمع تشخیص و وزرای دولت قبل به رهبر انقلاب نامه نوشت و چنین کارهایی را در دوره های مختلف رویه دانست. هامش آن نامه در مطبوعات چنین نقل شد: مبادا حکم جائرانه ای صادر شود و دقت کنید که اجرای جائرانه ای هم اتفاق نیافتد.
  3. ماجرای شهید عجمیان …

نگاهی به سابقه تمدنی

پیش از دولت مدرن با “اقتدار متمرکز” و “نظام دیوانی خاص” ، “نظم دیگری” در رابطه بین “حاکم” و “اختیارات مردم” برقرار بود. در فرهنگ اسلامی انواعی از حقوق و اختیارات برای آحاد مردم در حوزه عمومی، انتظامی و قضایی و… مطرح بود. از جمله آنها “حق الجوار” بود که خود از جوامع قبل از اسلام تا آنجا تطوری طی کرده بود. “جوار” نوعی پناهندگی و حمایت بود. “ولاء جوار”  به “مُجیر”(پناه دهنده) اختیار می داد، “مستجیر”(پناه گیرنده) را نوعی “امان” دهد.

در اسلام این “ولاء” در انحصار بزرگان و اشراف نبود؛ بلکه  رسماً اعلام شد: “یُجیرُ علیهم ادناهم”: کمترین مسلمانان هم می تواند حق الجوار صادر کند! لذا حتی بردگان و زنان مسلمان از این ولاء برای برخی گنهکاران و مقصرانِ تحت پیگرد استفاده می کردند!

ام هانی(دختر ابوطالب) به شوهر خود -که پیامبر(ص) قبل از فتح مکه خون او را مباح اعلام کرده بود- با دو نفر دیگر، “جوار” و امان داد و پیامبر(ص) هم پذیرفت. عکرمه بن ابی جهل -که در صدر اسلام کارهای ننگین و زشتی برای از بین بردن اسلام و پیامبر(ص) کرد- توسط همسرش ام حکیم، جوار و امان گرفت! و…

(دایره و احکام و شروط ولاء جوار، تفصیل خاص خود را می خواهد که اینجا مجالش نیست)

اقتضای دولت مدرن

در جوامع مدرن به اسم مساوات و”تسویه قانون” و با “تمرکز دادن به اقتدار”، همه این ولاء ها در نهاد اجتماع جمع شده و در “دولت متمرکز اقتدارگرا” قرار داده شد.

حالا دیگر اگر کسی -به هردلیل- حق خود را از طریق “دیوان سالاری قضایی” نمی توانست بگیرد، امکان استفاده از “حلف الفضول” (یکی از آن ولاء های اجتماعی) یا “حق تقاص” (حقی شرعی برای برداشتن حق مالی خود از دیگری) را نداشت! یا برای “متهم سیاسی” -که در براندازی ای مشارکت داشته- امکان گرفتن امان یا تخفیف مجازات از سوی افراد معمولی جامعه وجود نداشت!

متنفذین در سیستم مدرن!

نکته عجیب اما این است که علیرغم شعارهای تسویه قانون و “روال واحد دادرسی” برای همه، متنفذینی برای برخی گروه ها یا آدمهای خاص وجود دارند!

– در نمونه اول:

اعتماد قائم مقام به پدر متهم، با توبه ظاهری دختر (که بعضا بقیه هم داشتند) موجب نقض حکم اعدام می شود!

آیا چنین “رابطه شخصی” و بالتبع “امکان اعتماد” و اطمینانی -که موجب سفارش شود- بین بقیه آحاد مردم و این مقامات، “امکان برقراری” دارد؟!

 اینجا خود اطمینان و آثار حامل برآن (مثل صحت توبه دختر و…) مورد مناقشه ام نیست؛ “خاستگاه این اطمینان” که یک رابطه شخصی و بالتبع “محدود” و “غیر ساری به سایر خانواده ها” است مورد توجه است.(دقت کنید)

– در نمونه دوم:

نظر کارشناسی یک وزیر متخصص دولت سابق درباره سیاست های ارزی موجب هامشی از سوی رهبری و اثر بر پرونده می شود.

آیا برای همه متهمان دادگاه های خاص (مثل جرائم اقتصادی یا انقلاب و…) “امکان پیوست” چنین نظرات متخصصانی “خارج از سیستم قضایی” وجود دارد؟!

– در نمونه سوم:

اگر مشاور رهبری صرفاً “شهادت” جمعی از “پزشکان معتمد” را “تلقی به قبول” کرده و نزد رهبری برده باشد و هیچ چیزی هم جز اجرای عدالت مطالبه نکرده باشد؛ باز می توان از همان تبعیض پرسید!

بسیاری از متهمان و محکومان دیگر -که چنین جمع حامی و شخص متنفذ دارای رابطه با مقامات را ندارند- هم دنبال راهی هستند که پرونده شان جای دیگر یا جور دیگر یا بار دیگر بررسی شود و جز اجرای عدالت و مُرّ قانون هم نمی خواهند!

نکته اصلی

نکته اصلی این نوشتار این نیست که چرا این متنفذین برای محرومین و بی صداها سفارشی نمی کنند؟!

چرا که می دانیم سفارش و شهادت و… فرع بر شناخت و اعتماد است و طبعا یک نفر در اینباره دایره محدودی دارد! آن طبقه محروم دارای پیوندهای خانوادگی و شغلی و… با این متنفذین نیستند.

سخن اصلی این است که اساساً این “خاستگاه تبعیضی” چرا؟!

یا نظم پیشا مدرن (با انواع ولاء اجتماعی  اش) “بازتولید” شود و این اختیار و امتیاز در دست “همه آحاد” بچرخد؛ یا با تمرکز بخشی به نظام دیوانی و از بین بردن آن ولاء ها (به بهانه هرج و مرج و هرچه)  چنین اختیاری از همه گرفته شود. سفارش و وساطت -حتی به حق و قانون- از هیچکس در هیچ مرتبه ای، مسموع نباشد.(دقت کنید)

این نکته حائز اهمیت است که چنین سفارشهایی از سوی “اشخاص حقوقی” و سیاستمداران -حتی اگر درخواست مُرّ قانون و عدالت باشد- برای سفارش شده، “احسان و جود”؛ اما برای عموم مردم، خلاف عدالت است.

از همین رو حضرت امیر(ع) درباره افضلیت “عدالت” بر “جود” می فرماید:

” الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا، وَ الْجُودُ یُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا” عدالت هرچیزی را جای خود قرار می دهد اما جود (و احسان) آنرا از جای خود در می آورد!

“وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ، وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ”

عدالت، سیاستی عمومی است اما جود به اشخاص خاص می رسد!

 برای اشخاص حقوقی که متولی سیاست در حوزه عمومی و در موضع “سائس عام” هستند؛ چنین احسان هایی برای افراد خاص -ولو مطالبه مُرّ قانون و عدالت باشد- در آوردن کار از موضع خود و نقض عدالت است، چون برای همه متقاضیانی که همین مُرّ قانون و عدالت را درباره خود می خواهند قابل پیگیری و سفارش نیست!

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان ۱۳ آبان ۱۴۰۲

نگرش مردم نسبت به تبعیض در جامعه چیست؟

بر اساس آخرین نظرسنجی مرکز تحلیل اجتماعی «متا» در اسفندماه ۱۴۰۱، نگرش مردم ایران نسبت به مساله تبعیض در جامعه با سه سوال میزان احقاق حق فردی از طرق قانونی، قائل شدن تفاوت میان مسئولین و مردم عادی توسط نهادهای قانونی و نگرش نسبت به اصلی ترین عوامل استخدام سنجیده شده است.

براساس این نظرسنجی از نگاه افکار عمومی برخی از سازوکارهای موجود درون نظام اجرایی، قضایی و قانون گذاری نیازمند ترمیم است. همچنین در صورت وجود خطای ادراکی نسبت به واقعیت موجود در بخشی از گروه های اجتماعی، تصحیح این ادراک باید مدنظر دستگاه های اجرایی و قضایی کشور باشد.

این پیمایش در اسفندماه ۱۴۰۱ و با حجم نمونه ۳۰۰۰ نفر و به روش تلفنی و ملی برگزار شده است.

در ۶ماه گذشته بیش از ۵طرح برای مواجهه با بی حجابی را طرف بحث، نقد و ارزیابی یا مشورت بوده ام که همه در دو رکن شریک بودند:

  1. تبدیل از جرم (مسئولیت کیفری) به تخلف (مسئولیت مدنی)!
  2. کنترل دوربین به جای گشت ارشاد سابق!

دو نقد اساسی بنده هم به همین دو رکن بود:
– اول: بر اساس قوانینِ مسئولیت مدنی و کیفری این تبدیل قابل دفاع نیست. در شرع نیز اثبات حد یا مجازات برای برخی گناهان، نوعی رعایت کرامتِ مرتکب هست که در دادگاه بتواند از فهم و امکان شبهه، قصد و… دفاع کند؛ نه مثل تخلف مدنی(مثلا نبستن کمربند ایمنی)، بشکل هوشمند جریمه شود(تفصیل مطلب جای دیگر)
– دوم : هرطرحی که متکی به ولاء طرفینی افراد جامعه “در پناه و یاری دادن به هم”(۷۲انفال) و “امر و نهی کردن متقابل هم”(۷۱توبه) نباشد یا بدان ختم و واگذار نشود، محکوم به شکست خواهد بود.
شارع اسلام عمده رفع و دفع منکرات در فضای عمومی را با تذکر لسانی آحاد جامعه براساس آن زیرساخت، تنظیم کرده و سهم اندکی به برخورد یدی حاکمیت سپرده است. اگر جای عموم مردم، دوربین و پیامک هوشمند قرار گیرد عملا از آن نُرم جامعه ایمانی خارج میشود (تفصیل این مطلب نیز بیان شده)

پ. ن:
در بیان اخیر رئیس قوه قضاییه بنظر می رسد اشکال اول لحاظ شده که مجازات (جریمه یا محرومیت و…) برای مراتبی از بی حجابی، پس از دادگاه صالحه باشد؛ نه سامانه هوشمند یا گروه نیابتی ناظر و… (امیدوارم منظور سخنان همین باشد).
– برای رکن دوم هم احیای کامل اصل۸ قانون اساسی، بسته سیاستی و اجرایی می خواهد تا طرح عقیم نماند.

محسن قنبریان

هنجار سازی مترفین!


از کجا باید شروع کرد؟!

  • آیه۱۶ اسراء فسق جوامع را سرریزِ شادخواریِ مترفین می خواند؛ که موجب هلاک اجتماعی میشود.
  • دهه۷۰ تهاجم فرهنگی صرفاً برون زا قرائت شد و به سهم درون زایش در طبقه نوکیسه، کمتر توجه شد. طبقه برخوردار که زد و بند با برخی لابی های حاکمیت هم بلد است، سبک زندگی خود را می خواهد: اتراف و شادخواری با فسق و پرده دری تلازم دارد.
  • گشت ارشاد هم در همان ناقص الخلقه بودن، این طبقه را در شاپینگ مال ها و مظاهر دیگر اشرافیت، کاری نداشت و دختران خیابانها و پیاده شدگان مترو را کار داشت!
  • به اندازه ای که برخورد قضایی چاره است:
    – مالک کافه های اشرافی پیتزا و بستنی طلا و… را در مالش، ممنوع التصرف کردن[۱].
    – مالیات بر اشرافیت (پنت هاوس ها، ماشین های چند میلیاردی و…)
    – مقررات گذاری برای تبلیغات و کسب سلبریتی ها!
    – و…
    هم شرعی بود (برخی از قدماء هم فتوا داشت) و هم برخی در عرف دنیا نمونه دارد و هم برخی تا مرز قانونِ (البته بدون اجرا) در کشور رفته است!
    شروع از اینجا شرعی تر است یا منع خدمات عمومی به مشتریان معمولی اما بی حجاب؟!!
  • بدون عدالت اقتصادی و اقلش عدالت توزیعی با قله تراشی از مترفین، اینبار هم موج حجاب و عفاف به سرانجام نمی رسد!

محسن قنبریان

[۱] مولتی میلیاردرهای سفیه!

مراقبِ “کَبُرَ مَقتاً عندالله” باشیم!

  • اینکه مخاطبِ بایدها، متکلم آنها شود و حرف تحویل مردم دهد، دارد رویه می شود!
  • کاش جای همایش شفافیت، صادقانه عذرها (موجه و ناموجه) را در میان می گذاشتند!
    برای ترک فعل‌ها، تئوری بسازند، بهتر است تا آرمان‌ها و تئوری‌های انقلاب را بدون عمل، دستمالی و صرفاً تکرار کنند.
  • آقای اژه ای می گوید گزارشات سازمان های نظارتی محرمانه نباشد جز جاهایی که دشمن و بدخواهان سوء استفاده می کنند؛ مربوط به جنگ نرم، سرد، نظامی، غیر نظامی، جنگ اقتصادی، جنگ فرهنگی و…!!!
    لابد تشخیص مورد قابل سوء استفاده هم با آن سازمان هاست نه مردم و افکار عمومی!
    نتیجه قهری این خواهد شد که جز مواردی مثل همان ساختمان درحریم رودخانه، شفاف نشود!
    خوب همین وضع موجود را بخاطر سوء استفاده دشمن و بدخواه تئوریزه میکردید!
  • بخاطر دشمن و دور زدن تحریم، اقتصاد را هم نمیشود شفاف کرد! با بودن جنگ نرم، با تشخیص سازمان و کارگزار، حریم شخصی افراد هم خط قرمز نخواهند ماند!
  • رهبر انقلاب از بدو دولت تا کنون اقلا دو بار تذکر داده اند: کار نمایشی ممنوع!
    رئیس سازمان اداری استخدامی دولت، روز ۱۰خرداد۱۴۰۱ را روز انتشار حقوق مدیران در سامانه اعلام کرد! الان دارد آذر به پایان می رسد!
  • در روز اجماع سران بر شفافیت، رئیس مجلس هم از نسبت شفافیت و اعتماد عمومی گفت! وضع سامانه ملی انتشار دسترسی آزاد به اطلاعات هم برای راستی آزمایی این ادعا قرینه خوبی است[۱]
  • آقایان همه اهل قرآن اند. خداوند از گفتن چیزی که بدان عمل نشود با تعبیر عجیبِ “کَبُرَ مَقتاً عندالله” یاد می کند یعنی: نزد خدا سخت مورد خشم است چیزی را بگویید که انجام نمی دهید(۳/صف)

باور کنید مردم را هم کارهای نمایشی و حرفهای تکراری و کم عمل، خشمگین و متنفر می کند؛ اقلا الان وقتش نیست!

 

محسن قنبریان

[۱] شفافیت؛ از حرف تا عمل‌!

امروز همایش ملی ارتقای شفافیت با حضور سران قوا و تعدادی از مقامات و روسای دستگاه‌ها برگزار شد.

دکتر قالیباف رئیس مجلس هم در این همایش از لزوم کاهش فاصله بین حرف و عمل در حوزه شفافیت گفتند؛ از نسبت شفافیت با اعتماد عمومی و کارآمدی،از حق مردم برای دسترسی به اطلاعات و از پیشرو بودن مجلس در شفافیت گفتند و گلایه‌ کردند از دستگاه‌هایی که درشفافیت همراه نیستند.(+ (https://www.icana.ir/Fa/News/512689/))

پ.ن ۱: در تصویر (۱) گزارش عملکرد مجلس و دستگاه‌های زیرمجموعه را در «سامانه ملی انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات»مشاهده می‌فرمایید. (+ (https://iranfoia.ir/c/portal/layout?p_l_id=291294&p_v_l_s_g_id=0))

پ.ن ۲: طبق قانون دسترسی آزاد به اطلاعات حداکثر مهلت پاسخگویی به درخواست‌ کاربران ۱۰ روز است. در تصاویر (۲) و (۳)، دو نمونه از درخواست کاربران را هم می‌بینید که با گذشت بیش از ۹ ماه حتی هنوز دیده هم نشده‌اند.

معلوم است مسأله استقلال قضات و تحت نفوذ ضابطین نبودن و مراقبت و نظارت بر رفتار ضابطین، یک مسأله مورد ابتلاء بوده نه فرض ذهنی؛ که غیر از رئیس قوه، باز رهبر انقلاب به لزوم آن توجه می دهد.

قبلا همین مسأله از زبان برخی متهمین (بخصوص متهمان سیاسی و امنیتی) گفته می شد اما آنها مُهر فتنه گر و نفوذی و… بر پیشانی شان بود و کمتر حرفشان در بدنه انقلابی مورد توجه می شد؛ لکن در کمتر از یکسال اخیر این مسأله مورد تاکید رئیس قوه و رهبر انقلاب واقع شده است! دیگر عذری برای عدم پیگیری و تحقق کامل آن نیست.

با قدردانی از جناب آقای اژه ای و رهبر انقلاب اسلامی؛ به امید تحقق عدالت قضایی با تحقق کامل اصول۲۲تا۲۵ و ۳۲تا۳۹ و ۱۶۵تا۱۶۷ قانون اساسی.

محسن قنبریان

دو پیوست بر ماجرای ویلای وزیر سابق کشور

  1. نمی شود با دستی مصوبه محرمانگی اموال مسئولین (مصوبه ۱۸مهر۹۴مجمع تشخیص) را نگه داشت و برای افشاکننده اش تعزیر شلاق بست و با دست دیگر هر از چند گاهی از تصرف ویلای۱۰۰۰۰متری یک سردار بازنشسته یا ویلای ۱۸۰۰متری یک وزیر سابق رونمایی کرد! همین جا هم “هرآنکه هست گیرند” اتفاق نمی افتد!
    معاونت حقوقی ریاست جمهوری گفته تصرف وزیر از اول قانونی نبوده و ۹۵/۱۲/۱۴ سازمان بازرسی اینرا اعلام کرده اما تاکنون(چند ماه بعد از پایان وزارت) هم تخلیه نشده بود!
    آیا همین مورد صدای بلندی برای لزوم شفافیت اموال و متصرفات مسئولین برای مردم و برداشتن قید محرمانگی نیست؟!
    آنوقت می دیدند آیا همین فضای مجازی علیرغم ناتوانی دستگاه های مسئول همان سال ۹۵ تخلیه را محقق میکرد یا نه؟!
    نهضت و آرمانهایش را به مردم بسپارید بهتر حفاظتش می کنند.
  2. یک ویلای ۱۸۰۰متری با تجهیز رایگان برای یک وزیر صرفا یک نمونه و یک مصداق از دهها صنف رفاهیات است که برای مقامات و برخی مدیران و پرسنل دستگاه های خاص در نظر گرفته میشود.
    وقتی از لزوم تحول اساسی و عادلانه در نظام پرداخت حقوق و مزایای دولتی سخن گفته میشود، صرفا نگاه به مبلغ حکم حقوقی نیست و اینگونه رفاهیات تبعیض آمیز (و غیر رفاهیات) را هم شامل است.
    متاسفانه مقابل آن تحول اساسی در نظام پرداخت، همواره رویکردی بوده که با تغییر مکانیسم پرداخت (درصدی یا پلکانی یا…) و بازی با ضرایب پرداخت، مساله عدالت در حقوق و مزایا را تقلیل و به تاویل برده است!
    در مورد اخیر قانون مصوب ۸۷/۲/۲۵ مبنی بر فروش این منازل و واریز به حساب خزانه کل و ممنوعیت واگذاری به مقامات و مسئولین هم نقض شده است!
    اما آیا فقط همین یک مورد باقی مانده بود؟!
    حتی این دولت هم در عمل به ماده ۲۹ قانون برنامه ششم توسعه، علیرغم تصریح قانون، پرداخت ها را برای عموم مردم شفاف نکرد و سامانه را در حد یک داشبورد مدیریتی مختص خود تقلیل داد!

محسن قنبریان

 

بی عرضه

اول نمایش کوتاه “بی عرضه” اثر آنتوان چخوف را ببینید یا بخوانید.

شیخ علی را چون از نوجوانی تاکنون کامل و از نزدیک می شناسم و هیچ زاویه پنهانی برایم ندارد، مثال می زنم؛ و الا مثل او که بخاطر نقد و سخنان اینچنین، دادگاهی شده باشند، کم نیستند. شیخ امید در تهران بخاطر یک نهی از منکر در نامه دربسته به امام جماعت شان، غیر از جریمه مالی تا دو سال حکم منع ورود به آن مسجد خورد! شیخ علی هم برای این حرفها (ویدئو پیوست) با شکایت مقام قضایی و نیرو انتظامی به نشر اکاذیب و تشویش به حکم تعلیقی محکوم شد!

البته اینها شاخ اینستا نبودند که همه مطلع و برخی برایشان توئیت بزنند!

نظر من هم این است که شیخ علی نشر اکاذیب داده است! نه چون درباره اسلحه و تیراندازی مدام، زور گیری و ناامنی و تجاهر به خشونت در شهرش خلاف گفته؛ چون مسئولین مدیریتی، قضایی، انتظامی شهرش را بی عُرضه خوانده است!

هرگز آن عالیجنابان بی عرضه نیستند، برعکس ما بی عرضه ایم(مثل خانم یولیا)!

آنها بی عرضه نیستند؛ دلیلش: همین شکایت و پیگیری چندماهه و این حکم شلاق یا جریمه مالی تعلیقی است که شاید به این خوبی برای اشرار آن شهر پیگیری نشود!

-به یکی از شاکیان، نامه نوشتم و گفتم مقام قضایی مستحب است اول متحاکمین را دعوت به صلح کند، حالا خودت شاکی هستی و به صلح و عفو سزاوارترید!

اما اصلاً محل نگذاشت و عرضه اش را با حکم گرفتن ثابت کرد.

– مدیون فرمانده جدید نیروی انتظامی نمی شوم شاید رویه ایشان متفاوت باشد و جای مطالبه گران، اشرار را در اولویت تعقیب قرار دهد.

ما بی عرضه ایم!

چون مثل کلفَت بی عرضه داستان چخوف از ۸۰ روبل به ۱۱ روبل راضی می شویم با این محاسبه که اگر همین را هم ندادند چه؟!

مطالبه فصل حقوق ملت از قانون اساسی را بی خیال می شویم و می گوییم: جایش امنیت(!) داریم!

صدای تیر اندازی دائم و تصویر شرارتها در شهر را بی خیال می شویم و می گوییم: جایش دادگاهی نشده ایم! و هنوز بخاطر استوری های محترمانه و بی خطرِ امنیت خواهی، جلب نشده ایم!

باخودم بودم از مردم عزیز بهبهان عذر خواهم!

می دانم بچه های انقلاب نجابت به خرج می دهند و الا بی عرضه نیستند! در مطالبه حقوق عامه با اخلاق تر و قانونی تر پیگیر خواهند بود.

محسن قنبریان