بایگانی برچسب: s

خون شیراز و ایذه با زاهدان فرقی می‌کند؟!

در ریخته شدن خون بی گناه نزد خداوند فرقی بین سنی و شیعه، زاهدان و ایذه نیست.

پس چرا برای یکی ایران تسلیت شکل می گیرد و پیامهای مقامات سیاسی و مذهبی صادر میشود و برای دیگری نه؟!

فرق ایندو در رنگ خون شان نیست در شکل و معنای حادثه است: الهائشات یا الغارات؟!

الهائشات، فتنه ها و نا آرامی هایی است که کسی در آن کشته یا زخمی می شود بدون اینکه قاتلش معلوم باشد[۱].

اینجا باید دیه از بیت المال پرداخت شود[۲]. و از خانواده دلجوئی شود.

الغارات، عملیاتهای تروریستی واضح و کشتن مردم بی گناه است. مثل آنچه گروه سفیان غامدی به دستور معاویه با شهر انبار کرد.

امیرالمومنین(ع) درباره اش خطبه خواند[۳] و از جمله فرمود: “کار را بر دوش همدیگر انداختید و یکدیگر را تنها و بی یاور گذاشتید تا اینکه دشمن غافلگیرانه از هرسو برشما تاخت(حتی شُنَّت علیکم الغارات)”.

وقتی علی(ع) در مسجد فراخوان صفین می داد، اربد از بنی فزاره بر امام اعتراض تند کرد. جمعی از مردم بر او شوریدند. در فرار با لگد و ضربات مردم کشته شد و قاتلش معلوم نبود. امیرالمومنین اورا کشته غوغا خواند و دیه اش را از بیت المال داد.[۴]

اما حضرت برای زنان مسلمان و ذمیِ انبار که در غارات سفیان غامدی غارت شدند خطبه خواند و فرمود:

“باخبر شدم مردانشان بر زن مسلمان و زنی دیگر که در پناه اسلام به سر می برده، هجوم آورده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره آنها را به غارت برده اند و آن بیچاره در برابر مهاجم جز گریه و التماس وسیله ای برای دفاع از خود نداشته… اگر پس از این رویداد مسلمانی از غصه بمیرد نکوهشی بر او نباشد بلکه نزد من جای آن هست که از غصه جان دهد[۵]“.

این به مثابه همان پیام مقامات و اعلام تسلیت یا عزای عمومی امروز است!

جمعه زاهدان، نمونه الهائشات بود!

 رهبر انقلاب با کشته های بی گناه آن روز همان مواجهه را کرد: دلجوئی و دیه!

در عهدنامه مالک اشتر، حضرت حکم هردو صورت قتل عمد و خطای کارگزار و والی خود را بیان کرده:

– “نه من در قتل عمد عذری نزد خدا دارم و نه تو؛ چرا که کیفر آن کشتن قاتل است”

– “اگر گرفتار قتل خطایی شدی و تازیانه یا شمشیر و یا دستت در مجازات کردن کسی افراط کرد… مبادا کبر و نخوت حکومت تو موجب شود که حق صاحبان خون را به آنان نپردازی[۶]

برای زاهدان هم دستور بررسی برای تطبیق این دو داده شد.

شیراز و ایذه و اصفهان اما نمونه آشکار الغارات است؛ چنانچه آرمان عزیز و سید روح الله و…!

در اینجا که بطور واضح تروریست ها جان بی گناهان بی پناه را می گیرند؛ اگر علی(ع) هم بود، خطبه۲۷ می خواند و بیانیه می داد! تاسف و تسلیت عمومی را روا می داشت.

نه چون این خون رنگین تر است، چون کشته شدن در عملیات تروریستی (الغارات) با کشته شدن در یک آشوب خیابانی (الهائشات) دو صورت اجتماعی متفاوت و هرکدام اثر و بار حقوقی خود را دارد.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۸/۲۶

[۱] تهذیب الاحکام ج۱۰ص۲۰۳/ ملاذالاخیار ج۱۶ص۴۲۳

[۲] ریاض المسائل ج۱۶ص۲۸۶/ جواهر الکلام ج۴۲ص۲۳۴

[۳] نهج البلاغه خطبه۲۷

[۴] وقعه صفین ص۹۴و۹۵

[۵] نهج البلاغه خطبه۲۷

[۶] نهج البلاغه نامه۵۳

موازنه مهر و قهر اجتماعی!

جامعه وقتی به صنفی اعتماد بیشتر کند و مهر ورزد، اگر نمونه هایی از خیانت و سوء استفاده از آن صنف ببیند؛ سرخورده میشود، قهر می کند و بد می گوید…
اگر کثیری از اهل همان صنف مظلوم واقع شوند و از اشرار جامعه بد ببینند، و تازه در زیر آن قهر، امانت و پاکی و خدمت آنان کشف شود، جامعه دوباره میل می کند و مهر می ورزد. این یک موازنه اجتماعی است.

  1. پ.ن:
    اشرافیت، فساد، جبّاریت و تحکّم و… برخی معممین به حیثیت کل این صنف لطمه میزند و شهادت و امانت و خدمت صادق و بی کلک عده ای دیگر حیثیت برای این صنف می سازد.
  2. از همین جا معلوم می شود نقطه قرار این صنف در جامعه کجاست؟: نقطه ی امانتداری و خدمت صادقانه و نزدیکترین نقطه به شهادت و جذب شرارتها؛ نه نقطه ی فاصله از مردم و رفتن سر سفره مصرف محبت ها و خوردن غنیمتِ اعتمادها!
  3. شهادت جادوی این مذهب برای موازنه بخشی هاست! نامزدهای خود را با وسواس برمی گزیند و صحنه گزینش را فوق العاده هنرمندانه و حکیمانه می چیند! مرور کنید: شهید حججی، شهید سحرگاه جمعه بغداد، شهیدان اصلانی و دارایی و…

محسن قنبریان

مطالبه گران هم شهید میشوند!

 

کارجهادی بدون مطالبه گری ابتر است؛ چاله های پرشده باز تولید میشود!

پیامبر(ص) فرمود: “ابلغونی حاجه من لا یستطیع ابلاغی حاجته فانه من ابلغ سلطاناً حاجه من لایستطیع ابلاغها ثبت الله قدمیه علی الصراط یوم القیامه”: نیازمندی و درخواست کسی که توان رساندش به من را ندارد به من برسانید. هرکس درخواست ناتوانها را به حاکم برساند قدمهایش بر پل صراط ثابت می ماند و نمی لغزد”(تحف العقول ج۱ ص۵۹)

ماجرای مطالبه گری روحانی جهادی شهید اصلانی برای مردم ناتوان حاشیه مشهد جزییاتی بیش از این هم دارد…

مهر شهادت مطالبه گری اش را امضاء کرد و الا در چشم برخی از ما مطالبه گری های بسیاری ضدیت با نظام و کمک به براندازان و بازی در پازل دشمن و موجب عاقبت به شری است!

پیامبر(ص) ولی این کار را موجب ثبات قدم شمرد!

تا انتقام …!

روش قرآن و سیره اهل بیت این بوده که تا قبل از انتقام نهایی حادثه و ضربه دشمن را به «غیظ قلب» و یک خشم پنهان در مومنین تبدیل می کردند.

آیات ۱۴ و ۱۵ سوره توبه به ما خبر می دهد که از مکه و عهد شکنی ها و جنگ افروزی های مشرکان یک غیظ قلب و خشم پنهان برای مسلمین شده بود؛ تا نیروی انتقام نهایی (فتح مکه) شود و سینه ها با آن شفا یابد.

برای این دو شهید در قلب ایران، غیظ قلبی نسبت به آمریکا و اسرائیل بسازیم !

حمزه(ع) – سیدالشهدای جامعه نبوی – وقتی با آن وضع اسفناک کشته شد، انتقام او فتح مکه بود نه کشتن یک برده زرخرید.

پیامبر اندوه شهادت او را در قلوب ذخیره کرد.

از زنان مدینه خواست بر او  نوحه کنند. این رویه شد که بر هیچ مصیبتی گریه نمی شد مگر این که بر حمزه گریه می شد[۱].

حضرت زهرا هفتگی مزار حمزه را زیارت می کرد و به او تاسی می شد.

این یک قاعده است که شهادت ها و مصیبت هایی که انتقام متناسب با آن فوری گرفته نمی شود، به شکل غیظ قلب و خشم پنهان با نوحه ها و زیارت ها ذخیره شود.

امام خمینی از آن ذوق نبودی پیروی کرد، درباره کشتار حجاج در راهپیمایی برائت از مشرکین (تیر ۶۷) وعده داد: «انشالله اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمریکا و آل سعود برطرف خواهیم کرد.[۲]»

این اندوه دل (غیظ قلب) را با توصیه به نوحه خوانی بر این مصائب می‌خواستند ذخیره شود:

«لازم است در نوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنائی از ائمه حق (ع) به طور کوبنده فجایع و ستمگری های ستمگران هر عصر و مصر یادآوری شود و در این است که مظلومیت جهان به دست آمریکا و شوروی و سایر وابستگان به آنان و از جمله آل سعود… است به طور کوبنده یادآوری و لعن و نفرین شود[۳]»

[۱] حیات القلوب ص۳۷۲

[۲] صحیفه امام ج۲۱ ص۷۵ و ۷۶

[۳] همان ص۴۰۰

 

برخی نکات طرح شده در نشست اقتراحی “اشکال انتقام سخت در جهت بازدارندگی”.

موسسه فتوح اندیشه  – سیزده آذرماه یکهزار و سیصد و نود و نه – حجت الاسلام قنبریان

  1. فاصله انتقام در فرهنگ قرآن و حقوق بین الملل:
    خداوند در مقابل ترور نافرجام رسول الله(ص) و اخراج ایشان از مکه، “جنگ” بدر را رقم زد! (آیه۶۰حج و روایات ذیلش در تفسیر قمی ج۲ص۸۶) اینجا سخن از “مقابله به مثل” و “نصرت الهی” است.
    پیامبر(ص) در مقابل کشته شدن سفیرش (حارث بن عمیر ازدی که حامل پیام به امیر بُصری بود) توسط فرمانده نصرانیان عرب، “جنگ” موته را رقم زد. چون زدن سفیر، زدن شخصیت حقوقی مسلمین و زدن نظام محمدی است.
    اما در حقوق بین الملل، انتقام بدین شکل را مُجاز نمی‌شمارند ولو ابرقدرتها مرتکب می‌شوند!
    “اقدام تلافی جویانه” و “مقابله به مثل”، چه مسلحانه و چه غیر مسلحانه(تحریم، بلوکه اموال و…) براساس ماده۵۰طرح کمیسیون حقوق بین الملل ممنوع اعلام می‌شود!
    “اقدام مشابه” و “اقدام متقابل” با تلافی و مقابله به مثل فرق می‌‌کند. اقداماتی است که اولاً مُجاز نیست، اما در مقابله با متخاصم جایز است. مثل عمل نکردن به تعهدات متقابل برجام تا طرف مقابل وادار شود خسارت را جبران کند و به تعهداتش عمل کند!
    مستکبرین این حقوق را رعایت نمی‌‌کنند؛ تحریم و ترور و… می‌‌کنند اما تلافی جوئی و مقابله به مثل ما را با توجه به قوانین بین المللی منع و دعوت به خویشتن داری می‌‌کنند!!!
  2. فاصله قوانین و اجرای ما تا همین ظرفیت بین المللی:
    تا اسم انتقام می‌آید نباید فقط به نهاد نظامی نگاه کرد. همانطور که موشک ،سکوی پرتاب دارد؛ نیروی نظامی هم برای انتقام، سکوی اقدام می‌خواهد. تصمیم‌سازی از امنیت ملی و دولت و وزارت خارجه هم می‌‌گذرد. اطلاع یافتن آمریکائی ها از طریق دیپلماتها اثر موشک را می‌‌کاهد!
    بیست ماه پیش(۹۸/۲/۳)قانون اقدام متقابل در برابر اعلام سپاه بعنوان سازمان تروریستی، با ۱۲ ماده تصویب و ابلاغ شد.
    در ماده۲ دولت موظف به اقدام متقابل در چارچوب مصوبات شورای عالی امنیت ملی شد.
    در ماده ۶ آمده: “وزارت خارجه با همکاری سایر دستگاه‌ها موظف است با استفاده از ظرفیت‌های حقوقی،‌ سیاسی، دیپلماسی دفاعی برای تعطیلی پایگاه‌های آمریکایی در منطقه تلاش نموده و بهره‌مندی نیروهای آمریکائی از تاسیسات، تجهیزات، منابع مالی و سایر کمک‌های احتمالی کشورهای منطقه را خاتمه دهد”!
    در مواد دیگر “وزارت اطلاعات” و “قوه قضاییه” را هم مامور اقداماتی کرده است.
    در ماده۱۱ آمده: “دولت و کلیه دستگاه‌های مشمول این قانون موظفند هر چهار ماه یکبار گزارش عملکرد خود را به کمیسیون امنیت ملی برای طرح در مجلس ارائه نماید!
    یعنی بایدتا حالا ۵گزارش داده شده باشد!!!
    این قانون نه تلافی جویانه و مقابله به مثل(منطق قرآن) بلکه در حد “اقدام متقابل” است. اما بعد از ۲۰ ماه چه چیزی برای گفتن در عرصه عمل دارد؟! چه نظارت و مطالبه جدی در اینباره شده است؟!
    قانون “اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها” که اخیرا(۱۱آذر) در ۶ماده تصویب شد هم نه انتقام و تلافی، بلکه اقدام متقابل است؛ اما باز می‌بینید دولت زیربار نمی‌رود! این چند دسته‌گی پیام ضعف به دشمن داده است!
    بنظر میرسد سیاسیون در دو دسته: برخی می‌خواهند “با برجام” و برخی می‌خواهند “از برجام” انتقام بگیرند!…

نسبت راهبرد کلان اخراج آمریکا از منطقه و اقدامات موضعی و نقطه زنی:

انتقام سردار، اخراج آمریکا از منطقه است؛ لکن تقویت و جهت‌دهی حس عمومی انتقام بعنوان پشتیبان این راهبرد، اقدامات موضعی و نقطه‌ای موثر و پیش برنده می‌خواهد.

در نمونه تاریخی: انتقام سیدالشهدا(ع) در فرهنگ شیعی، ظهور و فرج مهدی آل محمد قرار داده شد؛ اما قصاص قاتلین کربلا توسط مختار، قیام توابین و خونخواهان متعدد حسین(ع)، از سوی ائمه تایید می‌شد و نقاطی در آن مدار دیده می‌شد. اینجور، هم شعله انتقام خاموش نمی‌شد و هم راهبرد کلان فراموش نمی‌شد.

باید دید عین الاسد یا برخی تحرکات مشابه در نسبت با اخراج آمریکا از منطقه، نسبت قصاص قتله کربلا توسط مختار با طلب ثار با امام منصور را دارد؟!

در مکتب سلیمانی انتقام، این دو بُرد کوتاه مدت و بلند مدت را داشت: در انتقام شهدای مدافع حرم و حججی، هم مواضع داعش موشک باران یا مورد حمله قرار می‌‌گرفت(کوتاه مدت)، هم برای اضمحلال داعش برنامه‌ریزی و وعده زمانی (سه ماه) داده می‌شد و زودتر از موعد وفا می‌شد! آن موشک‌ها و حمله‌ها، هم تشفّی قلوب در جنایات خاص داعش بود و هم جزئی از راهبرد اضمحلال داعش!

الان هم به چنین اقدامات جهت‌دار و پیوسته‌ای محتاجیم.

قانون اقدام متقابل علیه آمریکا مصوب اردیبهشت۹۸
ابلاغ شده از سوی رئیس جمهور به دستگاه‌های مربوطه!

ببینید ۸ماه قبل از ترور سردار سلیمانی، وزارت اطلاعات، وزارت خارجه و… در قبال شناسایی تروریست‌های سنتکام و برنامه‌ریزی برای اخراج آمریکائی‌ها از منطقه چه وظایف محوله‌ای داشته‌اند؟!

تا حالا ۲۰ماه از این قانون گذشته و باید براساس ماده ۱۱، پنج گزارش از وزارتخانه‌های اطلاعات و خارجه و قوه قضاییه به کمیسیون امنیت ملی مجلس داده شده باشد!

آیا چیزی از این قانون انجام شد؟! آیا انجام جدی‌اش نمی‌توانست پیشگیری از ترور سردار سلیمانی و شهید فخری زاده باشد؟!

دولتی که قانون پذیرفته و ابلاغ شده‌اش را اجرا نکرده، چه ضمانتی دارد قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها(مصوب ۱۱آذر ۹۹) را -که از اول نپذیرفته- اجرا کند؟!

ظاهرا در ماه‌های آتی نه نتانیاهو ترس از انتقام دارد و نه رئیس جمهور ترس از استیضاح و دادگاه!

فهرست مطالب حوزه انتقام‌خواهی

مطالبی که از شهادت سردار سلیمانی تاکنون در حوزه انتقام‌خواهی از حجت الاسلام قنبریان موجود است:

 

  1. ادب عقوبت در قرآن (پاسخ به یادداشت آقای سروش محلاتی)

  2. نظریه انتقام سخت در سیره نبوی

  3. عین الاسد و انتقام سخت

  4. دوگانه کهنه: کارشناسی – انقلابی‌گری

  5. آیت الله سیستانی و مبارزه با آمریکا

  6. خون‌خواهی و خیرخواهی
    خون خواهی و خیرخواهی١ (فاطمیه ٩٨)
    خون خواهی و خیرخواهی٢ (فاطمیه ٩٨)

  7. شهید ارعاب

  8. ما اهل کوفه نیستیم! (بزرگداشت شهید فخری زاده)

  9. برخی نکات طرح شده در نشست اقتراحی “اشکال انتقام سخت در جهت بازدارندگی”.

  10. تا انتقام …!

شهیدِ ارعاب!

چرا شهادت سیدالشهدا(ع)، میثم تمار و… به مردم جرأت سلحشوری داد ولی شهادت امیر المومنین(ع)، مالک اشتر و محمد بن ابی‌بکر نه؟! حتی نتیجه ارعاب داد!

تعجب نکنید انتقام مالک گرفته نشد! کوفه برای یاری محمد بن ابی‌بکر در مصر، تجهیز نشد؛ به زور ۲۰۰۰ نفر با تاخیر راه افتادند و از نیمه راه (بخاطر شهادت محمد و سقوط مصر) برگشتند! پس از شهادت امیرالمومنین(ع) هم کوفه به قدر توابینِ کربلا مقاومت نکرد!

فرق در شهدایش نیست؛ در نحوه و مختصات شهادت است!

انقلابی‌ای که مقابل دستگاه پرطمراق استکباری می‌ایستد و علیرغم کمی عِده و عُده، “نه” می‌گوید و مظلومانه شهید می‌شود؛ به طرفدارانش شخصیت و به تماشاگران جرأت طوفان می‌دهد. پس از سیدالشهدا هر روز قیامی است و شهیدی!

اما شهادت حاکم و کارگزاری که در قلمرویش کشته میشود و حکومت مرکزی نمی‌تواند از او دفاعی کند یا انتقامی بستاند؛ مردم قلمرو را می‌ترساند! شخصیت‌شان را له می‌کند (حتی اگر خود مقصر باشند)! بعد از مالک و محمد، هر روز در نقطه‌ای از سوی فرستادگان معاویه یورش و تاراج است: ضحاک در عراق/ نعمان در عین التمر/ سفیان در هیت و انبار/ یزید بن شجره در مکه/ بسربن ارطاه در حجاز و یمن…

فرق شهادت حسینی و علوی همین است. چیزی از عظمت آن شهدا و تاریخ‌سازی‌شان کم نمی‌کند اما اثر بلافصلِ اجتماعی متفاوت دارد. کوفه‌ای که نتواند حاکم خویش را حفاظت کند، طبعا مرعوب میشود!

شخصیت‌های شهید دهه۶۰، شهدای انقلابی نو رسیده با دشمن بسیار بود و شهدای دهه۹۰، شهدای یک نظام با توان موشکی و اقتدار منطقه‌ای است. اگر انتقام مالک و محمدش را نگیرد، بسربن ارطاه ها طمع می‌کنند و عامه مردم جای سلحشوری، نگران ناامنی و غرور ملی‌شان میشوند. خدای نکرده یک ملت سلحشور دوباره می‌ترسد. مباد آنروز!

یکبار دیگر وقتش رسیده معلوم شود: تهران، کوفه نیست. انتقام، فقط تشفّی نیست؛ خون سلحشوری است.

خواص تصمیم‌ساز، روحیه اجتماعی مردم را هم لحاظ کنند.

و اگر خواستید: «عین الاسد و انتقام سخت!»

محسن قنبریان ۹۹/۹/۸