خون‌خواهی و خیرخواهی! (۱)

نمائی کلی از مبحث فاطمیه دوم (بهمن ۹٨)

خلط “خون‌خواهی” با “قصاص”!

شأن نزول آیه قصاص[۱]، تعدی و تجاوز در قتل و خون‌خواهی کردن در زمان جاهلی بود[۲]. پس چرا دوباره در اسلام خون‌خواهی افزون بر قصاص داریم؟! مثل خون‌خواهی سیدالشهدا توسط امام عصر(ع) علیرغم قصاص قاتلین توسط مختار!

امیرالمومنین خود وصیت به قصاص ابن‌ملجم کرد و به “النفس بالنفس”(یک جان مقابل یک جان) سفارش کرد[۳]؛ اما در زیارات مأثوره درباره همان حضرت می‌خوانیم: اشهد ان الله تعالی الطالب بثأرک[۴] خداوند دنبال انتقام اوست پس از قصاص قاتل یعنی چه؟!

اینگونه روایات و زیارات، ساختگی و از اسرائیلیات و برای ارتجاع احکام نورانی اسلام به جاهلیتند(!) یا بین قصاص و خون‌خواهی -در معنای اسلامی‌اش- فرق است؟! و بعضی ندانسته دچار خلط شده اند؟!

روایات انتقام و خون‌خواهی سیدالشهدا، آنهم از ذریه‌های قاتلین!

صدوق در ثواب الاعمال[۵] از امام صادق(ع) روایت می‌کند.

این حکم چنان پذیرشش سنگین است که ۶۰-۷۰سال بعد اباصلت علتش را از امام رضا(ع) جویا میشود که چرا نوادگان باید وزر و وبال عمل پدران در قتل سیدالشهدا را بپردازند؟! حضرت رضایت اینان و افتخار به عمل پدران را علت میشمارد[۶].

️پس معلوم است:

 این انتقام و خون‌خواهی، قصاص نیست چون از نوادگان است. در قصاص خود قاتل، قصاص میشود(که توسط مختار شدند).

خلط بین شخص حقیقی و شخصیت حقوقی:

قصاص از شخص حقیقی است. خود جانی به مثل همان جنایت، مجازات میشود. اما خون‌خواهی (طلب دم و ثار) از شخصیت حقوقی و سازمانی است. نوادگان مسببین کربلا در روایات یاد شده، احیاگر “مکتب سفیانی” شده‌اند. خون‌خواهی امیرالمومنین و امام مجتبی و سیدالشهدا از مکتب سفیانی و پیروانش، قصاص قاتل آنها نیست؛ گرفتن حق آنهاست.

دو آیه قرینه در قرآن برای ایندو:

  1. آیه۱۲۶ نحل که جواز مقابله به مثل می‌دهد اما صبر را بهتر می‌شمارد. شأن نزولش کشتن حمزه(ع) بیان شده است. از قضا رسول الله به قسمت صبرش عمل کرد. وحشی قاتل حمزه(ع) را ترور نکرد. حتی پس از فتح مکه او را بخشید. آنهم با چه ناز و کششی که او مخفی شده بود و ناامید از بخشش هربار پیامی میفرستاد و به آیه‌ای تمسک میکرد که لایق بخشش نیست و باز رسول الله آیات بشارت میفرستاد تا دست آخر با آیه ۵۳زمر صید شد! آمد و توسط پیامبر رحمت بخشیده شد.
  2. آیه ۶۰حج با همان مضمون جواز مقابله به مثل است اما ذیلش بجای سفارش به صبر، وعده نصرت خداوند داده شده است! شأن نزول آنرا نقشه قتل پیامبر و اخراج حضرت از مکه شمرده‌اند؛که خداوند عقوبت آن کار را جنگ بدر و کشتن سرانی از قریش قرار داد[۷]! پیامبر که کشته نشده بود؛ پس این قصاص نیست، انتقام و طلب حق است.

️معلوم است:

پیامبر فتح مکه و شکستن سازمان قریش و سفیانی‌ها را خون‌خواهی حمزه(ع) قرار داده نه کشتن یک برده قاتل!

ما هم قول می‌دهیم با فتح مکه‌مان و شکستن سازمان استکبار، سربازان ماشه چکان قاتل مغنیه و حاج قاسم و ابومهدی را -بشرط ایمان- ببخشیم!

وقتی فرمانده نصرانیان عرب (شرحبیل بن عمرو غسانی)، سفیر پیامبر(حارث بن عمیر) اعزامی‌برای امیر بُصری را در راه کشت؛ پیامبر(ص) فقط مجازات و قصاص شرحبیل را نخواست بلکه با او اعلان جنگ کرد و جنگ موته رقم خورد. چون سفیر شخصیت حقوقی هم داشت و نماینده همه مسلمانان بود ؛ در مقابل خون‌خواهی او کشتن قاتلش نیست، انتقام از سازمان مقابل است.

[۱] سوره بقره؛ آیه‌ی ۱۷۸

[۲] مجمع البیان ج۱ص۴۷۹

[۳] ارشاد مفید ترجمه محلاتی ج۱ص۱۹

[۴] مصباح المتهجد ج۱ص۴۰۲

[۵] ص۲۱۷

[۶] روایت صحیح السند صدوق در عیون اخبار الرضا ج۱ص۲۷۳

[۷] تفسیر قمی‌ج۲ص٨۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *