بایگانی برچسب: s

با این توئیت دو حرف دارم:

  1. آدرس این شرط ادب :
    مرآت العقول مجلسی ج۹ص۷۹و۸۰: ذیل روایت جواز بوسیدن دست کسی که اراده رسول الله(ص) از او کنی!؛ ائمه اطهار را اجماعا و علماء را به فتوای برخی از فقهاء، مصداق آن شمرده و خود بدان مایل میشود.
    از قواعد شهید اول هم استشهاد می کند که هرچه در عادت زمان، تعظیم مؤمن باشد، حتی اگر منقول از سلف نباشد جایز است؛ بخاطر ادله عام. شهید، مثل بلند شدن و خم شدن تا انحناء در مقابل مؤمن را از تعظیم شعائر می داند، که حتی اگر موجب اهانت شود، بسا واجب گردد!
    آقای مطهری وقتی عبدالعظیم حسنی را زیارت می کند ضریح او را نمی بوسد؟! درحالیکه ایشان نه امام معصوم است نه امامزاده بلافصل، بلکه فقیهی از فقهای اهلبیت در ری بود که ائمه(ع) زیارت او را همسنگ زیارت سیدالشهدا(ع) کردند! (کامل الزیارات ص۳۲۴). حکم الامثال فیما یجوز و فیما لایجوز واحد! نوبت به خمینی و خامنه ای که رسید، کار بی مدرک شد؟!
    زکریا بن آدم اصلا سید هم نبود؛ فقیهی از فقهای اهلبیت در قم بود که امام رضا(ع) او را همسنگ قبر پدرش امام کاظم(ع) [نه خود معصوم] کرد و درباره اش فرمود: به بواسطه تو عذاب از اهل قم دفع میشود چنانچه بواسطه قبر پدرم موسی بن جعفر از اهل بغداد! (الاختصاص ص۸۷)
    پس احترام به فقیه اهلبیت به عادت های مرسوم زمانه و متبرک گرفتن او، کار بی مدرکی نیست.
  2. خوف تملق و خدشه به حرّیت!
    باید بین “شیء متبّرک” و “جامعه مقدس” فرق گذاشت و بین ایندو تناسب ایجاد کرد.
    امیرالمومنین(ع) فرمود: “رسول الله(ص) دائم می فرمود: جامعه به تقدس نمی رسد [یعنی نقایصش زایل و کمالاتش واجد نمی شود] الا وقتی آدم ضعیف بتواند بدون لکنت حقش را بگیرد” (نامه۵۳ عهدنامه مالک اشتر)
    برخی، عالم جلیل القدر و رهبر عظیم الشان را از تبرّک به تقدّس کشیده، هرگونه سؤال و نقد و انتقاد را منافی آن شان می کنند!
    و برخی (مثل جناب علی مطهری) از اینور افتاده و برای جواز نقد و استقلال رأی و حریت و کاهش تملق و چاپلوسی، اصل متبرک بودن و تعظیم متناسب شأن کردن را (حتی برای کسی که دلبخواهاً آنرا می خواهد) منکر میشوند!

امروز بوسیدن دلبخواهی دست رهبر انقلاب یا آرزوی آن از سوی مقامات یا ورزشکاران و چهره ها همانقدر هو میشود که نقد کردن و انتقاد از ایشان توسط منتقد و معترض!

این حاکی از آنست که در جامعه ما نقد ملازم با اهانت و تبرّک ملازم با تملق شده است!

و هر دو غیر اسلامی و غیر شیعی است. شیعه، مذهب عدالت و تعادل است. او که نائب امام می داند، تبرک بگیرد و هو نشود و او که نقدی دارد آزادانه بگوید و طرد نشود.

خود آیت الله خامنه ای هم دست امام را می بوسید و هم به او نامه انتقادی می نوشت! و به امام تذکر می دادند.

به تکرار این الگوها محتاجیم!

در اینباره دو یادداشت:

را بخوانید تا بهتر قضاوت کنید.

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۵/۱۲

ایضاح

دو حرفم درباره توئیت دکتر مطهری باهم کاملند.

حرف اول

حرف اول رواج دادن دستبوسی نبود. مطهری از مدرک سخن آقای رئیسی پرسیده بود، مدرک ارائه کردم. که کار غیر مجازی نیست.

بیشترش اینجا:

  • شهید اول به استناد روایت صحیح کافی(ج۳ص۴۷۲): بوسیدن دست علماء را ویژه تر از مومن جایز شمرده است(دروس ج۲ص۱۸)
  • فاضل مقداد در نضد القواعد الفقهیه ص۲۷۴ در چند صفحه روایات را آورده و بر جواز سخن گفته و حتی اینکه پیامبر(ص) از پاشدن جلوی خودش نهی می کرد را با روایات تعظیم جمع کرده که آن نهی از اعمال مخصوص جباران بوده است و…
  • فیض کاشانی در محجه البیضاء چند صفحه روایات فریقین را آورده و از جمله نتیجه گرفته: اشکالی بر بوسیدن دست بزرگان دین از سر تبرک و گرامیداشت نیست.(ج۲ص۳۸۷)
  • آیت الله تبریزی در صراط النجاه ج۵ص۲۶۶، بوسیدن دست علماء و سادات را از باب نزدیکی به رسول الله جایز شمرده است.
  • آیت الله مکارم در الفتاوی الواضحه ج۱ص۴۵۵ از استحباب بوسیدن دست استاد فقه گفته اند
  • و…

اما این حرف دومی هم داشت که جواز نقد و تذکر همان عالمان و حاکمان است. یک نمونه متن کامل نامه شهیدان بهشتی و باهنر و آقایان خامنه ای، اردبیلی و هاشمی به امام خمینی و گلایه از برخی نزدیکان و بیت ایشان را اینجا بخوانید.

رضای خدا در رضایت مردم

کاری بکنید که دل مردم را به دست بیاورید. پایگاه پیدا کنید در بین مردم. وقتی پایگاه پیدا کردید، خدا از شما راضی است؛ ملت از شما راضی است؛ قدرت در دست شما باقی می ماند و مردم هم پشتیبان شمایند.
امام خمینی ۶خرداد۵۸

“مردم یعنی همه مردم بدون امتیازهای طبقاتی و گروهی”
(رهبر انقلاب در تنفیذ رئیس جمهور جدید)

برای مردم ضربتی کار کنید

این چند روز میگذرد. این ریاست ها میگذرد. شما از محمدرضا نمیتوانید بالاتر بروید. او رفت، تمام شد؛ ما هم فردا، باید برویم. به فکر این باشید که اصلاح کنید خودتان را و برای این مملکت کار بکنید. ننشینید باز تو وزارتخانه ها و هی همان حرف های سابق باشد و همان کاغذبازی ها. اینها را به طور ضربتی کار بکنید.
امام خمینی ۲۰شهریور۵۹

حق سیاسی مردم در مقابل دولتها اگر جبّار شدند!

 

  • طبق اصل هشتم قانون اساسی و بیان صریح امام خمینی پس از شکایت از مجاری قانونی ملت میتواند تو دهن آن دولت بزند!
  • ولایت طرفینی مومنان منشأ این حق سیاسی!

زمان مصاحبه ۱۴۰۰/۱/۱۱

گفتگوی کامل برنامه را اینجا ببینید.

محسن قنبریان

حق سیاسی نامتوازن در جمهوری ما!

  • حق سیاسی ۲۰هزار تاجر را با حق سیاسی ۱۱میلیون کارگر مقایسه کنید!…
  • این چه جمهوری ای است که ما درست کرده ایم که برای ۲۰ هزار تاجر چنین پارلمان قدرتمندی [ اتاق بازرگانی] هست اما برای ۱۱میلیون کارگرش هیچی نیست؟!
  • اولی یک قانون عادی دارد دومی اصل قانون اساسی است!
  • دولت آینده می خواهد برای این کاری کند؟!

* ویدئوی سه جمهوری در یک جمهوری را در اینباره ببینید.

۰۱/ سه جمهوری در یک جمهوری

۰۲/ سه جمهوری در یک جمهوری

۰۳/ سه جمهوری در یک جمهوری

کنش‌گری افراطی یا سر و ته دیدن ماجرا؟!

مصاحبه صورت گرفته با حجت الاسلام قنبریان توسط مجموعه فکرت مدیا، در مورخه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۰ منتشر می‌شود.

نکات مطرح شده در این دیدار عبارت است از:

  • تحصن در فرمانداری یا حتی نشستن بر راه آهن کارگران بدتر است یا بستن مجاری قانون اساسی؟!
  • برخی تجمعات غیر قانونی نتیجه بستن را های قانون اساسی در عدل سیاسی است!
  • وقتی فقط ۳٪کارگاه های متوسط و بزرگ شورای کذایی کارگری دارند؛ یک کانال تلگرامی آنها برخورد امنیتی شود، برای اینها چه راهی می ماند؟! نه برای گرفتن سهم قانونی مصوبشان از اقتصاد بلکه برای گرفتن حقوق ۵ماه و بیشترشان!

سخنرانی/ نظام دیوانی؛ خودبنیادی یا مردم داری؟!

نشست دوازدهم سلسله نشست های حرکت قرن با همکاری موسسه قصد، مورخه ۳۱ تیرماه ۱۴۰۰، با سخنرانی حجت الاسلام قنبریان منتشر می‌شود.

  • جایگاه نظام دیوانی و نسبتش با نظام امت و امامت
  • مردم در نظام امت و امامت، اصل یا فرع؟
  • نظام دیوانی، “تولیت” از نظام امت و امامت دارد؛ نه “ولایت” و نه “خود بنیاد”!
  • “ولایت اداری” مفهومی غیر شرعی برای توجیه خود بنیادی نظام دیوانی!(پاسخ های امامین انقلاب)!
  • حفظ نظام امت و امامت و جلوگیری از شکاف بین آندو، “مصالح عالیه” در طول ” قانون” و لازم الرعایه از طرف نظام دیوانی.
  • مصالح افراد و احزاب و “مصلحت پنداری ها”، در عرض قانون اند و باید به “مُر قانون” عمل شود!
  • گلایه در هر دو بخش هست…!
  • سه سنجه شهید بهشتی سر راه دور گذاشتن خواست مردم!

* تفصیل و تطبیقات را در فایل صوتی بشنوید

دریافت سخنرانی «نظام دیوانی؛ خودبنیادی یا مردم داری؟!» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت نسخه متنی «نظام دیوانی؛ خودبنیادی یا مردم داری؟!»

آقای نصیری اقلاً “آب پاکی” روی دست ج.ا بریزید!

نقدی بر یادداشت خوزستان ۵۰سال قبل ۵۰سال بعد!

آقای نصیری که این روزها هر مطلب ریز و درشتی را برای نقد و طعنه به ج.ا فوروارد می کند(وگاه بخاطر عجله و خطا مجبور میشود بردارد!) تازه قسمتی از خاطره عبدالرضا انصاری استاندار خوزستان در زمان پهلوی را فوروارد کرده که در خشکسالی شادگان از اعلیحضرت دستور پیگیری می گیرد و…!

کاش آقای نصیری از همان بیانات نهج البلاغه و شهیدان مطهری و بهشتی در نقد وضع موجود استفاده میکرد و برای دست رد زدن به سینه اینگونه حکمرانی، “آب پاکی” روی دست نظام می ریخت نه “آب نجس”!

چون شاید ایشان و برخی مخاطبانشان، دیگر اسناد ج.ا. را قبول نداشته باشند درباره آن استاندار پهلوی به سند ساواک و گزارش بی بی سی تکیه می کنم:

عبدالرضا انصاری دانش آموخته آمریکا و معاون ایرانیِ “اصل ۴ ترومن” و به همین خاطر استاندار و مدیر عامل سازمان آب و برق خوزستان بود.

 به گزارش بی بی سی او زاده دوره پهلوی و نسل جوان با تحصیلات آمریکایی است که پادشاه میخواهد جای سالخوردگان قرار دهد: “این نسل در عین حال باید می آموخت که در همه امور، پادشاه را تصمیم گیرنده بداند!” به گزارش بی بی سی:”حادثه بزرگ زندگی مهندس انصاری که شاید بهترین مهلت زندگی وی به حسب آید در سال۱۳۴۰ رخ داد… انتخاب وی به ریاست سازمان آب و برق خوزستان با نقشه هایی که پادشاه در سر داشت، چنان نبود که پیشبردش به آسانی ممکن شود. به نظر بسیار کسانی که در آن سالها گذرشان به خوزستان افتاده است مهندس انصاری در آن مقام از یکسو کارگاه عظیم را اداره میکرد و از سوی دیگر هرهفته به پایتخت می رفت تا با رقیبان و مخالفان مشت زنی کند. شاید از همین جهت بود که به دستور پادشاه او در ضمن استانداری خوزستان را هم عهده دار شد”!

چنانچه می بینید استاندار خوزستان  شدنش همزمان با ریاست چندساله اش بر سازمان آب و برق است. پس آقای استاندارِ تازه منصوب در خشکسالی و بدبختی شادگان سراغ نارسایی ها و کم کاری های خود در سازمان آب و برق می رود؛ اما در خاطره نقل شده خود را ناجی خوزستان و شادگان جلوه می دهد.

عجیب تر اینکه این کارهای نمایشی(بردن مقامات محلی به شادگان) در بتن ریزی سد دز و هم افتتاح صنعت نیشکر هم وجود دارد که ۳۵۰نفر را با تشریفات ویژه از تهران میبرد.

 بی بی سی در گزارش خود اینها را برای جنگ قدرت و رسیدن به مقام نخست وزیری توصیف می کند:

“امیر عباس هویدا که نخست وزیر شد می گفتند محلل است و به زودی جای خود را به جوانی می دهد همسو با خواست پادشاه. از اردشیر زاهدی، جمشید آموزگار و عبدالرضا انصاری نام می بردند هرسه معاون و دستیار ویلیام وارن در اصل ۴ ترومن.” “یک روزنامه انگلیسی هم نوشت که به زودی مهندس عبدالرضا انصاری به نخست وزیری منصوب می شود.

اما با همه آن تلاشها و نمایش ها در خوزستان و مشت زنی آخر هفته ها با رقیبان در تهران، چرا انصاری نخست وزیر نشد؟!!

بی بی سی از دو گزارش ساواک و سازمان بازرسی کشور در سال۴۸ می گوید که بعد از ۲۰سال خدمت موجب عزل او شد. او بعد از ۹ماه عزلت وارد تشکیلات اشرف و بعد هم معاون علم در برگزاری جشن های مسرفانه ۲۵۰۰ساله شد!

 اما گزارش ساواک درباره او حاوی این نکات است:

“نامبرده یکی از مهره های آمریکا”/ “مورد اعتماد آمریکایی ها و مورد حمایت آنها که مشاغل مهم و حساس را به دست آورد”.

“عضو فرامانسونری اهواز وابسته به اسکاتلند”

“در طول سالهای متمادی نامه های ماشین شده بدون امضای زیادی برای مقامات مختلف مملکتی ارسال شد که در آنها موارد بسیاری از سوء استفاده ها و مفاسد اخلاقی وی و همچنین وابستگی نامبرده به آمریکا ذکر شده است. انصاری به همراه اردشیر زاهدی وسایل عیش و نوش و عیاشی رئیس اصل ۴ ترومن را فراهم می کرد”!

آقای نصیری آدرس های مراکز عیش و نوش اینان با مقام آمریکایی در خوزستان را اگر شنیده ما دیده ایم و می دانیم با زن و ناموس اینجا چه می شده است!

در گزارش بی بی سی با بقای هویدا در نخست وزیری، انصاری فقط وزیر کشور می شود می نویسد: “در حالی که پذیرفته بود که انتخابات یک بازی است و پذیرفته بود که تنها پادشاه حق دارد نظر بدهد که چه کسی انتخاب شود”!

البته از جمله اتهام خود او هم تقلب در انتخابات بود!

آقای نصیری اگر خیلی اصرار دارد بر این شیوه حکمرانی ج.ا “آب پاکی” بریزد؛ آن آب پاکی، خون جوانان رشیدی است که در این خاک ریخت، مدیریت های نابغه و گمنامی مثل باقری ها و ابتکارات مهندسی رزمی در همین هور بود. آب پاکی، خدمات بی منت دهها گروه جهادی و بسیجی در همین استان است. آب نجس چرا؟!

منابع:

عبدالرضا انصاری

درگذشت عبدالرضا انصاری؛ آنکه نخست وزیر نشد

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۴/۳۰

اللهم…و لیس دُونَکَ ظَهِیر و لا فَوقَکَ قَدِیر!

جوانان مذهبی و انقلابی بهبهان برای دیروز(عرفه) در جوف دعای عرفه دنبال اجازه تجمع مطالبه گرانه بودند که بازهم از سوی مقامات مخالفت شد لذا ناگزیر شدند به این ابتکار اقلی بسنده کنند!

باسپاس از آنها که می خواهند بین مرداب سکوت و گرداب آشوب راه درستی باز بگذارند ولو کم توفیق اند.

خیلی کم است اما آنجا خیلی فضا بسته است!

پ.ن:

دوتلقی درباره نحوه دفاع از انقلاب  مقابل هم است:

ما دفاع از انقلاب را بوسیله آرمانهای اصیل خود انقلاب درست می دانیم.

 دفاع از عدالت و حق مردم با آزادی بیان و آزادی تجمع نه با منع و امنیتی کردن فضا.

دفاع از ولایت با جمهوریت و مشارکت حداکثری نه فرآیندهای اقلی سازی و…

سالهای حضور در آن شهر برای یک برنامه روشنگرانه و پرسش و پاسخ یا یک تریبون آزاد ناچار می شدیم تا شورای تأمین برویم و کلی استدلال کنیم!

ما قائل به نیرو و تدبیر امنیتی هم هستیم اما عملکرد امنیتی را ذیل رویکرد فرهنگی درست می دانیم.

برخی دیگر بعکس، عملکرد های فرهنگی را ذیل رویکرد امنیتی می برند و همه جا و همیشه رویکرد امنیتی تعیین کننده خوب و بد برنامه ها و ابتکارات است.

الهیات جنگ دائمی فقر و غنا

سخنرانی حجت الاسلام قنبریان مورخه ۲۸ تیر ماه ۱۴۰۰، بمناسبت سالگرد پیام قطعنامه با موضوع «الهیات جنگ دائمی فقر و غنا» منتشر می‌شود.

الهیات جنگ فقر و غنا، داخلی هم بشود؟!

دلایل مخالفان:

  • شعار مارکس و ایده سوسیالیست های افراطی است!
  • “شکاف طبقاتی” را “شکاف عاطفی” هم می کند!

نقد:

  • تفاوت حرف امام و مارکس؟!
  • جنگ فقر و غنا از طرف مرفهین بی درد علیه محرومان شروع شده نه بالعکس!
  • قرائت قرآن و سنت و آمارهای عینی از این جنگ!
  • جنگ فقر و غنا از سوی پابرهنگان علیه فساد و تبعیض و بی عدالتی است نه آدمها!

این الهیات در سطح بین المللی، جنگ بماند یا به رقابت (چین-آمریکا/ سرمایه داری-سرمایه داری) تنزل کند؟!

دو مساله زیر بنایی و اختلافی بین مردان جمهوری اسلامی:

  1. تقدم “قدرت ملی” یا “ثروت ملی”؟! مقابل آمریکا، کره شمالی شویم یا چین؟!!
  • سانسور راهبرد اصلی انقلاب!
  • گروهی هم قائل به ژاپن اسلامی یا حتی امارات شیعی!
  1. تقدم “جمهوری اسلامی ایران” یا “انقلاب اسلامی”؟!!
  • اردوگاه اول در مردان جمهوری اسلامی فراگیرتر!
  • اصلاح طلبان واقعی از “ثروتِ” طبقه مرفه دنبال “قدرت” برای “مشروطه سازی ولایت” و دموکراسی لیبرال اروپایی
  • راست ها دنبال لیبرالیسم اقتصادی و نظام تک حزبیِ سیاسی و “ماشین امضاء کردن ولایت” با پدیده “ولایت اداری”!
  • راه اصلی انقلاب باز سانسور بین این دوگانه ها!

دریافت سخنرانی «الهیات جنگ دائمی فقر و غنا» | “دریافت از پیوند کمکی

پیوست اول نشست: الهیات جنگ دائمی فقر و غنا

ادله مخالفان

مصاحبه مصطفی ملکیان با اندیشه پویا شماره ۲۱آبان۹۳

نقد این بیانات را در فایل صوتی نشست از حجت الاسلام قنبریان بشنوید!

پیوست دوم نشست: الهیات جنگ دائمی فقر و غنا

 

سخنرانی حسن روحانی در آیین گشایش همایش راهبرد بهره برداری از ذخایر گازی کشور
ماهنامه راهبرد شماره۳۹
تقدم ثروت ملی بر قدرت ملی!
تقدم جمهوری اسلامی ایران بر انقلاب اسلامی!

اثر این رویکردها در الهیات جنگ فقر و غنا را در فایل صوتی نشست از حجت الاسلام قنبریان بشنوید!

اگر جبرائیل، وزیر امنیت بود…!

برای یکساعت تصور کنید فرشته وحی و نازل کننده قرآن در تمثّلی بشری، کت و شلوار یا عبا و قبا می پوشید و رئیس شورای امنیت ملی یا وزیر اطلاعات و امنیت کشور می‌شد!

بنظرتان کدامیک از گزینه های زیر را در پوشه “شورش” طبقه بندی میکرد؟:

  • مانور تجمل کاخ نشین‌ها و پورشه سواران؟ یا اعتراض جمعی مردم فقیر به بی آبی ساختگی یا گرانی بنزین؟!
  • بردن امتیاز و اعتبارات بانکی و رانت های خصوصی‌سازی توسط متنفذین؟ یا نشستن بر راه آهن و تحصن مقابل فرمانداری توسط کارگران؟!

گزینه جبرائیل، اولی هاست!

  • خودش آیه‌اش را آورده؛ قارون یک نفر بود، علیه موسی(ع) نه شعار می‌داد و نه شیشه می‌شکست؛ بلکه در فضایی شاد، شعر هم می‌خواند و فقط مانور تجمل می‌داد. از مردم تماشاگر شاید پذیرایی هم میشد اما قرآن آنرا “شورش علیه مردم” خواند!: «اِنَّ قارونَ کانَ مِن قَومِ موسی فَبَغی عَلَیهِم…» (۷۶قصص).
  • جبرائیل، علی(ع) را هم خوب می‌شناسد. در حرا او را با محمد(ص) دیده است و شنیده که رسول الله(ص) به او می‌گوید: من برای تنزیل و تو برای تأویل، خواهی جنگید!
    رئیس امنیت ملی خیالی ما، نهج البلاغه هم از بر است و “تأویل قارون‌ها” در حکومت اسلامی را از علی(ع) می‌شناسد:
    نزدیکان مقامات[بطانه] که نه تجمعی دارند و نه بانکی آتش میزنند، فقط اعتبارات آن بانک را قانونی تصاحب می‌کنند! زمین و کارخانه در مزایده‌های قانونیِ خصوصی‌سازی می برند! ؛ قارون‌های علی‌اند.
    نمیدانم چرا علی(ع) این کارها را گردن‌کشی [تطاول] می‌خواند و برایش خط و نشان شورشی‌ها می‌کشد؟!
    «زمامدار را خواص و نزدیکانی[بطانه] است که در آنها ویژه‌خواری[استئثار] و گردن‌کشی[تطاول] هست. در قراردادها انصاف رعایت نمی‌کنند؛ اینها را با قطع اسبابشان ریشه کن کن ! به هیچ یک از اطرافیان و خویشان، زمینی نده، نباید در تو طمع کنند که قراردادی به سود آنها و به زیان همجواران (آن پروژه) منعقد‌سازی!…»(نامه ۵۳)

  • ایادی رسانه‌ای شیطان در آنور آب، برای دومی‌ها تیترِ شورش می‌زنند. اینور آب، شورش را انکار، اما با پلیس ضد شورش آنجا می‌رویم!

چه می‌شود کرد ما که فرشته و جبرائیل نیستیم، میترسیم بانک آتش بزنند! اعتبارات بانکیِ آتش گرفته به پلیس و امنیت چه ربطی دارد؟! بنشینند در کمیته‌های اقتصادی حلش کنند!

چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید!

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۴/۲۸