بایگانی برچسب: s

رانت از نابرابری!

  1. وزیر کشوردر مجلس: اگر از بنده بعنوان کارشناس بپرسید مهمترین مشکل کشور چیست؟
    بنظرم عدم تعادل و توازن [بخوانید: بی‌عدالتی و نابرابری] منطقه‌ای، عدم توازن توزیع امکانات و عدم تعادل منابع و فرصتها و امثال اینهاست.که در نظامات بودجه ریزی و برنامه‌ریزی و… است.
    • احمد توکلی در نامه به کمیسیون تحقیق درباره اعتبار نامه تاجگردون: تاجگردون بعنوان کارمند عالی رتبه سازمان برنامه و بعد نماینده و رئیس کمیسیون بودجه و رئیس کمیسیون تلفیق بودجه و رئیس کمیسیون تلفیق برنامه از قدرت زیادی در تآمین نظرات متقاضیان اعتبارات برخوردار بوده… متأسفانه وی از این قدرت برای تأمین منافع شخصی خویش بهره می‌برد. آقای تاجگردون از یکسو برای جلب پشتیبانی مراکز قدرت، همه ترفندهای بودجه‌ریزی، تصویب، تخصیص و پرداخت را به کار می‌گرفت و از سوی دیگر با کاهش اعتبارات طرح‌هایی که قانونا اولویت داشتند، اعتبارات مد نظر خودش را افزایش می‌داد…
    • تاجگردون در جواب توکلی: شما چه مشکلی با این موضوع دارید که بعد از سالها کسی به داد مردم فقیر رسیده و با تکنیک‌های بودجه‌نویسی آشناست و می‌تواند حق و حقوق آن مردم ضعیف را با توجیه دولت محترم ادا کند؟!…

پ.ن:

هنر انقلاب اسلامی این بود که کفه‌ی عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور را سنگین کرد… خدمات و ثروت را  از مرکز به همه جای کشور جابجا کرد(بیانیه گام دوم )/ اگر به مرور نابرابری منطقه‌ای و عدم توازن توزیع امکانات و منابع و فرصت‌های جای آن نشست(اعتراف وزیر کشور)/ در آن صورت مناطق کمتر برخوردار و ضعیف چاره‌ای جز انتخاب تاجگردونها ندارند! تا او بتواند با تکنیک بودجه‌نویسی حق‌شان را بگیرد(سخنان تاجگردون)/ حتی اگر به قیمت کاهش اعتبارات طرح‌های قانونی اولویت‌دار باشد یا منافع شخصی او (تبارگزینی و…) هم در این راستا تأمین شود! (سخنان توکلی+ ادله منتقدان تاجگردون).

اگر گمان میشود در این سال‌ها با افزایش شکاف البرز-زاگرس و شمال، مرکز-جنوب، شرق، غرب کسانی غیر از این تیپ، شانس درو کردن رأی مردم مناطق نابرخوردار را دارند؛ سخت در اشتباهیم. هر دوره این پازل کاملتر می‌شود! برخی از نمایندگان همین مجلس نیز تاجگردونهای کوچکی هستند که از نابرابری، رانت و رأی گرفته‌اند! فقط تکنیک بودجه‌نویسی و موقعیت او را ندارند و امیدوارند با جلسه و لابی با وزیران و مدیرکل‌ها در کنار امتیاز طرح و برنامه‌ای برای شهر خود، طایفه و ستاد انتخاباتی و اسپانسرهای خود را هم راضی کنند! مردم بیچاره هم می‌بینند و می‌دانند لکن در دوگانه‌ی: مرکز ببرد؟ یا کاندید بخورد؟؛ گیرکرده‌اند!

چه خوب است “مسأله” را به “مصداق” فرونکاهیم و این مجلس اگر واقعا انقلابی است کنار مواجهه با مصداق‌های رانت‌خوار، مساله را حل کند که در این فرمایش امیر المومنین(ع) به مالک اشتر جمع است:”باید محبوبترین امور نزد تو آن باشد که به حق نزدیک‌تر، در عدالت فراگیرتر و خشنودی مردم را شامل‌تر باشد. زیرا خشم عامه مردم، خشنودی خواص را از بین می‌برد و خشم خواص در صورت خشنود بودن توده‌های مردم ، جبران شده است” (نامه ۵۳).

محسن قنبریان
۹۹/۴/۴

آتش به اختیارِ تراز انقلاب اسلامی!

ادعا: اگر برآیند کلی آتش به اختیارها -در عرصه های مختلف-به ساختن دولت اسلامی نیانجامد، آتش به اختیارمان ارتجاعی بوده و یک دهه بعد نسل انقلاب  از خیانت آن خواهد گفت!

آتش به اختیار:
کارهای سلبی یا ایجابی که در راستای تحقق اهداف و آرمان‌های انقلاب در کم کاری نهادهای رسمی از سوی نیروهای انقلابی، بشکل خودجوش سر می‌زند./ اخلاقی و قانونی است؛ اختیار آتش نیست، آتش به اختیار است.

نسبت با دولت و حاکمیت:

دولت -اعم از قوه مجریه- نکرده یا به نصاب نکرده که آنها وارد شده‌اند!

سه نسبت:

۱٫       تکمیل حاکمیت از نقص و کمبود: مثل گروه‌های جهادی-تبلیغی آتش به اختیار در کنار طرح هجرت، اعزام مبلغ دفتر و سازمان تبلیغات و

۲٫       ترمیم از عیب و آسیب: مثل الگوهای متنوع کار تربیتی بر نوجوانان، مسجد، مدرسه‌ها، کانون‌های علمی تربیتی و

۳٫       تعویض و جایگزینی: مثل الگوهای طب و تغذیه سنتی و اسلامی که می‌خواهد خود را جانشین الگوی مدرن کند.
(در مثال مناقشه نیست مهم اصل تقسیم سه گانه است)

چالش اصلی بحث:

بین کارهای جهادی، مردم نهاد و آتش به اختیار بالا با موارد زیر چه “تفاوت راهبردی” وجود دارد؟

·         مدارس اسلامی متنوع توسط افراد و نهادهای مذهبی در دوره پهلوی؟

·         مراکز اسلامی در پایتخت‌های اروپائی توسط بیوت مراجع و…؟

·         برند حلال به ابتکار سازمان کنفرانس اسلامی با ۱/۲ترلیون دلار حجم مبادلات وسالانه ۱۰٪رشد؟

این‌ها هیچ یک افق بلند مدتشان، دولت اسلامی نیست. ساخت حیاط خلوتی برای زندگی جمعی از مومنان در جوف و شکم طاغوت است.

·         آیا مدارس علوی و مانند آن، تا صد سال آموزش و پرورش پهلوی را اسلامی می‌کرد؟!

·         آیا برند حلال -با این حجم مبادله- ممکن است اقتصاد دنیا را از کاپیتالیسم به اقتصاد اسلامی تعویض کند؟! (البته زمینه‌ساز بازار مشترک اسلامی می‌تواند شود اما “نظام اقتصادی”همین کشورها را هم نمی‌تواند اسلامی کند)

هشدار:
اگر آتش به اختیاری، کارهای جهادی، مسجد-مدرسه ها، طب سنتی و اسلامی، فروشگاه‌های اسلامی-ایرانی و… با راهبرد رساندن انقلاب به مرحله دولت اسلامی طراحی و اجراء نشود؛ ارتجاع به آتش به اختیار مناسب حاکمیت طاغوت یافته‌ایم و به “فرمت انجمن حجتیه”تنزّل کرده‌ایم!

 آثار مخرب این فرمت:

۱٫       پذیرش سکولاریزاسیون:
سکولاریسم، یک نظریه و سکولاریزاسیون یک فرآیند عینی است که به مرور نهادهای دینی را از نهادهای حاکمیتی و دولتی منفک و جدا می‌کند. دولت وحاکمیت راه خود را خالی‌تر از اهداف انقلاب به سمت عرفی‌تر شدن و متناسب شدن با نظام و مناسبات جهانی طی کند؛ نیروهای مذهبی و انقلابی هم به راه خود در همان مرحله نهضت یا نظام اسلامی بمانند و به این دل خوش باشند که برای درصدی از خانواده‌های مذهبی جامعه، تغذیه اسلامی، مهدکودک و مدرسه اسلامی، فروشگاه ایرانی -اسلامی و… تدارک کرده‌اند
!
 ۱۴میلیون دانش آموز و سالی ۵۰هزار میلیارد بودجه به سمت عرفی‌تر کردن آموزش و پرورش (و بگو ۲۰۳۰سازی آن!) توسط دولت مدیریت شود؛ آدم‌های مومن از خیّرین یا جیب اولیاء برای تعدادی ناچیز از دانش آموزان کشور برنامه تربیت اسلامی تدارک کنند!!!

۲٫        توقف انقلاب اسلامی در مرحله نظام اسلامی (داشتن قانون اساسی اسلامی)؛ و نرسیدن به مرحله دولت اسلامی (که دولت مردان و سبک اداره‌شان الگو برداری از دولت علوی باشد)!
کار جهادی و آتش به اختیار تراز عهد طاغوت و فرمت حجتیه موجب شده باشد، بدنه حاکمیت ودولت دوره به دوره از افراد مذهبی و انقلابی خالی‌تر شود به امیدی که بیرون از این دیوان سالاری نامناسب بهتر می‌توانند کار انقلابی و مکتبی کنند! بالتبع نرم افزار اداره دولت هم آسان‌تر، عرفی و با استانداردهای جهانی(یونسکو، بانک جهانی و…) مطابق می‌شود
!
دولت‌های غربگرا و لیبرال برای چنین اتفاق مبارکی برای خود، حاضرند بودجه‌های حمایتی درخور هم برای آن آتش به اختیاری تصویب کنند
!
کاری که مدارس خاص(تیزهوشان، نمونه) با علم در آموزش و پرورش دهه‌های جاری کردند؛ مدارس صدرا، امین، کوثر و غیرانتفاعی‌های حداد و قالیباف و… با دین و انقلاب در آموزش و پرورش می‌کنند!
یعنی مدارس باقیمانده به سمت مذهبی کمتر، انقلابی‌گری ناچیزتر میل کنند.

۳٫        خطر اپوزیسیون شدن:
وقتی نیروهای مخلص و جهادی با گلایه از وضع موجود تربیت، تغذیه، سازندگی، طبابت و… از نظام اداره کشور خارج و الگوهای کوچک شهری و منطقه‌ای خود را مردم نهاد تعریف کنند؛ به مرور با هم لینک شده، جامعه ایمانی‌ای بسازند؛ خواهند دید دولت و سبک اداره‌اش دهه بعد بدتر از دهه قبلی است که آنها شروع کردند. فرض این است که راهبرد اسلامی کردن دولت هم بر پاره مجموعه‌های آنها سایه نیانداخته و در نحوه مهندسی آنها نقش نداشته، به مرور گله‌مندی‌ها شدیدتر می‌شود. دیروز از نحوه اداره هاشمی بود امروز نحوه اداره بنیاد مستضعفان، حساب
۱۰۰و… هم اضافه شده! اعتراض به صداوسیما و نحوه اداره عرفی و غیر انقلابی‌اش به اعتراض به بیت هم کشیده! 
آن تیپ کسانی که دهه
۷۰ زیر فشار خطابه‌های مثل آقای پناهیان بودند که شما اپوزیسیون هستید؛ برای اعتراض ایشان به مجلسی‌ها و دولتی‌ها، برایش توئیت می‌کنند که آقای پناهیان دارید اپوزیسیون می‌شوید!
این ماجرا را جدی بگیریم وقتی همه دولت -اعم از مجریه و شامل همه نهادهای اداره کننده کشور- به مرور به یک سمت میل کند، البته نیروهای اصیل و انقلابی از آن پرت افتاده و معترضش می‌شوند و چون راهبرد اسلامی و انقلابی کردن آنرا هم نداشته و طراحی نکرده‌اند در واقع اپوزیسیون خواهند شد!
 
آخر الان درصدی از جوانان انقلابی و عدالتخواه حتی از بسیج دانشجویی هم جدا می‌شوند تا فارغ از بروکراسی‌های دست و پا گیر و احیانا برخی ملاحظه کاری ها -به تشخیص خودشان- جنبش عدالتخواهی آتش به اختیار راه اندازند!
یعنی نقد از دولت‌داری روحانی به نقد از نحوه اداره بسیج هم دارد کشیده می‌شود!

توصیه به اینها نه سکوت است نه ترک حرکت‌های خودجوش و آتش به اختیار؛ بلکه باز تعریف آتش به اختیاری با راهبرد اسلامی و انقلابی کردن دولت و سیستم اداره کشور است. طوری که بتوان گفت چند سال دیگر بدین نقطه با ثبات می‌رسیم؟

این مقدس ترین جهاد امروز است

 

چاره:
چاره، رسیدن به آتش به اختیارِ تراز انقلاب اسلامی است؛ که برآیند کلی‌اش طوری مهندسی شده که به اسلامی و انقلابی کردن سیستم اداره کشور بیانجامد نه در تراز مدارس اسلامی دوره پهلوی و مراکز اسلامی پایتخت‌های اروپایی بماند!

مفهوم مرکزی بیانیه گام دوم هم همین است: “نظام انقلابی

یعنی نظام و اداره منهای انقلابی‌گری نه! انقلابی ماندن منهای نظام‌سازی هم نه!
برآیند جنبش‌های انقلابی خودجوش حتما انقلابی‌تر کردن نظام اداری موجود باشد. (حرف‌های نظری بسیاری در این مهم و ابعاد آن راهبرد هست که باید نخبگان انقلابی بر آن گفتگو کنند)

 

الگوبرداری از دفاع مقدس:
برای دادن درک واضح از اسلامی و انقلابی کردن اداره، بوسیله جنبش‌های مردمی وخودجوش؛ تجربه بسیج مردمی در دفاع مقدس بهترین الگوست.
نیروهای مردمی برای “تکمیل” و”ترمیم” نیروهای مسلح آن روز اقدام کردند؛ اما در فرآیندی هم سیستم عامل و هم نرم‌افزار و حتی سخت‌افزار نظامی‌گری را نو و در ترازی انقلابی‌تر و اسلامی‌تر درآوردند. حاکمیت ولایت فقیه، نیروی مسلح تراز انقلاب اسلامی یافت. ارتش آن هم بسیجی شد. نیروهای اندک سپاه در اول جنگ، به سپاهی رسید که امروز انقلابی‌ترین نهاد ساخت انقلاب است. آن راهبرد باید کشف و امروز در اقتصاد، سیاست و فرهنگ پیاده شود که چگونه نیروی انبوه مردمی-و انقلابی می‌تواند سازمان‌های اداره را انقلابی‌تر کند؟

 

مثال ۱: فشلی نهادهای فرهنگی موجب آتش به اختیارهای زیادی در این دو دهه شده است. در دهه اخیر به هم لینک شده و ترابط مومنانه یافته‌اند (مثل جامعه ایمانی مشعر و…). اگر در راهبردی، سازمان و دفتر تبلیغات و وزارت ارشاد و… تصحیح و مثل آنچه بسیج مردمی با ریخت و نحوه اداره نیروهای مسلح کرد با این سازمان‌های فسیل شده کردند؛ وظیفه خود را در گام دوم انجام داده‌اند و الا دچار همان ارتجاع مذموم شده‌اند!

این هرگز بمعنای دولتی و حاکمیتی کردن حرکت‌های خودجوش و اسیر بروکراسی‌های اداری موجود کردنشان نیست بلکه برعکس بمعنای جهادی کردن آن ادارات است. همانگونه که بسیج مردمی فرمت نظامی‌گری و اداره آنرا عوض کرد اینها فرمت و سازمان اداری آن دستگاه‌ها را نو و انقلابی و چابک کنند.

 

مثال۲: طب و تغذیه اسلامی در ظرف کمبود و عیوب طب و تغذیه مدرن رخ نموده و استقبال شده است. اگر خود را در جوف و برای عده‌ای معتقد تعریف کند تنزل به تراز پهلوی است. اما اگر به دیالوگ با طب و تغذیه مدرن برخواست از حضورهای دانشگاهی، مقالاتisi به گرفتن کرسی‌های تدریس دانشگاهی و پژوهشگاهی رسید؛ راه برای تعویض نرم‌افزارهای منحط غربی و قراردادن ورژن ایرانی -اسلامی جای آن را فراهم کرده است.

(در اینباره حرف‌های نگفته زیادی باقیست تا فرصتی دیگر)

اگر این روزنه را برای فعالان آتش به اختیار مفید و قابل تأمل یافتید در نشرش یاری‌ام کنید.

 

(بازنویسی‌ای از یک جلسه سخنرانی در مدرسه شهیدین قم
با پرسش و پاسخ‌های حاشیه‌اش/۲مهر۹٨)

اعلان/ مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی ره

بدین وسیله «مراسم سالگرد ارتحال امام خمینی ره» به شما عزیزان اطلاع رسانی میشود.


این مراسم «سه شنبه؛ ۱۴ خردادماه ۱۳۹۸» ساعت «۲۲:۱۵» در مکان «بهبهان؛ حسینیه رزمندگان اسلام» تحت عنوان «در گام دوم انقلاب اسلامی؛ امام خمینی و نظام انقلابی» ایراد خواهد شد ان شاالله.

دریافت «بیانیه راهبردی در چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی»





مطالب مرتبط:

  1. صوت/ سیستم عامل خوانش و تحقق بیانیه گام دوم انقلاب رهبری
  2. بیانیه گام دوم انقلاب (۱)
  3. بیانیه گام دوم انقلاب (۲)
  4. بیانیه گام دوم انقلاب (۳)
  5. عدالت در بیانیه گام دوم
  6. بیانیه گام دوم انقلاب (۴)
  7. بیانیه گام دوم انقلاب (۵)

بیانیه گام دوم انقلاب (۵)

امام جمعه تراز گام دوم

 

موارد تعویض ائمه جمعه به امامان جوانتر و مردمی تر، مطالبه گرتر و غیر محافظه کارتر اینقدر شده که بتوان امید بست این نهاد کهنه و کلیشه شده دارد نو میشود. اعتراضات عدالت خواهان در مواردش بی تأثیر نبود و غیر از آن، مواردی دیگر شاهد بر اراده مسئولین این نهاد بر نو کردن و پوست اندازی آن است.

اینکه کدام اقدام ائمه جمعه “صرفا نمادین” و متناسب با فضای ایجاد شده است و کدامیک واقعی و در راستای احیای حقوق مردم بخصوص محرومین است نیز به زودی معلوم میشود. اما حقا ائمه جمعه خوب و راسخی دارند پیدا میشوند مبارزه با ویژه خواری بخصوص در عرصه عمومی و منابع ملی و دوری از تشریفات زاید و برگشت به مردم یک ضرورت فوری بود که ان شاءالله در همه نقاط تدارک شود.

درباره این ضرورت در استان خوزستان در یادداشتهای قبل مقداری نوشته شد. امام جمعه ای اینچنین از یک مجتهد مطلق با دایر کردن درس و بحث فقهی یا امام جمعه ای صرفا با خطبه های سیاسی[جناحی] برای این استان ضروری تر خوانده شد. خدا را شکر انگار این ضرورت با امام جمعه ای مردمی، ساده زیست و مدافع محرومان تدارک شد. امیدواریم حاج آقا موسوی فر همان باشد که درباره اش می گویند. نیروها و تشکیلات فرهنگی خوب این استان هم ایشان را در پیشبرد کار جهادی و عدالت خواهی برای مستضعفان و هم پیشبرد کار فرهنگی یاری کنند.

به امید تغییرات جدی دیگر در مدیریت های پوسیده و فسیل شده این استان قهرمان.

مطالب مرتبط:

-جانشین آیت الله جزایری

-آیت الله جزایری بماند یا نماند؟