بایگانی برچسب: s

خانم علم الهدی”استاد علم الهدی” کوچکتر از “همسر رئیس جمهور” نیست!

بنظرم توجه خانم علم الهدی به دو نکته ضروری است:

  1. “موقعیت زن” در تفکر اسلامی با عناوین اضافی و “اعتباری” و “موقت” (مثل بانوی اول و دوم یا همسر رئیس جمهور) ، تعریف نمی شود.
    “ارزشهای ذاتی” او، “مقام” و “موقعیت” به او می دهد.
    مثلا درباره خود ایشان، “استاد علم الهدی”، کم ارزش تر از “همسر رئیس جمهور” نیست.
    یک زن صاحب نظر در حوزه تعلیم و تربیت و استاد یک دانشگاه معتبر، مستقلا یا با جمع همکاران میتواند اثر گذاری سیاسی اجتماعی داشته و حتی به زنان موثر جهان -نه الزاماً زنانی که ذیل عناوین اعتباری، چند صباحی موقعیتی یافته اند- درباره مسائل مهم نامه بزند.
    بروز و ظهور عظمای “زنان شاخص اسلام” مثل فاطمه زهرا(س) و زینب کبری(س) نیز نه در “ذیل حکومت پدر یا همسر” ؛ بلکه با ارزشهای ذاتی خود و “حین مظلومیت و محرومیت” همسر و برادر بوده است.
  2. “ریاست جمهوری” و “رهبری” و… نیز در تفکر انقلاب اسلامی، “جلب موقعیت” برای نزدیکان نمی کند.
    “اولین تبعیض” از “موقعیت اجتماعی طفیلی” شروع می شود. “متعلقه بودن” و “آقازادگی” و… هرگز نباید جلب موقعیت اجتماعی کند.

وقتی به امیرالمومنین(ع) درباره پست دادن به ابن عباس ها گله شد که پس آن شیخ(خلیفه سوم) را چرا کشتیم؟! (چون یکی از اتهاماتش خویشاوند سالاری بود) امام فرمود:

“فهل ولیت حسنا أو حسینا أو أحدا من ولد جعفر أخی أو عقیلا أو واحدا من ولده؟! آیا به حسن یا حسین یا کسی از اولاد جعفر برادرم [یکی از آنها دامادش بود] یا عقیل و فرزندانش تولیتی دادم؟!” (شرح ابن ابی الحدید ج۱۵ص۹۸و۹۹)

یکی از صدها و هزاران زنی که می تواند تمثال زن تراز انقلاب اسلامی با نقش های اجتماعی سیاسی موثر باشد، خانم علم الهدی است؛ که در حوزه هایی حتی پیش از شوهرشان شناخته شده بودند.

 ولی با عناوین “همسر رئیس جمهور” یا “بانوی اول” و دوم کردن، هم “موقعیت زن در اسلام” آسیب می بیند و هم “موقعیت ریاست جمهوری در انقلاب اسلامی”!

محسن قنبریان ۱۶ آبان ۱۴۰۲

عبرت از سفارش پذیری در دستگاه قضایی!

  • آیا سفارش متنفذین درباره پرونده های قضایی نمونه های دیگر دارد؟!
  • مشکل این است که برای بی صداها سفارش نمی کنند یا اصلا چنین ورودهایی حتی اگر درخواست مُرّ قانون باشد هم تبعیض آمیز است؟!
  • سابقه تمدنی و فرهنگ اسلامی قبل از دولت متمرکز اقتدارگرای مدرن چگونه بوده است؟!
  • در حکمرانی مدرن به چه بیانی چنین ورودهایی -حتی اگر صرفا خواست عدالت باشد- باز خارج کردن امور از مواضعش و از مصادیق بی عدالتی است؟!

پاسخ به این پرسشها را در یادداشت: عبرت از سفارش پذیری در دستگاه قضایی!

(حاشیه ای نظری بر درد دل پدر شهید عجمیان) از حجت الاسلام محسن قنبریان بخوانید.

عبرت از سفارش پذیری در دستگاه قضایی!

(حاشیه ای نظری بر درد دل پدر شهید عجمیان)

بدون اینکه بخواهم وارد جزییات پرونده ها شوم یا درباره مدعیات، قضاوتی داشته باشم؛ به لحاظ کلان و نظری نکته ای دارم.

سابقه سفارش:

بار اول نیست که موجهینی درباره پرونده ای قضایی سفارش یا شهادت و وساطتی می کنند و در حکم نهایی موثر میشود. برای نمونه:

  1. در پرونده نوشین نفیسی (عضو ارشد گروه مارکسیستی پیکار) سال۶۳ دادستان وقت کشور به رئیس دیوان عالی قضایی از “عنایت خاص” آیت الله منتظری به پدرشان -که دکتر مخصوص ایشان بود- نوشت و حکم را از اعدام، به ۱۵ سال زندان با تعلیق ۵ساله فروکاست.
    شهید لاجوردی برای این حکم آرزوی مرگ کرد و نوشت: “ولی چه می شود کرد؟ چون دستور آزادی اش صادر شده چاره ای جز آزادی اش نیست!”
  2. در ماجرای اخلال های ارزی دولت روحانی و دستگیری سیف (رئیس بانک مرکزی) و احمد عراقچی (معاون ارزی) و… با وجودی که حکم صادر و سخنگو از غیر قابل تغییر بودن گفت اما یکی از اعضاء مجمع تشخیص و وزرای دولت قبل به رهبر انقلاب نامه نوشت و چنین کارهایی را در دوره های مختلف رویه دانست. هامش آن نامه در مطبوعات چنین نقل شد: مبادا حکم جائرانه ای صادر شود و دقت کنید که اجرای جائرانه ای هم اتفاق نیافتد.
  3. ماجرای شهید عجمیان …

نگاهی به سابقه تمدنی

پیش از دولت مدرن با “اقتدار متمرکز” و “نظام دیوانی خاص” ، “نظم دیگری” در رابطه بین “حاکم” و “اختیارات مردم” برقرار بود. در فرهنگ اسلامی انواعی از حقوق و اختیارات برای آحاد مردم در حوزه عمومی، انتظامی و قضایی و… مطرح بود. از جمله آنها “حق الجوار” بود که خود از جوامع قبل از اسلام تا آنجا تطوری طی کرده بود. “جوار” نوعی پناهندگی و حمایت بود. “ولاء جوار”  به “مُجیر”(پناه دهنده) اختیار می داد، “مستجیر”(پناه گیرنده) را نوعی “امان” دهد.

در اسلام این “ولاء” در انحصار بزرگان و اشراف نبود؛ بلکه  رسماً اعلام شد: “یُجیرُ علیهم ادناهم”: کمترین مسلمانان هم می تواند حق الجوار صادر کند! لذا حتی بردگان و زنان مسلمان از این ولاء برای برخی گنهکاران و مقصرانِ تحت پیگرد استفاده می کردند!

ام هانی(دختر ابوطالب) به شوهر خود -که پیامبر(ص) قبل از فتح مکه خون او را مباح اعلام کرده بود- با دو نفر دیگر، “جوار” و امان داد و پیامبر(ص) هم پذیرفت. عکرمه بن ابی جهل -که در صدر اسلام کارهای ننگین و زشتی برای از بین بردن اسلام و پیامبر(ص) کرد- توسط همسرش ام حکیم، جوار و امان گرفت! و…

(دایره و احکام و شروط ولاء جوار، تفصیل خاص خود را می خواهد که اینجا مجالش نیست)

اقتضای دولت مدرن

در جوامع مدرن به اسم مساوات و”تسویه قانون” و با “تمرکز دادن به اقتدار”، همه این ولاء ها در نهاد اجتماع جمع شده و در “دولت متمرکز اقتدارگرا” قرار داده شد.

حالا دیگر اگر کسی -به هردلیل- حق خود را از طریق “دیوان سالاری قضایی” نمی توانست بگیرد، امکان استفاده از “حلف الفضول” (یکی از آن ولاء های اجتماعی) یا “حق تقاص” (حقی شرعی برای برداشتن حق مالی خود از دیگری) را نداشت! یا برای “متهم سیاسی” -که در براندازی ای مشارکت داشته- امکان گرفتن امان یا تخفیف مجازات از سوی افراد معمولی جامعه وجود نداشت!

متنفذین در سیستم مدرن!

نکته عجیب اما این است که علیرغم شعارهای تسویه قانون و “روال واحد دادرسی” برای همه، متنفذینی برای برخی گروه ها یا آدمهای خاص وجود دارند!

– در نمونه اول:

اعتماد قائم مقام به پدر متهم، با توبه ظاهری دختر (که بعضا بقیه هم داشتند) موجب نقض حکم اعدام می شود!

آیا چنین “رابطه شخصی” و بالتبع “امکان اعتماد” و اطمینانی -که موجب سفارش شود- بین بقیه آحاد مردم و این مقامات، “امکان برقراری” دارد؟!

 اینجا خود اطمینان و آثار حامل برآن (مثل صحت توبه دختر و…) مورد مناقشه ام نیست؛ “خاستگاه این اطمینان” که یک رابطه شخصی و بالتبع “محدود” و “غیر ساری به سایر خانواده ها” است مورد توجه است.(دقت کنید)

– در نمونه دوم:

نظر کارشناسی یک وزیر متخصص دولت سابق درباره سیاست های ارزی موجب هامشی از سوی رهبری و اثر بر پرونده می شود.

آیا برای همه متهمان دادگاه های خاص (مثل جرائم اقتصادی یا انقلاب و…) “امکان پیوست” چنین نظرات متخصصانی “خارج از سیستم قضایی” وجود دارد؟!

– در نمونه سوم:

اگر مشاور رهبری صرفاً “شهادت” جمعی از “پزشکان معتمد” را “تلقی به قبول” کرده و نزد رهبری برده باشد و هیچ چیزی هم جز اجرای عدالت مطالبه نکرده باشد؛ باز می توان از همان تبعیض پرسید!

بسیاری از متهمان و محکومان دیگر -که چنین جمع حامی و شخص متنفذ دارای رابطه با مقامات را ندارند- هم دنبال راهی هستند که پرونده شان جای دیگر یا جور دیگر یا بار دیگر بررسی شود و جز اجرای عدالت و مُرّ قانون هم نمی خواهند!

نکته اصلی

نکته اصلی این نوشتار این نیست که چرا این متنفذین برای محرومین و بی صداها سفارشی نمی کنند؟!

چرا که می دانیم سفارش و شهادت و… فرع بر شناخت و اعتماد است و طبعا یک نفر در اینباره دایره محدودی دارد! آن طبقه محروم دارای پیوندهای خانوادگی و شغلی و… با این متنفذین نیستند.

سخن اصلی این است که اساساً این “خاستگاه تبعیضی” چرا؟!

یا نظم پیشا مدرن (با انواع ولاء اجتماعی  اش) “بازتولید” شود و این اختیار و امتیاز در دست “همه آحاد” بچرخد؛ یا با تمرکز بخشی به نظام دیوانی و از بین بردن آن ولاء ها (به بهانه هرج و مرج و هرچه)  چنین اختیاری از همه گرفته شود. سفارش و وساطت -حتی به حق و قانون- از هیچکس در هیچ مرتبه ای، مسموع نباشد.(دقت کنید)

این نکته حائز اهمیت است که چنین سفارشهایی از سوی “اشخاص حقوقی” و سیاستمداران -حتی اگر درخواست مُرّ قانون و عدالت باشد- برای سفارش شده، “احسان و جود”؛ اما برای عموم مردم، خلاف عدالت است.

از همین رو حضرت امیر(ع) درباره افضلیت “عدالت” بر “جود” می فرماید:

” الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا، وَ الْجُودُ یُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا” عدالت هرچیزی را جای خود قرار می دهد اما جود (و احسان) آنرا از جای خود در می آورد!

“وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ، وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ”

عدالت، سیاستی عمومی است اما جود به اشخاص خاص می رسد!

 برای اشخاص حقوقی که متولی سیاست در حوزه عمومی و در موضع “سائس عام” هستند؛ چنین احسان هایی برای افراد خاص -ولو مطالبه مُرّ قانون و عدالت باشد- در آوردن کار از موضع خود و نقض عدالت است، چون برای همه متقاضیانی که همین مُرّ قانون و عدالت را درباره خود می خواهند قابل پیگیری و سفارش نیست!

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان ۱۳ آبان ۱۴۰۲

۲۷/ درسهایی از نهج البلاغه

شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و هفتم/ ۲۸مهر۱۴۰۲

 

فراز مربوط به تجّار و صنعتگران۱

بخش مهمی در اقتصادِ عهدنامه و حکمرانی اقتصادی

 

بحث مهم بر سر تعبیر “المُتَرَفِّق ببدنه”:

چرا دوگانه تاجر و صنعت گر یک صنف سوم یافت؟!

آیا المرتفق ببدنه همین کارگر در عصر ماست؟

 

نتایج مهم این بحث در نظام اقتصادی ما!

دریافت سخنرانی «۲۷/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی


ادامه خواندن ۲۷/ درسهایی از نهج البلاغه

گزارش یک نشست؛ نسبت عدالت و آزادی

نقد ارزیابی کتاب نسبت عدالت و آزادی در منظومه فکری مقام معظم رهبری

نسبت عدالت و آزادی

ارائه حجت الاسلام قنبریان در نشست نقد و ارزیابی کتاب نسبت عدالت و آزادی در منظومه فکری رهبر انقلاب اسلامی/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ ۸آبان۱۴۰۲

 

عدالت در اندیشه امام و رهبری متکی به یک حقیقت است

  • عدالت اجتماعی، مظهر عدالت تکوینی الهی
  • اولین عدالتخواه، خداوند و عدالتخواهی بسط صفات حضرت حق است

آزادی در تفکر عدلیه، انعطاف اراده ها به حقیقت است

  • هر آزادی یک تمرد دارد یک انقیاد
  • اینها قید هستی آن اند نه ارزشی
  • اختلاف مکاتب در تعیین موضع تمرد و انقیاد است نه در قید داشتن یا نداشتن!

عدالت و آزادی در لیبرالیسم هردو “برساخت” است.

عدالت قید ثبوتی برای آزادی و در اثبات آزادی محقق عدالت

  • مدیریت آزادی در کلمات رهبری توسط خود آزاد اندیشان است نه دولت وسازمانها

دریافت صوت «نسبت عدالت و آزادی» | “دریافت از پیوند کمکی

۲۶/ درسهایی از نهج البلاغه

شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و ششم/ ۱۴مهر۱۴۰۲

فراز مربوط به دبیران

بحثی مهم در نظام دیوانی و علیه دیوان سالاری!

چند مقدمه لازم:

  • حاکم صالح/ سازمان صالح
  • ویژگی دولت مدرن
  • یکی از مبادی دیوان سالاری
  • نقطه تعادل در دوگانه دبیر-دیوان

دبیر و کارگزار خوب + اختیار لازم برای اقدام و خروجی کار

  • شرایط کارگزار خوب

روش کشف شرائط و گزینش:

  • گزینش براساس صفات درونی حاکم(خوب یا بد) نباشد
  • گزینش بیرونی با اختبار و به حسب خروجی نهایی کارها

تشکیلات آری؛ دیوان سالاری نه!

  • مسئول نهایی، خود حاکم!

حجت الاسلام محسن قنبریان

دریافت سخنرانی «۲۶/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۲۶/ درسهایی از نهج البلاغه

عکس پهپادی کنار عکس سلفی!

 

آقا می فرماید به قله داریم نزدیک میشویم اما عکس های سلفی نمی گذارد ببینیم!

عکس پهپادی هم داشته باش!

ایران در کشور دیگر با یک تهدید، اردوگاه های نظامی مخالفین خود را خالی می کند ولی اسرائیل نمی تواند چنین کند. دور تا دورش گروه های نظامی وابسته به ایران اند و با تهدید و توافق هم خالی نمی شود!

سخنرانی کامل را اینجا بشنوید

(مربوط به ۱مهر۱۴۰۲)

 

حجت الاسلام قنبریان

۲۵/ درسهایی از نهج البلاغه

شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و پنجم/ ۳۱شهریور۱۴۰۲

فراز مربوط به احکام خراج

  • گزارشی تاریخی از خراج
    – از مقاسمه تا قباله!
    – مصارف خراج
    – تامین حقوق عمومی از این منبع
  • نکات مهم فراز:
    – تلازم صلاح جامعه به صلاح خراج دهنده
    – تلازم خراج با آبادانی زمین
    – تلازم کاهش خراج با مزیت های سیاسی
    – نسبت مستقیم عمران زمین با تحمل مردم

دریافت سخنرانی «۲۵/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۲۵/ درسهایی از نهج البلاغه

به جز دیوان‌سالاری چه راهی داریم؟!

حجت الاسلام قنبریان از الگوی مدیریت پیامبر (ص) می‌گوید که علی‌رغم داشتن تشکیلات و نظم، مشکلات دیوان‌سالاری را نداشت. از قضا این الگو را  در گذشته تجربه کرده و پاسخ هم گرفته‌ایم!

پیامبر در مرحله نظام سیاسی، یک تشکیلات اداری ساخت؛ کسانی را به عنوان دبیران و نویسندگان، کارشناس تخمین، عامل گرفتن صدقات و  مالیات و امثال این ها قرار داد.

اما دیوان سالاری نداشت. دیوان‌سالاری یک پدیده مدرن است؛ وقتی است که ما به این نظام دیوانی اصالت می‌دهیم. دوم اینکه تمرکز گرایی می‌کنیم.

شهید بهشتی می‌گفت در عین حالی که به نظم نیاز داریم، تمرکز گرایی نباید باشد. در دیوان‌سالاری ما به نظام اداری اصالت می‌دهیم، بدون اینکه خروجی واقعی را بخواهیم.

اما تشکیلات، ساختاری است چابک که خروجی نهایی را محقق کند. مدیریت جهادی که می‌گوییم یعنی همین؛ حتما به نتیجه برسد. تشکیلات پیامبر بدون  تمرکز بر نظام دیوانی به خروجی می‌انجامید. ما قطعا یکی از مشکلاتمان که باید بُعدِ نهضت آن را چابک کند همین دیوان سالاری است.

این آرزو نیست جز خاطرات ماست! ما اوایل انقلاب جهاد سازندگی را درست کردیم که اولاً شورایی اداره می‌شد، ثانیاً از پایین به بالا بود.  تمرکز گرا نبود؛ از بالا به شکل کارتابل همه چیز ابلاغ بشود نبود!

امپراطور ژاپن به آقای رفسنجانی گفته بود برای ما حیرت انگیز است یک سازمانی (جهاد سازندگی) توانسته باشد اینقدر توسعه درست بکند!

باید برگردیم تاریخ شفاهی آن دوره را بخوانیم و بازسازی بکنیم.

شغل زن یا نقش زن

 

در ابتدای انقلاب اسلامی چند سوال در حوزه زنان از شهید محمدحسین بهشتی پرسیده می‌شود که ایشان پاسخ آن پرسش‌ها را می‌دهند.

  • آیا کارکردن را برای زن یک موقعیت دون انسانی تلقی می کنید؟
  • آیا زنان می‌توانند رئیس جمهور شوند؟

حجت‌الاسلام محسن قنبریان از کتاب مبانی قانون اساسی پاسخ شهید بهشتی را بازخوانی می‌کنند.

۲۴/ درسهایی از نهج البلاغه

شرح نامه۵۳/ جلسه بیست و چهارم/ ۳شهریور۱۴۰۲

فراز مربوط به کارگزاران

بازرسی و تفحص از کار آنها و مجازات متخلفین

پی جوی احوال

فرستادن جاسوسان اهل صداقت و وفا
– توضیح سیره حضرت درباره زیاد بن ابیه و اشعث

کفایت شهادت بازرسان وقتی اجماع کنند.
– در صورت شک، مجازات نه اما تعویض!
موضوعیت داشتن مجازات بدنی برای کارگزار فاسد

مجازات تشهیر!
– تفاوت تشهیر در آیین دادرسی ج.ا و عهدنامه و فقه؟

مجازات مضاعف مسئولین در نظر رهبر انقلاب

دریافت «۲۴/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی»

ادامه خواندن ۲۴/ درسهایی از نهج البلاغه