بایگانی برچسب: s

پیشنهاد استانداری حاج آقا موسوی فرد!

  • به چند دلیل به ذهن قاصرم رسید پیشنهاد کنم حاج آقا موسوی فرد با حفظ سمت موقتاً استاندار ویژه خوزستان برای گذار به استانداری تراز شود:
  1. تجمیع اختیارات نمایندگی ولی فقیه و استانداری ویژه برای جبران فوری تر عقب ماندگی های گذشته؛ الان بعید است حرف شنوی لازم بین مسئولان برای دلسوزی های ایشان باشد.
  2. بهترین شخصیت برای جبران سرمایه اجتماعیِ آسیب دیده.
  3. خوی مردمی و بیشترین نگاه از نزدیک به مشکلات مردم در سرتاسر استان با بیشترین سفر به نقاط محروم نسبت به مسئولین دیگر.
  4. پاکدستی و ساده زیستی ایشان و آلوده نبودن به لابی های رانتی، بخصوص وقتی یکی از علل اصلی نشدنها در خوزستان انحراف اعتبارات از محل اصلی خود(آبرسانی، ریزگرد، فاضلاب) است. (گزارش تیر۹۹دیوان محاسبات)
  5. شرائط ویژه خوزستان و آرایش قدرت در آن عملاً بر حدوث و بقاء استانداران اثر گذار بوده و کمتر استقلال از حلقه های قدرت و نفوذ را شاهد بوده ایم؛ استانداری ایشان در اینباره موازنه بخش است.
  6. به همان توجیهِ ریاست جمهوری آقای رئیسی، یک روحانی جهادی و پیگیر در این شرایط خاص به کمک مشاوران امین میتواند استانداری ویژه را به نفع مردم ریل گذاری کند.(استاندار سابق با تجارب معاونت استانداری، برخلاف قانون ۳۰مشاور داشت)!

بگذارید به حساب دلسوزی برای مردمم اگر حرف حسابی دیدید نشر داده در تحققش بکوشید.

تا حالا توفیق هیچ ملاقات حضوری و تلفنی و…با ایشان نداشته ام و از این پیشنهاد هم بی اطلاع اند.

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۵/۱

یک نقد بر یادداشت “درس خارج امام جمعه اهواز؛ دلگرمی و دلواپسی” و پاسخ آن

نقد

بسم الله الرحمن الرحیم

پیرو یادداشت اخیر جناب حجت الاسلام حاج اقا قنبریان

استاد بزرگوار علم حیات بخش است. فضلای حوزوی در همه اعصار و امصار به غرض عرضه فهم نو یا دقیقتر و یا طرح ابواب کمتر پرداخته شده در یک شهر درس خارجهایی برگزار میکردند و میکنند. اولین انحراف از کلام حضرتعالی شروع میشود که مفروض گرفته اید که یک کرسی خارج فقه اگر برای ماندن یا نماندن طلاب در اهواز یا با نگاه به استاد کردن شاگردان در مدارس استان تاسیس شود مبارک و دلگرم کننده است. خیر بزرگوار درس خارج یک سلوک علمی معنوی است و در آن فقط و فقط حد وسط های گزاره های علمی‌فقه و اصول و فلسفه و … به تیغ نقد و بررسی بی پروا و بدون غرض ثانوی کشیده میشوند و عوارض و لواحق درس خارج هم مثل عوارض و خوارج عدالت طلبی کسانی که از عدالت خواهی علمی و مستدل شما (لااقل در خیلی از موارد) فقط افراطهایش را یاد گرفته اند نیست.!

هر چه گفتید و خواندیم محمولات بالضمیمه ای بود که بر یک درس خارج توسط یک نماینده معزز ولی فقیه در یک استان بار کردید لکن السنخیه عله الانضمام و وقتی جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج اقا موسوی فرد به شهادت پابرهنگان و مستضعفین و دردکشیدگان سنخیتی با صفات مورد اشاره شما ندارند انضمام و محمولاتش به طریق اولی منتفیست.

با شناختی که از حضرتعالی هست بعید میدانیم از سیره ایشان اطلاعاتی غیر از آنچه گفته شد داشته باشید و سیاق نوشته تان زید بر علت است که خواننده به مخاطب خاص داشتن این نوشته از باب به در گفتن و دیوار را به چالش چند باره کشاندن پی ببرد.

اما استاد عزیز حوزوی و فاضل مکرم این عین بی عدالتی و عدالتخواری است که مجموع نقدهایی که سالیان سال بر مجموعه های متعددی در خوزستان داشتید و داشتند را با ابزار کردن درس خارج فقه سید بزرگوار که به حق هدیه رهبر معظم انقلاب به مردم دردکشیده خوزستان است و به صورت مبهم بدون ذکر صریح بیان بفرمایید.

هم بی عدالتی در حق ایشان و هم ناعدالتی در گرفتن فرصت دفاع از مخاطبان اصلی شماست. اتفاقا طرح نویی که بنا بود راه اندازی کنند در این درس خارج همین باز کردن درهای گفتگوی صریح با موضوعات علمی حوزوی و آموزش تحمل نقد و بررسی بود که با مانیفستی که برای درس خارج پیچیدید قطعا سرعت این کار در مرحله اول قدری گرفته شد.

در یکی از درسهای اخلاق رهبر معظم انقلاب از جمله گناهان زبان جسارتا حرف بی جا شمره میشود. نقد شما شاید فی نفسه حرف بی جا نباشد لکن با توجه به هژمونی رسانه ای و چالشهای چندوجهی و هیبریدی امروز انقلاب قطعا هیچ سودی برای هیچ کدام از اطراف مورد بحثتان جز دلسرد کردن و یادآوری مسیرهای بی ثمر و بن بست قبلی در رفع مشکلات استان محروم خوزستان ندارد. مطالب شما را چندین سال است دنبال میکنم و درس هایی گرفته ام و ممنونم لکن اینکه خطاب بفرمایید “جناب آقای موسوی فرد” بنده جز عدم رعایت ادب و ضعف عرفیات برداشت دیگری نذارم. یک جمله هم در تناقضات فرمایش حضرتعالی اینکه از طرفی تمحض و تضلع در درس خارج و مایتعلق به را منجر به تعطیلی کارهای جهای و بازدیدهای شبانه از مناطق محروم میدانید و از طرفی پیشنهاد میدهید باب العداله را که هنوز مراجع عظام تقلید و ستونهای حوزه های علمیه به طور مستوفی به آن نپرداخته اند را در اهواز راه اندازی کنند! این هم ناشی از مشاهده ضعیف صحنه استان و بالتبع تحلیل افراطی در اولویت دادن به عدالت ولو در اصول دین هست. همین مقدار نقد هم برای جنابتان در خصوصی میفرستم ان شاالله

پاسخ به نقد رسیده

سپاس از نقد و خیرخواهی ایشان

بین نکات متعدد طرح فرموده، دوتا اوْلی به پاسخ اند:

  1. یادداشت را با عنوان “آیت الله موسوی فرد” نوشتم بعد از ملاحظات سلسله مراتب درعرفیات آنجا -که درش زندگی کرده ام- و دیدن عنوان کانال خودشان، به “حجه الاسلام و المسلمین” تنزّل دادم.
    اگر بخاطر محدودیت کلمات در یک ستون ایتا، یکبار بکار بردن “جناب آقای” بجای “حجه الاسلام والمسلمین” بی ادبی است؛ از ایشان و آن عزیزان عذرخواهم.
    عرفیات آنجا را می‌شناسم که با عرف دستبوسی و آقا، آقا کردن(برای اعاظمی اما نه منحصر)، “جناب آقای” خلاف عرف میشود. فقط در محدودیتِ کلمات، بهتر از “حجه الاسلام” دیدم.
    عزیزان! توجه دارید همین اشکال و جواب مان، مؤید لازمه اول شمارش شده در یادداشت است؟!
    پس موارد از باب قضیهٍ فی واقعهٍ و اَعراض مُفارق و نادر نیست!
  2. اینکه همه گفته ها را “بار شده بر یک درس خارج، توسط یک نماینده معزز ولی فقیه، در یک استان” دیده اند؛ و”از باب به در گفتن و دیوار را به چالش چندباره کشاندن” خوانده اند؛ ریشه و خاستگاه نقدشان شده است.
    حکم “بی عدالتی” و “ناعدالتی” و “عدالتخواری” و… در آن درک و دریافت البته منطقی می‌شود.

اما از یادداشت بنده اگر هم کسی به فرد اکملی در این آسیب ها نظر گرفته، از باب “مابه یُنظر” و نگاه آلی بوده است نه “مافیه یُنظر” و نگاه استقلالی.

این لوازم و لواحقِ خارج از “سلوک علمی معنوی” محض، در کشور دارد “رویه” می‌شود!

اشاره به برخی حوزه های علمیه مشاهیر (در پست های سابق حکومتی) در دادگاه های مفاسد اقتصادی، شنیده می‌شود و نماینده دادستان وعده شکایت به دادگاه ویژه می دهد!

بنظر مخاطب منصف اگر تصرف بنام حوزه علمیه در اراضی عمومی، برخی معادن، جنگلها و… پدیده شاذ و نادر و کالمعدوم بود، رهبر انقلاب اسلامی درباره اش هشدار می دادند؟ آنهم در “هژمونی رسانه ای و چالشهای چند وجهی و هیبریدی امروز انقلاب”!

«اجازه ندهید به این جنگلها دست درازی بشود(…)با بهانه های مختلف از شهربازی درست کردن و جذب گردشگر و هتل داری و مانند اینها بگیرید تا مدرسه علمیه و حوزه علمیه، همه اینها بهانه هایی می‌شوند “و شده تا کنون”؛ که جنگلهای ما دست بخورد. به آنها تعرض بشود. به جنگلها تعدی بشود…» (۹۳/۱۲/۱۷)

با این حساب می بینید محمول مِن صمیمه درس خارج فقه، در حال رویه شدن به برخی یا همه آن ضمائم شمارش شده است(بنده فقط برای خوزستانِ فاقد جنگل، خوانش استان نفتی کردم).

اگر خبر از یک رویه جدید است، آنوقت تذکرات از باب به در گفتن نیست. از باب النصیحه للائمه المسلمین است که پیامبرمان فرمود: هیچ مومنی نباید در آن خیانت کند.

  • در آن یادداشت از حضرت حجه الاسلام والمسلمین موسوی فرد با عناوین:”زاهد”، “مردمی”، “انقلابی”، “با اخلاص”، “عالم جهادی”، “مطالبه گر”، “بی تکلف”، “خاک نشین” ؛ خواسته شده است همانطور که در امامت جمعه سبک نویی گذاشتند، در درس خارج هم سبک نویی بدون این لواحق بگذارند .
    آیا این جسارت به ایشان است؟! این “ذم” ایشان است یا “مدح”؟! عمل دیگران بر ایشان بار شده، یا الگوی دیگران شدن، طلب شده است؟! ماییم و آن یادداشت و فهم عمومی مخاطبان!
  • از همین جا معلوم میشود تناقضی هم در یادداشت نیست. “مایتعلق به” درس خارج(که شمارش شده)، با کار جهادی و…نمی سازد؛ نه هویت لیسیده ی درس خارج که سلوکی علمی و معنوی است. لذا جسارت شده ناظر به روحیه و صفات کمالی آن عزیز، پیشنهاد موضوع درس هم شده است.
  • در آخر بسیار متاسف شدم اگر این پیشنهاد و بیان آن مواضع عبرت و طلب سبکی نو از انسانی وارسته، سرعت طرح موضوعِ تحمل نقد را گرفته باشد!!!
    اگر چنین باشد، چقدر بیشتر روشن می‌کند ما از تعالیم امامین انقلاب دوریم. رهبرانقلاب در جواب درخواست کرسی های آزاد اندیشی در حوزه بود که فرمود: «آزادی بیان، مقید به منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران “ونه هیچ چیز دیگری”، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد» (۸۱/۱۱/۱۶)
    و در جای دیگر: «نباید…نقد و انتقاد را به “کالای قاچاق” یا “امر تشریفاتی” تبدیل کرد» (۹۶/۱۰/۶)
    بنده نظارت مردمی و “خیرخواهی پیشینی” و نقد و “انتقاد پسینی” را عامل اصلی مصونیت از آن آسیب ها دیده ام که اینگونه یادداشتها را می نویسم.
    برنتابیدن “خیرخواهی پیشینی” برای بزرگان، ضربه اش همانجا می خورد که برخورد با “نقد و انتقاد پسینی”!(دقت کنید)
  • باور کنیم سجایای عالی امام جمعه وزین اهواز، تنها عامل مصون ماندن ایشان در همه دهه های آینده نیست؛ چشمان ناظر و خیرخواه مردم و فضلا هم نقش بی بدیل دارد. از اینروست که سزاوار است سود و زیان این خیرخواهی های پیشینی و مراقبتهای ضمنی را پس از مدید شدن دوره زعامتها ببینیم؛ و در اعلان سود نداشتنش عجله نکنیم.

از خداوند تمنا دارم از قصور و تقصیراتم در گذرد.محتاج راهنمایی و نصیحت همه خوبان هستم.

محسن قنبریان۹۹/۸/۱۰

درس خارج امام جمعه اهواز؛ دلگرمی و دلواپسی!

کانال ایتای حجت الاسلام والمسلمین موسوی فرد اعلام کرد: از ۴شنبه ۱۸ربیع الاول درس خارج فقه ایشان در اهواز شروع می‌شود.

علم، حیات است. تحقیق و ترویج علوم دینی از افضل فعالیتهای علمی است. اگر جهت تامین استاد برای ماندن فضلاء در استان و خدمت رسانی شان به مردم باشد، کار راجحی هم هست.

پس از این حیث، درس خارج ایشان جای دلگرمی و شکرگزاری است.

نگرانی و دلواپسی از چیز دیگری است: از تعیّن های این کرسی های درسی در ظرف فرهنگی ماست! کرسی درس خارج فقه، به حمل شایع(مصداقا) در شهرستانها بخصوص از سوی دارندگان سمت های حکومتی، معمولا عوارض و لواحقی یافته که دلواپسی دارد:

  1. آرام آرام “آیت الله”،”آیت الله” کردن ها، فاصله ساز شود! “معلم فقه” بودن، مصحّحِ دست بوسی و به مرور فرهنگ شود! تا جایی که نزد مریدانِ حلقه اول، دست آقا نبوسیدن، کفایت در رانده شدن شود!
    این تعیّن و تشخصِ آیت اللهی جای دلواپسی است که بی تکلّفی و خاک نشینی ایشان را خدای نکرده کم کند.
  2. تدریس، شهریه دادن هم طلب می‌کند! از اینجا مصرف وجوهات برای شاگردان تا استفاده از ظرفیت های مالی دیگر(خیّرین و خیریه های خصولتی و…) لازم می‌آید!
    به مرور مردمی بودن و نیمه شب سراغ مناطق محروم رفتن، وقت خود را به آدمهای خاص و تقلای متقابل برای درخواست آنها دهد!
  3. به مرور نیاز به مَدرَسِ مجزا و سپس مدرسه علمیه مستقل، لازم می‌آورند؛ به این بهانه که شاگردان، دوره سطح را هم طبق نظر آیت الله بخوانند!و…
    این مخارج اضافی، از سوی مقامات، معمولا از طریق ادارات دولتی(شرکت نفت و استانداری و…) تدارک می‌شود!
    از اینجا دیگر رودربایستی با مسئولین، غلبه می‌کند! دیگر نمی‌شود برای متخلّف یا کم کار آنها، مهلت معین کرد! در صف مردم محروم ایستاد و حقوق ضایع شده شان را از دستگاه ها طلب کرد!
  4. نه جهنم سیر می‌شود؛ نه طمّاع ثروت و نه طالب علم! هرسه “هَل مِن مَزید؟” دارند! اگر کار، گرفت و امام جمعه گی از دهه گذشت؛ پیشنهادهای دیگری از تاسیس موسسات آموزش عالی، حوزه های علمیه زنجیره ای و… هم از سوی مشاوران، نیاز و ضرورت می‌شود!

هریک از اینها لوازم خاص خود را دارد که یک امام جمعه “انقلابی” و “جهادی” و “مردمی” را ، “محافظه کار” (بخوانید: قاتل انقلاب!) ، “بروکرات” و “دولتی” می‌کند!

مشکلات مردمی‌آی که دهه قبل، بازدیدش رفته، حالا چندبرابر شده؛ اما پیگیری ها باید برای توافقنامه ها با وزیر آموزش عالی و ارتباطات و جذب بودجه ریاست جمهوری و…باشد؛ تا این دیوانِ بزرگ را سرپا نگه دارد!

تازه اگر چشم باز نکند ببیند: آفتابه و لگن، هفت دست؛ شام و نهار خبری نیست! همان مردم محرومِ رها شده، حالا از فقر و تبعیض(نه شبهات علمی) دارند از تشیع و انقلاب کوچ می‌کنند!

جناب آقای موسوی فرد لابد در آئینه، موارد فوق را درباره برخی همکاران خود در این چهل سال دیده است، و دلواپسی ها را بدبینی و فرضِ فارض نمی داند.

با آن خلوص و زهد و روحیه مردمی حتما برای این “مواضع عبرت” چاره دارد.

باشد که مثل امام جمعه گی، در اینباره هم سبکی نو از کرسی درس خارج ابداع کند؛ که هیچیک از آفات یادشده و بیشترش (که ناگفته ماند) را نداشته باشد.

یک پیشنهاد : خوب است آن عالم جهادی و مطالبه گر در آن شهر و استان با حاشیه نشینی مفرط و محرومیت بسیار، درخواست حضرت آقا از حوزه علمیه درباره عدالت را محقق کند: درس خارج کتاب العداله[۱]!

کتاب العداله، کتابی فرضی در فقه ماست که از مسائل جدی عدالت اجتماعی بحث می‌کند. مساله هایش را “از عینیت جامعه” یافته و در کتابهای فقهی الاجاره، الدین، المتاجر، الحجر، الضمان، المضاربه و… “جانمایی” کرده و حل می‌کند. مثلا وضعیت کارگر هفت تپه و… ، ایشان را به فروعات اجاره ببرد که: اگر کارگر، مضطر شد کار خود را به کمتر از قیمت بفروشد، آیا عقد اجاره صحیح است؟!

اگر می‌خواهد مکررات را بحث نکند و رویی به مسائل مستحدث دارد؛ بقول متفکر شهید، مطهری توجه کند که فرمود:”فقهای عصر از مسائل بانک و بیمه و چک و سفته به عنوان مسائل مستحدث کم و بیش بحثهایی کرده و می‌کنند ولی توجه ندارند که راس و رئیس مسائل مستحدث خود سرمایه داری است[۲]…”

قدردان همه علمای مردمی و خدوم آن دیار عزیز هستیم.

محسن قنبریان ۹۹/۸/۹

[۱] ر.ک: دومین نشست اندیشه های راهبردی۹۰/۲/۲۷

[۲] مجموعه آثار ج۲۰ص۴۷۹

(بدون عنوان)!

عذرخواهی نماینده ولی فقیه در خوزستان از جوان مجروح شده در اعتراضات غیزانیه با پیوست رسانه‌ای ، بهانه‌ای شد تا دو سبک کارگزاری برای انقلاب و نظام از هم باز شناسانده شود:

سبک اول:

نماینده ولی فقیه پیگیر مشکلات آب غیزانیه بود، فرمانده انتظامی میدان هم نبود؛ اما بجای نظام و مسئولین مربوطه از جوان مجروح شده اما حاضر در معترضین جلوی دوربین عذرخواهی می‌کند.

در ماجرای هواپیمای اکراینی هم سرداری رشید جلوی دوربین آمد.  “آبرویش را با خدا معامله کرد”. صراحتا گفت: “اگر گناهی بوده، عناصر ما خبط و خطا کرده‌اند و ما باید پاسخگو باشیم”.

چنین کرد تا تقصیر گردن این و آن و در نهایت کلیت نظام و انقلاب نیافتد.

سبک دوم:

اعتراضات بنزینی آبان ۹٨در برخی شهرها کشته و زخمی‌هایی به جا گذاشت. مثلا در زادگاهم بهبهان ۶کشته و تعدادی زخمی برجای ماند که از متوسط شهرهای پیرامون بسیار بالاتر است.

از خانواده کشته‌ها، بازدیدهایی شد؛ اما از هیچ خانواده یا هیچ مجروحی، کسی عذری نخواست و عواطف جریحه‌دار ماند!

با دستور رهبری معظم انقلاب، قربانیان سه دسته شدند:

  1. جانباختگان از شهروندان عادی و بدون هیچ‌گونه نقشی در اعتراضات که در حکم شهید محسوب می‌شوند.
  2. قربانیانی که در جریان تظاهرات اعتراضی به هر نحوی جان خود را از دست داده‌اند پرداخت دیه و دلجوئی از خانواده‌های آنان.
  3. قربانیانی که بصورت مسلحانه و در درگیری با نیروهای حافظ امنیت کشته شده‌اند مقرر گردید پس از بررسی وضعیت و سوابق خانواده آنان، حساب خانواده‌های موجه و آبرومند از فردی که اقدام به عمل مجرمانه نموده است، جدا شود و خانواده‌های آنان متناسباً مورد توجه و دلجوئی قرار بگیرند.

٭رهبری برای همین قسم سوم نیز بر  “رٲفت اسلامی” و توجه به خانواده‌ها تأکید کردند.

در توشیح این تقسیم بندی قید کردند: “هرچه سریعتر انجام شود”. “نسبت به افراد مشکوک در هر گروه باجهتی که به رٲفت اسلامی نزدیکتر است، عمل شود[۱]“.

حالا سخن از ابتکار عملی از جنس نماینده ولی فقیه در اهواز نیست؛ پرسش از میزان عمل به این دستور صریح رهبری از سوی مقامات شهر و استان است.

لان قریب ۶ماه از آن ابلاغ رهبری(۹۸/۹/۱۳) می‌گذرد. “هرچه سریعتر انجام شود” این حکم در بهبهان -مثلا- چرا معطل و عملا بی‌خاصیت ماند؟!

تفکیک کشته‌ها احتمالا مسئولین شهری را با چالشی از سوی برخی خانواده‌ها مواجه کند؛ اما آقایان توجه دارند عدم تفکیک، همه بار منفی ۶کشته را گردن نظام و انقلاب می‌اندازد؟!

تفکیک قربانیان -بخصوص با رعایت تذکر رهبری درباره رأفت اسلامی با مشکوکین هر دسته- جا گرفتن عمده آنها در دسته اول و دوم را احتمالا در پی داشت. اگر با دلجوئی مناسب و با پیوست رسانه‌ای همراه بود؛ می‌توانست اغلب خانواده‌ها را زیر چتر انقلاب و نظام (ولو معترض به برخی سیاست‌ها) نگه دارد. اما انجام نشدنش اقلا در فضای رسانه‌ای، همه کشته‌ها را عملا در دسته سوم قرار داد؛ که سهمیه خیلی بزرگی از متوسط شهرستان‌ها برای مردم نجیب این شهر و اجحافی بزرگ بر انقلاب بود!

اگر منافقین مسلح -چنانچه ادعا میشود- در اجتماعات بوده‌اند؛ پس از ۶ماه می‌توان گفت کدام کشته، شهید تیر آنهاست و کدام مجروح از ضربت آنها بود؛ تا هزینه همه خون‌ها گردن نظام نیافتد!

اینجا مثل ماجرای موسوم به «شلیک اشتباه» ، حاجی‌زاده رشیدی پیدا نشد که آبروی خود را با خدا معامله کند و بگوید:”ما گردنمان از مو باریکتر است؛ همه مسئولیت کار را می پذیریم”!

جایش از پاسخگویی طفره رفتند، معلوم نشد نهادهای بالادستی برای بررسی موضوع و شناسائی قاصر یا مقصر احتمالی اصلا آمدند یا می‌آیند یا نه؟!

پس ناچارا در افکار عمومی و بدخواهی‌های رسانه‌ای، همه شلیک‌ها درست و بجا، جازده شد!

خانواده‌هایی که به آسانی می‌شد پیگیر قانونی خون جوانشان باشند؛ خوراک‌رسان به رسانه‌های معاند قرار داده شدند!

ین دو سبک کارگزاری برای انقلاب اسلامی است:

سبک اول، مسئولیت را خود گردن می‌گیرد و “سر خم می سلامت، شکند اگر سبوئی”، شعارش است.

سبک دوم، نظام را سپر خود می‌کند و زبان حالش به قول شاعر طنزپرداز این است:

به آب روشن میّ عارفی طهارت کرد

و رفته رفته به این کار زشت عادت کرد!

محسن قنبریان
۹۹/۳/۶

[۱] http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=44322

علماء جبّار نباشید!

 

این نصحیت امام صادق(ع) به علمای شیعه امروز کلید حل بسیاری از مشکلات نظام اسلامی است:

“لاتکونوا علماءَجبّارین! فیذهب باطلُکم بحقکم!: عالمان جبّار(خودرأی، اهل تفاخر) نباشید که باطلتان، حقتان را می برد”(بحارج۲ص۴۱)

فاصله با مردم، سخن گفتن از بالا، جدایی از اولویتهای دست اول، توجه به مقام و موقعیت خود و آتیه فرزندان و بالتبع بحران آقازادگی و تصرفات نابجا در اموال عمومی یا بیت المال و… همه از شعب آن تجبّر است که در برخی مناصب روحانی در کشور شاهدیم!

نسیمی تازه در ۴۰سالگی انقلاب برخلاف برخی رویه های ناموجه وزیدن گرفته که امیدواریم موسمی و موقت و سطحی و شعاری نماند و به ریشه ای تر شدن و استوار شدن بیانجامد. خدا را شکر انقلاب شهیدان زنده است.

مطلب مرتبط: امام جمعه تراز گام دوم

محسن قنبریان

بیانیه گام دوم انقلاب (۵)

امام جمعه تراز گام دوم

 

موارد تعویض ائمه جمعه به امامان جوانتر و مردمی تر، مطالبه گرتر و غیر محافظه کارتر اینقدر شده که بتوان امید بست این نهاد کهنه و کلیشه شده دارد نو میشود. اعتراضات عدالت خواهان در مواردش بی تأثیر نبود و غیر از آن، مواردی دیگر شاهد بر اراده مسئولین این نهاد بر نو کردن و پوست اندازی آن است.

اینکه کدام اقدام ائمه جمعه “صرفا نمادین” و متناسب با فضای ایجاد شده است و کدامیک واقعی و در راستای احیای حقوق مردم بخصوص محرومین است نیز به زودی معلوم میشود. اما حقا ائمه جمعه خوب و راسخی دارند پیدا میشوند مبارزه با ویژه خواری بخصوص در عرصه عمومی و منابع ملی و دوری از تشریفات زاید و برگشت به مردم یک ضرورت فوری بود که ان شاءالله در همه نقاط تدارک شود.

درباره این ضرورت در استان خوزستان در یادداشتهای قبل مقداری نوشته شد. امام جمعه ای اینچنین از یک مجتهد مطلق با دایر کردن درس و بحث فقهی یا امام جمعه ای صرفا با خطبه های سیاسی[جناحی] برای این استان ضروری تر خوانده شد. خدا را شکر انگار این ضرورت با امام جمعه ای مردمی، ساده زیست و مدافع محرومان تدارک شد. امیدواریم حاج آقا موسوی فر همان باشد که درباره اش می گویند. نیروها و تشکیلات فرهنگی خوب این استان هم ایشان را در پیشبرد کار جهادی و عدالت خواهی برای مستضعفان و هم پیشبرد کار فرهنگی یاری کنند.

به امید تغییرات جدی دیگر در مدیریت های پوسیده و فسیل شده این استان قهرمان.

مطالب مرتبط:

-جانشین آیت الله جزایری

-آیت الله جزایری بماند یا نماند؟

جانشین آیت الله جزایری

شاید یادداشت “برای اهواز کدامیک بهتر است؟” که مدتی پیش نگارش شد کفایت می کرد؛ و بدون خواندن آن هم این یادداشت خوب معنا نمی شود اما اهمیت مسأله و برخی شنیده ها موجب این یادداشت شد.

  1. نماینده ولی فقیه در این استان محروم و مرکزی با قریب نیم میلیون حاشیه نشین با فقری فراگیر(۱) -که زمینه شیوع وهابیت و حتی به تعبیر نماینده اولی ولی فقیه موجب تروریست شدن عده زیادی از جوانان این شهر شده است(۲)- بیش از یک مجتهد مطلق و دایر کننده درس خارج فقهی دیگر و احداث مدارس علمیه زنجیره ای و احتمالا موازی با مدارس موجود؛ باید کسی باشد که بتواند کمر همت برای رفع فقر و تبعیضِ دشمن ساز ببندد.
    برخی گزینه های مطرح یا محتمل چون اهل فضل فقاهت و به نظر خود و نزدیکانشان دارای آینده ای در این زمینه اند، بر مشکلات موجود می افزایند!
    اهواز با ۳۵%حاشیه نشین فقیر و دارای احساس تبعیض و مورد فتنه وهابیت، مسابقه با قم و نجف در ازدیاد مدارس علمیه و شاگردپروری و حواشی ملحقه، اولویتش نیست. شاید با زحمات آیت الله جزایری من به الکفایه نسبی برای کارهای فرهنگی و تبلیغی تأمین باشد. بیشتر کردن غیرمتوازن و شبکه ای مدارس و شاگردان با تمرکزشان در اهواز و برخی شهرها، روستاهای محروم استان را بیش از این صاحب مبلّغ فعال و مردمی نمی کند و بسا رقابتهای مضر را افزون کند.
    اگر یکی از مجتهدین مطرح یا محتمل حاضر باشد برای خدا اقلا در دوره تصدی دست از کار برای آینده فقاهتی خود بکشد و به عهد الهی خداوند با عالمان راستین عمل کند و بر گرسنگی مظلومان و سیری ظالمان ساخت و پاخت(لایقاروا) نکند؛ البته او بهترین است. امام صادق(ع)به دهقان شیعه ای که والی اهواز شد -عبدالله نجاشی- همین نکته را سفارش کرد:”لاتستصغرن من حلو او فضل طعام تصرفه فی بطون خالیه تسکن بها غضب الله رب العالمین” و خدا می داند این شکم های خالی در مناطق حاشیه نشین عین دو وآل صافی و …بسیارند! به او نوشت:”فإن استطعت ان لا تنال من الدنیا شیئا یسأل الله عنه غدا فافعل” و آنچه از دنیا به والی و کارگزاری می رسد الزاما زندگی تجملی نیست هر اندوخته ای جز وظایف اولویت دار تر است. آنچه امام(ع)را از نصب نجاشی مسرور کرد جز این نبود:”عسی ان یغیث الله بک ملهوفا خائفا من اولیاء آل محمد ویعزّبک ذلیلهم و یکسو بک عاریتهم و یقوی بک ضعیفهم و یطفئ بک نار المخالفین عنهم”اگر آمارهای فقر وفاقه یادداشتهای بنده را قبول ندارند خود پیمایش بگذارند تا از درصد غصه داران و زمین خوردگان وبرهنگان و ضعیفان مطلع شوند. خاموش کردن آتش فتنه مخالفین و تکفیری ها بیش از شبکه ماهواره ای و دانشگاه بین المللی این وظیفه فوری وضروری را طلب دارد. مخالفین با شبهه های کلامی به جنگ بی سواد وکم سواد این مناطق محروم نیامدند تا شبکه ولایت ومانند آن را تکثیر کنیم ؛ خوابیدنشان روی نفت ایران با وضع فلاکتشان را تصویر کردند تا ایمانشان را بدزدند!گواهم همایش نصره الشعب العربی الاحوازی در الازهر مصر و سخنان العریفی درآن است. سخنان مضحک غانم بوئینن و جاسم السعید نمایندگان سلفی پارلمان بحرین مبنی برتصمیم به ارسال کشتی غذا و درمان برای مردم فقیر اهواز است!و…
    تأیید همین مطلب را از زبان آیت الله جزایری سابقا در یادداشت “فقر وتروریسم” آورده ام.
    وقتی سخن معصوم با والی شیعه ولی دهقان چنین باشد با وکیل و عالم دینی این منطقه به طریق او٘لی همین است. ولی عصر(ع) علت دوری اش از علی بن مهزیاراهوازی را جز این نخواند که ضعفای شیعه را فراموش کردید وبه خود مشغول شدید.
    پس ظاهرا اولین ویژگی ضروری برای جانشین بایدتواناییِ تلاش، بیش از پیشینیان برای رفع این وضعیت باشد؛ چیزی بیش از گفتن در خطبه و جلسات .
    امساک از نیافتادن در رقابتهای حوزوی و شاگرد پروری و شبکه سازی شرط لازم برای این مطلوب است.
  2. نماینده ولی فقیه در این استان انقلابی و خط مقدم گرچه نباید محافظه کار و باید حتما انقلابی باشد؛ اما صرف شعارزدگی و تکرار مکررات با طعم و صبغه جناحی یا فریادگزینشی برای بعضی آرمانهای انقلاب و ترک بعضی دیگر نمی تواند اورا مجمع علیه همه نیروهای انقلاب کند.
    در فتنه ۸۸مرجع تقلیدی از قم(آیت الله نوری همدانی)مرجعیت خویش را خرج روشنگری علیه این فتنه کرد و در استانهای بسیاری از جمله خوزستان حاضر شد؛ اما برخی بزرگان استانها جای شهر به شهر گشتن، در این مهم نیابت گرفتند. فضلای جوانی را نائب از این حیث و حتی امام جمعه موقت کردند.
    در خوزستان ظرف چند دهه برای هر طیفی امام جمعه موقتی اضافه شد از مایل به جریان اصلاحات تا رادیکال ضد اصلاحات! به نظر می آید این روش جمع گرچه ممکن است خود نماینده ولی فقیه را مافوق دعواها و نزاع ها قرار دهد اما محافظه کاری را جای تعادل انقلابی می نشاند و سرجمع جایگاه نماز جمعه را تضعیف می کند. می شود نماینده ولی فقیه -مثل خود رهبری- باشد. از آزادی همانقدر دفاع کند که از استقلال و امنیت؛ عدالت را بدون تبعیض جناحی مطالبه کند و قلوب بیشتری از رأی دهندگان جمهوری اسلامی ۵۸ را جذب کند. امام جمعه های موقت از این نژاد یا آن طایفه نمونه همان تعادل انقلابی باشند نه چیزی مثل سهامی عام!
    شرط موفقیتِ دیگرِ نماینده ولی فقیه در این استان با تکثرهایش، توازن انقلابی او در مطالبه و حفاظت از آرمانهاست. نه تفکیک آنها و واگذاری نصاب هریک به یک امام موقت؛ ونه افتادن در حمایت یک جناح سیاسی یا تسامح با جناحی دیگر. 
  3. تنوع قومیتی استان اقتضائات خاص خود را دارد. هنر آیت الله جزایری در وفاق نسبی بین این اقوام الگویی قابل تأسی است. ارتباط با قبایل در کنار داشتن نمایندگان وارسته وبرآمده از خواست آن قبایل و چینش حلقه نزدیکان از مجموع طیف های طبیعی استان می تواند نماینده ولی فقیه را مقبول عموم کند؛حتی اگر از قومیتی خاص وحتی غیر بومی باشد.
    کسانی که خود خالی از تعصبات قومیتی نیستند یا از مدارای لازم برخوردار نیستند و حلقه های خاص خود را دارند مخل به این فراگیری اند.

________
پی نوشت:
۱. https://www.sid.ir/fa/seminar/ViewPaper.aspx?id=47156
و یادداشت: برای اهواز کدامیک بهتر است؟!
۲.یادداشت: فقر و تروریسم

مطالب مرتبط:
-آیت الله جزایری بماند یا نماند؟!
-دفاع قاطع آیت الله جزایری از کارگران گروه ملی فولاد

محسن قنبریان
۹۷/۱۲/۱۰

وقتی توقع مردم محروم و معترض با حضور روحانیون بخصوص ائمه جمعه کاهش و تلطیف می یابد، آیا حضور مردمی بر آنان واجب نمی شود؟!
آیا تجبر و دوری از مردم با ماشین های دودی و محافظان بر آنها جایز است؟!

مشارکت و هم دوشی در سختی های روزگار با مردم خود وظیفه زعمای دین است(نامه ۴۵نهج البلاغه)

آفرین بر امام جمعه خرمشهر که در اعتراض مردمش، همراه و حرفشان را شنید و خود هم دست به کار شد. زیر گرمای ۵۰درجه برای روحیه دادن به کارگران سخت کوش در جهت تسریع آبرسانی، نیم ساعتی هم جوشکاری کرد.