بایگانی برچسب: s

روایت عدالت

پیام تصویری حجت الاسلام قنبریان/ تجمع عدالتخواهان و مطالبه گران خوزستان/
اهواز ۷بهمن۱۴۰۰

  • طبق فرازی از خطبه ۱۶۷:
  • جنبش های محلی و مردمی انقلاب، نه بی تقوایی که عین تقوا، نه ضد انقلابی که عین انقلابی گری است ولو علیه برخی افراد و حلقه ها باشد، اما احیاء اصول انقلاب است!
  • متعلق تقوا، بندگان و شهرهای خدا هم هست! در قیامت از محیط زیست و حیات وحش هم سؤال می شود!
    – نظام طبقاتی محلی_شرکتی و گسست اجتماعی اش، تولید خشونت و ناهنجاری های فرهنگی_مذهبی اش مورد سؤال است
  • یک سوم جنگلهای شمال از انفال متعلق به امام زمان و مباح برای عموم، ویلا شده برای بعضی، سؤال می شود.
  • مسئولیت عمومی و نخبگانی:
    روایت درایت،تحلیل،راه حل تصحیح با نیروی انقلابی مردم

پیشنهاد استانداری حاج آقا موسوی فرد!

  • به چند دلیل به ذهن قاصرم رسید پیشنهاد کنم حاج آقا موسوی فرد با حفظ سمت موقتاً استاندار ویژه خوزستان برای گذار به استانداری تراز شود:
  1. تجمیع اختیارات نمایندگی ولی فقیه و استانداری ویژه برای جبران فوری تر عقب ماندگی های گذشته؛ الان بعید است حرف شنوی لازم بین مسئولان برای دلسوزی های ایشان باشد.
  2. بهترین شخصیت برای جبران سرمایه اجتماعیِ آسیب دیده.
  3. خوی مردمی و بیشترین نگاه از نزدیک به مشکلات مردم در سرتاسر استان با بیشترین سفر به نقاط محروم نسبت به مسئولین دیگر.
  4. پاکدستی و ساده زیستی ایشان و آلوده نبودن به لابی های رانتی، بخصوص وقتی یکی از علل اصلی نشدنها در خوزستان انحراف اعتبارات از محل اصلی خود(آبرسانی، ریزگرد، فاضلاب) است. (گزارش تیر۹۹دیوان محاسبات)
  5. شرائط ویژه خوزستان و آرایش قدرت در آن عملاً بر حدوث و بقاء استانداران اثر گذار بوده و کمتر استقلال از حلقه های قدرت و نفوذ را شاهد بوده ایم؛ استانداری ایشان در اینباره موازنه بخش است.
  6. به همان توجیهِ ریاست جمهوری آقای رئیسی، یک روحانی جهادی و پیگیر در این شرایط خاص به کمک مشاوران امین میتواند استانداری ویژه را به نفع مردم ریل گذاری کند.(استاندار سابق با تجارب معاونت استانداری، برخلاف قانون ۳۰مشاور داشت)!

بگذارید به حساب دلسوزی برای مردمم اگر حرف حسابی دیدید نشر داده در تحققش بکوشید.

تا حالا توفیق هیچ ملاقات حضوری و تلفنی و…با ایشان نداشته ام و از این پیشنهاد هم بی اطلاع اند.

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۵/۱

قاتق نان در خوزستان قاتل جان شده است!

خوزستان:

  • اولین استان صنعتی ایران!
  • رتبه نخست تولید کشاورزی(بخصوص محصولات استراتژیک)
  • رتبه دوم یا سوم صادرات غیر نفتی !

درعین حال:

  • رتبه دوم بیکاری کشور!
  • رتبه دوم حاشیه نشینی و محرومیتهای آن!

ایندو باهم چگونه ممکن است؟!!

نفت ، آب ، بندر

سه قاتق نان خوزستان:

  • بیشترین صنایع اش پیرامون نفت(رتبه اول صنعت)
  • بخاطر رودخانه های متعدد و خاک حاصلخیر(رتبه اول کشاورزی)
  • بخاطر بنادر متعدد امکان صادرات بصرفه

پس چرا رتبه دوم بیکاری و حاشیه نشینی است؟!!

صنایع بزرگ مثل نفت و کشت و صنعت:

  • از طرفی با جذب غیر بومی(برخی آمارها تا ۳۰۰هزار نیروی شاغل غیر بومی)!
  • از طرف دیگر با عدم رشد و توسعه صنایع کوچک، بیکاری را افزون کرده است!
  • با تصاحب زمین ها، حاشیه نشینی و فقر را!
  • با تبدیل شهرها به دو طبقه شرکتی و مردم، با امکانات متفاوت (از خوراک تا سلامت و آموزش وتفریح)، تبعیض و شکاف اجتماعی و شکاف عاطفی و افزایش تنش و ناامنی را موجب شده است!

آب و رودخانه ها و شطها:

  • در گذشته عامل پیوند و وحدت و همبستگی طوایف و اقوام
  • برداشتهای بی رویه از سرچشمه ها به امید سازندگی و آبادانی در استانهای دیگر، زندگی اینان را به مخاطره و فقر، مهاجرت و حاشیه نشینی و نا امنی را موجب شده است!
  • تبعیض بین استانی و نقض اصل۴۸ قانون اساسی را موجب شده است. با کارون و کرخه نرخ بیکاری و فقر در استانهایی کاهش و در خوزستان افزایش یافته است!

مدیریت صنایع استان:

  • بجای از بین بردن تبعیض و دوگانه شرکتی-محلی با کمک درآمدهای نفتی ، به چند کلیشه بی ثمر مثل ساخت مصلی و تامین مالی برنامه های فرهنگی، چند مرکز عمومی برای اهالی در شهرهای نفتی بسنده شده است!(مقاله: شکل گیری جامعه دوگانه در شهرهای نفتی ایران را بخوانید)
  • رتبه آخر مدیریت استان در ارزشیابی وزارت کشور(سال۹۸)!
    درحالیکه چنین استانی مدیریت های زبده تری میخواهد؛ با عین حال همین مدیریت های آخر لیست بخاطر بعضی از خدمات پیش گفته مورد حمایت اکید مقامات فرهنگی مذهبی بوده اند!

پیوست قاتق نان در خوزستان قاتل جان شده است!

مقاله: شکل گیری جامعه دوگانه در شهرهای نفتی ایران (با تاکید بر شهرستان ماهشهر)
فصلنامه راهبرد فرهنگی اجتماعی زمستان۹۶

مطالعه آنرا به نخبگان و تحلیل گران و مطالبه گران استان خوزستان پیشنهاد می کنیم!

پس مردمی که سالها به گاری بسته‌اید چه؟!

خدا را شکر مسئولین حفاظت قانونی دارند و به استناد ماده ۶۰۹مجازات اسلامی برای توهین کننده‌شان ۳تا ۶ ماه حبس یا ۷۴ضربه شلاق یا جریمه مالی بریده‌اند! خودش هم لازم نیست شکایت کند مدعی العموم زحمت می‌کشد تا او مقدس بماند!

پس نگرانی و سخن سر تعبیر آقای پناهیان درباره یک استاندار نیست قانون قبلا برای مسئول تدارک شده است!

سخن سر موج حمایت شخصیت‌ها از استاندار است از خود استانداری تا آقای جزایری و این و آن.

بنظر می‌رسد این سطح حمایت افتخاری و سفارشی -که اتفاقی بنظر نمی‌رسد- چیزی بیشتر از اعاده حیثیت یک مسلمان را نتیجه می‌دهد: عمیق‌تر کردن شکاف دوگانه مردم – مسئول!

سلمنا حق استاندار نبود درباره‌اش “کنایه” بزنند که باید گاری به او بسته تا آب ببرد!

اما مقابل این کنایه چندین سال “به گاری بستن واقعی” مردم هم هست!

مگر به گاری بستن شاخ و دم دارد وقتی هر روز باید دلو آب روی شانه و یا با گاری ببری؟!!

این سطح از دفاع از استاندار -با وجود ماده قانونی برای شکایت از گوینده- در مقابل زخم سی ساله به گاری بستن صدها خانواده آیا شکاف‌ساز نیست؟!

مثل این می‌ماند که سال دیگر مُبلغی دیگر را که گفته اگر مسئول بودم مسئولین امنیتی و انتظامی را بخاطر روستای ابالفضل به ساچمه می‌بستم! را بخاطر سوء تعبیر مورد حمله قرار دهیم که این ترویج خشونت است! شوراندن علیه دستگاه‌های قانونی است! و…

جالب است واقعا هم درست می‌گوییم لکن اما توجه نداریم که به ساچمه بستن چندباره مردم واقعیت اصلی است نه این”تعابیر ادعایی و کنایی”!

قرار بود چنین دوگانه‌ای شکل نگیرد و در تعارض موقعیت مسئول و حق مردم جانب حق مردم را بگیریم!

قرار بود “ابن هرمه” های بازار اهواز را هفتگی با خواری و خفت، دو پا دربند مثل سگ برانیم[۱]! و هر هفته ۳۵ تازیانه بزنیم و در شهر دور دهیم[۲] آیا کردیم؟! یا او العیاذ بالله مال دولت پر اختلاس علی(!) -چنانچه برخی می‌گویند!- بود و چنین وابستگانی در بازار و اقتصاد اهواز دیگر وجود ندارند؟!! جایش البته در دوره قبل مانع حضور کارگران محروم و معترض فولاد به نماز جمعه اهواز شدیم! و این سال‌ها کارگران هفت تپه را جای مسببان زندان میبریم!

قرار بود “منذر” های اشرافی در حکومت اسلامی را “از شتر قبیله پست‌تر” خطاب کنیم[۳] که ظاهرا دیگر مثل آنها در این حوالی پیدا نمیشوند!!!

خلاصه احترام مسئول واجب و سوء تعبیر ممنوع اما همان تعابیر را درباره مردم نواحی محقق نکنیم و درباره‌اش ساکت نباشیم.

محسن قنبریان ۹۹/۶/۱۱

[۱] تعبیر حضرت امیر(ع) درباره‌اش: “مر به السجن مهانا مقبوحا منبوحا واحزم رجلیه بحزام”
منبوح: یعنی کسی که مثل سگ او را بزنند و برانند!

[۲] جامع احادیث الشیعه ج۳۰ ص۴۷۸

[۳] تعبیر نامه ۷۱ نهج البلاغه:” لجمل اهلک…خیر منک”!