چکیده ای از سخنرانی حجت الاسلام قنبریان، در دانشگاه علم وصنعت تهران، دانشگاه شیراز منتشر میشود.
هرفتنه و التباسی حصحصه ای دارد!
آیه۵۱ یوسف کلمه اسرار آمیزی دارد:”اَلآن حَصحَصَ الحَقُّ” الان حق آشکار شد!
یوسف ازاول معصوم بود. برای گمان سوء احتمالی، پارگی پیراهن از پشت و شاهد و… هم آمد؛ اما وقتی این معصونیت، به مظلومیت رفتن به زندان(۷سال) انجامید، بعد از آن در مجمع زنان گفته شد: الآن حَصحَص الحق!
هرجا التباس و اشتباه، قاطی شدن باطلی در حقی، ودر یک کلمه فتنهای باشد؛ الآن حصحص الحقی دارد،یا باید داشته باشد؛ مقداری تدبیری مقداری تقدیری و ربانی.
شهادت مظلومانه زن و کودکان در شاهچراغ الآن حصحص الحق فتنه۱۴۰۱ بود!
مگر در ماجرای مهسا امینی وپس از آن چیزی از التباس، قاطی شدن حق و باطلی بود؟!
برای بعضی نه! اما یک جامعه باید منتظر هم بمانند. بعضی دیرتر میرسند، دیر باورترند، منابع اطلاعاتشان از دیگران است، به رسانه خودی و حتی مسئولین بی اعتمادند.
بعضی بسترهها هم بود، شکاف نسلی، گسل جنسیتی و مذهبی و…؛ بالتبع انتقادهایی از برخی رویکردها و عملکردها در حوزه زنان، حجاب و…بود.
اینها اقلا بنظر آن شهروندان حق و مانع دیدن باطلِ دشمن میشد.
۵ ضلعیِ معنای حصحصه:
این کلمه رازآلود فقط یکبار در قرآن آمده و پنج لبه معنا دارد که برای ما مشکل گشایی میکند:
- ظهور بعد از خفاء و کتمان[۱]
عکسهای سلفی ما -که درصدی هم در حباب رسانه میافتد- با عکس ماهوارهایِ مثل رهبر انقلاب یکی نبود! بسیاری از ما، عاملیت و فاعلیت تحرکات خیابان را همان گسلها و انتقادها و اعتراضها میدیدیم. دشمن هم وجود خود را کتمان میکرد، حداکثر در بازتاب رسانهای خیابان و کشاندن به مجامع بین المللی رو بازی میکرد.
ماجرای شاهچراغ شد: الآن حَصحَص الحق!
جای کتمان نماند که داعش (دشمن نشان دار) جنایت کرد.
آشوب خیابان متاثر از مخالفان اروپایی و برلین بود نه داعش؟!
همان وقت که پلیس آتش زدند و علیرغم بردباری بیشتر نیروی انتظامی خشونت بیشتر(رفتاری و زبانی) نشان دادند؛ برای بعضی شباهت به دشمن -نه هم وطن- معلوم شد؛ اما بعضی هنوز…!
ماجرای شهید آرمان علی وردی کاملا شبیه کار یک دشمن بود؛ اما دشمن باید با نشان رسمی خود میآمد تابعضی باور کنند. شاهچراغ چنین شد!
- جدا کردن حصه و نصیب حق از باطل[۲]
درحصحصه باید حصه و سهم باطل معلوم شود.
در زاهدان هم -در بیانیه شورای تامین- بی گناهانی کشته شدند؛ چرا برای آنها ایران تسلیت نشد؟! خون شیرازی و شیعه رنگینتر از زهدانی و سنی است؟! کشته شاهچراغ شهید است و مسجد مکی نه!
هرگز! خون هر بیگناهی محترم است. خون ریخته شده بیگناه دو وجه دارد:
– وجه نزد خدایی: که فرقی نمیکند و خداوند برای هر دو منتقم است و ولیّ دم یا دیه قرار داده است.
– وجه برای ما: کارکرد اجتماعی های ریخته شده مثل هم نیست. در زهدان نمیشد دست گذاشت کدام بیگناه و کدام فرد مسلح یا حمله کننده به پاسگاه بود؛ اما در شاهچراغ یک اسلحه به دست بود و یک حرم بیپناه و بیگناه!
لذا شهدای شاهچراغ الآن حصحص الحق ماجرا شدند[۳].
- باطل را زائل هم میکند[۴]
در حصحصه، حق فقط آشکار و از باطل متمایز نمیشود؛ بلکه باطل را هم رسوا و زائل میکند.
شهدای امنیت هم شهید بودند. اینبار اصلا بخاطر تدبیر انتظامی و مقابله با کشتهسازی، شهدای امنیت به شکل معنا داری بیشترند. اما آن شهیدان عزیز کل جامعه را به حصحصه نرساندند! برای بعضی این بودکه: در درگیری و آشوب اینها میزنند، آنها هم میزنند؛ طبیعی است برخی از این طرف هم کشته شوند!
اما در عملیات تروریستی شاهچراغ، کشتن زن و بچه و پیر و جوان در حال غفلت(ترور) آنهم با آن وضع که بروی و برگردی و تیر دوباره بزنی و…! کودک شیرخوار و بچه دبستان، شهادتش کارکرد اجتماعی متفاوتی از شهادت مرزدار و پلیس دارد؛ پس: الآن حصحص الحق!
- ثبات و استقرار حق را هم در پی دارد[۵]
در حصحصه، حق باید به ثبات و استقرار هم برسد. مثل یوسفی که نه فقط تبرئه شد بلکه در حصحصه، امین و عزیز مصر هم شد.
ماجرای شاهچراغ و نوع شهادت آن عزیزان، ملت را به صحنه آورد؛ رمز همیشگی استقرار حقِ در این ۴دهه، حضور میلیونی مردم بوده است که دوباره شد؛ پس: الآن حصحص الحق!
- تکرار ظهور[۶]
از دیگر ویژگیهای حصحصه این است که امری را درظهور و تبیّن خود، پس از تکرارها به ظهور نهایی میرساند و پس از آن هم تکرارش میکند. ظهور معصومیت یوسف از بدو ورود تا پس از زندان را به رخ میکشد و به اوج خود (تبرئه و امین مصر شدن) میرساند و بعد هم پاکی او را تکرار میکند.
شهدای شاهچراغ، نمادی میشود برای التباسهای بعدی! مرز مراقبتی در ذهن ایرانیان میشود که مراقب باشند: انتقاد و اعتراض اگر به درگیری یک ماهه خیابان رسید راه برای تروریستها باز میشود! از این حیث هم: الآن حصحص الحق!
[۱] یقال حصحص الشئ: اذا ظهر بعدخفاء او تبیّن بعد کتمان
[۲] اشتقاق از”حصه” = نصیب و قسمت. بانت حصه الحق و جهته من جهه الباطل
[۳] در سیره امیرالمومنین(ع) هم بین کشته “الهائشات”(فتنه ها و درگیری های شبانه و…) و “الغارات” یورش های تروریستی به شهرها و بی پناهان فرق است. برای دومی بود که فرمود اگر کسی بشنود و بمیرد ملامتی ندارد!
[۴] الحاصه: مایَحُصّ شعرها: یحلقه کله فیذهب به/ ناقه حَصّاء : لیس علیها وَبَر ظهوره ظهوراً یُذهب الباطل
[۵] در معانی حصحص: الحرکه فی الشئ حتی یستقرَّ فیه و یستمکن
[۶] حصحص فعل ثنائی مکرر بر وزن فعلل است و این صیغه دلالت بر تکرار حدوث فعل می کند.