سخنرانی/ سه آزادی، سه انتخاب

سخنرانی «سه آزادی، سه انتخاب» ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در ماه محرم ۱۴۰۲ش، به همت «هیأت منتظران حضرت مهدی (عج) بهبهان» منتشر می‌شود.

دریافت شب نخست «سه آزادی، سه انتخاب» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت شب دوّم «سه آزادی، سه انتخاب» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت شب سوّم «سه آزادی، سه انتخاب» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت شب چهارم «سه آزادی، سه انتخاب» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت شب پنجم «سه آزادی، سه انتخاب» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت شب ششم «سه آزادی، سه انتخاب» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت شب هفتم «سه آزادی، سه انتخاب» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت شب هشتم «سه آزادی، سه انتخاب» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت شب نهم «سه آزادی، سه انتخاب» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت شب دهم «سه آزادی، سه انتخاب» | “دریافت از پیوند کمکی


چکیده سخنرانی شب اول محرم

قاعده اول: هر توان در انسان سند یک حق!

شهید مطهری از حکمت و هستی شناسی شروع می کند. هر قوه و توان و ظرفیت در هر موجود، سند طلبکاری یک حق است.

دندان علف جویدن و هاضمه مناسب آن، سند طلبکاری گوسفند برای حق علف!

اگر علف در عالم نباشد، خلاف حکمت خالق است و اگر کسی مانع شود، ظالم است.

واقعیت عینی گوسفند نشان نمی دهد او حق آموزش یا انتخاب داشته باشد؛ اما اگر جایش یک بچه انسان قرار گیرد، عقل و قوای ادراکی او سند طلبکاری حق آموزش و “اختیار” او سند حق انتخاب اوست.

انسان تکویناً مختار است و اختیار از او قابل سلب نیست؛ مثل اینکه نیاز به غذا از او قابل سلب نیست.

این “حق طبیعی”، انتخاب به انسان می دهد.

فرق حق طبیعی در اینجا و نزد برخی مکاتب غربی این است که “غایت” انسان در آن لحاظ میشود. با اِعمال اختیار و انتخابهاست که انسان به کمال لایق می رسد، پس حق انتخاب دارد حتی اگر انتخاب غلطی کند و بعد تصحیح کند.

آزادی: عدم مانع!

آزادی (بمعنای آزادی بیرونی و همین آزادی سیاسی اجتماعی) یعنی نبودن مانع برای بروز این استعدادها.

شهید مطهری چنین تعریف می کند: “به این معناست که عمل او از خواست و رضایت کامل و تصویب قوه تمییز او سرچشمه بگیرد و هیچ عاملی او را برخلاف میل و رغبت و رضا و تشخیص او وادار نکند” (انسان و سرنوشت/ص۶۰)

گفتیم اختیار غیر قابل سلب از سوی عوامل خارجی و داخلی انسان است اما اگر عوامل خارجی جایی برای انتخاب نگذارند و فقط اجازه یک گزینه بدهند، این سلب آزادی است.

انتخاب ها سرنوشت سازند!

وقتی می گوییم انسان حق انتخاب دارد، نه یعنی همه انتخابهایش اثر بالسویه دارد! واضح است در نظام علّی عالم هر موجودی اثر خود را دارد پس انتخاب خوب و بد مطرح می شود. همسر و شوهر خوب مثل بد نیست. رفیق بد مثل خوب نیست!

انتخابهای سیاسی-اجتماعی هم همینطور است. زنجیره ای انتخاب، سرنوشت ما را می سازد.

باید توجه کرد، “سکوت” هم یک انتخاب است!

انتخاب علی(ع) یا دیگری، یا سکوت دربرابر غصب حق علی(ع) یک نتیجه ندارد؛ اما همزمان با این نباید به زور همه گزینه های محتمل جلوی اختیار سلب و مردم به زور و اکراه پای گزینه علی(ع) آورده شوند! این هم یعنی آزادی!

یعنی تعیین سرنوشت آزادانه!

لذا فرمود: “لنا حق” ما از طرف خدا حق (امامت و ولایت) داریم؛ “اِن اعطیناه” اگر به ما اعطائش کنند (یعنی به زور نمی گیریم) “و الا رکبنا اعجاز الابل و ان طال السری” اگر حق را به ما اعطاء نکردند، ترک شتر می نشینیم ولو شب روی طول بکشد!

هردو سوی سخن درش هست هم: آزادی تعیین سرنوشت و عدم اکراه به گزینه خاص(حتی حق)/ هم اثر وضعی انتخاب بد و سرنوشت سازی اش برای فرد و جامعه: می فرماید “وان طال السری” یعنی انتخاب غیر او، ظلمت می سازد! روابط جامعه را تیره می کند.

نمونه: زنجیره انتخابهای عبدالله بن عمر!

– او قیّم شورای ۶نفره خلافت است که تخلف نکنند/ بعد قتل عثمان با حضرت امیر(ع) بیعت نکرد!/ بهانه اش “اجماع مردم” بود! گفت: بیعت نمی کنم تا همه مردم بیعت کنند!/ با وجودی که جز شام همه در بیعت علی(ع) مباشر یا با نماینده بودند و چنین بیعتی در تمام دنیای گذشته در یونان و روم و ایران و اسلام سابقه نداشت!

– از آن توقع رای عموم مردم بعد تنزل کرد و با معاویه بیعت کرد!/ معاویه در دومه الجندل با فریب یک انگشتر در آوردن و دست کردن حَکَم ها خلیفه شد و کلا ۴۰۰نفر بیشتر حاضر نبودند!

– با ولایتعهدی یزید اول مخالفت کرد/ اما در مکه سه دیدار با سیدالشهدا کرد که او را به صلح با یزید تشویق کند!/ بعد عاشورا به یزید نامه نوشت و با ولید حاکم مدینه از طرف او بیعت کرد!/ در واقعه عجیب حرّه جانب مردم نایستاد و خویشان را تهدید هم کرد که بیعت با یزید را نشکنند!/ در عاشورا از جنگ با یزید ترسیدند، حالا یزید به جنگشان آمد! از اسارت زنان و دخترانشان ترسیدند، حالا سه شبانه روز تجاوز به دختران و زنان مدینه مباح شد!

– در زمان عبدالملک مروان شبانه رفت تا بیعت کند! توجیهش این بود که نکند به مرگ جاهلی بمیرم و امامم را نشناسم!/ حجاج بن یوسف پایش را دراز کرد تا با پایش بیعت کند!

این زنجیره انتخاب در همین سوی عالم قبل از قیامت به ما عیان می کند: انتخابها به هم مربوط و سرنوشت سازند! قیّم شورای خلافت و کاندید خلافت را چنین زبون و ذلیل می کند.

چکیده سخنرانی شب دوم محرم

بیان شهید بهشتی:

” انسان چگونه انسان می شود؟ آن موقعی که روح الهی در او دمیده می شود. این روح الهی که در انسان دمیده شد با تمام خصوصیات اصلی اش باید مورد توجه قرار بگیرد. آن خصوصیت اصیل چیست؟ در میان موجودات عالم، موجودی که کارش را صد در صد از روی اختیار انجام می دهد خداست. همراه این روح الهی که به انسان داده اند، یک مسئولیت هم برعهده اش نهاده اند. گفتند تو با این روح الهی، مسئول آن هستی که از لابلای پیچ و خم هایی که در پیکرت و در رابطه با پیکرت، با محیط طبیعت و محیط اجتماع وجود دارد، با اختیار و انتخاب خود، راه را به سوی آینده تاریک یا روشن خود بگشایی”. (انسان از منظر قرآن ص۹۶/ شناخت اسلام ص۱۴۰)

ایشان به نکته مهلت دادن به کفار (۱۸۳اعراف/ ۱۷۸آل عمران) می پردازد: “کافران فکر نکنند که این امکانات و این زمینه آزاد که حتی برای طغیان و عصیان به آنها داده ایم حتما برای آنها منشأ سعادت باشد؛ نه، بلکه تابع این است که آنها از این فرصت چگونه استفاده کنند. اینها می تواند حتی امکانی برای تیره بخت شدن آنها باشد. چنین فرصتی را به آنها می دهیم تا سرشت و باطن آنها کاملتر تجلی کند، تا انتخاب آنها کاملتر تحقق پیدا کند” (همان ص۹۷/ درس گفتارهای فلسفه دین ص۱۷۸)

هم حق طبیعی انتخاب سرنوشت هست و هم انتخابها سرنوشت تیره یا روشن انسان را می سازند.

نمونه عبیدالله حر جعفی و حر بن یزید ریاحی:

– ابن حر عثمانی و در صفین علیه حضرت امیر(ع) بود. در ماجرای عاشورا آزاد به انتخاب است امام هم دوبار او را دعوت کرد؛ تشخیص داد حق با حسین(ع) است اما انتخاب نکرد! این عدم انتخاب تا آخر به او ضربه زد! خود را ملامت می کرد. اول با مختار همراه شد بعد به مصعب بن زبیر پیوست و با مختار جنگید. مصعب به او مظنون شد و زندانی اش کرد! آزاد که شد به امویان پیوست! کوفه دست زبیریان بود زخمی مجروح برای فرار در فرات به قایق نشست و بعد خود را غرق کرد!!!

زنجیره انتخابهای بد بعد، متاثر از عدم انتخاب درست اولش بود. بین بد(زبیریان) و بدتر(امویان) دچار شد و عاقبت هم در انتخابهای بد خود غرق شد در حالیکه برای عدم انتخاب حسین(ع) اشعار سوزناک می خواند.

– حر اما آگاهی هایش او را به انتخاب درست کشاند…

* تفصیل نکات را در فایل صوتی بشنوید!

چکیده سخنرانی شب سوم محرم

آزادی اول/ انتخاب بی انتخابها

جمعیتی از کوفه که شام دهم برای یزید کِل می کشد و غروب و یک روز بعد برای زینب(س) گریه می کند!

مقایسه “هوی” با “ماریه”:

– هوی کنیزی که زیر نگاه تنانگی اموی توسط معاویه به حسین(ع) هدیه شده؛ با خواندن آیه و شعری، آزاد و همه هدایای همراهش برایش شده!

او که بردگی جسم و نگاه تنانه به خود دیده و الان با حیا و کرامت حسین(ع) معتق (آزاد از بردگی) شده باید بیشتر پی تحریر (آزادی سیاسی اجتماعی) باشد؛ اما در عاشورا غایب است! او نمونه بی انتخاب ها با وجود آزادی است!

– ماریه دختر منقذ، در جو سنگین بصره در جمل، شوهر و فرزندش را در راه علی(ع) داده است. چنین انتخاب سختی برایش هزینه داشت. همه دارایی را وقف مکتب علی(ع) کرد خانه اش جای گفتگوی حدیث و تحلیل سیاسی است. پس از معاویه دائم بحث نهضت حسینی است. هرکه از بصره، کربلا آمد، از خانه او آمد!

چرا هوی چنان و ماریه چنین؟!

قاعده دوم: آزادی یک تمرد هم می خواهد!

سخن شهید مطهری در اینباره:

“حتی صرف عدم مانع فاعلی نیز در آزادی کافی نیست مگر آن که روح آزادی خواهی داشته باشد. یعنی تهاجم و حساسیت در برابر موانع فاعلی. آزادی یک مفهوم اثباتی است به معنای عصیان و تمرد و پرخاشگری در مقابل هر مانعی و محدودیتی برای تکامل انسان” (یادداشتها ج۱ص۱۱۷)

ابوالحتوف و برادرش نمونه این آزادی خواهی!

هردو از خوارج بودند! وقت غربت امام و دعوت به نصرت، متحول شدند و از سپاه ابن سعد تمرد کردند و به امام پیوسته شهید شدند.

مقایسه ابوشعثاء و هرثمه!

– یزید بن زیاد (معروف به ابوشعثاء) جزء سپاه حر بود. در مواجهه امام با سپاه حر، آرام آرام حساس می شود. وقتی پیک ابن زیاد می رسد و پیغام منزل دادن کاروان امام در بیابان و دور از آب را می دهد او را عتاب می کند. تئوری “مامور-معذور” را زیر سئوال می برد!

با رد پیشنهادهای امام توسط سپاه عمربن سعد، زیر میز می زند و زودتر از حر از سپاه ابن سعد جدا میشود و به امام می پیوندد و از شهدای کربلا می شود.

این آن عنصری است که مطهری می گفت!

– در مقابل هرثمه بن ابی مسلم نمونه آزادهای بی انتخاب است. با علی(ع) در صفین بوده و راوی خاطره ای از حضرت امیر(ع) در کربلاست! آگاه است که حق با حسین(ع) است. با سپاه ابن سعد آمده اما شتر سوار می شود برای نقل خاطره اش نزد امام می آید. خاطره بازی می کند که علی(ع) در راه برگشت از صفین در این سرزمین فرمود: ای خاک همانا از تو مردمی محشور می شوند که بدون حساب رسی وارد بهشت می شوند!

اما وقتی امام می پرسد: با ما هستی یا بر ضد ما؟!

پاسخ می دهد: نه با شما هستم و نه برشما!

این خاطره بازها و مناسک بازها و دین بازهای به ظاهر آزاد اما بی انتخابند!

* تفصیل نکات و مطالب را در فایل صوتی بشنوید!

چکیده سخنرانی شب چهارم محرم

روایت امیر المومنین درباره آزادی و تخویل!

“ایها الناس انّ آدم لم یلد عبداً و لا امه و انّ الناس کلُّهم احرار و لکن خَوّل بعضکم بعضاً “( الکافی ج۸ص۶۹)

– خَوَل= مطلق عطیه . در استعمال قرآن مطلق نعمت ها و عطیه هاست

– طبرسی: تخویل به معنای اعطاء و اصل آن تملیک عطیه است.

روایت می فرماید :کسی برده و کنیز به دنیا نمی آید همه آزادند ولی خداوند بعضی را بر بعضی عطیه و نعمتی داده است. این “بعضکم بعضاً” هم علی البدل است یعنی به یکی هوش و به یکی ثروت و به یکی توان کار می دهد نه همه را به یکی بدهد!

– در روایاتی که می گوید بنی امیه ، بندگان خدا را تخویل می کند( عبادالله خولاً) یعنی بندگان خدا را عطیه به خود و ملک خود می گیرند!

محقق نائینی در تنبیه الامه از همین جا حکومتها را به : تملیکیه/ و ولایتیه تقسیم می کند. تملیکیه خود را مالک مردم سرنوشت آنها می داند ! ولایتیه از جنس مردم است و زمینه شکوفایی آنهاست سرنوشت را هم خود تعیین می کنند.

در صدر اسلام اول “ولایت ” تبدیل به “خلافت” و بعد “سلطنت” و بعد “سلطنت موروثی” شد و در هر مرحله مردم بیشتر کنار گذاشته و برده تلقی شدند!

 

تعریف قرآنی مستضعف!

قرآن مستضعف را ” لایستطیعون حیله و لا یهتدون سبیلا” معرفی می کند. یعنی کسانی که بین خود و آن سلطه و استبداد ، هیچ حائلی نمی توانند بسازند و راه فراری هم ندارند!

 

استسلام و انظلام!

اینها حداکثر تا وقتی ، علم نهضت مثل حسین(ع) بلند نشده است، مستضعف اند. پس از آن مستسلم اند یعنی خود تسلیم مستبدین شدن را پذیرفته اند.  انظلام( ظلم پذیری) مثل ظلم حرام است ( ۲۷۹ بقره)

 

چرا برخی آزاد ولی در سیاست و سرنوشت بی انتخاب اند؟!

مصرف آزادی در اخلاق (اباحی گری) پهنای باند آزادی سیاسی را کم می کند!

 

تاریخچه ای از این تخدیر در آستانه عاشورا!

– اولین منکرات اخلاقی شایع پس از پیامبر(ص): کبوتر بازی و…

– بعد حرمسراها با کنیزهای حلال و موسیقی های حرام!

– علنی شدن شرابخواری و لهو ولعب در عصر یزید!

– رامشگری و شب نشینی های مطربی و…

کاروان حج خوانندگان از مدینه یک نمونه ملموس است!

– پدیده عجیب مخنث ها!( مردان زن نما با آرایش زنانه اما خواننده و …)

اول اعتراضاتی شد اما حمایت آقازادگان، خلفای شام و جوانان خوشگذاران مانع جمع کردن آنها شد!

پهنای باند مصرف آزادی در مرز شکنی اخلاق و عصیان علیه هنجارهای اخلاقی، جامعه را تخدیر کرد و مصرف آزادی در مبارزه با استبداد و… را صفر کرد. شهر بی انتخابها محصول چنین وضعیتی است.

“کما تکونون یُولّی علیکم” برشما همانجور حکمرانی می شود که هستید!

قانون نانوشته ای این هنجارشکنان را مشترک المنافع با یزید کرد . آزادی اخلاقی تیزی استبداد سیاسی یزیدی را برایشان کاست.

 

* تفصیل نکات و مطالب را در فایل صوتی بشنوید!

یک دیدگاه دربارهٔ «سخنرانی/ سه آزادی، سه انتخاب»

  1. سلام علیکم مطالب بسیار ارزنده ومهم ایکاش این مطالب
    از رسانه ملی برای مخاطبان بیشتری پخش می شد.موفق باشید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *