بایگانی برچسب: s

جنگ وجودی‌ای که جبهه حق جدی‌اش نمی‌گیرد!

مواجهه مقاومت (با همه طیف های مذهبی اش) با رژیم صهیونی پس از طوفان الاقصی به جنگی رسید که طرفین به وجودی بودنش اذعان کردند!

در جانب اسلام گرایان -که طیف وسیع تری از جبهه مقاومت مقابل اسرائیل هستند- اختلافات نسبتاً عمیقی در بنیانها و راهبردها وجود دارد اما مظلومیت عجیب غزه مانع بروز جدی آن می شد!

حتی اگر برخی از گروه های اسلام گرا مقابل اسرائیل هم حاضر نشدند اما نتوانستند علیه جبهه مقاومت، جبهه تازه ای باز کنند؛ تا اینکه لحظه آتش بس رسید…!

طیفی از اسلام گرایان سوری (به همراه طیف های دیگر ملی و…) در دهه قبل علیه حکومت بعثی بشار اسد غیر از مخالفت سیاسی، کارشان به خروج مسلحانه رسیده بود. در دوره داعش برای اهداف خود همراستا با داعش شدند. در پایان داعش، طبق مذاکرات آستانه اینها ماندند!

دولت نجات سوریه با رویکردی سلفی (نزدیک به احکام طالبان) را در ادلب تشکیل دادند.

در سالهای اخیر به کمک برخی کشورها آمادگی های خود را افزون کردند.

برخی اسلام گرایان فلسطینی و اخوانی در سالهای درگیری داعش هم به این طیف اسلام گرایان سوری حق می دادند لذا می دیدیم بعضا موضع همراهی با مقاومت در جبهه مقابل داعش نداشتند!

ساکنان سلفی ادلب در اکتبر سال قبل تصمیم بر خروج دوباره علیه اسد داشتند که طوفان الاقصی اتفاق افتاد و زمینه برایشان از دست رفت.

از همین جا مثل الجولانی، طوفان الاقصی را ایرانی و برای نا امنی منطقه می شمارد!

متقابلا اینها هم با مقاومت (لبنان، عراق، یمن، ایران) علیه رژیم همراهی نکردند!

لحظه آتش بس بین لبنان و رژیم، لحظه قضای عملیاتشان علیه اسد شد!

توافقات آستانه در جانب اسد هم در تمام این سالها خوب انجام نشده بود (این را عراقچی هم تلویحاً در عراق اذعان کرد)!

جبهه النصره که از سوی سازمان ملل تروریستی قلمداد می شد از سوی الجولانی منحل و با ادغام ۵گروه مسلح، تحریر الشام تاسیس شد؛ که به حسب ظاهر رویکرد و اهداف و روشی غیر داعش از خود نشان می دهد. خود را سوری جلوه می دهد که هدفش ساقط کردن بشار اسد است! (لقب الجولانی را از جولان سوریه گرفته).

به تصریح، دشمنی با اسد، حزب الله و داعش در برنامه داشته است. سابقه درگیری با داعش هم دارد؛ اما دیگر با پایان داعش دو هدف دیگر مانده است؛ بعد از اسد نوبت حزب الله است!

اسرائیل هم متقابلا در اقدامی گذرگاه های لبنان-سوریه را بمباران کرده تا حزب الله نتواند علیه اینها ورود فوری کند!

سابقه الجولانی نشان می دهد جابجایی های او از داعش به القاعده، از النصره به تحریر الشام، وجوه متغیر و ثابتی دارد.

پس از آزادی از زندان بوکای آمریکایی ها احتمال سرمایه گذاری دراز مدت بر سر او وجود دارد. جایزه ۱۰میلیون دلاری برای دستگیری او در این احتمال بیشتر برای برجسته سازی اوست که امروز نتایجش را می بینیم!

او دیگر عدم تعرض به آمریکا و غرب را ضمانت داده و سابقه درگیری با اسرائیل هم ندارد؛ اما پس از اسد، حزب الله و گروه های همسو اهداف او هستند!

بدین گونه جنگ وجودی ای -که برخی از طرح نگرانی هایش در جانب جبهه حق بیزارند- به مرحله جدیدی رسیده است:

  1. اینبار خروج اسلام گرایان سلفی و بعضاً تکفیری، با مرحله داعش علیرغم شباهتهایی در بنیان، تفاوت هایی دارد. مقابله به شکل داعش با آنها هم -بعد از آستانه و ژنو- محذورات بین المللی خاص خود را دارد!…
  2. کانون توجه مقاومت، فلسطین و غزه است؛ اما خود مبارزان فلسطینی مثل بار قبل باز معلوم نیست اقدام علیه این اسلام گرایان مسلح را حمایت کنند!…
  3. تغییرات و اصلاحات لازم در سوریه طبق مذاکرات آستانه انجام نشده است. از این رو حمایت از اسد با سختی بیشتری در بین الملل و منطقه اسلامی مواجه است؛ اما رفتن او و افتادن سوریه دست تحریرالشام هم تهدید جدی برای حزب الله و خط مقدم مقاومت است…
  4. جبهه مقابله با داعش -حتی به احتمال زیاد مرجعیت اعلای عراق- هم در مقابله با اینها درون مرزهای سوریه، وحدت نظر ندارند؛ که صدایش در عراق شنیده می شود!
  5. بنیادی تر اینکه بپسندیم یا نپسندیم، “نزاع اسلام ها” جدی تر از کارهای شعاری با وحدت و تقریب، دارد جلو می آید! هرچه هم از آنچه در ادبیات انقلاب اسلامی، نزاع اسلام سفیانی_اسلام محمدی نامیده شده فرار کنیم، او سراغ ما را می گیرد!

سخت ترین راهبرد، طراحی درست و دقیقی است که در جبهه واحد امت اسلامی علیه صهیونیزم و استکبار چگونه این اسلام رو به انزوا و شکست گذارد؟ و جایگاه خود را در بین مسلمین(غیر شیعی) از دست دهد!

در وضعیت های جاری کشور سیاسیون عمل گرا، اسلام های سکولار را برای تعامل بهتر می دانند و آرمانگرایان، اسلام های سیاسی(که این سویه ها را لابد در خود دارند)!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۹/۱۶

نقطه‌ی سقوط!

طوفان الاقصی کدام نقطه بحران اسرائیل را فعال کرد؟

ایده‌ای برای صلح و سازش خواهان با اسرائیل در قبال فلسطین!

اگر واقع بینی کامل را لحاظ کنیم:

  1. درصدی از جامعه ایرانی هستند که پایان دشمنی با اسرائیل و حتی رسمیت شناختن او را نظر دارند (به حسب برخی پیمایش ها از اسفند۱۴۰۱ تا دی۱۴۰۲ بخاطر جنایات غزه، جمعیت این گروه ۶تا۷درصد کاهش یافته اما حدود۲۲٪ از جامعه ایرانی هستند).
    نتیجه: علی القاعده اینها در راه حل فلسطین جای مقاومت و جهاد، جانب ایده هایی مثل دو دولتی، کنفدراسیونی و… می ایستند.
  2. همزمان با نتیجه قبل، در مساله حقانیت فلسطین در قبال اسرائیل در جنگ اخیر، جامعه ایرانی ۸۲٪جانب فلسطین است! (بقیه هم همه اسرائیل را انتخاب نکرده اند بلکه عده ای نمی دانم و بی جواب گذاشته‌اند[۱])
    یعنی: تعداد زیادی از کسانی که دشمنی با اسرائیل را نمی خواهند، باز جنایات اسرائیل را محکوم می کنند و جانب فلسطین می ایستند.
  3. در دنیای امروز که حقانیت فلسطین و جنایات اسرائیل با صدای بلند در میادین و خیابان های اروپایی و دانشگاه های آمریکایی فریاد می شود، کسانی که با حماس و مقاومت و جهاد همراه نباشند هم برای فلسطین در قبال جنایات اسرائیل کاری می کنند.
    غیر از راهپیمایی انواع ابتکارات (که مجال شمارشش نیست) یکی از ابتکارات نخبگانی در روزهای اخیر، دادگاه غزه (Gaza Tribunal) در لندن است.
    این دادگاه مردمی به ابتکار ریچارد فالک گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور فلسطین با حضور بیش از ۱۰۰چهره دانشگاهی و نخبگان و فعالان حوزه های مختلف از سراسر جهان تشکیل شد و سه مرحله طی خواهد کرد:
    ۲روز اخیر در لندن که بحث درباره تعیین استراتژی های عملیاتی و هم نشست ویژه با نمایندگان گروه های حقوق بشری و سازمان های جامعه مدنی حامی فلسطین را پی گرفت.
    مرحله دوم در ماه مه۲۰۲۵ در سارایو برنامه ریزی شده که اظهارات شاهدان و نمایندگان و وکلای گروه های آسیب دیده را شنیده و پیش نویس اعلامیه ها و مواضع را علنی خواهد کرد
    مرحله سوم و نهایی اکتبر۲۰۲۵ در استانبول ترکیه تشکیل می شود. کمیته کارشناسان پیش نویس ها و تصمیمات دادگاه را ارائه می کنند. توصیه های معتبر حقوقی، افزایش آگاهی و اطلاع رسانی جهانی درباره بحران غزه و تصمیماتی ویژه را برمبنای فرآیند دادگاه اعلام خواهند کرد.
  4. این دادگاه مردم نهاد، جایگزینی برای محاکم بین المللی در وضعیت کوتاهی و تقصیرهای آنهاست؛ تا زمینه ای برای طرح شکایات از سوی جامعه مدنی و بررسی آنها صورت گیرد.
    سابق بر این دادگاه موسوم به #دادگاه_راسل توسط راسل و سارتر و تعدادی از متفکران جهان جنایات جنگی آمریکا در ویتنام را بررسی و تاثیری جهانی گذاشتند. دادگاه راسل حتی بعد به جنایات اسرائیل در غزه هم پرداخت.
    این راه برای متفکرانِ منتقد از سیاستهای دولتها و جامعه جهانی باز بوده است.
    حال سؤال مهم این است:
    هرچه در بین اسامی برجستگان و متفکران دادگاه غزه می گردیم نامی از دگر اندیشان و اصلاح طلبانِ صلح طلب ایرانی، اعضای مجمع محققان حوزه (تئوریسین های حوزوی طرح دو دولتی) و مانند اینها نمی بینیم!
    اینها هم لابد جنایات اسرائیل را محکوم می کنند(چنانچه در برخی بیانیه هایشان هست)؛ اما چرا فقط در مخالفتِ سیاست رسمی جمهوری اسلامی و جریان مقاومت، افق گشایی می کنند تا صدای دو دولتی در فلسطین از قم به جهان مخابره شود؟!
    چرا برای جنایاتی که محکوم می کنند، ابتکاری مثل دادگاه غزه ندارند یا در مثل آن مشارکت نمی کنند؟!
    حامیانی که از تکثر آراء دم می زنند و برخورد با اینان را مغایر آزادی بیان و… می دانند، چرا از این طیف نمی خواهند برای همان جنایاتی که محکوم می کنند در ابتکاری جهانی شرکت کنند و فشاری بر اسرائیل آورند؟!
    این، اقل کار برای ماندن در جبهه حق و جانب مظلومی است که ظاهرا خودشان معترف به حق و ظلم اش هستند!
  5. انور ابراهیم نخست وزیر مالزی از قانونگذاران مالزی خواست پیش نویس قطعنامه ای برای مجمع عمومی سازمان ملل آماده کنند که اسرائیل را از عضویت در این سازمان حذف کند!
    واقعا برایم سؤال است مثل فرهنگستان علوم ایران که چهره های حقوقی و فلسفی و…در خود دارد چگونه برای یک جمله مهمانی در رسانه ملی، بیانیه صادر می کند تا از به زعم خود تئوریزه کردن جنگ جلوگیری کند؛ اما با وجود نزدیکی برخی اعضاء به دولت کنونی، هرگز ابتکاری مثل مالزی را به پزشکیان و عراقچی پیشنهاد نمی کند؟!!

واقعا چرا همیشه روشنفکران و دگر اندیشان ما در غش کردن، در قسمت بانوان می افتند؟!!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۸/۱۵

[۱] پیمایش تحلیل اجتماعی متا، پژوهش داده های دی۱۴۰۲ تا مهر۱۴۰۳ که البته همه مواردش انتشار عمومی نیافته؛ البته مناقشه در اعداد نیست اصل حرف بدون درصد خاص هم ثابت است.

پادکست/ مسئولیت ما در دوران جنگ وجودی

موقعیت را بفهمیم

سرگردانی یهود در زمین است،
سرگردانی شیعه در زمان!

فایل کامل این سخنرانی

پیوست: سلسله مباحث عقوبت تیه!

حجت الاسلام قنبریان

جنگ وجودی

جنگ وجودی؛ در تفسیر قائد قرآنی حزب الله: شهید ابراهیم عقیل!

شهید ابراهیم عقیل را این روزها با نکات عرفانی و قرآنی منتشر شده اش کمی می شناسیم. درک عمیقش از توحید افعالی درون معرکه و میدان از آن جمله بود.

او که هر روز و سحرگاه با قرآن مانوس بوده و هم برای دختران و هم برای نیروهایش دائم از قرآن می گفته، یک قاعد و تماشاگر نیست؛ که حرف های حق و درست را نابجا بخواند و مجوّز سکون و بی تحرکی کند؛ بلکه بالعکس همه سخن از تکلیف و مواجهه و دیدن وعده های الهی درون این معرکه است.

در این قطعه زیبا مواجهه طالوت و جالوت را به رخ می کشد…

جنگ وجودی را چنین معنا می کند:

ما از نظر وجودی در خطر هستیم اگر به آنچه در قرآن آمده پایبند نباشیم!

مرادش از گفته قرآن این حقیقت است که تکلیف جهاد و دفاع، همیشه مبتنی بر تعداد و برابری سلاح نیست! به تعبیر ما طلبه ها اینها “شرط وجوب” دفاع و مقاومت نیست، “شرط واجب” است (استطاعت برای حج نیست، آب برای وضوست که باید به قدر لازم تحصیل شود). پس نباید نابرابری اش موجب ترک تکلیف شود.

خطر وجودی برای جبهه حق در یک جنگ وجودی این است که سلاح و عدد را شرط وجوب بگیرد و از تکلیفِ مواجهه بگریزد!

در مقابل اگر به تکلیفش علیرغم نابرابری سلاح و… عمل کرد؛ فرمانده عقیل می گوید: محال است جز خیر ببیند چون در انجام تکلیف محال است نتیجه شر باشد!(ویدئوی دوم)

اینگونه فهم ها و بیان ها چقدر اعتقادی و عرفانی و در عین حال عمل گرا و جهادی است و چقدر با بیانات تخدیری و تحرک سوز فاصله دارد.

محسن قنبریان

مقاومت مردم پایه!

نقشه امام، بنای یک نظم مدنی-سیاسی بر اساس عقلانیت اسلامی بود که دو رکن اصلی داشت: سپردن کارها به دست مردم/ حرکت در چارچوب شریعت. (ر.ک:رهبری۱۴خرداد۹۳)

روح و معنای جمهوری اسلامی دقیقا همین است.

در این مدنیت جدید، همه امور چنین رقم می خورد:

مردم‌سالاری یعنی بر اساس دین، سالارِ زندگیِ جامعه، خود مردمند(رهبری۹۵/۹/۳)

مقوله مقاومت، استثناء نیست و درون آن نظم باید دیده شود. اصلا ابتکار ملت ایران، یکی همین است.

در مقاومت مردم پایه بلکه مردمسالار:

  1. گفتمان مقاومت -با تنوع سیاسی و بدون دیکته- درون مردم شکل و رواج می یابد. بی تفاوتی و تخدیر یا تفویض کار به مسئولین و تنزل به تماشاگری منع می شود.
    هیچ موشک و پهپادی جای این مردم پایه گی را نمی گیرد.
  2. رابطه ملت و مسئولین، رابطه اعتماد و هم نظارت است.
    مسئولین بعداز احراز صلاحیت، برآمده از اراده ملت اند، پس مورد اعتمادند اما به تعبیر بهشتی: “مردم اداره کننده و نظارت کننده واقعی این انقلابند”(ولایت، رهبری ص۲۴۸)
  3. در این مدنیت ابتکاری، نظارت و پیگیری غیر از “دخالت” است (ر.ک: مبانی نظری قانون اساسی/ بهشتی ص۵۴)
    پس مثلا با اطلاع کم، کسی زمان یا نحوه عملیات نظامی یا… را معلوم نمی کند!
  4. مسئولین در طراحی ها باید ملت ایران، فکر و انگیزه و آمادگیِ موجودشان را خوب بشناسند و درست بفهمند، بر اساس آن، کیفیت کار مقاومت و مقابله با دشمن و… را تشخیص دهند.
  5. برآیند طراحی و اجرا باید تصحیح خطای محاسباتی و درک درستِ “دوست” و “دشمن” از اراده و قدرت ملت ایران باشد.

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۸/۷

سخنرانی/ جنگ وجودی برای جبهه حق و صهیونیستی

جنگ وجودی برای جبهه حق و صهیونیستی!
حجت الاسلام قنبریان
همایش تولد قیام / ۲۶مهر۱۴۰۳

  • بیان آن از سوی رهبران طرفین
  • آنچه مانع درک این جنگ وجودی برای برخی است!
  • برای اسرائیل چگونه جنگ، وجودی است؟!
    – دوگانه سرزمین(ارض مقدس)_ دولت سکولار
    – دولت صهیونیستی مدرن چگونه برای ارض مقدس ، لشکر خدا شد؟!
    – انتفاضه و بخصوص طوفان الاقصی این گره را دارد باز می کند!
  • جنگ اخیر غزه برای جبه حق چگونه وجودی است؟!
    – دوگانه دولت_ امت در نظم مدرن
    – حشد پس از داعش چه شد؟!
    – بعد از سید حسن برای حزب الله چه خوابی دیده اند؟!
    – ام القرای مقاومت(ایران) و چالشی قدیمی: تقدم با چیست؟!
    ثروت ملی یا قدرت ملی یا…؟!
    جمهوری اسلامی ایران یا انقلاب اسلامی؟!

دانلود سخنرانی «جنگ وجودی برای جبهه حق و صهیونیستی» | “دانلود از پیوند کمکی

مطلب مرتبط: قرآن و عرفان و فقه را مخدر نکنیم!

پیوست ۱

جنگ وجودی! / مستندات/ مهم

 جنگ غزه برای جبهه حق و باطل جنگ وجودی است

شرایط منطقه برای جبهه ی حق هم شرایط مرگ و زندگی است.

امام خامنه ای (حفظه الله) در دیدار نبیه بری (رئیس مجلس لبنان)، دوم خرداد ۱۴۰۳:

«شرایط کنونی منطقه به گونه‌ای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است و هم برای جبهه حق.»

شهید سید حسن نصر الله (رحمه الله علیه)، نوزدهم آبان ۱۴۰۲:

«جنگ این روزهای غزه مانند جنگ های گذشته نیست، حادثه ای مانند بقیه حوادث نیست بلکه یک جنگ فاصل، تعیین کننده و تاریخی است که مابعد آن به هیچ وجه مانند ماقبل آن نخواهد بود. همه باید به مسئولیت خود عمل کنند… امروز پیروزی غزه، مصلحت ملی مصر و سوریه و اردن و بخصوص لبنان است.»

شهید سید حسن نصر الله (رحمه الله علیه)، یازدهم خرداد ۱۴۰۳:

«این جنگ هم چنان که نتانیاهو و تندروهای رژیم به آن نگاه می کنند یک جنگ وجودی است و بر ما هم لازم است به آن مانند یک جنگ وجودی و سرنوشت ساز نگاه کنیم.»

شهید سید حسن نصر الله (رحمه الله علیه)، شانزدهم مرداد ۱۴۰۳:

اگر خدای نکرده مقاومت در غزه شکست بخورد که نخواهد خورد، مقدسات اسلامی و مسیحی در فلسطین نابود خواهد شد… اگر مقاومت در غزه شکست بخورد، خطر اسرائیل متوجه دولت های منطقه خواهد شد…

العالم: السید نصر الله: ردنا آت قویاً وحدنا أو مع محور المقاومه

الجزیره: نصر الله: المنطقه الیوم أمام مخاطر حقیقیه وإسرائیل لم تعد قویه کما کانت

شهید دکتر اسماعیل هنیه (رحمه الله علیه) در مصاحبه با سایت رهبر انقلاب، منتشر شده در هفدهم مرداد ۱۴۰۳:

«رهبر انقلاب آگاه هستند که خدای ناکرده هر گونه عقب‌نشینی و شکست برای مقاومت در فلسطین، در منطقه تأثیرگذار خواهد بود و به دشمن صهیونیستی اجازه‌ی نفوذ در این منطقه را می‌دهد. بنابراین، حمایت از مقاومت در فلسطین بر اساس یک وظیفه‌ی شرعی، اسلامی، انسان‌دوستانه و برادرانه است؛ همچنین، برگرفته از نگاه به ماهیّت درگیری با این پروژه‌ی صهیونیستی است، زیرا خطر آن محدود به فلسطین نیست، بلکه به تمام منطقه گسترش پیدا می‌کند.»

نتانیاهوی ملعون، ۲۶ آذر ۱۴۰۲:

ما در جنگ وجودی قرار داریم.

نتانیاهوی ملعون، شانزدهم مهر ۱۴۰۳:

«این جنگ برای ما وجودی است و می خواهم این جنگ به «جنگ رستاخیز» نامگذاری شود… ما واقعیت امنیتی در منطقه خود را به خاطر فرزندان و آینده خود تغییر می دهیم و اطمینان حاصل می کنیم که آنچه در هفتم اکتبر اتفاق افتاد تکرار نخواهد شد.»

عرب ۴۸: نتنیاهو: “هذه حرب وجودیه وهجومنا المضاد ضروری لمستقبلنا وأمننا”

چرا این جنگ برای دو طرف وجودی است؟؛ فایل سخنرانی استاد قنبریان؛ ۲۶مهرماه۱۴۰۳؛ را اینجا بشنوید!


پیوست ۲

سخنرانی حسن روحانی در آیین گشایش همایش راهبرد بهره برداری از ذخایر گازی کشور
ماهنامه راهبرد شماره۳۹
تقدم ثروت ملی بر قدرت ملی!
تقدم جمهوری اسلامی ایران بر انقلاب اسلامی!

قرآن و فقه و عرفان را مخدّر نکنیم!

قرآن سرتاسر نور است و هیچ باطل و عوجی در آن نیست اما نابجا خواندنش می تواند گمراهی و تخدیر بیافریند!

قرآن به “مجاهدان میدان” خطابی دارد و به “تماشاگرانِ” تلویزیونیِ صحنه و “قاعدین” خطاب دیگری ؛ اولی را برای دومی خواندن مخدّر است!

از زبان “مجاهدان میدان” به دشمنان می فرماید:

قُل هَل تَرَبَّصونَ بِنا إِلّا إِحدَى الحُسنَیَینِ ۖ وَنَحنُ نَتَرَبَّصُ بِکُم أَن یُصیبَکُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِن عِندِهِ أَو بِأَیدینا ۖ فَتَرَبَّصوا إِنّا مَعَکُم مُتَرَبِّصونَ﴿۵۲ توبه﴾

بگو: «آیا درباره ما، جز یکی از دو نیکی را انتظار دارید؟! (: یا پیروزی یا شهادت) ولی ما انتظار داریم که خداوند، عذابی از سوی خودش (در آن جهان) به شما برساند، یا (در این جهان) به دست ما (مجازات شوید) اکنون که چنین است، شما انتظار بکشید، ما هم با شما انتظار می‌کشیم[۱]

و به “تماشاگران مجازی و تلویزیونیِ” مظلومان غزه و لبنان می فرماید:

وَما لَکُم لا تُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَالمُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَالنِّساءِ وَالوِلدانِ …﴿۷۵نساء﴾

چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران) تضعیف شده‌اند، پیکار نمی‌کنید؟!…

وقتی احساسات دسته دوم کمی از کشتن کودکان و زنان بی گناه جریحه دار می شود و می رود که تقاضای جهادی و قتالی بکنند، آخوند و مکلای تلویزیون و غیر آن، عارف می شوند و “احدی الحسنیینِ” مجاهدان معرکه را بر بینندگانِ در خانه ها می خوانند و با عرفان بازی، وجدان دردها را تسکین می دهند!

مردم غزه در ۱۰ درصد این زندانِ باریک روباز، محصورتر از قبل شده و واقعا دارند نابود میشوند؛ صدای استغاثه شان بلند است! ما به خاطری که یک وقت مخاطبی سوسول پای تلویزیون، ناامید نشود جای تشرِ “مالکم لاتقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین” ، بشارت: “بنا الا احدی الحسنیین” می دهیم!!!

از کی نشستن و تماشاگری و حداکثر آهی کشیدن و دعا و نفرینی کردن یکی از دو حسنای قرآن شده است؟!!

به “فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ”(پس تو برو به اتفاق پروردگارت با آنها قتال کنید ما اینجا خواهیم نشست) شبیه تر است تا “بنا الا احدی الحسنیین”!

هزاران زن و کودک جبالیا و ضاحیه زیر آتش بمانند و احدی الحسنیین ملاقات کنند!

جای ما، خون شهید همانجا تکثیر می شود و پیروزی می آورد!!!

از همین قبیل است همه استفاده های نابجای دیگر از مقام شهید و سنن الهی تاریخ و هرچه رنگ ماوراء و عرفان دارد!

در فقه هم مفاد آیه۵۲ توبه این فتوای صریح است:

“بنا بر فقه اسلام -چه فقه مذاهب اهل‌سنّت، چه فقه شیعه و شاید بقیّه‌ی مذاهب دیگر- تردیدی وجود ندارد که وقتی دشمنی بر سرزمین مسلمین تسلّط پیدا کرد، وظیفه‌ی همه است که با او مبارزه کنند، با او جهاد کنند؛ به هر شکلی از جهاد که ممکن است. امروز مبارزه‌ی با رژیم صهیونیست برای همه‌ی دنیای اسلام واجب و لازم است[۲].”

بحث سرِ باز یا بسته بودن راه جهاد نیست، تقلیل دادن از “برای مستضعفین” به “تعرض به ایران” است!

هنیه مهمان ما بود و در کشور ما ترور شد، بجایش چند موشک می زنیم؛ برای سید حسن و سنوار، نه!

بحث سرِ باور نکردن “جنگ وجودی بین مقاومت و صهیونیزم[۳]” و “به هم گره خوردن سرنوشت ایران با منطقه و مقاومت[۴]” است!(دقت کنید)

قیاس “حمله کفار به بلاد مسلمین” با “قیام درون جامعه اسلامی علیه خلیفه وقت” ،  هم مع الفارق است. اینجا هم نابجا خوانی دیگری است؛ که روایات “تقیه” و “حقن دماء شیعیان” و “احلاس بیوت” و نبودن شرایط و نیافتادن در فتنه و تأسی به سیره ائمه بعد از حسین(ع) و… “برای شیعیان” بخوانند! (و می بینیم که حدیث بازان و فقه مالانی -علیرغم فتوای مراجع بزرگ در این ۷۰سال اشغال صهیونی- می خوانند!)

مطلب مرتبط:

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۲۹

توجهی درباره یادداشت اخیر!

دال مرکزی یادداشت -چنانچه روشن است- مربوط به حوزه گفتمان سازی مقاومت است نه استراتژی های نظامی یا سیاست گذاری های حکمرانی.

بطور واضح محتواهایی که نابجا مصرف و مانع تحقق مقاومت و نصرتی لکم مُعِده می شود را اشاره وار پرداخته است. حالا این روح مقاومت بالفعل و نصرتِ مُعِده کجا و چگونه خرج شود؟ یادداشت در مقام آن نبوده است. مطلب مرتبط دوم که ضمیمه شده خط کلی ای در اینباره می دهد.

در همین راستا یادداشت چند نابجاگویی یا تقلیل دهی را اشاره می کند:

– آیاتی از قرآن برای کسانی که صرفا شنونده اند! (کل ملت غیور ایران هیچوقت و هیچ جا در این کانال -چه رسد به یادداشت- مذمت نشده و قاعد شمرده نشده اند!)

– برداشتهایی شبه عرفانی که به قصد امید (بنظر گوینده رجاء کاذب) از شهید و سنن الهی در حوادث می شود که چون فاقد عنصر تنظیم شده خوف و نگرانی است، جای امید و رجاء صادق، رخوت و تخدیر می سازد!

– تقلیل از گفتمان حمایت از مظلوم و مستضعف به صرفا تعرض به ایران که برخی تحلیل گران دچارند!

– خلط حکم بین قیامهای معاصر ائمه(ع) برای تعویض خلیفه وقت با حکم تهاجم کفار بر بلاد مسلمین که برخی گویندگان مذهبی و… آن مستقیما یا تلویحا می پردازند !

ریشه این فروکاست ها در دو چیز بیان شده:

– باور نکردن جنگ وجودی برای دو جبهه حق و صهیونیستی در این جنگ اخیر (قبلا در این کانال گفته شده و به زودی مطالب دیگر هم بارگذاری میشود)

– اینکه سرنوشت ایران اسلامی به منطقه و مقاومت گره خورده است (بیانات صریح خطبه جمعه نصر)

شاید بی نیاز از توضیح بود برخی شکست نورها لازم کرد!

[۱] استفاده های رهبر انقلاب از آیه را اینجا بخوانید: «فیش‌های مرتبط با سوره مبارکه التوبه آیه ۵۲»

[۲] و اینجا: «فیش‌های مرتبط با سوره مبارکه النساء آیه ۷۵»

[۳] جنگ وجودی یا شرایط مرگ و زندگی برای طرفین را رهبران دو طرف می گویند:

  • رهبر انقلاب اسلامی در ۲خرداد۱۴۰۳ به رئیس مجلس لبنان: شرایط کنونی منطقه به گونه ای است که هم برای دشمن صهیونیستی شرایط مرگ و زندگی است و هم برای جبهه حق!
  • محمود قماطی نائب رئیس شورای سیاسی حزب الله به شبکه الجزیره: ما درگیر جنگی وجودی علیه اشغالگران شده ایم…
  • العربیه هم به نقل از نتانیاهو: نخوض حرباً وجودیاً!
  • سخنگوی کابینه اش هم گفت: ما وارد جنگی شده ایم که برای بقای اسرائیل است…

[۴] ر.ک: خطبه نماز جمعه نصر

مرجعیت قم برای خلق قدرت نرم چه می تواند بکند؟!

photo 2024 10 15 19 25 57
  1. تعطیلی چند روزه دروس را نجف پیش از قم برای سید مقاومت اعلام کرد.
    صدور بیانیه ها هم تا سنتی ترین و ساکت ترین مراجع کشیده شد!
    تخصیص میزانی از وجوهات برای کمک به لبنان را -به اصطلاح این سالها- شیرازی ها هم انجام می دهند و مختص مراجع انقلابی قم نیست!
    پس سهم حوزه و مراجع انقلابی قم بیش از اینها باید باشد!
  2. ترکیبی بودنِ جنگ، عیان است؛ لذا مثلا “تهدید و ارعاب” کنار “ترور و بمباران” جزء علمیات رژیم است.
    در مقابل، “نماز جمعه نصر“، “سفر عراقچی با هواپیمای حامل کمکها”، “خلبانیِ قالیباف به بیروت و حضور در کنار ویرانی ها” و…، خلق پدیده هایی است که “ذاتش پیام” بوده، “بالاترین سطح اثرگذاری” را دارد.
    این پدیده ها بر قدرت نرم جبهه حق می افزاید، “کمتر مقابله به مثل پذیر” و “بازدارندگی”ای کمتر از اقدامات نظامی ندارند.
    صرف گفتن ها و بیانیه ها در این جنگ ترکیبی موثر نیست، خلق اینگونه پدیده های موثر و بجا، موازنه ساز است.
  3. توقع این است در “سطح مرجعیتِ” انقلابی قم پدیده ای مناسب خلق شود وقدرت جبهه حق را به رخ کشد.
    تهدید مرجعیت عراق و ایران به ترور توسط رژیم، این را ضروری تر هم کرده است.
    در این راستا دیدارهایی با مراجع و فرستادن برخی فرزندان به مناطق اسکان آوارگان دیده می شود اما تا خلق آن پدیده فاصله دارد.
  4. بطور روشن:
    جمع شدن مراجع قم دور هم (یا دیدارهای متوالی باهم)
    + عزیمت یکی از آنها (مثل آیت الله نوری همدانی) برای دیدار با مراجع نجف (برای تجمیع فتوا) می تواند پدیده ای در قدرت نرم شود.

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۲۴