بایگانی دسته: سخنرانی‏‏‌ها

سخنرانی / ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان با عنوان «ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی» در مورخه ۱۱ تیرماه ۱۴۰۰ منتشر می‌شود.

دریافت سخنرانی «ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت جزوه «ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی»

سخنرانی/ تعیین سرنوشت و ولایت

معرفی:
روند و وضعیت انتخابات امسال و بحثهای حاشیه ای آن، بیشتر نشان داد که نیروهای انقلابی جدی تر نیازمند مرور مبانی فلسفی و فقهی جمهوری اسلامی -بعنوان نحوه حکمرانی حکومت اسلامی- هستند.
جزوه مبانی فلسفی و فقهی جمهوریت، تقریری موجز و طلبگی از ۴جلسه ارائه حجت الاسلام #قنبریان برای جمعی از طلاب و فضلاء در نیمه خرداد۱۴۰۰ است. این جزوه بمثابه حلقه اُولی از این بحث است و در واقع آشنایی مقدماتی است سطح عمیق تر استدلالات و اشکال و جوابها در حلقه ثانیه و در مجال دیگری طرح خواهد شد.
در اثنای برگزاری این جلسات به سخنرانی مهم و کلیدی ۱۴خرداد۱۴۰۰ رهبر انقلاب مواجه شدیم که هم تفأل خیری بود و هم تاکید بر انتخاب درست موضوع محل بحث.
طلاب و دانشجویان انقلابی را به مطالعه این جزوه و گوش دادن فایل های صوتی ۴جلسه دعوت می کنیم تا قدمی کوچک در طرح نظری مبانی انقلاب برداشته باشیم.
فرهیختگان دیگر را هم به خواندن و استماع آن دعوت کنید.
با امتنان

دریافت سخنرانی «مبانی فلسفی-فقهی جمهوریت» | “دریافت از پیوند کمکی
جلسه اول:
نسبت قانون اساسی و حق تعیین سرنوشت

دریافت سخنرانی «مبانی فلسفی-فقهی جمهوریت» | “دریافت از پیوند کمکی
جلسه دوم:
جمع ولایت با حق تعیین سرنوشت

دریافت سخنرانی «مبانی فلسفی-فقهی جمهوریت» | “دریافت از پیوند کمکی
جلسه سوم:
جمع ولایت و تنفیذ با قانون اساسی

دریافت سخنرانی «مبانی فلسفی-فقهی جمهوریت» | “دریافت از پیوند کمکی
جلسه چهارم:
جمهوریت و ولایت

دریافت نسخه PDF «مبانی فلسفی-فقهی جمهوریت»

سخنرانی/ جمهور و عاجز الرأی!

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در دانشگاه تهران مورخه ۱۶ خرداد ماه ۱۴۰۰ با موضوع «جمهور و عاجز الرأی!» منتشر می‌شود.

  • امام صادق(ع) از دچار شدن به روسای سست تدبیر(عاجز الرای) گفت!
  • آیا تقصیر مردم است؟!
  • جمهور مردم، عماد دین اند!
  • جمهور مردم، طریق کشف صالحین اند!
  • چاره تخلّص از روسای عاجز الرای: میامین الرای!
  • امیرالمومنین(ع) ملحق شدن به قومی با آراء مبارک(میامین الرای) را می خواست!

محسن قنبریان

دریافت سخنرانی «جمهور و عاجز الرأی!» | “دریافت از پیوند کمکی

سخنرانی/ امام خمینی و قائمه مردم-نظام

سخنرانی سالگرد رحلت امام خمینی رضوان الله علیه ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان مورخه ۱۴ خرداد ماه ۱۴۰۰ با موضوع «امام خمینی و قائمه مردم-نظام» منتشر می‌شود.

برش و تقطیع ممنوع!
اگر وقتش را داشتید کامل بشنوید و الا رها کنید.

 

دریافت سخنرانی «امام خمینی و قائمه مردم-نظام» | “دریافت از پیوند کمکی

سخنرانی / دو ماه عسل

سخنرانی با عنوان “دو ماه عسل” ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در یادوراه شهدای بهبهان مورخه ۱۳ خرداد ماه ۱۴۰۰ منتشر می‌شود.

دریافت سخنرانی “دو ماه عسل” با لینک مستقیم | “دریافت از پیوند کمکی

کتاب “سردار حزب الله گیلان” کتابی است که حجت الاسلام قنبریان امشب در ضمن خاطراتی از شهدا از آن گفت.

شهیدی که در دوران جمهوری اسلامی بخاطر عدالت، زندان رفت از دادستانی منفصل و با فشارها ناگزیر به مهاجرت به قم و سپس توسط منافقین ترور شد!

۱۰۰ روز بعد شهادتش هم اجرای حکم انفصالش از سوی دادسرا مطالبه می شد!!!

او اما در زندان به افراد جبهه ملی و اختلاس گران و… از اصرارش به وفاداری از نظام می گفت!

بعد از آزادی هم گله نکرد و گفت اگر در میدان شهر شلاق هم می خوردم بلند شده شعار می دادم درود بر خمینی!

چقدر به این روحیه ها در عدالتخواهی نیازمندیم و چقدر این سنخ خاطرات شهدا را هم نسل چهارمی ها نیاز دارند!

آیت الله خامنه ای (رئیس جمهور وقت) پس از شهادت از او پشتیبانی و علیه دادستانی وقت سخن گفت:

“… البته برای آن شهید عزیز ننگ نیست که حالا دیگر عضو قضایی نباشد، اما اگر آن دستگاه می توانست کسی مثل او را داشته باشد برایش افتخار بزرگی بود!… اینگونه برخوردها[…] می تواند اثرات نامطلوبی در بین دوستان واقعی انقلاب اسلامی برجا گذاشته و دشمنان انقلاب را برای فتح مجدد سنگرهای از دست رفته شان ترغیب کند” (از کتاب سردار حزب الله گیلان)

شهد، عسل باموم است؛ شهادت، عسل ناب. شهدای راه عدالت سهم بزرگی در زنده ماندن مشعل عدالت خواهی داشته اند.

۰۵/ سلسله درسهای نهج البلاغه

دریافت جلسه پنجم سلسله درسهای نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی


جلسه پنجم /۵خرداد۱۴۰۰

نسبت نهادهای اجتماعی با نهادهای حاکمیتی در اسلام سیاسی

 

تعاریف:

  1. اسلام سیاسی: قرائتی از اسلام که قائل به حکومت اسلامی است و معتقد است حکومت در اجرای احکام اسلام و تحقق ارزشهای آن بیطرف نیست و وظیفه دارد. بلکه اصلا فلسفه وجودی اش آن است…
  2. اسلام اجتماعی: قرائتی که با حکومت مسلمانان مخالف نیست اما حاکم و حکمرانی را اسلامی نمی داند. یا حکومت را مامور اجرای احکام(بخصوص احکام معارض با مدرنیته و حقوق بشر) نمی داند. همراهی با جبهه ملی در تقابل با لایحه قصاص(سال۶۰)، مخالفت با حجاب اجباری یا الزامی و… از این جمله است
    توجه: ایندو را باید بشکل طیف(کمرنگ به پررنگ) دید. لذا برخی نزدیک به هم میشوند. از نهصت آزادی تا مدرسه علوی، تا گلزاده غفوری و شاگردان، تا این تازگی آقایان نصیری و زائری و آقامیری و… در طیف پررنگ و کمرنگ اسلام اجتماعی قرار دارند.
  3. نهاد سیاسی: نهادهای سیاسی و شعب حکمرانی و هرجایی که مسئول و سیاستهایش از طریق حاکمیت معین شود؛ حتی اگر به کمک نیروی مردمی و تبرعی اداره شود(مثل شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی، امام جمعه و ستاد نماز جمعه و…)
  4. نهاد اجتماعی: نهادهای مدنی و اجتماعی ای که ولو با مجوز حکومت و در چارچوبه قواعد پذیرفته شده فعالیت می کنند اما برآمده از مردم اند. مسئولین و سیاستهایش ابلاغ از بالا نیست. مثلا هیاتهای مذهبی نهاد اجتماعی و سازمان تبلیغات، نهاد حکومتی است. خیریه ها، مدنی و اوقاف و کمیته امداد حکومتی و سیاسی است.
    توجه: نهادهای اجتماعی و سیاسی الزاما در تقابل باهم نیستند آنگونه که اسلام سیاسی و اسلام اجتماعی بودند. مثلا معتقدین به اسلام سیاسی(حکومت ولایت فقیه برای اجرای احکام و تحقق ارزشهای اسلامی) ممکن است در نهادهای مدنی و حکومتی منتشر و در تعامل با هم باشند[۱].

 

توجه مهم: هرچه نهاد اجتماعی و مدنی در اسلام سیاسی، کوچکتر و رنجور تر و کم اثرتر شود، برای تحقق اسلام سیاسی، سهم نهادهای حاکمیتی بیشتر می شود. به تبعِ خصوصیت ورود حاکمیتی که از بالا به پایین و با ابلاغ و اجرای خاص است، چهره غیر دمکراتیک تری از اسلام بروز می کند…(توضیح بیشتر در فایل صوتی)

 

نهج البلاغه، اسلام سیاسی را بانگ میزند!

واضح است نهج البلاغه برای حاکم و حکومت در اسلام قواعد دارد و مداخله حکومت در اجرای احکام را هم می خواهد برای نمونه:

  • نامه۴۲: فرماندار خوب را کسی می شمارد که بتوان در اقامه دین به او تکیه کرد.
  • نامه۵۲: آیین نامه ابلاغی حضرت به فرمانداران برای اقامه نماز جماعت برای مردم با تعیین زمان دقیق آن است(مثلا نماز صبح در وقت روشنی هوا خوانده شود).
  • نامه۶۷: به فرماندار مکه و دستور اینکه نباید مردم مکه در موسم حج از هیچ حاجی ای اجاره بگیرند…
    نهادهای اجتماعیِ اسلام سیاسی در عصر امیر المومنین قوی اند!
    قبل از علی(ع) هم این نهادهای اجتماعی نقش آفرین بودند. هنوز دوره فراگیری استبداد اموی و بی کار کردن این نهادها نرسیده بود. حتی گاهی وظیفه های نهاد حکومتی(مثل اجرای حد) را هم انجام می دادند! چند نمونه:
  • اعتراض عمومی کوفه به خلیفه دوم درباره فرماندار کوفه(سعد ابی وقاص)؛ علت: خوب بجا نیاوردن نمازهای جمعه و جماعت[۲]!
  • برخورد و مطالبه جدی عزل ولید بن عقبه؛ علت: آوردن جادوگر به مسجد و مستی در نماز صبح[۳]!
  • اخراج فرماندار(سعید بن عاص)؛ علت: ویژه خواری و تئوریزه کردن ویژه خواری بنی امیه[۴]
  • بحث های روشنگر با شهرک ۱۲۰۰۰نفری خوارج؛ نتیجه: کاهش خوارج به ۴۰۰۰نفر[۵]
  • مطالبه گری یک زن(سوده همدانی) و گرفتن حکم عزل کارگزار نامناسب.

چرا در ماجرای مقاومت اخیر غزه حمایت مردمی ایران ضعیف تر از کشورهای اروپایی و آمریکا بود؟! نقش حاکمیت ایران در موشک برای غزه جای خود، اما ضعیف شدن حمایت مردمی، بدیلش را تقویت می کند؛ یعنی: نه غزه نه لبنان!

علت، ضعف نهاد اجتماعی برای اسلام سیاسی در ایران است. نهادهای مدنی حامی فلسطین در اروپا قوی تر از نهادهای مدنی ایران اند! چون اینجا همه چیز حتی مقابله با اسرائیل و ضدیت با آمریکا، حاکمیتی و با تصدی نهاد سیاسی انجام میشود! بدون اعلان شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی و اعلانهای رسانه ملی، حتی حوزه علمیه قم در قم نمیتواند اندازه یکی از شهرهای اروپایی مردم انقلابی ایران را برای فلسطین به خیابان بیاورد! این #رنجور_سازیِ نهاد اجتماعی برای مقاصد اسلام سیاسی(محو اسرائیل) اصلا قابل قبول نیست!

 

حرکت پاندولی نهاد سیاسی در ضعف نهاد اجتماعی

مثلا در انتخابِ صالح ترین ها برای حکمرانی یک تقسیم کار بین نهادهای اجتماعی و سیاسی قابل تصور است تا وضعیت ایده آل را رقم زند.

وضعیت ایده آل مردمسالاری دینی این است که مثلا شورای نگهبان(نهاد حاکمیتی) جاهای مخفی از چشم مردم مثل فساد اقتصادی، نفوذ امنیتی، دو تابعیتی بودن و شرایط پرسنلی(ایرانی الاصل و …) را نور بزند و غیر واجدین را رد کند. التزام به اسلام و انقلاب و ولایت و مانند اینها -که استنباط از قول و فعل افراد است- را به مردم مسلمان انقلابی واگذارد تا آنها با رای خود تعیینش کنند.

این وضع ایده آلی است که نهج البلاغه در نامه۵۳ چنین بیانش می کند: “صالحین و شایستگان فقط از طریق آنچه خداوند درباره آنان بر زبان بندگانش جاری می کند قابل شناسایی اند[۶]“.

خوب، چرا ما نگرانیم و این سهم بزرگ از انتخاب و تعیین را به مردم نمی دهیم؟!

چون میترسیم اکثریت بعلت ضعیف شدن ارزشها(!) غیر شایسته را انتخاب کنند!

ارزشها چرا ضعیف شده؟! (اگر ضعیف شده باشد!)

بخاطر رنجوری نهادهای اجتماعیِ اسلام سیاسی بین مردم! مقداری بخاطر تنبلی و اداری شدن همه زبدگان انقلاب،  بار گردن نهادهای حاکمیتی افتاده و مقداری هم تصدی گری و تمامیت خواهی آن نهادها اجازه رشد و فعالیت به نهادهای مستقل مدنی(در عرصه های فرهنگی و اجتماعی) نداده است. اگر این نهاد های اجتماعی مثل سالهای منتهی به انقلاب قوی می ماند، ارزشها و هنجارهای اسلام سیاسی دائما درون مردم و از خود طبقه مردم بینشان پمپاژ می شود. با شیوع آن ارزشها دیگر حزب اللهی ترها نگران افتادن سهم بیشتر برای انتخاب مردم و مشارکت حداکثری نبودند.

اما در وضع کنونی برای صیانت از انقلاب و نظام و نگرانی از انتخابهای با مشارکت حداکثری، دائما ورود بیشتر نهاد حاکمیتی (شورای نگهبان و منابع اربعه اش) را می خواهیم!

نتیجه و برآیند کلی چه میشود؟!

حرکت پاندولی نهاد های سیاسی[۷]!

یعنی دخالت حداکثری تر در انتخاب مردم، چهره مردمسالار و دمکراتیک را کمتر می کند. هرچه این پاندول بیشتر به سمت مداخله بیشتر برود، بیشتر زمینه پس زدنش فراهم می شود.

با این دست فرمان احتمالا ما حزب اللهی ها دهه بعد افزایش شرایط بیشتر در انتخاب شوندگان را بخواهیم! و نهاد نظارتی هم چنین کند!

در حالیکه راه حل و ایده آل، میانه اینهاست. نظارت استصوابی دزدها و فاسدها و جاسوسها و دو تابعیتی ها و ثروت های پنهان و… را کنار بزند ، کارآمدی ها و رجل سیاسی بودن و انقلابی و ملتزم به قانون اساسی بودن را به مردم واگذارد. مردمی که البته ولایت را پذیرفته و با نهادهای اجتماعی و گفتگو های اجتماعی، ارزشهای انقلابی را پذیرفته و آنرا می خواهند!

 

(نکات ریز درشت جا مانده را در فایل صوتی بشنوید)

مطلب مرتبط:

مردمسالاری دینی

اجمال یادداشت «مصالح عالیه و مُر قانون» هم توضیح یافت!

[۱] در فرض مثل دوره پهلوی نهادهای اجتماعی در تقابل نهادهای سیاسی قرار می گیرد که نتیجه اش خیزش علیه نظم مستقر شد، انقلابی که از پای منابر و در حسینیه ها شکل گرفت.

[۲] طبری ج۳ص۲۰۹

[۳] کوفه ونقش آن در قرون نخستین اسلامی. محمدحسین رجبی دوانی

[۴] همان

[۵] همان

[۶] رهبر انقلاب نیز نقش مردم در احراز صلاحیت ها را در کنار شورای نگهبان و وزارت کشور گوشزد کرده می فرمایند:”مسئول احرازش هم فقط شورای نگهبان نیست هم وزارت کشور است، هم شورای نگهبان، که باید صلاحیت ها را احراز کنند. در احراز صلاحیت نامزدها، خود مردم بهترین افراد هستند و بیشترین مسئولیت ها را دارند که وقتی انسانی را احراز صلاحیت کردند به همدیگر معرفی کنند…”(۸۲/۹/۲۶)

[۷] در سرتاسر بحث چندین بار توجه داده شد بحث متعرض یک حیثیت کارکردهای نهادهای سیاسی است و نسبت به حیثیت های دیگر در این بحث، قضاوتی نشده است. مخاطب فرهیخته متوجه حیثیات متعدد در بحثها هست.

۰۴/ سلسله درسهای نهج البلاغه

دریافت جلسه چهارم سلسله درسهای نهج البلاغه | “دریافت از پیوند کمکی


۱۸فروردین۱۴۰۰

انسان تراز نهج البلاغه را مناجات شعبانیه می سازد!

 

انسان تراز نهج البلاغه:

در خطبه۲۲۲ این انسان تراز چنین توصیف میشود:”خداوند -که نعمتهایش عزیز و گرامی باد- همواره ودر هر دوره، ودر روزگار خالی از پیامبران، بندگانی دارد که با آنها از راه فکرشان راز گوید، و با آنان در ذات عقولشان سخن می گوید و آنان به نور بیداریی در گوش و چشم و دلشان تابیده چراغ هدایت برافروخته اند، و مردم را به یاد ایام الله می اندازند و از عظمت و جلال خداوندی بیم می دهند. اینان چونان راهنمایان در بیابان ها هستند، که هرکس از وسطِ راه، رود طریقه اش را بستایند، و به نجات مژده اش دهند و هرکس راه راست یا چپ را پیش گیرد طریقه اش را نکوهش کنند و او را از هلاکت برحذر دارند. و در این حال، آنان چراغ هایی در آن تاریکی ها و راهنمایان نجات بخش از آن شبهه هایند”.

 

بندگان نجیّ

چنین انسان ترازی در قرآن بنده نجیّ نام دارد(۵۴/ مریم). نجیّ، نجوا، مناجات؛ هم ماده اند. ریشه اش “نجوه” است یعنی زمین بلند! گویا نجوا کنندگان هریک اسرار خود را به طرف دیگر بلند می کنند و از مخفی گاه در می آورند.  چنین کاری را مناجات می گویند و اهلش را نجیّ!

بنده، چه سرّی دارد نزد خدا بالا بیاورد؟! جز تقصیرها، نقص ها، اعتراف به گناهان و…

خداوند چه اسراری در خلوت با بنده دارد؟! اسماء شیرینش و وله وسیر بنده در آنها و هم ماموریت هایی برای بنده ی نجیّ درباره سایر بندگانش!

همین مواردی که خطبه۲۲۲ شمرد. یادآوری ایام الله، هدایت بندگان در طریق راست و مانع شدن از انحرافشان به چپ و راست.

مثال بنده نجیّ در قرآن، موسی(ع) است در نجواهای شبانه ماموریت گرفت. ایام الله غرق فرعون در نیل را وعده داد و امت را نجات داد.

۲۱بهمن بریزید بیرون! با فقه نبود. فقه بهمن و اسفندش فرقی ندارد. بنده نجیّ ایام الله را می شناسد…

 

همین انسان تراز در مناجات شعبانیه!

دقیقا همین اوصاف را سالک شعبانیه از خداوند می خواهد:”الهی و اجعلنی ممّن نادیتَه فاجابَک و لاحظتَهُ فصَعِقَ لجلالک فَناجَیتَهُ سرّاً و عَمِلَ لک جَهرَاً”

سخن از بنده ای است خداوند او را بخواند و اجابت کند و در مناجات مدهوش شود و بعد خداوند با او راز سرّی بگوید و او آشکارا عمل کند!

فرق خطبه۲۲۲ با مناجات شعبانیه، فرق اِخبار و انشاء است؛ فرق توصیف و ایجاد است. آن بنده نجیّ را شعبانیه می سازد. لذا امام می فرمود شعبانیه آدم را به جایی می رساند.

 

معنای علویِ اهل ذکر و مناجات

ذکر و مناجاتی که بنده نجیّ با آن سیر عرفانی و عمل اجتماعی می سازد، اهلی دارد هر مفاتیح به دستی نیست!

در ادامه خطبه۲۲۲ آنها را معرفی می کند:”برای ذکر اهلی است که:

-یاد خدا را جای دنیا برگزیده اند

-هیچ بازرگانی ای آنان را از یاد خدا غافل نمی کند

-روزگار خویش را با یاد خدا می گذرانند

-با سخنان بازدارنده محرمات الهی را به گوش غافلان باز می خوانند

-به قسط فرمان می دهند و خود بدان عمل می کنند

-از زشتی نهی می کنند و خود آنرا ترک می کنند

– گویی از دنیا بریده و به آخرت پیوسته اند و در آن به سر می برند و عالم پس از دنیا را دیده اند

– گویی از احوال پنهان برزخیان در طول اقامت در آنجا آگاهند

– قیامت وعده هایش را درباره آنان تحقق بخشیده و اینان برای مردم دنیا از آن پرده برداشته اند…”

اینها هم ذکر است که آنها اهلش شده اند چه امر به قسط شان و چه دیدن احوال قیامت و انذار مردم!

این عمق از مناجات و ذکر و اهلش را باید فهمید.

 

(نکات و شرح فرازها را در فایل صوتی بشنوید)

سخنرانی/ از حکمرانی مردمی تا حکمرانی محفلی!

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در مورخه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰، با موضوع «از حکمرانی مردمی تا حکمرانی محفلی» منتشر می‌شود. ضمن سپاس از بسیج دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی.

  • قاعده اصحار و شورا در حکمرانی مردمی
  • این دولت شعار همه پرسی می دهد ولی حکمرانی را محفلی و جمهوریت را ذره ای کرده است!
    ۴سال ترک فعل حضور در مجمع تشخیص بدون تذکر قوه قضائیه!
    در مقابل، تشکیل سه شورای محدود: شورای ۹نفره ناظر بر قردادهای نفتیipc/ شورای ۱۷نفره سران/ ستاد ملی کرونا/ با قانون گذاری و حذف نظارت قوای دیگر!
    تغییر الگوی شورای هماهنگی و سیاستگذاری به شورای تقنینی و تصمیم سازی!
    نقض اصول ۷۱و۷۷و۷۹ در این خصوص توسط رئیس جمهور در سکوت سران قوا!
    چرا شورای سران علیرغم برنامه بودجه و برنامه توسعه، سه برابری بنزین را مصوب می کند اما در احیای برجام و مذاکرات وین برکنار است؟! کدامیک به جنگ اقتصادی آمریکا مربوط تر است؟!
    اثر این حکمرانی در کاهش مشارکت مردمی؟
  • کف خدمت دولت بعد باید برگرداندن جمهوریت و تفکیک قوا باشد!

تفصیل را در فایل صوتی بشنوید!

دریافت سخنرانی «از حکمرانی مردمی تا حکمرانی محفلی» | “دریافت از پیوند کمکی

سخنرانی/ نگاه فقهی به نظام جبران خدمات

این سخنان در جمع هیات اندیشه‌ورز اصلاح نظام اداری و استخدامی مورخه ۲۵اسفند۹۹ در تهران، سازمان امور اداری و استخدامی کشور صورت پذیرفت.

چکیده‌ی ارائه:
«نگاه فقهی به نظام جبران خدمات/ حجت الاسلام محسن قنبریان»

سخنرانی:

«نگاه فقهی به نظام جبران خدمات/ حجت الاسلام محسن قنبریان» | “دریافت از پیوند کمکی

۰۳/ سلسله درس‌های نهج‌البلاغه

دریافت جلسه سوّم «سلسله درس‌های نهج‌البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

 ‌

مردم چگونه “شهروند هوای جانان” شدند؟!

پیامبر(ص) با مردم چه کرد که آنها را به آن تعالی رساند؟!

پاسخ نهج البلاغه بر چند نکته تاکید ویژه دارد:

۱.تألیف و پیوند دادن آنها به هم!

۲.سائق شدن برای آنها جای قائد!

۳.توجه به آحاد در کنار رهبری جامعه!

  1. تألیف و پیوند داد و مردم را یکی کرد:

خ۹۶:”خداوند به یُمن او کینه ها را مدفون کرد و آتش دشمنی را خاموش ساخت. با او مردم را با هم برادر کرد”.

خ۲۳۱:”خدا با اوگسیختگی های جامعه را نظام داد، پراکندگی را به هم پیوست؛ میان خویشان پس از آنکه سینه هایشان از دشمنی پرشده بود و آتش کینه در دلهایشان زبانه کشیده بود، الفت و دوستی پدید آورد”.

پیمان اوس-خزرج کمی بعد از جنگ فراگیرشان( بعاث) و تبعاتش، پیمان مسلمان-مسلمان نبود؛ چون هنوز تیره هایی از آنها مسلمان نبودند!

قانون و میقاق سه جانبه مدینه بین مسلمان و مشرک و یهود هم وقتی بود که هنوز مسلمانان اکثریت قاطع نبودند!

  1. سائق بود نه قائد!

سائق، سوق دهنده و راهبری است که امکانات و استعدادها را به سوی خاصی جهت می دهد؛ اما قائد کسی است که از جلو می‌کشد.

راننده را سائق می خوانند اما ماشینی که چیزی را به او یدک کرده اند، قائد است. ماشین شیء بی جان است، اگر جای آن جامعه و افراد مختار و دارای فکر و اراده باشد؛ سائق یعنی کسی که آنها را با آگاه کردن و جهت دادن به اراده هایشان به سمت سعادتشان سوق می دهد.

خ۳۳:”پیامبر مردم را به حرکت در آورد(فساق الناس) و ایشان را در جایگاه در خورشان نشاند و به رستگاری رساند پس کجی هایشان راست گردید، و اوضاع متزلزلشان آرام و قرار یافت”.

خ۱۰۴:”یَسُوقُهُم الی مَنجَاتِهِم”…

  1. توجه به آحاد در کنار رهبری جامعه!

فقط رهبر جامعه نبود پای کسانی که کم آورده بودند، می ماند و کمک میکرد راه بیافتند!

خ۱۰۴:”آنان را به سوی رستگاری شان سوق می داد و می‌کوشید پیش از آنکه مرگشان فرارسد هدایت یابند. پیامبر به از راه مانده و افتاده توجه می‌کرد ودر کنارش می ماند تا او را به مقصود برساند، مگر کسی که اهل هلاکت بود و خیری در او نمی یافت. تا آنکه راه نجات نشانشان داد، و در جایگاهی که در خور آن بودند نشاندشان. در نتیجه آسیابشان بچرخید و نیزه هایشان استوار شد”.

اینگونه پیامبر موجب کرامت امت خود و بهار اهل زمانش شد:”جعله الله بلاغاً لرسالته و کرامه لامته و ربیعاً لاهل زمانه”(خ۱۹۸)

  • امام خمینی و این کیمیاگری

او همین مواجهه با مردم را از پیامبر آموخت و گفت:”ماهمه در تحت لوای توحید مجتمع هستیم. ایران مال همه ماست. توحید، مذهب همه است و مبدا و معاد ایده همه است و ما این مشترکات را داریم و ملت واحده هستیم و لازم است که در مسائل ایران همه در صحنه باشیم و همه باهم ید واحد باشیم”(صحیفه نور ج۱۷ص۷۷). این موجب شد اقلیت ها هم در انقلاب و دفاع مقدس حضور داشته و بیش از ۱۰۰۰شهید و جانباز و آزاده مسیحی داشته باشیم.

* نکات ادبی واژه ها و نمونه ها و شاهد مثالها برای فقرات را در فایل صوتی بشنوید.

محسن قنبریان