سینمای عدالتخواه؛ ارزشها، ضد ارزشها

سخنان ارائه شده توسط حجت الاسلام قنبریان در جشنواره عمار ۱۴۰۰ با موضوع «سینمای عدالتخواه؛ ارزشها، ضد ارزشها» منتشر می‌شود.

دریافت سخنرانی «سینمای عدالتخواه؛ ارزشها، ضد ارزشها» | “دریافت با پیوند کمکی

تجسم، نمایش، سینما

  • دو نمایش در قرآن

– صدق و عدل دو رکن نمایش قرآن

  • اسطوره و سحر را قرآن افک می داند

– دروغ و جور در این تولیدات

  • عدالت
  • “عدالت بر” و “عدالت در”

– مضمون در عدالت تشریعی بررسی می شود

  • عدالت، استقامت بر صراط مستقیم است

– عدالت، بسط صفت حضرت حق در عالم است

  • سینمای عدالتخواه
  • ۵اصل در سینمای عدالتخواه
  1. افک نباشد! (از دستفروش تا برخی فیلمهای فرهادی)
  2. چالش مسأله با بیّنات! (دیدن این فیلم جرم است!)
  3. رابین هود و میتی کومان، عدالت اسلامی نیست! (مقایسه هیولای پول و دادِستان)
    – دو نحوه مواجهه فیلسماز با امنیتی ها
  4. قسط خواهی! (خروج چون دعوای بورژوا و اشراف با حاکم در راستای تعدیل قدرت به وسیله ثروت نیست، پسند سینمای روشنفکر نیست)
  5. فیلمساز عدالت خواه! (سینمای زرد از ۲۰ فیلم دانشجویی یکی را به جنبش عدالتخواه اختصاص نداده!)

سینمای عدالتخواه؛ ارزشها، ضد ارزشها

حجت الاسلام قنبریان

تجسم، نمایش، سینما

دو نمایش در قرآن

مراد از نمایش این است که پیامی در قالب یک بازی و نمایش منتقل شده درحالیکه می شد از طریق وحی همان پیام ابلاغ شود.

  • دو فرشته به محراب حضرت داود آمدند و مخاصمه ای را مطرح کردند تا او، بینشان حکم کند. نمایش را اینگونه مطرح کردند که برادرم ۹۹ گوسفند دارد و می خواهد تنها گوسفند مرا هم بگیرد و در استدلال کردن و خطاب کردن هم بر من چیره شده است. حضرت داود به برادر گفت با این کارت، به او ظلم می کنی و البته خیلی از شریک ها به همدیگر ظلم می کنند. سپس حضرت داود متوجه شد که این، امتحان او بود.
  • پس از کشته شدن هابیل توسط قابیل، خدای متعال کلاغی را فرستاد تا به قابیل نشان دهد با پیکر برادر خود چه کند؟
    ماجرای وضو گرفتن امام حسن و امام حسین برای یاد دادن وضو به پیرمرد نیز از همین قبیل نمایش است.

طرح حکمی بحث

کار عقل نظری، گرفتن علم از مبادی عالی است و جبرائیل و جنود تحت امر او، موکلان علم هستند. و هرکسی هرچیزی یاد می گیرد در هر حوزه ای از علم و کشف واقع، به وسیله این جنود است و همه کارهایی که برای یادگیری علم انجام می شود، نفس را مستعد می کند. اما عقل عملی در ذیل عقل نظری قرار می گیرد و اثر گذاری در مادون را برعهده می گیرد مثل اینکه یک هنرمند، معرفتی را در یک قالب هنری مانند رمان، شعر، فیلم و … درآورد.

پس سینما و نمایش از شعب عقل عملی است که عقل عملی خود اثرگرفته از عقل نظری است.

اسطوره و سحر را قرآن افک می داند

صرف اینکه اجزای یک داستان فرضی باشد، موجب کذب و دروغ بودن آن نمی گردد اما اگر به لحاظ ترکیب و تألیف، منطبق بر نوامیس عالم و صنع و حکمت الهی نباشد، افک خواهد شد. افک همان اسطوره در ادبیات است که قرآن، آن را یک امر خلق کردنی می داند. مثلا اسطوره های هومر واقعا اثر جذاب هنری است اما چون مطابق با واقع نیست و عالم، چنین خدایگانی را ندارد، افک است.

همچنین آن چیزی که ساحران فرعون درست کرده بودند را قرآن افک می داند که اژدهای حضرت موسی، افک آن ها را بلعید نه طناب ها را! درنتیجه مردم حقیقت را دیدند که صرفا مقداری طناب در حال تکان خوردن هستند.

عدالت

-“عدالت بر”: آن چیزی که ساخته می شود، منطبق بر نوامیس عالم باشد که صدق و عدل، دو رکن نمایش آن هستند.پس تصویری که ارائه می شود -در هر حوزه ای که باشد-، باید مطابق با آن نوامیس باشد تا افک نگردد. یعنی بر سبیل عدالت باشد تا آن چیزی که خلق می شود، در تضاد با خلقت الهی قرار نگیرد.

مثال آن، شعر دعبل خزاعی و برخی شعرای دیگر است که امام درباره آن فرمود: روح القدس انشاء و بر زبان تو جاری کرد. یا لسان الغیب بودن حافظ بدین معناست که اتصالی با غیب دارد که لسان آن شده است.

درنتیجه سازه خارج شده از عدالت، افک و جور است.

-“عدالت در”: مضمون و پیام آن، عدالت باشد که این، در ذیل عدالت تشریعی قرار می گیرد.

عدالت از درون یک فرد شروع شده -که تعدیل قوای جاذبه و دافعه و درک کننده و … اوست-، و احکام و تعالیمی که این عدالت را می سازند، احکام عادلانه نامیده می شود. چنین آدمی که از درون عادل شده است، صلاحیت پذیرفتن منصب های مهم اجتماعی مانند قضاوت و شهادت و امامت جماعت و مرجعیت و… را دارد، تا تناسب بین نیروهای مختلف در جامعه و اعطای حق هرکسی به خود و تا خدای متعال که اسماء الهی اقتضای اطلاق دارند اما اسم حکم العدل آنها را منظم کرده است و تجلی آن در فرد و اجتماع، باعث عدالت شخص و عدالت اجتماعی می شود.

عدالت، استقامت بر صراط مستقیم است

اگر عدالت در انسان و اجتماع و انسان کامل و خدای متعال را کنار هم قرار دهیم، یک خط مستقیم به نام صراط مستقیم می شود که عدالت در جامع ترین معنای خود، استقامت بر این صراط مستقیم است.

درنتیجه عدالت، بسط صفت حضرت حق در عالم است؛ یعنی کسی که روی زمین عدالت گستری کند، در محضر خدا امور را منظم می کند و این، کاری خدایی است.

سینمای عدالتخواه

۵ اصل در سینمای عدالتخواه

  • افک نباشد! (مانند فیلم “دستفروش” تا برخی فیلمهای فرهادی) یعنی به گونه ای تصویر نکند که به پوچی و نهیلیسم یا هرج و مرج در عالم منجر شود زیرا اینها مخالف با واقع و عدالت بَر است. حتی اگر می خواهیم فقر در جامعه را روایت کنیم، باید این نکته رعایت شود.
  • چالش مسأله با بیّنات! (مانند فیلم “دیدن این فیلم جرم است!”) یعنی فیلم عدالتخواه باید بیّنات را تاکید کند تا به مرور محل شک واقع نشوند سپس از سر این بیّنات، به سراغ چالش ها برود و مثلا راه حلی ارائه نماید یا به آن نقطه توجه دهد.
    تئوری شرک، اینگونه نبود که ابتدا توحید باشد سپس شرک پدید آید بلکه ابتدا جامعه دچار تبعیض شد سپس تئوری شرک ساخته شد! یعنی برای موجه کردن تبعیض، قائل به چند خدایی شدند (خدای فرعون و خدای بندگان که البته خدای فرعون، خدای برتر است) یا اینکه در ادیان ابراهیمی، خدا یکی است اما عده ای پسر او هستند (عزیر ابن الله یا مسیح ابن الله) و عده ای بردگان او و سپس کسانی خود را وارثان پسر خدا بدانند! پس باید شروع از بینات غیر قابل نیاز به اثبات مانند دادن فرصت برابر به همه، نبود فاصله طبقاتی و… باشد!
  • رابین هود و میتی کومان، عدالت اسلامی نیست! طبق آیه ۲۵ حدید، مردم باید عدالت را برپا کنند (لیقوم الناس بالقسط) و به طور کلی، عدالت های نیابتی، عدالت اسلامی نیست! فیلم هیولای پول هرچند فیلم هالیوود است اما بیشتر بیانگر اقامه قسط توسط مردم است تا فیلم دادِستان که امنیتی ها فاعل کار هستند هرچند با جنبش دانشجویی شروع می شود!
    پس عدالتخواهی نباید ذیل نیروی امنیتی باشد که مامور اقامه عدالت، امنیتی ها باشند و اگر آنها صلاح دانستند، عدالتخواهان نیز تجمع کنند و توییتی بزنند و … .

دو نحوه مواجهه فیلسماز با امنیتی ها

  • مواجهه به لحاظ نهادی مثل اینکه پرونده ای از یک نهاد معتبر امنیتی گرفته شود و بر اساس آن فیلم ساخته شود مانند فیلم “خانه امن” یا “گاندو” که این کار خوبی است.
  • ارتباط با افراد امنیتی مثل اینکه یک فرد امنیتی بخواهد رقیب خود را بزند و با چند واسطه، اطلاعاتی را در اختیار یک عدالتخواه قرار دهد و او نیز افشاگری کند! سپس همین چماقی گردد که عدالتخواهان متهم به بی اخلاقی شوند. این مواجهه منفی است.
  • غایت قسط خواهی! بنابه فرموده امیرالمومنین، عدل، حیات احکام است لذا فیلم های مناسکی باید به غایت قسط باشد مثلا فیلمی مانند “یک تکه نان” جا داشت که عدالت دیده شود. اما فیلم “خروج” چون دعوای بورژوا و اشراف با حاکم در راستای تعدیل قدرت به وسیله ثروت نیست (عدالت مشروطه انگلیس)، پسند سینمای روشنفکر نیست.
  • فیلمساز عدالت خواه! (سینمای زرد از ۲۰ فیلم دانشجویی یکی را به جنبش عدالتخواه اختصاص نداده!) یعنی فیلمسازان ما چنین دغدغه هایی ندارند و برای آن، حتی شاید لازم باشد مدتی خودشان در مناطق حاشیه نشین زندگی کنند تا با گوشت و پوست خود آن بی عدالتی را حس کنند.

متأسفانه طبقه محروم و مستضعف، همانگونه که در لابی های قدرت نماینده قوی ندارند، در سینما هم صدایی ندارند. خیلی لازم است که عده ای نماینده و صدای آنان شوند.

صوت جلسه را اینجا بشنوید

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *