حجت الاسلام محسن خاکی
دریافت صوت «اقتصاد قانون اساسی»
این صوت را هزار بار بشنوید
محسن قنبریان
اقتصاد قانون اساسی هیچوقت تحقق نیافت؛ دهه۶۰ چپ ها و از دهه۷۰ تاکنون راستِ سرمایه داری مانع بوده/ مخالفت با ایشان در نسبت دادن مشکلات به این فصل/ موافقت با ایشان در سرمایه داری دولتی و رفاقتی کنونی!
پس عامل بدبختی ها نه اصول اقتصادی قانون اساسی بلکه تخلف از آن است. چپ ها و راست های اقتصادی دو لبه قیچی برای تعطیل و تأویل این اصول مترقی و شاهکار بهشتی بوده اند. دهه اول دولت چپ گرا و دهه های بعد دولتهای راست گرا، اقتصاد را دولتی و خصولتی (سرمایه داری حکومتی رفاقتی) کردند و سراغ مردمی کردن اقتصاد ایران و تحقق دو اصل اساسی آن نرفتند.
صد حیف که حالا بدبختی اش با برچسب کمونیست به قانون اساسی و بهشتی زده می شود!
محسن قنبریان ۱۴۰۲/۲/۵
دکتر غنی نژاد در مناظره با پرفسور درخشان اصول اقتصادی قانون اساسی (بخصوص اصل۴۳و۴۴) را ملهم از کتاب “راه رشد غیر سرمایه داری” اولیانوفسکی شمردند و شهید مظلوم بهشتی را هم صد درصد چپ خواندند!
جالب اینکه انتشار کتابهای مورد معرفی شان مقدم بر قانون اساسی نیست! پیشنویس قانون اساسی ۲۴خرداد۵۸ منتشر و کار تدوین اولیه (توسط تیم دکتر حبیبی) قبل از آن انجام شده بود!
بدتر، تحریف محتوایی است:
نظریه راه رشد غیر سرمایه داری را “اقتصاد را دست دولت بدهید!” می شمارد؛ برای القای این همانی، علنا اصل۴۳ را تحریف می کند و می گوید ملهم از آن نظریه است و همه چیز دست دولت است!
درحالیکه اصل۴۳ بخصوص بند۲ آن دقیقا برعکس آن نظریه است! بخوانید:
«برای تأمین استقلال اقتصادی جامعه و ریشه کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او، اقتصاد جمهوری اسلامی ایران بر اساس ضوابط زیر استوار میشود:…
۲.تأمین شرایط و امکانات کار برای همه به منظور رسیدن به اشتغال کامل و قرار دادن وسائل کار در اختیار همه کسانی که قادر به کارند ولی وسایل کار ندارند، در شکل تعاونی، از راه وام بدون بهره یا هر راه مشروع دیگر که نه به تمرکز و تداول ثروت در دست افراد و گروههای خاص منتهی شود و نه دولت را به صورت یک کارفرمای بزرگ مطلق درآورد. این اقدام باید با رعایت ضرورتهای حاکم بر برنامهریزی عمومی اقتصاد کشور در هر یک از مراحل رشد صورت گیرد…»
– برگرداندن تعاونی ها در اصل۴۴ به دولت و غیر اسلامی خواندن ایندو اصل هم قابل نقد جدی است که مجال دیگری می طلبد!
همه قطعات صوتی ««حالات یک عدالتخواه»» را میتونید اینجا پیگیری کنید:
بخش یک |
|
بخش دو |
|
بخش سه |
|
بخش چهار |
|
بخش پنج |
|
بخش شش |
|
صوت کامل جلسه |
![]() |
رهبر انقلاب۸۰/۸/۸: “اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسؤولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آنگونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسّم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی است. (…) بخصوص در مسؤولیتهای بالا. مدیران ارشد، نمایندگان مجلس و مسؤولان عالیمقام قوّه قضایی، درعینحال که مسؤولیت مهمّی در نظام جمهوری اسلامی دارند، نمیتوانند به آرمانهای نظام جمهوری اسلامی و اصول قانون اساسی اعتقادی نداشته باشند؛ چون اعتقاد انسان در عمل و گفتار او اثر میگذارد[۱]..”
پ.ن:
محسن قنبریان
بیانات رهبر معظم انقلاب
اسلام آمد، انقلاب آمد، امام آمد و زن را در مرکز فعالیت های سیاسی قرار دادند، پرچم انقلاب را به دست زن سپردند درحالیکه زن درهمان حال میتواند حجاب و وقار ومتانت اسلامی و دین و عفاف و تقوای خود را حفظ کند.
پ.ن:
همانوقت و هم اکنون اجتهاد دیگری هم بوده و هست که “خانه نشینی زن” را “واجب” می داند و خروج از خانه را فقط “به ضرورت” میداند. ضرورت را هم به “دینی” (مثل تعلیم احکام مورد نیاز و مجالس ذکر و ماتم اهلبیت) و ضرورتِ “دنیوی” (مثل خروج برای درمان یا صله رحم) منحصر می کند.
سؤال اساسی این است:
انقلاب و امام با این بیان که زن را “در مرکز فعالیت سیاسی قراردادن” و “پرچم انقلاب را دست او دادن” و “در میادین مختلف وارد کردن”؛ از اسلام و احکام شرع عدول کرد؟!!
یا اجتهاد دیگری را محقق کرد؟!!
اگر کسی همه این میادین (کسب و کار و رشته های مختلف دانشگاهی و فعالیتهای سیاسی و هنری و ورزشی و… که مورد حمایت رهبر انقلاب هست) را هم محلق به همان ضرورات دینی یا دنیویِ اجتهاد گذشته می کند(!)؛ از اساس دعوا منتفی است و انقلابیون هم همین را قبول می کنند.
یا اینکه انقلاب اسلامی، زمانه ای نو ساخت تا زن بتواند به همه حقوق و تکالیفش (مصرح در قرآن و روایات) برسد بدون اینکه خوف فتنه، دوری از حجاب و عفاف و… برای او باشد؟!!
این صورت هم به جهاتی ملحق به اجتهاد دیگر است چون اقلا “اطلاق ازمانی و احوالی وجوب خانه نشینی زن” را قبول نمی کند و البته خود هم در “تغییر زمانه و مناسبات صالح” می کوشد.
محسن قنبریان
(برشی از منبر شب شهادت امیرالمومنین حجت الاسلام قنبریان)
سحری که ضربت خورده بود فرمود: نشسته بودم که خواب مرا گرفت و رسول الله(ص) در رویا برمن ظاهر شد. گفتم: ای رسول خدا چه کجی ها و دشمنی ها از امت تو دیدم!
فرمود: برآن نفرین کن! گفتم: خداوند بهتر از ایشان را به من دهد و بدتر از من را برآنان بگمارد.(خ۷۰)
بدترهایی که بر آنها حاکم شدند در تاریخ معلوم است؛ اما بهتر از آنها کدامند که به علی(ع) داده شدند؟! علی(ع) که همان روزها شهید شد!
این قسمت دعا هم اجابت شده! شیعیان تربیت شده، بهتر از کوفیان سست عنصری است که خدا به علی داد! شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم از جمله آن بهترین هاست که خدا به علی(ع) داد!
خود علی(ع) در خطبه۱۲ آدرسشان را داده؛
“چون خداوند در جنگ جمل پیروزش گردانید
یکى از یاران گفتش: اى کاش برادرم، فلان، مى بود و مى دید که چه سان خداوند تو را بر دشمنانت پیروز ساخته است. على (ع) از او پرسید: آیا برادرت هوادار ما بود؟ گفت: آرى. على(ع) گفت: پس همراه ما بوده است. ما در این سپاه خود مردمى را دیدیم که هنوز در صلب مردان و زهدان زنان هستند. روزگار آنها را چون خونى که بناگاه از بینى گشاده گردد، بیرون آورد و دین به آنها نیرو گیرد.”
شهدا این نکته را فهمیدند و شب قدر از خدا خواستند جزء این “ابدلنی الله بهم خیراً منهم” و جزء “سیرعف بهم الزمان و یُقوی بهم الایمان” برای علی(ع) باشند.
شهید سلیمانی و حججی ها و… مصداق این نیستند؟!
برنامه علامت فصل دوم: کوفه؛ نقطه، سرخطبا حضور حجت الاسلام قنبریان/ شبکه دو از امشب(۱۹ فروردین) بمدت ۷ شب ساعت ۲۲ تکرار: قسمت اول: علی(ع) و نظام طبقاتی بازمانده از قبل!
|
![]() |
حسنه ی دنیا!
علامه طباطبایی ذیل آیه۴۱ نحل، اول به دو تفسیر که یکی “حسنه دنیا” را “شهری خوب” و دیگری “حالتی نیکو”(پیروزی و نجات از ذلت) گرفته اند، اشاره و بعد می نویسند:
“این دو تفسیر مآلاً [در نهایت] یکى است براى اینکه مهاجرین در راه خدا براى دین مهاجرت کردند که مجتمعى اسلامى و پاک تشکیل دهند که در آن مجتمع جز خدا کسى پرستش نشود، و جز عدل و احسان چیزى حکومت نکند، و یا براى این بود که به مجتمعى وارد شوند و در آن منزل کنند که وضعش چنین باشد… پس هدف و غرض از حسنه اى که وعده داده شدند که در دنیا به آن برسند همین مجتمع صالح بوده چه اینکه مقصود از حسنه شهر باشد و یا حالت حسنه اى که در آن شهر به خود مى گیرند.”
اگر آیات قرآن، قضایای حقیقیه است؛ پس کسانی دیگر هم که برای خدا از ستم ها هجرت کنند، برایشان حسنه دنیا یعنی چنان مجتمع صالح اسلامی خواهد بود.
از این رو وقتی در قنوت “ربنا آتنا فی الدنیا حسنه…” می خوانی، بدان سیاسی ترین دعا را می کنی!
از ستمشاهی هجرت کرده و پی جامعه ای هستی که “جز خدا پرستش نشود” و “جز عدالت و احسان حکومت نکند”!
روایاتی که “وسعت رزق و معاش” را “حسنه دنیا” می خواند هم دارند از لوازم همان حکومتِ عدالت و احسان می گویند: آیه ۲۰۱ – سوره بقره
مهم است رصد کنی در کدام مرحله از این وعده نیکو هستی و چه موانعی سر راه داریم؟!
محسن قنبریان