بایگانی برچسب: s

همیشه بازنده/ برنده!

آیا مشکل فقط این است که دولت برای مردم توضیح نداده است؟!! که هشتگ جهاد تبیین به دولت می دهید!
این هم از آن فروکاستن هایی است که حل همه مشکلات را با رفتن آن و آمدن این ساده می کردید!!!

وقتی ساختار سالم و بی عوارضی برای رساندن یارانه پنهان به خود مردم ایجاد نمیشود، بقاء و حذف ارز۴۲۰۰ و هر یارانه دیگر به مردم سیلی می زند!

طبقه همیشه بازنده، عامه مردمی هستند که بین تبعیضِ رانت و فقرِ تورم گزینه سومی ندارند!
و طبقه همیشه برنده، اقلیتی هستند که از رانت یا تورم جیب خود را پر می کنند!

محسن قنبریان

یارانه پنهان یک مثال واضح از تبعیض ساختاری است.

سناریوهای آزاد سازی و بازاری سازی قیمت ها هم حتی اگر همراه پرداخت یارانه آشکار به اقشار کم درآمد باشد، باز به ضرر این اقشار است!

در ماجرای بنزینی ۹۸ در یادداشت: “آیا یارانه حاصل از آزاد شدن قیمت ها به عدالت اجتماعی می انجامد؟!

به زبان ساده به آن پرداخته ام؛ که توصیه می کنم مطالعه بفرمایید.

می بینید؛ اگر دستش نزنند به نفع اقشار پرمصرف است؛ قیمتش را آزاد و بازاری کنند باز به نفع همان اقشار پردرآمد است! این یعنی ساختاری معیوب و نیازمند تصحیح.

فقط سناریوهایی که شوک تورمی برای عموم جامعه را در پی ندارد، درمانی موقت برای این مساله است.

این هفته عدالتی ترین مسأله عمومی کشور بازطرح یارانه های پنهان بود. بازاری سازی اش و هم اینجور ماندنش موجب تبعیض است!

در خطبه تهران ولو کوتاه و در حد موضع (نه تحلیل و تبیین و مطالبه مشخص) طرح شد اما متاسفانه اغلب رسانه ها جمله دیگری که تعرض به مردم تلقی میکردند را تیتر کردند!

اگر عدالت اجتماعی و عمومی را دوست داریم باید شروع ها را گرامی بداریم و تشویق کنیم،

از “موضع بسیط و ساده گرفتن” به “تبیین و تحلیل اسلامی مسأله” بکشانیم و “راه حل های درست” را از تریبون های مقدس، پر پژواک و به اجرا نزدیک کنیم.

 

محسن قنبریان

آیا یارانه حاصل از آزاد شدن قیمت‌ها، به عدالت اجتماعی می‌انجامد؟!

اصلی‌ترین دلیل یا تبلیغ برای آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی و هدفمند کردن یارانه آن این بیان می‌شود:

از هزارهزار میلیارد یارانه این بخش، دهک‌های ثروتمند جامعه بیشتر از دهک‌های فقیر استفاده می‌کنند. پس آزاد کردن قیمت بنزین(مثلا) و دادن یارانه‌اش به دهک‌های پایین موجب کاستن نظام طبقاتی است!

آیا واقعا چنین است؟

منتقدین این سیاست دو دسته‌اند:

۱. دسته‌ای که به اعراض آن(وقت و نحوه‌اش و…)اشکال دارند؛ که عمده یادداشت‌نویسان سیاسی این روزهایند. و تقریبا به مچ گیری‌های جناحی مرسوم تنزلش می‌دهند.

۲. دسته‌ای که به اصل این سیاست ایراد دارند چه این دولت یا آن دولت، و چه در این شرایط و این نحوه، چه شرایط بهتر. بین اینان اقتصاددانانی هست که کمتر در هیاهوهای حاشیه‌ای موجود شنیده می‌شوند.

به نظر دسته دوم این ادعا یک شعبده و چشم‌بندی است و اتفاقا اصلا موجب عدالت اجتماعی نمی‌شود!

قاعده طلائی اینان: عدالت اجتماعی تنها از مسیر “تقسیم عادلانه منابع ثروت” می‌گذرد و حتی “توزیع عادلانه درآمدها” بدون آن، عدالت را تأمین نمی‌کند.

یارانه، توزیع درآمدهاست. توزیع درآمد، تابع توزیع ثروت و منابع تولید ثروت است. اگر ثروت‌ها و منابع، عادلانه تقسیم نشده باشد؛ درآمدها نیز ولو با دست دولت به دست فقراء داده شود؛ از جیب اغنیاء سردرمی‌آورد!

  • توضیح با قطعه‌ای از تاریخ اسلام:

-جای “یارانه” در زمانه ما، تقسیم بیت‌المال یا”غنیمت” در صدر اسلام را قرار دهید.

وقتی به هر سوار ۳۰۰۰دینار از غنیمت فتح آفریقا (برای نمونه) می‌دادند؛ موجب پرشدن شکاف طبقاتی حتی بین همان جنگجویان نمی‌شد! چرا؟!

چون قبل از آن، منابع ثروت ناعادلانه تقسیم شده بود!

– مهمترین منابع ثروت امروز،  “ماشین آلات و کارخانجات صنعتی بزرگ”  است و آنروز ،” زمین‌های قابل کشت ”  بود. اول به شدت مقاومت می‌شد که اراضی حاصلخیز فتح شده به ملک خصوصی کسی درآید؛ لکن به مرور به فرماندهان و برخی خویشان و سابقه‌داران در اسلام واگذار شد.[۱]

طوری که در عهد خلیفه سوم مرغوب‌ترین این زمین‌ها-یعنی عراق- تقریبا همه مال بنی‌امیه شد و حاکم آنها در عراق، عراق را بوستان بنی‌امیه می‌خواند[۲]! مراتع مدینه نیز همینطور شد!

حال در این توزیع ناعادلانه ثروت و منابع و پیدایش انحصارات، حتی اگر بیت‌المال یا اقلا غنائم  هم عادلانه تقسیم شود، باز نه تنها موجب عدالت و کاهش فاصله طبقاتی نمی‌شود که حتی بر آن می‌افزاید!

ابن شبه می‌نویسد:”در زمان عثمان مال دست مردم زیاد شد به گونه‌ای که یک کنیز به اندازه وزنش، به درهم فروخته می‌شد! یک اسب ۱۰۰هزار درهم و یک نخل ۱۰۰۰درهم شد[۳]“.

یا مثلا زمانی که به سواران فاتح آفریقا ۳۰۰۰دینارغنیمت می‌دهند ؛ یک اسب در همان زمان ۵۰۰۰دینار است![۴]

چون مراتع در انحصار افراد خاص است؛ قیمت اسب را خریدار و مشتری تعیین نمی‌کند! نه زیادی پول دست مشتری و نه زیادی اسب غنائم تعیین کننده قیمت نمی‌شود!

در زمان هشام‌بن‌عبدالملک قیمت هر کیلو گندم به چند درهم می‌رسد در حالیکه زمین‌های زیر کشت بسیار و گندم تولیدی هم زیاد است!

چون انحصار فروش گندم دست خاندان سلطنتی است و بخشنامه شده اول باید گندم آنها فروخته شود![۵]

می‌بینید دربازار رانتی و بازاری که همه مالک نیستند(ولو با نسبت‌های غیر مساوی)، مالکیت‌های بزرگ و انحصارات مثل جاروبرقی درآمدهای همه را می‌بلعند!

اگر فاصله دارا و ندار در مالکیت نزدیک به هم بود و انحصار و رانت دست از ما بهتران نبود؛ البته توزیع عادلانه درآمد، بطور طبیعی محقق و موجب کم شدن فاصله طبقاتی می‌شد. اما در این وضع همه سهم غنیمت اقشار معمولی، یک اسب نمی‌شد!

  • حالا نمونه معاصر: یارانه بنزین!

قیمت بنزین آزاد می‌شود؛ پولی که دولت بعنوان یارانه می‌داده را بین ۶۰میلیون قشر متوسط و محروم تقسیم می‌کند؛ چرا کمک به عدالت اجتماعی نشود؟!

  1. چون اولا شرکت‌های پتروشیمی‌خصوصیِ مولّد بنزین در حالیکه قیمت تمام شده بنزین(حاصل جمع مواد اولیه، مزد کارگر و یارانه گاز و برق و…) برایشان ثابت مانده، حالا بنزین گرانتری به دولت می‌فروشند!
    اگر هم بخاطر اجرای سهمیه‌بندی صرفه‌جوئی شود و دولت کمتر بخرد ؛ مازاد را گرانتر از۳۰۰۰تومان صادر می‌کنند. پس سودی که آنها- که از دهک‌های ثروتمند‌اند- میبرند، مثل سود مرتع‌داران نمونه قبل است نه اسب‌داران یا سواران!
    آیا هرکس یا تعاونی کارگران و کارمندان می‌تواند به آسانی شرکت پتروشیمی‌بزند؟! غیر از نیازمندی به سرمایه بسیار، در اقتصاد سیاسی ما امتیاز تأسیس آن برای همه بالسویه نیست و نوعی رانت دارد!
    این مختص به شرکت‌های پتروشیمی نیست. قیمت تمام شده خودرو نیز ثابت اما قیمت فروش آن افزایش می‌یابد و سهامداران دو خودروسازی انحصاری سود بیشتر می‌برند!
    و نمونه‌های دیگر…
  2. دهک‌های بالادستی که سرمایه‌های ثابت مثل ملک و ماشین و شرکت تجاری و… دارند هم سود بیشتری از این آزادسازی، نسبت به مصرف کنندگان معمولی می‌برند!

چون وقتی رقمی بر درآمد دهک‌های پایین افزوده می‌شود، فقط و فقط اگر قیمت همه نیازهای زندگی آنها ثابت بماند ؛ آنها بالا کشیده می‌شوند.

اما اگر قیمت مسکن اجاره‌ای آنها (مثلا) -که حدود ۳۰تا۵۰درصد مخارج ماهانه آنهاست- بالا رود ؛ یا قیمت برخی اجناس ضروری آنها به تبع آزادسازی قیمت بنزین بالا رود؛ پول دست آنها بی‌ارزش، اما سرمایه آن سرمایه‌دار(خانه‌هائی که اجاره داده و خط تولید یا وارداتش و…) ارزشمندتر شده است.

اینها خود صاحب خانه‌اند و گرانی مسکن(مثلا) برایشان درآمد است نه هزینه! (دقت کنید).

یعنی نیازهای ضروری زندگی اینها کمتر در معرض گرانی حاصل از قیمت بنزین است و حداکثر برخی مصارف لوکس آنها(مثل دور دور شبانه و سفرهای آخر هفته ) برایشان گرانتر شود.

طبقه فرودست با حقوقش +۲۰۵هزار یارانه بنزین نمی‌تواند نیازهای ضروری گران شده(یعنی اجاره بهاء، شیر و پوشک بچه ، خورد و خوراک و…) را بدهد ؛اما گرانی‌های بازار به همین میزان متوجه صاحبان املاک و سرمایه‌ها نیست.  اینها ۵۰٪هزینه مستاجریِ گران شده، ندارند بلکه بعضا از آن حیث درآمد هم دارند!

در‌ هایپر بزرگ یا فروشگاه زنجیره‌ای‌اش خط فروش اجناس اساسی برای خودش به قیمت تمام شده و برای مشتری یارانه بگیر به قیمت جدید! و هکذا…

حالا مثال کارگر و کارمند در این شرایط مثل آن خریدار صدر اسلام است که باید برای یک درخت نخل ۱۰۰۰درهم می‌داد! پول دستش زیاد شده بود اما همه را باید برای خرید یک کنیز می‌داد! لذا نخل دار و برده فروش سود اصلی را می‌برد نه غنیمت بگیر(یارانه خور امروز)!

نکته تکمیلی این دسته این است که کنترل دولتی قیمت‌ها یک رویاست! مکانیزم بازار است که زورش می‌چربد و زنجیره قیمت‌های را نوسان می‌دهد. کنترلها مقطعی، قسری و ناپایدار است.

اگر هم در دوره‌ای یارانه ضریب جینی را به نفع عدالت کرده بخاطر مجموع سیاست‌های محرومیت‌گرای دیگر بوده است نه توزیع یارانه با آزادسازی قیمت!

محسن قنبریان
۹۸/۹/۱

[۱] برای خواندن ادله طرفین به اقتصادنا شهید صدر رجوع کنید.

[۲] مروج الذهب ج۲ص۳۳۷

[۳] تاریخ مدینه ج۳ص۱۰۲۱و۱۰۲۲

[۴] همان

[۵] کامل ابن اثیرج٨ص۱۲۱وانسان ۲۵۰ ساله آیت الله خامنه ای ص۲۵۴

نکاتی صریح درباره گرانی بنزین

  1. کالا و خدمات را گران خواهد کرد!
    گرانی، یک موجود مختار و آدم مکلفی نیست که امر و نهی بپذیرد. بشود او را حبس کرد یا مثل اشرار دستگیرش کرد! گرانی حاصل از رابطه علّی بین پدیده های اقتصادی است:
    – سه برابر شدن قیمت بنزین خود موجب رشد تورم(۴واحدی بقول رئیس بانک مرکزی) می‌شود.
    – ماهی ۳۰هزار میلیارد پرداخت یارانه بنزین به ۱٨میلیون خانوار، با افزایش نقدینگی در جامعه، تورم مضاعف موجب می‌شود.
    – این مبلغ بزرگ دست خانوارها، تقاضای کالا و خدمات را افزایش می‌دهد.
    – افزایش تقاضا -بخاطر برخی مشکلات تولید- نسبت مساوی با عرضه پیدا نمی‌کند.
    از اینرو گران شدن کالا و خدمات امری قهری خواهد بود.
    ساده کردن بحث به اینکه فلان کالا چه ربطی به بنزین دارد؟! همانقدر سادگی است که با دادن سهمیه به حمل و نقل عمومی منتظر باشیم گرانی مهار شود.
    در روابط پیچیده اقتصادی -بخصوص در کشور ما- افتادن این سنگ در آب حوض تا دیواره حوض موج می‌سازد.
    وقتی بخاطر رشد نقدینگی، تقاضا بیشتر شود و متقابلا یارانه‌ای اضافی به بخش تولید داده نشده باشد، فروش اجناس به قیمت کنونی موجب ورشکستگی بیشتر تولید می‌شود. واقعی کردن قیمت هم یعنی گرانی!
    آنوقت یارانه بنام فقرا و به کام اغنیاء خواهد شد!
    پس اینکه دستوری بخواهیم قیمت‌ها افزایش نیابد یا گشت و بازرسی را بیشتر کنیم درمان “گرانی طبیعی” حاصل از آزاد کردن آن منابع نیست. و فقط جلوی گرانفروشی‌های غیرطبیعی و زیاده خواهانه را می‌تواند بگیرد.
    پلیسی برخورد کردن با گرانی‌های طبیعی متٲثر از تورم و نقدینگی اصلا ظلم به برخی اصناف است.
    بنظر می‌رسد شنیدن کارشناسی‌های دیگر و بررسی تجربه قبلی یارانه‌ها در کمیسیون‌های تخصصی و صحن علنی مجلس جهت اصلاحیه‌های لازم، ضروری باشد.
  2. اعتماد عمومی به دولت بسیار پایین است!
    شاید بشود اصل را بر اعتماد متقابل دولت و ملت نهاد یا اخلاقا توصیه کرد به دولتمردان اعتماد داشته باشید؛ لکن واقعیت و تجربه‌هاست که اعتماد را می‌افزاید یا می‌کاهد.
    این دولت ۶سال هیچ برنامه عدالتی را دنبال نکرده است چرا سال‌های آخر بیاد محرومین افتاده تا یارانه شان دهد؟
    تجربه‌ی گرانی ارز در۹۷ و رشد قیمت ها متناسب با آن، و پایین نیامدن گرانی‌اش پس از نوسانات، همین تازگی جلوی چشم ملت است. چگونه دوباره اعتماد کنند که گرانی بنزین، چیزی را گران نمی‌کند؟!
    بدتر اینکه با دلایل عدیده نزد برخی کارشناسان ثابت شده، افزایش نرخ ارز به دست دولت و به قصد پرکردن کسری بودجه و مصارف دولت بوده است!
    یعنی بجای صرفه جویی، اخذ ۴۰هزارمیلیارد فرار مالیاتی از توانگران و تغییر برخی ردیف‌های بودجه؛ کسری از جیب مردم برداشته شده است!
    اینبار نیز در کنار سخن از ۱٨میلیون خانوار، از کسری بودجه هم سخن است!
    رئیس دولت در یزد از شرایط بد فروش نفت گفت. ۴۵۰هزار میلیارد بودجه سالانه، فقط ۱۵۰هزارش از مالیات است. ۳۰۰هزار میلیارد مابقی عمدتا باید از فروش نفت تامین شود که شفاف نمی‌گویند تٲمین می‌شود یا نه؟!
    جهانگیری می‌گوید با بودجه بتوانیم حقوق کارکنان را بدهیم خیلی کار کرده‌ایم!
    اما عایدی گرانی بنزین که اندازه‌ای نیست که کسری بودجه‌ای را جبران کند؟!
    یارانه کامل بنزین ۱٨۰هزار میلیارد است و یارانه پنهان کل انرژی حدود هزارهزار میلیارد است. آقای نوبخت نرخ ۳۰۰۰تومانی بنزین را “گام اول” اصلاح خواند. پس ممکن است گا‌م‌های بعدی هم باشد و آن رقم بزرگی برای دولت است.
    – برخی کارشناسان هم در همین عایدی ۳۰هزارمیلیاردی بنزین تردید کرده و معتقدند غیر از یارانه جدید به خانوارها، اقلا ۴۰هزارمیلیارد در ماه عاید دولت می‌شود!(نامه حاجی بابایی)
  1. اینبار شاید حمایت رهبری از مصوبه سران و هزینه از شٲن ولایت، برای بسیاری از مردم اعتمادسازی کند؛ اما خدای نکرده تخلف احتمالی از وعده های دولت، سرمایه اجتماعی برای حکمرانی را بیش از پیش ویران می کند.
  2. اگر دولت واقعا مشکل کسری بودجه دارد و تنها راه هم برداشتن از یارانه بزرگ انرژی است؛ “اعتماد به مردم” بهترین گزینه بود.
    اعتماد به مردم با رو راست سخن گفتن با آنها و طلب کمک شان، ۴۰سال است زیان نداشته؛ اما غافلگیری آنها و رو راست نبودن باآنها لازمه اش اعتماد به دولتی است که تا گرانی ارز سال قبل، خوب عمل نکرده وعملا جیب مردم را خالی کرده است! اینبار هم مصوبه اش را به کل نظام بسته است؛ اگر باز چنان شود اعتماد به همه نظام آسیب جدی تر می بیند.
  3. آقای رئیسی پس از حمایت رهبری، سازمان بازرسی کل کشور را موظف کرد ضمن نظارت دقیق بر محل هزینه کرد درآمدهای ناشی از افزایش قیمت بنزین و ایفای وظایف دولت در جهت جلوگیری از افزایش قیمتها، اجرای کامل تعهدات دولت در برابر مردم از جمله پرداخت به موقع و منظم یارانه‌ها را مستمرا پیگیری نماید تا زمینه برای افزایش اعتماد مردم فراهم شود.
    به همین روال، مجلس نیز میتواند اصلاحیه های لازم را برای مهار تورم وگرانی قهری این مصوبه در دستور کار قرار دهد؛ و فرمایش رهبری وحمایت کلی از مصوبه سران را بهانه بی تحرکی خود قرار ندهد.

محسن قنبریان
۹۸/۸/۲۸

جایی بجز خیابان بگذارید!

تجربه این سال‌ها نشان داده تجمع مسالمت آمیزِ بزرگ منعقد نشدنی است. نهادهای مدنی قوی برای قالب‌گیری و ضمانت تجمعات نداریم. دشمن و نفوذی و زخم‌خورده هم الی ماشاء‌الله داریم که هر مطالبه‌ای را منحرف و هر تجمعی را آشوب کنند!

پس تجمع مسالمت آمیز بیشتر کلمه‌ای سرکاری است و چیزی است که چون منعقد نمی‌شود عملا منع می‌شود!

در مردم‌سالاری موضوعات مهم و عمومی به حسب اهمیت از طریق: “همه‌پرسی”، “طرح سه فوریتی و دو فوریتی مجلس” و “مصوبه هیٲت دولت” پیگیری می‌شود. خواست و اراده عمومی از طریق این روش‌های قانونی اعمال می‌شود.

در کشور ما “همه‌پرسی” که استفاده ابزاری و تبلیغاتی برخی رئیس دولت‌ها شده است و مسائلی مثل نرخ بنزین هم شاید در آن درجه اهمیت نیست.

شورای عالی سران هم مثل یک مجمع تشخیص شده؛ اما با این فرق که” مٶخر” از مجلس و دولت و برای حل اختلاف مجلس و شورای نگهبان نیست؛ “مقدم” بر مجلس و بی‌نیاز از شورای نگهبان است!

از اتاقی برای هماهنگی قوا در جنگ اقتصادی و اینکه نیازمندی‌های آن زودتر در مصوبات دولت و مجلس و نظارت و تعقیب قضائیه درآید؛ به یک مرکز قانونی مصوبه‌سازی رسیده است!

مجلس شورای اسلامی که اقلا براساس قانون اساسی منعی ندارد مصوبه‌ای از آن شورا را در طرحی چکش کاری کند و متخصصان و صاحبنظران بیشتری را در آن تصمیم سهیم کند، به صرف فرمایش رهبری  طرح سه فوریتی و دوفوریتی را به هیٲت رئیسه نمی‌دهد!

برخی بخاطری که هزینه کامل تصمیم گردن رهبری بیافتد و برخی بخاطری که ولایت‌پذیری و ذوب در ولایتشان در چشم طرفداران لک نگیرد!

حالا شما بگویید مردمی که به تعبیر رهبری، “یقینا بعضی از آن‌ها از این تصمیم [گرانی بنزین] یا نگران می‌شوند یا ناراحت می‌شوند یا به ضررشان است یا خیال می‌کنند به ضررشان است، به هر تقدیر ناراضی می‌شوند”، چکار کنند؟!

خیابان بریزند، آشوب می‌شود!  خانه بنشینند، نماینده‌شان در مجلس کاری نمی‌کند چون نمی‌خواهد انگ ضد ولایت بخورد!دولت هم که تصمیمش را اجرا کرده است!

به آقای مجلس بگوئی تو هم قانونی هستی و بازنگری‌ات اگر با کارشناسی باشد رهبری منع‌ات نمی‌کند؛ خودت از “رٲس امور “بودن استعفاء نده؛ جوابی می‌شنوی؟!!

اتفاقا وقتی کارشناسان موافق و مخالف وجود دارند و تکافؤ ادله است رٲی مردم مهمّ‌تر می‌شود و مجلس، نماینده آحاد ملت در همه نقاط کشور است.

حتی به مراجع تقلید هم نمی‌توان گله کرد که چرا چیزی نمی‌گویید؟ شاید شخصیت شما جای هزارها بنشیند و شنیده شود!

چون چند نفر از مراجع هم بیانیه دادند و ملاحظه و بازنگری در طرح را خواستند اما حتی صدا و سیما آنها را انعکاس نداد!

…جایی بجز خیابان بگذارید!

محسن قنبریان
۹۸/۸/۲۶