فوریترها:
- هسته سخت مقاومت در ایران، اعتمادش را به فرمانده کل بیشتر کند، اجازه شک و تردید به خود ندهد. رهبر انقلاب به مبارزه و آرمان پشت نکرده است، حتی با حوثی ها مقایسه اش نکند!
- مقاومت عمومی ملت را گسترش دهد. پیمایش های جامعه ایرانی در مواجهه ها با اسرائیل باید در مسابقه با پیمایش های رژیم صهیونی باشد!
“خوانش ملیِ مقاومت” بعلاوه تحقق فوری تر “سیاستهای اقتصاد مقاومتی” (بخصوص بند۱،۴،۵) راهبرد این بُعد مقاوم سازی است. - بسیج جوانان سوری بدون داشتن حمایت حاکمیتی در سوریه (مثل زمان اسد)، “فن آوری اجتماعیِ” جدیدی می خواهد.
تفکر اخوانی از اول اولویت احیاء خلافت اسلامی داشته و فن آوری اش جوانان مسلمانی را جذب و دست نیروهای بعضاً نفوذی صهیونیزم و آمریکا داده است!
چگونه جوانان معترض سوری بجای هرج و مرج یا حکومت استبدادیِ خواست آمریکا، متوجه مبارزه با اشغال اسرائیل شوند؟! پیشران این مهم چه می تواند باشد و نقش عالمان سنّی جهان اسلام و ایران در آن چیست؟! - حزب الله علیرغم مقاومت مردم جنوب و تمایل ۷۶درصدی آوارگان وفادارش به عدم آتش بس (در فرض عدم آتش بس در غزه)، بخاطر مصالح دیگر و کل لبنان پیشنهاد آتش بس را پذیرفت.
جنگ حزب الله_اسرائیل، تبدیل به توافق آتش بس دولت لبنان_اسرائیل شد؛ دیگر نقض آتش بس با موافقت دولت پاسخ می گیرد!
در عراق مرجعیت تسلیم آمریکایی ها نشد که به انحلال حشد الشعبی فتوا دهد؛ لکن اصل جنگ و صلح و سلاح دست دولت را پذیرفت.
حمایت از هسته های مقاومت لبنان و عراق، ابعاد دیپلماسی بیشتری را طلب می کند.
محسن قنبریان