بایگانی برچسب: s

مقاوم‌سازی مقاومت!

فوری‌ترها:

  1. هسته سخت مقاومت در ایران، اعتمادش را به فرمانده کل بیشتر کند، اجازه شک و تردید به خود ندهد. رهبر انقلاب به مبارزه و آرمان پشت نکرده است، حتی با حوثی ها مقایسه اش نکند!
  2. مقاومت عمومی ملت را گسترش دهد. پیمایش های جامعه ایرانی در مواجهه ها با اسرائیل باید در مسابقه با پیمایش های رژیم صهیونی باشد!
    “خوانش ملیِ مقاومت” بعلاوه تحقق فوری تر “سیاستهای اقتصاد مقاومتی” (بخصوص بند۱،۴،۵) راهبرد این بُعد مقاوم سازی است.
  3. بسیج جوانان سوری بدون داشتن حمایت حاکمیتی در سوریه (مثل زمان اسد)، “فن آوری اجتماعیِ” جدیدی می خواهد.
    تفکر اخوانی از اول اولویت احیاء خلافت اسلامی داشته و فن آوری اش جوانان مسلمانی را جذب و دست نیروهای بعضاً  نفوذی صهیونیزم و آمریکا داده است!
    چگونه جوانان معترض سوری بجای هرج و مرج یا حکومت استبدادیِ خواست آمریکا، متوجه مبارزه با اشغال اسرائیل شوند؟! پیشران این مهم چه می تواند باشد و نقش عالمان سنّی جهان اسلام و ایران در آن چیست؟!
  4. حزب الله علیرغم مقاومت مردم جنوب و تمایل ۷۶درصدی آوارگان وفادارش به عدم آتش بس (در فرض عدم آتش بس در غزه)، بخاطر مصالح دیگر و کل لبنان پیشنهاد آتش بس را پذیرفت.
    جنگ حزب الله_اسرائیل، تبدیل به توافق آتش بس دولت لبنان_اسرائیل شد؛ دیگر نقض آتش بس با موافقت دولت پاسخ می گیرد!
    در عراق مرجعیت تسلیم آمریکایی ها نشد که به انحلال حشد الشعبی فتوا دهد؛ لکن اصل جنگ و صلح و سلاح دست دولت را پذیرفت.
    حمایت از هسته های مقاومت لبنان و عراق، ابعاد دیپلماسی بیشتری را طلب می کند.

محسن قنبریان

مقاومت اجتماعی، خودِ زندگی است!

مقاومتِ اجتماعی یعنی در مقیاس فرد فرد، مقاومت؛ لذا هر نفر، منحصر به فرد است و ماجرای خود را دارد.

 

همه مثل هم، کمپین و تک سایز نیست؛ هیچ کس سیاهی لشکر و بی قصه نیست.

پیرمرد، “طور” خود و بچه و نوه، “جور” خود و زن و دختر “نحوه” خود را دارند؛ حتی دوتایش مثل هم نیست؛ به اندازه آدمهایش قصه دارد.

لذا پر روایت است؛ اینقدر که امپراطوری های رسانه ای نمی توانند همه اش را سانسور کنند!

 

شعار زده و کلیشه ای یا برساختی نیست، هرکس در موقف مقاومت، اقدام خاص آن موقعیت را می کند؛ گاه شُکر گاه شکایت، گاه رَجَز گاه زَجر و…

از اینرو واقعا زیبا و غیر تصنعی است؛ مثل یک بوستان با عطر و رنگهای متعدد و فراوان!

 

پهنایش همه جامعه است، نه صنف و جناح و طیفی خاص؛ حجاب، انتخاب موقف مقاومت شده، اما مثل “عهد تمیمی” هم بینشان پیدا میشود، باز در قامت مقاومت مقابل اسرائیل نه هنجار شکن علیه جامعه!

 

قصه این پیرمرد و دخترکش هم زیبا بود…

محسن قنبریان

 

مطلب مرتبط : غزه از دید تعلّم نه ترحم

مردم چکاره مقاومت‌اند؟!

اول سه تابلوی تاریخی ببینیم:

  1. سقوط بشار اسد و قبلش صدام حسین!
    بشار، به پایگاه روسیه فرار کرده بود اما هنوز برخی در ایران، به اطلاعیه های ارتش اعتماد داشتند! عقب نشینی ها را تاکتیکی می خواندند و منتظر بودند ورق برگردد!
    در عراق هم ارتشی که تا هفته قبل کویت را چند ساعته گرفته بود، مثل ارتش بشار شد!
    سقوط بغداد همه را غافلگیر کرد.
    بی مردم و نامردمی بودن، عامل شکست است! جنگ بشار یا صدام مساله مردم نبود و بالتبع جریان اخبار و راهبردها و یاری اش از آنها نمی گذشت؛ گرچه آنها قربانی اشغال و هرج و مرجش شدند!
  2. فرار سپاه حضرت امیر(ع) در صفین!
    معاویه بر تیری نوشت: “از بنده خیرخواه خدا! شما را آگاه کنم که معاویه می خواهد بند فرات را بر شما بگشاید تا همه غرق شوید! پس مراقب باشید”! و پرتاب کرد.
    تیر را یک نفر دید و دست به دست چرخید، شایع شد و جان گرفت. همزمان معاویه ۲۰۰کارگر را به کمرگاه رود فرات فرستاد تا با بیلها و زنبیل ها برای فریب حفاری کنند!
    تیر به حضرت امیر(ع) رسید فرمود: “هشیار باشید این حیله ای که معاویه بدان پرداخته نه درست است نه قابل انجام؛ او می خواهد شما را از جای [استراتژیک تان] براند! نادیده اش انگارید!”
    سپاه فریب صدای حفاری خورد و موقعیت را رها کرد؛ طوری که امیر(ع) هم ناگزیر شد با آخرین دسته به جای مرتفع برود! “(وقعه صفین ص۱۹۰)
    نظام علوی، مردم پایه بود؛ اما به تعبیر خود حضرت: “کَأَنَّنِی الْمَقُودُ وَ هُمُ الْقَادَهُ” (گویی من پیرو و آنها پیشوایند)!
    در این فضا مرجفون برنده اند! اتفاقی که در لیله الهریر و فردایش قرآن بر نیزه زدن بیشتر کارگر شد!
  3. شیرینی بدر صغری و مرجفون مدینه!
    مشرکان پس از پیروزی در اُحد با مسلمانها قرار جنگی دیگر کنار بازاری فصلی گذاشتند که بدر صغری نام گرفت. مسلمانها در حال آماده شدن بودند اما ابوسفیان آماده نبود. خشکسالی را بهانه کرد و بخاطری که مسلمانان جسور نشوند خروجی دو سه روزه از مکه کرد. نُعیم بن مسعود اشجعی را ۲۰شتر جایزه داد تا مسلمانان را منصرف کند. او با رجفه و شایعه آمد و به اصحاب گفت ابوسفیان همه را جمع کرده و اینبار متفاوت از قبل سراغتان می آید! خارج نشوید که جز فراری کسی نجات نمی یابد ! خانواده هایتان کشته می شوند و…
    بین یاران گشت و گفت تا رعب و وحشت افتاد و آنان از رفتن اکراه یافتند !(المغازی ج۱ص۳۸۶)
    رسول الله تهدید را خنثی کرد که: حتی اگر تنها باشد می رود!
    تهدیدها و رجفه ها با ازدیاد ایمان مومنان جواب گرفت(۱۷۳آل عمران) در مقابل شبکه مرجفون تهدید شدند(۶۰احزاب)
    خروج شیرین مسلمانان بدون جنگ، ۸روز در بازار فصلی به تجارت گذشت!

چگونه الگوی سوم ساخته شد؟!

عناصرش در این دو آیه است:

  1. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ…!(۷۱نساء)
    آیه خطاب به همه مردم است نه فقط فرماندهان و اولی الامر.
    حِذْر، بیداری و آماده باش و مراقبت همه جانبه در برابر خطر است. گاه برای ابزارِ برحذر شدن(اسلحه) هم به کار می رود؛ اما خودش بمعنای اسلحه نیست؛ چنانچه در آیه۱۰۲ همین سوره باز دستور می دهد: جایی(مثل نماز) که اسلحه زمین می گذارید هم حذرتان را داشته باشید! (…أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَکُمْ وَخُذُوا حِذْرَکُمْ…).
    از خبر دیده بانی تا ارائه تحلیل از آرایش صحنه، بیان درس و عبرتها تا پیشنهاد راهبرد مقابله درست و هرچه مثل اینهاست “اگر در مسیر ماندن و مقاومت” باشد، همه از مصادیق خُذُوا حِذْرَکُمْ است؛ و #مقاومت_مردم_پایه می سازد؛ لذا پیامبر می شنید، در راهبردها مشورت می گرفت که: در شهر بجگنیم یا بیرون؟! مسلمان عادی مشورت می داد که: خندق بکنیم! و…
    نمونه اول این را ندارد! کنار نهادن مردم از اینجا شروع می شود!
  2. وإِذا جاءَهُم أَمرٌ مِنَ الأَمنِ أَوِ الخَوفِ أَذاعوا بِهِ ۖ وَلَو رَدّوهُ إِلَى الرَّسولِ وَإِلىٰ أُولِی الأَمرِ مِنهُم لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَستَنبِطونَهُ مِنهُم …﴿۸۳ نساء﴾
    و هنگامی که خبری از امن یا ترس به آنها برسد، آن را شایع می‌سازند؛ در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرت تشخیص کافی دارند- بازگردانند، از ریشه‌های مسائل آگاه خواهند شد…
    در مذمت منافقین و ضعاف مومنین است که خبری(خوب یا بد) از میدان را پیروزی یا شکست تلقی و ترویج می کنند و “قصد تضعیف روحیه دارند”. ترویج اخبار اثبات نشده، اتهام پراکنی بی اساس، بزرگ نمایی توان دشمن، تحقیر خودی و رد نکردن به اولوالامر، تابلوی دوم را می سازد.
    پیروزی یا شکست به جمع بندی میدان و راهبردهاست که کار اولی الامر است.
    کار اولی الامر در این حوزه، استنباط است. “نَبَط” اولین آب استخراج شده از چاه است و استنباط یعنی خارج کردن قول از حالت ابهام و رساندن به مرحله تمییز و تعیین.

ولیّ امر و مردم، مدار مقاومت اند؛ هردو!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۹/۲۶