بایگانی برچسب: s

جزوه‌ی اقتصاد مردمی منتشر شد

پیوست ارائه حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان در دوره ی کشف الاسرار

سرفصل ها

  1. اقتصاد مردمی در نگاه امام خمینی
  2. اقتصاد تعاونی در نگاه مقام معظم رهبری
  3. ظرفیت قانون اساسی در اقتصاد مردمی
  4. سخنرانی شهید بهشتی با موضوع تعاونی ها
  5. سیاست های اجرایی اصل ۴۴ قانون اساسی بخش تعاونی ها
  6. مقاله حجت الاسلام قنبریان پیرامون تعاونی ها

دریافت جزوه‌ی اقتصاد مردمی | حجم : ۱۳ مگ

با تشکر از تشکل طلبگی ربیون

سخنرانی / ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان با عنوان «ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی» در مورخه ۱۱ تیرماه ۱۴۰۰ منتشر می‌شود.

دریافت سخنرانی «ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت جزوه «ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی»

سه توضیح بر فرمایش شهید بهشتی:

فرمایش شهید بهشتی:
«ضرورت تشکیلات اسلامی اصیل و ضرورت اینکه در طول رهبری باشد نه در عرض آن. این تشکیلات باید تحقق بخشنده نظام امامت و امت باشد، چون نظام اسلامی ما، نظام امت و امامت است؛ نه اینکه معارض امامت باشد» (ص۲۲۶)
«این تشکّل باید در طول امامت باشد نه در عرض آن. مجموعه سامان یافته ای از انسان های معتقد به امامت و امامِ وقت که در رابطه با امام وقت، هرنوع توضیح و تذکر و نصیحت دلسوزانه را عمل کنند، رودربایستی به کار نبرند. به حکم تعهد الهی، هرچه به نظرشان می رسد به امام بگویند؛ اما در هر مورد امام تصمیمی بگیرد، آن را مخلصانه و دلسوزانه اجرا کنند، نه اینکه در مقابلش بایستند» (ص۲۳۶و۲۳۷)
«انتقاد بر امام، تذکر به امام، نصیحت به ائمه مسلمین، که اصلا واجب است…در نهج البلاغه از علی(ع) نقل می کند که آن حضرت از مردم می خواهد که از او انتقاد کنند وبه او تذکر دهند؛ اما همانوقت که انسان تذکر می دهد، می داند که تذکر می دهد ولی تصمیم گیری با کیست؟ با رهبر است» (ص۲۳۴)
«ما بیش از آقای بنی صدر و آقای بازرگان با امام سرمسائل اداره جمهوری اسلامی بحث کرده ایم، خیلی آزادتر. این را خود آقای بازرگان هم می گفتند… ما هنوز همان رابطه طلبگی را با امام حفظ کرده ایم؛ اما در پایان وقتی ایشان تصمیمی گرفتند، دیگر با ایمان اجرا می کنیم» (ص۲۳۵) [گزیده ای از صفحات حزب جمهوری اسلامی؛ گفتارها، گفتگوها، نوشتارها]

  1. تشکیلات و احزاب در طول ولایت نه در عرض آن:
    در طول ولایت، یعنی خود و تشکیلات را در راستای طرح و اراده کلی ولیّ جامعه تعریف کردن و تلاش برای تحقق بخشی به نظام امت و امامت ؛ در عرض یعنی من یکی رهبری هم یکی!
  1. گاه بشکل فردی و خصائص اخلاقی بروز می کند. شهید بهشتی در همین صفحات در تفاوت مثل خود با مثل بنی صدر و بازرگان می گوید: «ایشان[بنی صدر] در نوار گفتند:”من بزرگترین اندیشه معاصرم!” بعد هم با یک فاصله گفتند:”این کتاب تضاد و توحیدی که من نوشته ام، بزرگترین اثر قرن است!” خوب کسی که اینقدر خود بزرگ بین است در راستای امامت قرار می گیرد؟! این در طول امام قرار می گیرد؟! نه این در عرض امام قرار می گیرد» (همان ص۲۳۴)
  2. گاهی هم بشکل نظریه، تشکیلات و احزاب در عرض ولایت تئوریزه می شود:
    پس از رحلت امام مردانی از جمهوری اسلامی، ولایت فقیه امام را منحصر به فرد و از مجموع خصائص او و رهبری کاریزماتیک دانستند؛ نه ولایت فقه و عدالت. لذا برای راهبری توده، به جامعه مدنی “در عرض رهبر” قائل شدند. جامعه مدنی و مجموعه احزاب و مطبوعات و… در این تئوری الزاما تحقق بخشنده نظام امامت و امت نیست و در عرض آن است! (برای تفصیل دراینباره کتاب هفت موج اصلاحات دکتر حمید پارسانیا را بخوانید).
  • تعهد اسلامی
    طرح و اراده کلی شایسته ترین رهبر هم با بحث و نقد، پخته تر و بی نقص تر می شود؛ و ذیل آن شدن را آسانتر و نجات بخش تر می کند.
    شهید بهشتی خیرخواهی، تذکر و نقادی رهبران جامعه را اگر مخلصانه و دلسوزانه باشد، عین تعهد به خداوند و اسلام و حقیقت می داند. نامه انتقادی او و یارانش به امام یک نمونه از سبک ولایت پذیری خردمندانه اش بود[۱]. این قسمت از منظومه تفکری ایشان، قسمت قبل را تکمیل می کند.
    در اینجا هم تفکری هژمونیک، نقد، درون پیروان ولایت را تقبیح و ذوب شدن در ولایت را بیشتر رایج می کند. نا پخته تر ها از انگاره عصمت و عصمت استراتژیک رهبری می گویند؛
    بعضی ائمه جمعه مشهور گرچه از عصمت نمی گویند اما کسانی که با انکار عصمت رهبری، نقدی کنند را “یا دیوانه! یا دشمن و در صدد قدرت یابی و یا ابزار دشمن برای هدف قرار دادن ستون خیمه نظام و سرجمع رویارویی با پیغمبر(ص)” خطاب می کنند[۲]
    در حالیکه خود رهبر انقلاب هرگز چنین نسبتی با امام نداشته و ذوب در ولایت را بی معنا می خواند[۳]. صراحتا می گویند: «من به شما عرض بکنم، هیچ نظر کارشناسی ای که مخالف با نظر این حقیر باشد، مخالفت با ولایت نیست؛ از این واضح تر؟! من استالین نیستم که بنشینم یک سری حرف بزنم بعد عده ای را بیاورم بنشینند آنها را تئوریزه کنند[۴]» (۹۱/۵/۱۶)
    آن نگاه سنگین علیه بررسی و نظر کارشناسیِ مغایر نظر رهبری غیر از تملق، ولایت گریزی های مضحک و نقاشی شده ای را هربار در جبهه انقلاب نمایش می دهد مثلا برخی موافقان طب اسلامی و ضد پزشکی مدرن و واکسیناسیون، چه جهد بلیغی(!) می کنند تا عمل واکسن رهبری را خطا و در عین حال ایشان را مصون از خطا نگه دارند! درباره پروتکلهای کرونا و عزادری و زیارت هم همین را شاهد بوده ایم!
    اما در مقابل نقد اصل سیاستهای۴۴ توسط یک استاد اقتصاد اسلامی(حسن سبحانی) با همه وزان و سابقه ولایی اش را کافی در طرد او یا احیانا رد صلاحیتش می دانیم!
    بهشتی کنار آن ذیل ولایت و در طول ولایت تعریف کردن خود و تشکیلات به این تعهد اسلامی درقبال حقیقت و واقعیت هم سفت معتقد بود.
  • تأدب اسلامی
    تکه دیگر منظومه تفکر او این است که تذکر و نقد و بررسی اش با رهبری همراه با تأدب اسلامی است. یعنی موهم تضعیف و خودنمایی نیست. حتی اگر علنی باشد، از جنس مباحثات طلبگی است. در همین صفحات یادشده از مباحثه و مناقشه سر درس آیت الله بروجردی مثال می زند که در عمل با وجود اشکالات طلبگی، به فتوای او عمل می کردیم!
    بعد تصریح می کند در جمع بندی و تصمیم این رهبر شایسته و منتخب است که تصمیم می گیرد و ما با ایمان عمل می کنیم.
    اینجا نیز برخی بنام آزادی نقد و بررسی، به تضعیف و نافرمانی عملی روی آوردند!
    از مصاحبه با بیگانگان تا اردو کشی خیابانی و مخالفت عملی، نقد و تذکری که بهشتی می خواست را شرطی کرد. این افراط، در شکل گیری تفریطی که بیان شد بسیار موثر واقع شد!

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۴/۶

[۱] http://tarikhirani.ir/fa/news/1420

[۲] http://alamolhoda.info/post/1959

[۳] https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?id=3235&nt=2&year=1383&tid=1031

[۴] https://eitaa.com/Jahade_tabeini/7220

کار ورزی:

ای کاش مخاطبان فرهیخته این تقسیم بندی منطقی و اسلامی شهید بهشتی را بمثابه یک فرم ارزشیابی برای وقایع و تصمیمات حکومتی سالهای جاری قرار دهند و در سالگرد آن شهید مباحثه‌اش کنند:

  1. برای تمنیّات برخلاف ارزشهای اسلامی که نباید دچار عوام فریبی شد، مثالی سراغ دارید؟!
    آنچه حول و حوش حجاب می گذرد و برخی مسئولان، روحانیون و شخصیت ها را منفعل کرده و برخی را تا مرز عدم وجوب هم برده، مثالی از این قسم نیست؟!
  2. برای تمنیّاتی که ناسازگار با قوانین اسلام نیست اما مسئولان آنرا مصلحت مردم ندیده‌اند نمونه سراغ دارید؟!
    در اینجا به نظر شهید بهشتی، اول باید مسئولان نظرات خود را با مردم در میان بگذارند و اکثریت را پذیرای آن کنند!
    آیا مصوبه بنزینی و حوادث خونین و شکاف اجتماعی بعد از آن مثال روشنی از نقض این آموزه نبود؟!
    آیا مصاحبه های سخنگوها(دولت و شورای نگهبان و قضاییه و…) اقناع اکثریت دارد یا تکرار کلیشه ها؟!

اگر روشنگری مسئولان(!) سودمند نیافتاد، شهید بهشتی رعایت سه نکته در تصمیم گیری را لازم می داند:

الف) رعایت خواست مردم، خود مصلحتی پرارزش است که پیوند قلبی میان مردم و حکومت را تقویت می کند باید مقایسه کنند آیا آن مصلحت درخواستی مسئولان، واقعا از این مصلحت پیوند مردم با حکومت ارزشمندتر است؟!

در این مورد نمونه و مثال سراغ ندارید؟!

به تجربه گذاشتن مذاکره با آمریکا توسط رهبر انقلاب برای نسل معاصر(که شعار انتخاباتی کاندیدای ۹۲و۹۶ بود)، یک نمونه از این نبود؟!

رعایت خواست و انتخاب مردم ارزشمند تر از معطل شدن ۸ساله در برجام و عهد شکنی های آمریکا نبود؟!

ب) مسئولان باید یاد داشته باشند که قدرت تشخیص مردم مکتبی در مسائل سرنوشت سازشان، بسیار زیاد و از تشخیص افراد معدود مسئول، به واقعیت و حقیقت نزدیکتر است.

آنچه از صحنه نهایی رقابتهای انتخابات۱۴۰۰ مردم فهمیدند را تخطئه کنیم؟!

حتی اگر همین آرایش نهایی مصلحتشان بود(!) آیا مثالی برای این مورد نبود؟!

البته همه اجزای دخیل گفتند مصلحت نسنجیده و مُرّ قانون رعایت کرده‌اند[۱]!

 اما آیا اقلا از قضا و عملا تشخیص افراد معدودِ مسئول[ولو قانونی] جای تشخیص مردم مکتبی در مسائل سرنوشت سازشان ننشست؟!

آیا نمی شد با تشخیص مردم همین نتیجه را گرفت؟!

ج) تصمیمات برخلاف خواست مردم -هرچقدر موافق با مصلحت آنها باشد- در مقام اجرا با دشواری رو برو میشود؛ بنابراین عملاً تامین مصالح واقعی مردم میسّر نیست!

در سیاستهای اقتصادی و مالیاتی و بورس و… مثالهای متعدد می توان برای این مورد جست!

  • در این مثالها متوقف نشوید…!

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۴/۳

[۱] امام خمینی در ۱۱شهریور۶۳ در دیدار با شورای نگهبان در چند خط سخن بیش از سه بار “توجه به افکار عمومی”، “انتزاع اجتماعی از کار آنها” و “قضاوت همگانی” درباره عملکرد شورا را گوشزد کردند(ر.ک: صحیفه امام ج۱۹ص۵-۴۲)
شورای نگهبان و خودش / شورای نگهبان و مردم

به خاطر بهشتی!

⛔️ شکنجه، نگرانی بهشتی!

? اسماعیل بخشی از کارگران بازداشتی نیشکر هفت تپه نامه ای در فضای مجازی منتشر و از بازداشت ۲۵روزه خود توسط وزارت اطلاعات و شکنجه جسمی و روحی خود و یک خانم توسط بازجوها نوشت!
? نشر نامه در فضای مجازی دیروز موجب پرسش از سخنگوی قوه قضائیه شد. امروز هم واکنش رئیس قوه قضائیه را در پی داشت: “به دادستان محترم کل کشور دستور می دهم که همین امروز با تشکیل هیئتی مستقل و اعزام این هیئت به منطقه موضوع را مورد بررسی قرار دهند”(فارس)
? مثل این نامه در سالهای قبل هم از برخی بازداشتی ها منتشر شده بود. این نامه ادله قوی تری همراه خود نداشت و طبق اصل۳۸ قانون اساسی هیچ کس برای شکنجه استثناء نیست.
چرا با بقیه آن ادعاها چنین نشد؟!
آیا واقعا این هیأتها و کمیته ها که در مسائل مشابه زیاد تشکیل می شوند، جوابی قانع کننده به افکار عمومی می دهند؟!
آیا رئیس محترم قوه قضائیه و هم وزیر اطلاعات، کنونی ها و سابقین و اسبقین یک محاسبه سرانگشتی کرده اند این نامه ها، گزارشها، فیلمها و مصاحبه ها -دروغ یا راست- چه تخریب عجیب و مهلکی در افکار عمومی انجام داده است؟!
آیا دلیل تلقی به قبول مخاطبان مجازی، چیزی جز اخبار متکثر و نامه ها و گزارشهای متعدد راست یا دروغ است؟!
چه خسارتی از این بدتر که صواب یا ناصواب درصد بالایی از جوانان پذیرفته باشند در بازداشتهای جمهوری اسلامی (بخصوص سیاسی) اذیت و شکنجه و فحش و…است؟! واقعا چه مظلومیتی از این برای انقلاب و جمهوری اسلامی بالاتر است؟!
آیا جرم کسانی که سال۸۸ ادعاهای شنیع تر کردند و ثابت هم نکردند در ساخت این ذهنیت قابل بخشش است؟!
? اینبار فضای مجازی اثر کرده است؟!اگر اینجور است که ابزار خوبی برای مطالبه و تحقق آرمانهاست!
یا اینکه رویکردی تغییر کرده است؟!
? تا اینجا(وعده تشکیل هیأت مستقل و…)معجزه ای صورت نگرفته است کاش اینبار اثری عملی و جدی و بازدارنده در پی داشته باشد .
اصل عدم “هرگونه” شکنجه در قانون اساسی یادگار مجاهدتهای علمی شهید بهشتی و بهترین مجتهدان این کشور است که باید به مرّش عمل و به هیچ قیمتی کوچکترین تخطی ای

محسن قنبریان
۹۷/۱۰/۱۷