برشی از جلسه اول درس گفتار نظام اقتصادی در اسلام
برشی از جلسه اول درس گفتار نظام اقتصادی در اسلام
نظام اقتصادی اسلام دارای یک زیربنای حقوقی است که «جهتِ حرکت» این نظام را مشخص میکند. در ادبیات شهید مطهری و شهید صدر، جهت همان «مکتب اسلام» است.
یکی از اساسیترین مبانی این نظام حقوقی از منظر شهید بهشتی، «اصالت کار» در برایر «اصالت سرمایه» و تبعی بودن انواع تملیکها مانند هبه و ارث و… نسبت به کار است.
کار به دو صورت مستقیم و غیر مستقیم یعنی حیازت و صناعت متبلور میشود، لذا طبق این مبنا منابع طبیعی که به مثابهی مواد اولیه بسیاری از امور است، تحت مالکیت هیچکس قرار نمیگیرد، مگر به وسیله حیازت و یا صناعت.
این مبنای مهم در نظام حقوقی مولد یک بنای اساسی دیگر به نام مالکیت خصوصی است. در واقع کار مستقیم و یا غیر مستقیم منشا ارزش و مالکیت میگردد. حال سؤال مهم این جاست که «آیا این مالکیت خصوصی همان مالکیت آزاد سرمایهداری است که هیچ قیدی ندارد؟»
نگاه مرحوم شهید بهشتی این است که محدودهی «مالکیت خصوصی» افراد تا آنجایی است که ضرری برای دیگر آحاد جامعه نداشته باشد و اگر تعارض بین مالکیت فرد و مصالح جامعه پیدا شد، مصلحت جامعه نسبت مالکیت فرد ارجحیت دارد.
از این اصل حقوقی مهم اصل دیگری استفاده میشود که حکومتی که نمایندهی جامعه باشد، نسبت به تمام اموال شخصی در جهت مصالح ضروری جامعه، بر شخص مالک حق تقدم دارد.
نوآوری شهید بهشتی در این اصول حقوقی ایجاد پیوند وثیق بین اقتصاد و سیاست با اجتماع و جمهوریت است. زیرا مالکیت خصوصی مقید به مصالح عمومی جامعه است و حق تقدم حکومت بر مالکیت خصوصی افراد مشروط بر این است که برآمده از جامعه باشد و در چارچوب مصالح جامعه عمل کند.
برشی از جلسه اول درسگفتار نظام اقتصادی در سلام
«با توصیه پزشکان، حادثه انفجار حزب را به آقا نگفته بودیم تا اینکه وقتی کمی بهتر شدند متوجه شهادت آقای بهشتی شدند. از آن روز هر وقت شعار “ایران پر از بهشتیه” از تلویزیون پخش میشد؛ آقا از فرط ناراحتی می گفت: خاموش کنید آن را، ایران هیچ وقت فردی چون بهشتی را نخواهد دید.»
روایت محافظ رهبر انقلاب از روزهای پس از ترور ایشان
پ.ن:
شهید بهشتی متفکر صاحب مبنایی بود که غیر از تولید اندیشه از دانش های اصیل اسلامی، آنرا با برنامه و تحقق هم تعقیب می کرد. نه صرفاً کتابخانه ای بود و نه عمل زده و بی مبنا!
محسن قنبریان
شهید آیت الله بهشتی:
کارگران! کشاورزان! تحصیلکردههای برومند و علاقهمند به اسلام!
تز اقتصادی ما برای بیرون بردن جامعه از بن بست فقر و محرومیت این است که دولت جمهوری اسلامی در برابر هر انسانی که میخواهد کار مولّد انجام بدهد، وظیفه دارد «سرمایه و ابزار کار» فراهم کند تا در اختیار او باشد.
گزاف نیست اگر گفته شود که آیت الله بهشتی از معدود عالمان دینی معاصر است که با اشرافی که در ابواب فقهی و مباحث قرآنی از یک سو و آشنایی عمیق با روابط اقتصادی موجود جوامع انسانی نوین از دیگر سو داشت، با ارائهی مباحث مختلف، تلاشی در خور توجه در راهگشایی نظری و عملی به سوی ترسیم و تبیین نظام اقتصادی متناسب با ارزشها و معیارهای اسلامی کرده است. مدرسهی نگاه با رسالت بازخوانی و خوانشی نو در آثار متفکرین اسلامی در نظر دارد تا با بازخوانی کتاب « نظام اقتصادی در اسلام _ مباحث نظری» اثر شهید بزرگوار آیتالله بهشتی، زمینهی آشنایی علاقهمندان به مباحث اقتصاد اسلامی و نظام اجتماعی اسلام را فراهم کند.
زیربنای نظام اقتصادی اسلام
تاملاتی پیرامون مفهوم قسط و عدل
حالات سرمایه
کار جمعی در اسلام
استاد: حجتالاسلاموالمسلمین قنبریان
تعدادجلسات: ۳ جلسه ۹۰ دقیقهای
شروع: ۴ تیرماه
این دوره به صورت حضوری و مجازی در ۳ جلسه ۹۰ دقیقهای برگزار میشود.
محل برگزاری دوره: قم، بلوار الغدیر، کوچه۱۰، ساختمان مفید، طبقه ۴، مدرسه تفکر و نوآوری نگاه
از ۴تیرماه، یکشنبه ها به مدت ۳ هفته ساعت ۱۷
قرآن با صراحت مى گوید، مردم باایمـان، مـردان و زنــان باایمــان، پشــت و پنــاه اجتمــاعى یکدیگرنــد.
«والمؤمنون والمؤمنات بعضـهم اولیـاء بعـض» (توبه/۷۱)
بـراى اینکه خصلت انسان این است که در جامعه نمى توانـد تنهـا زنـدگى کنـد. همکـارى و تعـاون در راه تـأمین نیازهاى گوناگون اجتماعى، از نیازهاى جارى متعارف گرفته تا ایجاد جامعه اى که سیاست و اقتصـاد و نظـام ادارى سالم داشته باشد، همه داخـل در دایـره بعضـهم اولیاء بعض است؛ نه تنها براى مردان، بلکه حتى بـراى خانمها؛ نه تنهـا بـراى آقایـان و خانمهـا، بلکـه بـراى بچه ها. باید براى پسران و دختران برنامه هایى تهیه کرد تا حس نکنند به حکم ایمان و به حکم پایبندى به دین از مواهب زندگی کلا محروم می مانند[۱].
پ.ن: روی دیگر این پشت و پناه اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر متقابل همگانی است.
محسن قنبریان
[۱] شهید بهشتی/ موسیقی و تفریح در اسلام ص۳۲
نه فقط بخاطر “مداد العلماء افضل من دماء الشهداء”! به جهتی دیگر…
بعضی قائل اند: کاش مطهری و بهشتی شهید نشده بودند!
قصدشان این است که بودن آن دو در کنار نادر مصلحانِ انقلابی بازمانده(مثل رفیقشان آیت الله خامنه ای و…)، طرح نوی انقلاب اسلامی را در همه ابعاد محقق می کرد!
اما به نظر بنده: خوب شد که شهید شدند! نه بخاطر اینکه از تخریب ها و کارشکنی ها راحت شدند!
واقعاً خطا بر قلم صنع نرفت!
آن نادر مصلحانِ اصیل اگر می ماندند در “فکر” و “عمل” چه می شد؟!:
– “به لحاظ فکری”، به نظرم الزاماً فکر رقیب خود در دو قطب “حوزه” و “دانشگاه” را منزوی نمی کردند!
ای بسا خود به اتهام هایی از حوزه و به اتهامات ضدش از تحصیلکردگان رانده می شدند!
مواجهه با مطهری در حوزه سنتی و حسینیه ارشادِ روشنفکران شاهد این پیش گویی است! کمی از آراء بهشتی را در کلاس های درس بخوانید و واکنش استاد و شاگرد را ببینید!
– “به لحاظ عملی” هم خدای نکرده اگر دچار رسوب و سایش برخی هم دوره ای های زندان دیده خود می شدند، چه می کردیم؟! رسید عصمت که نداشتیم!
اما شهادت، خصلت ذاتی ای و وعده ای الهی دارد: حیات همیشگیِ شهید!
– حیات هم در انسان دو رکن دارد: درک و اندیشه/ تحرّک و عملکرد.
پس شهادت اینها، حیات “درک آنها” و “سبک عمل آنها” از دین و زمانه را به جامعه انقلابی ارمغان داد!
اگر روزی مصلح انقلابی شدیم قدر این ارمغان را می یابیم؛ و الا صرف شهید دوستی و مزار گردی، زنده ی آنها را ترجیح می دهد!
شهادتتان “مبارک”! رزقنااللهم
محسن قنبریان
پیوست ارائه حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان در دوره ی کشف الاسرار
سرفصل ها
با تشکر از تشکل طلبگی ربیون
سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان با عنوان «ولایت فقیه؛ جمهوریت سیاسی، عدالت اقتصادی در اندیشه شهید بهشتی» در مورخه ۱۱ تیرماه ۱۴۰۰ منتشر میشود.
فرمایش شهید بهشتی:
«ضرورت تشکیلات اسلامی اصیل و ضرورت اینکه در طول رهبری باشد نه در عرض آن. این تشکیلات باید تحقق بخشنده نظام امامت و امت باشد، چون نظام اسلامی ما، نظام امت و امامت است؛ نه اینکه معارض امامت باشد» (ص۲۲۶)
«این تشکّل باید در طول امامت باشد نه در عرض آن. مجموعه سامان یافته ای از انسان های معتقد به امامت و امامِ وقت که در رابطه با امام وقت، هرنوع توضیح و تذکر و نصیحت دلسوزانه را عمل کنند، رودربایستی به کار نبرند. به حکم تعهد الهی، هرچه به نظرشان می رسد به امام بگویند؛ اما در هر مورد امام تصمیمی بگیرد، آن را مخلصانه و دلسوزانه اجرا کنند، نه اینکه در مقابلش بایستند» (ص۲۳۶و۲۳۷)
«انتقاد بر امام، تذکر به امام، نصیحت به ائمه مسلمین، که اصلا واجب است…در نهج البلاغه از علی(ع) نقل می کند که آن حضرت از مردم می خواهد که از او انتقاد کنند وبه او تذکر دهند؛ اما همانوقت که انسان تذکر می دهد، می داند که تذکر می دهد ولی تصمیم گیری با کیست؟ با رهبر است» (ص۲۳۴)
«ما بیش از آقای بنی صدر و آقای بازرگان با امام سرمسائل اداره جمهوری اسلامی بحث کرده ایم، خیلی آزادتر. این را خود آقای بازرگان هم می گفتند… ما هنوز همان رابطه طلبگی را با امام حفظ کرده ایم؛ اما در پایان وقتی ایشان تصمیمی گرفتند، دیگر با ایمان اجرا می کنیم» (ص۲۳۵) [گزیده ای از صفحات حزب جمهوری اسلامی؛ گفتارها، گفتگوها، نوشتارها]
مطالب مرتبط:
محسن قنبریان ۱۴۰۰/۴/۶
[۱] http://tarikhirani.ir/fa/news/1420
[۲] http://alamolhoda.info/post/1959
[۳] https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?id=3235&nt=2&year=1383&tid=1031