بایگانی برچسب: s

سخنرانی/ ما و اربعین، ما و فلسطین

سخنرانی گرامیداشت شهید هنیه و بدرقه کاروان اربعین دانشجویی

هیات های دانشجویی دانشگاه های تهران/ دانشگاه شریف / ۲۳ مرداد ۱۴۰۳

حجت الاسلام و المسلمین قنبریان

 ما و اربعین!

  • جمله ای عجیب در زیارت اربعین جابر:
    والله لقد شارکناکم فیما دخلتم فیه!
  • شبیه اش در خطبه۱۲ نهج البلاغه
  • تعجب عطیه و پاسخ جابر
  • کدام زائر؟!

ما و فلسطین!

  • نجات فلسطین برای شیعیان از اول اسلامی و با پرچمداری علمای تشیع متولد شد!
  • به خلاف جهان عرب که اول ناسیونالسیتی بعد چپ گرایی و آخر اسلامی شد!
  • از شرف الدین تا آیت الله محمد حسین آل کاشف الغطاء
    – پاسخ به استفتای محمد صبری عابدین آموزگار حرم شریف قدس
    – تحریم فروش اراضی به یهود / فروش جنگ با اسلام/ فروشنده خارج از دین و جزء کفار/ لزوم ترک معاشرت با زنده و مشایعت مرده آنان!
  • تجمع علمای نجف زیر قبه امیرالمومنین(ع) و مذاکره برای فتوای جهاد نجات فلسطین!
  • یادداشت سید ابوالحسن اصفهانی برای سفارت ایران در بغداد
  • تا کاشانی و نواب و ثبت نام برای اعزام به فلسطین و تا نهضت امام خمینی

سابق بر این در جنگ ده ساله با استعمار روس کاشف الغطاء شهید آن را مثل شهید کربلا خواند!

جابر برای زیارت اربعین مثل احرام یک لباس را ازار و یک لباس را ردا کرد(ثم اتّزر بازار و ارتدی بآخر)!

دانلود سخنرانی «ما و اربعین، ما و فلسطین» | “دانلود از پیوند کمکی

حاشا که “قلق الوضین” باشیم!

مساله اول جهان اسلام غزه است. الان اولویت ایران، عزم عمومی در مواجهه با اسرائیل برای خوانخواهیِ مهمان عزیز و حفظ شرف و عزت خود است. هر خبر و پردازشی که توجه را از این عزم بکاهد از مصادیق واضح بی ملاحظه گی و موقعیت ناشناسی است.

 

اشتباه نشود نه مساله رعایت کرامت متخلف بی اهمیت است نه مساله لعن و تکفیر این و آن! و…

 

اما آیا این مساله ها از ماجرای وصایت و امامت بلافصل حضرت امیر(ع) مهمتر است؟!

 

حضرت امیر وقتی لشکر برای جنگ با حزب اموی برد، یکی از قبیله بنی اسد آمد و پرسید:

چگونه شما را از مقام امامت کنار زدند در حالیکه از همه به آن سزاوارتر بودید؟!

حضرت به او جواب تندی داد:

یَا أَخَا بَنِی أَسَدٍ، إِنَّکَ لَقَلِقُ الْوَضِینِ، تُرْسِلُ فِی غَیْر سَدَدٍ!

“وضین” ، تنگ پالان شتر است. “قلق الوضین”، اضطراب و سستی آن طناب است که مانع درست راه رفتن شتر است.

در اصطلاح: کسی که کلام استواری ندارد و  بجا سخن نمی گوید.

“ترسل فی غیر سدد” ؛ آن شتر که پلانش خوب بسته نشده، رها شود معلوم است استواری و استقامت ندارد.

کنایه از اینکه: زبانت را بدون ملاحظه رها می کنی!(خ۱۶۲)

 

تازه سؤال، غلط نبود فقط بی جا بود!

چه رسد به برخورد اشتباه پلیس!

 

در بحبوحه انقلاب، کفر یا ایمان شریعتی یکبار طرح و امام(ره) با سکوت به اهم توجه داد! الان هم بقیه مثل او!

 

همه باید در این موقعیت مراقب باشیم سوژه نسازیم!

رسانه ها باید بیشتر رعایت کنند!

هر “نامساله” یا “بیجا مساله” و “فرعی مساله” را جای پردازش، بنویسند: از اسرائیل چه خبر؟!

 

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۵/۱۸

چند نکته ظریف به دکتر ظریف!

ایشان بعنوان سخنگوی شورای راهبردی کابینه دکتر پزشکیان در رسانه ملی گفتند:

“اگر از اکثریت -حالا ما که در ایران اکثریت اقلیت نداریم[!] ما همه مجموعه هایی هستیم از چیزهای مختلف- [باشند امتیازی ندارند] اگر از ادیان و مذاهب رسمی[!] باشید امتیازی می گیرید؛ اگر از مذهب رسمی(مسلمان شیعی) باشید امتیازی نمی گیرید! بخاطر اینکه می خواهیم امتیازی دهیم تا از اقوام و گروه هایی که امتیاز کمتر داشته اند…”

  1. بر اساس قانون اساسی و مذاکرات آن، ادیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی “تنها اقلیت های دینی شناخته شده اند”(اصل۱۳) و مذاهب دیگر اسلامی(حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی) “دارای احترام کامل” می باشند ولی فقط اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری، رسمی است(اصل۱۲)
    سر کلمه “رسمی” در مشروح مذاکرات بسیار بحث شد و حتی بعضی مختص شیعه دانستن آنرا، انحصار طلبی خواندند!(ص۴۵۹)
    اما پاسخ گرفتند که: “مساله نوشتن مذهب رسمی شیعه، امتیازی برای شیعه نیست؛ بلکه واقعیتی برای جلوگیری از هرج و مرج است”(ص۴۶۴)
    منظور از رسمی بودن را توضیح دادند که قانون گذاری و مطابقت و عدم مغایرت با اسلام بر اساس یک مذهب می تواند باشد. در جایی که اختلاف بین مذاهب هست یک ضابطه لازم است چون قانون متضاد نمی توانیم تنظیم کنیم، یک قانون واحد باید باشد و الگو هم از اکثریت گرفته شده است به همان دلیلی که شما می گویید نظام ما جمهوری اسلامی است برای اینکه اکثریت به آن رای داده اند و غیر مسلمان، اقلیتی است محترم؛ اما نظام جمهوری “اسلامی” است؛ اگر آن اکثریت احترام دارد این اکثریت(شیعه) هم احترام دارد. در آنجاهایی که تفاوتی بین مذاهب هست بعنوان یک ضابطه بعد از بیان اسلام نوشته می شود: مذهب شیعه اثنی عشری است(ر.ک: ص۴۶۲)
    البته همانجا رسمیت مذاهب دیگر فقط در آزادیِ انجام مراسم مذهبی و تعلیم و تربیت دینی بیان می شود. فقه این مذاهب  در “احوال شخصیه” (ازدواج و طلاق و ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه ها رسمیت دارند. در هر منطقه ای که پیروان هریک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، “مقررات محلی” در حدود اختیارات شوراها بر طبق مذهب خواهد بود با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب(اصل۱۲)
    آقای ظریف به این میزان رسمیت محدود توجه نکرده و همه را رسمی می خواند و حتی منکر بودن اکثریت و اقلیت می شود!
  2. پیش نویس اصل۱۱۵ قانون اساسی از جمله شرایط رئیس جمهور را “معتقد به مذهب رسمی و مروج آن” بیان می کرد. قید مروج مذهب تشیع در قانون اساسی قبل از جمهوری اسلامی هم بود.
    مخالفین این قید از جمله کسانی بودند که قید را زاید و تحصیل حاصل می خواندند و می گفتند وقتی اکثریت مردم ایران شیعه اند واضح است رئیس جمهور از آنها و مروج مذهب رسمی خواهد بود (ص۴۶۴و۴۶۵و ۴۶۶/ص۱۷۷۰)
    آنها فکر نمی کردند روزی رئیس جمهوری با تظاهر بیشتر به تشیع و نهج البلاغه و امام حسین(ع) و محرم سرکار بیاید که سخنگوی شورای راهبردی او جای مروج مذهب بودن، امتیاز نداشتن شیعه برای عضو کابینه شدن را طرح کند!
    مقصود از این سنجه را تبعیض مثبت به نفع اقوام و مذاهبی که کمتر امتیاز داشته اند طرح می کند.
    تبعیض مثبت به نفع اقوام و مذاهب(غیر رسمی)، وقتی عادلانه است که اندازه نسبتشان به اکثریت باشد نه اینکه در شرایط مساوی تخصص و تعهد، فرد منتسب به اکثریت(شیعه) مطلقا فاقد امتیاز و اقلیت دارای امتیاز مثبت باشند!
    این در تقابل روشن با ترویج مذهب تشیع است که حتی شرط شاهان ایران در قانون اساسی از مشروطه به بعد بوده است.

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۴/۲۹

آیا اجرای نهج البلاغه در دوره جمهوری اسلامی خوارجی گری است؟

حجه الاسلام قنبریان در واکنشی صریح مطرح کرد؛
آیا اجرای نهج البلاغه در دوره جمهوری اسلامی خوارجی گری است؟

️ما در دوره علی هستیم یا نه آقا؟! اینها تند روی است؟ اینها انقلابی گری مذموم است؟ این راهش آخرش خوارج است؟ اجرای نهج البلاغه خوارجی گری است در دوره جمهوری اسلامی؟

️آیا برگردیم به دوره امام سجاد(ع) که فرمود در کل حجاز بیست نفر ما را نمی شناختند! الآن در آن دوره ایم؟ یا در دوره ای هستیم که یک امت به پا خاسته ای خون داده، آموزه ها را از کتاب ها درآورده و به خیابان ها و کربلای ۵ و کانال کمیل برده است؟! الان این امت می خواهد میوه اش را بچیند، اگر دیر شد این میوه فاسد می شود؛ حالا یکی آمده و می گوید…

️۱۰۰۰ سال چرخیده تا وقت نهج البلاغه شده. وگرنه همیشه وقت وسائل الشیعه بود اما وقت نهج البلاغه نبود!

سلسله جلسات تحلیل و توضیح نامه ۵۳ نهج البلاغه، نامه امیرالمومنین (ع) به مالک اشتر، با تفسیر استاد قنبریان

نه در اندازه این قوم بُود درک علی
آسمان هم به ستوه است ز ادراک علی…

وقتی امیرالمومنین علی (ع)، «مالک اشتر نخعی» از یاران خود را به امارت مصر منصوب کرد، به او فرمانی در قالب یک نامه نوشت. این نامه بی‌تردید از مهم‌ترین اسناد سیاسی حقوق اسلامی است که در آن ویژگی‌های حکومت اسلامی، حاکم اسلامی، حقوق شهروندان، رابطه دولت با شهروند و بسیاری از مسائل دیگر از سوی حضرت بیان و مورد تأکید قرار گرفته است…

تماشا در لینک زیر: تحلیل نامه‌ی ۵۳ نهج البلاغه

در عماریار با خانواده فیلم ببینید.

فلسفه تاریخ

جلوی “دین‌بازها” و سکولاریزم گرایشی را بگیرید | شأن پیش‌ساخته برای روحانیت درست نکنید

حجت الاسلام قنبریان | فلسفه تاریخ

 

برای قضاوت بهتر صوت کامل را اینجا بشنوید!

برای تفصیل درباره دین بازان و نقش آنان در سکولاریزم اینجا بشنوید!

برای تفصیل درباره شان پیش ساخته نداشتن روحانیت اینجا بخوانید! و بشنوید!

در اینباره به این منابع هم رجوع کنید:

رسائل شهید ثانی ج۲ص۷۹۲

حکومت در نهج البلاغه آیت الله خامنه ای

سخنرانی/ مهدویت و پایان تاریخ در نهج البلاغه

چند گزاره کلیدی از مهدویت در نهج البلاغه:

  1. رابطه مستقیم وضعیت دین و وضعیت امام:
    فَهُوَ مُغْتَرِبٌ إِذَا اغْتَرَبَ الْإِسْلَامُ(خ۱۸۲)
    – طلوع اسلام ناب هم مطلع رفع غربت امام است!
    توضیح از خطبه های ۱۴۷و۱۸۷
  2. تصرفات سیاسی اجتماعی امام غائب:
    أَلَا وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَکَهَا مِنَّا یَسْرِی فِیهَا بِسِرَاجٍ مُنِیرٍ وَ یَحْذُو فِیهَا عَلَى مِثَالِ الصَّالِحِینَ، لِیَحُلَّ فِیهَا رِبْقاً وَ یُعْتِقَ فِیهَا رِقّاً وَ یَصْدَعَ شَعْباً وَ یَشْعَبَ صَدْعاً، فِی سُتْرَهٍ عَنِ النَّاسِ لَا یُبْصِرُ الْقَائِفُ أَثَرَهُ وَ لَوْ تَابَعَ نَظَرَهُ(خ۱۵۰)
    – امام غائب فقط مغیث و دارالشفاء نیست…
  3. مهیا شدن قومی از درون آن تصرفات برای ظهور:
    ثُمَّ لَیُشْحَذَنَّ فِیهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَیْنِ النَّصْلَ تُجْلَى بِالتَّنْزِیلِ أَبْصَارُهُمْ وَ یُرْمَى بِالتَّفْسِیرِ فِی مَسَامِعِهِمْ وَ یُغْبَقُونَ کَأْسَ الْحِکْمَهِ بَعْدَ الصَّبُوحِ.( خ۱۵۰)
    – گزارش حدیث لوح از یاران غیبت هم همین است…
  4. استعاره های پرمعنا:
    برای غیبت:
    ضَرَبَ بِعَسِیبِ ذَنَبِهِ وَأَلْصَقَ الاَْرْضَ بِجِرَانِهِ (خ۱۸۲)
    برای ظهور:
    فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ، ضَرَبَ یَعْسُوبُ الدِّینِ بِذَنَبِهِ، فَیَجْتَمِعُونَ إِلَیْهِ کَمَا یَجْتَمِعُ قَزَعُ الْخَرِیفِ (ح۱)
    – شما به آرزویتان می رسید(خ۱۰۰)
    – هوی به دین برمی گردد(خ۱۳۸)

دانلود «مهدویت و پایان تاریخ در نهج البلاغه» | “دانلود از پیوند کمکی

۳۶/ درسهایی از نهج البلاغه

درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سی و ششم/ ۱۱اسفند۱۴۰۲

فراز پایانی (برخی اخلاقیات حاکم و حکمرانی)

  • نفی خودپسندی و حُبُّ الاِطراء (دوست داشتن ستایش مردم)
  • منع از: منت بر رعیت در احسان/ زیاد شمردن کار خود/ تخلف از وعده
  • انجام امور در وقت و موضع خود:
    ترک عجله _ ترک سهل انگاری در وقتش
    ترک لجاجت و اصرار در وقت ابهام _ ترک سستی در زمان وضوح
  • منع از استئثار در آنچه با مردم مساوی است
    و منع از غفلت از آنچه جلوی چشمهاست
    – استئثار از بیت المال خصوصی تا شأن های پیش ساخته!
    – بیان شهید ثانی و آیت الله خامنه ای دراینباره
  • توصیه ها در خویشتن داری
  • توجه به زمانداران عادل قبل و سنت های نیکو و…
  • دعای سعادت و شهادت برای مالک

دانلود سخنرانی «۳۶/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دانلود از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۳۶/ درسهایی از نهج البلاغه

۳۵/ درسهایی از نهج البلاغه

درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سی و پنجم/ ۴اسفند۱۴۰۲

فراز مربوط به خونریزی (عمدی و خطایی) حاکم!

تفکیک سه مساله در سیره حضرت:

  1. اعتراضات
    سیره حضرت در خصوص جواز اعتراضات و بهاء دادن به آن
  2. الهائشات
    وقتی کار به نا آرامی می کشد…
    روایاتی در باب: المقتول لایدری من قتله (کافی ج۷ ص۳۵۴و۳۵۵)
    – هائشات ملحق به این باب: نه قصاص نه عاقله! پرداخت دیه از بیت المال
    – ماجرای اربد
  3. الغارات (حملات تروریستی)
    ملحق به بغی…
    …حتی شُنّت علیکم الغارات (خ۲۷)

دانلود «۳۵/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دانلود از پیوند کمکی

۳۴/ درسهایی از نهج البلاغه

درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سی و چهارم/ ۱۳بهمن۱۴۰۲

فراز مربوط به صلح و معاهده

دو محور این فراز: صلح و مراقبت های نظامی بعدش/ معاهده و لوازمش
اصالت با صلح است یا جهاد؟
دو دسته کفار در آیات ۸و۹ ممتحنه:
۸ ممتحنه در عرصه داخلی: فقهاء به استناد آن صدقه مسلمان بر ذمی، وقف و وصیت بر او را اثبات می کنند
– قابل استفاده در عرصه بین الملل
آیه ۹ همراستا با ۳۵ محمد: جایی که صلح و سازش خوب نیست: جنگ کفار با دین و اخراج از شهرها
صلح باید دارای مصلحت باشد؛ “لله فیه رضاً”
صلح و هدنه، غیر از معاهده ذمه است…
پای مصلحت و رضای خدا که پیش آمد رجوعش به اولوا الامر است
آیه ۸۳ نساء
معاهده: تفاوت عقده / ذمه
تاکیدات حضرت بر وفای به عهد و نهی از ادغال و مدالسه و خداع
معاهده نباید دو پهلو و قابل تاویل نوشته شود: لا تعقد عقداً تجوّز فیه العلل و لا تعولنّ علی لحن قول…

دانلود «۳۴/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دانلود از پیوند کمکی