بایگانی برچسب: s

دوگانه غلط ولایت-عدالت!

انگار این دوگانه غلط قرار نیست از فضای سیاسی و عدالتخواهی جمع شود؛ و آستانه‌ای شده که هر کس باید تکلیفش را با آن مشخص کند که: ولایت مقدم است یا عدالت؟!!

حوصله بحث‌های تخصصی مقام ثبوت و اثبات و… هم کمتر هست و فضا بسیار شعاری است.

مقام ولایت(حضرت آقا) در ص۵٨۲ کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن در معرفی “ولیّ” و تفسیر آیه ولایت(انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا…) آورده‌اند:

“ویٶتون الزکاه و هم راکعون، یعنی یک انسان، آنقدر دل بسته به مساوات [برابری و یکسانی] باشد، به قدری علاقه‌مند به انفاق باشد، به قدری برایش دیدن فقر و فقیر دردآور باشد که صبر نکند نمازش تمام بشود، این سائل برود، فقیر دیگری بیاید…”

پ.ن:
سال ۵۳، ولیّ امروز جامعه اسلامی شاید حدس نمی‌زد روزی برخی ولایت مداران، مثل این حرف زدن‌ها را سوسیال شدن جوان عدالتخواه یا تقدم عدالت بر ولایت بخوانند. چنانچه گمان نمی‌شد بعد از ظهور خمینی و باطل شدن عدالت خواهی مارکسیستی، کسی پیدا شود که عدالت را غیر از مجرای ولایت جستجو کند و ولایت را نسبت به آن لابشرط ببیند!

ولیّ بدون عدالتخواهی، ولایت نیست و عدالت هم بدون ولایت قابل تحقق نیست(۲۵ حدید).

سلسله مباحث «توحید و توحّد قائمین به قسط» را ملاحظه فرمایید.

سخنرانی/ قطعه‌خوانی کتاب «دو امام مجاهد»

سخنرانی بی پرده از انقلاب؛ قطعه‌خوانی کتاب «دو امام مجاهد»، ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان می‌باشد. این سخنرانی به تاریخ هفت شهریور ۱۳۹۷ انجام شده است.
در نظر داشته باشید صوت، ناقص است و همچنین دارای کیفیت پایینی می‌باشد.

دریافت سخنرانی بی‌پرده از انقلاب؛ قطعه‌خوانی کتاب «دو امام مجاهد» / “دریافت از نشانی کمکی

سه بررسی لازم برای نقد و انتقاد حکومت و حاکمیت:

  1. به لحاظ دانشی:
    نقد و انتقاد به لحاظ دانشی و آثار اسلامی، درست باشد.
    – اینکه بعضی نقد ولیّ مشروع را از اساس نامشروع بدانند، اسلامی نیست.

    آیت الله خامنه‌ای -و اندیشمندان انقلاب اسلامی- به چنین چیزی قائل نیستند.

    نقد وارد هم نباشد، منع از طرح شدن ندارد.
    ایشان صراحتا می‌فرماید:” هیچ کس فوق نظارت نیست. خود رهبری هم فوق نظارت نیست؛ چه رسد به دستگاه‌های مرتبط با رهبری”(۷۹/۱۲/۹) چهار دلیل بر مشروعیت این نظارت و پاسخگوئی می‌شمارند:

  1. تجمع قدرت وثروت در دست حاکم و ضرورت نظارت(همان).
  2. سیره ائمه اطهار
  3. ادله امر به معروف ونهی از منکر
  4. قاعده النصیحه للائمه المسلمین:” که شامل نقد و انتقاد ،قول به حق، مشورت، جلوگیری از بروز اشتباه عمدی و سهوی و ارشاد نیز می‌شود” (۷۹/۱۲/۲۲).
  • تحجر در این زمینه‌ها موجب شده دانشجوئی از ایشان بپرسد: آیا یادآوری وظیفه خبرگان رهبری در مورد نظارت بر ولی فقیه را توهین آمیز می‌دانید؟
    ایشان جواب دادند: “نه، چه توهینی؟!… نخیر بنده نه احساس تضعیف می‌کنم، نه توهین؛ این جزو قانون اساسی است” (۷۷/۲/۲۲).

۲٫ به لحاظ بینشی:
یعنی همان نقد مطابق با موازین باید در شرایط زمانی و مکانی هم به صلاح باشد. نقد رهبری هم جایز است اما باید توجه داشت در صحن علنی جامعه او را نقد کردن، ای بسا به صلاح کشور نباشد بخصوص اگر نقد، عیبجوئی باشد.
خودشان می‌گویند:” عیب جوئی از رهبری مگر چه حسنی دارد؟ رهبری‌ای که در نظام جمهوری اسلامی، در یک لحظه‌ی خطرناک و حساس، باید اشاره‌ی انگشتش بتواند مردم را به جانفشانی وادار کند، آیا مصلحت است که یک نفری همین طور به میل خودش بیاید بایستد، بنا کند به بدگوئی کردن به او؟ به نظر شما این خیلی کار خوبی است؟”(۷۷/۱۲/۴)

  • توجه: اگر کسی نقد و انتقاد(نه توهین و عیب‌جوئی) کرد حق نداریم او را ضد ولایت بخوانیم اما فضیلت نیست نیروهای انقلابی نقد و انتقاد و حتی پرسش از ولیّ مشروع را در فضای عمومی طرح کنند. الا در جلسات پرسش و پاسخی که با ایشان است و ای بسا پرسیدن سئوالات مقدر جامعه بهتر از رجز خوانی‌ها باشد؛ تا از ایشان جواب درخور بگیرد و ذهن‌های بسیاری روشن شود.
  • برایم جالب بود که ایشان در سال ۷۷ با آن مواضع تند برخی گروه‌ها، وقتی دانشجوئی پرسید: می‌خواستم نظر حضرتعالی رادرباره گروه‌های حامی ولایت بدانم!
    فرمودند: “به نظر من همه‌ی گروه‌ها حامی ولایتند. یعنی من در کشور گروه قابل توجهی که ولایت را قبول نداشته باشد نمی‌شناسم. همه ولایت را قبول دارند؛ حالا ممکن است بعضی عشق و اخلاص بیشتری داشته باشند، بعضی کمتر داشته باشند”(۷۷/۲/۲۲)
    حوادث و مواضع سالهای ۷۶ و ۷۷ را مروری کنید تا به این سعه صدر و تنگی سینه خودمان بیشتر پی ببرید. البته ۷٨ کمی ماجرا فرق می‌کند خود آقای خاتمی هم می‌گفت تا ۷٨ رهبری نظر ما را در عمل ترجیح می‌داد اما ماجراهای۷٨ موجب بدبینی ایشان شد.

۳٫ به لحاظ عملی:
اینکه در نقد حکومت از چه روشی استفاده شود؟ این توجه لازم بعدی است. غیر از دو مرحله قبل باید رفتار انتخابی هم درست، قانونی و اخلاقی باشد.
آن روش نباید مورد سوء استفاده دشمن واقع شود. والا از نوشتن یک مقاله تا مطالبه و حتی تجمع و… را شامل است.

  • دانشجوئی از ایشان پرسید: آیا حرکت‌هائی همچون تجمع مقابل قوه قضائیه ومطالبه شدید از آنها در جهت مبارزه با فساد اقتصادی، تضعیف نظام است؟
    پاسخ دادند: “فرق می‌کند. گاهی اوقات قوه‌ی قضائیه مایل است یک چیزهائی را انجام دهد، اگر واقعا پشتوانه اینجوری هم ببیند، حتما انجام خواهد داد. بعضی امواج سیاسی، جلوی قوه‌ی قضائیه را دربعضی از کارها میگیرند. بنابراین تجمع مقابل قوه‌ی قضائیه، برای مطالبه شدید از آنها باشد، من تصور نمی‌کنم این تضعیف نظام باشد. حالا یک وقت‌هایی ممکن است در شرایطی تضعیف باشد، اما در یک شرایطی هم درست تقویت است”(۸۲/۲/۲۲).

پس عمده آن بررسی بینشی و موقعیت شناسی است.

  • تجربه دوم خرداد می‌توانست، “احیای ولایت‌پذیری فرزانگانی” مثل مطهری و خامنه‌ای و بهشتی باشد که در عین مباحثه با امام، در عمل بیشترین انقیاد را از ایشان داشتند؛ لکن مباحثه و صاحب نظری اینبار به مخالفت عملی، شورش خیابانی یا حتی ارتباط‌گیری با بیگانگان انجامید! دیگر، نظری غیر از مقام ولایت داشتن -مثل نظر آیت الله خامنه‌ای درباره ولایت مطلقه و امکان توبه سلمان رشدی- نبود، نسخه پیچیده‌ی بیگانگان و براندازانی مثل سورس بود!
    نظر دیگر داشتن مثل نظر رئیس‌جمهور وقت(حضرت آقا) درباره نخست وزیرش (آقای موسوی) نبود، اردو کشی خیابانی یا تحصن در مجلس ششم برای خوراندن جام زهر به ولایت بود!
    این افراط‌ها هم در پیدایش آن تفریط‌ها بسیار موثر بوده است.

(فشرده‌ای مختصر از گعده‌ای صمیمی با جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران)

 اصل مقابله به مثل!

 

آیه ۱۹۴بقره اصلی مهم در مواجهه با کفار را می آموزاند: “پس هرکه برشما تعدّی کرد شما نیز به مثل آن بر او تعدّی کنید”(مقابله به مثل).

برخی فقط اخلاقی خوانش می کنند که یعنی: بیشتر از مثل تعدّی نکنید. مثلا اگر او تهدید کرد شما بجایش قتال نکنید!

اما همه سخن آیه این نیست. اگر می خواست فقط رعایت اخلاق کنید میگفت: “اگر خواستید مقابله کنید”، بیش از تعدی او، تعدی نکنید! اما چنین نگفته؛ با دستور گفته: “فاعتدوا علیه: بر او تعدی کنید”!

یعنی اگر به شما تعدی شد، حتما “مثل همان تعدی” را بکنید. نه مثلا در مقابل دزدی دریایی، فقط بیانیه صادر کنید! شما هم کشتی اش را توقیف کنید!

ثمامه بن اثال از یمامه، تامین کننده غله قریش و مکه بود وقتی در مدینه اسلام آورد، قریش را تحریم کرد! اینبار قریش جای شعب ابیطالب، در محاصره اقتصادی افتاد؛ تا جایی که با نامه به پیامبر(ص) به خواهش افتادند تا از ثمامه بخواهد اجازه حمل غله به آنان دهد!

دستور رهبری در توقیف نفت کش انگلیسی عمل به این دستور بود و تامین کننده امنیت، استقلال و پیشگیری از تعدی بیشتر(جنگ) و ضامن صلح و آرامش خواهد بود.

محسن قنبریان

۱ – عرفان و سیاست

آیت‌الله سید عبدالحسین لاری

 شاگرد عرفانی ملاحسینقلی همدانی و شاگرد فقهی میرزای شیرازی است.
رسائلی در فقه و عرفان دارد.
در جنوب ایران نهضت اسلامی و نماز جمعه با خطبه های سیاسی اقامه کرد.
حکم جهاد علیه اشغال انگلیسی‌ها داد، و اولین بار استکبار انگلیسی را “شیطان” (ابالیس) خواند و لعن آن ها و روس ها را ذکر مذهبی معرفی و خود در نماز شب آنها را لعن می کرد.
در پاسخ به استفتاء علمای شیراز از زمان وجوب جهاد نوشت:
” الجهاد من المهد الی اللحد”
همزمان علیه استبداد هم تلاش می کرد و فتوا داد: «واجب است تبدیل سلطنت عمویه قاجاریه به دولت حق اسلامیه »

آیت الله العظمی سید عبدالحسین لاری یکی از بزرگترین و کم نظیرترین فقهای دوران معاصر و از پیشتازان مبارزه روحانیت با استکبار و استعمار است. اولین نمونه کوچک حکومت اسلامی در تاریخ معاصر به رهبری ایشان محقق شده است. در این اینفوگرافیک بیانات و نظرات رهبر انقلاب درباره ایشان مرور شده است.

دیپلماسی انقلابی!




می پرسد تفاوت دیپلماسی با آمریکا -اروپا به نسبت برخی کشورهای کافر یا اهل کتاب دیگر چرا؟!

قرآن در درس دیپلماسی خود معیار می دهد:

اهل کتاب دوگونه اند:

  1. کسانی که اگر انبانی از سکه طلا امانت نزدشان باشد، کامل به شما برمی گردانند.
  2. کسانی که اگر یک سکه(از آن انبان) گردنشان باشد، به شما بر نمی گردانند!
    “الا مادُم٘تَ علیه قائما”: مگر اینکه پیوسته برسرشان بایستی و به اصرار حق خود را از آنها مطالبه کنی.(۷۵/آل عمران)

شاید اشتباه دیپلماسی ما این بود که امضاء کری را ضمانت گرفتیم!


شاید خوب “ما دمت علیه قائما” را در برجام نهادینه نکردیم!


امروز رهبرم ثابت کرد از قضا غیر از انقلابی بودن، خیلی هم دیپلمات است (البته قرآنی اش)!

انتقاد از نهادهای زیر نظر رهبری

یک آسیب در نهاد مربوط به رهبری را جوانان انقلابی تذکر دهند، به نظر بعضی میشوند ضد ولایت فقیه! همان آسیب در همان نهاد مورد توجه مسئولی واقع شود، میشود انقلابی و مصلح!:

مثلا اگر قبل از آقای رئیسی از فساد یا سرمایه گذاری آستان قدس در مال مشهد اعتراض و انتقاد سازنده می شد، چون تولیتش منصوب رهبری است برخی این کار را تضعیف نهادهای ولایت و خود ایشان یا زدن بازوهای ولایت می خواندند! اما وقتی آقای رئیسی حکم تولیت گرفت و از برخی فسادها پرده برداشت و سرمایه را از مال مشهد خارج کرد؛ کار انقلابی و بجا خوانده شد!

اگر جوانان انقلابی همین نحوه انتقاد بسیج دانشجویی از نماکاری ساختمان بنیاد مستضعفان میکردند، شاید به دید برخی، شروع انحراف آنها و احتمال مواجه با ولایت تفسیر می شد! اما همان کار بسیج دانشجویی، انقلابی و به جا خوانده میشود(البته باز نه به نظر همه محافظه کاران)!

حال اگر مهمتر از نماکاری یک ساختمان از عملکرد برخی هلدینگهای بنیاد پرسش یا انتقاد شود؛ یا از تعارض شرکت ساختمانی رویال(یکی دیگر از بنیادها) در سازه های مجلل پایتخت با خانه ومدرسه سازی همان بنیاد در مناطق محروم پرسش شود؛ این سطح از انتقاد میشود تضعیف ولایت؟!!

فکرش را بکنید اگر آن رئیسی به آستان قدس و این بسیج دانشجویی به بنیاد توجه نمی کرد؛ آیا واقعا آسیب مرتفع می شد؟! و آیا زیاد شدن این آسیبها بیش از نقد و انتقادها چهره ولایت را تخریب نمی کند؟!

آیا بهتر نیست مردم را واقعا صاحبان انقلاب بدانیم و “جوشش انقلابی” آنها در راستای ارزشها و آرمانهای انقلاب را مارک و مُهر ضدیت با انقلاب و ولایت نزنیم؟! از آن جوشش های انقلابی برای تصحیح و ترقی نظم و نظام اداری موجود استفاده و پشتوانه ای برای یک “نظام انقلابی” مطلوب قرار دهیم؟!

(تدوینی از قسمتی از سخنرانی “امام خمینی و نظام انقلابی” ۱۴خرداد۹۸)


پیوست سخنرانی رحلت امام(امام خمینی و نظام انقلابی)

چون جملاتی از حضرت آقا درباره نقش رضایت و حتی عواطف مردم در مشروعیت نظام سیاسی اشاره شد که مجال قرائت سخنان ایشان نشد چند سخن صریح ایشان را در زیر ببینید:

۱٫ رأی مردم یک رکن مشروعیت:

“در اسلام مردم یک رکن مشروعیتند نه همه پایه مشروعیت. نظام سیاسی در اسلام علاوه بر رأی و خواست مردم بر پایه اساسی دیگری هم که تقوا و عدالت نامیده میشود، استوار است”(۸۲/۹/۲۶)

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=5703

۲٫ رضایت و حتی عواطف مردم پایه مشروعیت:

“مردم تعیین کننده و تصمیم گیرنده هستند واگر مردمی حکومتی را نخواهند این حکومت در واقع پایه ی مشروعیت خودش را از دست داده است نظر ما درباره مردم این است”
بالاتر از این خطوط دارند:”بنابراین خواست و اراده وایمان مردم حتی بالاتر از این عواطف آنها پایه اصلی حکومت است این نظر اسلام است وما هم به همین معتقدیم “۷۷/۱۲/۴

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=7571

۳٫ کارآمدی هم رکن مشروعیت است:

“مشروعیت همه ما بسته به انجام وظیفه و کارآیی در انجام وظیفه است بنده روی این اصرار وتکیه دارم که بر روی کارآییها و کارآمدی مسئولان طبق همان ضوابطی که قوانین ما متخذ از شرع و قانون اساسی است بایست تکیه شود هرجا کارآمدی نباشد،مشروعیت از بین خواهد رفت”(۸۳/۶/۳۱)

http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3250

(برای آنها که میخواهند محققانه و همه جانبه نظری را بیابند)

ضرورت احیای ادبیات عدالت خواهی نهج البلاغه!

اعتراض بر گرسنگی گرسنگان و سیری اغنیاء یا ساخت و پاخت نکردن (لایقارّوا)برآن ادبیات امیر عدالت(ع) است. ضرب آهنگ آن از سال۵۳ و سخنرانی های”طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن” در سخنان رهبر انقلاب بوده است.

قبل از اینکه در مثل پیام برائت امام، سعودی ها(و ولیدهای تکفیری حاضرشان) مجسمه و مثَل اعلای “اسلام آمریکایی” شوند؛ در ادبیات امام و شاگردان اصیلش-از جمله حضرت آقا-اسلام آمریکایی، نام اسلام سیران ظالم(کظه ظالم)بود. “مرفهان بی درد”، “زالوصفتان” و ثروت اندوزانی که در بی عدالتی ها و تبعیض ها از فقرا و گرسنگان بالارفته اند…

اسدالله عسکراولادی -از اعضاء پرسابقه اتاق بازرگانی- از اینگونه روایت خوانی و یقه گیری های شهید بهشتی در بین ثروتمندان اتاق بازرگانی خاطره دارد:
فرموده بود: “شما بازرگانان باید به صورت ماهیانه ۱۵۰۰۰تومان از سود خود را نگاه دارید و باقی مانده را به حساب ۱۰۰امام واریز کنید!”
-اسدالله:”هزینه اتومبیل من۵۰۰۰تومان است!”
-بهشتی:”حق ندارید چنین خرج کنید پیکان بخرید!”
-اسدالله:”دوست ندارم پیکان سوار شوم. شریک تجاری خارجی من به ایران می آید اگر مثلا با موتور به دیدار وی بروم از من خرید نمی کند(!)وقتی خریدار خارجی را به انبارم می برم باید سوار بهترین ماشین باشم!”
-بهشتی:”انبارت را کوچک کن! ۱۰۰۰متر برایت کافی است و راننده هم نمی خواهد داشته باشی!”
-اسدالله عسکر اولادی از شهید بهشتی خواهش می کند هنگام سخنرانی در اتاق بازرگانی از اینگونه مسائل سخن نگوید!اما شهید بهشتی نپذیرفت و همان مسائل را طرح کرد…”(ر.ک:سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران ص۴۶۸).

دهه هایی است که دیگر مثل آن روایات خوانده نمیشود بقیه مجتهدان نگهبان و قضاء و حکومت مثل بهشتی نمی گویند! اما “صیرفی” ها توثیق شده اند! مجتهد و عامی بنام “امنیت سرمایه گذار” حق را جای بهشتی به عسکراولادی ها داده اند!

خواندن حدیثی در اینباره توسط رهبری و موعظه ای نرم از آن، تأخیر یکماه در پخش نمیخواهد! جای سایت و کانال ایشان جامعه عدالتخواه خوب است آنرا بسیار تکرار کند. از بسیاری حرفهای تکراری مهم تر است.
روایت خوانی رهبری دراینباره را بشنوید

بیانات در ابتدای درس خارج فقه درباره وظیفه‌ی ثروتمندان

 

دریافت فابل تصویری

محسن قنبریان
۹۸/۱/۱۲

بیانیه گام دوم انقلاب (۱)

هندسه بیانیه:

-اول ۸شعار جهانی و فطری انقلاب اسلامی که تاریخ مصرف ندارند در خوانشی تاریخی و پسینی با ذکر دستاوردهایی در این شعارها مرور میشود:
آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت، برادری.
-دوم: مقابل این شعارها -که از دست نرفته و از آنها بر نگشته ایم- ۷مأموریت نسل جوان برای گام دوم شمارش میشود که دقیقا با آن ۸تا ست شده اند:
۱. علم و پژوهش
۲. معنویت و اخلاق
۳. اقتصاد
۴. عدالت و مبارزه با فساد
۵. استقلال و آزدی
۶. عزت ملی
۷. سبک زندگی
توگویی این ۷تا تحفظ آن ۸تا و رساندن آن شعارها به سطح آرمانی شان را برعهده دارد

✅ مف٘صل بیانیه

بین آن ۸شعار اساسی و ۷ماموریت نسل جوان برای گام دوم مفاصلی قرار دارد که دقیقا وجه اتصال گام اول و دوم و شعار و آرمان است از جمله آنها:
-انعطاف پذیری اما انفعال ناپذیری انقلاب
-آماده تصحیح خطاهای خویش بودن اما تجدید نظر ناپذیر بودن
-نظام ساز بودن انقلاب اما بدون رکود و تحجر در مواجه با موقعیت های نوبه نو

✅ سیستم عامل بیانیه

خوانش و تحقق بیانیه یک سیستم عاملی می خواهد که در خود بیانیه موج می زند و آن تعادل “بُعد نهضت” با “بُعد نظام” در مسیر ۴۰ساله انقلاب و هم این تعادل در رهبر نهضت و نظام این انقلاب است.
جوانان مأمور به گام دوم در کنار امید به آینده و شانه زیر بار مسئولیت های آن بایسته ها بردن حتما باید این تعادل را در فکر و عمل خود بوجود آورند تا گام دوم برداشتنی شود
(توضیح کاملتر این سیستم عامل را در فایل نیم ساعتی “سیستم عامل خوانش و تحقق بیانیه گام دوم انقلاب” بشنوید)

فایل صوتی “سیستم عامل خوانش و تحقق بیانیه گام دوم انقلاب”