بایگانی برچسب: s

همه باهم بمانیم!

گسل دولت_ملت برای یک نظام مردم سالار خطرناک و زلزله ساز است.

بردن صحنه به سمت:

مردم همه باهم/ شعب حاکمیت همه یک دست؛

آرزوی دشمن است.

در این سالها برای دوگانه ی:

مفاسد اقتصادی_حجاب شهروندان،

تقلای مخفی و آشکار بسیار شده تا از آن، گسل دولت_ملت نتیجه گرفته شود:

– رسانه های اجتماعی و بیگانه بیشتر به مفاسد اقتصادی در حاکمیت بپردازند و بزرگ شده اش را نزد عامه به اشتراک بگذارند!

– تربیون های رسمی هم بیشتر بر بی حجابی فریاد یا این قسمت از سخن و کنش شان بیشتر تیتر و وایرال شود!

هرچه این دوگانه تحقق اجتماعی یابد، “احتمال تاثیر نهی از منکر” هم کاهش می یابد:

– به شیرین ترین لفظ تذکر بدحجابی دهی، گارد میگیرد که: برو مفاسد اقتصادی را جمع کن!

– ملایم ترین تذکرات به حاکمیت هم پر کردن پازل دشمن تلقی میشود!

برهم زدن این دوگانه غلط و حفظ یکپارچگی مردم_حاکمیت، ضروری ترین و فوری ترین کار است که مجموعه ای از تدابیر می خواهد. برنامه های ۲۱تیرماه نباید فاقد این تدابیر باشد!

برخی تدابیر پیشنهادی را در «فهرست یادداشت‌ها درباره حجاب و عفاف» میتوانید ببینید.

محسن قنبریان

فهرست مباحث حجت الاسلام قنبریان در حوزه حجاب و عفاف

مصاحبه:

یادداشت و سخنرانی:

کلیپ و عکس نوشته:

مواجهه عصبی با بی حجابی

این روزها شاهد رویکردهای عصبی و کمتر عالمانه درباره معضل بی حجابی هستیم. منع خدمات دولتی یکی از حادترین هایش بود. در اینباره یک نکته و چند پرسش:

حاکمیت اسلامی می تواند در عقد قرارداد کارمندان خود رعایت حجاب را شرط کند (چنانچه در مصوبه شورای انقلاب فرهنگی درباره حجاب هم هست) اما؛

  1. آیا حق دارد ارائه “خدمات انحصاری خود” به شهروندان (مومن و فاسق) را منوط به رعایت احکام شرع کند؟!
  2. به لحاظ شرعی، آنچه “حق همگانی” تلقی میشود، اساساً میتواند بعنوان “مجازات شهروند” قرار گیرد؟!
    “سلب حقوق اساسی” مشمول اصل۱۹و۲۰ قانون اساسی، به لحاظ حقوقی -حتی با قانون گذاری- میشود “کیفر و مجازات” قرار داده شود؟!
  3. بفرض امکان، آیا چنین مساله نظری و اجتهادی ای “طبق اصل۳۶” قانون اساسی، “نیاز به گذراندن قانون” از مجلس و تایید عدم مخالفت با شرع و قانون اساسی توسط شورای نگهبان ندارد؟!
  4. بفرض قابلیت مجازات شدنِ سلب برخی از این گونه حقوق (ماده۲۳ ق.م.ا) آیا این مجازات پیش از حکم دادگاه قابل اعمال است؟! این محرومیت بدون محکوم شدن در دادگاه به چه عنوانی بر او اجرا شود؟! مجازات اصلی، تکمیلی یا تبعی؟!
  5. مخاطب نامه (دولت) با منع حق، “بدون محکوم شدن در دادگاه”، آیا مشمول ماده۵۷۰ ق.م.ا نمی شود؟!

پ.ن:

بهتر نیست بجای این کارهای شتابزده و “افراط در رویکرد انتظامی_قضایی”، کمی در رویکرد های اجتماعی و مرحله گذاری های آن با “تفاهم اجتماعی“، فکر و نظریه پردازی کرد؟!

مطلب مرتبط:

تفاهم اجتماعی بر حدود حجاب الزامی

محسن قنبریان

حجابِ واجب، حجابِ حرام

چرا علمای معترض به بد حجابی و کشف حجاب خود در تذکر لسانی پیش قدم نمی شوند؟!

هر از چند گاهی (بخصوص فصل تابستان) درباره بی حجابی خطبه های غرا یا تذکرات جدی چند تن از ائمه جمعه مشهور را داریم؛ واقعاً هم نگرانی بی جا نیست، اما چرا مثل مرحوم آیت الله بافقی در مقابله با کشف حجاب رضا خانی در حرم حضرت معصومه، خود وارد نمی شوند؟!

آیت الله علم الهدی در جایگاه چه از مثل آیت الله بافقی کم دارد؟!! آیت الله صدیقی که از شیفتگان آن مرحوم و ناقل تشرفات شان هم هست! نهی از منکر لسانی امروز که چکمه رضا خان در جواب ندارد!

اقلا وقتی این بزرگان به حق، هر بی حجابی را دشمن نظام اسلامی نمی دانند[۱]، چرا فقط در حجابِ تریبون و بین طرفداران و تکبیرگویان نهی از بی حجابی می کنند؟!

 اگر مقصود از خطبه ها، تهییج مومنین به تذکر لسانی است با اقدام عملی حضرات، شدنی تر است.

نمی شود بعضاً ماشین دودی نشست، پس از گیت های تفتیش هم چند قدم در مردم نبود، مطلقا پیاده از خیابان و برمردم نگذشت و فقط از پشت تریبون، مومنین و پلیس را به جنگ بی حجابی فرستاد!

آیت الله خاتمی یکبار روایت جالبی خواندند[۲]: “ما جعل الله بسط اللسان و کفّ الید و لکن جعلهما یُبسطان معاً و یُکفّان معاً: خداوند زبان را گشاده و دست را بسته قرار نداده بلکه آنان را چنان آفریده که باهم باز می شوند و باهم بسته می گردند”(وسائل الشیعه ج۱۱ص۴۰۴)

وقتی دست پلیس و گشت ارشاد را باز می خواهید، زبانِ دعوت و تذکر پدرانه و عالمانه خود به دختران و زنان جامعه(نه صرفاً شرکت کنندگان در نماز جمعه) را هم باز کنید، روزی یا هفته ای نیم ساعت قسمتی از مسیر ترددتان را پیاده روی کنید و چند تذکر دهید.

مواجهه زنان و دختران را خودتان از نزدیک ببینید. باور کنید شاید زمین و آسمان متفاوت از مواجه شان با تیتر خطبه هایتان -که در فضای مجازی برای آنها می فرستند- باشد!

شاید هم زنان و دخترانی به شما بعنوان زبان حاکمیت، حرفها، درد دلها و احیانا تذکراتی داشته باشند که پس از بررسی عالمانه تان در خطبه هایتان اثر کند؛ این حرفها را محدود ناهیان منکرِ بی حجابی می شنوند، شما هم بشنوید!

خدا می داند این برای هردو طرف مفید و موثر است.

پ.ن:

دو حجاب داریم؛ یکی واجب، یکی حرام!

همه از اولی می گویند، دومی در حجاب شدن مسئولین است. خدا رحمت کند شهید بهشتی را، آنرا حرام مطلق می شمرد؛ یعنی هیچ طوری -ولو در شرایط احکام ثانوی- حلال نمی شود[۳]!

احتجاب مسئولین و مقامات از مردم، نبودن بین مردم در کف جامعه است؛ فقط نبودن در خط واحد و صف نانوایی نیست، حرف نزدن مستقیم با بی حجاب هم هست. ماندن در حجابِ تریبون و طرفدار و تکبیرگو هم احتجاب مذموم است!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۴

[۱] آیت الله خاتمی ۹۸/۳/۳۰

[۲] همان

[۳] اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا/ شهید بهشتی ص۱۳۳

چرا اعتراض ائمه جمعه و مجامع حوزوی برای یک تخلف در حوزه زنان و حجاب با صدای بلند و پرتکرار شنیده میشود اما در حوزه عدالت، اشرافیت مذهبی یا مفاسد اداری نه؟!

  1. سادگی و بساطت اولی ولی پیچیدگی و ترکیبی بودن مواردی از دومی، تخصص بیشتری را می خواهد.
  2. ولی را قشر غیر مذهبی مرتکب میشود دومی بسا متهمش از قشر مذهبی یا مقامات سیاسی-مذهبی باشد! حتی جسارت سئوال از دومی در این طیف،سخت و کمیاب است.
  3. ولی با یک صوت یا ویدئو ولو تقطیع شده ثابت میشود اما دومی بین نفی و اثبات میان رسانه های داخلی وخارجی چرخ می زند و همیشه خطر بازی در پازل دشمن را دارد پس ریسک نمی کنند!
  4. اولی در کارکرد شهروندان(رعیت)تحلیل و دومی در حوزه حکمرانی تحلیل میشود؛ فریاد وعظ بر رعیت را وظیفه خود می دانند اما حتی سئوال از دومی را تضعیف حاکمیت اسلامی می دانند! یا واعظش را غیر از خود(رهبری و…) می شمارند!
  5. ولی هزار سال ثابت حرام مانده اما بخش هایی از دومی(مثل اشرافیت مدرسه کاخ ها، مسجد کاخها و…) در دوره شاهان شیعی تئوریزه شده:قد یلیق بسلطان ما لایلیق بغیره! فرهنگ دهه اول انقلاب هم قاعده را برایشان عوض نکرد!
  6. و…

دلیل هرچه باشد نتیجه یا اثر وضعی در افکار عمومی یکی است:تبعیض دین خواهی!

خواستم از عدم همراهی عذر بخواهم که برای بسیاری دیگر غیر از این آقایان هم خانواده و ازدواج و حجاب مهم و بی بندباری و لاابالی گری مضر است؛ لکن زیادتر شدن این صدا در کنار آن سکوت و به هم خوردن توازن دین خواهی مورد ملاحظه است.الحمدلله پس از عذر خواهی هنرمند و وزیر ارشاد هم هنوز خیل اعتراض می رسد و من به الکفایه موجود است!

تفاهم اجتماعی بر حدود حجاب الزامی

  • دانشگاه پزشکی شیراز در یک فرآیند، قانون پوشش خود را در ۹سال نهادینه کرد.
  • رویکرد صرفا انضباطی(گشت ارشادی) دهه قبل از ۱۵٪پرونده انضباطی به ۱٪کاهش یافت.

مراحل کار:

  • یک پیش نویس با ۴۰ساعت کار تخصصی ۱۰۰جلسه همفکری و اجماع سازی بین معاونت های دانشگاه و نمایندگان تشکل های دانشجویی از همه طیف ها و امضاء نهایی.
  • تعیین ضوابط مصداقی و شفاف پوشش برای جلوگیری از برخورد سلیقگی.
  • توجیه و اقناع اولیه دانشجویان نسبت به ضوابط شفاف و مصداقی در بدو ورود بوسیله اساتید مشاور.
  • جداکردن خطای غیر تعمدی از اصرار و تعمد.
  • پایش دانشجویان ناقض ضوابط و تعیین کسانی که توضیحات اقناعی بیشتر لازم دارند با جلسات مشاوره اولیه.(اغلب در همین مرحله تمام میشود)
  • ناقضین مصرّ از سوی معاونت آموزش به مشاوره های تخصصی ارجاع میشوند.
  • مرحله آخر: شورای انضباطی(که از۱۵٪ به ۱٪کاهش مواجه بود)
  • درخواست ۲۰دانشگاه دیگر برای انتقال این تجربه.

بیشتر بخوانید:

https://www.farsnews.ir/news/13990418000756/

پ.ن:

  • پیامبر(ص) با زنان مسلمان پیمان و بیعتی منعقد کرد که: شرک نورزند، سرقت نکنند، فحشاء مرتکب نشوند، اولاد خود را نکشند(سقط جنین نکنند)و…(آیه۱۲ممتحنه)
  • از جمله مفاد این بیعت “لایَعصِینَک فی مَعرُوف”: تورا در معروف، نافرمانی نکنند.
    برای “معروف” در آیه چند مورد شفاف و مصداقی و معلوم در حوزه حضور اجتماعی زنان از سوی پیامبر(ص) مطرح شد.(ر.ک: الکافی ج۵ص۵۲۷/ تفسیر البرهان ج۵ ص۳۵۷تا۳۵۹)
  • توجه دارید بدون این بیعت هم شرک و سرقت و زنا و سقط حرام و آن معروف ها واجب بود؛ پس این بیعت برای چه بود
  • بله! بیعت تاکیدی است اما بیعت هرچه باشد لازمه اش تعیین روشن و شفاف موارد بیعت است. معروفی که حالا کاملا شناخته شده است و غیر از نص شرعی، مورد تفاهم اجتماعی هم واقع شده است.
  • این روند درست تحقق معروفها در جامعه است.

محسن قنبریان

 

فهرست مباحث حجت الاسلام قنبریان در حوزه حجاب و عفاف

 

مصاحبه:

 

یادداشت:

 

کلیپ و عکس نوشته:

آیا اصلا در شریعت اسلام، الزام و اجبار به حکمی شرعی داریم؟!

آری؛ حتی در شرایطی برخی مستحبات!

قبل از توضیح چند یادآوری:

تا اینجا معلوم شد:

  1. خاطر تغییر بستره زندگی با مدرنیته، باید شبهات و چالش‌های پیرامون برخی احکام -از جمله فروعات شرعی حجاب- را با “ابزار فرهنگی” -نه قانون و الزام- رفع کرد تا فهم عرفی و باور عمومی نزدیک به شرع شود.[۱]
  2. دون آن، قانون -مثل قانون حجاب- عملا متروک شده و حداکثر در بخشی خاص -که هنجار شکنی‌های بدحجابی است- اعمال و الزام می‌شود! الزام و اجبار به حجاب کامل شرعی میسر نمی‌شود و فقط هنجار شکنی‌های خاص بدحجابی و کشف حجاب مورد پیگرد واقع میشوند (مثل زمان ما).
  3. قوانین و پیگردهای آن در حوزه شهروندان، وقتی جواب می‌دهد که “عدالت حکمرانی” برقرار باشد. قوانین و وظایف مربوط به دولت و حاکمیت هم به خوبی تعقیب شود نه با قاچاق ۵۰۰ درصدی پوشش، تسامح اما با مصرف کننده همان پوشش در خیابان برخورد شود[۲]!

حال سؤال این است: اصلا اسلام، الزام و اجبار به مساله‌ای شرعی(مثل حجاب یا بازداشتن از بدحجابی) را مشروع می‌داند؟

پاسخ این است که اجبار در شرایطی مشروع است.

مثال اول:

زیارت رسول الله(ص) فی نفسه مستحب است؛ اما اگر مسلمین آنرا “به کلی” ترک کردند (ترک همگانی)؛ بر حاکم و والی است که بدان اجبارشان کند.

در اینباره هم روایت صحیح السند (معروف به صحیحه فضلاء [۳]وجود دارد[۴]؛ هم اتفاق نظر فقهاء(جز ابن ادریس)[۵]

البته برخی تعبیر “جواز اجبار” دارند [۶]و برخی “وجوب (کفایی) اجبار[۷]“.

البته این وقتی است که تعطیلی بخاطر وضع مالی مسلمین نباشد؛ و الا بر والی است که از بیت المال برای متروک نشدن زیارت پیامبراعظم(ص) خرج کند[۸].

مثال دوم:

اگر همه شهری(مسلمان) متفق بر ترک اذان شدند(طوری که اذان در شهر مطلقا شنیده نشود)؛ بر اذان اجبار می‌شوند (ولو با قتال)!

این حکم هم اجماعی است[۹].

در این موارد میان فقهاء بحث است که مستحب، چگونه مورد اجبار واقع می‌شود؟!

از میان پاسخ‌ها، محققین قائل‌اند که در چنین شرایطی “بخاطر تهاون” و توهین به رسول الله (یا اسلام)، زیارت(یا اذان) ؛واجب کفایی (=بر همه واجب تا جایی که بقدر کفایت حاصل شود) می‌شود.[۱۰]

حجاب؟!

حال حجاب که فی نفسه هم واجب است -البته به شرطی که مراحل یاد شده در اول یادداشت را طی کند- اگر مورد اجبار و پیگرد قرار گیرد؛ چیز عجیبی نیست. بخصوص اگر پیگردها و الزام به ترک‌ها، مختص به هنجار شکنی‌های خاص و البته محدود در بدحجابی‌هایی باشد که حریم اجتماعی و خانوادگی را نشانه گرفته است.

امیر المومنین(ع) نیز در شرایطی که ناهنجاری‌هایی از مواجهه مردان و زنان در معابر پیدا شده بود، معابر عمومی را برایشان تفکیک کرد[۱۱].

این سیره، موقعیتی است و حکمی “جاودانه و همیشگی” نیست. مثل تدابیر پیامبر(ص) برای حضور زنان در نماز جماعت است؛ که برایشان درب جدا معلوم و جایگاهی از مسجد را مختص کرد و خواست بعد از مردان سر از سجده بردارند.

محسن قنبریان ۹۹/۶/۳۱

[۱] یادداشت «حجاب؛ فاصله بینش عرفی تا دانش شرعی!»

[۲] یادداشت «شرایط امرو نهی کردن جامعه توسط حکومت»

[۳] بخاطر فضیلت راویانش: حفص بن البختری، هشام بن سالم، معاویه بن عمار و…

[۴] وسائل الشیعه/کتاب الحج/ابواب وجوب و شرائطه/باب۵/ح۲

[۵] سرائر ج۱ص۶۴۷

[۶] دروس ج۱ص۴۷۳/رسائل محقق کرکی ج۲ص۱۶۲/مسالک الافهام ج۲ص۳۷۳/مستندالشیعه ج۱۳ص۳۳۰

[۷] ریاض المسائل ج۷ص۱۶۰/جواهرالکلام ج۲۰ص۵۱تا۵۳ و…

[۸] هم در صحیحه فضلاء تصریح شده هم در فتاوا:دروس ج۱ص۴۷۳ و…

[۹] مسالک الافهام ج۲ص۳۷۳/تقریر بحث سید البروجردی ج۲ص۱۴

[۱۰] مسالک الافهام ج۲ص۳۷۵/جواهر ج۲۰ص۵۱تا۵۳ و…

[۱۱] السوق فی ظل الدوله الاسلامیه /جعفرمرتضی العاملی ص۶۷

فرهنگی کردن حجاب

پذیرش تکثر فرهنگی/ بخشی از مصاحبه حجه الاسلام قنبریان با روزنامه قدس[۱]

نکته لطیفی که اینجا وجود دارد این است که ما تمام دستورات و معروف‌هایی که داریم به تعبیر فقهی از «واجبات توقیفیه» نیستند. مثلاً نماز از واجبات «توقیفیه» است یعنی کسی حق ندارد در آن کم یا زیاد کند و نماز را آنگونه که تشریع شده باید خواند. اما انصافاً بسیاری از معروف‌ها در شریعت ما تشریع و یا امضا شدند -که در حوزه مسائل اجتماعی است- توقیفی نیستند. مثلا حکم حجاب گفته است که غیر از دست و صورتت، بقیه پوشیده باشند. فرهنگ‌ها و عرف‌ها با تکثرات اقلیمی و فرهنگی این حکم را عمل می‌کنند…

اینکه ما رنگ را نیز جز شرع کنیم، خطایی است که ما انجام می‌دهیم. گفتن اینکه چادر حجاب برتر است، در قالب «یدعون الی الخیر» هیچ ایرادی ندارد ولی اینکه بگوییم فقط این حجاب است، کار اشتباهی است.

متحد الشکل کردن نه به شکل رضاخانی و نه به شکلی که مدنظر برخی در جمهوری اسلامی است، نشدنی است.

آیا درست است که بخواهد همه فرهنگ‌های کرد و بلوچ و ترک و خوزستانی را به شکل و فرم واحد دربیاورد؟

از قضا اینجا می‌بینیم که یک مسئله شرعی، لباس فرهنگی هم می‌پوشد و به شکل ازمنه مختلف و فرهنگ‌های مختلف نیز در می‌آید بدون اینکه از قدسیت بیافتد. یعنی کماکان عرفی به معنای سکولار، نشده است و شرعی بودن و ماخذ الهی داشتن آن سرجای خودش است؛ اما پوستین فرهنگی و اقلیمی نیز پوشیده است. این از آن لطایفی است که اگر لحاظ کنیم، آنوقت تکثر‌ها نیز جواب می‌گیرد…

نکته لطیف دیگر تعبدی نبودن بسیاری از احکام اجتماعی اسلام است. باز از همان حجاب مثال می‌زنم:

اصل این جلباب، حجاب برتر بوده است. مثلاً در دوران هخامنشی نیز این جلباب بوده و شما نیز در آثار به جای مانده از آن دوران می‌بینید. حالا اگر کسی بخواهد آن را بعنوان میراثی باستانی داشته باشد، هیچ ایرادی ندارد. چرا که این‌ها دیگر جز واجبات تعبدی نیز نیست که قصد قربت در آن شرط باشد. در “واجبات توصلی” رسیدن به نتیجه، مطلوب است؛ قصدش و نیتش مهم نیست. در مورد حجاب مثلاً فقط باید وجه و کفین دیده شوند حالا دیگر می‌خواهید به قصد قربت باشد یا به قصد پاسداشت میراث ملی یا هرچیز مشروع دیگر.

[۱] دریافت «متن کامل مصاحبه»

شرایط امرو نهی کردن جامعه توسط حکومت

عدالت حکمرانی /بخشی از مصاحبه حجه الاسلام قنبریان با روزنامه قدس[۱]

در “امر سیاسی” دو ولایت داریم. یک ولایتِ، یک طرفه است که از طرف حاکم مشروع با مردم است مثلاً فقیه جامع الشرائط با مردم ولایت یک طرفه دارد و او بر ما ولایت دارد و ما بر او ولایت نداریم ولو اینکه حق نظارت داریم. این نوع حالا محل بحث ما نیست.

یک نوع دیگر نیز از ولایت هست که “ولایت طرفینی” است. یعنی ولایتی که من بر کسی و او بر من دارد. مصدر اصلی امر به معروف و نهی از منکر این نوع از ولایت است. آنجایی که قرآن، امر به معروف را پیچ و مهره کرده است «المومنون بعضم اولی من بعض» و «بعضهم اولیاءبعض» است. قرآن در پس این تعابیر “یامرون بالمعروف” می‌گوید.  یعنی این ولیّ آن یکی و او نیز ولیّ این یکی است. چرا که امر کردن یک جور دخالت کردن و وارد سپهر دیگران شدن است. پس اینجا باید یک نکته را مدنظر داشت که مصدر امر به معروف و نهی از منکر ولایت طرفینی است.

دوم اینکه اگر ما برای “شخصیت حقوقی” هم چنین ولایتی را قائل شدیم و گفتیم که دولت نیز حق امر به معروف و نهی از منکر مردمش را دارد؛ ذیل این ولایت طرفینی برده‌ایم. اصل۸ قانون اساسی نیز بر این تصریح دارد که هم دولت باید امر به معروف کند و هم مردم باید به دولت امر به معروف کند. این با بحث رابطه مردم با ولایت (اصل ۵ و ۱۱۰قانون) فرق می‌کند که گفتم او بر ما ولایت دارد و ما بر او نظارت داریم. اینجا ولایت طرفینی و از جنس امر به معروف و نهی از منکر کردن است…

تازه بین فقها یک بحثی هست که آیا “عدالتِ آمر” شرط در امربه معروف هست یا خیر؟ یعنی اگر من خواستم امر به معروف کنم، خودم باید عادل باشم یا خیر؟ قلیلی می‌گویند که شرط است و کثیری از فقها نیز می‌گویند که عادل بودن (اهل کبیره و مُصرّبه صغیره نبودن) شرط نیست. آن‌هایی که می‌گویند شرط نیست، اعتقاد دارند که اگر چنین چیزی را شرط کردیم، موجب از بین رفتن این فریضه می‌شود مگر چقدر عادل در جامعه هست که همه معروف‌ها را رعایت کند. این را اضافه کنم که آن‌هایی که شرط نمی‌دانند، همه بالاتفاق، “شرط تاثیر” می‌دانند. یعنی کسی که مسائل شرعی دیگر را رعایت نکند دیگر امر و نهی‌اش تاثیر ندارد.

حالا ما کار به افراد نداریم و به حکومت کار داریم. اگر شخصیت حقوقی را اضافه کنیم و سراغ جامعه بیاییم و بگوییم که آیا دولت به عنوان یک شخصیت حقوقی حق امر به معروف و نهی از منکر دارد یا خیر؟ به نظر من اینجا قویاً می‌توان از عدالت دولت حرف زد. بگوییم دولت -یعنی دستگاه دولت و تریبون‌های دولت که وسیع‌اند و از نماز جمعه و رسانه ملی گرفته تا سایر نهادها را شامل می‌شوند- وقتی حق دارد امر و نهی کند که خودشان در لباس دولت، رعایت موازین بکنند. یا حداقل در صورتی که تاثیر دارد که خود رعایت کند.

مثلاً وقتی با صدای کلفت بگویند بی حجابی نه، که در مقابل اختلاس و تبعیض و فلان -که در خود سپهر دولت اتفاق می‌افتد- در مقابلش عدالت بورزند و “عدالتِ حکمرانی” داشته باشند؛ اگر نه، جامعه از این‌ها نخواهد شنید.

در علوم اجتماعی نیز از آن یاد می‌کنند. «نظریه پاندولی اخلاقیات در جوامع انقلابی» نیز همین را می‌گوید. می‌گوید: اولش تیز و تند حرف زدن از آرمان‌هاست، به مرور عده‌ای ریزش می‌کنند و سر این آرمان‌ها نمی‌مانند و مثلاً پسرش را فلانی آمریکا می‌فرستد و خودش نیز زندگی آنچنانی دارد، اما کماکان “سختی گفتار و سستی رفتار” را دارد. سست رفتار می‌کند، ولی سخت حرف می‌زند.

قرآن در این باره در سه آیه حرف زده که یکی‌اش را بگویم همین آیه «لم تقولون ما لا تفعلون» هست. «کبرا مقتاً عندالله ان تقولون ما لا تفعلون» خیلی برای خدا سخت است که چیزی را بگویید که خودتان به آن عمل نمی‌کنید. این آیات توبیخی را خود فقها برای واعظی که متعظ(پند‌پذیر) نباشد بکار برده‌اند.

 نهادهای حاکمیتی یا رسانه ملی -که در دور و بر خودش اتفاقات درشت می‌افتد ولی نسبت به آن ها سهل‌گیری می‌کند-  برای “مصرف کننده حجاب” در جامعه که یک دختر است سخن درشت می‌گوید! قاچاق ۵۰۰درصدی منسوجات حجاب [۲]پیرامون خودش اتفاق بیافتد و کاری نکند، ولی سر مصرف کننده‌اش فریاد بزند! ما الآن دچار این معضل هستیم .

راه حل این معضل، احیای اصل۸ قانون اساسی و نهادینه کردن ولایت طرفینی است. که اولاً ولایت طرفینی است. ثانیا اگر دولت نیز قرار امر و نهی داشته باشد باید در وظایفش در قبال ملت، کوتاهی نداشته  باشد.

این دو یادداشت مرتبط را بخوانید:

– قاچاقچیان حجاب و بد حجابی

– محل‌های تجمع‌های روز حجاب و عفاف

محسن قنبریان ۹۹/۶/۲۹

[۱] دریافت «متن کامل مصاحبه»

[۲] گزارش مرکز پژوهش های مجلس