اون چیزی که امام عزیز برای ما آورده،
اسلام سیاسیه… .
فرق فرمول و الگوی امام خمینی
در مقابل دیگران… .
اون چیزی که امام عزیز برای ما آورده،
اسلام سیاسیه… .
فرق فرمول و الگوی امام خمینی
در مقابل دیگران… .
شیعه یک “نهضت مقدس”(عاشورا) دارد و یک “دولت مقدس“(حکومت علوی). مقدس یعنی خالی از عیب و نقص و دارای همه ارزشهای انسانی و اسلامی.
با این دو خط کش می تواند قیامها و نهضت ها، نظامها و حکومت ها را ارزیابی کند.
در قسمتی از خطبه ۸۷ حضرت امیر(ع) کارنامه ای از حکومتش ارائه می دهد؛ به گونه ای که جامعه ی دچار فتنه ها و جنگ ها هم علیه او حجتی ندارد:
اعْذِرُوا مَنْ لَا حُجَّهَ لَکُمْ عَلَیْهِ وَ هُوَ أَنَا
معذور دارید کسى را که شما را بر او حجت و دلیلى نیست؛ و او منم!
این اوج افتخار یک حکمران است که واقعا معذور باشد و علیه او حجت و دعوی قابل اثباتی نباشد!
أَ لَمْ أَعْمَلْ فِیکُمْ بِالثَّقَلِ الْأَکْبَرِ وَ أَتْرُکْ فِیکُمُ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ؟
آیا من در میان شما به «ثقل اکبر» [یعنى قرآن] عمل ننموده ام آیا «ثقل اصغر» [یعنى عترت] را در میان شما نگذاشتم؟
یعنی براساس قرآن حکم کردم و عترت پیامبر(ص) -حسن و حسین- را هم برایتان نگه داشتم. غیر بقای ظاهری عترت از لزوم پیروی از آنها در همین خطبه هم می گوید؛ گرچه خودش این کارنامه حکومتی اش را منهای قبول امامتش از سوی همه امت عرضه می کند!
به تعبیر دیگر در حد خلافتی کنار خلفاء به چنین کارنامه ای رسیده است نه امامتی کامل و پذیرفته شده توسط همه مملکت!
قَدْ رَکَزْتُ فِیکُمْ رَایَهَ الْإِیمَانِ
پرچم ایمان را در میان شما برافراشتم.
به زبان امروز، “ایمان” گفتمان رایج و سخن غالب جامعه علوی شد.
و این به دستور العمل و آیین نامه نبود چنانچه در فراز آخر خواهد آمد.
وَ وَقَفْتُکُمْ عَلَى حُدُودِ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ
و بر حدود حلال و حرام آگاهتان کردم.
حکومت اسلامی در احکام و ارزشها بی طرف نیست و آموزش آنرا وظیفه خود می داند. علی(ع) به آن به خوبی عمل کرده است. معاویه به برخی زنان این جامعه گفت: پسر ابوطالب شما را فقیه پرورانده است!(بلاغات النساء ج۱ص۷۲)
أَلْبَسْتُکُمُ الْعَافِیَهَ مِنْ عَدْلِی
و از عدالت خویش جامه عافیت بر تنتان پوشاندم .
بدون عدالت، عافیت در زندگی نیست و احکام هم برپا نمی شود (العَدلُ حَیاهُ الأحکامِ).
کسی از حاضران منکر این مقدار تحقق عدالت از سوی علی(ع) نیست و حجتی علیه ایشان آورده نمی شود.
و فَرَشْتُکُمُ الْمَعْرُوفَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی
و معروف را با گفتار و کردارم، در میان شما، گسترش دادم.
غیر از آموزش احکام، واجبات باید “معروف” در جامعه شود. یک هنجار شناخته شده و پذیرفته شده در عموم گردد؛ تا “امر به معروف” آسان باشد.
کارنامه حضرت دراینباره هم درخشان است می فرماید: معروف را مثل فرش برایتان گستراندم.
این قطعا با عدالت و عافیت بخشی به معاش هم نسبتی دارد.
وَ أَرَیْتُکُمْ کَرَائِمَ الْأَخْلَاقِ مِنْ نَفْسِی
و اخلاق کریمه را با رفتار و منش خود به شما نشان دادم.
این فراز در نسبت مستقیم با برافراشتن پرچم ایمان در جامعه است.
رهبر انقلاب اسلامی دربیانیه گام دوم درباره نسبت معنویت امام خمینی -در رأس- با رشد معنویت در متن جامعه سخن حقی دارند که تمثال اعلای آن امیرالمومنین(ع) است:
“[انقلاب اسلامی] عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونهای چشمگیر افزایش داد. این پدیدهی مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب، بیش از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایههای مادّی، در رأس کشوری قرار گرفت که مایههای ایمان مردمش بسی ریشهدار و عمیق بود. هرچند دست تطاول تبلیغات مروّج فساد و بیبندوباری در طول دوران پهلویها به آن ضربههای سخت زده و لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسّط و بخصوص جوانان کشانده بود، ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دلهای مستعد و نورانی بویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدتهای جوانان در میدانهای سخت از جمله دفاع مقدّس، با ذکر و دعا و روحیهی برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد.”
محسن قنبریان ۱۹بهمن۱۴۰۳
حجت الاسلام قنبریان
تمام تر شنیدن به این مقدمات از امام خمینی است:
استاد محسن قنبریان:
رابطه امام به عنوان یک انسان کامل با خدای متعال رابطه تصویر است با صاحب تصویر. امیرالمؤمنین(ع) خدانما است و ارادهای جدای از اراده الهی ندارند؛ اما فقرش نسبت به خدای متعال بسیار زیاد است.
علامه جوادی آملی میفرمایند؛ «زیارت جامعه کبیره روی دیگر دعای جوشن کبیر است»؛ یعنی مظاهر اسمائی که در جوشن میخوانیم را در زیارت جامعه کبیره میخوانیم. این زاویه دید بسیار نفیس است نه راه به غلو دارد و نه راه به تقصیر دارد.
نکته دیگر اینکه ما وقتی در مقام وعظ و خطابه و منبر میخواهیم مخاطب را از یک نقطه به نقطه دیگر برسانیم در حقیقت باید مخاطب را از امامشناسی به خداشناسی برسانیم تا کار را تمام کرده باشیم.
به نظر باید در نوحهها و سرودههای مداحان این سهگانه باشد تا چرخه کامل شود و بتواند مخاطب را از نقطهای بگیرد و به نقطه دیگر برساند. یک بُعد، بُعد منقبت و فضائل است، دیگر این که این کسی که فضایلش را گفتی رابطهاش را با خدا میگویید و یک بُعد هم بُعد مرثیه است.
نکته قابل تأمل این که هر جا اهل بیت(ع) فضیلت اخلاقی یا عرفانی خود را بروز میدادند، دست قدرت حق را نشان میدادند. حتما پشت سر آن چهره، بندگی حضرات معصومین نشان داده میشد تا مردم سراغ آدرس غلط نروند. مثلا بلند میشود، وضو میگیرد، نماز میخواند از خدا میخواهد تا آن اتفاق بیفتد در حالی که امام اراده هم بکند کافی است.
انسان والایی که آنگونه کمالات اخلاقی داشته و این چنین هم بنده خدای متعال بوده، وقتی مقتلاش خوانده شود دیگر لازم نیست روضه مکشوف خوانده شود، ادامه داد: معمولا در طبع مداحان ما و شعرای ما اخذ شده که یک کرامت اخلاقی از سید مظلومان میگویند بعد متناسب با همان روضهای میخوانند. خیلی هم به دلها هم مینشیند.
روضه یکی از اعمالی است که ما مخلص میشویم؛ اما در منبر یا جاهای دیگر ممکن است حضور ذهن نداشته باشیم. هیئت خوب و یک جلسه خوب حتما باید یک روضه خوبی داشته باشد، به خود امام بپردازد، و نباید همهاش برای خودمان، برای خودِ گناهکار یا خودِ عاشقمان صرف شود.
حجت الاسلام و المسلمین قنبریان
استاد حوزه و دانشگاه
حجت الاسلام و المسلمین قنبریان
۱۰ بهمن۱۴۰۳ در جمع راویان قصه فلسطین
برای تحقق دو مسیر متناظر و هم افزا قابل تصور است:
– تحقق با سازمان های دولتی و حاکمیتی با قانون و ضمانت های خاص
– تحقق با نهادهای مدنی و اجتماعی
این ۱۵ دقیقه قسمتی از پاسخ های حجت الاسلام قنبریان به پرسشهای فعالین مدرسه فلسطین است
– ساخت نهادی و مردم پایه
– چرخش و نظارت محتوای مردمی
![]() |
![]() |
گاهی در شرایط دو قطبی جناحی، کسی در خودبرگزیدگی افراط یا برایش افراط می کنند؛ در مقابل علیه اش هم افراط میشود!
در تصادم این دو افراط، حرف حق و جریان متعادل است که ذبح میشود!
در روزگار علی(ع)، عثمان آن خودبرگزیده ای بود که افراط کرد؛ مقابلش اهل جزع و فریاد هم افراط کردند تا کار به اعدام کشید!
حضرت در خطبه۳۰ به این معضل اجتماعی_سیاسی می پردازد و تنگنای کنشی خود -بعنوان امیر حق و عدل- را باز می شمارد:
اگر به کشتن او فرمان داده بودم، [نزد طرفدارانش] قاتل بودم!
و اگر از آن باز مى داشتم [نزد مخالفانش] از یاوران او به شمار مى آمدم!
کسى که او را یارى کرد، نمى تواند بگوید که از کسى که دست از یارى اش برداشت بهترم!
و کسى که دست از یارى اش برداشت نمى تواند بگوید، یاورش از من بهتر است!
من قضیه اش را برایتان جمع بندی می کنم: خودبرگزیدگی (استئثار) کرد و بد هم چنین کرد!
و شما بى تابى کردید و بد بی تابی کردید!
و خداوند برای هر دو (تندروی) حکم دارد: هم برای مستأثر (خودبرگزیده) و هم جزع کننده!
بلاتشبیه همین زبان حال جمعی از دلسوزان عقلانیت انقلابی است: بی چاره بین “پیراهن عثمان” یا “امارت عثمان”!
درباره برخی رجال سیاسی، گروهی طوری در تمجید افراط می کنند که عیوب فاحشی از او را نمی بینند!
و گروهی هم در تنقیص او افراط و او را خائن و ساواکی خوانده و حکم اعدام می خواهند!
این وسط، آنچه بین هیاهو گم میشود، جریان اصیل تری است که نقص او را برای آن منصب می بیند و افراط را هم پازل دشمن می بیند!
محسن قنبریان ۱۴۰۳/۱۱/۱۶
در اسلام از جعفر برادر امیرالمومنین(ع) اوج گرفت، در جنگ موته!
خداوند بجای دو دست قطع شده اش، دو بال به او در بهشت عطاء کرد و جعفر طیّار لقب گرفت!
چند دست مثل او فدا شد؟ نمی دانم؛ اما “قله” حتما “دامنه” می آفریند!
تا به عباس پسر امیرالمومنین(ع) رسید؛ در عاشورا!
قله به قدر قد کشیدنش به آسمان، “سلسله جبال” از زمین می سازد!
سلسله عباس!
در زمان ها و زمین ها!
از حسین خرازی تا حاج قاسم و سنوار…
نگاهی به “نماد دست” در آیین های دینی نشان می دهد این قصه سردرازی دارد…
محسن قنبریان
عکس: پلاکی از دست حاج قاسم و نقشه ایران؛ ابتکار لبنانی ها
(بی نام)
حقیقت دعوت و الگوی تبلیغ دینی
حجت الاسلام و المسلمین قنبریان
مدرسه نگاه/ ۱۱بهمن۱۴۰۳
بیانی صریح و جسورانه که شاید برخی را ناراحت کند!
یک فایل صوتی مفید و مکمل!