بایگانی ماهیانه: مهر 1399

سخنرانی/ امام(ع) و روح جمعی امت

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان با عنوان «امام(ع) و روح جمعی امت» در ایام آخر ماه صفر سال ۱۳۹۹ش، در هیئت لبیک مشهد مقدس منتشر می‌شود.

  1. دریافت شب نخست سخنرانی «امام(ع) و روح جمعی امت» | “دریافت از پیوند کمکی

  2. دریافت شب دوّم سخنرانی «امام(ع) و روح جمعی امت» | “دریافت از پیوند کمکی

  3. دریافت شب سوّم سخنرانی «امام(ع) و روح جمعی امت» | “دریافت از پیوند کمکی

چکیده شب نخست:

  • جامعه و امت هم “حیات اجتماعی” و “روح جمعی” دارد
  • روح جمعی جامعه جاهلی چه بود؟
  • کسانی که در جاهلیت منادی صلح، ام المساکین، فدیه دهندگان برای کشته نشدن دختران بودند؛ اما حیات اجتماعی جاهلیت را نتوانستند تغییر دهند!
  • پیامبر(ص) چگونه این روح جمعی را تبدیل و حیات اجتماعی برتری آفرید؟

جکیده شب دوّم:

  • اراده جمعی در ایران!
  • امام حسن(ع) اسلام ارتدوکس-کاتولیک را اجازه نداد!

چکیده شب سوّم:

  • ساختارها خنثی نیستند!
  • ساختار اجتماعی امپراطوی عباسی و ساختار سیاسی برآمده از آن
  • ساختار فرهنگی و آموزشی امپراطوری
  • سفر و حضور امام رضا(ع) و امامزادگان و اثرش بر حیات اجتماعی مردم

قدم تا قدمگاه

صحبت‌های حجت الاسلام قنبریان در حرم مطهر امام رضا علیه السلام در خصوص پیاده‌روی مردم شهرهای بهبهان و منصوریه تا قدمگاه حضرت امام رضا(ع)

از حفاظت از جان و حیثیت شخصیت‌ها مقابل دشمن تا حفاظت از اموالشان مقابل ملت!

پیوست سخنرانی رحلت امام۹۷

بازنشر

* به بهانه حکم ۶ ماه حبس برای یک مستندساز بخاطر نشان دادن خانه یکی از مقامات!

*”مساله” اینجاست:

وقتی ماجرای ویلای ۱۰۰۰۰متری‌ای که ۲۵ سال در تصرف یک مقام عالی رتبه بود علنی شد، سؤالاتی پدید آمد که آیا فقط همین یک ویلا در تصرف غیرمجاز است؟! آیا اگر ایشان هنوز در مسئولیت خود باقی بود، کسی جرأت تعرض به تصرف غیر مجازش داشت؟!

می‌دانید ریشه‌ی این مصائب کجاست؟!

این انقلاب، حدوث و بقائش با حضور انبوه مردم بوده است. اصلی‌ترین نگهدار ارزش‌های این انقلاب و پیشبرنده به سمت اهدافش مردم متولی به ولایت‌اند. با خمینی بزرگ انقلاب کردند و پای همه سختی‌های جانکاهش ماندند. با جانشین صالح او انقلاب را از فتنه‌ها حفظ کردند و با وجود همه نامردمی برخی مسئولان و سیاست‌ها، هنوز هم حتی پس از اعتراضات دیماه۹۶ اکثریت قاطع‌شان از سیاست‌های کلان و کلی نظام حمایت می‌کنند(نظرسنجی مرکز مطالعات بین المللی و امنیتی دانشگاه مریلند).

http://tn.ai/1645853

این یعنی مردم هنوز “نظام” را در مسیر “انقلاب” و اهداف و آرمان‌های آن می‌بینند حتی اگر حرکتش گاهی کند و از جاهایی گله‌ها داشته باشند.

اما نظام[مجمع تشخیص مصلحت نظام برای نمونه] به این مردم چه نگاهی دارد؟!

پریروز برای حفظ “جان” شخصیت‌های ارزشمند انقلاب -مثل مطهری‌ها- تیم حفاظت شخصیت‌ها را پذیرفتند ولو آن شخصیت‌ها را از مطهری و بهشتی به افراد زیادی تسری دادیم که بسیاری از آنها هیچ دشمنی جز نفس اماره‌شان ندارند!

دیروز باز برای حفظ “حیثیت” شخصیت‌های انقلابی چون بهشتی مظلوم در مقابل تخریب‌های سازمان یافته‌ی مجاهدین و تیم بنی‌صدر و… قانون مجازات اسلامی را تنظیم و مدعی العموم را به یاری آوردیم. گرچه باز از آن شخصیت‌ها به مسئولین جزء هر اداره‌ای تنزل شد. توهین و تخریب او -حتی اگر سدی مقابل حرکت انقلاب هم باشد- “جرم عمومی” تلقی شد که غیر خودش، مدعی العموم هم میتواند متهم را به دادگاه بکشاند (ماده ۶۰۹مجازات اسلامی).

mshrgh.ir/487570

در این دو گام، مسئول مقابل “دشمن” و “دشمنی” حفظ می‌شد. اما در گام جدید مصوبه‌ای در مجمع تشخیص مصلحت نظام(!) تصویب شد که مردم را نسبت به اطلاع از دارایی‌های مسئولین هم نا اهل دید و انتشار دارایی‌ها -حتی اگر کاملا منطبق با واقع و بدون هیچ توهین و حتی نقد هم باشد- را جرم خواندند! و برایش حتی اگر انتشار اطلاعات، غیر عمد هم باشد کیفر قرار دادند! (مصوب۱۸مهر۹۴).

تمایز را متوجه می‌شوید:

حفاظت از جان شخصیت در مقابل “ترور” و حفاظت از حیثیت آنها در مقابل “تخریب” بود اما حفاظت از اموال مسئولان در مقابل “اطلاع” شد!

حفاظت از جان آنها مقابل “فرقان و گروهک رجوی” و حفاظت از حیثیت آنها در مقابل “سمپات‌های سازمان یافته بنی‌صدری و سازمان مجاهدینی” بود اما حفاظت از اموالشان در مقابل “مردم” شد! یعنی همان اصلی‌ترین موتور محرک انقلاب به سمت اهدافش.

وقتی” اطلاع ” نبود، “اصلاح” نیست. وقتی اصلاح نبود، “فساد” مثل موریانه‌ای تنه نظام را میخورد و هر از چند گاهی شاخه‌ای پوسیده جدا و عیان میشود.

جای “دید نافذ مردم” به چند اداره‌ی عریض و طویل بسنده شد که الحمدلله همیشه بهانه‌ی کمبود بودجه، عدم تناسب میزان نیرو با وسعت بازرسی، نبودن شکایتی از دستگاه مربوطه و… را دارند و البته خود صد چندان نیازمند نظارت عمومی ملت رشید و انقلابی‌اند.

مثل این مصوبات موجب می‌شود “صرف اطلاع رسانی” به مردم هم جرم و مستوجب زندان و شلاق شده بالتبع مردم بی‌تفاوت شوند و موتور محرک انقلاب رو به خموشی و خمودی رود و فقط حضورش در راهپیمایی ها طلب گردد.

البته جای اطلاع درست، هزاران شایعه‌ی بدتر از دارایی های واقعی مسئولین دست به دست شود و ذهنیت جامعه را تخریب کند. و ناامیدی را نتیجه دهد.

امیرالمومنین(ع) اما با وجود عصمت نگاه مردم را ناظر خود و اطلاع آنان را محک گرفت آنجا که دارایی اندک خود را به مردم نمایاند و فرمود: اگر روزی که از شهرتان می‌روم وضعم غیر از وقتی است که آمده‌ام پس حتما از خائنین هستم!(المناقب ج۲ص۹۸).

مظلوم حسن جان

پ.ن:
حسن روحانی، رئیس جمهور در جلسه هیات دولت از امام حسن مجتبی (ع) به عنوان امام صلح و پیوند که با ایجاد وحدت برای حفظ اساس اسلام گام برداشت، نام برد و افزود: امام حسن در پاسخ به اعتراض برخی از اصحاب خود درمورد پیمان صلح ایشان، فرمود وقتی اکثریت قاطع جامعه و مردم صلح می‌خواهند من صلح را انتخاب می‌کنم.

رئیس جمهور افزود: امام مجتبی به ما می‌آموزد مرد جنگ باشیم به روز جنگ و مرد صلح باشیم به روز صلح. اگر در روز صلح جنگ کردیم و اگر در جنگ صلح کردیم هر دو خطا و اشتباه است. به موقع باید بایستیم و بجنگیم و به موقع هم باید صلح کنیم./ پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری

نگاهی کلان به ولایتعهدی امام رضا(ع)


بخش پنجم(آخر): مدیریت فعال و خلّاق

 

  • تقریر انفعالی و سازش از ولایتعهدی در زمان ما!
  • تندروهایی که بریدند و آدم مأمون شدند!
  • آخرین حلقه پروژه هبوط نهضت محمدی، توسط امام رضا شکست خورد
  • آزادی تفکر و بیان و نقد، اصولی که مانع هبوط نهضت میشود.

“انقلاب-ارتجاع”؛ خطری که بود، خطری که هست!

گزارشی از خطر ارتجاع در انقلاب محمدی و خمینی به روایت آیت الله خامنه‌ای

از ۵٢ تا ٩۶، ۴۴ سال بازگوی یک خطر بدون محافظه‌کاری

در هیأت مجازی برنامه تلویزیونی ثریا ٩٩/٧/٢٣

دریافت فایل «”انقلاب-ارتجاع”؛ خطری که بود، خطری که هست!» | “دریافت از پیوند کمکی

نگاهی کلان به ولایتعهدی امام رضا(ع)


بخش چهارم: شکست پروژه امامشاه!

 

  • با ولایتعهدی مامون می خواست امام مردم را امامشاه کند!
  • امام رضا(ع) به:
    – آزادی تفکر و بیان
    – به حقوق اقلیت ها
    – به محرومان و مستضعفان
  • متعهد ماند(ذکرنمونه ها)
  • اما نسبت به کارهای دربار، عدم تعهد ورزید!
  • این تعهد و عدم تعهد جهت دار، روح ولایتعهدی شد!

هبوط علم دین‌!

چگونه عالمان معتزلی عصر مأمون عدالت را در فلسفه اجتماعی رها کردند؟

و چگونه امام رضا(ع) رها نکرد؟

هبوط به این است که علم را خالی از تعهد کند و آن را به یک قیل و قال تنها تنزل بدهد.

 برای فهم بهتر پروژه مأمون به آنچه عالمان معتزله دچارش شدند اشاره می‌کنم:

معتزله پنج اصل اعتقادی داشتند:”توحید” و “عدل”، “وعد وعید”-که در مورد خداوند است-، “منزله بین المنزلتین”-که در مورد گناهان کبیره بود- و یکی هم “امر به معروف”. این امر به معروف را به عدل متصل می‌کردند و به تعبیری یک جور فلسفه اجتماعی می ساختند.

 آقای هانری کربن در «تاریخ فلسفه اسلامی» اینگونه آورده است که «از نظر معتزله عدل به معنای دوری جستن فرد از شرّ و ظلم نیست بلکه عدل عمل جمعی امت برای ایجاد برابری و وفاق اجتماعی است تا هر فرد بتواند امکانات بالقوه خودش را تحقق بخشد».

 عدلی که اینجا از آن صحبت شده، یک عدل اجتماعی است که به یک فلسفه اجتماعی تبدیل می‌شود.

در ادامه می‌گوید «بدین سان اختیار و مسئولیت انسانی به صرف کاربرد قوای فردی محدود نمی‌شود بلکه به مجموعه امت بسط می یابد یا باید بسط یابد». بعد می‌گوید که «این اصل (یعنی امر به معروف) به کرات در کتاب آسمانی اسلام بیان شده است اما اهمیت مکتب معتزلی در این است که اصل عمل اخلاقی و اجتماعی را بر مبنای اصل کلامی عدل و اختیار انسانی قرار داده است».

یعنی این ها(معتزله) آمدند و آن عدلی که ما نیز در باورها داریم که هر چه عدل است خدا می‌کند نه هر چه کرد، عدل است(که اشعری ها می‌گویند) این را معتزله تا یک فلسفه اجتماعی آوردند که از آن امر به معروف و نهی از منکر دربیاید و امت بتوانند عدالت اجتماعی درست کنند و شاه جور را نپذیرند.

 شما منتظرید تا ببینید که معتزله با این فلسفه بزرگ اجتماعی چه با شاهان جور می‌کنند؟ حالا امام رضا(ع) را با معتزلی های بزرگ دوران خودش مثلاً احمد بن ابی دو‌ءاد -که قاضی القضات مامون شد- یا ثمامه بن اشرس -که مشاور نزدیک مامون بود- یا بشر بن معتمر -که از نزدیکانی بود که به عنوان شاهد‌، عهدنامه ولایتعهدی را امضا کرده است- مقایسه کنید.

می بینید که این افراد واقعاً علم شان هبوط کرد یعنی همین مقدار هم که معتزله در مورد عدالت و کشاندن آن تا امربه معروف و نهی از منکر می‌گفتند، چیزی از آن گفته نمی‌شد و حتی برعکسش اتفاق افتاد.

ماجرای «محنه القرآن» که تفتیش عقائد بود که اگر کسی مثل امام رضا(ع) جلوی این ماجرا نمی ایستاد ممکن بود که یک دوره تفتیش عقائد همچون دوران قرون وسطی در اسلام نیز اتفاق بیافتد. از عجائب تاریخ است که معتزلی هایی که به دنبال آزاداندیشی بودند و علیه سلاطین جور از امر به معروف و نهی از منکر حرف می زدند و از عدالت اجتماعی می‌گفتند تبدیل به اصلی ترین افرادی شدند که تفتیش عقائد را شروع کردند. در ماجرای «محنه القرآن» انسان ها را تفتیش می‌کردند که شما بگویید که به مخلوق بودن قرآن معتقدید یا برعکس؟! همین احمد بن ابی دؤاد متصدی بود و محاکمه می‌کرد.

خوب این یعنی هبوط! معتزله از حرف هایی که در عالم تئوری می زدند که عدالت را از خدا شروع می‌کردند و تا فلسفه اجتماعی می آورند و تا تکلیف امربه معروف و نهی از منکر امتداد می دادند؛وقتی عالمانش درباری شدند هبوط کرد.

مامون می‌خواست همان کاری که با معتزله کردند، را با امام رضا(ع) کند؛ که علم امام رضا فقط در قیل و قال معلوم شود که کمتر یا بیشتر بلد است بلکه تعهدش را -تعهدی که نسبت به عدالت اجتماعی، خدای خود و تکلیف بندگان و مستضعفان و محرومان دارد- را از او بگیرند.[که موفق نشد/ تفصیل را در مصاحبه و مجموعه ویدئوهای اسلام ناب ببینید]

دریافت فایل مصاحبه «پروژه مأمون به اسارت بردن مفهوم امامت بود»

مصاحبه/ پروژه مأمون به اسارت بردن مفهوم امامت بود

مصاحبه روزنامه قدس با حجت الاسلام قنبریان منتشر می‌شود.

دریافت فایل مصاحبه «پروژه مأمون به اسارت بردن مفهوم امامت بود»

نگاهی کلان به ولایتعهدی امام رضا(ع)



 

بخش سوم: چگونه امامت اسیر نشد؟!

 

  • معتزلی های مأمونی، عدالت را از اعتقاد به فلسفه اجتماعی نمی آوردند!
  • سیمای درباری که برای هبوط ولایت آراسته بودند!
  • امام رضا(ع) نسبت به مشروعیت بخشی به دربار، “عدم تعهد” و نسبت به مبارزین و محرومان، “تعهد” قبول کرد!