بایگانی برچسب: s

سخنرانی/ دُش مَن

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان، در ایام مناسبت آخر ماه صفر، با موضوع «دُش مَن» منتشر می‌شود.

دریافت جلسه نخست سخنرانی «دُش مَن» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت جلسه دوّم سخنرانی «دُش مَن» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت جلسه سوّم سخنرانی «دُش مَن» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت جلسه چهارم سخنرانی «دُش مَن» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت جلسه پنجم سخنرانی «دُش مَن» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن سخنرانی/ دُش مَن

دُش مَن!

 

دُش من، عنوان سخنرانی های آخر صفر است. “دشمن” در فارسی مقابل “بَهمن” یعنی نفس شریر و بد است! این سلسه بحث حول این سؤال محوری است که: بخاطر دشمن چقدر می توان از منظومه و هندسه ارزشها دست برداشت؟!
جلسه اول از ارزش عدم احتجاب والی (دور از چشم مردم شدن و فاصله گرفتن از آنها) بحث شد و اینکه #حفاظت را چه کنیم؟! در خطبه۶۲ حضرت امیر(ع) حفاظت قبول نمی کند ولی در سیره پیامبر(ص) محافظ هست!…
نکته کلیدی بحث این شد که: حفاظت نباید به احتجاب بیانجامد! از ابتکارات امیرالمومنین و امام مجتبی(ع) در اینباره گفته شد…
روضه بحث از یک تحقیق علمی توسط گروهی در آمریکا خوانده شد که ثابت می کنند چگونه امام حسن(ع) با کلراید جیوه که معاویه از بیزانس سفارش داده بود ترور بیولوژیک میشود! مستندش را ببینید.

سخنرانی/ تمثل عقل

سخنرانی با موضوع «تمثل عقل» ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان، در سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام، در هیئأت صاحب العصر اراک برگزار شد، منتشر می‌شود.

در این سخنرانی خواهید شنید:

  • با آن خط و نشانهای عقیدتی، چرا با معاویه(و صدام) صلح شد؟!
  • صلح یا عدم تعرض؟
    [تعبیرش به معاویه: فانّی “تَرَکتُکَ” لصلاح الامه]
  • بستن یک جبهه و باز کردن ابعاد مبارزه
  • تفاوت دوره نهضت و نظام در اینباره؟
  • تحلیلی کوتاه و ضمنی از عاقلانه بودن پذیرش قطعنامه
  • آنجا که گزینه سوم برای “احدی الحسنیین” اسارت و ذلت است!
  • چگونه امام حسن(ع) تمثّلِ عقل شد؟

 ‌

دریافت «تمثل عقل» | “دریافت از پیوند کمکی

سخنرانی/ تمثل معروف

سخنرانی با عنوان «تمثل معروف» ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان، در سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام در هیئأت صاحب العصر اراک برگزار شده است، منتشر می‌شود.

در این سخنرانی خواهید شنید:

  • لوکیشن همه معروف ها در کلام سیدالشهدا
  • چگونه عاشوراییان تمثّل معروف شدند?!

دریافت «تمثل معروف» | “دریافت از پیوند کمکی

رهبر امت؛ نه فقط امامِ مذهب!

چرا شیعه و سنی در دوره ائمه، به اسلام کاتولیک (جهانی) و اسلام ارتدوکس (راست آیینی) نیانجامید؟!

مسیحیتِ واحد، از قرن۴م با جدایی جغرافیایی و سیاسی به مرور در اواخر قرن ۵م به جدائی همه جانبه انجامید. دو بلوک کاتولیک/ ارتدوکس پدید آمد:

  • سال۳۳۰م کنستانتین(مسیحی) پایتخت را از رم به قسطنطنیه منتقل و جدایی شروع شد.
  • ۳۹۵م تئودوسیوس اداره بخش شرقی و غربی امپراطوری روم(مسیحی) جدا کرد.
  • اواخر قرن۵ امپراطوریِ بخش غربی سقوط و کلیسا جای آن نشست. بخش شرقی امپراطوری ماند و کلیسا ذیل امپراطوری روم شرقی بود.
  • این جدایی‌ها؛ آیین‌ها، باورها و مناسک مسیحی را متفاوت کرد و دو مذهب متفاوت مسیحی با دو قلمرو متفاوت پدید آورد: کاتولیک(=جهانی): به مرکزیت کلیسای رم و شامل کشورهای اروپای غربی و…
    ارتدوکس(=راست آیین): کلیسای قسطنطنیه و کشورهای اروپای شرقی و…

اسلام اموی/ اسلام علوی، در مقطعی زمینه کاتولیک و ارتدوکس شدن و جداشدن قلمرو یافت؛ اما ائمه شیعه(بخصوص امام دوم شیعیان) ترجیح دادند، “رهبر امت” بمانند بجای اینکه قلمرویی مختص شیعیان خود بپذیرند و اسلام ارتدوکس را مستقل کنند!

آن مقطع حساس:

  1. زمینه کاتولیک شدن اسلام اموی:
    • معاویه در زمان خلیفه دوم و سوم فتوحات را در جانب روم پیش برد: فتح جزیره و ارمنستان و آذربایجان و… ، ابتکار نبردهای تابستانی-زمستانی، مرکز کشتی‌سازی عکا و نخستین ناوگان عربی و شکست دادن ناوگان بیزانس و… محصول امارت اوست.
    • پس از حکمیت هم با یورش‌های متعدد سقوط یمن و حجاز و انبار و… از حکومت علوی را موجب شد. طوری که امیرالمومنین در سرزنش کوتاهی مردم کوفه فرمود برایم جز کوفه نماند[۱]!

  1. سابقه دکترین خود مختاری کوفه:
    این دکترین را ابوموسی در اول دوره حکومت امیرالمومنین طرح می‌کرد. در اعلان بیطرفی نسبت به جنگ جمل(حجاز-بصره) به مردم کوفه گفت: “ای مردم کوفه از من پیروی کنید تا پناهگاه اعراب شوید. مظلوم به شما پناه آورد و درماندگان در پناه شما ایمن شوند[۲]“.
    این دکترین بر کوتاهی کوفیان در جمل و صفین اثر داشت.

  1. فرصت برای امام حسن(ع):
    با آن وضعیت سپاه و فرماندهان، واضح بود پیروزی بر امپراطوری اموی محال است. معاویه کاغذ سفید امضاء برای امام فرستاد تا صلح کند[۳].
    شرایط متعددی نوشته شد از جمله نوعی استقلال بیت‌المال برای شیعیان[۴]!
    شاید اگر ایالت کوفه بعنوان یک واحد مستقل سیاسی هم مطالبه می‌شد؛ معاویه موافقت میکرد! تازه حاکمیت سیاسی کوچک اما مستقل، موجب تحقق بسیاری از شروط دیگر(استقلال بیت‌المال شیعیان، امنیت مخالفان اموی و…) هم می‌شد. شیعیان امام (اعم از عقیدتی و سیاسی) در ایالتی سکنی و به تعالیم اصیل اسلام علوی می‌پرداختند و معاویه و جانشینانش هم -چنانچه بعدا محقق شد- امپراطوری بزرگ اموی را موجب می‌شدند؛ و اسلامِ خویش را جهانی می‌کردند!
    لکن امام مجتبی(ع) در قامت رهبر امت درخشید، کل را واگذار کرد و صلاح امت را در یکپارچگی دید (تَرَکتُکَ لِصَلاحِ الاُمَه[۵]).
    این سخن ایشان در ساباط و قبل از پایان دادن جنگ موید خوبی است:”بدانید پیوستن به اجتماع، بهتر از جدایی و دودستگی است. هرچند اجتماع برای شما ناخوشایند باشد و آنچه را دوست می‌دارید در جدایی از جمع به دست آورید! من خیر شما را بیش از تصور خودتان در نظر دارم[۶]“(دقت کنید).
    “صلاح امت” را در این دیدند که مملکت و امت یکپارچه بماند و “شیعیان ناظر بر حرکت امت[۷]” تا به “اصلاح امت” بیانجامد(کاری که برادرش حسین شروع کرد: انما خرجت…لطلب الاصلاح فی امه جدی[۸]).

ائمه شیعه هرگز دست از راست آیینی و اسلام ناب محمدی برنداشتند و مواجهه مکتبی خود را تا امام آخر حفظ کردند؛ اما از امت دست نکشیدند و به کشوری برای شیعیان و “فقط امام مذهب شدن” راضی نشدند.

این تدبیر بزرگ در بزنگاهی تاریخی بود که امام حسن(ع) را “عقل مجسم” کرد[۹].

[۱] نهج البلاغه خ۲۵

[۲] اخبارالطوال ص۱۸۱

[۳] طبری ج۲ص۹۳/ کامل ابن اثیر ج۳ص۴۰۵

[۴] در شروط صلح اختلاف است اما ۵میلیون بیت المال کوفه برای کمک به شیعیان و ۱میلیون از خراج دابگرد برای بازماندگان جمل و صفین را برخی قید کرده اند.ر.ک: علل الشرایع ج۱ص۲۱۲ بحارج۴۴ص۱۰ و…

[۵] یعنی : ” ترا( معاویه) رها کردم بخاطر صلاح امت”.کامل ابن اثیر ج۳ص۲۰۵

[۶] الارشاد ج۲ص۱۱ ترجمه رسولی محلاتی ج۲ص۷و۸/ریاض الابرار ج۱ص۱۲۵/ نزدیک به همین مضمون: شرح ابن ابی الحدید ج۱۶ص۲۶

شیخ مفید و سیدجزایری این جملات را برای امتحان اصحاب خوانده است!

[۷] امام صادق(ع) در روایتی صلح امام را تحلیل و از زبان امام حسن(ع) در پاسخ به یاران اندک مقاوم میفرماید:” چون من دیدم شما توان پیروزی برآنها راندارید، امر را به معاویه واگذاردم تا خودم وشما مراقب و ناظر آنها بمانیم(لِاَبقی انا وانتم بَینَ اَظهُرِهِم)”. تحف العقول ص۳۲۰

[۸] ممکن است اشکال شود بعدتر  استقلال قلمرو برای گروه هایی حاصل شد مثلا حکومت مستقل اموی در اندلس ( سال۱۳۸ق) که تا سال ۳۰۰ به خلافت مستقل هم رسید؛ اما مثل مسیحیت اسلام کاتولیک و ارتدوکس نشد!

جواب این است که اختلاف اموی و عباسی مثل اختلاف علوی و اموی نبود و صرفا اختلافی بر سر قدرت بود .هردو در عقاید جبرگرا و در شریعت مذاهبی مثل هم داشتند .از اینرو جدایی طلبی سیاسی به طرز دیگری حل می شد.اما مکتب علوی با اموی اختلافات بنیادین در عقاید و اخلاق و احکام داشت که قلمرو جدایافتنش دو اسلام مجزا با مملکت جدا موجب می شد و اثرگذاری ائمه بر اهالی مملکت دیگر را صفر می کرد. آنها قبل از حاکم سیاسی، رهبران دینی مردم بودند و نمی خواستند در ازای حکومتی در بخشی از قلمرو اسلام، هدایت امت را رها کنند.

[۹] اشاره به حدیث نبوی که درباره امام حسن( ع) فرمود:” لَوکانَ العَقلُ[ یا: الفضل] شَخصَاً لَکانَ الحَسَن”: اگر عقل [یا فضیلت] می خواست تشخص یابد، حسن(ع) می شد./ مائه منقبهمن مناقب امیرالمومنین والائمهص۱۳۶

مظلوم حسن جان

پ.ن:
حسن روحانی، رئیس جمهور در جلسه هیات دولت از امام حسن مجتبی (ع) به عنوان امام صلح و پیوند که با ایجاد وحدت برای حفظ اساس اسلام گام برداشت، نام برد و افزود: امام حسن در پاسخ به اعتراض برخی از اصحاب خود درمورد پیمان صلح ایشان، فرمود وقتی اکثریت قاطع جامعه و مردم صلح می‌خواهند من صلح را انتخاب می‌کنم.

رئیس جمهور افزود: امام مجتبی به ما می‌آموزد مرد جنگ باشیم به روز جنگ و مرد صلح باشیم به روز صلح. اگر در روز صلح جنگ کردیم و اگر در جنگ صلح کردیم هر دو خطا و اشتباه است. به موقع باید بایستیم و بجنگیم و به موقع هم باید صلح کنیم./ پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری

مشکل‌ترین درس، سخت‌ترین عبرت!

“فروپاشی سیاسی” دوره امام مجتبی(ع) از شکست نظامی نبود؛ محصول کار “مُـدهنـون” و “مُـرجفـون” در طبقه خواص بود!

مدهنون[۱]

در لغت، روغن مالان[به فارسی : ماست مالان!] و در اصطلاح “سازشکاران” ترجمه می‌شود.

بدنه مردم، سازش نکردند؛ “سران میدان “، پنهانی با دشمن بستند! مَح٘رم‌ترین‌ها، نزدیک‌ترین‌ها به امام (مثل عبیدالله بن عباس)، با سابقه‌ی کارگزاری امیرالمومنین و پدر دو شهید بودن، مخفیانه با دشمن بستند! دو بچه‌اش را بُسر بن ارطاه -تروریست دولت اموی – کشته بود؛ اقلا از این حیث باید مقاومت می‌کرد. اما صبح دیدند برای نماز نیامد؛ شبانه بازی خورده و ” پناهنده” شده بود!

مرجفون[۲]

رجفه، تکانه های سخت را گویند. مرجفون کسانی‌اند که با حرف‌هایشان، جامعه را دچار تکانه و تلاطم می‌کنند.

“ترساندن از دشمن” یک سنخ رجفه است. “بی اعتماد کردن توده مردم به ارکان” سنخ دیگر است.

مثلا شایعه می‌ساختند، فلان امیر یا وزیر سازش کرده و به دشمن پیوسته است!

عجیب‌ترین قسمت ماجرا این بود که برخی شایعاتِ مرجفون، کمی بعد درست در می‌آمد! واقعا آن امیر سازش می‌کرد!

اما زودتر گفتنش مقاومت را بهم می‌ریخت؛ یأس می‌پراکند و زمینه تلاطم و آشوب می‌شد طوری که به خیمه خود امام هم ریختند…

عبرت ماجرا این است که در عین مراقبت مومنانه از سران و خواص -که نکند پنهانی با دشمن ببندند و سازش کنند یا حتی در بزنگاهی حساس سراغ تابعیت دوم‌شان روند-در عین حال با پخش شایعات و اتهامات ثابت نشده درباره برخی مظنونان رده بالا، دل مردم را خالی نکنیم!

القاء شود سران نظام، انگلیسی و آمریکائی‌اند و پشت پرده بسته‌اند و آتیه خود و فرزندان را تدارک کرده‌اند؛ رجفه و تکانه بزرگی در جامعه می‌آفریند گرچه محال نیست برخی عاقبتشان چنان شود!

دشمنی که پیروزی نظامی را ممتنع می‌دانست، فقط با این دو عنصر، شیرازه سپاه امام را کشید و او را مجبور به مذاکره کرد!

توجه: از مدهنون به مرجفون پناه نبریم و از مرجفون، به ساده‌باوری نسبت به مدهنون کشیده نشویم!

حفظ این توازن، از مشکل‌ترین درس‌ها و سخت‌ترین عبرت‌های ۲۵۰سال امامت است که آموزگارش امام مجتبی(ع) است.

برگرفته از سخنرانی ۷صفر۹٨،هیأت صاحب العصر(ع)-اراک

[۱] متخذ از آیات ۹ قلم و ٨۱ واقعه

[۲] متخذ از آیه ۶۰ احزاب