بایگانی دسته: پیام‌ها و تحلیل‌ها

روی دیگر ولایت ۱

درست فهمیده‌ایم که یک روی ولایت، “مُطاع”(مورد اطاعت) بودن او از سوی امت است. امام صادق(ع) فقیه(جامع الشرائط) را حاکم مشروع قرار داد و رد کردن حکم او را رد کردن ائمه اطهار خواند[۱].

اما ولایت(چه معصوم یا فقیه عادل) روی دیگری هم دارد: ضامن اجتماعی!

در شریعت:

روایات عدیده‌ای از این روی ولایت که “تأمین اجتماعی معیشت بندگان” است سخن گفته‌اند که کمتر برایمان خوانده شده است! از باب نمونه:

امام صادق(ع) : پیامبر(ص) فرمود: “من نسبت به هر فرد مومن از خود او سزاوارترم (أنا أو٘لی بکلّ مومن من نفسه) و علی(ع) پس از من نسبت به وی سزاوارترین است”.

کسی از معنای این سخن رسول الله پرسید؛ حضرت فرمود: “یعنی کسی که بدهکاری یا عائله‌ای را از خود بجای گذاشته و از دنیا رفته، رسیدگی به آن بر عهده من است و کسی که مالی را از خود بجا گذاشته، از آنِ ورثه اوست. پس در صورتی که کسی مالی ندارد، بر نفس خود ولایتی ندارد و آنگاه که برای عائله خویش مالی نگذاشته و نفقه‌ای به آنان نمی‌دهد بر آنان امر و نهی‌ای ندارد. پیامبر و امیرالمومنین و امام‌های بعد از آنها را، خداوند ملزم فرموده که این وظیفه را بر عهده بگیرند پس به همین جهت آنان نسبت به خود شخص سزاوارترند. چیزی جز همین گفتار پیامبر سبب اسلام آوردن عامه یهود نگردید؛ زیرا آنان برخویش و بر عائله خود اطمینان یافتند[۲].

بدین مضمون روایات بیش از حد استفاضه و نزدیک به تواتر است.

تناسب عادلانه‌ای است که: مال بدون وارث دست ولیّ امر باشد و متقابلا کسی که هیچ راه تأمینی ندارد هم خرجش با اوست:(هو وارث من لا وارث له؛یعول من لا حیله له[۳]).

اگر گرفتن زکات از اموال توانگران بر امام واجب است(و ممکن شد)؛ متقابلا پرداخت قرض ناتوان‌ها نیز بر او واجب می‌شود:

امام رضا(ع) فرمود: “کسی که به دنبال روزی حلال رود تا با دست پر به سوی خانواده برگردد، همانند کسی است که در راه خدا جهاد نموده است؛ ولی اگر سختی روزگار بر وی غلبه کرد به حساب خدا و رسول خدا به اندازه قوت عیال خود قرض کند. پس اگر مُرد و بدهی خود را نپرداخته، بر امام است که بدهی او را بپردازد و اگر نپردازد، گناه آن برعهده اوست! همانا خداوند می‌فرماید: انما الصدقات للفقرا والمساکین…تا آنجا که میفرماید:” والغارمین”(بدهکاران ناتوان)؛ و این شخص، فقیر، مسکین و بدهکار است[۴].

از اینرو امیرالمومنین جوان مجردی که به گناه افتاده بود را از بیت‌المال ازدواج داد[۵].

امیر(ع) پیرمرد از کار افتاده مسیحی که به گدایی افتاده بود را از بیت‌المال برایش نفقه معین کرد[۶].

در قانون ما:

همین قانون عادلانه شریعت در قوانین جمهوری اسلامی انعکاس یافت:

اصل۴۹ قانون اساسی اموال مجهول المالک، ارث بدون وارث و… را در اختیار مستقیم ولی فقیه قرار داده است.

امام خمینی هم متقابلا برای مدیریت این اموال، سال۶٨ ستاد اجرائی فرمان امام را تأسیس کرد تا درآمدهای آن اموال، در بنیاد مسکن و کمیته امداد و بهزیستی و… مصرف شود.

سال٨۶ بنیاد برکت هم برآنها افزوده و مأمور به کار در دهستان‌ها و مناطق دور افتاده و محروم در زمینه اشتغال‌زایی و عمرانی شد.

این بنیاد ابتکاراتی مثل تله مدیسین در حوزه خدمات پزشکی از راه دور را خبر داد…

تازه‌تر، بدستور ولی فقیه بنیادی بنام احسان برکت وابسته به ستاد اجرائی با تکیه بر نیروهای مردمی و جهادی، تأسیس شد که فعالیت‌های واکنش سریع را بر عهده گیرد. یعنی چیزهای ضروری محرومان مثل تغذیه و جهیزیه و…!

این‌ها غیر از لزوم خدمات عمومی بیت المال به همه مردم است که در زمان ما با بودجه‌های سالانه بین دولت  و مجلس بسته می‌شود و اگر نقطه‌ای محروم ماند یا دچار بحران شد با اجازه ولی فقیه از صندوق توسعه برای حل آن بحران هزینه می‌کنند. آخرینش اختصاص ۴هزار میلیارد برای ساماندهی فاضلاب اهواز بوده است که زندگی مردمانی نجیب را سخت و طاقت فرسا کرده است.

نمی دانم…

نمی دانم چرا از این روی ولایت در روایات و قوانین موجود، کمتر می‌گویند!

حتی گزارش مصرف درآمدهای ستاد اجرائی امام که ظاهرا بسیار هم پر و پیمان است کمتر خوانده می‌شود!

شاید بسیاری از ولایت‌مداران ازاین روی ولایت، نظراً و عملاً بی‌اطلاع‌اند ؛ لذا فقط به “جعلته علیکم حاکما” چسبیده‌اند و صرفا از اطاعت‌پذیری می‌گویند.

بعضی هم شاید بترسند طرح این روی ولایت، پرسشگری و مطالبه از ولایت را بیشتر کند! یا گزارش کارکردهای محرومیت‌زدای ستاد اجرائی، گزارش از بنگاه‌های اقتصادی آن را هم لازم کند! لذا به قیمت مظلوم ماندن ولیّ فقیه در قاطبه و کف جامعه بدان تن ندهند!!

 

محسن قنبریان
۹۸/۱۰/۲


[۱] الکافی ج۱ص۶۷/ص۴۰۶

[۲] همان

[۳] وسائل ج۹ص۵۲۴/ج۲۰ص۳۵۲/ج۱۵ص۶۶

[۴] همان

[۵] همان

[۶] همان

 انقلاب اسلامی با اقتصاد سازشی !

مشکلات اقتصادی موجود، “هزینه انقلابی بودن” ماست یا برعکس، “غرامت انقلابی عمل نکردن” ما؟!

برای تثبیت گزینه اول در اذهان عمومی تلاش‌های زیادی بخصوص از سوی حلقه نیاوران شده و می‌شود؛ در حالیکه برعکس، علیرغم شعارزدگی ۴۰ساله ما و حداکثر مبارزه سیاسی(کمی هم فرهنگی) با آمریکا؛ در اقتصاد، هیچ مبارزه جدی‌ای با آمریکا نکرده‌ایم! حتی به مقاوم‌سازی اقتصاد خود(اقتصاد مقاومتی) در قبال تهاجم اقتصادی او هم بشکل جدی نپرداخته‌ایم! به همان شعارهای ۴۰ساله و آتش زدن پرچم دلخوشیم!

این روزها رئیس‌جمهور در اجلاس سران اسلامی در مالزی از “لزوم رهایی جهان اسلام از سلطه دلار” گفت و در ضمنِ پیشنهادهای سه گانه‌اش از “بازار مشترک کشورهای اسلامی در حوزه اقتصاد دیجیتال” گفت!

این دو، دو راهبرد موثر اقتصادی برای “انقلابی ماندن در حوزه اقتصاد” مقابل آمریکا بوده است که البته فقط در سخنرانی‌ها مصرف داشته است!

از قضا قبل از رئیس جمهورهای ما، ماهاتیر محمد نخست وزیر مالزی این ایده را طرح و تعقیب کرده است!

از سال۱۹۹۹ -که اولین بار پیشنهاد ضرب سکه مشترک اسلامی را طرح کرد- تا الان، ۲۰سال می‌گذرد. دوره‌ای عربستانیها و پاکستانی‌ها با تبعیت از آمریکا با آن مخالفت کردند؛ که ماهاتیر آنرا توطئه جورج سورس علیه پول واحد اسلامی خواند!

ایران همواره موافق بوده اما ابتکار عمل برای رفع موانع و تحقق این ایده ضد دلار هم در دست نگرفته است. از وحدت اسلامی تا همکاری‌های دفاعی، قرابت‌های فرهنگی و ده‌ها چیز دیگر می‌شد در اینباره هزینه کرد که نشده است.

۲۰سال پیش در خصوصی‌سازی اقتصاد داخلی و واگذاری‌های بنگاه‌های ملی(اصل ۴۴) و بانک‌ها به سرمایه‌گذاران، از ماهاتیر محمد تبعیت کردیم و حتی از او در کاهش نقش دولت جلو افتادیم؛ اما راهبرد انقلابیِ اتحادیه پولی مشترک او را به آن جدیت پیش نبردیم. در حالیکه بیش از مالزی و ترکیه، ایران انقلابی به این راهبرد نیازمند بوده و هست.

فقط حجم مبادلات اقتصادی ایران، ترکیه، پاکستان، مالزی، قریب سه تریلیون دلار است که بدون سیادت دلار و با پول مشترک می تواند منافع ملی و ارزشهای انقلابی ما را صیانت کند.

بازار مشترک اسلامی حتی اگر اقلا در حوزه انرژی و با بازار بورس مشترک نفت تحقق می‌یافت، تحریم‌ها و تهاجمات اقتصادی آمریکا به میزان بسیار زیادی بی اثر می‌شد چرا که تجارت نفت و گاز این ۴کشور به تنهایی قریب نیم تریلیون دلار است.

 نمیدانم چقدر سخنرانی رئیس‌جمهور در اینباره جدی باشد؛ اما حتی بدون عربستان و امارات هم می‌توان به این آرمان ضدآمریکایی رسید. کشورهای اروپایی نیز در رقابت برای تعامل با آن بازار مالی اسلامی خواهند بود چنانچه نخست‌وزیر انگلیس چند سال پیش در همایش مالی-اسلامی گفت: امیدوارم لندن به عنوان مرکز بازار مالی اسلامی مطرح شود!

مطلب مرتبط: امام باقر(ع) و تحریم پولی امپراطوری روم

محسن قنبریان
۹۸/۹/۲۸


دزدی محتاج!

 

سارق از یک صندوق صدقات به دادیار گفته بود: در روز سرقت هیچ چیز نخورده بودم، آنقدر گشنه بودم که مجبور شدم از صندوق صدقات پول بردارم!

دادیار وقتی او را بدون سابقه کیفری و سخنانش را مطابق با واقع می‌بیند به استناد موادی از قانون، منع تعقیب او را صادر می‌کند.

به این نکته هم اشاره می‌کند که: “یکی از اهداف تشکیل کمیته امداد امام خمینی توانمندسازی افراد نیازمند و شناسایی نیازمندان و کوشش جهت رفع فقر آنان می‌باشد و چه بسا رعایت مقررات به صورت صحیح باعث می‌شد شخص متهم خود نیز از همین پول به سرقت رفته سهیم گردد و دست به ارتکاب بزه نزند[۱]“.

 حکم منع تعقیب این دادیار انقلابی و مردمی، آفرین دارد و نزدیک به عدالت علوی است:

به حسب روایت صحیح السندی مردی کلاه خودی از غنائم دزدید؛ عده ای فریاد کردند دزدی کرده، دستش را قطع کنید! امیرالمومنین(ع) فرمود: “من هرگز دست کسی را برای دزدیدن چیزی که در آن سهم دارد قطع نمی‌کنم[۲]“.

در مورد دیگری مردی از بیت المال، دزدید و حضرت اجازه اجرای حد سرقت نداد چون “در آن مال(بیت المال) برای سارق نصیب بود[۳]“.

براساس این روایات، فقهای شیعه در شقوق مسأله اقوالی دارند که بجز محدودی که قائل به توقف در مسأله‌اند[۴]؛ میتوان ادعا کرد بقیه متفق القولند که: اگر آنچه ربوده شده کمتر یا اندازه سهم سارق از بیت المال(ومال مشترک) بوده، حد دزد بر او جاری نمیشود[۵].

پ.ن:

حالا که مسئولین کمیته امداد خود خبر می‌دهند در تحقیقاتشان در ۳۲شهر(برای نمونه) فقر شدید خوراکی و پوشاکی وجود دارد؛ کاش برداشت آسان از این صندوق‌ها فراهم شود تا خدای نکرده زنی بخاطر دو روز گرسنگی، درقبال یک ساندویچ فلافل تن فروشی نکند! (چنانچه نمونه‌ای در خبرها بود!)

محسن قنبریان
۹۸/۹/۲۶

[۱] https://www.tabnak.ir/fa/news/944765

[۲] وسائل الشیعه ج۱٨ص۵۱٨/ ج۲٨ص۲٨٨

[۳] وسائل الشیعه ج۱٨ص۵۱٨/ ج۲٨ص۲٨٨

[۴] فقه الحدود والتعزیرات آیت الله موسوی اردبیلی ج۳ص۴۰

[۵] . ر.ک: تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله-الحدودآیت الله فاضل لنکرانی ص۵۰۴الی۵۰۹/مبانی تکمله المنهاج ج۴۱موسوعه آیت الله خوئی ص۴۴۴

فحش اش برای طلاب انقلابی؛ کامش برای…!

مدرسه علمیه‌ای درس می‌دادم که برخی روزها نهار فردای طلاب را نداشتیم تا مگر عقیقه‌ای جور شود! ده‌ها هزار طلبه و معمم زیر خط فقر زندگی می‌کنند! اما حواشی بودجه برخی موسسات و شعارهای تند خیابان سر همین طلاب خراب می‌شود!

شورای عالی حوزه ساخت مدرسه را در قم ممنوع و در شهرستان اندازه یک دبستان اجازه داده است[۱]

پس کیست که طلاب و روحانیت را بدنام می‌کند؟

اشرافیت‌های مذهبی مدارس و موسسات و کارهای بدتر از آن عمدتا از دوجاست:

  1. آقازادگان و نوادگان برخی مراجع ماضی که نام نیکو پدر یا جد را به ارث برده‌اند اما نه علم آنها را دارند نه زهد آنها.
  2. برخی مسئولین سابق و لاحق در نظام: رؤسای روحانی قوای مجریه، قضائیه و مقننه؛ سابق‌ها یا اسبق‌ها. برخی ائمه جمعه مراکز و نمایندگان خبرگان و…

پسر یک کشاورز متدین از دوستان بنده طبق وظیفه سازمانی‌اش سراغ یکی از آن آقازاده‌ها رفت. گفت بابای من کشاورز بود و فقیر؛ بخاطر فتوای بابای عالم و وارسته تو، راضی نشد از زمین‌های مصادره‌ای اول انقلاب ۱۰۰متر برای ما بخرد! حالا تو جای آن آقای وارسته نشسته‌ای و ۱۹۰هکتار [اگر عدد را اشتباه نکنم] اراضی ملی را تصرف کرده‌ای!

با ‌این نمونه‌ها طرفیم!

آقای روحانی(رئیس جمهور) کلا یک مدرسه برای حوزه علمیه قم ساخت؛ مدرسه‌ای که خود آنجا درس خوانده بود را انتخاب و خانه‌های اطراف را اضافه کرد؛ بعد مثل دفتر ریاست جمهوری آنرا با استخر و سونا ساخت!

این اشرافیت که مختص او نیست و رئیس مقننه و قضائیه سابق(و مقامات دیگر) هم دارند. ‌اینهاست که مردم را از همه روحانیت زده می‌کند. منع جدی و فشار خود روحانیت لازم است.

پاسخ به یک پرسش در جلسه
۹۸/۹/۱۵

[۱] https://www.rouydad24.ir/fa/news/145317

افت شاخص رفاه اجتماعی با وجود سیاست‌ حمایتی دولت

نوسان نرخ ارز در سال ۹۷ و کاهش ارزش پول ملی باعث شد، علی رغم سیاست‌های حمایتی دولت شاخص رفاه اجتماعی و شکاف طبقاتی افزایش یابد که این نشان از ناکارآمدی سیاست‌های مسئولان است.

یادداشت «آیا یارانه حاصل از آزاد سازی قیمت‌ها به عدالت اجتماعی می‌انجامد؟» را در اینباره ملاحظه کنید

چالش حق التولیه آستان قدس!

تولیت آستان قدس رضوی(آقای احمد مروی) گفته اند: «”۳۷سال آیت الله طبسی تولیت بود وخانه اش را حتی عوض نکرد ویک ریال حق التولیه برنداشت. اگر می خواست بردارد در طول ۳۷سال، ۶۰۰یا۷۰۰میلیارد می شد!!! بسیاری از ساخت وسازها از حق التولیت آیت الله طبسی ساخته شده است”!»[۱]

البته در خبرگزاری آستان نیوز رقم  حذف شده است اما درفایل صوتی رقم ۵۰۰ ،۶۰۰میلیارد هست.

سال ۹۴قائم مقام اسبق آستان ساخت صحن جمهوری، قدس، دارالولایه، دارالاجابه و کتابخانه و… را از حق التولیه ای خوانده بود که آقای طبسی استفاده نمیکرد[۲].

  1. خداوند آقای واعظ طبسی را بیامرزد که چنین حق تولیت میلیاردی ای را بر نمی داشته است! اما آقایان باید توجه داشته باشند با این تجلیل از مرحوم طبسی چه به سر ایمان جامعه امام رضایی می آورند! وچقدر شبهه وسؤال تولید می کنند!

-️این حق تولیت ۶۰۰میلیاردی در ۳۷سال میشود ماهی یک میلیارد وسیصد وپنجاه میلیون تومان!

-️روزانه ۳میلیون وهفتصد هزار تومان وساعتی ۴۶۰هزار تومان!!!

-️این قطعا نجومی ترین حقوق در ایران زمین است!

دیگر دست آدمهای مغرض بیافتد با آن چه برسر ایمان جامعه امام رضایی می آورند!

اما نکات فنی وعلمی ای هم هست که باید بدانید:

  1. چون تولیت حرم امام رضا(ع) از سوی حاکم شرع نصب میشود پس متولی خاص نیست که واقفان به عینه معلومش کرده باشند.

حق التولیه در این فرض، صور متفاوتی در فقه شیعه می یابد:

۱. اگر برخی واقفین چنین سهم بزرگی را برای متولی -هرکه باشد- معلوم کرده باشند؛ واضح است اختیار مال خودرا داشته و وقف هم حسب قصد آنهاست واختصاص سهم حق تولیت از موقوفات برای تولیت بلااشکال است!

اما و صدالبته آقای مروی وسابقین باید پیوست وقف نامه ای آنرا ارائه دهند؛ تا جامعه دچار شبهه نشود. بیان کنند کدامیک از موقوفات امام رضا(ع) و هرکدام چه سهمی را بعنوان حق التولیه قرار داده اند؟ درآمد سالانه این سهام چقدر است که با کسر حقوق همه خدام و… باز این رقم بزرگ برای خود تولیت می ماند؟!

قائم مقام اسبق آستان در حد اینکه “معمولا واقفان یک دهم درآمد موقوفه را حق التولیه قرار می دهند”؛ بسنده کرده است.[۳][۴]

۲.اگر واقفین، متولی خاصی معلوم نکرده اند؛ در این صورت اگر کسی هست که مجانا تصدی چنین کاری کند، او متعین است ونباید چیزی از منافع موقوفه را به غیر او داد.[۵]

اگر این صورت باشد؛ حق التولیه ای برای مثل مرحوم طبسی که مجانا متولی شده ثابت نمیشود تا با آن بتوان کار دیگری کرد ومنت گذاشت از حق شخصی ایشان بود اما تابلوئی نزدند !

۳.اگر واقفین مقدار حق تولیت را مطلق گذاشته ومعلوم نکرده اند ومتصدی مجانی هم دربین نیست، آنوقت حق التولیه در حد اجرت المثل ومتعارف خواهد بود.[۶]

اجرت المثل در تولیت آستان قدس بیشتر از مدیرت ارشد شرکت نفت که نخواهد بود؛ پس هرگز چنین رقمی یا بسیار کمتر از آن متعارف نخواهد بود!

️جائی که تولیت به حاکم شرع برمیگردد(مثل تولیت حرمها) وپای چنین ثروت بزرگی وسط است ای بسا از باب “لکی لایکون دوله بین الاغنیاء منکم” با منصوبین شرط کند که این حق التولیه که حق حاکمیت است در مصارف عمومی باشد. به حسب نقل، قبل انقلاب عمده آنرا دربار می برده وبعد از انقلاب مرحوم طبسی حساب بانکی جدا اختصاص داده و خود مصرف نکرده ودر توسعه حرم مصرف شده است.

  1. نکته فقهی دیگر مدت طولانی این تولیت ها با چنین مزایای محتمل است. به حسب فتوای صاحب عروه وبسیاری از فقها، وقتی امر تولیت به حاکم شرع(ولی فقیه) رجوع می کند؛ برای این تولیت سه راه است:

۱. خود حاکم برعهده گیرد.

۲. کسی را وکیل خود کند. که دراین فرض میتواند هر وقت خواست او را عزل کند.

۳.کسی را نصب در تولیت کند. که در این فرض، مادامی که منصوب اهلیتش باقی است حاکم حق عزل او را ندارد..[۷]

از همین جا سرّ ابقاء طولانی مدت تولیتهای حرمها در ایران معلوم میشود که در فرض بقاء اهلیت، جائی برای عزل آنها نیست.[۸]

️ اگر بجای نصب متولی، آنها با حکم وکالت از حاکم شرع، متصدی شوند؛ در دوره های کوتاه چند ساله قابل تعویض خواهند بود.

وقتی منصوب، وکیل باشد به او حق الوکاله (در حد متعارف) تعلق میگیرد نه حق التولیه با رقم میلیاردی. وحق تولیت که از واقف برای متولی تعلق گرفته در اختیار حاکمیت قرار میگیرد که مثلا شهر جنگ زده هویزه را بازسازی کند ومانند آن یا اقلا در توسعه حرم مصرف شود نه شخص خاص.

٭به شفافیت بیشتر و بررسی فقهی دقیق تر دراینباره نیازمندیم.

محسن قنبریان
۹۸/۹/۱۹

[۱] https://www.isna.ir/news/98091813311

[۲] روزنامه خراسان/۲۰اسفند۹۴

[۳] روزنامه خراسان ۲۰اسفند ۹۴

[۴] http://www.ensafnews.com/57005

[۵] تکمله العروه الوثقی ج۱ص۲۳۲ مسٲله۱۴

[۶] ر.ک:جامع الشتات ج۴ص۲٨و۱۴٨و…

[۷] تکمله العروه الوثقی ج۱ص۲۲۹مسٲله۷

[۸] بنا به فتوای یادشده

دوگانه غلط ولایت-عدالت!

انگار این دوگانه غلط قرار نیست از فضای سیاسی و عدالتخواهی جمع شود؛ و آستانه‌ای شده که هر کس باید تکلیفش را با آن مشخص کند که: ولایت مقدم است یا عدالت؟!!

حوصله بحث‌های تخصصی مقام ثبوت و اثبات و… هم کمتر هست و فضا بسیار شعاری است.

مقام ولایت(حضرت آقا) در ص۵٨۲ کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن در معرفی “ولیّ” و تفسیر آیه ولایت(انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا…) آورده‌اند:

“ویٶتون الزکاه و هم راکعون، یعنی یک انسان، آنقدر دل بسته به مساوات [برابری و یکسانی] باشد، به قدری علاقه‌مند به انفاق باشد، به قدری برایش دیدن فقر و فقیر دردآور باشد که صبر نکند نمازش تمام بشود، این سائل برود، فقیر دیگری بیاید…”

پ.ن:
سال ۵۳، ولیّ امروز جامعه اسلامی شاید حدس نمی‌زد روزی برخی ولایت مداران، مثل این حرف زدن‌ها را سوسیال شدن جوان عدالتخواه یا تقدم عدالت بر ولایت بخوانند. چنانچه گمان نمی‌شد بعد از ظهور خمینی و باطل شدن عدالت خواهی مارکسیستی، کسی پیدا شود که عدالت را غیر از مجرای ولایت جستجو کند و ولایت را نسبت به آن لابشرط ببیند!

ولیّ بدون عدالتخواهی، ولایت نیست و عدالت هم بدون ولایت قابل تحقق نیست(۲۵ حدید).

سلسله مباحث «توحید و توحّد قائمین به قسط» را ملاحظه فرمایید.

خِرّیت” های انقلاب اسلامی؛ “مَصقَله” کجاست؟!

اول این دو عبرت را عبور کنید:

  1. خرّیت بن راشد:

چند نوبت نزد امیرالمومنین آمد و کسانی را متهم می‌کرد که خروج می‌کنند و عاقبت علیه شما می‌شورند! امام هر بار می‌فرمود به صرف اتهام کسی را در بند نمی‌کند، مخالفت عملی و آشوب اگر کردند!

عاقبت خودش پس از تو زرد درآمدن حکمیت تحمیلی، تصمیم به کناره‌گیری و خروج گرفت!

امام نصیحتش کرد و از او خواست برای مباحثه فردا بیاید؛ نزدیکانش هم چنین خواستند اما او صبح زود رفت!

معترضانِ به میزان خراج و دزدان را تحریک کرد؛ مسلمانانی که زکاتشان را نداده بودند، تشویق کرد به میل خود صرفش کنند؛ و مسیحیان را جور دیگر تا عده‌ای را دور خود جمع کرد.

دو سه بار شکست خورد از کوفه به بصره و از آنجا به اهواز و سپس کوه‌های رامهرمز و آخر کنار ساحل دریای جنوب کشته شد. جمعی را به کشتن داد و مسیحیانی مسلمان شده را از اسلام به تردید انداخت و مرتد کرد!

  1. مصقله بن هبیره:

معقل فرستاده امیرالمومنین وقتی فتنه خرّیت را خواباند؛ مسلمانش را آزاد، مرتدانش را توبه داد و مسیحیان را به ذمه واداشت.

۵۰۰مسیحی با زن و کودک در راه، از مصقله -فرماندار امام در اردشیرخره فارس- استمداد طلبیدند که آنان را از معقل بخرد و آزاد کند. مصلقه جوانمردی کرد و آنها را به ۵۰۰هزار درهم خرید و آزاد کرد و خود را مدیون بیت‌المال کرد. کمی بعد ۲۰۰هزار درهم بدهکاری را داد اما بجای عذر آوردن و مهلت گرفتن از امام برای پرداخت ۳۰۰هزار درهمِ باقی، گریخت و به معاویه پناهنده شد!

امیرالمومنین کار اول او در آزاد کردن اسیران را کار سادات و بزرگواران و کار دومش را فرار بردگان خواند و فرمود: “اگر می‌ماند مقداری که برایش میسر بود می‌گرفتیم و برای باقی مانده آن به انتظار فراوانی ثروتش می‌نشستیم[۱]

امام حاضر نشد مسیحیان آزاد شده را بخاطر بدهکاری مصقله دربند کند[۲].

حالا قصه ماست:

عمار و مقداد پیشکش؛ کاش برخی کارگزاران مخالف شده‌ی حکومت اسلامی‌کمی مثل مصقله بودند! اول گره‌ای از مردم می‌گشودند و بعد به دشمن پناهنده می‌شدند! نه مشکل مردم را موجِ‌سواری خود کنند یا حتی خود مشکل آفرینی کنند!

صد حیف که قسمت ما بیشتر خرّیت شد تا مصقله!

از خروجی‌های اول انقلاب که پی آشوب و بمب‌گذاری رفتند و مردم را کشتند؛ تا فتنه‌گران ٨٨ که درخواست تحریم ملت را از دشمن داشتند؛ خرّیت انقلاب اسلامی‌شدند!

خود، دولت مذاکره و سازش را سر کار آوردند و حالا به اعتراض فرا می‌خوانند! و تلفات را هم با میدان ژاله و ۱۷شهریور مقایسه می‌کنند!

اگر وقت تحقیق دارید حتما این منابع را برای شناخت خرّیت‌های معاصر بررسی کنید:

  • گزارش روزنامه وال‌استریت ژورنال ۲۰نوامبر۲۰۰۹ از بازدید نماینده آقای موسوی از واشنگتن : “جنبش سبز ایران از تحریم‌های اقتصادی هدفمند پشتیبانی می‌کند! ما به تحریم‌های اقتصادی که فشار را بر ایران زیادتر کند محتاجیم”!
  • هفته‌نامه تایم ۲۳نوامبر۲۰۰۹ در مقاله “سبزها دست به دامن آمریکایی‌ها می‌شوند”! به قلم رابین‌رایت همان گزارش را تأئید کرد!
    فیلم حضور آن نماینده(محسن مخملباف) در شورای اروپا و درخواست تحریم اقتصادی هم به راحتی در اینترنت قابل جستجوست.
  • افشاگری مایکل لدین مشاور اسبق شورای امنیت ملی آمریکا در نشریه فوربس ۳۰نوامبر ۲۰۰۹ درباره پاسخ ٨صفحه‌ای سران جنبش سبز به کاخ سفید درباره سیاست‌های آمریکا در قبال ایران!
    موید مضمون این نامه ٨صفحه‌ای دیدار اردشیر امیرارجمند(سخنگوی جنبش سبز) و همراهان در دیدار ۳بهمن۹۱ با شورای اروپاست که در سایت جرس(متعلق به جنبش سبز) انعکاس یافت.
    اما با وجود این درخواست‌ها بر تحریم ایران؛ پس از تحریم‌های فلج کننده، یکباره با حمایت از روحانی و رأی آوردن او کمپین “نه به تحریم” درست کردند! ۵۵فعال و زندانی سیاسی٨٨ به اوباما نامه نوشتند و تحریم‌ها را مجازات جمعی مردم ایران خواندند!
    نامه و مذاکره آنها -برخلاف درخواست تحریم‌شان- نتیجه نداد!

 

فشارهای اقتصادی و سوء تدبیرها عده‌ای را این سال‌ها به خیابان کشاند و تلفاتی گرفت؛ حالا مطالبه خون کشته‌ها از نظام می‌کنند! اینها خرّیت‌ها را درس می‌دهند!

محسن قنبریان
۹۸/۹/۱۰

[۱] نهج البلاغه خطبه ۴۴

[۲] تفصیل این ماجرا را در الغارات ترجمه آیتی ص۱۲۰تا۱۳۶ بخوانید

منطق رفتار اخیر رهبری؟!

 

چگونه رهبری متحملِ شکل های غیر قانونی می‌شود؟!

حل ابهامات برای جامعه براساس مبانی اصیل اسلامی راهی بود که “معلمان انقلاب” مثل مطهری و بهشتی و خامنه‌ای می‌رفتند. اما اخیر “متکلمان نظام” جای آنها نشسته و مثل یک متکلم اشعری “هرچه آن خسرو کند، شیرین بود!” دستور کارشان است و با تحلیل‌های سیاسی، امنیتی و بعضا ذوقی سعی در وجیه و مقبول کردن رفتار ولایت دارند! بدی این روش “شیرین ماندن خسرو انقلاب” نیست؛ مواد و مقدمات جدلی و خطابی و حتی شعری است که ناسازگار با مبانی جلوه می‌کند.

دو سؤال اساسی:

  1. آیا آزادسازی قیمت بنزین به بهانه هزینه کرد عایدی آن برای اقشار محروم سیاست درستی است؟! فقط زمان و نحوه اجرایش بد بود یا اصل سیاست غلط است؟!
  2. آیا حمایت رهبری و اذن ایشان به سران -علیرغم مغایرت این مصوبه با قانون ممضای شورای نگهبان- آن سیاست را درست می‌کند؟! نقد و انتقاد از آن مصوبه و خواستن طرح‌های تکمیلی و حتی تعلیق اجرای آن مغایر با ولایت‌پذیری است؟!

️ج۱: نظر خود درباره این سیاست را در یادداشت‌های قبل بیان کرده و نیازی به تکرار نیست.

️ج۲: درباره سؤال دوم توجه به چند نکته ضروری است:

  1. براساس مبانی ولایت مطلقه فقیه، ولیّ فقیه اختیار تعطیل موقت احکام اولی شرع را هم بشرط مصلحت اهم دارد[۱]؛ مصوبه مجلس و مانند آن شرعی‌تر از آن نیستند؛ لکن به تصریح رهبری معظم این تصرف ولائی و تعطیل قوانین مصوّب باید مقید به یکی از این قیود باشد:
  • قید مضیقه و فوریت
  • قیدمعضل مهم برای کشور

حضرتشان می‌فرمایند: “رهبری بایستی مو به مو قوانین را اجرا کند و به آنها احترام بگذارد. منتها در مواردی اگر مسئولان و دست اندرکاران امور بخواهند قانونی را که معتبر است مو به مو عمل کنند دچار مشکل می‌شوند؛ قانون اساسی راه چاره‌ای را باز کرده و گفته آن جائی که مسئولان امور در اجرای فلان قانون مالیاتی یا سیاست خارجی، بازرگانی، صنعتی و دانشگاهی دچار مضیقه می‌شوند و هیچ کار نمی‌توانند بکنند -مجلس این طور نیست که امروز شما چیزی ببرید و فردا تصویب کنند و به شما جواب دهند- رهبری مرجع است. زمان امام هم همینطور بود، بنده خودم آن وقت رئیس جمهور بودم و جائی که مضیقه‌هایی داشتیم به امام نامه می‌نوشتیم و ایشان اجازه می‌دادند. بعد از امام، دولت قبلی و دولت فعلی گاهی راجع به مسائل گوناگون نامه می‌نویسند که در اینجا مضیقه وجود دارد شما اجازه بدهید که این بخش از قانون نقض شود؛ رهبری بررسی و دقت می‌کند و اگر احساس کرد که بناگزیر باید این کار را بکند آنرا انجام می‌دهد. جاهائی هم که بصورت معضل مهم کشوری است به مجمع تشخیص ارجاع می‌شود. این معنای ولایت مطلقه است[۲]

  1. این اجازات از اختیارات ولایت مطلقه بمعنای موافقت شخصی رهبر با آن سیاست نیست.

در همان دیدار دانشجویان قزوین و ادامه آن جملات که ذکر شد از عدم اعتقاد خود نسبت به برخی قوانین مجلس و مصوبات دولت می‌گویند که وقتی قانون شده عمل می‌کنند و مخالفت نمی‌کنند

 http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?id=5703&nt=2&year=13828271

  • در تصمیمات ثانوی با اجازه ولائی نیز چنین است. مثال واضح آن که اخیرا [۳]به زبان آوردند اجازه دادن به دولتها برای برداشتن از صندوق توسعه ملی است؛ که همیشه مخالف بوده‌اند و اصلا این برداشت‌های مکررا موجب کم خاصیت شدن و کم اثر شدن این صندوق شمردند؛ اما وقتی رئیس جمهورها می‌نویسند و برداشت را ضروری و اضطراری می‌خوانند با اقدام موافقت می‌کنند.

 https://eitaa.com/khamenei ir/6212

در این مثال برداشت از ذخایر ارزی کاملا غلط است و رهبری هم مخالف است اما اعتماد به دولت‌ها و تصویر ضرورت و اضطرار آنها اجازه برداشت می‌دهد لذا خود به نیکوئی می‌گویند: “منتها اجازه برداشت در این شکل غیر قانونی را حقیر باید متحمل بشوم[۴]“.

در اینگونه موارد نقد و انتقاد از اجرای آن سیاست-که حالا قانونی شده- هیچ مغایرتی با اجازه رهبری ندارد و ولایت‌گریزی و مانند آن نیست(دقت شود)

  1. در مورد قیمت بنزین نیز قضیه ظاهرا مثل اجازه برداشت از صندوق توسعه ملی است.
  • به گزارش آقای زاکانی رهبری به شخصه و در صورت اولی مخالف بوده و دوبار هم مصوبه را رد کرده است

 http://www.jahannews.com/news/708173

  • به گزارش رئیس جمهور سال۹۵ اعضای هیئت دولت با افزایش قیمت مخالفت کرده‌اند. در سال۹۶ رئیس مجلس و کمیسیون تلفیق؛ در سال۹۷ تحریم ها و…

 https://eitaa.com/rasad_tahlil/9424

از اینرو ناگزیر می‌شوند رهبری و اختیارات او را مداخله دهند و با امضای سران قوا اجازه تخلف از قانون مصوب مجلس(تبصره۱۴ برنامه بودجه۹٨ و هم برنامه توسعه ششم و قانون هدفمندی یارانه‌ها) را می‌گیرند.

رهبری هم در یکشنبه بعد از اجرای مصوبه سردرس خارج، اول، اعتماد به سران را گوشزد کردند که در واقع مقدمه حکم و اجازه ولائی ایشان شده بود. (دقت کنید)

یادداشت نویسانی که براساس منافق و خائن بودن روحانی و همدستی لاریجانی در این سیاست و همزمان حکیمانه بودن تصمیم رهبری انشاء نوشته بودند؛ توجه لازم به آن نکته‌ی اعتماد به سران در فرمایش ایشان نکرده بودند!

بدتر، توجه نکردند که خدشه به مقدمه حکم و اجازه رهبری شرعا حکم و اجازه را هوا می‌کند

!مثل این است که بگویی مخبر ولیّ و حاکم در حکم به عید فطر، چند دروغگو بوده‌اند! تبعا حکم عید برای چنین فردی نافذ نخواهد بود[۵].

بر این اساس منطق رهبری در این اجازه‌ی تخلف از قانون، ربطی به فضای خیابان و به منظور جدا کردن متدینین از اغتشاشگران و مانند این حرف‌ها نبوده و عمل به یک رویه بوده است. اگر هیچ اغتشاشی هم نبود همین اجازه را می‌دادند.

اگر منظورشان جداکردن متدینین از صفوف اعتراض خیابانی بود یک جمله می‌گفتند وقت اعتراض خیابانی نیست یا راه قانونی هست و مانند آن(چنانچه در خطبه ۲۹خرداد گفتند) و مراد حاصل بود. و لازم نبود از سیاستی غلط حمایت کنند!  این از مواردی است که ابهامات براساس آموزش مبانی حل شود بهتر است تا آسمان و ریسمان بافی‌هائی با مصرف چند روزه!

  1. براساس آنچه گذشت نقد و انتقاد از این سیاست و مصوبه سران مثل نقد و انتقاد از برداشت غیر قانونی از صندوق توسعه ملی است.

غیر قانونی خواندن آن بعد از اجازه ولی فقیه، غلط است؛ اما نقد آن مثل نقد هر قانون دیگر یک حق و گاه یک تکلیف است.

پس بیان ملازمات قهری این سیاست مثل گرانی اجناس، مطالبه طرح‌های ترمیمی و اصلاحی مجلس برای کاهش آثار منفی آن، و حتی درخواست تعلیق طرح از سوی مجلس هیچکدام مغایر با اجازه رهبری نیست. چون آن اجازه در صورت ضرورت و اضطرار از سوی دولت یا سران برای ایشان تصویر شده است که ایشان اجازه داده‌اند علیرغم مغایرت با قانون چنان کنند؛ حال خدشه به آن ضرورت و اضطرار و دادن راه‌های جایگزین نه تنها مقابله با حکم رهبری نیست بلکه کمک به همان تشخیص اولی ایشان در مخالفت است. (توجه فرمایید)

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان
۹۸/۹/۷

[۱] ر.ک:صحیفه نور ج۲۰ص۱۷۰و۱۷۱

[۲] ۸۲/۹/۲۶دیدار با دانشجویان قزوین

[۳]  ۹۸/۸/۲۸

[۴] ۹۸/۸/۲۸

[۵] ر.ک:مستمسک العروه ج٨ص۴۵۹الی ۴۶۳

ناکارآمدی و نامقبولی و مصالح تصنعی!

  1. رهبرمعظم انقلاب:

۱/۱: کارآمدی و مشروعیت:

 “مشروعیت همه ما بسته به انجام وظیفه و کارآیی در انجام وظیفه است. بنده روی این اصرار و تکیه دارم که بر روی کارآیی ها و کارآمدی مسئولان طبق همان ضوابطی که قوانین ما متخذ از شرع و قانون اساسی بایست تکیه شود. هرجا کارآمدی نباشد، مشروعیت از بین خواهد رفت[۱]“(تأمل کنید).

۱/۲: خواست مردم:

“خواست واراده وایمان مردم، حتی بالاتر از این عواطف آنها، پایه اصلی حکومت است. این نظر اسلام است و ما هم به همین معتقدیم[۲].”

بر این اساس مسئول ناکارآمد و نامقبول فاقد مشروعیت سیاسی است و “ثبوتا” نیازی به اتمام دوره نصب یا انتخاب برای برکناری ندارد.(راه های اثباتی این تعویض در قانون بیان شده است)

  1. شهید اول در کتاب ارزشمند القواعد و الفوائد، عزل منصوبان ولیّ امر را در سه مورد می شمارد:

۱. وقتی ولیّ امر در ابقاء آنها مشکوک [نه حتما مقطوع] به خوف مفسده ای باشد.

۲. وقتی کاملتر[و کارآمدتری] از او پیدا شود. بخاطر مقدم بودن اصلح بر مصلحت.

۳. وقتی مردم از او کراهت داشته و به دیگری انقیاد داشته باشند؛ حتی اگر آن دیگری اکمل از اونباشد و صرفا اهلیّت داشته باشد. چون نصب حاکم برای مصلحت مردم است؛ پس هرجا صلاح تمام تر باشد او ٲو٘لی است[۳]“.

براین اساس در قسمت انتصابی حکومت اصل بر مادام العمر بودن منصوب یا الزاما پایان دوره نصب نیست! اگر کارآمدی یا مقبولیت عمومی اش زایل شده، عزل و تعویض او لازم شده است.

  1. قانون اساسی جمهوری اسلامی که عصاره اجتهاد مجتهدان طراز اول انقلاب است:

در قسمت انتخابی حکومت، قانون اساسی برای تعویض حاکمان غیر کارآمد یا نامقبول قبل از اتمام دوره انتخابی چاره اندیشیده است:

۱. ریاست مجلس، هرساله باید از سوی نمایندگان انتخاب شود. یعنی انتخاب اولیه برای یک دوره ۴ساله نمایندگی نیست و در یک دوره نمایندگی ۴انتخاب ریاست مجلس وجود دارد.

۲. برای رئیس جمهور و وزیران، امکان استیضاح از سوی نمایندگان ملت درون دوره ۴ساله قرار داده است؛ که در صورت رٲی آوردن استیضاح، بدون اتمام دوره ، کنار نهاده شوند؛ وانتخاب جدید(برای وزیر) و انتخابات جدید(برای رئیس جمهور) برگزار شود.

۳.طبق اصل مترقی۱۳۶ اگر بیش از نصف کابینه به هردلیل(فوت، استعفاء، عزل، استیضاح) کنار رفتند؛ باید کل کابینه دوباره برای رٲی اعتماد به مجلس عرضه شود.(کابینه فعلا ۱۹عضو دارد واین دولت ۱۲عضو تعویضی دارد).

گرچه سهمی از ناکارآمدی ها بخاطر ساختارهای غلط است؛ اما مدیران منصوب و منتخب ناکارآمد و نامقبول هم کم نیستند.

از این ظرفیت قانونی وشرعی برای کاستن ناکارآمدی مُسری اجرائی، تقنینی، نظارتی در حوزه اقتصاد ومعیشت، عدالت و فرهنگ چرا استفاده نمی شود؟! چرا در قانونی نانوشته منصوبان درمدت مدید منصوب وفقط جابجا میشوند و منتخبان حتما باید تا پایان دوره بمانند؟!

آیا در انباشت ناکارآمدی در برخی حوزه ها، صرفا بحث کلامی کردن وتقصیر را متوجه این نهاد کردن وآن نهاد را رهاندن کفایت می کند؟! این کار -که بعضا ناصحیح وبامثالهای غلط از سیره ائمه هم انجام میشود- مفسده ی واقعی را زایل و صلاح مردم را تأمین می کند؟!

آیا شماتت مردم که حقتان است؛ خود انتخاب کرده اید! پاسخ مسئولانه به ناکارآمدی است؟! آیا انتصابی ها همه کارآمد و مقبولند؟! آیا کاندیدهای رقیب در همه دوره ها، همه کارآمد بوده اند؟!

بقیه منتخبین موجود مردم(نمایندگان مجلس مثلا) در کارآمد سازی بخش انتخابی دیگر(دولت مثلا) تا صندوق رٲی بعدی هیچ وظیفه قانونی ندارند؟!

إعمال این وظیفه قانونی با عرف های غیر قانونی(حتی تطمیع) یا مصلحتهای جناحی ممانعت نمیشود؟!

فراموش نکنیم مصلحت مردم وانقلاب در دوره های متوالی نباید فدای مصلحتهای تصنعی یا کم ارزش تر شود وعرف محافظه کاری جای رویه انقلابی سابق بنشیند.

(پیام این نوشته استیضاح این دولت نیست و توجه دادن به ظرفیتهای شرعی و قانونی برای کارآمد سازی حکمرانی است).

محسن قنبریان
۹۸/۹/۵

[۱] دیدار با خبرگان ۸۳/۶/۳۱

[۲] ۷۷/۱۲/۴پرسش و پاسخ با سردبیران نشریات دانشجوئی

[۳] القواعد والفوائد ج۱ص۴۰۵و۴۰۶