بایگانی دسته: پیام‌ها و تحلیل‌ها

چالش افت مشارکت

(پیشخوان!)

️متوسط مشارکت در ده دوره گذشته انتخابات مجلس، ۵۵درصد بوده؛ که اینبار بیش از ده درصد از متوسط مشارکت، کاهش داشته‌ایم!

شاید اصولگرایانِ صرف فعلا جشن پیروزی را بر دیدن این آسیب مقدم دارند؛ اما انقلابی‌ها چون جوهر و پیام مرکزی انقلاب اسلامی را “مردم سالاری دینی” می‌دانند؛ نمی‌توانند از این آسیب بی‌تفاوت بگذرند و برای نهادینه نشدن آن چاره‌ای نکنند؛ و صرفا  به رأی آوردن آدم‌های تِکراری و رٲی نیاوردن لیست تَکراری دلشان را خوش کنند.

به فرموده رهبری انقلاب: “خواست و اراده و ایمان مردم، حتی بالاتر از این عواطف آنها، پایه ی اصلی حکومت است. این نظر اسلام است و ماهم به همین معتقدیم”…”اگر مردم حکومتی را نخواهند، این حکومت در واقع پایه مشروعیت خودش را از دست داده است نظر ما درباره‌ی مردم این است[۱]

️تحلیل این افت ۱۹درصدی نسبت به دور قبل و اولین مشارکت زیر ۵۰درصد درسابقه جمهوری اسلامی، بیش از گزارش‌های آمنه سادات ذبیح پور تلویزیون می‌خواهد و بیش از ادعاهای سیاسیون خاص جای کاوش دارد:

اگر کرونا هراسی علت این ریزش مشارکت بود؛ باید قم، بیش از اصفهان و تهران افت مشارکت می‌داشت!

اگر صرفا رد صلاحیت اصلاح‌طلبان علت بود باید در ده دوره قبل نقض متعدد برایش پیدا نمی‌شد! بار اول نیست که چپ‌ها، مجمعی‌ها و اصلاح‌طلبان، گسترده رد صلاحیت شده‌اند؛ اما دوره‌های قبل حتی رکورد مشارکت ۷۱درصدی هم داشته یا حداکثر از مجلس سوم به چهارم با ظهور نظارت استصوابی، ۲درصد ریزش مشارکت بوده است!

گرانی و فشار اقتصادی هم دلیل تامی نیست. چون باز آمار مشارکت‌های قبل خلاف آنرا ثابت می‌کند. مشارکت بالا در وضع بد اقتصادی و برعکسش در انتخابات‌های قبل نمونه دارد!

علت اصیل‌تر چیست؟!

به زودی به قدر بضاعت اندک خود یادداشتی دراینباره به اشتراک خواهم گذاشت.

محسن قنبریان

۹۸/۱۲/۴

[۱] ۷۷/۱۲/۴

الولیّ الناصح

“السلام علیک ایها الولیّ الناصح”، در زیارت روز جمعه مولای مطلق زمین و زمان مفید چه معانی لطیفی است:

نصح، خالص چیزهاست و ناصح، کسی است که خالصانه خیر می‌رساند. نه چشم داشتی دارد و نه عطایش، شوب و نامرغوبی. بهترین چیزها با پاکترین نیت‌ها را به امت می‌دهد.

الولیّ، یعنی با ولایتش چنین می‌کند. مثل نیت کننده خیری نیست که خیر مقدورش نیست و خدا به نیتش جزایش می‌دهد. نه! ولیّ، سلطه و سیطره بر کار دارد و مقدورش هست.

الان هم ولیّ است نه فردا که ولیّ شد ناصح است. اگر چنین معنا کنیم مَجاز مرتکب شده‌ایم.

کور است چشمی که خیرات مکرر این ولیّ ناصح بر امت را نمی‌بیند. ایرانی‌ها این ۴۰سال را به پشت سر نگاه کنند! لبنانی‌ها، عراقی‌ها و…

هذا یوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک…

جمعه‌ها، توقع تو دارد و مال توست. خیراتت بر ما آشکارتر بوده و هست؛ لکن هیچ خیری به ظهورت نمی‌رسد ادرکنا یا مولانا!

به دوستان حزب اللهی و انقلابی شهرم!

بسم الله الرحمن الرحیم

وضعیت میدان انتخابات در آن شهر عزیز، حاکی از آن است که دوستان انقلابی و حزب اللهی بین ۳تا۵ کاندید منتشرند.

فرقی نمی‌کند که همه اینها، منتخب خود را “اصلح” بدانند یا “صالح مقبول” یا حتی “فاسدی در مقابل افسد”!

و فرقی نمی‌کند که حمایت خود را موجب “پیروزی در انتخابات” بدانند یا موجب “غلبه حجت و گفتمان انقلاب اسلامی”؛ در همه فروض، شاهد یک تکثر واقعی نیروها هستیم.

سادگی است اگر کسی خیال کند با نظردادن فلانی یا بهمانی، وحدتی یکپارچه شکل می‌گرفت و همه یک جا جمع می‌شدند. اساساً نزدیکی دو به دو نامزدها، مانع از تحکّم و تعیین قطعی می‌شد. هر اظهار نظر تازه، افزایش تردید تازه و بحث‌های بی‌حاصل جدید است.

حال آنچه به نظر این کمترین، رعایتش مهم است:

  1. مراقب هیجان روز آخر باشید که حب و بغض‌ها را ضریب می‌دهد. عیبی، درشت‌تر دیده و حُسنی، مبالغه می‌شود.

در این فضا، تخریب نامزدها و حامیان بیشتر اتفاق می‌افتد و انسان از تقوا و سداد دور می‌شود. ضریب‌های حبابی در قضاوت‌ها را بکاهید.

  1. وقتی هیچیک از این نامزدهای مقبولِ نیروهای متکثر انقلاب، بیّن الغی(منحرف قطعی) نیست و احتمال رأی آوردن مضرّ به ارزش‌های انقلاب روشن و بیّن نیست؛ پس “رواداری و مدارا” را از کف ندهید.

باور کنید مساله شما از کنار هم نشستن آقایان قالیباف و آقاتهرانی در یک لیست وخیم‌تر نیست! اگر آنجا حفظ “وحدت سیاسی” مهم است اینجا هم حفظ “وحدت اجتماعی” مهم است. نباید با کفر و ایمان کردن، وحدت قلوب برای انجام تکلیف و حفاظت از ارزش‌های انقلاب را آسیب زد.

  1. به این مهم توجه کنید که نامزدهای مقبول شما از شنبه پی تکالیف خودند و بعضا خارج از بهبهان خدمت می‌رسانند؛ اما نیروی اجتماعی انقلاب است که باید تا ۴سال آتی ده‌ها تکلیف سیاسی-اجتماعی را برای انقلاب و بهبهان انجام دهد. امتثال خوب آن تکالیف بدون وحدت و یکپارچگی ممکن نیست از برنامه‌های جامع مذهبی گرفته تا کارهای خدماتی و حضورهای سیاسی و…

پس نکند برای رأی آوردن و تکلیف امروز، شکاف و تنشی بیافرینید که دههای تکلیف مهم آتی را زخمی و زیر نصاب کند. یا هم امروز پیروز نشوید، هم کدورت این تکلیف ۴سال و بیشتر یاری اسلام و انقلاب در مواضع همپارچه را آسیب بزند! (چنانچه همه سال‌های گذشته چنین بوده است!)

چاره همه اینها به این است که برای دوستان خود هم آنچه برای خود می‌پسندیم، بپسندیم. برایشان حق بررسی و انتخاب آزادانه قائل شویم و تشخیص‌شان را محترم بشماریم. از تخطئه و تخریب همدیگر بپرهیزیم.

کوچکتر از همه: محسن قنبریان ۱اسفند ۹٨

٭صلاح دیدید بین دوستانتان نشر دهید

کانون‌های ثروت و قدرت مانع انتخابات آزادند؛ نه نظارت استصوابی!

گوشه ای از مصاحبه با رسانه‌های اصفهان؛ ۲٨بهمن ۹٨

به مرور انتخابات، مقوله‌ای پرخرج شد. تبلیغات و ستاد داری حتی پیمانکار پیدا کرد! از ۲۹۰نماینده بیش از ۲۰۰نفر از شهرستان‌ها می‌آیند که انتخاب شدن، سفره انداختن و خرج کردن و رأی خریدن دارد. بقیه در شهرهای بزرگ برای رفتن در لیست‌های مشهور فقط بر توانائی‌ها متکی نیستند. بعضی دوره‌ها بیشتر، بعضی کمتر اسپانسرهای بزرگ یا دادن پول وسط است.

ای بسا آدم‌های بسیار لایقی که چون رسانه و تبلیغات و اسپانسر ندارند، دیده و شنیده نمی‌شوند. کسی رد صلاحیتشان نمی‌کند اما به چشم رأی دهندگان نمی‌آیند!

مثل آزادی بیان است که بیرون انداختنش از زبان، کم مئونه اما رساندنش به گوش مخاطب و گروه هدف با رسانه و ثروت گره می‌خورد!

ثروت‌های باد آورده از مناسبات غلط اقتصادی برای تثبیت خود نیاز به لابی مجلس دارد. برای حذف مالیات از اصناف خاص، برای تصویب افزایش ۲۰برابری حقوق مدیران، برای مزایای بسیار دیگر می‌صرفد روی انتخابات سرمایه‌گذاری کرد. از این حیث انتخاب آزاد را به مخاطره انداخت که: شایسته ترها بخاطر بی‌پولی و بی‌حامی بودن دیده نمیشوند! حضرت آقا دوبار مجلس را از این کانون‌های ثروت و قدرت حذر داده‌اند!

 چشم‌بندی ماجرا آنجاست که: دهها برابرِ رد صلاحیت‌های نورچشمی‌های احزاب، جوان شایسته در این نابرابری انتخاباتی از چشم‌ها و ذهن‌ها و صندوق‌ها حذف میشوند؛ اما جای کانون‌های ثروت و پول‌های کثیف -که عامل رد اینهاست- بر نظارت استصوابی می‌شورند که عامل رد آن از ما بهترانند!

یعنی حمله به نظارت استصوابی عملا پوششی است تا کانون اصلی رد شایستگان دیده و درمان نشود!

کارگاه الگوی تربیتی نیروی انسانی در تشکل‌های مردمی

یک تجربه: کارگاه الگوی تربیتی نیروی انسانی در تشکل‌های مردمی/ با کتاب٘ بحث: در مکتب مصطفی

طلاب و دانشجویان جوان زیادی در تشکل‌های مردمی به امر تربیت غیررسمی کودکان و نوجوانان مشغولند. نوعا این جوانان مجال مطالعات آکادمیک در علوم تربیتی و مانند آن را نداشته و ندارند و الان در حین تحصیل حوزوی یا دانشگاهی خود برای ضرورت‌های انقلاب بشکل خودجوش فعالیت می‌کنند.

از سوئی بدون داشتن اصول صحیح در کار تربیت و مرشد و راهنمایی کاربلد ای بسا آسیب‌هایی رخ دهد. از سوی دیگر با رویکرد پیشینی به امر تربیت و گذاشتن دوره‌های نظری با مفاهیم تجریدی و انتزاعی، معمولا نیاز میدان این فعالین مخلص برآورده نمی‌شود. از اینجا پس از تجاربی در ارائه بحث‌های نظری‌تر و بررسی بازخورد آن، به تجربه جدیدی رسیدیم که با کتاب بحث مکتب مصطفی شروع شد.

کتابچه کوچک در مکتب مصطفی از مطالعات فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی تلاشی ابتدایی است که اصول و مراحل تربیت نیروی اصیل انقلابی را در ضمن یک الگو(شهید صدرزاده در مسجد کهنز شهریار) بررسی می‌کند. نه صرفا خاطره‌گویی است و نه حرف زدن از اصول و مراحل تربیت به تنهایی.

آمیزه‌ای از این دو است تا مربی جوان بتواند اصول کارتربیتی را درضمن سیره شهدا و نمونه‌های موفق ببیند. خلاقانه تجربه خود را بسازد و آن اصول را برای گروه هدف خود بومی کند.

بسته به وقت و سطح مخاطبین گاه بحثها نظری‌تر و مبنائی‌تر روی اصول و مراحل تربیت هم انجام میشود و گاه مربیان با بیان تجارب خود یا سایر شهدا بر بانک تجارب کتاب می‌افزایند. اصلا از همه مربیان خواسته شد، از تجارب موفق انقلابی دیگر برای اصول و مراحل شمرده شده در این کتاب تجارب موفق بیابند.

این کارگاه نیم روزه با تماشای فیلم عابدان کُهنز از جشنواره نهم عمار که درباره همان مسجد شهید صدرزاده است جالب‌تر و جذاب‌تر میشود. گرچه تجارب آن شهید و نحوه کار آن مسجد صرفا یک نمونه از تحقق آن اصول است و مربیان می‌توانند نمونه‌ها و الگوهای دیگر را خلق کنند.

این کارگاه‌ها در جمع مربیان خواهر و برادر در شهرستان بهبهان مصادف با چهلمین روز شهادت سردار دلها انجام شد.

نشانی جهت تهیه اینترنتی کتاب «در مکتب مصطفی: الگوی تربیت نیروی انسانی در تشکل‌های مردمی»

وظیفه جامعه مداح، مدیریت شادی و عزای جامعه است

سنت این کار از زمان ائمه پایه‌گذاری شد و تا به امروز ادامه دارد

رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار مداحان:

جامعه‌ی مدّاح یک کار بزرگی بر عهده دارد و آن عبارت است از مدیریّت شادی و عزای جامعه؛ شما در حقیقت شادی‌های معنوی ،و عزاهای اساسی و قلبی و عمیق را مدیریّت میکنید، جهت میدهید، هدایت میکنید.

آن جوامعی که این وضعیّت را ندارند، این مجالس را ندارند، این گریه‌ها را، این شادی‌ها را ندارند، آنها این خلأ را احساس میکنند و بنده اطّلاع دارم یک جوری میخواهند این خلأ را درست کنند، پُر کنند، و نمیشود؛ این کار شما است.

سنّت این کار هم مربوط به امروز و دیروز نیست؛ از زمان ائمّه (علیهم السّلام) است. اینکه شما می‌بینید دعبل را یا امثال این بزرگواران را این جور تشویق میکنند، تحریص میکنند، پای شعرشان می‌نشینند، آنها را وادار میکنند به ادامه‌ی این کار، این همین کاری است که امروز شما دارید میکنید. ۹۸/۱۱/۲۶

مطلب مرتبط: امروز جنگ اصلی در دنیا برای تملّک گریه و خنده‌هاست

جوشش انقلابی

هفت دستگاه موسیقی و صدها گوشه آن در موسیقی ایرانی، “تولید یک گروه موسیقی”، یا “محصول چند دهه تولیدات دانشکده موسیقی”، یا “حاصل نظریه پردازی فیلسوفان موسیقی” نیست!

نواهای طبعی و فطری مردمی در پهنای تاریخی‌ای بوده است که برای غم و شادی، حماسه و عشق، غیرت و عرفان و ده‌ها تمنای اصیل انسانی دیگر در چارچوب فرهنگ ایرانی سروده و خوانده شده است. بعد به مرور پایش و پالایش شده و دسته‌بندی و نُت‌گذاری و علمی شده و این بخش از فرهنگ ایرانی را پدید آورده است.

فرهنگ انقلابی ملت ایران نیز بیش از اینکه “محصول تولید سازمانی نهادهای حکومتی”، یا “نگاه پیشینی و انتزاعی اندیشکده‌ها و پژوهشگاه‌های بودجه‌خوار” باشد؛ محصول جوشش مردمیِ پیر و جوان این کشور بوده که با سوگیری از آرمان‌های انقلاب اسلامی در هر اقلیم و متناسب با نیازهای واقعی مردم، خلق و ابتکار شده است.

اگر تاریخ شفاهی این ۴۰سال همه جمع‌آوری می‌شد، امروز با میراثی بزرگ مواجه بودیم که اندیشکده‌ها و پژوهشگاه‌ها می‌توانستند “با نگاه پسینی و عینی” به آن بیاندیشند؛ جرح و تعدیلشان کنند؛ دسته‌بندی و نمایه‌گذاری‌شان کنند و سوی فرهنگی-تمدنی این ملت انقلابی را معلوم‌تر و برای انتقال نسلی آموزشی‌تر نمایند.

“آزادی و حق انتخاب”، “استقلال و امنیت”، “پیشرفت، علم و عقلانیت”، “معنویت و سبک خودی زندگی”، “عدالت و مبارزه با فساد”، “عزت”،”برادری و یکپارچگی”؛ هفت دستگاه اصلی آوائی و رفتاری مردم رشید ایران در تاریخ معاصر بخصوص این ۴۰سال بوده است.

زیر هریک از این آرمان‌ها، صدها گوشه و ابتکار ایرانی-اسلامی شکل گرفته که برخی را کسی ثبت هم نکرده است.

کافیست مثلا یک “عهدواره” در ۴۰سالگی انقلاب دو سه ماه بین ابتکارات زنده معاصر جستجو کند تا بیش از ۱۰۰خلاقیت در برخی از این عرصه‌ها را جمع کند.[۱]

خانمی که خود جوش بتواند ۵۰۰ جوان را با شبکه‌سازی دارای شغل کند! آقائی که بتواند ٨۰۰بزهکار را شاغل و برای خانواده‌هایشان برنامه فرهنگی ترتیب دهد؛ شبیه افسانه است.[۲]

جنبش مطالبه‌گری دانشجویان جوانی که بتوانند با فساد اداری مزمن استان خود در چند محور اصلی(زمین و کوه‌خواری، جابجائی بودجه‌ها، استخدام‌های خویشاوندی و رانت‌خواری) مواجه و در همه پرونده‌ها به نفع مردم و محرومین نتیجه بگیرند؛ الگوئی جدید از عدالت‌خواهی و مبارزه با فساد را عرضه می‌کند[۳].

“شهر بدون ماهواره”، “شهر بدون طلاق” و… هم در نابسامانی‌های اجتماعی در ایران زمین پیدا شده است؛ که با جوشش‌های مردمی و ابتکارات در سبک خودی زندگی آفریده شده است.

نقش شما:

تجربه انتخاب آزاد مردمی برای افراد صالح و دور از کانون ثروت و قدرت یا خلاقیت ذیل هر یک از اصول هفت‌گانه ، گزینه‌ای برای شماست.

اگر خود و دوستانتان خالق تجربه‌ای انقلابی و خودجوش نبودید، اقلا در ثبت و روایت و نشر تجارب مردمی انقلابیگری در آن عرصه‌ها همیار باش. از کتاب تا مستند عمار و…

️بعد نهضتی، جوششی، مردمی انقلاب اسلامی بمثابه جان برای پیکره اداری و نظام بروکراسی است. سلول‌ها را نو می‌کند؛ به مقتضای نیازهای جاری هر دوره به روزش می‌کند؛ اگر عضو تنبلی، فیزیوتراپی و غده‌ای نیاز به جراحی داشت، حیات کل بدن را گردن میگیرد و عضو معیوب را به درمان می فرستد.

ذات انقلاب همین جوشش انقلابی در پیوند مردم انقلابی با رهبری انقلابی است؛ آنرا نگه داریم، بیفزاییم، روایتش کنیم و به نسل‌ها منتقلش کنیم.

محسن قنبریان
۹۸/۱۱/۱۸

[۱] نخستین عهدواره ملی نهضت اجتماعی جوانان. مرداد۹٨

[۲] عهدواره منطقه‌ای همدان

[۳] یکی از ٨ایده برتر نخستین عهدواره

محمد رضا حکیمی و انقلاب اسلامی

(چکیده‌ای از کتابْ بحثی با جمعی از فضلاء بر پایه مقاله ی “انقلابی که متوقف شد” از کتاب راه خورشیدی محمد اسفندیاری)

شاگرد آقای حکیمی(جناب اسفندیاری) در این مقاله نظرات ایشان درباره انقلاب اسلامی را جمع‌بندی کرده که ما برای فهم بهتر، مطالب ایشان را در دو بخش: “مبنای دانشی” و “تحلیل بینشی” تقسیم می‌کنیم:

ادامه خواندن محمد رضا حکیمی و انقلاب اسلامی

مثلث یُمْن؛ مثلث شوم!

چکیده‌ای از سخنرانی روز شهادت حضرت زهرا(س) در جمع دوستان موسسه دیدبان (برنامه ثریا)/۹بهمن ۹٨

مثلث یُمْن: عدالت- موالات-ولایت

مثلث شوم: نظام طبقاتی- تحزّب- سلطنت و الیگارشی

️نسبتها:

  1. تا “عدالت” برقرار نشود، “موالات” و دوستی بین مردم تثبیت نمی‌شود.
    حضرت فاطمه (س)فرمود: “جعل الله… العدل تنسیقاً للقلوب” خداوند عدالت را برای هم نسق شدن و یکپارچگی دل‌ها (همبستگی اجتماعی) قرار داد.
  2. تا”موالات” نباشد، “ولایت” مستقر نمی‌شود.
    آیت الله شاه آبادی در کتاب شذرات المعارف به خوبی اینرا تبیین می‌کنند که “اخوت جامعه”، شرط “تحقق نظام ولایت” است. موالات و همبستگی با هم، “حلقه‌ی انگشتر” برای “نگین” ولایت و امامت است.[۱]
  3. “ولایت” در مرتبه نازلترش(محبت و ارادت) خود موجب “موالات” و دوستی متولیان می‌شود.
    فأصبحتم بنعمته اخواناً یعنی با نعمت ولایت باهم برادر شدید.
    حضرت زهرا(س) فرمود: اطاعتنا اماناً من الفرقه. در زیارت جامعه: بموالاتکم ائتلفت الفرقه.
  4. تا “ولایت” در حد سرپرستی اجتماعی-سیاسی محقق نشود، “عدالت” در جامعه مستقر نمی‌شود.
    انا انزلنا رسلنا … لیقوم الناس بالقسط.

خوانش تاریخ اسلام:

پیامبر در بدو ورود به مدینه، اخوت و موالات جامعه مومنین را موجب شد(اصبحتم بنعمته اخوانا)

این اخوت موجب نفوذ کلمه پیامبر و تحقق سرپرستی سیاسی اجتماعی او شد. جنگ و صلح رقم زد، حد و دیه اجرا کرد و زکات و خمس گرفت و… (النبی اولی بالمومنین من انفسهم)

در آن سرپرستی و ولایت، سریع سراغ عدالت رفت تا تنسیق قلوب شده، موالات و همبستگی جامعه تثبیت شود. این دوستی‌ها حال گذرا و جو اول انقلاب نباشد.

  • اول مهاجر فقیر را زمین‌دار کرد تا مساوات برقرار شود.
  • از برخی ثروتمندان تراشید و گاهی سپاه خود را با پول آنها تجهیز میکرد.

آن عدالت گستری، موالات مردم با هم و با ولیّ را افزود:

  • در اُحد زخمی عطشان آب نمی‌خورد تا اول همرزمش را آب دهند و آن یکی هم نخورد تا حدود ۱۵نفر! طوری که نفر اول تشنه شهید شد.
  • پیامبر هم چنان دوست داشتنی شد که آب وضو و مو و ناخن تقصیرش تبرک میرفت.

جابجایی با مثلث شوم!

سقیفه ، هنوز جنازه پیامبر بر زمین بود چرا پی قدرت رفتند؟

امیر(ع) فرمود:”صرتم بعد الموالاه احزاباً: بعد از موالات، دچار تحزب شدید”.

سقیفه، اعتراض به وضع موجود نبود، شورشی برآمده از نظم طبقاتی(مثل شورش علیه عثمان) نبود. یک روز بعد از نبی در جامعه عادلانه اوست.

سقیفه با نگرانی گروهی(انصار) از آینده خود، شروع و به نفع گروهی دیگر(مهاجر) تمام شد. از اوضاع و احوال چنین دستگیرشان شد که کار دست علی(ع) نمی‌افتد، لذا پیش‌دستی کردند چون نگران بودند مهاجر، آینده‌شان را خراب کنند! مهاجر هم آمدند و مذاکرات به نفع آنها شد. تحزّب و خدشه به موالات، موجب “سقوط ولایت” شد.

با سقوط ولایت(ولو موقت)، خلافت باید کاری میکرد که دیگر برگشت ولایت ممتنع شود: از بین بردن عدالت با نظام طبقاتی!

عدالت، تنسیق قلوب و موالات می‌ساخت و موالات، حلقه برای نگین ولایت می‌شد؛ عدالت که مخدوش شود، دیگر جای موالات، تحزب دائمی و “نزاع بر سر منافع” خواهد بود. این دیگر حلقه برای نگین ولایت نمی‌شود؛ بلکه زمینه “سلطنت و استبداد” می‌شود.

  • دیوان های خلیفه دوم و تبعیض در بیت‌المال شروع برهم زدن عدالت و مساوات بود. در دوره عثمان اوج گرفت و کامل نظام اجتماعی را طبقاتی کرد.

شورش علیه عثمان، برآمده از فشار طبقاتی است. ائتلاف نیروهائی مختلف از جمله تضاد منافع برخی صحابه غیر اموی با حزب عثمان، شورش آفرید.

تضاد منافعِ احزاب است که جنگ و صلح می‌سازد. کوفی-شامی هم جنگش و هم حکمیتش وابسته به این منافع گروهی است که ولایت در آن دوام نمی‌یابد و سلطنت بنی‌امیه در آن زایش می‌شود!

دوره کوتاه علی(ع)، امام سراغ زیر بنا رفت: عدالت!

تا از آنجا، تنسیق قلوب و موالات بیافریند و ولایت استقرارش تأمین شود نه اینکه کوفه به فرمانش نباشد و گرمی و سردی هوا را بهانه کند و در منافع همراه و در مضار، علیه باشد!

️اضلاع این مثلث‌ها هریک، ضلع دیگر خودش را می‌خواند(تأمل کنید)

[۱] بیشتر ر.ک:طرح اندیشه اسلامی‌در قرآن . مقام معظم رهبری. قسمت ولایت

خون‌خواهی و خیرخواهی(۲)

نمائی کلی از مبحث فاطمیه دوم (بهمن ۹٨)

خون‌خواهی از کی؟

در روایات همین مضمون دعای ندبه به تعدد وجود دارد که حضرت خون‌خواه دو کسان است: انبیاء و فرزندانشان (الطالب بذحول الانبیاء و ابناء الانبیاء) / شهدای کربلا (الطالب بدم المقتول بکربلا).

قرآن یهود معاصر را قاتل انبیاء می‌خواند!

آیه ۱٨۳آل‌عمران یهود معاصر رسول الله را مخاطب قرار داده می‌پرسد چرا انبیاء را کشتید[۱]؟!

️در حالیکه بین عیسی(ع) و پیامبر فاصله زیادی است و پیامبری نبوده که اینها کشته باشند! عمر اینها هم به کشتن یحیی و اسماعیل صادق الوعد و… نمیرسد!

اما قرآن صراحتا اینها را قاتل می‌خواند!

روایاتی همان وجه سابق را برای قاتل خواندن اینان میشمارد: رضایت و عدم برائت [۲]در این روایات باز به خون‌خواهی از تابعان مسببین کربلا با این آیه استناد شده است.

️معلوم می‌شود:

سازمان و شخصیت حقوقی‌ای که انتقام‌ها و خون‌خواهی‌های اصیل اسلامی از آنها انجام میشود دو شعبه دارد:

  • سفیانی‌ها (درون جهان اسلام و تابعان مکتب بنی‌امیه)
  • صهیونیست‌ها (بیرون جهان اسلام و تابعان بنی‌اسرائیل قاتلان انبیاء)

این مستند قرآنی-روائی راهبرد انتقام از صهیونیزم (یهودیت صهیونیزم و مسیحیت صهیونیزم) و سفیانی‌ها(داعش و سعودی و…) است.

خون‌خواهی و خیرخواهی

این خون‌خواهی، کشتن‌های کور جاهلی و خون به خون شستن‌های پی در پی و افزایش جنگ‌افروزی نیست. بلکه برعکس موجب تمام شدن جنگ‌ها و خونریزی‌هاست!

لذا ظهور امامی‌که خون‌خواه انبیاء و اولیاء است با “بقیه الله خیر لکم” توصیف شده است. “خیر” هم در همان است. مسیح هم از “صلح زیر شمشیر” می‌گفت.

وجه اصلی‌اش در “قاتلوا ائمه الکفر” است. زعمای پیمان‌شکن کفر و استکبار عددشان بسیار نیست؛ کشتن آنان پایان خونریزی در عالم است.

️یعنی همانطور که قصاص شخص قاتل، موجب کاهش قتل و خونریزی است(لذا قرآن آنرا حیات و حضرت زهرا فرمود: جعل الله… القصاص حقناً للدماء: خداوند قصاص را برای نگهداشت خونریزی تشریع کرد)؛ همینجور خوانخواهی از سازمان جنگ‌افروز و استکباری، موجب کاهش جنگ در عالم است.(دقت کنید)

خون‌خواهی و انتقام فاطمه(س):

در زیارت حضرت می‌خوانیم:”اللهم کن الطالب لها ممّن ظلمها واستخف بحقها کن الثائر اللهم بدم اولادها[۳]

خون‌خواهی حضرت و طلب حقش از ظالمین را از خدا می‌خواهیم.

روایاتی که از قصاص قاتلین می‌گوید:

بخلاف قاتلین سیدالشهدا، قاتلین صدیقه شهیده(س) قصاص هم نشدند! یعنی  شخص حقیقی هم مجازات نشده از دنیا رفت. لذا روایاتی از زنده و حاضر کردن قاتلین توسط حضرت مهدی(ع) پس از ظهور سخن می‌گوید:

  • شیخ صدوق در کمال الدین [۴]و عیون [۵] از امام صادق(ع) از آبائش از پیامبر روایت می‌کند.
  • دلائل الامامه [۶]روایتی قریب به آن مضمون از امام باقر(ع)
  • سرور اهل ایمان [۷] دو روایت دیگر از امام صادق(ع)
  • مختصرالبصائر [۸] در روایت بلندی از مفضل از امام صادق(ع) با تفاصیل و جزییات بیشتر.

️معلوم میشود:

درباره صدیقه طاهره ، قصاص هم چون انجام نشده انجام میشود.

اما خون‌خواهی آن حضرت به چیست؟!

خون‌خواهی سیدالشهداء، ظهور را رقم میزند که خیر بزرگ بر مستضعفان عالم است؛ خون‌خواهی صدیقه طاهره(س)، نشئه رجعت را رقم میزند.

خون‌خواهی و یوم الله

روایات رئوس ایام الله را سه روز می‌شمارند: روز ظهور، روز رجعت، روز قیامت[۹]

ایام الله منحصر در این سه نیست چنانچه عاشورا هم یوم الله شمرده شده [۱۰]یا هر روز نعمت و ابتلاء یوم الله خطاب شده [۱۱]پس معلوم است آن سه رئوس ایام الله‌اند و بقیه در خدمت آن سه‌اند که ایام الله شده‌اند. هر واقعه‌ای که ظهور را تقریب کند یا مقدمه نشئه رجعت شود یوم الله است.

️قصاص قاتلین صدیقه شهیده، از اولین اقدامات “رجعت استحضاری” حضرت قائم(ع) پس از ظهور است که عالم را وارد نشئه رجعت می‌کند. رجعت استحضاری آن است که حضرت عده‌ای از بدان گذشته را احضار می‌کند تا مواجهشان با حق تکمیل و مهیای خلود در جهنم شوند[۱۲].

️معلوم میشود:

خون‌خواهی در مکتب متعالی اسلام ، نه خون به خون شستن و افزایش قتال بلکه پلی برای رساندن عالم به ظهور دین حق و از آن به نشئه رجعت و هویدا شدن آثار قیامت در این عالم، برای تهیأ و آمادگی عالم برای درک قیامت کبراست.

خون‌خواهی صدیقه شهیده، کلید رجعت است و شفاعت کبرای آن حضرت، رقم زننده قیامت.

[۱]  فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ

[۲] ر.ک:وسائل الشیعه ج۱۶ص۱۴۱و۱۴۲

[۳] مصباح المتهجد ج۱ص۴۰۱

[۴] ج۱ص۲۵۳

[۵] ج۱ص۵٨

[۶] ص۴۵۵

[۷] ص۶۵و۶۶و۶۷

[۸] ص۴۴٨تا۴۵۰

[۹] الخصال ج۱ص۱۰٨

[۱۰] عوائداللئالی ج۱ص۱۳٨

[۱۱] امالی طوسی ص۴۹۱

[۱۲] برای تفصیل به مطالب گرانقدر آیت الله شاه آبادی در کتاب رشحات البحار قسمت ایمان و رجعت رجوع کنید