در روانشناسی اقلا از ۳مفهوم درباره مرگ میتوان سخن گفت:
۱٫ مرگاندیشی(فکر کردن درباره مرگ خود)
۲٫ مرگهراسی(وحشت از پدیده مرگ)
۳٫ مرگ پویائی(تعامل با مرگ و تجربه فعال از آن)
درباره “مرگاندیشی”:
· اول فروید آنرا علامت بیماری روانی خواند.
· ارنست بکر ثابت کرد، نشانه سلامت روانی است.
· کتاب راهنمای سلامت روانی از انجمن روانشناسی آمریکا آنرا شاخصه سلامت روانی دانست.
· جنبش آگاهی از مرگ در روانشناسی شکل گرفت که توصیه میکرد از کودکی، مرگاندیش بار بیاوریم.
️ ثابت شد: مرگاندیشی با مرگهراسی نسبت معکوس دارد. هر چه مرگاندیشتر، هراس از مرگ(اختلال روانی) کمتر!
نیچه، “مرگ پویائی” را هم چنین توصیه کرد: فرشته مرگ را تصور کردی، فرض کن فقط فرصت نوشتن یک جمله دو پهلو برای سنگ قبرت داده است: آرمان زندگیات چه بود؟/ واقعیت چه شد؟!
حالا دست سر واقعیت بکش و فکر کن مرگ به تو فرصت داده، از حالا با آرمانت زندگی کن!
دو کارخواست:
۱٫ از فرصت پیش آمده، مشاورین و وعاظ متبحّر برای، “افزایش این شاخصهی سلامت روانی جامعه” کمک بگیرند.
جامعه بعد کرونا میتواند، “جامعه پویاتری” باشد. غنای تراث دینیمان در اینباره بی نظیر است.
۲٫ با پاندمیک شدن کرونا، کاوشگران علوم اجتماعی، میتوانند نقش این پارامتر را در مقاومت جوامع سنجش کنند. جوامع معاد باور و مرگاندیش، در شرایط برابر بهداشتی، آسانتر و کم هزینهتر از این هراس جهانی گذر میکنند.
باور به معاد و واعظ بودن مرگ، فقط برای بهبود آخرت انسان نیست؛ آرامش و پویائی دنیایی او را هم تأمین میکند.
محسن قنبریان
۹۸/۱۲/۲۳