سخنرانی/ جنگ فقر و غنا در ادبیات قرآن و اهلبیت(ع)

دانلود شب نخست «جنگ فقر و غنا در ادبیات قرآن و اهلبیت(ع)» | “دانلود از پیوند کمکی

(پیوست عدالت بر جنگ)

جلسه اول – ۲۹مرداد۱۴۰۴؛ حجت الاسلام قنبریان؛ هیأت لبیک مشهد

 

چرا امام خمینی در پیام قطعنامه از شروع جنگ فقر و غنا و استکبار و استضعاف و پابرهنگان و مرفهین بی درد گفت؟!

چرا یک مرجع دینی از ادبیات جنگ کفر و ایمان، شرک و توحید استفاده نکرد؟!

متهم کردن این ادبیات به مارکسیسم!(مصطفی ملکیان / اندیشه پویا ۲۱آبان۹۳)

 

دو گونه دوگانه:

۱. کاذب و فیک: مثل جنگ داعش را جنگ ستی و شیعه خواندن

۲. راستین:

الف) حق و باطل، ایمان و کفر، توحید وشرک…

ب) عدالت و ظلم، استضعاف و استکبار

 

دوگانه راستین الف چه وقت به جنگ می رسد یعنی دیگر بیان، احتجاج، مناظره و مباهله و… تمام و جنگ می شود؟!!

وقتی کفر، شرک و باطل در مجتمع انسانی در قدرت یا ثروتی متمرکز و دست به ظلم بزند!

 

شاهد: آیه۳۹ حج

اساسا طاغوت، کفر و شرک و باطلی است که طغیان کرده، زمینِ طغیان او در اجتماع انسانی و علیه بندگان خداست؛ یکی کفر به ظلم کشیده است!

مقایسه فرعون در دو پلن: ۳۶و۳۷ غافر/ و ۴۳طه!

 

شورش اقتصادی را هم قرآن “بغی” می خواند! ولو شمشیری نکشیده و کسی را نکشته!

 

شاهدی دیگر: ۴دسته معارضان انبیاء از کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

نظام امت و امامت در برابر دولت-استیلا و دولت-مارکت

خلاصهٔ مقاله:

نظام امت و امامت در برابر دولت-استیلا و دولت-مارکت

مقاومت چگونه ممکن خواهد شد؟

حجت الاسلام والمسلمین محسن قنبریان

نظام امت-امامت: در این نوع حکومت حتی اگر زعامت توسط خداوند و شریعت معرفی شده باشد، تحقق آن به زور نیست و «رضایت عامه» شرط تحقق و استمرار آن است.

مردم در این جامعه مطلوب را می‌توان در این فراز عهدنامه مالک اشتر دید:
انما عماد الدین و جماع المسلمین و العده للاعداء، العامه من الامه.
عموم مردم (جمهور) هم عمود دین (در ساحت اجتماعی) هستند و هم عمود دین با دشمن و هم جماع المسلمین.

برای مطالعه کامل این متن به شماره دهم فصلنامه نامه جمهور مراجعه فرمایید.

برای تهیه شماره دهم نامه جمهور مبلغ ۴۵۰ هزارتومان (۴۰۰هزارتومان + ۵۰ هزارتومان هزینه ارسال) به شماره کارت:
۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۹۹۶۹ ۴۹۳۳
به‌ نام پژوهشکده تبلیغ و مطالعات اسلامی باقرالعلوم
واریز کرده و رسید واریز را به همراه آدرس پستی و شماره همراه به شماره ۰۹۰۱۶۸۵۵۲۹۰ یا به ایدی @Jomhour_admin ارسال نمایید .

تقدم ثروت ملی بر قدرت ملی با رسم شکل!

آقای حسن روحانی از اول، شورای امنیت ملی را مبتنی بر استراتژی تقدم ثروت ملی بر قدرت ملی بست.

 آخرین میوه این راهبرد نطق اخیر ایشان و بیانیه جبهه اصلاحات بود.

از نهاد علم هم مثل دکتر سریع القلم همین را اخیراً تئوریزه می کند:

“کشور باید میان امنیت ملی مبتنی بر ثروت اقتصادی یا امنیت ملی مبتنی بر حضور نظامی در منطقه تصمیم بگیرد…

حرکت باید به سمت نظام اقتصادی متکی بر بخش خصوصی (حداقل ۸۰درصد) باشد و سیاست خارجی صرفاً در خدمت تسهیل تولید ثروت قرار گیرد.”

عربستان، ترکیه، قطر و… در آسیا هم همیشه مثال‌های ایشان برای موفقیت این استراتژی است!

  • این استراتژیِ قرن۲۰ اتحادیه اروپا بوده: وابستگی‌های متقابل اقتصادی، مانع تهدید امنیت ملی با جنگ و نظامی گری می‌شود.

 حتی کشورهای یاغی اینگونه تغییر می‌کنند؛ چیزی که “تغییر از طریق تجارت” می‌نامند!

اما مسئول سیاست خارجی اروپا) این روش را درباره روسیه شکست خورده خواند!

روابط گسترده اقتصادی با او کمکی نکرد و حتی صادرات گاز روسیه بمثابه سلاح علیه اروپا به کار رفت!

روسیه برای اروپا تهدید وجودی است.

فرش قرمز ترامپ برای پوتین (با تقدم قدرت ملی) و ملاقات سران اروپا (با استراتژی تقدم ثروت ملی) و تحقیر آنها با نشستن جلوی میز ریاست ترامپ را چگونه تحلیل می‌کنید؟!

 گاوهای شیرده عربی با تقدم ثروت ملی بر قدرت ملی، چقدر برتر از اقتصادهای فرانسه و آلمان می‌شوند؟!

روزی که در مواجهه با تهدید وجودی اسرائیل مثل سران اروپا به دفتر بیضی می‌روند با آنها چگونه برخورد خواهد شد؟! بهتر اروپا؟!!

محسن قنبریان

استراتژی‌های قرن۲۰، نوین نیست!

رئیس جمهور اسبق آقای حسن روحانی نزدیک دوماه بعد از جنگ، نطق ۳۵دقیقه ای ارائه داد که ۲۰دقیقه اش روایت رسمی از جنگ و عدم پیروزی اسرائیل و آمریکا، ۱۰-۱۲دقیقه اش توصیه‌هایی تکراری از سوی ایشان یا دیگران بود.

 اما چنان که حدس می‌زدم جان کلامش در ۳دقیقه آخر است؛ چنانچه روزنامه‌های اصلاح طلب هم همان را برجسته کردند: توسعه و تکمیل استراتژی ملی یا استراتژی نوین ملی!

در شرایط خاص منطقه و آنچه بر هسته‌های مقاومت می‌گذرد این ۳دقیقه معنای جدی‌تری دارد.

 البته تغییر استراتژی ملی هم در بیان ایشان جدید نیست و اقلا از سال۸۵ بدان پرداخته‌اند.

این ۳دقیقه بدون بیانات قبل، خوب فهم نمی‌شود.

بیان ایشان در ماهنامه راهبرد شماره۳۹:

«قدرت یا ثروت؟!

یکی از مباحث مهم و زیربنایی در کشور ما -و سایر کشورها- این است که آیا استراتژی ملی باید مبتنی بر تأمین قدرت ملی و به دست آوردن قدرت و تأمین آن و یا ثروت ملی باشد؟ بسیاری از اختلافات در داخل کشور و میان جناح‌ها، به همین مسئله زیربنایی برمی گردد. یکی از مشکلات ما در طول این ۲۷سال، این بوده که نتوانسته‌ایم در زمینه «استراتژی ملی» به اجماع نظر برسیم که یکی از مباحث مهم آن این است که آیا اولویت با «ثروت ملی» است و یا «قدرت ملی»؟ آیا می‌خواهیم فضای ایران در روابط بین الملل همچنان فضای امنیتی باشد یا روزی می‌خواهیم به فضای سیاسی و فضای اقتصادی تبدیل کنیم؟

ایامی که تیم مذاکره کننده هسته‌ای اول با اروپا مذاکره می‌کرد،  یکی از اهدافش این بود که در کنار حفظ و نگهداری فناوری هسته‌ای، به روابط جامع اقتصادی با اتحادیه اروپا برسد و فضای امنیتی را به تدریج به فضای سیاسی اقتصادی تبدیل کند. امروز هر قراردادی که بخواهیم با یک شرکت خارجی منعقد نماییم، بحث ریسک مطرح است. اگر بحث سرمایه گذاری خارجی مطرح است و با مشکل مواجه ایم، به این دلیل است که جهان، فضای کشور ما را امنیتی می‌بیند. ما همواره هزینه بسیار بالایی را از لحاظ اقتصادی پرداخت می‌کنیم. سؤال این است که بخش اقتصادی ما تا کی می‌خواهد برای بخش سیاسی و امنیتی یارانه پرداخت کند؟!»

اما انتخاب یکی از اینها برای استراتژی ملی، فرع بر پاسخ به یک سؤال بنیادی‌تر است که ایشان در ذیلش طرح می‌کند:

«انقلاب اسلامی یا جمهوری اسلامی؟!

یکی از مباحث مهم و زیربنایی در این زمینه، همان بحثی است که کم و بیش هنوز در فضای ذهن نخبگان ما خلجان می‌کند، اینکه آیا می‌خواهیم «جمهوری اسلامی ایران» باشیم یا می‌خواهیم «انقلاب اسلامی» باشیم؟!

 اگر بناست انقلاب اسلامی باشیم، رسالت بسیار بزرگی بر دوش داریم. یعنی ما انقلاب اسلامی هستیم و می‌خواهیم این فرهنگ را در سطح منطقه و جهان نشر بدهیم و قاعدتاً قدرت و ثروت خودمان را هم در سایه آن می‌بینیم. بر این مبنا هر مقدار انقلاب اسلامی بسط و گسترش پیدا کند، به طور طبیعی بر قدرت و حتی ثروت ما افزوده خواهد شد. اما اگر می‌خواهیم «جمهوری اسلامی ایران» باشیم، رسالت اولیه و اولویت ما جمهوری اسلامی ایران است. پس باید مسیر دیگری را بپیماییم و با اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران در سایه تأمین قدرت و ثروت به استحکام آن برسیم و هدف محوری ما هم حفظ و تکامل این نظام خواهد بود. از این دیدگاه بسط انقلاب اسلامی نیز منوط به پیشرفت کشور و قدرت نظام و الگوسازی آن خواهد بود. در واقع انقلاب کردیم تا به جمهوری اسلامی برسیم و دیگر نباید به گذشته رجعت کنیم. پس ما هنوز در مورد برخی مسائل اساسی اختلاف نظر داریم.

ما به صدها نشست و تحقیق و بررسی و همفکرهای گسترده نیاز داریم تا به نظر واحدی برسیم. همه ما مسلمان و ایرانی و دلسوز این کشور و نظام هستیم و باید کوتاه‌ترین راه را انتخاب کنیم. زمان و فضای زیادی در اختیار ما نیست که اختلاف نظرها را ادامه دهیم. ما در یک میدان مسابقه هستیم. یا همپای دیگران می‌دویم یا دیگران جلو می‌زنند و ما در آینده نیازمند به آنها خواهیم بود.

البته در جنگ هشت ساله، فضاهای امنیتی و نظامی بر ما تحمیل شد و ضرورت داشت که مقاومت و ایستادگی کنیم. بعد از پایان جنگ هم غرب همچنان فشار خود را بر ما ادامه داد تا ما هم وادار به عکس العمل شویم و فضای امنیتی کشور ادامه یابد. آیا در شرایط فعلی ما نباید تلاش کنیم تا به اتفاق نظر برسیم؟ آیا ما نباید ببینیم که در چه مقطعی باید ثروت ملی را به عنوان اولویت مدنظر قرار دهیم؟»

چنانچه می‌بیند در تلقی ایشان:

  1. انقلاب و نظام، ترتب زمانی دارند، انقلاب تمام شده و نباید بدان برگشت، حالا ماییم و جمهوری اسلامی؛ یک “انقلاب دائمی” نیست! تقدم با نظام و جمهوری اسلامی «ایران» است نه انقلاب اسلامی!
  2. با این انتخاب بنیادین حالا نوبت به آن پرسش می‌رسد؛ استراتژی قدرت ملی یا ثروت ملی؟!
    جواب ایشان اینجا هم ثروت ملی است.
    ساده‌اش پیروی سیاستِ نظام از روابط جامع اقتصادی با اروپا؛ چیزی که آنها «تغییر با تجارت» می‌نامند!

نقد:

  1. «انقلاب اسلامی» با «جمهوری اسلامی ایران» دو چیز هم عرض در زمان که یکی تبدیل به دیگری شده، نیست. رابطه‌ای طولی و بمثابه روح و بدن است.
    اصالت با «جمهوری اسلامی ایران» است اما وقتی -به تعبیر بیانیه گام دوم- «نظامی انقلابی» است نه وقتی «انقلاب زدایی» از آن شده باشد.
    اصالت با جمهوری اسلامی ایران بود که به صرفِ دشمن مشترک داشتن با صدام، وارد جنگ طوفان صحرا علیه آمریکا نشدیم!
    حتی با دوست و دشمن مشترک، بعد از طوفان الاقصی، رسماً وارد جنگ با اسرائیل نشد و فقط به تجاوزات علیه خود جواب داد!
    اما جمهوری اسلامی ایران، در همین وقت نظامی انقلابی ماند؛ که براساس قانون اساسی خود، هسته‌های مقاومت را یاری کرد و آنها را مقابل مظلوم رها نکرد. (دقت کنید)
    روحِ انقلاب اسلامی، برای جسمِ جمهوری اسلامی ایران، مثل صُور متبدّله صدرایی است؛ آنرا صورتی بعد صورتی رشد می‌دهد از کودکی تا جوانی و کمال l؛ تا به همه اهداف و آرمان‌هایش برساند. در همه این تبدّلات، «جمهوری اسلامی ایران» است؛ یعنی مردم سالاری دینی و ملی دارد.
    نه «روحِ بلا بدن» می‌شود که بی خیال نظام برآمده از اراده ایرانیان در جهان کاری بکند؛ و نه به «پیکر بی روح» تنزل می‌کند که ژاپن اسلامی و مالزی شیعی شود؛ یکی در کنار همه و البته درون نظم ظالمانه‌ای که «قدرت جهانی» ساخته و اجازه داده ذیل آن قدرت هژمونیک، فقط ثروت ملی و gdp خود را افزایش دهند و چرخش و آقایی دلار را بیفزایند و هر وقت قدرت جهانی نخواست مثل مالزی یک شبه فقیر شود!
  2. قدرت و ثروت ملی هم جدای از هم نیست!
    تجربه تاریخی ایرانیان برای اصلاح سیاسی (مشروطیت) و اصلاح اقتصادی (ملی کردن نفت) به آنها آموخت هیچ یک بدون قدرت ملی در مقابل بیگانگان ممکن نیست.
    طرح منطقه‌ای قدرت‌های جهانی معاصر هردو جنبش چیز دیگری بود، مصلحان ملی یا از قدرت ملی غفلت داشتند یا فاقد ابزار آن بودند لذا از درون مشروطیت، دیکتاتوری رضاخان در آمد و علیه نهضت ملی، قدرت جهانی کودتای ۲۸مرداد را رقم زد!
    هم اکنون هم در نقطه عطف منطقه اسلامی قرار داریم؛ قدرت‌های جهانی طرحی دارند که پیشرانی آن را نه فقط کریدورهای اقتصادی بلکه جنگ‌های بزرگ از ۲۰۰۱ به این سو برعهده دارند. تجاوزات اسرائیل به کشورهای همسایه در این پازل دیده می‌شود.
    از اینجا «ایران قوی» جزء هویت ملی ایرانیان شد. آخرین پیمایش‌ها هم نشان می‌دهد ملت ایران حفظ قدرت موشکی را حتی از انرژی هسته‌ای لازم‌تر می‌دانند.
  3. دوگانه قدرت یا ثروت، ایده قرن بیستمی است و دیگر از کار افتاده است.
    به دو شاهد بسنده می‌کنم:
    جوزف بورل نماینده عالی اتحادیه اروپا در سخنرانی اش در دانشگاه آکسفورد، دقیقا همین الگوی دهه هشتادی آقای روحانی را -که اروپا پایه گذارش بود- ناکارآمد خواند:
    «ما مدلی ساختیم -‌مدل اروپایی‌- براساس همکاری و وابستگی متقابل اقتصادی در درون خود که موفقیت چشمگیری بوده است؛ ۷۰سال صلح در میان ما. ما معتقد بودیم وابستگی متقابل از طریق چیزی که آلمانی‌ها آن را «تغییر از طریق تجارت» می‌نامند، همگرایی سیاسی ایجاد می‌کند. این مساله در روسیه و حتی چین منجر به تغییر سیاسی می‌شد.
    خب، اشتباه بودن این باور ثابت شده است. این اتفاق نیفتاده است. در مواجهه با اقتدارگرایی روسیه، وابستگی متقابل، صلح به ارمغان نیاورد. برعکس، به وابستگی به‌ویژه به سوخت‌های فسیلی تبدیل شده و بعدا این وابستگی تبدیل به یک سلاح شد.»
    شاهد دوم از کتابِ امپراتوری زیرزمینی: آمریکا چگونه اقتصاد جهانی را تبدیل به سلاح کرد؟ نوشتۀ هنری فارِل و آبراهام نیومن است.
    این کتاب ثابت می کند اقلا از ۱۱سپتامبر۲۰۰۱ به این سو تجارت بمثابه سلاح استفاده شده است.
    «داده» و «دلار» دیگر نه فقط ثروت ملی بلکه قدرت آمریکا را می سازد.
    جالب اینجاست که این در اقتصاد به هم تنیده عصر جهانی سازیِ اقتصاد صورت می گیرد.
    چنانچه می بینید «روابط جامع اقتصادی با اروپا» اولا ابداع خود آنها برای تغییر در انقلاب ها و نظام ها از طریق تجارت است.
    ثانیا در مقابل قدرت ملی -اگر باشد- شکست خورده است؛ چنانچه درباره روسیه بیان شد.
    یا آمریکا داده و دلار را قدرت ملی خود کرده، روابط گسترده و به هم تنیده اقتصادی را هم با تحریم ضربه می زند.
  4. استراتژی ملی دشمن صهیونیستی کدام است؟!
    تقدم قدرت ملی یا ثروت ملی؟!
    استراتژی ملی او دو رکن اساسی دارد:
    الف) از بین بردن هر تهدید وجودی قبل از شکل گیری (قدرت ملی)!
    همین، عامل عملیاتهای گسترده پیش دستانه‌اش و نقض مکرر آتش بس‌هایش شده است.
    با قدرت نظامی و امنیتی اش موازنه منطقه‌ای درست کرده و اراده نامشروعش را بر نظام‌های سیاسی عرب تحمیل می‌کند.
    ب) توسعه اقتصادی مبتنی بر نوآوری‌های علمی و فناوری‌های جدید و دانش بنیان (ثروت ملی)!
    از طریق فروش محصولات نرم افزاری و اینترنتی، تحریم کالاهای صهیونیستی و محدودیت حضور در بازارهای جهان اسلام و حتی مشکل حمل و نقل را دور زده است.
    صادرات محصولات نرم افزاری اش ۱۶میلیارد دلار در سال و حدود ۳۰٪ کل صادراتش شده است!
    ما نیز در بند۲ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی (بهمن۹۲) به این مهم در دوره تحریم‌ها پرداختیم:
    «پیشتازی اقتصاد دانش بنیان، پیاده‌سازی و اجرای نقشه جامع علمی کشور و ساماندهی نظام ملی نوآوری به منظور ارتقاء جایگاه جهانی کشور و افزایش سهم تولید و صادرات محصولات و خدمات دانش‌بنیان و دستیابی به رتبه اول اقتصاد دانش‌بنیان در منطقه.»
    آقای روحانی خود باید از میزان تحقق آن گزارش دهد.
    خام فروشی و مونتاژ در روابط جامع اقتصادی با غرب هم مصونیت بخش نیست و جلو افتادن در علم و فن آوری به همراه قدرت بازدارنده نظامی حتی در روابط تحریمی می‌تواند توسعه ملی به بار آورد.
  5. دست برتر قدرت نرم افزاری
    صحنه جهانی دارد نشان می دهد سهم قدرت نرم افزاری و فرهنگی از قدرت نظامی و ثروت اقتصادی بیشتر است.
    سیطره غرب قبل از اشغال نظامی و طرح های توسعه اقتصادی وابسته اش، مدیون غربزدگی ای است که در نخبگان جهان درست کرده است.
    انقلابی که طرح نویی در عالم آورده، رقیب نرم افزاری او تلقی می شود و قابل مقایسه با رقبای نظامی(کره شمالی)، اقتصادی(چین) و سیاسی(روسیه) نیست.
    فقط مظلومیت غزه توانسته سیطره پروپاگاندای غرب را بشکند.
    ۵۱٪ جوانان آمریکا راه حل نهایی فلسطین و اسرائیل را انحلال اسرائیل و واگذاری آن به حماس می دانند! (نظر سنجی هاروارد)
    ۶۳ تا ۷۰٪ مردم کشورهای (بریتانیا ، آلمان، فرانسه، دانمارک، ایتالیا، اسپانیا) نظری منفی به اسرائیل دارند (نظر سنجی یوگاو)
    و…

نخبگان شرقی و اسلامی جای استفاده از این قدرت نرم افزاری برای آفریدن نظم عادلانه‌تر بین المللی، به علت غربزدگی، درون همان نظام سلطه دنبال جایابی ملی اند!

  ترجیح می‌دهند انقلاب مردمی و حرف نوی آن را با تغییر از طریق تجارت، سایش و سازش دهند به جای اینکه آموزه‌های فطری و جاودانه‌اش را جهانی کنند!

در حالیکه آقای روحانی خود تصریح کرد:

(در صورت تقدم انقلاب اسلامی هم) بر این مبنا هر مقدار انقلاب اسلامی بسط و گسترش پیدا کند به طور طبیعی بر قدرت و ثروت ما افزوده می‌شود!

مشکل این است که احیای امت و اتحاد اسلامی را ممتنع‌تر از گرفتن احترام متقابل از غرب مستکبر می‌بینند!

 لذا برای ایده‌هایی مثل بازار مشترک و پول مشترک اسلامی و هم پیمانی نظامی مشترک تلاش جدی ای نمی‌کنند.

از قدرت نرم افزاری و تمدنی خود برای خلق قدرت و ثروت ملی ابتکاری نمی‌کنند.

محسن قنبریان ۱۴۰۴/۵/۲۶

طغیان افکار عمومی علیه روایت‌های رسمی از اسرائیل

خلاصه جامع نظرسنجی‌های بین‌المللی درباره نگرش به اسرائیل

  1. نظرسنجی مؤسسه Focaldata و تارنمای UnHerd[1]
    موضوع: نگرش جوانان بریتانیایی نسبت به موجودیت اسرائیل و جنگ غزه.
    یافته‌های کلیدی:
    ۵۴٪ از جوانان ۱۸ تا ۲۴ ساله بریتانیایی معتقدند «کشور اسرائیل نباید وجود داشته باشد».
    ۵۰٪ از جوانان، دولت اسرائیل را مقصر اصلی جنگ غزه می‌دانند.
    علاقه این گروه سنی به جنگ غزه (۳۸٪ «بسیار علاقه‌مند») به مراتب بیشتر از جنگ اوکراین (۱۹٪) است.
  2. نظرسنجی دانشگاه هاروارد
    [۲]موضوع: دیدگاه جوانان آمریکایی درباره راه‌حل مناقشه فلسطین و اسرائیل.
    یافته‌های کلیدی:
    ۵۱٪ از جوانان ۱۸ تا ۲۴ ساله آمریکایی معتقدند راه‌حل نهایی، انحلال اسرائیل و واگذاری آن به حماس است.
    ۶۰٪ از همین گروه سنی، حمله ۷ اکتبر را با توجه به نارضایتی‌های فلسطینیان «قابل توجیه» می‌دانند.
    ۶۰٪ از آنها معتقدند اسرائیل در غزه در حال «نسل‌کشی» است.
    ۶۷٪ باور دارند که یهودیان «باید به‌عنوان ظالم شناخته شوند».
  3. نظرسنجی مؤسسه گالوپ (Gallup)
    [۳]موضوع: نگرش حزبی (دموکرات و جمهوری‌خواه) در آمریکا نسبت به اسرائیل.
    یافته‌های کلیدی:
    برای اولین بار در تاریخ، ۶۰٪ از دموکرات‌ها دیدگاهی منفی نسبت به اسرائیل دارند.
    محبوبیت کلی اسرائیل در میان آمریکایی‌ها به پایین‌ترین حد از سال ۲۰۰۰ رسیده است (۴۱٪ دیدگاه منفی).
    در مقابل، ۸۳٪ از جمهوری‌خواهان نظری مثبت به اسرائیل دارند که نشان‌دهنده شکافی بی‌سابقه است.
  4. نظرسنجی مرکز تحقیقات پیو (Pew Research Center)
    [۴]موضوع: نگرش عمومی آمریکایی‌ها نسبت به اسرائیل، جنگ و بنیامین نتانیاهو.
    یافته‌های کلیدی:
    ۵۳٪ از کل بزرگسالان آمریکایی دیدگاهی منفی نسبت به اسرائیل دارند (افزایش ۱۱ درصدی طی سه سال).
    ۶۹٪ از دموکرات‌ها و ۵۰٪ از جمهوری‌خواهان زیر ۵۰ سال، دیدگاه منفی دارند.
    اعتماد به نتانیاهو در میان آمریکایی‌ها پایین است (تنها ۳۲٪).
    تنها ۴۶٪ از آمریکایی‌ها معتقدند راه‌حل دو دولتی امکان‌پذیر است.
  5. نظرسنجی مؤسسه یوگاو (YouGov) – در شش کشور اروپایی
    [۵]موضوع: سطح حمایت عمومی از اسرائیل در اروپا (بریتانیا، آلمان، فرانسه، دانمارک، ایتالیا، اسپانیا).
    یافته‌های کلیدی:
    حمایت از اسرائیل به پایین‌ترین حد تاریخی رسیده است. بین ۶۳٪ تا ۷۰٪ مردم این کشورها نظری منفی به اسرائیل دارند.
    تنها بین ۱۳٪ تا ۲۱٪ دیدگاه مثبتی دارند.
    حمایت از عملیات نظامی اسرائیل در غزه بسیار پایین است و اکثریت آن را نامتناسب می‌دانند.
  6. نظرسنجی شبکه دولتی آلمان (ZDF)
    [۶]موضوع: نگرش آلمانی‌ها به عملیات نظامی اسرائیل در غزه.
    یافته‌های کلیدی:
    ۸۰٪ از آلمانی‌ها معتقدند عملیات نظامی اسرائیل در غزه به دلیل تلفات غیرنظامیان «موجه نیست».
    تنها ۱۲٪ اقدامات نظامی اسرائیل را «مناسب» دانسته‌اند.
  7. نظرسنجی مؤسسه یوگاو (YouGov) – به سفارش مؤسسه دیپلماسی عمومی فلسطین (PIPD)
    موضوع: دیدگاه اروپایی‌ها (بلژیک، فرانسه، آلمان، ایتالیا، سوئد) درباره تحریم اسرائیل و سوگیری رسانه‌ها.
    یافته‌های کلیدی:
    دست‌کم نیمی از مردم خواهان ممنوعیت فروش تسلیحات به اسرائیل هستند.
    درصد بالایی از مردم، اتهام نسل‌کشی اسرائیل علیه فلسطینیان را درست می‌دانند.
    اکثریت معتقدند رسانه‌های ملی کشورشان به نفع اسرائیل سوگیری دارند.
  8. نظرسنجی مرکز تحقیقات پیو (Pew Research Center) – در سطح جهانی
    موضوع: نگرش جهانی (در ۲۴ کشور) نسبت به اسرائیل و نتانیاهو.
    یافته‌های کلیدی:
    در ۲۰ کشور از ۲۴ کشور، اکثریت مردم دیدگاهی منفی نسبت به اسرائیل دارند.
    اعتماد به نتانیاهو در سطح جهان بسیار پایین است.
    ۵۸٪ از خود اسرائیلی‌ها معتقدند که رژیمشان در جهان مورد احترام نیست.
    شکاف ایدئولوژیک و نسلی در این زمینه در اکثر کشورها مشهود است.

[۱] https://unherd.com/newsroom/majority-of-young-britons-think-israel-should-not-exist/?utm_source=perplexity

[۲] https://nypost.com/2023/12/16/news/majority-of-americans-18-24-think-israel-should-be-ended-and-given-to-hamas/

https://nypost.com/2025/02/27/us-news/gallup-survey-finds-60-of-democrats-are-anti-israel/?utm_source=chatgpt.com

[۳] https://www.pewresearch.org/short-reads/2025/04/08/how-americans-view-israel-and-the-israel-hamas-war-at-the-start-of-trumps-second-term/

[۴] https://www.newarab.com/news/public-backing-israel-europe-falls-historic-low-poll?utm_source=chatgpt.com

[۵] https://yougov.co.uk/international/articles/52279-net-favourability-towards-israel-reaches-new-lows-in-key-western-european-countries

[۶] https://www.thepipd.com/resources/polling-2024/

اسرائیل بزرگ پروژه‌ای توراتی که ۸ کشور عربی را تهدید می‌کند!

محمد الخضر در الجزیره سابقه پروژه اسرائیل بزرگ (از نیل تا فرات) را توضیح می‌دهد

از هرتزل در ۱۹۰۴ تا مناحیم بگین در ۱۹۷۷ تا اسموتریچ در ۲۰۱۶ و تا نتانیاهو که ۲۲سپتامبر۲۰۲۳ در مجمع عمومی سازمان ملل نقشه آن را نمایش داد و اخیرا در مصاحبه با i24 گفت:

 «من در یک مأموریت تاریخی و معنوی هستم و از نظر احساسی به رؤیای اسرائیل بزرگ پیوند خورده‌ام.»

نقشه‌ای که نتانیاهو به آن اشاره دارد شامل: تمام فلسطین تاریخی به مساحت ۲۷هزار و ۲۷کیلومتر مربع، لبنان با مساحت ۱۰هزار و ۴۵۲کیلومتر مربع، اردن با مساحت ۸۹ هزار و ۲۱۳ کیلومتر مربع، بیش از ۷۰درصد از مساحت سوریه که ۱۸۵هزار و ۱۸۰کیلومتر مربع است، نیمی از مساحت عراق که ۴۳۸هزار و ۳۱۷کیلومتر مربع است، حدود یک سوم مساحت عربستان سعودی که ۲میلیون و ۱۴۹هزار و ۶۹۰کیلومتر مربع است، یک چهارم مساحت مصر که حدود یک میلیون کیلومتر مربع است، و بخشی از کویت که مساحت آن ۱۷هزار و ۸۱۸کیلومتر مربع است.

ترجمه مقاله الخضر را در شفقنا بخوانید

پ.ن:

استراتژی ملی اسرائیل مبتنی بر از بین بردن هر تهدید وجودی قبل از شکل گیری آن است و از همین جا ده‌ها عملیات پیش دستانه یا نقض مکرر آتش بس‌ها را توجیه می‌کند.

اما آن ۸ کشور عربی تهدید وجودی اسرائیل برای خود را صرفاً با بیانیه جواب می‌دهند!

امام خمینی با توجه به خیانت این دولت‌ها، درست می‌فرمود:

 ملت‌ها اگر نشسته‌اند که این دولت‌ها برای آنها جلو اسرائیل را بگیرند… این توقع بیجایی است. ۶۰/۹/۲۵

محسن قنبریان

اعتراض لفظی استانداران موقت اسرائیل بزرگ!

نتانیاهو در مصاحبه‌ای با شبکه «i۲۴» گفت: «من در یک مأموریت تاریخی و معنوی هستم و از نظر احساسی به رؤیای اسرائیل بزرگ پیوند خورده‌ام.»

او توضیح داد که این ماموریت نسلی و فراتر از زمان حاضر است و شامل آرزوهای گذشته و آینده جامعه یهودی می‌شود!

اسرائیل بزرگ شامل بخش‌هایی از اردن و لبنان و مصر و سوریه و… و همان نیل تا فراتِ معروف است! اسطوره‌ای توراتی که کاندیدای احیای پادشاهی بنی اسرائیل(!) حالا خود را پیوند خورده با آن می‌خواند!

جوک ماجرا اینجاست که سران مرتجع عرب – که فعلاً مثل استانداران موقتی در سرزمین رویاییِ نتانیاهو سرکارند و به زودی در معرض تجاوزند- بعد از این سخنان، بیانیه‌های محکومیت دادند!

یاد امام عزیز گرامی که می‌فرمود:

«ما شکایت از این حکومت‌ها را به کجا ببریم جز به ساحت مقدس خدای تبارک و تعالی؟ ما چطور شکایت کنیم از آنهایی که ایران را که ایستاده است و می‌خواهد در مقابل همۀ قدرت‌ها بایستد و اسلام را محقق کند در دنیا، در مقابل این، طرح جهاد می‌دهند و اسرائیل، که به جنگ با اسلام برخاسته است و باصراحت می‌گوید که از نیل تا فرات مال من است و حرمین شریفین را از خود می‌داند، سکوت کرده‌اند؟ ما این دردها را کجا ببریم؟» ‏‏۶۱/۳/۲۳

 ‏‏«باید بگوییم که دشمنهای اسلام، ممالکی که به اسلام سلطه پیدا‏‎ ‎‏کردند و به مسلمین، آنها مرد عمل بودند، نه حرف، و مسلمین در‏‎ ‎‏این، بعد از صدر اول، مرد حرف بودند نه عمل.»۵۸/۴/۱۹

محسن قنبریان ۱۴۰۴/۵/۲۳