نقش مردم از تنبیه الامه تا نظریه جمهوری اسلامی

حجت الاسلام قنبریان
مدرسه فقهی امام رضا(ع) – ۷آبان۱۴۰۴

اندیشه سیاسی مهمتر از گرایش سیاسی
در مشروطه: اندیشه نائینی درست ولی تحلیل سیاسی شیخ شهید از آب در آمد

معرفی تنبیه الامه ؛ یک مقدمه، ۵ فصل، خاتمه:
– سلطنت چه فردی چه جمعی، چه حق چه غصب برای ولایت بر سیاست نوعیه جعل شده نه تملک رقاب مردم
– تحدید استیلای جوری به قدر مقدر در غیبت
– دو رکن مشروطیت: قانون اساسی/ قوه و هیأت مسدده
– پاسخ مغالطات (آزادی، مساوات و…)
– شرط صحت و مشروعیت مداخله مبعوثان ملت

در نظریه جمهوری اسلامی، با وجودی که غصب منصب نبود اما باز نحوه حکومت شورویه شد
توضیح استفتاء امام در ۲۹ ی۶۶ با دبیرخانه ائمه جمعه درباره ولایت فقیه و مردم
۳۶سال بعد رهبر انقلاب در ۲۶دی۱۴۰۲ با ائمه جمعه، همان مبنا!

نمای مردم و ولایت در مجلس قانون اساسی بین اصول ۵ و ۶ و ۵۶ و ۵۷
سه نظریه و نظریه جمهوری اسلامی شهید بهشتی

دانلود سخنزانی «نقش مردم از تنبیه الامه تا نظریه جمهوری اسلامی» | “دانلود از پیوند کمکی

سخنرانی/ اتحاد مقدس

حجت الاسلام محسن قنبریان

هیات اصحاب الحسین دانشگاه تهران/ ۳۰مهر۱۴۰۴

دانلود سخنرانی «اتحاد مقدس» | “دانلود از پیوند کمکی»

واقعیت و روایت!

در جنگ ۱۲روزه مردم جور دیگری شدند، اما تعبیر و روایت آن در تور علوم انسانی می افتد!

حب وطن خوب یابد؟!

 

چرخه اتحاد مقدس:

اتحاد بر مدار یک هویت شکل می گیرد.

اتحاد در بزنگاه های تاریخی آن هویت را بسط می دهد.

عناصر سه گانه هویت ایرانی

بسط این عناصر در تاریخ ایران و دهه های اخیر

 

مراقبتهای اتحاد مقدس:

مراقبتها را در حد چند آدم سیاسی و وفاق افراد شاخص جناح های سیاسی تقلیل ندهیم؛ اتحاد ۹۰میلیونی است که مقدس است!

 

  1. فاصله طبقاتی -بخصوص در مسئولین و منسوبین/ بخصوص مانور آن- اتحاد را می شکند!
    ادراک فساد در ایران بالاست حتی بین نیروهای وفادار!
  2. جناح های سیاسی؛ اختلاف آری، تفرقه نه!
    تفرقه، جدایی بدنها با جبهه بندی و خشونت های زبانی و برچسب زنی و…است.
    دو شهیدی که از سوی علی(ع) از فحش و سبّ شامیان نهی شدند!(خ۲۰۶)
    معجزه علی(ع) از نظر برخی متکلمان معتزلی!
  3. چالش وحدت و خلوص
    مساله سخت را باید دید و حل کرد؛ ساده انگاری ها کار را سخت کرده است!
    دو نحوه خالص سازی!
    جمع بین وحدت و خلوص!

تقدّمِ سیاست بر تربیت

توازنِ صدای حقّ و تکلیف در قبال زنان

نکتهٔ اصلی در قبال زنان، تقدّم «سیاست» – به معنای حقوقِ اساسی، نه تحلیلِ سیاسی و جناح‌بازی – بر «تربیت» است. برخلاف عده‌ای که می‌گویند اول تربیت کنیم بعد حق سیاسی بدهیم، امام (ره) به تبعیت از امیرالمؤمنین (ع) می‌گوید: «حق سیاسی را بده، بعد تربیت کن». «ورژن انقلاب اسلامی» نیز همین بود. امام (ره) از دوران پهلوی یک جامعهٔ عفیف تحویل نگرفت؛ جامعه‌ای که جشن هنر و کازینوها را تجربه کرده بود. ایشان در مواجهه با چنین جامعه‌ای، از یک «آلترناتیو» استفاده کرد و یک ماه پس از انقلاب فرمود: «زن‌ها گمان نکنند که این مقامِ زن است که باید بزک‌کرده بیرون برود با سرِ باز و لخت! این مقامِ زن نیست؛ این عروسک‌بازی است نه زن. زن باید شجاع باشد؛ زن باید در مقدّراتِ اساسیِ مملکت دخالت بکند. زن آدم‌ساز است؛ زن مربّیِ انسان است.» یعنی امام «دخالت‌دادنِ زن در مقدّراتِ سیاسی‌اش را با بزک‌کردنش طاق زد» و این اصلی‌ترین عنصری بود که زن مسلمان را باحجاب کرد.

این راهبرد ریشه در سیرهٔ پیامبر (ص) دارد. آیهٔ دوازده سورهٔ ممتحنه، که مربوط به بیعت زنان است: «یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ… وَ لَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ»؛ بر مواردی چون پرهیز از شرک، فحشا، دزدی و سقط جنین تأکید دارد. مرحوم شیخ طوسی در «التبیان» این بیعت را مانند بیعت مردان در جنگ، یعنی یک «بیعت سیاسیِ مکرّر»، می‌داند نه صرفاً پذیرش اسلام. در انتهای آیه، عبارت «لَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ» (در کار نیک از تو نافرمانی نکنند) آمده که مانند یک «…» است و پیامبر (ص) آن را بر اساس تفاهمِ اجتماعی با موارد روز پُر می‌کرده است؛ مواردی مانند «شیوهٔ عزاداری» یا پرهیز از «تبرّج» و «خلوت با نامحرم». این راهبریِ فعالانهٔ جامعه است.

امروز ما با دو «دیگری» جدّی مواجهیم:

  1. جریان ارتجاعی: این جریان که از دورهٔ پس از پیامبر (ص) آغاز شد، نگاهی سخت‌گیرانه به زن داشت. چنانکه روایات نشان می‌دهد برخی صحابه رویه‌ای سخت‌گیرانه در قبال زنان داشتند که با سیرهٔ پیامبر (ص) متفاوت بود؛ رویه‌هایی که موجب «اجحاف در دین» و سخت‌گیری بر زنان می‌شد. شهید مطهری (ره) می‌گوید این «روح» در جامعهٔ متشرّعین سرایت کرد تا جایی که «نام» زنانشان هم جزو «عورت» شد و کلماتی چون «ضعیفه» و «متعلّقه» رواج یافت. این خطّ فکری، اگرچه دیگر نمی‌تواند زن را به خانه بازگرداند، اما نمایی بسیار منفی‌ از «حقوق زن» ارائه می‌دهد و با دیگر چهره‌های دینی «هم‌سو» تلقّی می‌شود.
  2. جریان تجدّدی: این جریان نیز با تعریف «نقش‌های ساختگی (فیک)» برای زن در جامعهٔ مدرن، برای شخصیت معنوی او مخاطره‌آمیز است.

راه‌حلّ اصلی در برابر این دو جریان، نه صرفاً «آگاهی‌بخشی»، بلکه «رعایت حقوق اساسی و تصحیح ساختارها» است. برای این امر، رعایت «تقدم رُتبی» ضروری است؛ قاعده این است: اول «بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» را بگو، بعد بگو «تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّهِ» نکن. تا زمانی که مفاهمه و توازنِ صدایِ حق و تکلیف در قبالِ زنان صورت نگیرد، این قفل‌ها باز نمی‌شود.

برای بازکردنِ این قفل‌ها، باید به سراغ «ولایت طرفینی» رفت؛ وقتی رابطه قطع و بسته شده، نصیحت کارگر نیست (النَّصِیحَهُ خَشِنَهٌ). باید این حق برای زنان نیز فراهم باشد که حاکمان را نهی از منکر کنند. مثلاً زنی که قرار است به‌خاطر بی‌حجابی جریمه شود، اگر سابقهٔ نهی از منکرِ یک مسئول را داشته باشد، در مجازاتش تخفیف داده شود. پیامِ این کار این است که رابطه «دوطرفه» است. این حرکت می‌تواند از این برساختِ غلط که «یک طبقه همیشه محکوم‌اند و یک طبقه همیشه نهی می‌کنند»، عبور کرده و راه را باز نماید

محسن قنبریان | ۴ آبان ۱۴۰۴

جلسه سوم از درس‌گفتار مذاکرات قانون اساسی | اصل ۲۱: حقوق زن | مدرسه مروی تهران

دانلود درس‌گفتار «مذاکرات قانون اساسی» | “دانلود از پیوند کمکی

بیشتر بدانید:

نگاهی فقهی به فرآیند تحقق حجاب

فهرست مباحث حجت الاسلام قنبریان در حوزه حجاب و عفاف

تنزیهُ الملّه بعد از تنبیهُ الأمّه

  1. چرا دیدارِ رهبر انقلاب با مسئولینِ حوزه و همایشِ بزرگداشتِ محققِ نائینی، بیشتر بر محورِ اندیشهٔ سیاسیِ او و کتاب «تنبیه‌الأمّه»ی ایشان گذشت؟
    کم‌تر طلبهٔ درس‌خارجی است که در دروس اصول، نام و نظراتِ نائینی را نشنَود. حوزه در این بخش کوتاهی ندارد. اما آنچه از نائینی مطلقاً شنیده نمی‌شود، همان است که رهبری «نقطهٔ استثنائیِ شخصیتِ ایشان» معرفی کرد؛ یعنی «اندیشهٔ سیاسی» (نه صرفاً «گرایش سیاسی» که زیاد بوده و هست). تبلورِ اندیشهٔ سیاسی ایشان هم کتاب «تنبیهُ الأمّه و تنزیهُ الملّه» است.
    اگر انتخابِ محتوا و چینش و وزنِ مواردِ ذکرشده از سوی رهبری را با عنایت و حکمت بدانیم، پرسشِ نخست، پاسخِ روشنی دارد:
    تأکید بر اندیشهٔ سیاسیِ نائینی و کتابِ فقهی و مطابق با اصول و قواعدش در این‌باره، برای این است که حوزه، راهی را که خود پیش‌تر دربارهٔ نائینی طی کرده دوباره به‌نام «همایش نائینی» فربه‌تر نکند. بلکه از آنچه به تعبیر ایشان مهجور و مظلوم مانده – همان کتاب تنبیهُ الأمّه – هم بگوید!
  2. چرا در معرفیِ «تنبیهُ الأمّه» بر دو بُعدِ «ولایتیه‌ بودنِ حکومت» و «نظارت ملی» تأکید کردند؟
    «ایشان حکومتی را ترسیم می‌کنند و به‌اصطلاح ارائه می‌دهند به‌عنوان اندیشهٔ سیاسی، که اوّلاً حکومت است، قدرت است. ثانیاً منبعث از مردم است، مردم انتخاب می‌کنند. ثالثاً منطبق بر مفاهیمِ دینی و احکامِ الهی و شرعی است، یعنی بدون آن معنی ندارد؛ یعنی یک حکومت اسلامی و مردمی.»
    به‌نظرم پاسخِ این هم در اندیشه‌ها و تحلیل‌های رهبری روشن است:
    حکومتِ اسلامی-مردمی دودسته مخالف دارد: متجدّدین و متحجّرین!
    از این جهت، «نظریهٔ جمهوری اسلامی» و «نظریهٔ مشروطیتِ نائینی»، مثلِ هم هستند، و الآن هم کماکان!
    برخی «اسلام در حکومت» را و برخی دیگر، «نقشِ جدّی و واقعیِ مردم در حکومت» را برنمی‌تابند.
    تعبیرِ تندِ رهبری دربارهٔ این دومخالفِ مقابلِ نظریهٔ مردم‌سالاریِ دینیِ امام‌خمینی، این است:
    «در مورد حاکمیّت اسلام که نظام کشور، و نظام زندگی، باید با ارزش‌های اسلامی، با موازین اسلامی، با خطوط اسلامی و احکام اسلامی اداره بشود؛ در این مورد مخالفین سرسختی وجود داشتند؛ البتّه این مخالفین، یک‌جور نبودند:
    یک‌دسته همین غیرمذهبی‌های سکولار بودند که اصلاً معتقد بودند که دین چنین حقّی ندارد، چنین شأنی ندارد که بخواهد وارد مسائل اجتماعی بشود، و سیاست کشور، نظام اجتماعی کشور و مدیریّت کشور را به عهده بگیرد…

یک‌دسته هم معتقدین به دین بودند و از موضع دفاع از دین می‌گفتند که آقا، دین وارد سیاست نباید بشود، دین آلودهٔ به سیاست نباید بشود، دین بایستی کنار بنشیند، تقدّس خودش را حفظ کند و وارد میدان سیاست… نباید بشود؛ که این‌ها هم اگر آدم بخواهد درست درباره‌شان قضاوت کند، سکولارهای مذهبی‌اند؛ مذهبی‌اند امّا در واقع سکولارند؛ یعنی هیچ اعتقادی به دخالت دین در شئون زندگی ندارند. این‌ها مخالف حاکمیّت اسلام بودند.

مخالفان حاکمیّت مردمی، یعنی مردم‌سالاری هم باز دو جبهه بودند:

یک جبهه لیبرال‌های سکولار بودند که معتقد به مردم‌سالاری بودند، منتها می‌گفتند مردم‌سالاری به دین اصلاً ربطی ندارد، اصلاً در عرصهٔ جمهوریّت و مردم‌سالاری باید لیبرال‌ها، مردان فن‌سالار و به تعبیر خودشان تکنوکرات، بیایند وارد بشوند؛ بنابراین مردم‌سالاری دینی، و جمهوری اسلامی، بی‌معنی است؛ پس با بخش جمهوری اینها مخالف بودند.

یک عدّه هم کسانی بودند که باز معتقد به دین بودند، [منتها] می‌گفتند آقا حاکمیّت دین به مردم ربطی ندارد، مردم چه‌کاره هستند، باید دین حکومت بکند، حاکمیّت بکند؛ این‌ها هم یک عدّه‌ای بودند که حالا نمونه‌های این نظر دوّم را این اواخر به شکل افراطی‌اش در این حضرات داعش ملاحظه کردید.» (۱۴خرداد۱۴۰۰)

حالا که به برکتِ انقلاب اسلامی، تنبیهُ‌الأمّه (توجه و بیداری مردم) حاصل شده است، خوب است بر آن پایه، «تنزیهُ الملّه» (پالایشِ آیین از آنچه دین نیست) هم تکمیل شود!

چهارطیفِ مخالف بالا برای حکومتِ مردمی-اسلامی در حوزه‌ها، دانشگاه‌ها و حتی محیطِ حکمرانیِ ما کم نیستند. در لباسِ تدیّن، یا دین را از سیاست جدا می‌دانند تا آلوده نشود، یا به‌عکس نقشی به مردم نمی‌دهند؛ با کمالِ تأسّف، آنچه نائینی قسیمِ حکومت تملیکیهٔ استبدادی می‌خواند – یعنی حکومت ولایته – را هم خوانشی سلطانی می‌کنند، چیزی که نائینی «استبداد دینی» و رهبری «کم‌رنگ‌تر از داعش» می‌خواند!

در لباسِ علم هم؛ سکولاریزم یا تکنوکراسی را به‌جای حکومت اسلامی-مردمی نوبه‌نو تئوریزه می‌کنند! حتی ولایت می‌گویند، اما فن‌سالاری در حکمرانی را مقدّم بر حکمرانیِ اسلامی می‌دانند.

تنزیهُ الملّه یعنی تکمیلِ کار نائینی در زدودنِ این پیرایه‌ها از آیین.

محسن قنبریان | ۱۴۰۴/۸/۲

رهبر انقلاب اسلامی درباره محقق نائینی و کتاب مهم ایشان در اندیشه سیاسی فرمود:
«ایشان یک نقطه‌ی شخصیّت استثنائی دارد که هیچ کدام از مراجع اخیر ما ــ حالا گذشته‌ها هم همین‌جور، [از بینِ] گذشته‌ها من یادم نمی‌آید ــ این نقطه را ندارند و آن مسئله‌ی سیاسی است؛ آن به‌اصطلاح اندیشه‌ی سیاسی است. اندیشه‌ی سیاسی غیر از گرایش سیاسی است. بعضی‌ها [فقط] گرایش سیاسی داشتند…

 آقای نائینی اندیشه‌ی سیاسی داشت، فکر سیاسی داشت. این تنبیه‌الاُمّه واقعاً مظلوم واقع شده… تا الان هم این کتاب هنوز همچنان مهجور است در حالی ‌که کتاب مهمّی است».

هیچ چیز جای مواجهه مستقیم را نمی گیرد.

این کتاب مهم، مهجور و مظلوم اندیشه سیاسی را اینجا بخوانید یا pdf بگیرید.

۱۲ / درسهای نهج البلاغه

شرح خطبه ۲۱۶؛ جلسه دوازدهم / ۱۸مهر۱۴۰۴

حجت الاسلام قنبریان

دانلود «۱۲ / درسهای نهج البلاغه» | “دانلود از پیوند کمکی

یادآوری

تعاقب ها و ترتب های اجتماعی دو صورتِ ادای حقوق متقابل والی و رعیت و عدم ادای آن

 

وقتی رعیت بر والی غلبه کند یا والی به حقوق رعیت اجحاف کند!

– غلبه نه یعنی براندازی یعنی غلبه از حیث عدم ادای حقوق حکومت/ تسخیر است نه تغییر حکومت

–  این غلبه رعیت هم الزاما اکثریت متشکل نیست !

 

پیامدهای این صورت:

– ۴ پیامد مباشر/ ۳پیامد ترتبی و تعاقبی از آن/ دو پیامد تعاقبی بعد (دومینوی انحطاط جامعه)

 

شرح : کَثُرَ الادغالُ فی الدین

– در صورت اجحاف والی / سه نمونه تاریخی

– در صورت غلبه رعیت/ دو نمونه

 

شرح: تُرِکَت مَحاجُّ السنن

– در صورت غلبه رعیت/ مثال

– در صورت اجحاف والی / مثال

کدام “من زنده ام”؟!

سردار شمخانی در مصاحبه با آقای موگویی درباره نقشه ترورش توسط اسرائیل به دیالوگ فیلم پاپیون استناد کرد و گفت: حروم زاده ها من هنوز زنده ام!

در پاسخ به حواشی انتشار غیر اخلاقی فیلم عروسی دخترش در هتل لوکس اسپیناس هم همان دیالوگ را تکرار کرد: حروم زاده ها…!

من فیلم پاپیون را تا امروز ندیده بودم؛ اما این جمله (البته بدون: آهای حروم زاده ها) برایم از کسی دیگر معروف و مشهور بود.

 هردو گفتند: “من زنده ام” ؛ اما این کجا و آن کجا؟!

پاپیون تجسم فرهنگ استعماری غرب است. گاوصندوقْ زنی که به کارفرمای خود نارو می زند! مقداری از جواهرات را برای خود برمی دارد! برایش پاپوش ساخته می شود و به جرم قتل، در مستعمره گویان زندانی می شود…

بقیه فیلم تلاش چند باره برای فرار است. زنده ماندن دزدی مقابل حروم زاده بازی استعمارگرانِ گویان.

قاتل نبود؛ اما مجرم چرا!

البته تسلیم هم نمی شود و به تعبیر فیلم نمی شکند!

او هم خاطرات زندان و فرارش را منتشر می کند و کتاب پر فروش فرانسه میشود.

“من زنده امِ” دوم ، انسان انقلاب اسلامی و فرزند خمینی است.

 دختری اسیر حزب بعث در دفاع مقدس که او هم خاطرات خود را به نام من زنده ام کتاب کرد.

شهید سلیمانی شیفته کتاب او شد و دو تقریظ برآن نوشت. اولی را در بغداد:

«خواهرم، مثل همان برادرهای اسیرت همه جا با تعصب مراقبت می کردم کسی عکس روی جلد کتابت را نبیند. و در تمام کتاب با ناراحتی و استرس بدنبال این بودم که آیا کسی به شما جسارت کرد؟

آخر مجبور شدم روی عکست را با کاغذ بچسبانم تا نامحرمی او را نبیند.

برادرت سلیمانی.»

اگر به آن خواهر گرامی جسارتی هم می شد او گناهی نداشت؛ لکن هیچ لکه خاکستری ای هم در پرونده او نبود؛ حتی ناخواسته!

 این از نامه دوم سردار دلها معلوم است:

«خواهر خوبم. در آن اسارت، اسارت را به اسارت گرفتی!

سعی کن در این آزادی اسیر نشوی

انشالله کتابت را به همه زبان ها ترجمه می کنم تا همه بدانند زینب بنت رسول الله چگونه بوده است وقتی کنیز او معصومه [ی آباد] اینگونه معصوم بوده است.

به تو بعنوان خواهرم، بعنوان معرف دختر مسلمان شیعه، معرف ایران اسلامی، معرف تربیت خمینی افتخار می کنیم.

حقیقتا شگفت زده شدم و هزاران بار به تو و دوستانت مرحبا گفتم».

این فرق انسان انقلاب اسلامی و مولود غربی است.

نمیدانم چرا دلم می خواست رزمنده و فرمانده دفاع مقدسِ اول و مجروح دفاع مقدسِ ۱۲ روزه، “من زنده امِ” دوم را از خود و زندگی اش نشان می داد نه دیالوگ “آهای حروم زاده ها من هنوز زنده امِ” یک متقلبِ مظلوم!

 سزاوارتر بود شمخانی معرف تربیت خمینی باشد؛ نه پاپیونِ غرب وحشی!

در تقابل با دشمن، مثل معصومه آباد ماندن یا خدای نکرده مثل پاپیون شدن، دو اثر متفاوت بر مردم و جامعه دارد:

اولی فقط کتابش را نمی خوانند، پای آن راه و مسلک همراهی و مقاومت هم می کنند!

پاپیون را ولی همان فرانسوی ها هم فقط کتابش را می خوانند و فیلمش را می بینند؛ اما راه و رسمش، مکتبی نمی شود و مقاومتی را تقویت نمی کند!

انقلاب اسلامی، آدمش اولی است نه دومی!

محسن قنبریان ۱۴۰۴/۷/۲۹

جنبش نه به پادشاه

جنبش نه به پادشاه
نمود ها و نمادها و لایه های زیرین!
حجت الاسلام و المسلمین قنبریان

شبکه ۴ / ۲۷ مهر۱۴۰۴

جامعه غزه را باید آموخت!
جامعه نابازار غزه، نه دولت شهر یونان و نه شهروند مدرن است!
فرق شهروند و اهالی
خاطره عجیب شهید حاج رمضان
حجت الاسلام و المسلمین قنبریان
شبکه ۴/ ۲۷ مهر ۱۴۰۴

نه به پادشاهی

جنبش نه به پادشاه که از جشن تولد ترامپ با رژه نظامی کلید خورد و این هفته دوباره سرباز کرد یک نمود از یک نگرانی است.

نگرانی از برگشت نظام های شاهانه و استبداد حتی از درون نظام های دمکراسی لیبرال!

حرکات ترامپ نمادی برای آثار نمایان شده آن نگرانی است.

در لایه زیرین تر، بیشتر از تاج گذاشتن و تبریک “زنده باد پادشاه” به خود و حرکات متکبرانه با روسای کشورها(حتی اروپایی)، متفکران و سیاستمدارانی واقعا از پایان دمکراسی ها حرف می زنند!

قصه فقط حرکات یک فاشیست مثل ترامپ نیست، یک روند در مسیر لیبرال دمکراسی است؛ همان که قرار بود صورت اداره دنیا در پایان تاریخ باشد، برای خانه دمکراسی و برای جهان صلح بیاورد!

لکن برای خانه، سرکوب و برای دنیا تجاوز و غارت آورده است!

مهمتر از آن نمود و نمادها و لایه های زیرین تر نگرانی، تحلیل آن است.

تحلیل اصلی این است که سرمایه داری و لیبرالیسم اقتصادی، لیبرال دمکراسی را بلعید! به دمکراسی ها و نهادهای مدنی تجاوز کرد و جای همه ابزارهای حفاظت از استبداد و استثمار، مکانیزم بازار را نهاد!

حالا این غول در آمده از چراغ همه را تسخیر کرده و واقعا دوره ارباب-رعیت در درون و استعمار قرن۱۹ در بیرون را بازتولید می کند!

هفته گذشته -بعد از یادداشتهایی از سابق- تلاش کردم این نقطه از تحولات و ریشه آن را بیشتر نشان دهم

یادداشت مبسوط ترامپ کینگ در اینباره است!

برنامه نصرالله شبکه۴ با موضوع “پایانِ پایانِ تاریخ” اظهار علاقه کرد درباره این یادداشت واکاری بیشتر شود که اینجا می توانید ببینید!

محسن قنبریان

استمرار جنبش نه به پادشاه علیه ترامپ!

با آغاز روز شنبه در آمریکا، اعتراضات «نه به پادشاه»(نو کینگز) در ۲۵۰۰ نقطه در تمامی ۵۰ ایالت برگزار می‌شود.

اعتراضات «بدون پادشاه» با هدف مخالفت با سیاست‌ها و اقدامات دولت دونالد ترامپ کلید خورده بود.  این اعتراضات به دلیل هم‌زمانی با رژهٔ دویست‌وپنجاهمین سالگرد ارتش ایالات متحده و تولد ۷۹ سالگی رئیس‌جمهور ترامپ شروع شد.

پ.ن

این حوادث را باید جدی گرفت!

 در مواجهه الهیات اسلامی و الهیات دمکراسی لیبرال درسهای مهم گرفت.

علوم انسانی مربوط به بازار آزاد اقتصادی و نئولیبرالیسم را به چالش کشید!

در اینباره بخوانید:

۱. ترامپ کینگ و مقاومت غزه

جزوه را از هوش مصنوعی به شکل جذابی بشنوید!

۲. ترامپیسم

۳. دولت بازار

۴. ترامپیست

ترامپیست!

این حرکات زشت ترامپ را در چه سطحی تحلیل می‌کنید؟

  1. فردی فاسد و متوهم که مزمار ابرقدرتیِ آمریکا، سیرت زشتش را صدا دار کرده است!
    متکی به ثروت شخصی و قدرت آمریکا، خودْ شاهْ پندار شده است، تکبر و تحقیر می‌کند و انحرافات جنسی اش را عیان می‌کند.
    به تعبیر حضرت امیر (ع): دَولهُ اللَّئیمِ تَکشِفُ مَساوِیَهُ و مَعایِبَهُ: دولت شخص پست و لئیم زشتیها و عیبهاى او را بر ملا مى سازد.
  2. این فساد و تباه شدن نظام سیاسی آمریکا و پایان جهان اجتماعی سرمایه داری است که در ترامپ نماد و نمود یافته است!
    به تعبیر جامعه شناسانی مثل ولفگانگ استریک، پیدایش شخصیت‌های عجیب و غریب سیاسی با تظاهر به نطق‌های خاص و نمایش قدرت جنسی و… خبر از شکاف‌های نهادهای در حال فروپاشی می‌دهد!
    مارکس هم پیدایش چنین شخصیت‌هایی را شکلی مردم پسند از حکومت با حکمرانیِ شخصی توصیف می‌کند که در جوامع به بن بست رسیده اروپایی ظهور می‌کند.

در واقع این آمریکا نیست که مزمار پستی‌های ترامپ شده؛ این ترامپ است که عیوب ذاتی آمریکا را تجسم می‌دهد!

این فرمایش علوی برای سؤال مناسب‌تر است:

إذا فَسَدَ الزَّمانُ سادَ اللِّئامُ: هر وقت زمانه [= جهان اجتماعی] تباه شد، لئیم‌ها به آقایی و ریاست می‌رسند!

به بیان دیگر؛ تجاوزِ بازار آزاد به سیاست، دولت، دموکراسی و جامعه مدنی، جهان اجتماعیِ نئولیبرالیسم را ساخت.

این تجاوز اگر بخواهد تشخّص یابد، در یک ملّاک سرمایه دار که در ریاست جمهوری، خود را پادشاه می‌داند و در برخورد با زنان و ضعیفان، روح متجاوز خود را نمایش می‌دهد، بروز می‌کند.

بیشتر بخوانید!

محسن قنبریان