سخنرانی/ ولایت طرفینی مردان و زنان جامعه

ارائه دهنده: ناقد: دبیر علمی:
حجت الاسلام‌ محسن قنبریان حجت الاسلام محمدحسین رضازاده حجت الاسلام مهدی رهنما
زمان: دوشنبه ۲۲ اسفند ماه ۱۴۰۱ / مدرسه تخصصی فقه امام کاظم (ع)

 

  • ارائه:
    – معنای لغوی و اصطلاحی ولایت/ تقسیم ولایت (یکطرفه: بالتولیه و بغیر التولیه/ دو طرفه)
    – چیستی و امکان ولایت طرفینیِ عمومی
    – دلیل و اثبات این ولایت (ولایت بودن/ همگانی بودن/ طرفینی بودن/ شامل زنان بودن)
    – و…

 

  • نقد:
    – ارائه و کبرای بحث مورد نقد ناقد محترم قرار نگرفت! و از موضع “اصل بر ترجیح خانه نشینی زنان” ، به مباحث حضور اجتماعی زن و بخصوص مطالب حجت الاسلام قنبریان در برنامه جهان آرا نقدهایی وارد شد…

 

  • چالش:
    – گلایه ارائه کننده از اینکه که چرا موضوع نشست و ارائه مورد نقد واقع نشد یا اینکه چرا این مجال علمی از اول برای همان موضوع حضور اجتماعی زن اختصاص نیافت و غافلگیرانه بدان سو برده شد؟!
    – پاسخ به اشکالات ناقد از سوی ارائه کننده…
    – مشارکت برخی فضلای حاضر در نشست در اشکال و جوابها…

دریافت نسخه کامل «ولایت طرفینی مردان و زنان جامعه» | “دریافت از پیوند کمکی


* مطالب مرتبط:

 

فایل صوتی قسمت ارائه:

ولایت طرفینی مردان و زنان جامعه

حجت الاسلام قنبریان/ کرسی علمی_ترویجی مدرسه تخصصی فقه امام کاظم(ع) / ۲۲ اسفند۱۴۰۱

(ارائه ای منظم با ادبیات فقهی از ولایت طرفینی و بودن زنان در این ولایت)

 

مقدمه:

  • ولایت در لغت و اصطلاح
    – ولایت مقابل عداوت است نه محبت پس نوعی فعل هم در خود دارد. تصرف در امور دیگری
    – در اصطلاح فقه، سلطه بر غیر است.
  • تقسیم ولایت: یکطرفه/ دوطرفه
    – ولایت یکطرفه دو درجه دارد: بغیر التولیه/ بالتولیه
    – بغیر التولیه، تسلط و سلطه و شبیه حق / بالتولیه، تسلیط و مفوض علیه و شبیه حکم
    نمایندگان ولی فقیه، تولیت دارند نه ولایت.
    در ولایت یکطرفه برای زن تفکیک ایندو درجه ولایت باید لحاظ شود: ولایت ندارد یا تولیت هم نمیشود داشته باشد؟!
  • ولایت دوطرفه:
    چیستی و امکان این ولایت
    مگر مومن، قاصر است که مومن دیگری ولیّ او شود؟!
  • اثبات و دلیل این ولایت
    – آیات ۷۱توبه و ۷۲انفال
    – اخبار در مقام جعل و انشاءِ ولایت
    – طرفینی است (بعضهم اولیاء بعض)
    – اثبات عمومی بودن است…
    – اثبات شامل زنان شدن…
  • مثل ولایت یکطرفه، روی دیگر این ولایت، مأوا دادن و نصرت است؛ نه اینکه ۷۲انفال تأویل ۷۱توبه باشد!
  • یک مرتبه ضعیف تر ولایت طرفینی هم هست که شرط مسلمانی هم ندارد و روایات صحیح دلالت برآن دارد (که مجال طرحش نشد)

دریافت نسخه ارائه «ولایت طرفینی مردان و زنان جامعه» | “دریافت از پیوند کمکی

مساله زن در جمهوری اسلامی؛ از گفتمان تا میدان

کلیپ تهیه شده از نشست « مساله زن در جمهوری اسلامی؛ از گفتمان تا میدان» با حضور حجت الاسلام قنبریان در مورخه ۲۲ بهمن ماه ۱۴۰۱ منتشر می‌شود.

  • از دین اینطور فهمیده می‌شود: تساوی حقوق زن و مرد، نه تشابه نقش.
  • به تعبیر علامه طباطبایی کسب علوم، صنعت، اقتصاد و… بر زن واجب نیست، اما فضیلت و مایه تفاخرند؛ نه اینکه واجبات، جایز و غیر از آن غیرجایز باشند[۱]!

برای تفصیل و قضاوت بهتر فایل صوتی را اینجا گوش دهید

 

[۱] ر.ک: المیزان ج۲ ص۲۷۲و۲۷۳/ ترجمه اش را اینجا بخوانید

الهیات مردم سالاری دینی!

“ما می‌خواهیم یک حکومت الهی باشد موافق میل مردم، رای مردم، و موافق حکم خدا.

 آن چیزی که موافق با اراده خداست موافق میل مردم هم هست. مردم مسلمانند، الهی هستند، وقتی ببینند عدالت را می‌خواهد اجرا بکند. خدا می‌خواهد عدالت در بین مردم اجرا بشود. خدا می‌خواهد که به حال این ضعفا و طبقه سوم یک فکری بشود نه مثل حالا که همه قدرتها را روی هم گذاشتند، یک عده‌ای می‌خورند تا تُخَمه می‌کنند، یک عده‌ای از گرسنگی ریختند اطراف تهران، و نه آب دارند و نه برق دارند و نه نان دارند و نه چیزی دارند. می‌خواهد عدالت باشد!”

امام خمینی / ۲۱ آبان ۵۷

پ.ن:

الهیات مرتبه اش قبل از حقوق است، به هست و تکوین می پردازد نه به بایسته و قانون.

در نظام تکوین، جماعتِ مردم مسلمان و خداباور، میل شان با اراده الهی همنوا خواهد بود.

البته در مقام کشف حکم خداوند و پرداختن به اولویت های الهی اگر ما اشتباه کردیم:

– یا دچار محاسبه غلط و برچسبِ دین گریزی به مردم می شویم!

– یا دچار توهم همراهی صددرصدی مردم با یافته های مان می شویم!

امام خمینی به خوبی پشت طرح کردن الهیات همراهی رای مردم و حکم خدا (حرف نوی انقلاب سلامی به تعبیر رهبر انقلاب)، از عدالت و اجرای آن مثال می زند. خدا خیلی چیزهای دیگر هم می خواهد بین مردم اجرا شود، لکن درک مهمترین چیز، ضامن بقاء مردمسالاری دینی و همراهی رای و میل مردم با حکومت الهی و احکام اکتشافی ما از خداوند است.

محسن قنبریان

عدالتخواهی واقع گرا

بحثی مهم در مبانی ویژه نخبگان

شب نیمه شعبان۱۴۰۱ هیات الزهرا دانشگاه شریف

 

  • تَمَّت کَلِمَتُ ربِّکَ صدقاً و عدلاً…
    کلمه رب چیست؟ تمامش به صدق و عدل یعنی چه؟!
    دو دیگری این مکتب: واقع گرایی تنزیل یافته/ آرمان گرایی بدون کلمه رب!
    آرمان عدالت در مکتب اسلام چگونه مبتنی بر واقعیت است؟!
    خروج از واقعیات خط عدالت، فساد است و به ظلم و اتراف می کشد.
  • فلولا کان من القرون من قبلکم اولوا بقیه ینهون عن الفساد فی الارض…
    اولوا بقیه چه کسانی اند؟! چه نسبتی با بقیه الله دارند؟!
    وجه اصلی آنها: نهی از فساد در زمین!
    با شاخص این آیه، جامعه ایرانی از سده های قبل بهتر شده است؟!

دریافت سخنرانی «عدالتخواهی واقع گرا» | “دریافت از پیوند کمکی


* چکیده این بحث را اینجا بخوانید

* گوش دادن این فایل صوتی را به دوستان انقلابی و عدالتخواهان توصیه می کنیم

در طریق عشق‌بازان مشکل آسان کجا…

مسعود دیانی جملات هشدارآمیز آقا سید روح‌الله را می‌خواند درباره‌ی سستی پس از انقلاب.

او از نگرانی امام نسبت به سستی بعد از پیروزی و نشست بعد از فتح می‌گوید.آنجا که امام می‌گفت:

«وقتی که همه داریم با هم حرکت می‌کنیم که سد را بشکنیم خسته نمی‌شویم، سستی پیدا نمی‌شود.در این راه هرچه جلو می‌رویم قوی‌تر می‌شویم.

اما وقتی که رسیدیم به یک جایی که سد را شکستیم و اعتقادمان این شد که الحمدلله پیروز شده‌ایم،آن وقت است که فرش زمین می‌شویم و سستی پیدا می‌کنیم و آرمان‌هایمان را فراموش می‌کنیم.

در وقت پیروزی بعد از انقلاب که باید برگردیم سراغ اینکه زاغه نشین‌ها وضعشان چطور است؟ اداره‌ای‌ها وضعشان چطور است؟ مردم کوچه و بازار را باید چه کرد؟ مدارس را باید چه کرد؟بی‌حال و بی‌خیال می‌شویم!»

و انگار این همه‌ی دغدغه‌ی او بود.مسعود دیانی با سوره‌اش،ما را به سیر در اعماق دین و تاریخ می‌بُرد، سختی راه رفته را نشان‌مان می‌داد و آرمان‌ها را به یادمان می‌آورد،تا بلکه بی‌حال و بی‌خیال ننشینیم.

ان‌شاالله در بهشت رضوان، همنشین آقا سیدروح‌الله و مهمان اباعبدالله باشی. همین.

فَکَأَنَّ اَلدُّنْیا لَمْ تَکُنْ وَ کَأنَّ اَلْآخِرَهَ لَمْ تَزَلْ وَ اَلسَّلاَمُ

این کلام سید مظلومان خیلی برایش دلکش بود و
آنرا در تجربه باطنی یافت؛ آن که به برادرش محمد بن علی نوشت:

فَکَأَنَّ اَلدُّنْیا لَمْ تَکُنْ وَ کَأنَّ اَلْآخِرَهَ لَمْ تَزَلْ وَ اَلسَّلاَمُ(کامل الزیات ج۱ ص۷۱)

انگار اصلا دنیایی نبود و همه اش آخرت بوده!

 

یاد و خاطره آقا مسعود عزیز را با دکلمه اش برای شعر خوش مضمون قزوه گرامی و رحلتش را به اهالی دین پژوهی و دوستانش تسلیت عرض می کنم.

 

محسن قنبریان

شیعه‌تر از علی؛ کاتولیک‌تر از پاپ!

حجت‌الاسلام قنبریان

  • عده ای تحمل آزادی اش را نداشتند و عده ای تحمل عدالتش!
  • این مکتب هنوز همان جور است …

برگرفته از سخنرانی شب ولادت امام علی(ع)

 برای تفصیل و قضاوت بهتر فایل کامل صوتی را اینجا بشنوید.

چکیده بحث را اینجا بخوانید.

عدالتخواهی واقع گرا

چکیده ای از بحثی مهم شب نیمه شعبان۱۴۰۱/ دانشگاه شریف

حجت الاسلام قنبریان

دو آیه کلیدی و ارزیابی

  1. آیه ۱۱۵ انعام: وَ تَمَّت کَلِمَتُ رَبِّکَ صِدقاً و عَدلاً لامُبَدِّلَ لِکَلِماتِه وَ هُو السَّمیعُ العلیم
    کلمه رب چیست؟ اتمامش چیست؟!
    تمام شدن کلمه به صدق و عدل یعنی چه؟!
    – کلمه چیزی است که از مکنون و منظوری پرده بردارد. گاهی سخن و فرمان است گاهی هم یک موجود عینی! قرآن، عیسی(ع) را (کلمه منه) کلمه ای از پروردگار می خواند! چون آن نحوه خلقت، تمثال کلمه وجودیِ “کُن فیکون” بود.
    کلمه رب در این آیه:
    – روایات می گویند: ائمه اطهار(ع)
    – مفسرینی مثل علامه طباطبایی: دعوت اسلامی، آیین
    ایندو قابل جمع اند. دین و آیین از آدم تا خاتم به حسب اقتضاء و نیاز بشر تکمیل شد؛ دین اسلام اتمام و اکمال آن است.
    در عین حال رهبران معصوم این دین، مجسمه و تمثال آنند پس درست است آنان هم کلمه رب خوانده شوند. چنانچه آنها را در زیارات “کلمه التقوی” هم می خوانیم.
    تمامیت به صدق: یعنی آنچنان که گفته شده، تحقق پذیرد. این آیین حاکی از حقیقت تکوین و بنیادی ترین حقیقت (یعنی توحید و شعب آن) و مراتب واقعیت عالم است.️ پس از این حیث متصف به صدق می شود.
    صدق، معیار سنجش اخبار است. در حکمت نظری این آیین درباره قوس نزول (انا لله) و قوس صعود (انا الیه راجعون) هر چه لازم بوده، تمام و کمال گفته است پس اتمامش متصف به صدق می شود.
    تمامیت به عدل: عدالت گزاره بنیادین حکمت عملی و حوزه باید ها و بایسته هاست. بخلاف هست ها، باید ها متصف به صدق و کذب نمی شوند چون انشاء و ایجادند نه خبر و حکایت.
    متصف به عدل و ظلم می شوند. “برو” مثل “رفت” نیست. برو، انشاء و ایجاد رفتن است نمی پرسند راست است یا دروغ می گویند: این دستور عدل بود؟! دستورات و تشریع دین از این حیث متصف به عدل می شود.
    یعنی از حیث تشریع و بایسته، متکی به عدالت و رعایت حق و شأن هاست.
    جمع بندی: آیه می فرماید کلمه رب و این آیین هم “واقع گراست” (چون متکی به اصیل ترین واقعیات است و صدق دارد) و هم “آرمانگراست”
    (چون بایسته ها و درخواست هایش متکی بر اصیل ترین آرمان یعنی عدالت است)
    دو دیگری این کلمه رب:
    الف) یکی جانب “واقعیت” ایستاد و واقع گرایی را برگزید!
    لکن حقیقت و واقعیت اصیل عالم یعنی خدا و توحید را لحاظ نکرد! به واقعیت های دانی و پست بسنده کرد!
    نگفت خدا نیست؛ گفت قابل بحث علمی و عقلی نیست! یعنی صدق و کذب بردار نیست! کانت این ضربه جبران ناپذیر را زد که بحث از مبدأ و معاد را از سنجش علمی و بررسی صدق و کذب خارج کرد! پوزیتویست ها بعدا تصورش را هم زیر سؤال بردند و گفتند اصلا معنای روشنی هم ندارد!
    – این رئالیست و واقع گرایی در غرب به “واقعیت طبیعت” تنزل کرد چون هیچ واقعیت برتری از آن را قابل بررسی علمی و اتصاف به صدق و کذب ندانست!
    – “طبیعت” هم دو فرد اصلی دارد: طبیعت انسان و طبیعت بی جان! واقعیت شد همین طبیعت ها!
    علوم شد بررسی و سنجش و پیش بینی این طبیعت ها! طبیعت حرص و طمع در انسان، کنش اقتصادی او را می سازد. انسان اصلا در بستره بازار معنا شد. تنبل و بی کار است مگر برای گرسنگی یا غذای چرب تر! پیش بینی آماری و ریاضی این کنش ها علم (اقتصاد و…) شد!
    – آرمان در این واقع گرایی تنزل یافته، “آزادی طبیعت انسان” است. طبیعتی که واقعیت است، تغییر برنمی دارد؛ همان را آزاد بگذار!
    ب) دیگری جانب آرمان ایستاد! ریشه ایده ها و آرمانها و بایسته ها، عدالت بود. شعار عدالت داد لکن چون آرمان و عدالتش مبتنی بر واقعیت نبود از حقیقت اصیل توحید نمی آمد، به یک ایده آلیست پوچ انجامید. وقتی توحید و خدا را خرافه و افیون خواند، عدالت و آرمانش هم متکی بر واقع و صدق نشد…
    عدالت مبتنی بر صدق (آرمان مبتنی بر واقعیت):
    عدالت در آیین الهی مبتنی بر واقعیت و صدق است. زنجیره اعتدال ها و عدالت ها یک خط مستقیم (صراط مستقیم ) می شود:
    – اعتدال درون انسان اولین واقعیت است. همان شهوت و طمع در نقطه تعادل میشود عفاف. وقتی عدالت بر خُلق انسان بنشیند از او انسانی عفیف (خویشتن دار از حرام) می سازد و همینجور شجاع و حکیم و…
    – مناصب مهم جامعه از شهادت دادن تا قضاوت و امام جماعت و کارگزار و والی و… را شرط عدالت می کند. تا مدار بر عدالت بچرخد.
    – از آن بالاتر صفات و اسماء خداوند را هم با عدل، میزان و متناسب می کند!
    توضیح اینکه: هر اسمی از اسامی خداوند مثل خود او بی نهایت است و اقتضاء اطلاق و بی نهایت دارد مثلا رحمت، بی نهایت است، اطلاق می خواهد. اطلاقش یعنی چه؟ یعنی هیچ چیز و هیچ کس بیرون نماند! شمرها و فرعون ها را هم بگیرد! در مقابل اسم قهر و غضب هم اطلاق می خواهد…
    چه می شود که تناسب حاکم می شود و اسماء حسنای الهی شکل می گیرد؟! مثلا “سبقت رحمته غضبه” می شود؟! اسم ” الحَکَم العدل”، اسماء الهی را منظم می کند و به رحمت اجازه ظهور بیشتر از عذاب و نقمت می دهد!
    می بینید چگونه در واقعی ترین چیز عالم -یعنی صفات الهی- عدالت، تنظیم گری می کند؟!
    – انبیاء و اولیاء بعنوان انسان کامل هم مظهر این اسماء حسنای الهی و محصول تنظیم گری اسم الحکم العدل می شوند.
    حالا این نقطه های عدالت واقعی را اگر به هم رسم کنی یک خط مستقیم می شود، صراط مستقیمی که از درون طبیعت انسان شروع و به حریم اسماء الهی می رسد.
    عدالت، بایسته این آیین، استقامت بر این صراط از طبیعت تا اسماء است.
    می بینی چقدر با عدالت مارکسیستی منکر حقیقت های برتر تفاوت دارد؟!
    می بینی چقدر واقع گرا و مبتنی بر واقعیات اصیل عالم است؟! و از واقع گرایی و رئالیست طبیعی غرب فاصله می گیرد؟!

خروج از عدالت ها!
خروج از عدالت، فقط در نشئه دنیا و طبیعت انسان ممکن است. وقتی گستره واقعیت را از طبیعت تا اسماء دیدی، این خروج ها از عدالت را “جوله” می بینی و عدالت را “دوله”!
خروج از عدالت در طبیعت انسان که با “هلوع” و “جزوع” و “منوع” بودن خود نمایی می کند، نوعی” فساد” است. ناواقعیت و خروج از چرخه واقعی دنیا تا خداست. خروج از عدالت های اجتماعی نیز همین است.
مقابل این فساد و ناعدالتی ایستادن، از مصادیق “تمت کلمه ربک صدقا و عدلا” است.

  • آیه ۱۱۶ هود:
    فَلَولا کانَ مِنَ القُرُونِ مِن قَبلِکُم اُولُوا بقیه یَنهَون عَن الفسادِ فِی الارضِ الا قلیلاً مِمَّن اَنجَینا منهم و اتبع الذین ظَلَموا ما اُترفوا فیه و کانوا مجرمین.
    آیه در مقام توبیخ است. می فرماید چرا در نسلهای گذشته جز اندکی اولوا بقیه نبودند و بقیه تبعیت از ظلم و اتراف کرده و مجرم شدند.
    – اولوا بقیه یعنی صاحبان بقاء یعنی نامیرا‌. از آنها نمی میرد جز این تن! زنده و جاویدند.
    – بقیه الله فرد اکمل این اولوا بقیه است؛ نه یعنی باقیمانده خدا، یعنی وجه باقی رب.
    این اولوا بقیه چه خصوصیتی دارند؟!
    بین هزار خصلت عبادی و اخلاقی و عرفانی و..‌. خداوند یک خصلت را بعنوان وصف آنها در آیه آورده: ینهون عن الفساد فی الارض!
    نهی از فساد در زمین می کنند! عدالت خواه و فساد ستیزند.
    فساد همان خروج از عدل ها بود که در زنجیره قبل شمارش شد.
    اینها مقابل ظالمین و مترفین و شادخوران در این آیه اند.
    راه نشانه گذاری شده بقیه الله در قرآن این است. بقیه راه ها آدرس غلط است. آدرس های حجتیه ای و نوحجتیه ای آدرس غلط است!
    حالا ارزیابی کن جامعه ایرانی نسبت به ۴۰۰سال پیش (کمتر و بیشتر) به بقیه الله نزدیک شده یا دور شده؟!
    آیا جامعه امروز ایران بیشتر مصداق “ینهون عن افساد فی الارض” (آنهم فی الارض در همه زمین نه مقابل خان یک دهات) است یا دوره قاجار و پهلوی؟!
    امام عزیز این راه را باز کرد نهی از فساد در زمین مقابل استکبار جهانی در خارج مقابل اسلام مترفین و مرفهین در داخل…
    – مقام صاحب الزمان حله را با ماجرای فتح بازی دراز مقایسه کنید تا ببینید چه راهی آمده ایم و چقدر به تحقق این آیه نزدیک شده ایم!

 

* نکات مهمی در این سخنرانی برای دوستان انقلاب و عدالتخواه به لحاظ مبانی وجود دارد. حتما فایل صوتی را گوش کنید و به دیگران سفارش کنید

وحدت عمومی چه زمانی محقق می‌شود؟

چرا برخورد امام(ره) با سرباز میدان ژاله که اسلحه بدست بود با یک سرباز بعثی متفاوت بود؟
خواست اکثریت مردم چیست؟

تبیین حجت الاسلام محسن قنبریان در مورد نظریه اجتماعی اسلام و وحدت عمومی، در برنامه تلویزیونی جهان آرا

حاشیه صراط؛

رویکرد مومنانه در جامعه که باعث جلب قلوب شده و کدورت ها را از بین میبرد عمل به آیه «وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ» است. تا نگاه بالا به پایین عده ای، مخصوصا مسئولین تغییر نکند جلب قلوب کسانی که به بهانه های مختلف با مظاهر دین و جمهوری اسلامی زاویه پیدا کرده اند اتفاق نخواهد افتاد. نمونه عینی و بارز این نوع برخورد مومنانه، رهبر انقلاب و شهید حاج قاسم سلیمانی است.

برای تفصیل و قضاوت بهتر صوت کامل را اینجا بشنوید.

حکومت صددرصد مردمی آینده!

حکومت آینده حضرت مهدی موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمىِ به تمام معناست.

مردمی یعنی چه؟

یعنی متّکی به ایمانها و اراده‌ها و بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پُر از عدل و داد نمیکند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیل میدهد[۱].

پ.ن:

واژه ها در عصر ما زیاد دستمالی میشوند! بسیاراستعمال میشوند اما در معنا و مصداقشان، اختلاس میشود! گاه مردم گفته اما طبقه خاص، طیف خاص، جناح خاص و… مراد میشود!

“مردمیِ به تمامِ معنا” و “صددرصد مردمی”، از اینجا مهم می شود!

محسن قنبریان

[۱] رهبر انقلاب/۳۰مهر۱۳۸۱