بایگانی برچسب: s

دو انتظار از جامعه مدرسین در حوزه اشرافیت مذهبی!

خدارا شکر رئیس محترم جامعه مدرسین بنظر موافق و مخالف، آدم صریح اللهجه‌ای است؛ نشان داده، کسوت مرجعیت هم مانع انتقادش نمی‌شود. اینبار علیه مدارس علمیه اشرافی گلایه کردند از “بی وجهی تاج داشتن برخی مدارس” مجلل -که در آستانه افتتاح‌شان هستیم- گفتند.

اما از رئیس و اعضاء محترم جامعه مدرسین دو انتظار بیشتر هست

  1. صدور بیانیه!
    با تفکیک قوا، صندوق رأی در دنیای جدید و نقش احزاب و گروه‌های مرجع، رسانه‌ها و… در تشکیل حاکمیت‌ها؛ گروه‌های مرجع و رسانه‌ها هم رکن مردم‌سالاری شده‌اند. از اینرو آنچه تلخی، در نامه‌های امیرالمومنین(ع) به کارگزاران مبنی بر دوری از اشرافیت هست، بارش را باید این ارکان مردم‌سالاری، کنار حاکم(ولی فقیه) به دوش کشند.
    حتما در جلسات خصوصی تذکرات تند و تلخ در اینباره مثل رهبری به افراد داده میشود؛ اما نامه امیر(ع) به منذربن‌جارود و عثمان‌بن‌حنیف و… هم در ارثیه اینان مخفی نبوده تا به سید رضی رسیده باشد! بلکه در جامعه، فریاد شده بود و نسل به نسل گشته تابه گردآورنده نهج‌البلاغه رسیده است. امروز جای این تشرها و ملامتهای بازدارنده‌ی بعضا تند و عتاب آلود در جامعه ولایی ما خالی است. همه هم سهم رهبر نیست. هم رسانه‌ها و هم گروه‌های مرجع(مثل جامعه مدرسین) سهم دارند. پس بیش از گله کردن، صدور بیانیه و اعلان محکومیت در قبال این رویه‌های ناموجه(به تعبیرآیت الله یزدی) لازم است.
  2. ضابطه گذاری!
    در همین دیدار(۳۱تیر۹٨)، آیت الله یزدی درباره نیاز مجتهدین به اجازه جامعه مدرسین برای چاپ رساله عملیه می‌گویند(تا مرجع‌سازی و مراجعِ خود٘ خوانده پیدا نشود). بدون این اجازه، وزارت ارشاد مجوز انتشار به آن رساله نمی دهد.

حال سؤال اینجاست آیا مدارس مجلل و خارج عرف و برخلاف سیره علماء سلف، آسیبش به دینداری مردم کمتر از یک رساله در بازار نشر است؟!
آیا ازدیاد و رویه شدن این مدارس در قم و تهران و برخی شهرستان‌ها آن هم نه از سوی مراجع بنام و صاحب رساله بلکه اغلب از سوی رجال سیاسی همراه بااعتراض روز افزون مردم و جوانان درخور توجه جامعه مدرسین نیست؟! رئیس سابق قوه قضائیه، اسبق مقننه، رئیس جمهور فعلی، برخی از ائمه جمعه تهران و استان‌ها همه مشغول ساخت یا بهره‌برداری از مدارس علمیه خودند! برخی، حواشی بسیار در نحوه واگذاری زمین و رعایت قوانین شهری و کشوری دارند و برخی درمنابع مالی‌شان حرف و حدیث است. برخی هم که تکمیل شده، دارند بهره‌برداری میشوند؛ در تجمل و تبذیر غیر لایق به شأن فقیه و مدرسه علمیه اشکالات جدی هست.
ظاهرا جامعه مدرسین -اگر شأن بررسی صلاحیت رساله دادن دارد- باید به طریق او٘لی، شأن این را داشته باشد که بررسی کند:

  • آیا هر رجل سیاسی چون صرفا در لباس روحانیت بوده -حتی اگر مانند برخی سالها دور از درس وبحث بوده- میتواند با نفوذ به ارث برده از دوران ریاستش، برای دوران بازنشستگی یا برکناری از مناصبش، حوزه علمیه بزند و با امکانات بیشتر، از اهل علم و فضلِ سال‌ها زحمت کشیده، جلو افتد؟!
  • آیا جامعه مدرسین نباید ضوابطی برای بناء و معماری -با توافق مرجعیت- معلوم کند تا هنجارشکنی دراین حوزه که مستقیما با اعتقاد مردم بازی و سرمایه اجتماعی هزارساله روحانیت را به مخاطره می‌اندازد، به حداقل برسد؟!

آنچه از جامعه مدرسین خواسته شد قابل مطالبه از شورای عالی حوزه‌های علمیه هم هست و شاید برخی از وظایف ذاتی آن شورا هم باشد.

٭ اگر شایسته نشر دیدید، یاری‌ام کنید.

محسن قنبریان

۹۸/۵/۲۴

دریافت برنامه ثریا

برنامه ثریا مورخ ۲۳مردادماه۱۳۹۸ با حضور «حجت الاسلام قنبریان» با موضوع «الگوی مدیریتی امام علی(ع) در برقراری عدالت و مبارزه با اشرافیگری؛ درسی برای امروز» از شبکه یک سیما پخش شد.

دریافت برنامه ثریا [با کیفیت ۲۴۰p؛ با کیفیت ۱۴۴p]

الگوی مدیریتی امام علی(ع) در برقراری عدالت و مبارزه با اشرافیگری؛ درسی برای امروز

«برنامه ثریا» با موضوع: «الگوی مدیریتی امام علی(ع) در برقراری عدالت و مبارزه با اشرافیگری؛ درسی برای امروز»

زمان: چهارشنبه ساعت ۱۹:۲۵ | شبکه یک سیما

اول زائر حسین، بعد حاجی عرفات!

شکوای حسین(ع) عصر عرفه پاسخ گرفت وقتی می سرود: “أشکو الیک غربتی و بُعدَ داری…”!

دیگر حسین غریب نیست و هیچ کس محبوب تر از او روی زمین نخواهد شد. کل ارض، کربلا شده؛ همه خانه ها، خانه او می‌شود؛ دیگر خانه‌اش دور نیست! از این پس هر مالک امر و سلطانی پیش او هوا و سبک است؛ تا قیامت یقه‌ی همه را خواهد گرفت!…

اگر تماشای کربلا در دعای عرفه، مانع از دعا و درخواستت از خدا شد؛ فکر نکن عبادت عرفه‌ات از دست رفته است که به “ثواب عظیم” ره یافته‌ای!‌

امام رضا(ع) به اباصلت فرمود:”…پس نظر کردن به انبیاء و رسولان و حجت‌های الهی در درجاتشان[دقت:فی درجاتهم] ثواب عظیمی برای مومنین روز قیامت دارد”(عیون اخبارالرضا ج۱ص۱۱۶)

نظر به حجت خدا در درجاتش را یک مثال بزنم:

سیدالشهداء در دعای عرفه نمی گوید خدایا همه اعضاء و جوارحم به وحدانیتت شهادت می‌دهند؛ تا من و تو هم چنین باشیم و روز “نختم علی افواههم و تکلمنا ایدیهم” این شهادات را بشنویم.

نه! می‌گوید: خدایا من بوسیله اعضاء و جوارحم بر توحیدت شهادت می‌دهم! “أنا أَش٘هد ُیاالهی …!” بین این دو فرق بسیار است. ما جز با زبان چنین شهادتی نداریم! چگونه می‌توانیم با پرده قلب و موها و جای روییدن دندان‌ها به توحید شهادت دهیم؟!

اگر تأویل این فقرات را در معرکه عاشورا برای سیدالشهداء دیدی، روز عرفه به این مقام نائل شده‌ای که نظر به حجت خدا در درجه‌اش کنی.

می‌سراید:”خدایا گواهی می‌دهم با حقیقت ایمانم… و درون پوشیده نهادم و آویزه‌های راه‌های نور چشمم و چین‌های صفحه‌ی پیشانی‌ام و روزنه‌های راه‌های نفسم و پره‌های نرمه تیغه بینی‌ام و حفره‌های پرده شنوایی‌ام و آنچه ضمیمه شده و بر آن برهم نهاده دو لبم و حرکت‌های سخن زبانم و جای فرو رفتگی سقف دهانم و آرواره‌ام و محل دندان‌هایم و جای گورایی خوراک و آشامیدنی‌ام و بار بر مغز سرم و رسایی رگ‌های گردنم و آنچه قفسه سینه‌ام دربرگرفته و بندهای پی شاهرگم و آویخته‌های پرده قلبم و قطعات کناره‌های کبدم و آنچه را دربرگرفته غضروف‌های دنده‌هایم و جایگاه‌های مفاصلم و پیوستگی پاهایم و اطراف انگشتانم و گوشتم و خونم و مویم و پوستم و عصبم و نایم و استخوانم و مغزم و رگهایم و تمام اعضایم…”!

حالا دیدی چرا باید لهوف همراهت می‌آوردی؟!

ببین میتوانی زائر و ناظر حسین در چنین درجه توحیدش شوی؟!

شاید همین سرّ حدیثی است که خداوند روز عرفه اول به زائران حسین نظاره می‌کند بعد حاجیان عرفات!

عـرفـه را با لهـوف بخوانید!

دعای عرفه، شرح انفسی عاشورا و مقتل، شرح آفاقی دعای عرفه سید الشهداست.

یعنی آنچه در این نجوای متعالی با خدا شکل میگیرد یک‌ماه بعد در صحرای کربلا عیان می‌شود. و آنچه نمود می‌یابد باطنی دارد که در عرفه با خداوند نجوا شده است.

بدون عرفه نمی‌توان عاشورا را فهمید:

“ای رها کننده اسیر دربند، ای روزی دهنده طفل صغیر، ای پناهِ هراسنده‌ی پناه خواه” !

این فقرات برای حسین(ع) به احسن وجه استجابت شد. نا آشنای با عرفه برای دو قطره اشک تحقیرش نکند که پس چرا علی اصغر تیر خورد و زینب اسیری رفت و…؟! هیچ نوزادی مثل اصغر حسین رزق نخورد، هیچ خائف مستجیری مثل زینب و عیال حسین در عصمت خداوندی قرار نگرفت!

اگر دعای مستجاب حسین در عرفات را کمک نبری، عاشورا را به عکس این تفسیر می‌کنی:

 “خدایا مرا بر بلاهای روزگار و حوادث شب‌ها و روزها یاری ده. و از هراس‌های دنیا و گرفتاری‌های آخرت نجات ده. مرا از شرّ آنچه ستمگران در زمین انجام می‌دهند کفایت کن… خدایا مرا در سفرم نگهدار و در خاندان و مالم جانشین باش و مرا در آنچه نصیبم فرمودی برکت ده”!

مسافری را سراغ داری که خداوند بیش از حسین حفظش کرده باشد؟! غارت شده‌ای سراغ داری که بیش از او خدا جانشین مالش شده باشد؟!

و اگر به عاشورا نگاه نکنی این فرازها و ده‌های دیگر از مناجات عرفه برایت معنا نمی‌شود:

“خدایا… مرا به اعضایم بهره‌مند کن و گوش و چشمم را دو وارث من گردان! مرا برآن که به من ستم روا داشته پیروز فرما و در رابطه با او انتقام و هدفم را نشانم بده و چشمم را بدین سبب روشن گردان”!

بدون روضه گودال محال است بفهمی “متِّع٘نِی بِجَوارحی” یعنی چه؟!… بماند!

بدون “انا قتیل العبرات” نمی‌فهمی چگونه گوش و چشم، وارث اویند و چگونه اشک‌ها به فرج می‌نشیند و طلب ثار محقق و چشم حسین(ع) روشن می‌شود؟!

دعای عرفه، لهوف سید را با خود ببر شب و روز عاشورا هم تفسیر روضه‌هایش را در دعای عرفاتش جستجو کن:

“انت ربی وملیک امری اشکو الیک غربتی وبُعد داری وهوانی علی مَن ملَّکتَه  امری…یا مَن دعو٘تُه مریضاً فشَفانی وعریاناًفکَسانی و جائعاً فأش٘بَعَنی وعطشاناً فأر٘وانی وذلیلا فأعزّنی وجاهلاً فعرَّفنی و وحیداًفکثَّرنی …”

همه مستجاب شد! چشم‌ها راباید شست جور دیگر باید دید!

اگر از کرب‌و‌بلا می‌ترسی و کلاس حیات حسینی را حال نمی‌کنی؛ دعایت، عرفه نیست چیز دیگری بخوان!‌

“سرمایه دار” وقتی خَیِّر می‌شود هم “سرمایه، داری” می‌کند!

از نیکول اشاف نویسنده کتاب “پیامبران جدید سرمایه” پرسیدند: در عصر منابع کمیاب و بودجه های روبه کاهش دولتها، چرا باید نگران نفوذ روبه رشد “سرمایه داران” خیرخواهی مثل گیتس، والتون ،براد و بافت بود؟!

اشاف جواب داد: “وقتی بنیاد ها کمک مالی خیرخواهانه می کنند -برخلاف مالیات دادن- آنها هستند که انتخاب می کنند در چه پروژه هایی سرمایه گذاری کنند. این پروژه ها اغلب برخی نتایج مترقیانه دارند مثلا کودکان فقیر واکسینه می شوند در حالیکه بدون این کمک ها چنین امکانی نداشتند؛ اما این کمک ها اغلب شامل اهداف محافظه کارانه هم هستند!

مثلا خانواده گیتس در عوض حمایت از مراقبت بهداشتی عمومی، طرف دار کالایی کردن خدمات بهداشتی هستند و خیلی از بنیادها، پشتیان خصوصی سازی آموزش عمومی و کاهش نقش والدین و معلم ها در نحوه اداره مدارس هستند“!

(یکبار دیگر این پرسش و پاسخ را بخوانید دارد برایمان مسأله می شود!)

پ.ن:

  1. مراقب خیّرین و حاتم های خود باشید، شیوع سرمایه داری، آنها را کاسبانی از خیر نکند!
  2. به کارهای خیر سرمایه داران(بنیادها و خیریه هایشان) خوش بین نباشید، دارند “سرمایه، داری” می کنند! طرفداری از مدارس غیرانتفاعی، بقاء کنکور و…نمونه کوچک در ایران معاصر است.
  3. این غیر از رانت دادن یا گرفتن برخی از این سرمایه داران بنام کار خیر(کمک به ساخت مدرسه علمیه و مسجد و… ) است که خبرش را در دادگاه های مفسدان اقتصادی می شنوید!
  4. سرمایه، ثروت نیست! ثروتی خودافزا که هویتش در خلق اعتبار بیشتر برای خود است و با بازارهای پولی و مالی ارتباط وثیق دارد. همیشه دنبال بازار جدید و کالا کردن ارزشی تازه است! سرمایه داری را باید عمیق تر شناخت.

۴ – عرفان و سیاست

شیخ محمد شریعت شاگرد مرحوم قاضی، فرزند آیت الله العظمی شیخ الشریعه اصفهانی و داماد آیت الله آقا ضیاء عراقی و دوست نزدیک مرحوم مظفر بود.

 پس از وفات سید ابوالحسن از نجف به قم مهاجرت کرد و امام خمینی را یافت و از یاران ایشان شد.

امام خمینی را مهمّترین یافته عمر خود می دانست؛ از قم به کراچی پاکستان رفت و جمعیت هیئت امامیه را تشکیل داد و به تبلیغ مذهب و ترویج نهضت امام خمینی روی آورد.

اجازه نمی داد عکس مرجعی جز امام خمینی در دفتر تشکل نصب باشد.

آقای هاشمی رفسنجانی چه می گفت؟!

 آقای رفسنجانی بین خطبای جمعه بیشترین خطبه را(۷۷خطبه) به “عدالت اجتماعی” اختصاص داد. اوج آن در سال۶۱ بود با ۲۷خطبه در یکسال!

از محورهای عمده خطبه ها، “نفی فرهنگ تجمل و اسراف” بود که ۲۰مورد را به خود اختصاص می دهد![۱]

اما ایشان در دوره ریاست جمهوری و سازندگی از “گفتمان عدالت اجتماعی” به “پارادایم توسعه” تغییر رویکرد می دهد. غیر از سخن از استقراض خارجی در قبال تعدیل ساختارهای اقتصادی از همه نیروها بخصوص رزمندگان دیروز و حتی نیروهای مسلح میخواهد بیایند در اقتصاد کشور سرمایه گذاری کنند و “سود ببرند“!

از این مقطع ورود نظامی ها و امنیتی ها به اقتصاد کشور شکل میگیرد.

در دور جدید خطبه ها از فرهنگ مصرف جدیدی هم سخن گفته میشود! برای نمونه گفتند: “یکی از چیزهایی که در جامعه ما انحراف بوده و هنوز هم هست و متأسفانه هنوز هم اصلاح نشده، این است که در این مملکت هرجا نقطه خوش آب و هوا و منظره خوبی وجود داشت، طاغوتها و رفاه طلب ها و آنهایی که کاری به اسلام نداشتند، مال آنها بود و جاهای غیرمناسب همیشه مال مسلمان ها بود! شمال شهر و مناطق لب دریا مال آنها بود؛ مناظر خوب، مراتع و جنگل ها و کوهستان ها را آنها تصرف می کردند؛آدمی که مسلمان است یک چنین فرهنگی دارد. ما تلاش کردیم که این چیزها را به هم بزنیم ولی هنوز نشده است! یک فرهنگی وجود دارد که آدمهای متدین و مقدس حزب اللهی زندگی شان برابر است با جاهای بد منظره و بی زینت و نامناسب! اصلا باید مانور تجمل باشد نه تجمل فوق حساب، آن زیبائی هایی که هست، خب الان اینجوری نیست…”([۲]

 ادبیات سازندگی، از “جهاد” به “سرمایه گذاری کن و سود ببر” تقلیل یافت. انتقادها، جلمبربازی خطاب شد! حتی از بوی عرق پا در مساجد(!) مثال زده شد تا ارتقاء به سبک جدیدی از زندگی موجه شود![۳]

مثل جملات یاد شده، تئوری شمال شهر نشینی مسئولین انقلابی و تفریحات آبی و اسب دوانی و مرتع داری برخی شد؛ چیزی که بعدا “اشرافیت” نام گرفت.

پ.ن:

هم راه گفتمان جهادی را قبلا تجربه کرده ایم هم راه سود ببر و بهتر زندگی کن!

نمیدانم چرا کسانی که آقای هاشمی را فتنه اکبر می دانستند، برخی دارند به گفتمان او میل می کنند و برخی در سلوک عملی نقطه آغاز همان راهند؟!!

محسن قنبریان



[۱] ر.ک: مقاله عدالت اجتماعی در دوره دفاع مقدس وسازندگی؛ تحلیل محتوای خطبه های نماز جمعه/فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهشگاه انقلاب اسلامی سال۴ش۱۵تابستان۹۴ص۹۵تا۱۱۷

[۲] مجله بیان ش۷آذر۶۹ ص۳۲

[۳] همان

چگونه دستگاه واژگانی عترت(ع) هک می شود؟!

به این دسته روایت -برای نمونه- توجه کنید:

  • “سخت کوش(الکاد)برای خانواده مثل مجاهد فی سبیل الله است”[۱]
  • “تجارت کنید(اتجروا)خدا برایتان برکت قرار دهد”[۲]
  • “من مرد صاحب حرفه(متحرفا) در طلب رزق را دوست دارم”[۳]
  • ” برتو باد به اصلاح مال”[۴]
  • “بی نیازی(غنی)نیکو یاوری برتقوای الهی است”[۵]

حال بجای “الکاد”، “اتجروا”، “متحرفا”، “اصلاح المال” و “غنی”؛ بگذاریم: “پول وثروت”!

مگر سخت کوشی، تجارت، حرفه داشتن، اصلاح مال کردن موجب پول درآوردن و ثروت اندوختن نیست؟!

پول و ثروت ترجمه اینها نیست اما بیگانه با اینها هم نیست. از عوارض اینهاست گاه لازم و همیشگی و گاه مفارق و گهگاهی! پس کار بدی نکرده ایم!

اما بااین جابجایی، تنوع عبارت پدید نیامده، دستگاه واژگانی عترت در این حوزه هک شده است!!!

خوانش سایر آموزه های این واژگان با مشکل مواجه می شود!

ببینید:

  • “تجارت عقل را زیاد می کند”[۶]

وقتی جای تجارت -طبق قرار- پول درآوردن را بگذارید؛ خوانش نمیشود! چون پول درآوردن، عامل زیادی عقل نیست بلکه گاه نشان سفاهت و حماقت هم هست.[۷]

  • “اصلاح مال از ایمان است”[۸]

جای اصلاح مال، پول درآوردن یا زیاد کردن ثروت بگذاری خوانش نمیشود! چون پول درآوردن و زیاد کردن ثروت نشان ایمان نیست! اصلاح مال در واژگان معصوم یا قرین “عفاف از حرام [۹]” است یا “تقدیر معیشت و برنامه ریزی[۱۰]” و “مرمت معاش[۱۱]” است. اینکه از حرام پاکش کنی و ضایعش نکنی و به نیاز خود و مومنان برسی، اصلاح مال است نه اینکه حتما افزونش کنی و…!

از اینرو فقهاء آن را علامت رشد و درآمدن از سفاهت قرار داده اند.

شعار “تباً للذهب[۱۲]“(مرگ بر سکه طلا!) پیامبر و “ثروت میراث فراعنه است[۱۳]” و “ثروت ملکه کندوی فجّار است[۱۴]” و دهها عبارت اینچنین دیگر فهم نمیشود! برای اینکه ثروت -به غلط غنی معنا شد و- بهترین یاور برای تقوا شد!

چند نتیجه مهم:

  1. با تقلیل مفهوم “کار”، “صاحب حرفه بودن”، “سخت کوش بودن”، “بی نیازی” به مفهوم “پول و ثروت” یک تغییر راهبردی پدید می آید نه صرفا یک ترجمان امروزین!
    پول و ثروت ما به ازاء کامل برای آن مفاهیم نیست. نه “جامع همه افراد” آن مفاهیم است و نه “مانع اغیار” از بعضی موارد!

جامع افراد نیست:

  • وقتی علی(ع) ۱۰۰چاه و چشمه را به دست خود حفر و همه را در راه خدا وقف می [۱۵] کند یا ۱۰۰۰اصله خرما میرویاند و وقفشان می کند؛ کاد و سخت کوشی کرده است اما کارش از پول نمی گذرد!
  • یک گروه جهادی با ارائه خدمات رایگان و سازندگی از واسطه پول استفاده نمی کند(نه پول در می آورد و نه پولی به نیازمند می دهد)!
  • آشپزهای موکب های اربعین، صاحب حرفه اند، فعالیتشان اقتصادی هم هست اما پولی نیست!
  • صاحب مبیت ها نیز با “اقتصاد تبرعی تحبیس” خدمت می کنند بدونی که پولی درآورند .

٭ تازه اینها قابل ارزش گذاری ریالی و دیناری است ولو ریال و دینار در بین نیست.

اما او که با وجود حرفه، معاشش تنگ است و دچار فاقه است و امام به او نمازی خاص تعلیم می دهد؛ [۱۶] نماز و دعای او در این وضع برای گشایش اقتصادی است ولی اصلا پولی نیست حتی قابل ارزش گذاری ریالی نیست.

مانع اغیار نیست:

بسیاری از انحاء پول درآوردن -حتی حلال-و مطلقا مصداق کار مفید، کاد، اصلاح مال و حرفه نیستند!

از سودسپرده خوردن نه کار است و نه حرفه و تازه مشمول “فارغ” مذموم در همان روایات هم است. جوانی که بخاطر نداشتن حرفه از چشم پیامبر(ص) افتاد؛ [۱۷] اگر با شرکتهای هرمی و سود سپرده هم ثروتمند و پول درآر بود، باز هم از چشم نبی می افتاد!

افزون کردن ثروت با بورس بازی، نه حرفه است نه اصلاح مال در واژگان عترت!

شغلهای متعدد دلّالی و برخی کارهای خدماتی عصرما، نه کار مفید و نه کاد و سخت کوشی است!

از اینروست که اهلبیت از آن تعابیر استفاده کردند نه پول درآوردن. امام و رهبری هم جوانان را به کار جهادی، رونق تولید و… تشویق میکنند نه پول درآوردن!

وقتی می خواهیم فعالیت اقتصادی “مومنانه” را ترویج کنیم بهتر است از همان مفاهیم والا و جامع و مانع استفاده کنیم. مفهوم مرکزی اگر جای “کار”، “پول” شد، راه خود را ترویج می کند و در اغلب موارد از هم تخلف دارند.

مفهوم مرکزی “کار”، فعالیتهای معادی بنده(نه فقط معاشی) را هم میگیرد و اصلاح برزخ و قیامتش چون کاری اقتصادی و حتی تبرعی نیست از نرخ نمی افتد.

  1. اثر منفی دیگر این تغییر راهبردی این است که: وقتی انگیزش با پول و ثروت انجام شود نه کار و خدمت؛ پرسش های انحرافی و پاسخهای غلط پیدا میشود!
  • آیا پول و ثروت بیش از نیاز را “جمع” کنیم؟!
  • مصرف بیش از نیاز ثروت(مصرف متظاهرانه) چه حکمی دارد؟!
  • آیا بیش از رفاه و راحتی(توسعه بر عیال) هم برای “طلب” ثروت و “جمع” کردن پول جایز است؟!
    اگر اینها را همه جواب منفی دهیم، تخصیص اکثر میشود! باید کنار انگیزشی که ساخته ایم راه برویم و گوینده به نظریه سنجاق شود و دائم بگوییم اینجور پول درآوردن نه! آنجور خرج کردن نه! اینقدر درآوردن نه! آنقدر جمع کردن نه! و…

اگر جواب مثبت دهیم، هک کردن دستگاه واژگانی عترت را ادامه داده ایم! چون: جمع مال(ثروت) را برای “رو نیانداختن به دیگران، ادای قرض و صله رحم”، فرمود: “لاخیر فی من لایحب جمع المال[۱۸]” نه آنچه در دنیای ما باب شده است.

“طلب دنیا” اگر موجب “عفت و تنزه از مال مردم و توسعه متعارف برخانواده و مهربانی برهمسایه” باشد؛ فرمود: “لقی الله عزوجل یوم القیامه و وجهه مثل القمر لیله بدر[۱۹]“؛ نه مصارف متظاهرانه عصر سرمایه داری که پر از تجبّر و اختیال برمردم و همجواران است!

در حالیکه با واژگان انتخابی اهل بیت برای فعالیت اقتصادی مومنانه این مشکلات را نداریم. “کار زیادتر” بکنیم یا نه؟!! “حرفه” خود را آشکار کنیم یا نه؟!! و… سؤالاتی مضحکند که در آن منظومه فکری اصلا رخ نمی دهد.

  1. مفاهیم متعالی کار و کاد و حرفه و… با ارزشی متعالی مثل “فقر انتخابی” کاملا سازگار است؛ در حالیکه ثروتمندی و سرمایه داری هرگز!

وقتی طلحه و زبیر به امیرالمومنین طعنه زدند که مال ندارد[۲۰]؛ معلوم است از ظاهر حال امیرالمومنین چنین بر می آمده است که ثروتی ندارد؛ و الا چنین آشنایان و اقوام نزدیکی نباید چنین گمان میبردند! آخر لباس سنبلاتی ۴درهمی اش با شلوار وصله دارش و خوراک نان جویش[۲۱] دال بر فقر و نداری است! وقت فروش شمشیرش در بازار میگفت اگر پول یک پیراهن[۴درهم]داشت نمی فروخت![۲۲]

پس آن ۱۰۰هزار درهم ثمن غله او که مقابل طلحه و زبیر آشکار می کند [۲۳] معلوم است ثروت مخفی علی(ع) نبوده است بلکه “کار و عمل منفصل” حضرت نزد وکلاء و عمّالش بوده برای مقاصد الهی تا با آن ۱۰۰۰برده آزاد کند و… علی(ع) تنبل و بی کار نیست اما سرمایه دار هم نیست!

همانطور که “عمل متصل” حضرت در حفر چاه و کشت خرما بدست خود و وقف آنها با “فقر انتخابی” اش می سازد، “زاد” عمل منفصلش -که با وکلاء و عمّالش انجام میشود- هم با این فقر که برحاکم واجبش میشمارد [۲۴] می سازد.

اما ثروت و سرمایه چنین نیست. کسانی که خصوصیت ذاتی سرمایه -یعنی خودافزایی- را درک نکرده اند هرچه بیشتر بگویند پرخطا تر میشوند! سرمایه بخلاف کار و حرفه و… از خود میخورد و اول خود را فربه میکند. مومن و کافر ندارد، بخواهد سرمایه دار باشد باید آنرا حفظ و ارتقاء دهد با نوسانات بازار چک کند و بی وقت انفاقی نکند! بی هوا وقفش نکند! اگر مومن بود، در وقت فراز بازار و وفور سود سهمی هم به فقیر و کار خیر اختصاص دهد! لذا سرمایه دار هیچوقت علی(ع) و حتی حاتم طائی را نمیفهمد!

  1. این تغییر راهبردی -که برخی ساده بین فقط تفنن عبارت می بینند- ترتیب کار و حرفه و به تبع طبقات اجتماعی را هم جابجا می کند!

اگر حد وسط استدلال، ثروت و پول درآوردن شد؛ نه دیروز نه امروز “کارِ دست کردن”(کدّ یمین) و کارگری، کار برتر نخواهد بود! درحالیکه در روایات متعدد این شغل انبیاء معرفی شده نه چیز دیگر.[۲۵]

مالک زمین یا ماشین آلات بودن و سود نهاده خود را بردن، البته پول و ثروت بیشتری عاید می کند. پس بطور ظاهرا طبیعی طبقه سرمایه دار(یا سرمایه گذار) بر طبقه کارگر تفوّق پیدا می کند. چون او پول درآرتر و ثروت آفرین تر قلمداد میشود. در حالیکه او دقیقا با “استثمار کارِ کارگر” چنین سود و ثروتی به جیب می زند!
اما اگر مفهوم مرکزی و حد وسط استدلال، “کار” باشد(نه پول) چنین تبعیض و فاصله طبقاتی شکل نگرفته یا اقلا -ولو ندانسته- تئوریزه نمیشود.

کار است که ارزش دارد، به پول بیانجامد یا نیانجامد. کارِ دست و کدّیمین هم با ارزش تراست. حالا بقیه نظام اقتصادی را بچین ببین به این می انجامد که ۱۱میلیون خانواده کارگر زیر خط فقر باشند اما پول درآوردنهای بی ارزش و مخلّ به نظام اقتصادی بسیار باشد؟! و طبق آمار وزارت کار ۳۶٪دهک دهم(سرمایه داران) غیرشاغل و بیکار -در عین حال متمول و سودبر- باشند؟!!

اگر شایسته دیدید در نشرش بکوشید

محسن قنبریان
۹۸/۵/۱۴

[۱] الکافی ج۵ص٨٨وص۱۴۹

[۲] همان

[۳] الفقیه ج۳ص۱۵۷

[۴] الکافی ج۵ص٨٨وص۷۱و ص۱۴٨وص٨۲وص٨۷.

[۵] همان

[۶] همان

[۷] همان

[۸] همان

[۹] معانی الاخبارص۲۵٨

[۱۰] الکافی ج۵ص٨۷

[۱۱] وسائل الشیعه ج۱۷ص۶۳

[۱۲] مستدرک الوسائل ج۱۴ص۱۷۱

[۱۳] بحار الانوار ج۱ص۱٨۵

[۱۴] .بیش از استفاضه با تعابیر مختلف در أمالی طوسی، اختصاص مفید ومعانی الاخبار و نهج البلاغه و…

[۱۵] .بحارالانوارج۴۱ص۳۲

[۱۶] الکافی ج۶ص۶۱۳

[۱۷] جامع الاخبارص۱۳۹

[۱۸] الکافی ج۵ص۷۲وص۷٨

[۱۹] همان

[۲۰] الکافی ج۶ص۴۴۰.درباره ائمه دیگر مثل امام مجتبی وامام سجاد هم مانند این نقل شده است.

[۲۱] تاریخ ابن عساکر ج۳ص۱۹۱

[۲۲] شرح ابن ابی الحدیدج۲ص۱۹۷

[۲۳] الکافی ج۶ص۴۴۰

[۲۴] الکافی ج۱ص۴۱۱وج۲ص۳۵۶

[۲۵] الکافی ج۵ص۷۵والفقیه ج۳ص۱۶۲

مسیحیت چگونه سرمایه داری را پذیرفت؟!

این سؤال ذهن پژوهشگرانی را به خود مشغول کرد که:

چگونه متدینان مسیحی به ستایندگان سرمایه داری تبدیل شدند؟

چطور ممکن است لذت گراترین فرهنگ مصرفی در این کره خاکی، همزمان محل زندگی مذهبی ترین افراد جهان باشد؟!

در پاسخ ماکس وبر معتقد بود: دین پیرایی قرن۱۶ چیزی پدید آورد که خصلت راهبر جهان مدرن شد: “اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری”!

اخلاق پروتستانی، کامیابی دنیوی و منفعت جویی را ارج می نهد. فردیت موجود در آن با میل غریزی انسان به انباشت ثروت ؛پروتستانتیسم را بدانجا رساند که: “کار زمینی را بمثابه شکلی از رستگاری مسیحی بپذیرد”! چیزی که البته پس از قرن۱۶ بار دینی اش زدوده شد.

در این دوره استدلالهای جدید دینی رخ نمود. کسی مثل کاسپاربارلایوس در دهه۱۶۳۰م به مردم آموزاند که قدر چیزهای نو و تازه وارد را بدانند و استدلال کرد: “اگر خدا نمی خواست مردم مواد معدنی و گیاهان سرزمین های غریب را کشف و استفاده کنند، آیا سیاره ای سرشار از آنها می آفرید؟!”

اکنون گفته می شد دنبال اشیاء و اموال جدید رفتن نه تنها مردم را از مسیر مسیحیت حقیقی دور نمی کند بلکه اجرای اراده خداست “!

سیمون پتن در۱۹۱۳ در مراسم کلیسای فیلادلفیا این اخلاق جدید مصرف را ستود و خرج کردن بیشتر حتی با مقروض شدن را رشد اخلاقی خواند!

دراین سالها کریس لیمن در پاسخ به سؤال اصلی این یادداشت کتابی بنام: “کیش پول؛ سرمایه داری و مسیحیت” نوشته و نشان داده چگونه تاریخ مذهبی، بخش اصلی تاریخ آمریکاست و در عین حال مذهب در این کشور باسرمایه داری سازگار شده است.

نکته کلیدی را آنجا می داند که: “بنیان گذاران مذهبی آمریکا(پیوریتن ها)، برای فعالیت اقتصادی دنیایی فرد بر روی زمین در همین زندگی ارزش قائل شدند نه کارهایی که در زندگی بعدی و در جهان دیگر پاداشش داده شود”!

جیمزلیوینگ تون نویسنده نیویورک تایمز در مقاله ای با معرفی کتاب کیش پول، از واعظان مسیحی مثل جوئل آوستین پیام آور بشارت رفاه در  هزاره جدید نیز یاد میکند که به این فرآیند کمک می کند.

جوئل اوستین کشیش و واعظ پرطرفدار آمریکایی بابیش از ۷میلیون بیننده در هفته و بیشتر از ۲۰میلیون درماه در بیش از ۱۰۰کشور و در۲۰۰۶ درلیست ۱۰چهره تأثیرگذار جهان بود. کلیسای او یک سالن بزرگ بستکتبال است که سال۲۰۰۵ باهزینه ۱۰۵میلیون دلار ترمیم و برای ۵۶۰۰۰شرکت کننده ی مسیحی مهیا شد!

سخنرانی های جذابش در حوزه روانشناسی و موفقیت فردی است وبه هیچ عنوان صرفا در راستای مسیحیت سخن نمی گوید!

باخانواده در یک مجتمع با مساحت ۱۷۰۰۰مترمربع و به ارزش۱۰/۵میلیون دلار درکنار رودخانه اواکس زندگی مرفه ای دارد. در همایش هایش درباره افزایش سطح رفاه در زندگی شامل سلامت، موفقیت، شادابی و روابط خوب می گوید و از ذکر گناهان، مسائل سیاسی و …پرهیز می کند.

برای مطالعه بیشتر دو مقاله زیر را از سایت ترجمان علوم انسانی مطالعه کنید:

  • تاریخ تبدیل انسانها به مصرف کننده
  • چطور آمریکا دینداری را با مصرف گرایی افراطی آشتی داده است؟

محسن قنبریان
۹۸/۵/۱۳