بایگانی برچسب: s

جزوه “اعتراض؛ چرا و چگونه؟”

 

بیانات حجت الاسلام قنبریان در دوره دانشجویی اعتراض؛ چرا و چگونه؟
۸ مرداد ۱۴۰۰

  • اعتراض حق برای دگر اندیشان و تکلیف برای حزب اللهی‌ها

موقف و جایگاه اعتراض در منظومه تفکر انقلابی:

  • این نظریه مانع دو آسیب است: ماله کشی/ انتقاد اپوزیسیونی
  • دگم شهید بهشتی بر نقد حاکمان از آلمان تا قانون اساسی
  • اعلام شرائط اضطراری هم منوط به مصوبه مجلس و فقط تا ۳۰ روز است نه چهل سال

روش اعتراض:

  • روش میتی کومانی نه ممکن است نه مطلوب
  • ذهنیت میتی کومانی، مطلوب امنیتی‌هاست

فن آوری اجتماعی اعتراض مردمی:

  • ظرفیت‌های لزوم مشورت، حق افشاگری، حق تقاص و…
  • لزوم بازتولید حلف الفضول در جمهوری اسلامی/ توضیح ایده
  • سه دوره ارزش‌خواهی حزب‌اللهی‌ها: هیات‌ها، جهادی‌ها، مطالبه‌گری/ بدون مطالبه‌گری پت و مت میشویم
  • ظرفیت حرم‌ها برای بست‌نشینی‌های اعتراضی

 

 

پیوست ۱: نظام دیوانی؛ خودبنیادی یا مردم داری؟

پیوست ۲: دگم نقد حاکمان؛ شهید بهشتی

 

سخنرانی/ دوره فکری اعتراض چرایی و چگونگی

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان، مورخه ۸ مرداد ماه ۱۴۰۰ در مشهد، که به همت تشکل مردمی فتیه مشهد برگزار شد تحت عنوان «دوره فکری اعتراض چرایی و چگونگی» منتشر می‌شود.

عناوین مطرح شده در این نشست:

اعتراض حق برای دگر اندیشان، تکلیف برای حزب اللهی ها!

  • نمونه در حکومت امیرالمومنین(ع)
  • اعتراض، آژیر و عصب درد است با قطع آن آسیب بیشتر است!
  • رزمایش مومنانه نباید حق السکوت شود!
  • موقف و جایگاه اعتراض در منظومه تفکر انقلابی
  • سه پله دقیق درک این نظریه
  • با قانون نمیتوان “آزادی” و “جمهوریت” عهد امت و امام را محدود کرد!

پیوست قسمت نخست را از اینجا ببینید.

  • این نظریه مانع دو آسیب است: ماله کشی/ انتقاد اپوزیسیونی!
  • دگم شهید بهشتی بر نقد حاکمان از آلمان تا قانون اساسی!
  • اعلام شرائط اضطراری هم منوط مصوبه مجلس و فقط تا ۳۰ روز است نه چهل سال!

روش اعتراض!

  • روش میتی کومانی نه ممکن است نه مطلوب
  • دو نمونه هنری و رسانه ای سوده همدانی
  • علی(ع) از آزادی و عدالت خودش شکست خورد نه بی بصیرتی و خوارج!
  • مقایسه سریال دادِستان با سینمایی غول پول
  • ذهنیت میتی کومانی، مطلوب امنیتی هاست!
  • رویکرد فرهنگی سیاسی با عملکرد امنیتی نه بالعکس! شورای امنیت ملی در قانون اساسی

فن آوری اجتماعی اعتراض مردمی

  • ظرفیت های لزوم مشورت،حق افشاگری، حق تقاص و…
  • مطالبه ظرفیت اصل۲۶ و ۱۰۴ قانون اساسی
  • لزوم بازتولید حلف الفضول در جمهوری اسلامی/ توضیح ایده/ هم پیمانی ویژه خواران تشکیل شده، جوانمردان برای محرومان میشود هرج و مرج؟!
  • سه دوره ارزش خواهی حزب اللهی ها: هیاتها، جهادی ها، مطالبه گری / بدون مطالبه گری پت و مت میشویم!
  • ظرفیت حرمها و بست نشینی های اعتراضی

پیوست قسمت دوّم را از اینجا ببینید.
بیان شهید بهشتی درباره دگم نقد حاکمان و اینکه حکم ثانوی بر نمی دارد!

اگر پسندیدید نشر دهید

قسمت نخست «دوره فکری اعتراض چرایی و چگونگی» | “دریافت از پیوند کمکی

قسمت دوّم «دوره فکری اعتراض چرایی و چگونگی» | “دریافت از پیوند کمکی

شطرنج مصونیت در شرایط دو قطبی!

  1. آیا جامعه کنونی ایران دچار دو قطبی نیست؟!
  2. آیا یکی از موارد دو قطبی، مواجهه با فضای مجازی نیست؟!
  3. آیا خود فضای مجازی عامل تشدید دو قطبی است؟!
  4. در این شرایط طرح ها و سیاستها بخصوص آنان که طرفی از این دو قطبی است چه روالی باید طی کند؟!

  1. فضا دو قطبی است!
    دو قطبی شدن(antagonism) به معنای تعارض و تشتت در افکار عمومی و حالتی است که به موجب آن گروهی سیاسی یا اجتماعی درباره مساله ای به زیر گروه های مخالف تقسیم می شوند.
    بنظر میرسد دو قطبی شدن را نتوان در فضای عمومی مان تکذیب کرد. لازم نیست زور اجتماعی دو قطب متخالف همیشه تکافو داشته باشد یا حتی میدان اثر یک قطب همیشه بیشتر باشد! نه، ممکن است برخی از اعضای قطبی در سوژه ای دیگر در قطب دیگر قرار گیرند.
    ماجرای آبان ۹۸/ ترور سردار _ سقوط هواپیمای اکراینی/ انتخابات ۱۴۰۰/ و…
    سوژه هایی برای دو قطبی شدن گشت. اما در همه تکافو نبود و همیشه قطب پرمیدان تر، در یک طرف ثابت نبوده است.
  2. فضای مجازی خود سوژه دو قطبی!
    یکی از موارد دو قطبی در این سالها نحوه مواجهه با فضای مجازی توسط مردم و حاکمیت است که به تقابل و تخالف انجامیده و خود را بطور جدی در فیلتر تلگرام و طرح صیانت نشان داد.
    خصوصیت دو قطبی شدن فضا این است که کمتر استدلالها شنیده و بررسی صورت می گیرد. فضای صفر و یکی و سیاه و سفید غالب میشود و کار به لجبازی و هرنوع حمله و دفاع می کشد.
    در دو قطبی مردم-مردم ، “بلاک” و “آنفالو” کردن افزایش می یابد و در دو قطبی حاکمیت-مردم ، الزام و تصلّب از یک طرف و لجبازی و نافرمانی از طرف دیگر بیشتر میشود.
  3. فضای مجازی خود مشدّد دو قطبی!
    فضای مجازی، هم سوژه دو قطبی است و هم خود تشدید کننده آن است.
    به حسب پژوهشی که در بازه ۲۰۱۰تا۲۰۱۴ در فیس بوک انجام شد، مشخص شد مردمی که در این فضا حضور دارند، تنگ نظرتر و متعصب تر شده اند! بجای تعامل و تمایز به دنبال عقاید مشابه خود می گردند و جای تعامل و تضارب، باعث تقویت و استحکام تعصب، تفرقه و قطبی شدن می شود.
    مطالعه ای در برخی سوژه های دو قطبی در ایران هم همین را تایید می کند[۱]
  4. حکمرانی در فضای دو قطبی!
    در چنین فضایی، حکمرانی (بخصوص وقتی با طرح هایی در جانب یک قطب صورت گیرد)، خود تشدید کننده دو قطبی است. بطور معمول وزن مردم در مقابل قطبی که حکمرانی مایل به آنسو ست، افزایش می یابد و همه خصائص دو قطبی پیدا میشود. اقناع سخت و ناممکن میشود و نافرمانی افزایش می یابد، پرخاش های مجازی گسترش می یابد که خود، موج های فزاینده دو قطبی میشوند.
    راه حل امیر المومنین(ع) در چنین شرایطی در خطبه۱۶۸ بیان شده است؛ وقتی جامعه دچار دو قطبیِ فعال مخالف-موافقی شده(و عده ای هم بیطرف) توصیه ایشان یک چند ضلعی است:
    فَاصبِروُا حتّی یَهدَاَ الناس: شکیبایی کنید تا مردم آرام شوند.
    وَ تَقَعَ القُلوبُ مَوَاقِعَها: دلها از تب و تاب بیافتد.
    وَ تُوخَذَ الحُقُوقُ مُسمَحَه: گرفتن حقوق[یا وضع قانون] آسان شود.

از اینرو بنظر میرسد در این شرایط، پرداختن به طرح ها و سیاستهایی که ائتلاف قلوب جامعه(مردم-مردم و مردم-حاکم) را بیشتر می کند، اولویت داشته باشد؛ نه پرداختن به طرح هایی که دو قطبی موجود را بیفزاید.

هنوز دو قطبی انتخابات و چالش جمهوریت فرو ننشسته؛ اصلا وقت خوبی نیست چالش آزادی هم بر آن افزوده شود!

درباره محتوا و نحوه صیانت در نوبتی دیگر سخن خواهم گفت.

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۵/۹

[۱] فضای دو قطبی جامعه‌ی ایران و نقش شبکه‌های اجتماعی در تشدید آن

مردمسالاری دینی در نهج البلاغه

مصاحبه صورت گرفته با حجت الاسلام قنبریان مورخه ۲۰ خرداد ماه ۱۴۰۰ با موضوع «مردمسالاری دینی در نهج البلاغه» منتشر می‌شود.

  • جمهور مردم، عمود دین اند!
  • جمهور مردم انزوا را از امامت گرفتند نه شورای فلان و چند حزب اللهی!
  • هرجا نخبگانی جای مردم نشستند، شایستگان حذف شدند؛ برترینش امیرالمومنین(ع)!
  • بهترین راه کشف صالحین هم مردم اند!
  • مردم متن تخصصی قانون اساسی را می توانند تشخیص و رای دهند، رجل مذهبی سیاسی را نمی توانند؟!
  • شورای نگهبان با نظارت استصوابی را قبول دارم، اما باید زمینه انتخاب گسترده تر مردم فراهم شود.
  • منطقه های تاریک از چشم مردم با شورای نگهبان…
  • و الا حرکت پاندولی اتفاق می افتد. مداخله بیشتر زمینه پس زدن بیشتر میشود!

دریافت مصاحبه «مردمسالاری دینی در نهج البلاغه»
با کیفیت ۱۴۴p, 240p, 360p

جنبش‌های مبارک!

روایات ناظر به میدان سیاست و اجتماع، سه مولفه ی معنا دار دارند:

  1. عاجز الرای: سست تدبیران که امام صادق(ع) از آن پرده برداری کرد و چنین زعمایی را لابد منه معرفی فرمود.
  2. میامین: انسانها و جمع های میمون و مبارک که امام باقر(ع) از آن رونمایی کرد. همانها که جنبش های مبارک را رقم می زنند.
  3. میامین الرای: قومی با آراء مبارک که درخواست الهی امام شیعیان امیرالمومنین(ع) بوده است.

جنبش میامین، معروف و عدالت را گفتمان و بر سلسله شاهان هم اثر کرد ! تنها علاج عاجزالرای ها درون تشیع همین جنبش شدن میامین است.

امیرالمومنین از خداوند بجای کوفه معاصرش ، ملحق شدن قومی را می خواست که آراء مبارک داشته باشند. طبعا آن قوم دچار عاجز الرای هایی مثل ابوموسی ها نمی شوند…!

تفصیل را در سخنرانی جنبش های مبارک بشنوید!

شهیدانه زیستن

مصاحبه روزنامه قدس با حجت الاسلام قنبریان در ابعاد شهادت سردار سلیمانی در علوم انسانی:
انسان انقلاب اسلامی، کار کردهای اجتماعی شهادت، ارتقاء حیات اجتماعی مردم، ضریب ننگ ناپذیری و…

تأملی در انگاره حاج قاسم که گفت: «تا کسی شهید نباشد، شهید نمی‌شود»

در یادداشتی از حجت الاسلام قنبریان

شهیدانه زیستن

انسان اسـلام در زمینه خودش را معنا می کند و این زمینه، برگشت به خدای متعال است؛ چرا که یک اصل «از او و به سـوی او»یی بر زندگی انسان حاکم است. اینجاست که انسان سـه خصلت اصلی را از خودش نشـان می دهد: اول اینکه خلیفه الله است؛ دوم اینکه حامل امانت الهی است و سوم اینکه زیر بار مسئولیت و رسالت است؛ به عبارت دیگر جانشین خداست و نه جایگزین خدا جانشین یک جور مظهر و وجه از خدای متعال است؛ امانتدار است به اینکه «مالک الرقاب» باشد که بگوید این مال من است و هر کاری که بخواهم با آن می کنم؛ و دارای رسالت رسـول است نه اینکه دنبال خوشگذرانی خودش باشد و غایت خاصی را دنبال نکند. شهید سلیمانی در دسـتخط آخرش این گونه آورده است که «خداوندا عاشق دیدارت هستم همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود» این یعنی به تعبیر قرآن «مهاجر إلى ربی» است و «ارجعی إلى ربک» برای او اصل است. حال ممکن است سؤال شود که موقعیت خدای متعال در این میان چیست؟ خداوند می گوید: «فاینما تولوا فثم وجه الله» یعنی این گونه نیست که خداوند بالای سر این انسان نباشد بلکه خداوند پشت اجتماع و جامعه قرار گرفته است یعنی سیاست، اقتصاد و فرهنگ را باید رد کند تا به خدا برسد؛ به عبارتی این «مهاجر إلی ربی» از همه این ها می گذرد؛ یعنی از سیاست، اقتصاد، فرهنگ و همه این ها می گذرد و این گذر کردن نیز باید کاملا «راضیه مرضیه» باشد؛ به عبارتی در «ارجعی إلی ربک» هم سالک و هم خدای متعال از این سـلوک باید راضی باشـند. این معنای دقیق عینیت سیاست و دیانت است که در آن فعالیت اجتماعی و عرفان با هم آمیخته می شود. شهادت اینجا معنای درست تری پیدا می کند و اوج عینیت دیانت و سیاست می شود.

استشهاد، ملک طلق اهل خلوص است

باید این نکته را در نظر داشت که با برخی از مظاهر سیاسی دیانت، فرد منافق نیز می تواند همراه شود؛ برای مثال یک منافق نیز می تواند حج کند اما در این روند ما هر چقدر به سمت جهاد به خصوص جهاد انسانی میل می کنیم که به دنبال شهادت طلبی است، می بینیم که ورود منافقان به آن ممنوع می شود. به همین دلیل است که جهاد و استشهاد، ملک طلق خالصان و اهل خلوص می شود و به ما این جرئت را می دهد تا بگوییم که عین دیانت و سیاست است.

از یک طرف جهاد و شهادت اعمال اجتماعی و سیاسی هستند؛ چرا که دست دشـمن در امر شهادت در کار بوده است و از طرفی نیز قرآن، راه تمیز منافق از مؤمن را جهاد معرفی کرده است. قرآن چون می خواهد منافق را از غیر منافق جدا کند در آیات ۱۶۶ و ۱۶۷ آل عمران می گوید: «ولیعلم الذین نافقوا وقیل لهم تعالوا قاتلوافی سبیل الله أو ادفعوا…» این «تعالوا» یعنی یک سطح از خمودگی که گرفتارش هسـتید بالاتر بیایید و در راه خدا جهاد کرده یا حداقل از نوامیسـتان دفاع کنید. اینجاست که منافقان نمی آیند و به همین واسطه

شناخته می شوند اما انسان طالب شهادت و مستشهد چطور از مناسبات سیاسی و اجتماعی سالم گذر می کند؟ و در ادامه چگونه می توان از امتداد این انسان تا سطح یک جامعه سخن گفت؟ نکته همین جاست که توفیق شهادت هر چند ممکن است نصیب عده ای بشود ولی مقیاسی به اندازه یک نسل می تواند مستشهد باشد. به تعبیری یک نسل از انسان ها ممکن است مستشهد و شهادت خواه باشند هر چند تقدیر عینی آن برای عده ای از آنها فقط محقق شود. نکته بعدی در نحوه گذر سالم از مناسبات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی این است که چون کانون همه افعال و امیال انسان ها جان افراد اسـت، همین که این عده جانشان را به خدا می فروشند – که البته مفهوم شهادت در معنای قرآنی اش همین فروختن اسـت – سلامت اتفاق می افتـد و امیال و افعال بدون چسبندگی از متعلقات، سالم و مطمئن عبور می؟ ی کند به تعبیری می شود گفت که استشهاد «بیع سلف» است (آنچه امروزه از آن به عنوان پیش خرید یا پیش فروش یاد می شود)؛ یعنی انسان طالب شهادت جان خودش را از مدتها قبل سر دست می گیرد تا خدای متعال از او بپذیرد و ما به ازای آن را که در تعابیر قرآنی و عرفانی همان نظر به وجه الهی است دریافت کند. این نیز در یک آن اتفاق نمی افتد بلکه در مدت مدیدی از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی فرد روی می دهد. برای همین هم هست که در ازای هر خدمتی این دسته از افراد طلب و دعای شهادت می کنند؛ مثلا حاج قاسم نیز همین طور بود و اگر می خواست انگشتری را به دختر شهیدی بدهد شرط می گذاشت که هر وقت حرم امام رضلاع) مشرف شدی برای شهادتم دعا کن یانذر کرده بود که ماهی یک بار بیاید و به یک جانباز ۷۰ درصد خدمت کند در قبال اینکه بتواند به شهادت برسد.

اثرات اجتماعی و سیاسی شهادت طلبی

انگاره «شــهیدانه زیسـتن» و فرمایش متین شهید سلیمانی که «تاکسی شهید نباشد، شهید نمی شود» دقیقا می خواهد بگوید که فرد باید ثمن شـهادت را پرداخت کرده باشد. شما در بیع سلف به آن فرد واقعاً می گویید فروشـنده ولو اینکه هنوز کالا در دستش نیامده باشد. این خاطره نیز جالب است که وقتی از لیاقت ایشان برای ریاست جمهوری و دعوت از ایشان در این عرصه سؤال می شود، می گوید که «من نامزد گلوله ها و نامزد شهادت هستم و سال هاست که در جبهه به دنبال قاتل خودم می گردم». پس تا اینجا معلوم می شود که شهادت، استشهاد و طلب شهادت کردن برای انسان انقلاب اسلامی یک غایت است و آن وجهی است که موجب سـلامت او برای گذر از مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. این مقوله اثرات اجتماعی و سیاسی ای برای جامعه دارد که هر چقدر اشاعه پیداکند. نتیجه اش جامعه ای مطلوب تر خواهد بود. در نگاهـی اجمالی، شــهادت طلبی سـه نتیجه را در برخواهد داشـت؛ اولین ثمره اجتماعی و سیاسی شهادت خواهی یک عده در جامعه این است دستاوردها را ضمانت و بیمه می کند؛ چرا که در صورت بیمه نشدن دسـتاوردهای حاصل از حرکت انقلابی و در میدان جنگ اراده ها ممکن است شـاهد برگشت به عقب و ارتجاع باشیم؛ بنابراین ضمانت و بیمه این دستاوردها یا شهادت است. در آیه معروف «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله…» وقتی خداوند از آنچه به شهدا ارزانی داشته حرف می زند، در ادامه می گوید: «ویستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم.» یعنی خداوند پیوسته و همواره در حال بشارت دادن است. بشـارت به چه کسی؟ به کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند یعنی خداوند باید به شهدا نشان بدهد که راه شما ادامه و رهرو دارد و آدمهای دیگری پیدا شده اند که پشت سر شما آمده اند؛ مثلا حججی ها را نشان بدهد که بله، نسل چندمیها به آن نسـل قبلی ها تأسـی می کنند. این جمله امام بزرگوار که «در پیشگاه عظمت حق و مقام جمع الجمع به شهود و حضور رسـیده اند و بر بسیط ارض ثمرات رشادت ها و ایتارهای خودشان را نظاره می کنند» در واقع همان عبارت آخر جمله «یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم » است. ممکن است زمین فاو را پس بدهند ولی آن رشادت، شجاعت و مقاومتی که با شهادت طلبی اینها پیاده شده وزنی برای جامعه شده که دیگر قابل پس دادن نیست و در واقع مزد شهادت است. امام در جای دیگری می فرماید که «با خون و توان خود شرافت انسانی ملت بزرگ را بیمه نمودند» که در واقع همان ضمانت و بیمه کردن دست آورده‌است.

شهادت، حیات اجتماعی مردم ایران را بالاتر می آورد

مهم تر از مورد اول، دومین ثمره شـهادت خواهی یک عده در جامعه این است که موجب تعالی و صعود جمعی جهان اجتماعی ملت خودشـان می شوند. به عبارتی اگر ما برای جامعه همچون یک فرد مجموعه ادراکات و تحریکات مشترکی را در نظر بگیریم می توانیم از آن به حیات اجتماعی با جهان اجتماعی تعبیر کنیم حال گاهی این ادراکات و تحریک ها دچار هبوط می شوند کما اینکه در ماجرای قوم بنی اسـرائیل که خداوند از «هبطوا مصرا» حرف می زند منظورش نه این است که مثلا از صحرای سینا که بلندتر است به مصر هبوط کنید و پایین بروید بلکه به این معناست که از درک و امیال اساسی تری که دارید، متوجه بعد پست تر بشوید. این معنای هبوط است. همین شد که این ها به جای شرافت با موسی بودن به سمت استضعاف پذیری از فرعون ها رفتند. این همان هبوط جمعی و هبوط اجتماعی است. بنابراین خود این حیات اجتماعی حرکت، هبوط وصعود دارد. آنچه به آن اشاره شد چهره هبوط جامعه بودوطبق قاعده چهره صعود نیز می تواند داشته باشد. فرض کنید که جامعه استخفاف شده و مستضعف شاه زده باشهادت بتواند صعود کند و به یـک زندگی اجتماعی و حیات اجتماعی برتر برسد. این جمله امام(ره) خیلی عجیب است که هنگام عملیات فتح المبین در سال ۶۱ فرمودند که «مبارک باد بر بقیه الله ارواحنا له الفدا وجود چنین رزمندگان ارزشمند… آفرین بر شما که میهن خود را بر بال ملائک الله نشاندید و در میان ملل جهان سرافراز نمودید» یعنی شهدایی که در آنجانقش آفرینی کردند و آن مستشهدینی که در معرکه حاضر بودند را آفرین می گوید و این تعبیر کنایی استعاری پرمعنا که «میهن خود را بر بال ملائکه نهادید» را به کار می برد که من از آن به صعود اجتماعی تعبیر می کنم. شهادت، حیات اجتماعی مردم ایران را یک پلکان بالاتر می آوردووجهی است که چهره اجتماعی را درست می کند.

باید ضریب ننگ ناپذیری را تعریف کنیم!

به عنوان مثال ما برای ضریب سلامت در دنیای کنونی می گوییم اگر به ازای هر ۵۰۰ نفر یک پزشـک باشد. ضریب سلامت تأمین است و بیماری در جامعه کم می شود. خوب اینجا سؤال می شود که ما چند درصد مستشهد، چند درصدانسان اهل جهاد و شهادت خواهی داشته باشیم که جامعه دچارننگ، ذلت، خواری و اینها نشود، به نظرم در علوم انسانی، این ضریب غفلت شده است و ما باید این ضریب ننگ ناپذیری را تعریف کنیم که در روایت ها و متون دینی مانیز برای آن کلمه هست در دفاع مقدسی که ما ذلیل نشدیم و ننگ نپذیرفتیم و یک وجب از خاکمان را ندادیم، درصد شهدای دفاع مقدس به نسبت جمعیت کل کشور ۰/۳۸ (۳۸ صدم) درصد بوده است. کل رزمندگانی که آنجامی جنگیده اند ۶ درصد کل ملت ایران بودنـد. به تعبیری با ۶ درصد مستشهد می شـود برای ۳۰ میلیون ایرانی آن دوران ضریب ننگ ناپذیری درست کرد. این در روایتهای ما عبارتی تحت عنوان «اباء الضیم» دارد. «ضیم» به معنای تنگ و از ظلم بدتر است. در ادامه کلمه مشهور «هیهات متاالذله»سیدالشهدا(ع) را داریم. ایشان می فرماید که «یابی الله لنا ذلک ورسوله والمؤمنون و حجور طابت و طهرت و آنوف حمیه ونفوس أبیه» یعنی خداوند ابا دارد از اینکه برای ما ذلت ببیند و رسول الله نیز این را برای ما نمی پسندد و مؤمنان و سینههای پاک و نفوس آبیه  نیز از مانمی پذیرند. اهل ایا یعنی کسانی که از پذیرش ضیم ابا دارند. این ابی الحدید در شرح نهج البلاغه اش سیدالشهدا(ع) را «سید اهل آبا» مین ی نامد یعنی کسی که سبب شده است ننگ بر جامعه تحمیل نشود. درست است که تعداد ۷۲ نفر به شهادت رسیدند ولی تنگ را از جامعه با حرکتهایی که پس از آن مدام اتفاق می افتد، پاک می کند ما اگر دنباله این حرف را بگیریم می توانیم بگوییم که استشهاد می تواند ضریب ننگ ناپذیری بالا برای جامعه وصعود حیات اجتماعی درست کند

دشمن در پی حذف روحیه شهادت طلبی

در ایران است در تحقیقات روان شناسی نیز کارهایی ابتدایی در این زمینه شـده اسـت برای نمونه فردی به اسم توماس موریارتی تحقیقی درباره میزان مقاومت چرنت مندانه در جامعه آمریکا انجـام داده و به نتیجه ای عجیب در جامعه آمریکایی رسیده است که «ما ملتی از قربانیان مشـتاقیم»؛ اصطلاحاً دفاع جرئت مندانه از خودمان نمی توانیم بکنیم. همچنین شما می توانید ببینید که یورام اتینگر در روزنامه اسرائیلی «هیوم» با انتشار یادداشتی که مبتنی بر تحقیقات ۱۱ ساله محققی به نام «الداد پاردو» روی کتابهای درسی کودکان ایران است. این طور نتیجه می گیرد که کتاب های درسی در ایران شهادت طلبی را به دانش آموزان یاد می دهد بنابراین اگر بخواهیم با ایران توافق موفقی داشته باشیم باید مانع از این روند شده و تغییراتی را در کتابهای درسی اعمال کنیم. نکته این است که دشـمن می داند که حسین فهمیده داخل کتاب درسی استشهاد را ترویج می کند و به همین جهت به تعبیر بنده تلاش می کند تا «اباء الضیم» را در این جامعه کم کند یا در نمونه دیگری در دوران بوش پسـر شبکه ABC آمریکا مستندی به عنوان «بچه ها در آتش» را پخش کرد کـه در آن در یک کمپ که در خـود آمریکا بود تعالیمی حالا بـه تعبیر ما از همیـن جنس – یعنی استشهادی به بچه ها می دادند و زمانی که از یک دختر و پسر نوجوان سؤال می کردند که چرا این کار را می کنید ی گفتند که وقتی نوجوانهای همسن ما در رام الله و غزه علیه اسرائیل عملیات استشهادی می کنند، چراما این کار رانکنیم؟ ثمره سـومش نیز این است که اصلاح فاسـد از امور لمین می کنند. همان طور که به آیه های ۱۶۶ و ۱۶۷ آل عمران اشاره کردم، جهاد و شهادت طلبی نقطه تمیز دادن مؤمنان از منافقان است. فهم عمومی اگر به این نقطه برسد، متوجه می شود آنکه از عرصه جهادشانه خالی کرده و فقط موقع غنیمت ها سـروکله اش پیدا می شود از منافقان است؛ یعنی لازم نیست که مارک و اتهامی به او بخورد بلکه خود به خود در نگاه مؤمنان زیر سؤال می رود، خلاصه کلام اینکه شهادت طلبی یا به تعبیری «إحدى الخشئیین» که با پیروزی ظاهری یاشـهادت أسـت، عملا می تواند به راهبرد حاکم بر همه راهبردها و سیاست ها تبدیل شود تا جایی که حتی راهبرد دیگری باید در ذیل این دو معناشـود: یا پیروزی ظاهری برای ملت داشته باشد و یا با شهادت و شهلات طلبی پیروزی مؤحری را برای ملت درست کرده وموجب صعود حیات اجتماعی جامعه شود.

سخنرانی/ کرونا و آستانه عمومی تضرّع

نشست مدرسه علمیه شهیدین با حضور حجت الاسلام قنبریان و موضوعیت «کرونا و آستانه عمومی تضرّع»، به تاریخ ۳۰ آبان ماه ۹۹ برگزار شد.

در این نشست محورهای ذیل بیان شد:

  • قرآن از ما مدیریت کرونا به سمت آستانه عمومی تضرع را خواسته است.
  • برای پیوست معنوی بر پروتکل ها بدین منظور به چه نیازمندیم؟
  • از مرگ هراسی مکزیکی تا خودبنیادی ژاپنی تا توبه گرائی برزیلی!
  • ۵اصل حاکم بر پیوست نویسی معنوی
  • نمونه هایی از پیوست های معنوی لازم

دریافت صوت نشست «کرونا و آستانه عمومی تضرّع» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت سند ارائه نشست «کرونا و آستانه عمومی تضرّع»

نشست وبیناری با موضوع: «کرونا و آستانۀ اجتماعی معنویت و تضرع»

مقام معظم رهبری: «همه آنچه گفته شد در حکم ابزار است و آنچه به این ابزارها، جان و روح می‌بخشد پروردگار متعال است که باید با دعا و تضرع، نظر لطف الهی را که همواره شامل حال ملت ایران بوده است، برای عبور از این گردنه نیز جلب کرد[۱]

نشست وبیناری با موضوع:

«کرونا و آستانۀ اجتماعی معنویت و تضرع»

با ارائۀ: حجت الاسلام و المسلمین استاد قنبریان (زید عزه)

جمعه (۳۰ آبان)؛ ساعت ۱۹

لینک ورود به جلسه:
https://vclass.shahidain.ir/b/6kk-4vk-mlv-by9

[۱] ۱۳۹۹/۸/۳

تناسب تقدس جامعه و ولی امر

مباحثه‌ای با دکتر سعید زیباکلام

https://t.me/antioligarchie/25266

  • اول برای همدلی یادداشت یک ماه پیش بنده بنام “تابلوی قداست” را بخوانید

جان کلام بنده با آقای دکتر این است: برای جواز نقد حاکم و لزوم پاسخگو کردن قدرت (تقدس جامعه)، لازم نیست حتما حاکم را عرفی و غیرمقدس کنید! و تکریم و تبرک مومنان از او را به سخره و استهزاء بگیرید.

تفصیل مطلب:

  1. دو تقدس:
    • تقدس جامعه: که پیامبر(ص) مکرر می‌فرمود به این است که ضعیف بتواند بدون لکنت، حقش را از قوی بگیرد.[۱]
  • وقتی اعرابی‌ای در حضورش برای درخواست، لکنت گرفت، برادرش خواند، در بغلش گرفت و فرمود من از جبابره نیستم.[۲]
    • تقدس ولیّ: “جعل الهی” برای مومنان تقدس می‌آفریند ،کعبه باشد[۳] یا جعل نبوت و امامت برای معصوم یا حتی جعل ولایت و نیابت برای فقیه غیرمعصوم:

– از آب وضو و مویش در حدیبیه تبرک می‌بردند، طوری که یکی بر زمین نیافتاد.[۴]

– از زین اسب امام عصر(عج) هنگام ظهور تبرک خواهند برد.[۵]

– امام رضا(ع)، زکریابن‌آدم -فقیهی منصوب در قم- را برابر مزار پدرش موسی بن جعفر(ع) شمرد که خداوند با او دفع بلا می‌کند.[۶]

– درباره عبدالعظیم حسنی -فقیهی منصوب در ری- “انت ولینا حقا” فرمود و زیارتش را برابر زیارت سیدالشهدا شمرد![۷]

واضح است این بیانات چه تقدسی برای غیر معصوم میآفریند.

  1. تناسب این دو تقدس:

تمام سخن در تناسب “تقدس جامعه” (با حق‌طلبی و عدالتخواهی، پرسش‌گری بدون لکنت و…) با “تقدس ولیّ مشروع” (با تجلیل و تکریم او و حتی تبرک‌گیری برخی موارد) است.

عده‌ای “جامعه متبرک” را جای مقدس می‌نهند و صرف دستبوسی و ذوب در ولایت و تبرک‌گیری از او را کمال و تقدس جامعه می‌شمارند و سؤال و استیضاح، نقد و مطالبه را از شهروندان بر نمی‌تابند!

در مقابل عده‌ای، ولیّ مشروع را “عرفی و زمینی” می‌کنند، برای اینکه جامعه را مقدس یعنی حق‌طلب و عدالتخواه کنند. دیگر تکریم و تعظیم اختیاری و افتخاری از مومنان را هم رد می‌کنند!

برخی از طیفی که مقابل سعید زیبا کلام در خواهند آمد، از گروه اول‌اند. خود آقا سعید اما در خبط دوم افتاده است!

از اینکه هر تجمع گرد ولیّ و تکریم و تعظیم او را “فرهنگ منحط و منحوس و موروثی استبداد” خوانده، حدس می‌زنم نتوانسته بین “دویدن اهل انبار پی امیرالمومنین(ع)” با “حلقه زدن گرد ولیعصر(عج) و تبرک از زین اسب ایشان”، تمایز ببیند!

اولی به چشم شاه دیدن علی(ع) و انجام تشریفاتی است که جزء فرهنگ منحط جامعه شاه‌زده ایران و تکریم شاهان غاصب بود. لذا امام(ع) هم از آن منع کرد.[۸]

اما دومی، ولیّ خدا دیدن امام مستضعفین و چشم روشنی محرومان به امام عدل است لذا آن تبرک‌جویی، در لسان تمجید و تایید بیان شده است.[۹]

در همان جامعه‌ای که مومنین از آب وضوی پیامبر(ص) تبرک می‌برند و برای بردن نامش، صلوات مستحب شده است، مسلمان و یهودی و مشرک -که در جامعه مدینه با قانون اساسی‌ای گرد هم با حقوق متقابل زندگی می‌کنند- شهروندان حق سؤال و استیضاح از پیامبر و حاکم شهر را داشتند و هیچ پیگرد (اقلا این جهانی) برایشان نبود.[۱۰]

همان شاگردان امام خمینی که تکریم او را به جامعه آموختند، برایش نامه النصیحه لأئمه المسلمین هم می‌نوشتند و درباره بنی صدر تذکرش می‌دادند.[۱۱] بعدها البته متملقین صرف افزون شدند! و مطهری و بهشتی و خامنه‌ای ها کم شدند.

امامی که “تا خون در رگ ماست…” برایش بود، از القاب و مدایح آقایان مشکینی و فخرالدین حجازی گله می‌کند و خود را “خادم مردم” می‌خواند.[۱۲] آیت الله خامنه‌ای نیز در نوبت‌های مکرر این گلایه را داشته‌اند.[۱۳]

امام حق سؤال از نماینده‌ای منع نکرد، بلکه گاه به شاگردان و فقهای شورای نگهبان که مثل سعید زیبا کلامی را سوسیالیست و کمونیست خوانده بودند، نهیب میزد و آن “پرخاشگری” ها را مناسب شأن شورای نگهبان و فقیهانش نمی‌دید.[۱۴]

به شورای عالی قضایی درباره توبیخ قاضی جزیی که بدون داشتن عنصر مادی جرم ایشان را به دادگاه احضار کرده بود، عکس العمل نشان داد[۱۵] به گمانم احضاریه دست خودش می‌رسید، دادگاه هم میرفت.

دیدن هر دو تقدس و متناسب‌سازی آن، نیاز زمین مانده جامعه ماست. آنچه بیشتر اتفاق می‌افتد، افتادن از اینطرف یا آنطرف است!

محسن قنبریان
۹۹/۴/۲۱

[۱] نامه ۵۳ نهج البلاغه

[۲] سیره نبوی شهید مطهری ص۲۹

[۳] مائده۹۷

[۴] صحیح مسلم ج۴ص۱۸۱۲ بحارج۱۷ص۳۲

[۵] بحارج۵۲ص۳۰۸

[۶] الاختصاص ص۸۷

[۷] کامل الزیارات ص۳۲۴

[۸] حکمت ۳۷نهج البلاغه

[۹] بحار ج۵۲ص۳۰۸

[۱۰] نظر برخی متفکرین معاصر درباره حق سئوال واستیضاح از معصوم :

– جوادی آملی: “در ولایت وحکومت معصوم گرچه حق استیضاح وپرسش برای آحاد امت محفوظ بوداما پس از پاسخگویی معصوم، اجازه انتقاد دیگر روا نیست”(ولایت فقیه ص۴۷۲)

– سبحانی:”عظمت و عصمت معصومین مانع از آن نبوده که انتقادپذیر باشند و دیگران را به انتقاد از حاکمان تشویق کنند”(مصاحبه با خبرآنلاین۸شهریور۸۹)

– مطهری:”اینکه می گویند حکومت علی(ع) عالی ترین مظهر دمکراسی بود روی همین جهات است.خودش با آنکه امام است و قدرتهای مادی ومعنوی در اختیار دارد به مردم پروبال می دهد، آنها را بر انتقاد واعتراض تشجیع می کند”(حکمتها واندرزها ج۱ص۱۱۰)

– نائینی:”امام علی(ع) با وجود دارا بودن مقام عصمت از مردم می خواست که آزادانه به وی اعتراض کرده وهیبت وابهت مقام خلافت را نادیده بگیرند تا امام بدین وسیله به تحفظ از خطا و اشتباه در مقام حاکم اسلامی اهتمام ورزیده باشد”(رسائل مشروطیت ج۲ص۴۴۱)

توجه: وارد نبودن انتقاد بر معصوم (بخاطر عصمت)وحتی از دست دادن ایمان یا مراتبی از آن با نقد وذهنیت منفی از او(۶۵نساء)،مانع حق این جهانی انتقاد از معصوم برای شهروندان عادی (که الزاما همه مومن نیستند) نمی باشد.

[۱۱] http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_60879/10243_==_F_NewsKindIDInvalid/%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%A7%DB%8C_%D8%A8%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85

[۱۲] https://b2n.ir/192695

[۱۳] مهر۹۱اعتراض به شعر نوح خواندن ایشان/اردیبهشت ۹۱اعتراض به شعار جانم فدای رهبر نیروهای مسلح/شهریور۷۷اعتراض به سرود “سرورما خامنه ای”(۷۷/۶/۲۴)/ آبان ۸۰اعتراض به “علی زمان” خواندنشان(۸۰/۸/۱۲)

[۱۴] http://www.shafaf.ir/fa/news/345850

[۱۵] https://www.yjc.ir/fa/news/6343042

سخنرانی/ طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن

کتاب گفتار «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن»، در ماه مبارک رمضان ۱۳۹۵، توسط حجت الاسلام قنبریان منتشر می‌شود. این سخنرانی در ۲۴جلسه منتشر می‌شود.

  1. جلسه نخست «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  2. جلسه دوّم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  3. جلسه سوّم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  4. جلسه چهارم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  5. جلسه پنجم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  6. جلسه ششم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  7. جلسه هفتم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  8. جلسه هشتم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  9. جلسه نهم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  10. جلسه دهم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  11. جلسه یازدهم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  12. جلسه دوازدهم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  13. جلسه سیزدهم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  14. جلسه چهاردهم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  15. جلسه پانزدهم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  16. جلسه شانزدهم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  17. جلسه هفدهم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  18. جلسه هجدهم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  19. جلسه نوزدهم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  20. جلسه بیستم«طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  21. جلسه بیست و یکم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  22. جلسه بیست و دوّم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  23. جلسه بیست و سوّم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی

  24. جلسه بیست و چهارم «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» | “دریافت از پیوند کمکی