بایگانی برچسب: s

سه دستور خوش‌گمانی از امیرالمومنین (علیه السلام)

خلاصه‌ای از سه دستور امیرالمومنین(علیه السلام) به مالک اشتر در مورد حسن ظن حاکم به مردم

فایل صوتی کامل این جلسه را اینجا بشنوید.

حجت الاسلام قنبریان

رویایت را نگهدار!

برشی از سلسله سخنرانی «مهارت امیدبانی در قرآن» ایراد شده در ماه رمضان ۱۴۰۱، توسط حجت الاسلام قنبریان

  • سیاوش شاهنامه بسیار شبیه یوسف قرآن است! سیاوش و سودابه/ یوسف و زلیخا و…
    – فرق اساسی در این است که سیاوش با یک کابوس شروع می کند و یوسف (ع) با یک رویا!
    – عکسهای سلفی یوسف پس از رویا همه تاریک و ناهمخوان است( /چاه، بردگی، طعمه زلیخا، زندان) اما عکسهای سلفی سیاوش روشن است (پیش رستم، پیش پدر و…) ! اما…
    – رویای یوسف، برایش امیدبانی می کند و از حوادث ناهمخوان می گذرد!
    ولی کابوس سیاوش عاقبت او را در کام می کشد و خوشی ها را می رباید!
  • میشل فوکو سال منتهی به انقلاب در خیابانهای تهران رویای اجتماعی ایرانی_اسلامی شما را دید که نوشت: “ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟!”
  • مسئولین هم باید مراقب باشند با صحنه های زشت، رویای اجتماعی را کابوس نکنند!

* برش قبلی را اینجا ببینید.

* سلسله بحث مهارت امیدبانی درآیات قرآن را دنبال کنید!

رایزن سیاسی انتخابات!

مردم قبل از برچسب چپ و راست و اصولگرا و اصلاح طلب، معلم و کارگر و کاسب و دانشجو هستند؛ و همه ایرانیِ مسلمان.
اینبار -که به هر دلیل اقلا تا الان- جَنگ احزاب، انتخابات را رقابتی نکرده؛ جُنگ* اصناف، شاید بتواند تعاونی اش بکند! :

جهش تولید به همراه توزیع عدالت برای کارگران،
آموزش رایگان به همراه حفظ کرامت معلمان،
آینده روشن به همراه آزادی جنبش برای جوانان،
ودهها مثل اینها، می تواند قطعات آلبومِ منتظم رویای ایرانی اسلامی مان باشد؛ که به کمک هم آنرا بسازیم.

جوانان فعال و امیدوار باید حلقه اتصال این واحدها با کاندیدای ایده دار باشند.
برای مطالبات کارگر و معلم و… می خواستی کاری بکنی! وقتش الان است!
رایزن سیاسی بین کاندیدهای باقیمانده میدان، و واحدهای انسانیِ معطل، چند هزار جوان فعال است. در رقابت احزاب از ستادانتخاباتی به سمت معلم و کارگر و کاسب می رفتی حالا برعکس!

*جُنگ، کشکول و آلبوم ادبی-هنری است که یک یا چند نفر جمع آوری کرده باشند.

برای ایران، تو هم پارلمانت را بخواه!

(ادامه از ۸): ۴دهه جناح ها و احزاب را تجربه کردی اینبار -که…- هم صنف ات را تجربه کن!

انگار پیام زودتر به تاجرها رسیده بود! وقت ثبت نام، بسته پیشنهادی پارلمان بخش خصوصی برای رئیس جمهور آتی آماده شده و روز اول تبلیغات هم با شانس دارترها دیدار کردند!

بسته پیشنهادی پارلمان معلمان و پارلمان دانشجویان کجاست؟!
_: در اصل معطل ۲۶ قانون اساسی!
بسته پیشنهادی پارلمان کارگری کشور؟!
_: در اصل معطل ۱۰۴!(فقط ۳٪کارگاه های متوسط و بزرگ شورای کارگری دارند!)
تاجرها محاسبه گرند، لابد بسته سیاستی و جلسه قرار گذاری را برای اقتصاد خصوصی و حقوقشان موثر دانسته اند که سبقت گرفته اند!

پارلمان بیش از ۱۱میلیون کارگر، ۱میلیون معلم و ۳/۵میلیون دانشجو هم می شد بسته سیاستی برای رویای ایرانی-اسلامی خود در عرصه اقتصاد و فرهنگ و آموزش داشته و در ضمن آن، مطالبه حقوق مادی و معنوی جامانده خود را آنطرف میز با کاندیدها قرار بگذارند!

اینبار فقط آزادسازی اصل ۲۶و۱۰۴ را بخواه!

سیاستمدار باش اما نه منافق!

*قرن ها یهودیت مخفی، منافقانه خود را در اروپا، کاتولیک و در جهان اسلام، مسلمان جا میزد و در مناصب کلیدی قرار می گرفت و برای قوم خود کار می کرد.
*اصلاح طلبان در۹۲ -به هر دلیل- کاندید اجاره ای را بر نماینده خود(آقای عارف) ترجیح دادند و حتی رحم اجاره ای نامیدند!
فرقش را که می دانی؟!!

فرض می کنم مخاطبم یکی از قاطبه مردم گله مند و قهر کرده با صندوق است که هیچ یک از کاندیدای باقیمانده را نماینده خود و توانا برای درخواستهای طبقه خود نمی بیند!
بلکه اصلاً مشکل خود را با رئیس جمهور قابل حل نمی داند؟!!

می گویم:
*چرا به کمک مثل خودت، یکی را اجاره نکنی؟!
* دور از شأن، آن یهودی هم شاه کشور نمی شد؛ گاه دبیر ساده و حداکثر یک وزیر بود، اما قوم یهود از خیرش نمی گذشت!

مشکل این طرف قرار است!
طبقه بزرگ مردم(کارمند و کارگر و دانشجو و معلم و…) نه سازمانِ قوم یهود را دارند و نه شبکه حزبیِ اصلاحات و سرانی که بتوانند با کاندید نیابتی یا اجاره ای قرار بگذارند؛ و الا شاید در میدان، نماینده نسبی ای هم پیدا شود!
(ادامه در ۹ !)

یوسف و سیاوش!

یوسفِ قرآن و سیاوشِ شاهنامه با همه شباهتها، یک تفاوت اساسی دارند:
یوسف پیِ تحقق رویای خود است ولی سیاوش، فراری از کابوس هاست!
رویا، کنعان زاده را شاه ؛ و کابوس، شاهزاده را تنها و منفرد، قربانی کرد!

کابوس اجتماعی یادت هست؟!
خیانت، قدرناشناسی و نامردمی، از آنها که انتظارش را نداری ؛ اگر قهرت داد و مِلک و مُلک را رها کردی، با تو همان میشود که با سیاوش شد!

اما اگر رویایت را رها نکردی و تسلیم کابوسهای موقت نشدی؛ برده هم که باشی، دربند هم که باشی؛ در مِلک و مُلک بیگانه هم احساس مسئولیت می کنی، یوسف می شوی و عزیز آن مصر!

تو دربند و پیرامونت فرعونی نیست ؛ در مِلک و مُلک خودت قهر نکن ، اثر کن ولو کوچک!

عالیجنابِ خواب گزار!

خواب گزار، همه توان و تدبیر صاحب رویا را جهت می دهد.
رویایت توازن زیبای آزادی با استقلال؛ پیشرفت با عدالت بوده!
او که: آزادی اش را با “وطن فروشی”؛
او که: استقلالش را با “همه دشمن” و سرکوب؛ تعبیر می کند؛
او که: پیشرفت را خلعت فاخر و عدالت را و “صله کردن” پارگی ها؛
او که: عدالت را “کارت شارژ” نه رشد و آبادانیِ همگانیِ متوازن؛ می بیند؛
خواب گزار خوبی برای رویایت نیست؛ اضغاث احلامش می کند!
خواب گزارِ پریشان، چه رویاها که کابوس نکرده!
خواب گزار مهم است!