حلقه های میانی دقت کنند که نه آمار غلطی از مردم داشته باشند که مردم خسته شده اند و نه از بزرگی و اهمیت واقعه چیزی کم کنند.
رژیم صهیونسیتی هم سعی میکند مردمش را با خود همراه کند
حضور و حمایت مردم، بهترین و کم آسیب ترین بازدارندگی است
حلقه های میانی دقت کنند که نه آمار غلطی از مردم داشته باشند که مردم خسته شده اند و نه از بزرگی و اهمیت واقعه چیزی کم کنند.
رژیم صهیونسیتی هم سعی میکند مردمش را با خود همراه کند
حضور و حمایت مردم، بهترین و کم آسیب ترین بازدارندگی است
(بیانی برای شرایط خاص کنونی)
سومین گردهمایی ملی مجازی فعالان عرصه هیات و اربعین مهرماه۱۴۰۳
فرصتی ویژه برای مردمی سازی مقاومت و رسیدن به بازدارندگی مردم پایه!
نیاز به هماهنگی سه ضلعی: مردم، حلقه های میانی، اقدامات حاکمیت
تجربه فعال: از شهید ارعاب به شهید اباء از ضیم
– تا قبل از وعده صادق۲ ، سید حسن می رفت شهید ارعاب شود!
– سلحشوری بسازید بر سیدحسن نوحه کنید!
امیر(ع) درباره مالک هم فرمود: بر مثل مالک گریه کننان گریه کنند!
شرایط مرگ و زندگی برای صهیونیست ها و جبهه مقاومت…
– البته او در زوال و مقاومت در تعالی!
از شهادتهای اخیر+ وعده صادق۲ چگونه مقاومت مردم پایه بسازیم؟
حلقه میانی دو فریب نخورد:
– دو نظر سنجی مهم
اهمیت تجمعات و راهپیمایی های این روزها بخصوص نماز جمعه رهبر انقلاب
* اگر مفید دیدید شنیدنش را به فعالین فرهنگی توصیه کنید!
نتانیاهو بخصوص با اقدامات جنون آمیز اخیر از انفجار پیجرها تا ترور سیدمقاومت و تهدید ترور رهبر انقلاب، غیر از ژست پیروزی دنبال ایجاد ارعاب بود.
اگر وعده صادق۲ اتفاق نمی افتاد، سید حسن، شهید ارعاب بود!
جای روح سلحشوری و اباء از ضیم و ننگ، ترس می آفرید؛ لکن ورق برگشت.
علیرغم احتمال تلافی و تهدید رسمی ترور رهبری، آمدن این هفته حضرت آقا به نماز جمعه، اثرش از موشکهای سه شنبه شب کمتر نیست؛ طرح ارعاب نتانیاهو را کامل به هم می زند.
یکبار دیگر امیر سلحشوران بعد از زدن عین الاسد و تهدید ترامپ جلسه زنده گذاشت و دشمن را در جنگ روانی شکست داد.
چنانچه قبلا نوشتم حضور میلیونی مردم ایران بعد از وعده صادق۲ در خیابان ها و بخصوص در نماز جمعه این هفته تهران بالاترین قدرت بازدارندگی را ایجاد می کند.
چه آنهایی که دنبال محو اسرائیل اند چه آنهایی که نمی خواهند ایران در جنون های نتانیاهو آسیب ببیند، این جمعه را غنیمت شمارند.
حضور میلیونی همزمان تصویر مقاومت و بازدارنگی مردم پایه است.
*مطالب مرتبط:
محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۱۱
و من کلام له (علیه السلام) لما خُوفَ من الغیله:
وَ إِنَّ عَلَیَّ مِنَ اللَّهِ جُنَّهً حَصِینَهً، فَإِذَا جَاءَ یَوْمِی انْفَرَجَتْ عَنِّی وَ أَسْلَمَتْنِی، فَحِینَئِذٍ لَا یَطِیشُ السَّهْمُ وَ لَا یَبْرَأُ الْکَلْمُ.
(در سال ۴۰ هجرى، در کوفه در پاسخ به برخى که از تهدیدها و خطر ترور می ترساندند انشاء فرمود):
پروردگار براى من پوششى استوار قرار داد که مرا حفظ نماید، هنگامى که عمرم بسر آید، از من دور شده و مرا تسلیم مرگ مى کند، که در آن روز نه تیر خطا مى رود و نه زخم بهبود مى یابد.
خطبه ۶۲ نهج البلاغه
رهبر انقلاب اسلامی سالها قبل خلاصه جمهوری ما را “خدا” و “مردم” خواند! نظریه مردمسالاری دینی و “سالاری مردم در همه امور جامعه” از همین الهیات برمی خیزد.
قدرت بازدارنده این کشور هم بعد از خدا و قبل از موشک، “مردم” است.
“مطالبه مردم”، “خرج موشک های انتقام” است و قدردانی و “پشتیبانی آنها” بعد از عملیات، “بهترین عامل بازدارنده” از پاسخ دشمن است.
برای نمونه این پیمایش مرکز تحلیل اجتماعی متا متعلق به مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع):
٪۸۲ مردم ایران در طوفان الاقصی حق را به فلسطین میدهند.
این ظرفیت بزرگ طرفداری، تازه قبل از جنایات بی حد صهیونیست ها در غزه و لبنان و تجاوز به حریم و شرف کشورمان است.
جنایات یکسال اخیر اسرائیل، ایرانیانی که با وجود فشار و تحریم، موافق مخالفت با اسرائیل بودند را از حدود ۶۳٪ به حدود ۶۷٪ افزایش داد. و کسانی که خواهان پایان دادن به مخالفت با اسرائیل بودند را از ۲۹٪ به ۲۲٪ درصد کاهش داد.
نتیجه اینکه:
اقلا ۸۰٪ مردم ایران زمینه و ظرفیت پشتیبانی از وعده صادق۲ و ساخت “بازدارندگی مردم پایه” را دارند.
حتی کسانی که از جنگ می ترسند یا ترسانده شده اند، کسانی که فقط ایران برایشان مهم است، در یک پشتیبانی مستظهر و آشکار می توانند سایه جنگ یا علمیات جدی تلافی جویانه دشمن را از ایران دور کنند.
حلقه های میانی باید زمینه ساخت و نمایش این بازدارندگی مردم پایه را همین روزها مهیا کنند.
محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۱۱
ناترازی نظامی
در بدر دو گزینه روی میز مسلمین بود:
– تصرف کاروان تجاری مشرکان و ترجیح منافع موقت اقتصادی.
– جنگ با گروه نظامی مشرکان و لحاظ مصالح دور بُرد.
ترجیح مسلمین، ابتدائا اولی بود لکن اراده خداوند دومی بود.(۷انفال)
البته مواجهه سخت با مشرکین یک مشکل اساسی داشت: ناترازی نظامی!
نه کمیت و نه کیفیت نظامی مسلمین در اولین مواجهه در تراز نظامی سپاه مشرکان نبود!
خداوند جبران ناترازی نظامی در جهاد فی سبیل الله را تضمین کرد!(۹انفال)
پیروزی رقم خورد. بدریون ضرب المثل فئه حق شدند؛ ۳۱۳ عددشان، عدد مقدس فئه حق تا ظهور شد.
ناترازی ایمانی و گرایشی!
در اُحد اما با ناترازی گرایشی و ایمانی در بخشی از نیروها و تنگه بانان مواجه بودیم!
ترس یا طمع فرقی نمی کند؛ خداوند این ناترازی را جبران نکرد! بلکه جایش شیطان از آن بهره برد، لغزش در تصمیم و عملکرد آن ماموران را موجب شد! (۱۵۵ آل عمران[۱])
تنگه رها شد، جنگِ پیروز، مغلوبه شد؛ حتی تا مرز کشته شدن پیامبر(ص) کشید!
عجیب تر اینکه: این شکست در اُحد، مشرکانی را جسور کرد تا به غیر نظامیان هم آسیب برسانند و فضای خیانت و ارعاب درست کنند! سفیر فرهنگی هم مصون نباشد! مسلمانانی را اسیر و به مشرکان مکه تحویل دهند تا انتقام بدر ازشان گرفته شود!
فاجعه رجیع و فاجعه بئر معونه پشت سر هم رخ داد!
محسن قنبریان ۱۴۰۳/۷/۱۰
[۱] درباره نسبت ناترازی گرایشی و اخلاقی با لغزشهای سیاسی و امنیتی و حکمرانی این مجموعه فیش را بخوانید!
حجت الاسلام قنبریان در اولین جلسه کارگاه «حلقههای میانی و قیام مردمی برای قسط»:
چطور ایمان به عدالت و کفر به تبعیض منجر به عمل عدالتخواهانه میشود؟!
ایمان به عدالت و کفر به تبعیض فطرتاً در وجدان هر انسانی وجود دارد. اسلام نیز تاکید بیشتری بر آن دارد. و انسان شیعی به خاطر تعلق به اهل بیت ایمانش به عدالت و کفرش به تبعیض بیشتر است و بیشتر به ظلم و جور حساس است.
انواع عملها متناسب با سطح این ایمان و کفر متفاوت است:
عدالتخواهان نباید صبر نجیبانه و عمل خیرخواهانه را تکفیر کنند و همه تقصیرات را به گردن ساختار بیاندازند! در بعضی از موارد خود عدالتخواهان هم نمیدانند دقیقا چه میخواهند!
در کنار صبر نجیبانه و عمل خیرخواهانه دو گام برای تغییر وضع موجود باید برداشته شود:
بدون گذشتن از خاکریز اول نباید به سراغ خاکریز دوم رفت، چرا که باعث شکست و ناامیدی میشود. دو لبهی قیچی برای تولید ناامیدی و دلسردی:
تفصیل را در صوت جلسه بشنوید.
“آستانه درد” با “آستانه ضعف” فرق دارد. آگاهی، همزاد دردمندی است. برای اینکه دردمان نیاید نمیشود بی خبری یا سانسور یا ان شاءالله بادمجان است بر هر عیب و نقص بار کنیم.
خداراشکر کانالهای تقویتی و ویتامین c هم هست که مراقب باشند دردها را طوری مهندسی کنند که ضعیف ترها و تماشاگرها را ناامید نکند!
بنده ترجیح می دهم با آگاهان و دردمندانِ امیدوار گفتگو کنم یا نگویم و ننویسم!
محسن قنبریان
ترامپ یکشنبه ۱۵مارس(۲۶اسفند) را برای مبارزه با کرونا “روز ملی دعا و نیاش” خواند!
در این سو مراجع تقلید شیعه، گرچه همواره به دعا و توسل در کنار مراقبتهای پزشکی تاکیده کردهاند؛ اما هیچ برنامه و مناسک جمعی تجویز نکرده، بلکه حتی با تعطیلی مناسک دسته جمعیِ همیشگی(زیارات و نماز جمعه) هم موافقت کردند!
در این بین فقط روحانیونی متوسط (مثل مقتدی صدر) از کار بزرگان شیعه اظهار تعجب کرده و بعضا با شبیهسازی کار ترامپ، روزی برای دعا معلوم کردند[۱]!
آیا مراجع قم و نجف کمتر از مقتدی فهمیدهاند؟! و از ترامپ لامذهبترند؟!!
کمی عقبتر برگردیم: آیا در دوره تشریع اسلام، هیچ بیماری واگیری اتفاق نیافتاده است؟ مواجه پیامبر(ص) و معصومان با آن چگونه بوده است؟!
چرا برای “خشکسالی” و بیبارانی عبادت دسته جمعی نماز “استسقاء”(طلب باران) و برای بلایائی مثل “زلزله و طوفان”، “نماز آیات” تشریع شده؛ اما برای طاعون و “اپیدمیها” چنین عباداتی تشریع نشده است؟!
دو اصل مهم از قرآن و سنت:
برای شرح هر یک حوصله کنید:
قرآن کریم مظانّ توجه جمعی و اجتماعی به خداوند و تضرعِ پاکِ قلبی به او را در دو نما، تصویر میکند[۲]:
اضطرارِ حاصل از قطع کامل اسباب ظاهری؛ مثل شکستن کشتی و افتادن مسافران در غرقاب! (۲۲/یونس،۶۵/عنکبوت،۳۲/لقمان)
️این انقطاع اضطراری و قهری، انتفاع فرهنگی و ایمانی بالایی ندارد. قابل مدیریت هم نیست. به محض دسترسی به اسباب ظاهری، انقطاع به اتمام رسیده و حال تضرع هم زایل میشود.
تضرع در حالت سختی و امراضی که اسباب ظاهری هم برقرار است و نتایج خود را به بار مینهد.
قرآن در دو آیه از آن پرده بر میدارد:
-“ما به سوی امتهای پیش از تو، پیامبرانی فرستادیم، و آنها را به شدتِ گرفتاری(البأساء)و بد حالی(الضراء) دچار کردیم به امیدی که به آستانه ما ذلت و زاری کنند(لعلهم یتضرعون)”. (۴۲/انعام)
-“هیچ پیامبری را در شهری نفرستادیم مگر آنکه اهلش را به بأساء و ضرّاء دچار کردیم لعلهم یضّرّعون” (۹۴/اعراف). ضرّاء بدحالی روحی و جسمی است و شامل امراض و نقصهای بدنی میشود[۳].
️اینجا بخلاف نمای اول، اسباب ظاهری -مثل طبیب و دارو- هم هست و اثر هم میکند. لذا خواندن خداوند و تضرع، مثل نمای قبل قهری نیست؛ بلکه محتمل و ممکن و مرجوّ است. لذا با “لعل” از آن تعبیر شده است.
کوبلر راس ۴۰سال روی مردم عادی -نه اولیاء و تربیتشدگان و نه ملحدین- درباره مراحل مواجه با خبر مرگشان تحقیق کرد و به پنج مرحله رسید:
انکار/ خشم و عصبانیت از این وضعیت/ چانه زنی و قرار گذاشتن با خدا و نذر و عهد کردن/ یأس و ناامیدی/ رضایت از مرگ و سپردن خود بدان.
اگر هستیِ جامعه را اعتبار محض ندانیم و حظّی از وجود و “روح جمعی” برایش قائل شویم[۴]؛ شاید بتوان از این پنج مرحله در جامعهای که دچار اپیدمیکشنده شده، با تفاوتی سراغ گرفت:
در مقیاس فرد، وقتی پزشکان او را جواب میکنند؛ همه اسباب ظاهری، قطع میشود. پس ناچاراً مرحله تضرع و در خواست از خدا شکل میگیرد(فرد ذیل نمای اول قرآن می رود).
اما در مقیاس اجتماعی، کل افراد دچار مرگ نمیشوند. ضرّاء و بیماری، فراگیر است؛ اما بسیاری هم مبتلا نمیشوند، یا بهبود می یابند. پس اسباب ظاهری(پیشگیری و درمان) بکلی از بین نرفته است. در این صورت، تضرع جمعی و اجتماعی، “قهراً” اتفاق نمیافتد. تحقق آستانه اجتماعی تضرع، نیازمند مدیریت و برنامهریزی عمیقی است؛ که علیرغم تکمیل و گسترش وسائل ظاهریِ پیشگیری و درمان، روح اجتماعی مردم به مرحله التجاء و تضرع به خداوند برسد.
این صرفاَ با برنامه های شعارگونه و توصیههای مناسکی خاص(اذکار و اوراد) میسر نمیشود. چنانچه میبینیم آن توصیهها، موج عمومی در مردم نمیآفریند و فقط اهل دعا را عامل به آن میکند. دعای همگانی، محتاج درک عمومی آستانه تضرع اجتماعی است.
پیوست فرهنگی-اخلاقی به سیاستهای ستاد بحران، برای راهبری جامعه به آستانه تضرع -علی رغم کنترل اپیدمی- باید رکنی در ستاد بحران باشد که فعلا خبری از آن نیست.
بیماریهای مسری و اپیدمیک در عهد معصومان هم بوده است. معاذ بن جبل در زمان خلیفه دوم با طاعون از دنیا رفت[۵] عبدالله بن ابی یعفور در زمان امام صادق(ع) در سال طاعون فوت کرد[۶]. پس میتوان از مواجهه ائمه با این بیماریها سراغ گرفت.
با نگاهی پسینی به روایات و مجامع روائی چند نکته مهم به دست میآید:
برای قحطی و خشکسالی، نمازی مثل نماز عیدی٘ن(فطر و قربان) بنام “استسقاء” بشکل دسته جمعی تشریع میشود. اما برای بیماریهای مسری و کشنده، چنین عبادت جمعیای تشریع نمیشود.
علت الهی بودن اولی و بشری بودن دومی یا تقدیری بودن اولی و تنبیهی بودن دومی نیست چون علت خشکسالی و بیبارانی هم مثل طاعون میتواند بخاطر گناهانی باشد[۷]. همین بیماریها هم برای برخی عذاب و برای برخی رحمتاند[۸].
برای هرچیز ترسناک آسمانی (از کسوف و خسوف تا تاریکیها و بادهای وحشتزا)، “نماز آیات” تشریع شده است[۹]. این نماز مثل یومیه، جماعت خواندنش، مستحب است[۱۰].
ابن بابویه از وجوب فزع به مساجد هنگام این آیات میگوید؛ چون شبیه آیات قیامت است. پس یاد قیامت و توبه و پناه بردن به مساجد -که خانههای خدا در زمین است- لازم است؛ تا حفظ بر ذمه خداوند باشد[۱۱].
لکن بیماریهای خوفناک مُسری از شمول این ادله خارج تلقی شدهاند و چنین مناسک جمعیای برای آنها ثابت نیست[۱۲].
-برای مثل زلزله، نهی از تعویض شهر زلزلهخیز شده و دستور استحبابی به سه روز روزه(چهارشنبه، پنجشنبه، جمعه) و خروج در جمعه به صحرا و دعای دسته جمعی، صادر شده است[۱۳]. لکن درباره بیماریهای مسری(مثل وبا و طاعون)، ترک شهر طاعون زده جایز شمرده شده[۱۴] و چنین دستور دعای جمعی هم صادر نشده است.
در دستورات ائمه هم، دستور طبی یا ارجاع به طبیب اصل است:
کلینی و صدوق در روایت صحیح السندی وجه تسمیه معالجهگر به “طبیب” -با وجودی که درد و شفاء از خداوند است- را این میشمارد که موجب طیب نفس(آرامش جان) بیمار میشود[۱۵].
-علامه مجلسی هم در جلد ۵۹بحار در ابواب طب و معالجه امراض، سی و پنج روایت در اینباره آورده است. در بعضی جواز رجوع به طبیب یهودی و ذمی و در بعضی دیگر جواز طبابت با سبک ممالک دیگر مطرح شده است[۱۶].
از مجموع ابواب روائی، دو مواجه عمده و متفاوت به دست میآید:
دستورات طبی ائمه، با تجویز ادویه و اغذیه خاص[۱۷]
برخی از آنها در روایات صحیح [۱۸] و برخی در ضعیف السند [۱۹] آمده است.
مجلسی این تعویذها را برای جدا شدن مومن از آدم سست عقیده معرفی میکند. مومن را هم با اثر ایمان و تصرف باطنی امام(ع) درمان میکند؛ نه با اثر طبعی آن دوا[۲۰].
️ پس راه عمومی ائمه(ع) تجویز طب یا ارجاع به طبیب بوده است.
در بیماریهای مُسری و اپیدمیک، مناسک دسته جمعی توصیه نشده است. وظیفه اصلی دو چیز است:
مطالب مرتبط:
محسن قنبریان
۹۸/۱۲/۲۵
[۱] مقتدی صدر: متعجب هستم که غرب و ترامپ، خواهان این میشوند که فردا روز دعا و عبادت باشد؛ اما در شرق، نمازهای جمعه و جماعت را تعطیل کرده و زیارت بارگاه معصومان را نه فقط متوقف کرده بلکه بارگاهها را نیز بستهاند! (روز جمعه را هم روز دعای عمومی اعلام کرد)
[۲] ر.ک: ترجمه المیزان ج۷ص۱۲۷
[۳] همان
[۴] حیات اجتماعی مردمی با مجموعه ادراکات عمومی و تحرکات منسجمشان هویدا میشود لذا از روحهای اجتماعی متفاوتی در جهان میتوان سراغ گرفت. برای تفصیل ر.ک: جهانهای اجتماعی حمید پارسانیا.
[۵] کتاب سلیم بن قیس ج۲ص٨۱۷
[۶] رجال الکشی ص۲۴۶
[۷] الکافی ج۲ص۳۷۳
[۸] علل الشرایع ج۱ص۲۹٨
[۹] الکافی ج۳ص۴۶۴
[۱۰] جواهر الکلام فی ثوبه الجدیدج۶ص۳۴٨
[۱۱] من لا یحضره الفقیه ج۱ص۳۴۰
[۱۲] الصلاه الحائری ص۵۳۷/مهذب الاحکام ج۷ص۲۵۰
[۱۳] وسائل الشیعه ج۷ص۵۰۴
[۱۴] معانی الاخبار ص۲۵۴
[۱۵] الکافی ج٨ص٨٨/علل الشرایع ج۲ص۵۲۵
[۱۶] بحار الانوار ج۵۹ص۶۲الی ص۷۶
[۱۷] مجلسی بیانات صدوق و مفید را در وجوه این روایات چنین میشمارد: برخی مختص به اقلیمی خاص یا طبع و مزاجی خاص یا برای فردی خاص است، برخی جعلی و ساختگیاند، برخی در نقلشان سهو و اشتباه صورت گرفته(برخی هم صحیح است). بحار ج۵۹ص۷۴و۷۵
[۱۸] برای نمونه الکافی ج۲ص۵۶۴
[۱۹] برای نمونه وسائل ج۲ص۴۲۲
[۲۰] بحار الانوار ج۵۹ص۷۶