ما مذهبی ها کاری کرده ایم که راه خیلی ها از ولایت نگذره…!
برشی از جلسه اول سخنرانی ظهرهای رمضان با موضوع “ولاءها و ولایت ها در قرآن”!
ما مذهبی ها کاری کرده ایم که راه خیلی ها از ولایت نگذره…!
برشی از جلسه اول سخنرانی ظهرهای رمضان با موضوع “ولاءها و ولایت ها در قرآن”!
همانطور که میدانید تکثر در جامعه یک واقعیت طبیعی است. یا به صورت طبیعی تکثر دارد و یا تکثری برای آن میسازند که به این هم باید توجه کنیم. مثلا در دنیای معاصر استعمار با ادیان چنین کاری کرده که تکثری را بر آنها عارض کرده است. میبینیم عقیده که مربوط به فطرت و جهت مشترک بین انسانها هست، دائما در آن تنویع درست میکند، عقاید، مذاهب و یا نحلههای مختلف را میسازد و یا به رواج آنها کمک میکند. اما در مورد سلیقه که از قضا هر جایی اقلیم و فرهنگ خودش را دارد سعی میکند به سبک واحدی درآورد و یک جامعهی جهانی بسازد. همه شلوار جین بپوشند، همه موسیقی متال گوش دهند، همه لاتین سخن بگویند، همه از ارزشهای آمریکایی برخوردار باشند. این برای این است که تکثر ساختگی وجود دارد.
مواجهه با تکثر در مذهب و دین ما یک اصولی دارد. قانون اساسی ما جایی است که مجتهدان بزرگی جمع شدند و این قانون را نوشتند که به تعبیر مرحوم نائینی به مثابه رسالهی عملیه در اجتماعیات است، در این قانون هم ۳ اصل به این تکثرها توجه کرده: اصل ۱۲ مربوط به مذاهب اسلامی که ۴ مذهب دیگر غیرشیعه را قبول میکنیم که کار خودشان را انجام دهند و مناسک و شعائر خودشان را داشته باشند. اصل ۱۳ مربوط به ادیان توحیدی دیگر است که زرتشت، مسیحیت و یهودیت را قبول کردهایم و اصل ۱۴ که یک نسبت مطلقتری دارد و اتکای آن به آیهی ۸ سورهی ممتحنه است که میفرماید: «لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»؛ خدا نهی نمیکند دربارهی کسانی که جنگ دینی با شما ندارند، یعنی حربی نیستند و شما را هم از شهرهایتان اخراج نکردند، نهیتان نمیکند که اولا دربارهی آنها برّ و نیکی کنید و ثانیا دربارهی آنها قسط بورزید که خدا مقسطین را دوست دارد.
برای مشاهده کامل مطلب به بخش ادامه خواندن مراجعه نمایید. ادامه خواندن برای فریضه نهی از منکر نیازمند دیالیز عمومی در جامعه هستیم/ انجام هر تکلیف اجتماعی با توجه به اصل «واقع – رسانه – واقع» باشد
درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سی و ششم/ ۱۱اسفند۱۴۰۲
فراز پایانی (برخی اخلاقیات حاکم و حکمرانی)
درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سی و پنجم/ ۴اسفند۱۴۰۲
فراز مربوط به خونریزی (عمدی و خطایی) حاکم!
تفکیک سه مساله در سیره حضرت:
درسهایی از نهج البلاغه
شرح نامه۵۳/ جلسه سی و چهارم/ ۱۳بهمن۱۴۰۲
فراز مربوط به صلح و معاهده
دو محور این فراز: صلح و مراقبت های نظامی بعدش/ معاهده و لوازمش
اصالت با صلح است یا جهاد؟
دو دسته کفار در آیات ۸و۹ ممتحنه:
۸ ممتحنه در عرصه داخلی: فقهاء به استناد آن صدقه مسلمان بر ذمی، وقف و وصیت بر او را اثبات می کنند
– قابل استفاده در عرصه بین الملل
آیه ۹ همراستا با ۳۵ محمد: جایی که صلح و سازش خوب نیست: جنگ کفار با دین و اخراج از شهرها
صلح باید دارای مصلحت باشد؛ “لله فیه رضاً”
صلح و هدنه، غیر از معاهده ذمه است…
پای مصلحت و رضای خدا که پیش آمد رجوعش به اولوا الامر است
آیه ۸۳ نساء
معاهده: تفاوت عقده / ذمه
تاکیدات حضرت بر وفای به عهد و نهی از ادغال و مدالسه و خداع
معاهده نباید دو پهلو و قابل تاویل نوشته شود: لا تعقد عقداً تجوّز فیه العلل و لا تعولنّ علی لحن قول…
شما هم احتمالا اعضایی از خبرگان یا کاندیدهایی برای آن را دیده اید که نه فقط التزامی عملی به وظیفه نظارتی خود ندارند بلکه حتی با زبان تصریح هم می کنند! “نظارت” را به “صیانت” یا “حمایت” یا… تقلیل می دهند!
این در حالی است که رهبر کنونی انقلاب اسلامی تصریح به وظیفه نظارتی خبرگان کرده و نظارت بیشتر را می ستاید [لینک: حتماً بخوانید![۱]]
به حسب دو مقدمه فقهی، رای دادن به چنین نامزدهایی فاقد وجاهت شرعی است:
نماینده ای که نظراً یا عملاً نظارتی که تامین کننده این اصل باشد را نداشته باشد، طبق “فتوای معیار” و هم “طبق قانون اساسی”، فاقد صلاحیت نمایندگی خبرگان ملت است.
توجه:
در صلاحیت، باید “احراز” صورت گیرد و اصل بر صلاحیت نیست؛ لذا مشکوک هم مطرود است. کسانی که اعتقاداً یا التزاماً چنین چیزی برایشان احراز نشود، مصادیق خبرگان قانون اساسی نشده و طبق مبنای بیان شده، رای دادن به آنها هم محل اشکال است.
پ.ن:
تصورش را بکنید در ادوار گذشته، شورای محترم نگهبان برخی را به علت “عدم اعتقاد یا التزام به وظیفه نظارتی خبرگان”، با عنوان “عدم التزام به قانون اساسی”، رد صلاحیت می کرد؛ چه اثری در افکار عمومی و ترفیع شان مجلس خبرگان داشت؟!!
محسن قنبریان ۹ اسفند ۱۴۰۲
میزان و نحوه نقش مردم در انتخاب رهبر، قصه ای شیب دار است:
جان سخن این است که شرایط رهبر در اصل۵ چیزی نیست که از بروز و ظهور اجتماعی نگذرد و آدمهایش دربسته و کشفشان سرّی بماند. “مدیر و مدبر و شجاع بودن”، برای یک مجتهد گمنام و کنج حجره که رخ نمی دهد.
وقتی “ثبوتا” این شرایط در فراز و فرودهای اجتماعی-سیاسی رخ می دهد، “اثباتا” هم مردم -اقلا یک طریق- برای شناخت و پذیرش او می شوند.
حتی اگر بنا به مذاکرات بازنگری، تشخیص پذیرش اکثریت مردم را به خبرگان بسپاریم، باز “درستیِ تشخیص مردم” و “اکثریت بودن آن” محک گذاری می شود (سخن نائب رئیس کمیسیون) نه اینکه از اساس در همه صور، مردم فقط تابع انتخاب خبرگان باشند (سخن مخبر کمیسیون)! تا اصل محرمانگی و سرّی بودن برش حکومت کند.
تلخی ماجرا آنجاست که این محرمانگی مُسری است و نه تنها گزینه های محتمل رهبری که حتی مشروح مذاکرات عادی مجلس خبرگان هم به سمع مردم نمی رسد و هیات رئیسه و سخنگو تصمیم میگیرد چه مقدار خبر دهد!
پ.ن:
خدا کند رای دهندگان فعال این دوره، غلبه این نگاه ها را از مجلس خبرگان بگیرند و کاندیدهایی ولو با تفاوت اندک را برگزینند!
محسن قنبریان ۸ اسفند ۱۴۰۲
[۱] جالب اینکه شهید صدر در پیشنهاد خود به قانون اساسی۵۹ حتی در صورت تساوی و تکافو، رای اکثریت ملت را تعیین کننده معرفی می کرد. (ر.ک: الاسلام یقود الحیاه ص۲۲و ترجمه اش : اسلام راهبر زندگی)
[۲] رک: مشروح مذاکرات قانون اساسی ص۱۴۵۱و۱۴۵۲
[۳] همان
حدود ۲۵ سال پیش پس از انتخابات دوم خرداد۷۶ از جمله برخی دگر اندیشان از تنافی حکم شرعی با انتخابات گفتند و نوشتند.
مردمسالاری دینی تجلی کرده در آن ایام را سکولار می پسندیدند و عنصر شریعت و مداخله حکم شرعی در اصل انتخابات را دچار تناقض با آزادی و… می دیدند
آن سالهای پرالتهاب طلبه ای در آستانه دروس سطح بودم و سری پر سودا هم در اینگونه مباحث نظری داشتم.
مقاله ای که با عنوان: انتخابات؛ حق یا تکلیف در آن سالها در مجله کتاب نقد منتشر شد، پاسخی به اشکال آقای یوسفی اشکوری بود که حکم شرعی در انتخابات را برنمی تافت و ادعای تنافی داشت. در پاسخ با توجه به مبانی متعدد تلاش شد پاسخ داده شود.
امسال این بحث با تقریری دیگر از سوی برخی منتقدین و هم دگر اندیشان با زبانی دیگر تکرار شده است؛ آن پاسخ _در حد معلومات طلبگی اندکتر از الانم_ شاید مفید فایده باشد.
محسن قنبریان
مبلغین عزیزی که نگران مشارکت حداکثری هستند فقط به طوفان های ایتایی(!) خود دلخوش نباشند؛ ظاهراً غالب جمعیت های ایتا رای دهنده فعال اند!
کنارش در ایام باقیمانده، حضور فیزیکی در محافل و پاسخ به پرسش ها و ابهامها را غنیمت بشمارند.
برخی دوستان حزب اللهی حالا که رودخانه را کم آب حدس زده اند، می خواهند ماهی بگیرند! یکی دو نفری را به مجلس بفرستند. روی ذهن رای دهندگان بنشینند و رای آنها را جهت دهند.
این هم بد نیست و حتی تنور انتخابات را گرم می کند؛ لکن وظیفه اهم جلب مشارکت حداکثری و استمرار “مردم” سالاری است.
نگرانی ام بیش از مجلس آتی، رفتن/ بردن بدنه ای از جریان حزب اللهی و مذهبی(رای دهنده های فعال) به پلن B است!
وقتی انتخابات۱۴۰۰ از متوسط مشارکت ریاست جمهوری، ۲۰٪ کاهشی باشد و این در مجلس هم تکرار شود؛ بدنه ای که از اول رای مردم را تزئینی و “شرط وجود” حکومت (اندازه آب برای وضو که لیوانی بس است و دریا نمی خواهد!) می دانستند، نظریه مردم سالاری دینی را ویرایش خواهند کرد!
تجربه نشان داده اینها کمتر مردم را می آورند؛ اما بیشتر نظریات پایه انقلاب اسلامی را تنزیل می دهند!
خواهند گفت: از اول هم شرط اکثریت و اکثریت های قاطع برای انتخاب رهبر و قوا بی مبنا بود!!!
هرکه دلش برای نظریه مردمسالاری دینی هم می تپد باید برای مشارکت بیشتر تلاش کند؛ حتی اگر انتخابات را یک جلوه مردمسالاری _نه همه آن_ بداند. یاعلی!
محسن قنبریان
حجت الاسلام محسن قنبریان
۲۰بهمن۱۴۰۲/ مدرسه زمستانه فقه سیاسی/ مشهد مقدس
۴ مطلب این نشست علمی:
کمپین ها و تجمعات مجازی، مسائل را زخمی می کند اما اثر نهایی ندارد!
باید به مشارکت رسمی و واقعی ضمیمه شود.
سخنگویِ صندوق: براندازان (سخنگوی همه رای ندهنده ها) / نظام بروکراتیک (سخنگوی مطلق رای دادن)
نه همه رای ندهنده ها، براندازند؛ نه رای دهندگان فعال با همه سیاست ها موافق!
صندوقِ سخنگو: خوانش رای منتقدان(رای تغییر) و حتی رای اعتراض؛ به کمک کمپین ها و فراخوان های مجازی! پیوند آوردگاه های مجازی با مشارکت رسمی و موثر!