بایگانی برچسب: s

شهادت آمر معروف و ناهی منکر

۳ فروردین ماه سال ۱۳۹۳

شهادت آمر معروف و ناهی منکر

طلبه انقلابی، شهیدعلی خلیلی

رهبرانقلاب

کجاها امر به معروف بکنیم، کجاها نکنیم. میفرماید «لتأمرن بالمعروف او لتنهن عن المنکر او لیسلطن الله علیکم شرارکم» امر و نهی، باید در مقابل سلطه اشرار باشد. ببینید سلطه اشرار کجاست! شاید بگویید پوشیدن جوراب نازک! نه آقا! شما به جوراب نازک چه‌کار دارید؟ پوشیدن جوراب نازک اینقدر اهمیت ندارد. اما اگر دیدید روی جوراب عکس مایکل جکسون را زده، باید او را دنبال کنید. یا کسی زلفش بیرون است، این هم یک گناه صغیره است. موی سر بیرون بودن از غیبت و دروغ و رشوه گرفتن و خوردن که بالاتر نیست! اما چنانچه یکنفر با همین حالت به اداره میآید و جلو آخوند اداره هم سرش را بالا میگیرد و راه میرود؛ این میشود گناه کبیره. یعنی این، در جهت تسلط اشرار است. شما اعضای ستاد احیای امر به معروف و نهی ازمنکر؛ به امران معروف و ناهیان منکر، تفهیم کنید که ما از آنها چه میخواهیم. فرض کنید در خانه مردم عروسی است؛ میزنند و میرقصند. شما حق ندارید داخل خانه او بشوید؛ مگر با اجازه دادستان. اما یکوقت هست که میخواند، به قصد اینکه صدایش در بیرون منتشر شود. مثل آن قاضی معممی، که روز ۲۱ماه رمضان، رفته لب دریا به عیش و عشرت! او را باید گرفت و به تعبیر مبالغه‌آمیز کلّه‌اش را کَند. توجه کردید؟ حالا قضات نترسند! بحث سَر کَندن نیست! غرضم اینستکه ما باید ببینیم چه هست که در جهت مقابل سلطه‌ اشرار است، مصداقش را شما باید پیدا کنید. ۷۲/۳/۳۱

سخنرانی/ ولایت طرفینی مردان و زنان جامعه

ارائه دهنده: ناقد: دبیر علمی:
حجت الاسلام‌ محسن قنبریان حجت الاسلام محمدحسین رضازاده حجت الاسلام مهدی رهنما
زمان: دوشنبه ۲۲ اسفند ماه ۱۴۰۱ / مدرسه تخصصی فقه امام کاظم (ع)

 

  • ارائه:
    – معنای لغوی و اصطلاحی ولایت/ تقسیم ولایت (یکطرفه: بالتولیه و بغیر التولیه/ دو طرفه)
    – چیستی و امکان ولایت طرفینیِ عمومی
    – دلیل و اثبات این ولایت (ولایت بودن/ همگانی بودن/ طرفینی بودن/ شامل زنان بودن)
    – و…

 

  • نقد:
    – ارائه و کبرای بحث مورد نقد ناقد محترم قرار نگرفت! و از موضع “اصل بر ترجیح خانه نشینی زنان” ، به مباحث حضور اجتماعی زن و بخصوص مطالب حجت الاسلام قنبریان در برنامه جهان آرا نقدهایی وارد شد…

 

  • چالش:
    – گلایه ارائه کننده از اینکه که چرا موضوع نشست و ارائه مورد نقد واقع نشد یا اینکه چرا این مجال علمی از اول برای همان موضوع حضور اجتماعی زن اختصاص نیافت و غافلگیرانه بدان سو برده شد؟!
    – پاسخ به اشکالات ناقد از سوی ارائه کننده…
    – مشارکت برخی فضلای حاضر در نشست در اشکال و جوابها…

دریافت نسخه کامل «ولایت طرفینی مردان و زنان جامعه» | “دریافت از پیوند کمکی


* مطالب مرتبط:

 

فایل صوتی قسمت ارائه:

ولایت طرفینی مردان و زنان جامعه

حجت الاسلام قنبریان/ کرسی علمی_ترویجی مدرسه تخصصی فقه امام کاظم(ع) / ۲۲ اسفند۱۴۰۱

(ارائه ای منظم با ادبیات فقهی از ولایت طرفینی و بودن زنان در این ولایت)

 

مقدمه:

  • ولایت در لغت و اصطلاح
    – ولایت مقابل عداوت است نه محبت پس نوعی فعل هم در خود دارد. تصرف در امور دیگری
    – در اصطلاح فقه، سلطه بر غیر است.
  • تقسیم ولایت: یکطرفه/ دوطرفه
    – ولایت یکطرفه دو درجه دارد: بغیر التولیه/ بالتولیه
    – بغیر التولیه، تسلط و سلطه و شبیه حق / بالتولیه، تسلیط و مفوض علیه و شبیه حکم
    نمایندگان ولی فقیه، تولیت دارند نه ولایت.
    در ولایت یکطرفه برای زن تفکیک ایندو درجه ولایت باید لحاظ شود: ولایت ندارد یا تولیت هم نمیشود داشته باشد؟!
  • ولایت دوطرفه:
    چیستی و امکان این ولایت
    مگر مومن، قاصر است که مومن دیگری ولیّ او شود؟!
  • اثبات و دلیل این ولایت
    – آیات ۷۱توبه و ۷۲انفال
    – اخبار در مقام جعل و انشاءِ ولایت
    – طرفینی است (بعضهم اولیاء بعض)
    – اثبات عمومی بودن است…
    – اثبات شامل زنان شدن…
  • مثل ولایت یکطرفه، روی دیگر این ولایت، مأوا دادن و نصرت است؛ نه اینکه ۷۲انفال تأویل ۷۱توبه باشد!
  • یک مرتبه ضعیف تر ولایت طرفینی هم هست که شرط مسلمانی هم ندارد و روایات صحیح دلالت برآن دارد (که مجال طرحش نشد)

دریافت نسخه ارائه «ولایت طرفینی مردان و زنان جامعه» | “دریافت از پیوند کمکی

سلسله‌نشست‌های «زن در جمهوری اسلامی؛ از گفتمان تا میدان»

کلیپ تهیه شده از نشست برگزار شده «زن در جمهوری اسلامی؛ از گفتمان تا میدان» در مورخه ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ توسط حجت‌الاسلام قنبریان منتشر می‌شود.

  • اولین امر به معروف حاکم توسط یک زن تحقق یافته است.
  • ظرف تحقق ولاء اجتماعی و امر به معروف مومنین و مومنات، جامعه است و بی‌حضور احتماعی امکان‌پذیر نیست.

 

معرفی کتاب

 شامگاه روز پنجشنبه ۲۲سپتامبر۱۹۸۸ در ایستگاه قطار شهری شیکاگو در حضور جمعی از مردم، زنی مورد تجاوز قرار گرفت. گزارش کوتاهی از این حادثه، بر اساس گفته های پلیس در روز جمعه در روزنامه نیویورک تایمز روز یکشنبه به چاپ رسید. نکته شایان توجه در آن گزارش، این بود که هیچ کس برای کمک به قربانی از جای خود حرکت نکرد، با وجود آن که این تجاوز در ساعت‌های پر رفت و آمد روز انجام شد. فریادهای زن بی پاسخ ماند. به طوری که کارآگاه دیزی مارتین بیان کرده «چندین نفر به آن صحنه می ‌نگریستند و زن از آنها کمک خواست، اما هیچ کس پاسخی ندارد».

مایکل کوک پس از آن مروری بر اخبار ارائه شده از این رویداد در برخی از نشریات آن روز کرده و از این که کسی برای دخالت در این رویداد زشت احساس «وظیفه» نکرده، و حتی خبر آن هم چندان اهمیتی نداشته، شروع به تحلیل مبانی اجتماعی و فرهنگی این بی احساسی می‌کند:

«فرهنگ ما تعریف خاصی برای این ادراک ندارد. درست است که حقوقدانان و فیلسوفان ما بحث هایی دارند که ما در چه مواردی وظیفه ای برای «امداد و نجات» داریم، اما این بحث مهجورتر از آن است که به عنوان فرهنگ ما به تفصیل توصیف شود.»

این مسأله مایکل کوک را که روی فرهنگ اسلامی کار می کند، به فکر آن می اندازد که در حقوق اسلامی، چه تدارکی برای این مسأله دیده شده است. از اینجاست که به سراغ این بحث آمده و یک کتاب دوجلدی مجموعا ۱۱۰۰ صفحه تألیف می‌کند.

وی در ادامه بحث بالا می‌نویسد:‌

«اسلام، بر عکس، نام و تعالیمی ویژه برای چنین وظیفه اخلاقی گسترده‌ای دارد. نام آن امر به معروف و نهی از منکر است».

ری استارت(بازآغاز) حجاب خواهی!

هفته اخیر تحرکاتی -بخصوص از سوی بانوان- برای بازآغاز مقابله با کشف حجاب نمود یافت؛ از پلاکارد دست گرفتن و تذکر لسانی، تا حمایت از منع خدمات بانکی به بی حجاب و تحصن اعتراضی برای عدم برخورد با کشف حجاب و…!

قطعا نمی شود در حکومت اسلامی دغدغه های ایمانی و اسلامی را سرکوب کرد، نسبت به عادی شدن کشف حجاب بی موضع بود، یا از وظایف همگانی مثل تذکر لسانی منع کرد.

همه سخن در این است که بازآغاز و شروع مجدد باید با آسیب شناسی رویه قبل باشد. ارزشهای الهی با همراهی(اقلا همراه کردن) مردم حرف نوی انقلاب اسلامی بوده است و این ایده مرکزی سر همه راه حلهای مساله های ما چتر می اندازد.

شهید بهشتی در ص۶۲تا۶۷ کتاب سه گونه اسلام نکاتی را توجه می دهد:

– تحقق نسبت حجاب و احترام زن.

– تحقق نسبت حجاب و عزت و شخصیت محجبه.

– تحقق نسبت حجاب و فعالیت های موثر اجتماعی زن.

– تحقق نسبت دعوت به این فضایل و پذیرفتن حق انتقاد متقابل برای طرف مورد دعوت. [رسمیت شماری ولاء طرفینی]

بنده به قدر بضاعت اندک خود به کرات قدم اول برای این باز آغاز را همان رسمیت شماری ولاء طرفینی و تهیه بسته سیاستی و اقدامی برای آن شمرده ام؛ و الا قفل شدگی موجود دوباره گره کور می شود!

محسن قنبریان

ولایتِ همگانی!

علامه طباطبایی ذیل آیه۷۱توبه:

«المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض…

بعد از آن تذکر و بیان حال منافقین، اینک حال عامه مؤمنین را بیان میکند و می فرماید: “مردان و زنان با ایمان اولیاى یکدیگرند”، تا منافقین بدانند نقطه مقابل ایشان مؤمنین هستند که مردان و زنانشان با همه کثرت و پراکندگى افرادشان همه در حکم یک تن واحدند، و به همین جهت بعضى از ایشان امور بعضى دیگر را عهده دار مى شوند.

و به همین جهت است که هر کدام دیگرى را به معروف امر میکند و از منکر نهى مى نماید. آرى، بخاطر ولایت داشتن ایشان در امور یکدیگر است -آنهم ولایتى که تا کوچک ترین افراد اجتماع راه دارد- که به خود اجازه مى دهند هر یک دیگرى را به معروف واداشته و از منکر باز بدارد.»(المیزان)

چون شرط امر به معروف، عدالت نیست و حتی فاسق هم چنین حقی(ولایتی) دارد[۱]؛

پس غیر متشرعه، بی حجاب و بدحجاب هم میتواند مذهبیِ محجبه ای یا حتی یک روحانی را در معروفی، امر یا از منکری، نهی کند!

محسن قنبریان

[۱] منهاج الصالحین – السید الخوئی – ج ١ – الصفحه ٣۵٢

یاد گفته یکی از مُطوّعین (پلیس مذهبی عربستان) افتادم که گفت از ۲۰۱۸ (با سیاستهای آزاد بن سلمان)، سازمان سرگرمی عمومی جای ما نشست!

فریضه امر به معروف، غریب و مظلوم بین افراط ها و تفریطهاست: یا طرح جریمه نویسی فراگیر ستاد امربه معروف یا اباحه خوانی وزیر گردشگردی!

در اینباره:

را ببینید.

آنچه دبیر گفت، طرح ستاد بود

(نقدی کوتاه بر طرح حجاب و عفاف ستاد امر به معروف)

گزارش اجمالی

جنجالی که آقای هاشمی گلپایگانی ساخت، بازگویی یک فراز از “طرح جامع عفاف و حجاب ستاد امر به معروف(ویرایش هفتم)” بود!

گرچه از جمله ویژگی های طرح “عدم تنش زایی” بیان شده اما اولین گفتن ها از آن چنین تنشی را موجب شد!

شاید بتوان سخن محوری طرح را “تبدیل جرم به تخلف” شمرد؛ و الا “توأمانی کار فرهنگی و اجرایی”، “اعتماد سازی مردمی با شروع از دستگاه های دولتی”، “مردمی بودن” و… بیشتر شعاری و کلیشه ای اند.

هرکس یکبار طرح را بخواند متوجه می شود:  می خواهد تنش های حاصل از گشت ارشاد را با جریمه نقدی بدون مواجهه مستقیم با بی حجاب کم کند!

در این طرح گشت ارشادِ مسئولین با شروع حجاب از ادارات دولتی و جریمه مدیران در قبال بی حجابی پرسنل و ارباب رجوع، تأویل برده شده است!

منظور از مردمی بودن نیز، دادن امکان جریمه مالی کردن به معتمدین ستاد بعنوان ضابط قضایی است! همچنین امکان کارهای فرهنگی(مشاوره، آموزش و…) توسط برخی تشکل های مردمی ثبت نام کرده در سایت ستاد است؛ که “بالتبع از حمایت های مالی، معنوی و حقوقی مقتضی برخوردار خواهند شد”(ص۱۵).

در ویژگیِ “عدم وابستگی به بودجه دولت”  توضیح داده اند: “عدالت اجتماعی حکم می کند دستگاه های دولتی و غیر دولتی و افرادی که باعث آلودگی فرهنگی اجتماع شده اند، خود هزینه سالم سازی آن را نیز تامین کنند”!(ص۴۲) لذا جریمه های مالی -که ترجیع بند این طرح است- بشکل صد در صد در اختیار ستاد امربه معروف قرار می گیرد! “در این طرح با استفاده از جرایم نقدی، هزینه برنامه های فرهنگی نهادهای مردمی و یا برنامه های فرهنگی مندرج در قوانین تامین می شود”(ص۲۲).

حرف نو و مورد تاکید و تکرار این طرح، همین جریمه های نقدی بجای بازداشت های گشت ارشاد است؛ که از آن به عنوان “هزینه سازی بی تفاوتی” هم یاد شده است.

این جریمه ها بعد از تذکر ابتدایی شامل این افراد می شود:

– مسئول اداره بخاطر عدم رعایت حجاب توسط کارکنان یا ارباب رجوع!

“بطور مثال اگر در یکی از شعب بانکی در منطقه اجرای طرح چند نفر کارمند بدحجاب گزارش شوند، بعد از تذکر در نوبت اول، فرضا چند میلیون از حقوق مدیر کسر می شود! همچنین درصدی از بودجه رفاهی کارکنان، تبدیل به بودجه آموزشی و ترویجی عفاف و حجاب می شود!”(ص۲۳و۲۴)

“اگر دستگاه دولتی نسبت به فردی که کشف حجاب نموده[ ارباب رجوع] هیچگونه تمهید و تذکر و اصلاح، خدمات اداری ارائه دهد، مدیر مورد جریمه واقع می شود”(ص۲۴)

– صاحب پلاک خانه در محله!

در عرصه محله پلاک خانه هایی که بدحجاب از آن آمده، مثل پلاک ماشین(توسط معتمدین ستاد) جریمه تقدی می شود.

“مسئول خانه و سرپرست خانواده، مسئول حفظ بهداشت اخلاقی و روانی خانه و محله نیز می باشد. به جهت تسری این آلودگی فرهنگی از خانه به محله و جامعه و ترک فعل در انجام مسئولیت فرهنگی خود، نسبت به اجتماع باید هزینه مشخص شده را بپردازد”(ص۲۶)

در آپارتمانها و مجتمع های مسکونی، مدیر مجموعه مسئول است.

 – رانندگان وسائل نقلیه در قبال مسافر بدحجاب.

– مدیر مجتمع تجاری_خدماتی

– مدیر مراکز آموزشی(دانشگاه ها، مدارس و…)

“علاوه بر ابزار تغییر مدیریت، در این طرح در صورت عدم رعایت مراکز آموزشی، به تناسب وضعیت و براساس شاخص های عفاف و حجاب، مدیر مجموعه آموزشی جریمه می شود”(ص۳۳)

– رهگذران معابر و مراکز عمومی

“در این مرحله ابتدا دوربین های معابر عمومی عکس بردای کرده و با چهره و شماره ملی تطبیق داده، تذکر لسانی به شکل پیامکی به گوشی مخاطب و یا بسته فرهنگی به آدرس شخص ارسال و در مراحل بعدی قبض جریمه اثرگذار بدون هیچگونه درگیری به آدرس شخص ارسال و یا در کارت ملی هوشمند ذخیره می گردد!”(ص۳۵)

نقد و بررسی اجمالی

  1. هر طرح و برنامه ای باید درون یک چارچوبه فقهی-حقوقی مشروع و معتبر تعریف شود.
    استناد این طرح به برخی مصوبات شوراها یا خود ستاد بیشتر از قوانین مورد تایید شورای نگهبان است و در برخی نوآوری ها نیز هیچ استناد درستی به شرع و قانون ندارد و خود می خواهد جای قانون بنشیند.
    مثلا متعهد کردن کسی با ضمانت اجرای جریمه نقدی در قبال عمل دیگری -که راه حل اصلی این طرح است- چه وجه شرعی دارد؟!
    – اگر ازباب وظیفه امر به معروف است؛ که مختص او نیست و برای او هم منوط به بودن شروط احتمال تاثیر و عدم مفسده و… است. نمی توان با فشار جریمه این شرایط و تشخیص فرد از نبودن شرایط را نقض کرد!
    – اگر از باب ولایت داشتن فرد مذکور است؛ که باز چنین ولایتی حتی برای پدر در قبال فرزند رشیدش ثابت نمیشود! مسئول اداره چه ولایت شرعی بر کارمندان دارد تا در قبال پوشش او مسئول باشد؟!
    – اگر از باب تولیت (ولایت ضعیف در حد وظیفه محوله) است؛ فقط در همان وظایفی که محل عقد اجاره دولت هست، او مسئولیت دارد نه بیشتر! دو قانون بی حجابی را برای کارمندان دولت تخلف اداری شمرده است(بند۱۳ ماده۸ قانون رسیدگی به تخلفات اداری/ بند۵ ماده۱۸ قانون بازسازی نیروهای انسانی موسسات دولتی) اما در هردو قانون در ماده اول هیات رسیدگی تعریف کرده است و تخلف را برعهده رئیس اداره نیانداخته است.
    در ماده۹ قانون رسیدگی به تخلفات اداری، تنبیهات اداری را به ترتیب ذکر کرده که بند(ج) آن کسر حقوق و مزایا است اما برای خود متخلف نه رئیس اداره!
    بعلاوه این قوانین متعلق به موسسات دولتی است؛ چگونه تعهد به حجاب پرسنل را جزء وظایف رئیس موسسات بخش خصوصی و غیر دولتی می کنند؟!
    مدیر مجتمع تجاری و خدماتی و مدیر آپارتمان را چگونه متعهد به این تکلیف می کنند؟!
    – اگر تعزیری حکومتی برای تامین نظم عمومی است؛ ضابط باید خود متخلف را خطاب و کسی دیگر مسئول نیست!(بی نیاز از محکمه هم نیست)
    – قیاس حجاب با تخلف رانندگی -که مثلا کمربند ایمنی سرنشین برعهده راننده است- هم اشکال عرفی سازی حجاب را لازمه دارد؛ و هم ناهنجاری خاص و معلوم و معین را میتواند پوشش دهد. چنین سطح از ناهنجاری در همه عرصه های شمارش شده بالسویه نیست. هیچوقت کارمند یا محصل و دانشجو مثل نامزد یک راننده درون ماشین، در محل کار و تحصیل حاضر نمیشود.
  2. عجیب این است که در این طرح همه (از صاحب خانه و مدیر آپارتمان در محله تا مدیر در اداره و مدرسه و دانشگاه و…) مسئول عمل دیگری شده، جریمه نقدی می شوند؛ الا روحانی محله، امام جماعت اداره و مدرسه، مسئولین نهاد نمایندگی در دانشگاه ها و…!
    در حالیکه اگر در بقیه فاقد نص شرعی و مغایرت قوانین مصوب هستیم؛ اما درباره مبلغین و علماء اقلا نصوص شرعی اثبات تعهد در قبال عمل گناهکاران می کند.
    برای نمونه کلینی در کافی از حارث بن مغیره روایت میکند که امام صادق(ع) را شبی در یکی از کوچه های مدینه دید که به او فرمود: “من گناه سفهاء شما را گردن علمائتان می گذارم[۱]!”
    بعلاوه کنید دو مساله دیگر:
    – اولا شرط نهی از منکر علم ناهی به منکر و بیان اثر گذار است که روحانی اداره بیشتر از رئیس اداره و مسئول نهاد بیشتر از رئیس دانشگاه و روحانی محله و مسجد بیشتر از مالک ساختمان و مدیر آپارتمان دارد.
    – ثانیا تصحیح فقهی پول گرفتن برای ادای واجب تعبدی ای مثل نماز (در اداره و مدرسه و…) بسی مشکل است اما قرار دادن همان اجرت در قبال واجب توصلی ای مثل امر به معروف آسان تر حلال میشود.
    پس اگر ستاد امر به معروف راه دیگری جز جریمه نقدی برای حجاب نمی شناسد، به حسب روایت حارث بن مغیره و غیر از آن، روحانیون مراکز را در قبال بد حجابی محل کار جریمه کند!
  3. اینکه عده ای را بعنوان معتمد خود، ضابط و اختیاردار صدور جریمه برای سایر مردم کنیم؛ اسمش هرچه باشد مردمی سازی نیست! بلکه جامعه را به کسانی(اقلیتی) که امر و نهی می کنند و کسانی که فقط امر و نهی پذیرند(و اگر نپذیرند جریمه می شوند) تقسیم کرده ایم (با همه آثار مخربش)!
    به نص آیه ۷۱توبه: همه زنان و مردان مسلمان بر هم ولایت دارند و این ولایت منشأ جواز امر و نهی کردن هم در معروف ها و منکر هاست.
    چون شرط آمر و ناهی، عدالت او نیست؛ پس المومنون و المومنات در آیه، شامل همه افراد جامعه اسلامی میشود. واضح و روشن یعنی یک دختر بی حجاب نیز بر یک محجبه، مجتهد و کارگزار حکومت، ولایتِ تواصی و ولایت امربه معروف دارد[۲]!
    مردمی سازی امر به معروف فقط و فقط در گرو به رسمیت شمردن این نص قرآنیِ منعکس در اصل۸ قانون اساسی است. شوراها و ستادها حق ندارند چنین حق همگانی را عملا سلب کنند. توضیح اینکه: وقتی فقط حجاب ماموریت ستاد امر به معروف باشد، معتمدینش هم فقط محجبه یا متشرعه میشوند و آمر و ناهی کردن اینها با اختیار صدور جریمه، جامعه را به طبقه آمران و طبقه رعیت تقسیم می کند!
    روزی که یک دختر بی حجاب توانست به حسب آن ادله متقن قرآنی و قانون اساسی، یک مجتهد یا کارگزار ارشد نظام را بخاطر اسراف در سهم امام(ع) یا ساختمان اشرافی و مانند آن نهی از منکر کند؛ ولایت همگانی مردم در امر به معروف محقق شده است. در آنصورت آن دختر بی حجاب درباره منکر بی حجابی هم بهتر نهی می شنود و نیاز به دادن قبض جریمه دست یک عده معتمد ستاد نیست!
    اینجور طرح ها، طرف را وادار به واکنش می کند و تلقی اش از نهی از منکر و نصیحت را بد می کند. روایات اینگونه امر به معروفها و نصیحت ها را “خَشِنه” می خواند. گروهی از اهالی خراسان از برخی خاندان به امام رضا(ع) گفتند که اعمال قبیحی انجام می دهند شما نهی شان کنید حضرت فرمود: چنین نمی کنم! گفتند: چرا؟ فرمود: پدرم می فرمود: این نصیحت موجب واکنش و تلقی بد آنها میشود[۳].

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۷/۱۹

[۱] السرائر مِنْ کِتَابِ الْمَشِیخَهِ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَهِ قَالَ: لَقِیَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی بَعْضِ طُرُقِ الْمَدِینَهِ لَیْلًا فَقَالَ لِی یَا حَارِثُ فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ أَمَا لَتَحْمِلُنَّ ذُنُوبَ سُفَهَائِکُمْ عَلَی عُلَمَائِکُمْ ثُمَّمَضَی قَالَ ثُمَّ أَتَیْتُهُ فَاسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لِمَ قُلْتَ لَتَحْمِلُنَّ ذُنُوبَ سُفَهَائِکُمْ عَلَی عُلَمَائِکُمْ فَقَدْ دَخَلَنِی مِنْ ذَلِکَ أَمْرٌ عَظِیمٌ فَقَالَ نَعَمْ مَا یَمْنَعُکُمْ إِذَا بَلَغَکُمْ عَنِ الرَّجُلِ مِنْکُمْ مَا تَکْرَهُونَهُ مِمَّا یَدْخُلُ بِهِ عَلَیْنَا الْأَذَی وَ الْعَیْبُ عِنْدَ النَّاسِ أَنْ تَأْتُوهُ فَتُؤَنِّبُوهُ وَ تَعِظُوهُ وَ تَقُولُوا لَهُ قَوْلًا بَلِیغاً فَقُلْتُ لَهُ إِذًا لَا یَقْبَلُ مِنَّا وَ لَا یُطِیعُنَا قَالَ فَقَالَ فَإِذًا فَاهْجُرُوهُ عِنْدَ ذَلِکَ وَ اجْتَنِبُوا مُجَالَسَتَهُ.( ر.ک:الکافی ج۸ ص۱۶۲/ وسائل ج۱۶ص۱۴۵) البته طبق این روایت هم بعد از تذکر دیگر وظیفه ای گردن علماء نیست. و به حسب قوانین رسیدگی به تخلفات اداری/ و بازسازی نیروی انسانی موسسات دولتی  تنبیهات اداری از طریق هیات رسیدگی و به خود متخلف تعلق می گیرد نه مسئول اداره و نه روحانی آن.

[۲] ر.ک: تفسیر المیزان ج۹ص ۳۳۸ / ترجمه المیزان ج۹ص۴۵۵/ اسس النظام السیاسی عند الامامیه ص۴۳تا۴۵/ دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله ج۱ص۷۷ و ج۲ص۱۶۹و ص۲۲۵
در اینباره فایل صوتی نگاهی فقهی به فرآیند تحقق حجاب را بشنوید.

[۳] جَاءَ قَوْمٌ بِخُرَاسَانَ إِلَى الرِّضَا ع فَقَالُوا إِنَّ قَوْماً مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ یَتَعَاطَوْنَ أُمُوراً قَبِیحَهً فَلَوْ نَهَیْتَهُمْ عَنْهَا فَقَالَ لَا أَفْعَلُ قِیلَ وَ لِمَ قَالَ لِأَنِّی سَمِعْتُ أَبِی ع یَقُولُ النَّصِیحَهُ خَشِنَهٌ (وسائل ج۱۶ص۱۲۸)

امیرالمومنین(ع) فرمود: خداوند را با خدائی بشناسید و رسول را با رسالت؛ و اُولی الامر بالامربالمعروف و العدل والاحسان: صاحبان امر و حکومت را به امر به معروف کردن، عدالت گستری کردن و احسان به مردم بشناسید!(کافی ج۱ص۸۵)

در این نمونه هرسه جمع است:

  • امر به معروف و نهی از منکر متصدی بیت المال
  • عدالت ورزی نسبت به خواص و نزدیکان
  • احسان به مردم و لحاظ کردن آنها در هر ماجرای ریز و درشت.

حجابِ واجب، حجابِ حرام

چرا علمای معترض به بد حجابی و کشف حجاب خود در تذکر لسانی پیش قدم نمی شوند؟!

هر از چند گاهی (بخصوص فصل تابستان) درباره بی حجابی خطبه های غرا یا تذکرات جدی چند تن از ائمه جمعه مشهور را داریم؛ واقعاً هم نگرانی بی جا نیست، اما چرا مثل مرحوم آیت الله بافقی در مقابله با کشف حجاب رضا خانی در حرم حضرت معصومه، خود وارد نمی شوند؟!

آیت الله علم الهدی در جایگاه چه از مثل آیت الله بافقی کم دارد؟!! آیت الله صدیقی که از شیفتگان آن مرحوم و ناقل تشرفات شان هم هست! نهی از منکر لسانی امروز که چکمه رضا خان در جواب ندارد!

اقلا وقتی این بزرگان به حق، هر بی حجابی را دشمن نظام اسلامی نمی دانند[۱]، چرا فقط در حجابِ تریبون و بین طرفداران و تکبیرگویان نهی از بی حجابی می کنند؟!

 اگر مقصود از خطبه ها، تهییج مومنین به تذکر لسانی است با اقدام عملی حضرات، شدنی تر است.

نمی شود بعضاً ماشین دودی نشست، پس از گیت های تفتیش هم چند قدم در مردم نبود، مطلقا پیاده از خیابان و برمردم نگذشت و فقط از پشت تریبون، مومنین و پلیس را به جنگ بی حجابی فرستاد!

آیت الله خاتمی یکبار روایت جالبی خواندند[۲]: “ما جعل الله بسط اللسان و کفّ الید و لکن جعلهما یُبسطان معاً و یُکفّان معاً: خداوند زبان را گشاده و دست را بسته قرار نداده بلکه آنان را چنان آفریده که باهم باز می شوند و باهم بسته می گردند”(وسائل الشیعه ج۱۱ص۴۰۴)

وقتی دست پلیس و گشت ارشاد را باز می خواهید، زبانِ دعوت و تذکر پدرانه و عالمانه خود به دختران و زنان جامعه(نه صرفاً شرکت کنندگان در نماز جمعه) را هم باز کنید، روزی یا هفته ای نیم ساعت قسمتی از مسیر ترددتان را پیاده روی کنید و چند تذکر دهید.

مواجهه زنان و دختران را خودتان از نزدیک ببینید. باور کنید شاید زمین و آسمان متفاوت از مواجه شان با تیتر خطبه هایتان -که در فضای مجازی برای آنها می فرستند- باشد!

شاید هم زنان و دخترانی به شما بعنوان زبان حاکمیت، حرفها، درد دلها و احیانا تذکراتی داشته باشند که پس از بررسی عالمانه تان در خطبه هایتان اثر کند؛ این حرفها را محدود ناهیان منکرِ بی حجابی می شنوند، شما هم بشنوید!

خدا می داند این برای هردو طرف مفید و موثر است.

پ.ن:

دو حجاب داریم؛ یکی واجب، یکی حرام!

همه از اولی می گویند، دومی در حجاب شدن مسئولین است. خدا رحمت کند شهید بهشتی را، آنرا حرام مطلق می شمرد؛ یعنی هیچ طوری -ولو در شرایط احکام ثانوی- حلال نمی شود[۳]!

احتجاب مسئولین و مقامات از مردم، نبودن بین مردم در کف جامعه است؛ فقط نبودن در خط واحد و صف نانوایی نیست، حرف نزدن مستقیم با بی حجاب هم هست. ماندن در حجابِ تریبون و طرفدار و تکبیرگو هم احتجاب مذموم است!

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۴

[۱] آیت الله خاتمی ۹۸/۳/۳۰

[۲] همان

[۳] اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان در اروپا/ شهید بهشتی ص۱۳۳