بایگانی برچسب: s

حالات یک عدالتخواه

یکی از درسهای نهج البلاغه به حالات مختلف درونی یک کنشگر اجتماعی یا عدالتخواه و… پرداخته شد تا از تعادل درون، عدالت رفتاری بیرون نتیجه گرفته شود. کانال یکی از فضلای ارجمند آن را در قطعاتی شنیدنی تر تقطیع کرده است:

قسمت اول قسمت دوّم
قسمت سوّم قسمت چهارم
قسمت پنجم قسمت ششم

صوت کامل جلسه بیستم «سلسله بحث درس های نهج البلاغه»

خاستگاه تبعیض در حقوق کارمندان:

  1. بدعت بیت المال خصوصی!
    • یکی از عوامل تبعیض ساز در پرداخت ها، توزیع درآمدهای اختصاصی آن اداره و سازمان بین مدیران یا کارکنان خود است!
      یعنی دستگاه هایی که اموال و امکاناتی در اختیار دارند با آن، درآمد زایی کرده، اما بجای واریز به خزانه و بیت المال عمومی، در حسابی برای خود نگه داشته و بعد به عناوینی مختلف مثل رفاهیات مستمر و غیر مستمر بر حکم مدیران یا پرسنل خود می کشند؛ این موجب می شود دریافتی اینها تفاضل بالایی با پرسنل دستگاه های دیگر بیابد و تبعیض بین کارمندان دولت را موجب شود!
    • این رویه غلط حتی دستگاه های فقیری مثل آموزش و پرورش را هم واداشته که از مدارس درآمد زایی کند و معامله تالار پذیرایی یا مانند آن با مدرسه کند؛ تا با آن درآمد، احیانا به معلم آن مدرسه رفاهیاتی دهد!
      تصورش را بکنید امکاناتی که دست دستگاه های برخوردار هست چه تفاوتِ زمین و آسمانی با یک مدرسه دارد، همین تفاوت در میزان پرداختی آن دستگاه ها با معلم را پیش می آورد!
    • باطل بودن این رویه غلط واضح است:
      آیا بدهی آن دستگاه هم از حقوق کارکنان کسر می شود؟!
      توضیح اینکه اگر درآمد حاصل از امکانات یک اداره، مال کارکنان خود آن اداره است؛ باید بدهی های آن اداره(به اداره برق و گاز و …) هم مال کارکنان باشد؛ چون اصطلاحا همو که مالک میشود، مدیون می شود!
      وقتی همه بالاتفاق می گوییم بدهی های آن دستگاه، بدهی کارکنانش نیست، پس معلوم است درآمداختصاصی آن دستگاه هم مال کل بیت المال است نه خصوص کارکنان یا حتی مدیران خودش!
      ۲٫ رابطه کارمند با اداره، رابطه شریک در شرکت خصوصی نیست!
      یک شرکت خصوصی، شخصیت حقوقی است. درآمد کسب می کند و بدهکار می شود. اعضاء، مالک آن شرکت اند و بالتبع آن درآمد و هم بدهی بین آنها تقسیم می شود.
      اما یک اداره دولتی، گرچه باز شخصیت حقوقی است و درآمد و بدهی پیدا می کند، اما کارمندان و مدیرانش، مالک آن نیستند؛ بلکه در قراردادی اجیر یا وکیل شده اند و صرفاً تولیت دارند.
      درآمد های آن اداره هم به تبع اموال آن اداره، مال بیت المال مسلمین است و مدیران آن اداره بهره ای بیشتر از بقیه ندارند.
    • بدعت معاویه!
      اولین کسی که بیت المال خاصه(خصوصی) در اسلام پدید آورد، معاویه بود! برخی اموال خاص(مثل اراضی مرغوب) را به عنوان بیت المال خاصه، مال دستگاه سلطنت کرد[۱].
      درآمد این اموال خاص بین خودشان تقسیم می شد و چیزی حتی به بقیه کارگزاران نمی رسید.
      درآمد اختصاصی بخشی از این اموال در دوره عباسی به۶۴۸۳۰۰۰۰ دینار می رسید[۲].
      برازنده جمهوری اسلامی نیست طوری دیگر بدعت بیت المال خاصه را بازتولید کند و دستگاه های برخوردار درآمد اختصاصی را جای خزانه کل بین خود تقسیم کنند!
  2. نگهداشت مالی ناقص و ناتراز
    یکی دیگر از عوامل تبعیض ساز در پرداخت ها، تقلیل نگهداشت نیروی انسانی به نگهداشت های صرفاً مالی و آن هم به شکل ناقص و ناتراز و تبعیض ساز است!
    اینگونه می شنوید که مثلا دلیل پرداخت نجومی به درصدی از پزشکان بیمارستانهای دولتی، نگهداشت نیروی متخصص، بیان میشود!
    پرداختهای مدیران و متخصصان موسسات و شرکتهای دولتی نیز به همین بهانه، نامتعارف می شود!
    اولین آسیب جدی این روند همان تقلیل نگهداشت به پرداخت مالی است!
    به لحاظ روانی، ارضاء هر میلی در انسان موجب تقویت و تشدید آن میل می شود. پرداخت پرکیس یک پزشک اگر به یک میلیارد هم برسد باز در بخش خصوصی یا کشور کوچک و ثروتمند همسایه، بیشترش هست؛ ابزار مالی تا کجا میتواند در نگهداشت، پیروز باشد؟!
    این مسابقه با بخش خصوصی و شیخ نشین های پولدار بر مدار حرص و طمع کارگزار تا کجا ادامه یابد؟!
    تا چه تفاوت پرداختی با کارگزاران مشابه او(مثلا یک پزشک در شهری محروم یا مهندسی در شرکتی غیر نفتی) هنوز موجه است؟!
    شرط اصلی برای پرداخت نگهداشت مالی چیست؟!
    استفاده از ابزار مالی(پس از تامین کفاف نسبی زندگی)، برای نگهداشت نیروی انسانی، به یک شرط جایز است:
    مضطر شدن به نگهداشت آن کارگزار و باقی ماندن نیاز به او، پس از ساخت فرصت برابر برای همه شایستگان!
    یعنی مثلا درب دانشگاه برای جذب پزشک باز شود تا استعدادهای انسانی بیشتری فرصت خدمت بیابند و از سوی دیگر تعادل عرضه و تقاضا، قیمت خدمات پزشکی را عادلانه کند [۳]؛ اگر باز پنجه طلاای، فقط با نگهداشت مالیِ مازاد قابل نگه داری بود، اشکال ندارد!
    یا در گزینش تکنیسین ها، فرصت برابر برای جذب خدمت ارزانتر و بهتر فراهم شود؛ اگر قحط الرجال شد، برای نگهداشت آن تکنیسین برتر با شیخ نشین ها مسابقه دهیم!
    فقهای اسلام شرط پرداخت بیت المال به مثل یک قاضی را پس از نبودن کاندیدای رایگان(یا ارزان) بیان کرده اند [۴].
    نساختن فرصت برابر تحصیل، گزینش و ارتقاء برای واجدین شرایط، هم انحصار ساخته و هم پرداخت نامتعارف و تبعیض(حتی بین هم صنفان) را موجب می شود!
    عجیب اینکه چنین رویه ای دقیقا مغایر با نگهداشت استعدادها و نیروهای انسانی در سطح کلان است و موجب فرار استعدادهای دیگر می شود.
    امیرالمومنین(ع) وقتی با اُفت انگیزه دینی و ایمانی کوفیان برای جهاد مواجه شد، حاضر شد به همه حاضر شوندگان در جهاد با امویان غیر از “مؤونه”(خرجی خانواده)، “عطاء” و پرداخت اضافی دهد [۵].
    اما یک والی و مدیرش(قعقاع بن شور) را باوجود احتمال پیوستن او به معاویه با ابزار مالی، نگه نداشت و حتی بر میزان بالای مهریه او برای همسرش سخت گرفت و او هم به معاویه پیوست [۶]!

محسن قنبریان

[۱] تاریخ یعقوبی ج۲ص۱۵۸وص۱۶۹

[۲] بیت المال، پیدایش و تحولات آن ص۱۷۹

[۳] این بنا برمبنای بازاری کردن خدمات عمومی مثل بهداشت و سلامت، مثال زده شده است نه مبنای مقابلش که موجه تر است.

[۴] السرائر ج۲ص۱۷۸

[۵] خطبه ۱۸۰ نهج البلاغه

[۶] شرح ابن ابی الحدید ج۴ص۱۸۷

عدالتخواهی مردمی نه نیابتی!

  • اینجا سخن بر سر لیقوم الناسُ بالقسط بود، مردم فاعل عدالتخواهی هستند نه میتی کومان و خلخالی و نه امنیتی ها بجای مردم!
    نقد “سریال دادِستان” این بود! “هیولای پول” هالیوود بیشتر مردمی بود تا دادستان! آن از حادثه ای امنیتی شروع و با جنبش مردمی تمام کرد، دادستان، با جنبش دانشجویی شروع اما زود نیابتی شد و افراد جنبش در حد هکر و به فرمایش در آمدند!
  • از نهاد معتبر امنیتی میشود سوژه فیلم گرفت و بهتر از “گاندو” و “خانه امن” ساخت اما ارتباط با نیروی امنیتی، سابقه خوبی در ژورنالیسم ایرانی نداشته…!
  • رابطه هم افزا با نهاد معتبر امنیتی و قضایی آری، اما عدالتخواهی ذیل تشخیص برخی امنیتی ها نه!

* برای قضاوت بهتر صوت کامل این نشست را اینجا بشنوید.

حجت الاسلام قنبریان

سینمای روشنفکری و عدالت

  • سینمای روشنفکری ما عدالتخواهی مثل “خروج” و سوده همدانی را بر نمی تابد، فقط درگیری طبقه اشراف و بورژوا با حاکم برای تبدیل ثروت به قدرت را انعکاس می دهد!
  • عدالتخواهی اسلامی طبقه محروم هم بدون واسطه متوسط کنش گر است بدون اینکه بخواهد در قدرت رقابت کند!

صوت کامل این جلسه را اینجا بشنوید

فرض کنید یک علمی_تخیلی می بینید!

  • با همین بودجه‌ای که دولت هم اکنون خرج کارمندانش می کند، اگر تساوی حقوق برقرار شود: سهم هرکارمند ۱۳میلیون و۶۰۰ می شود!(البته فیش دریافتی + رفاهیات)

اما می دانیم این تساوی، موانع عملی و شبه نظری زیادی دارد!

  • حالا فرض کنید دولت به همه کارمندانش ۱۰میلیون دهد تا اقلا زیر خط فقر نباشند و کفاف زندگی را برای عایله خود تامین کنند. و این مقدار بر حکومت اسلامی واجب است.

از اینجا ۴۸هزارمیلیارد از سهم کنونی حقوق در بودجه عمومی آزاد می شود!(محاسبه پژوهشگر عزیز آقای احسان ولدان)

بنظرتان اگر تفاضل مدیر_کارمند و تخصصی_عادی و… را لحاظ کنیم و البته فقط به اندازه همین ۴۸هزار، تفاضل قبول کنیم و از آنسو نخواهیم تبعیض ۷برابری تا ۲۱برابری را تن دهیم؛ چه سناریوهایی قابل فرض است؟!

  • اگر به یک دوم از کارکنان دولت سهمی از ۴۸هزار را به صورت علی السویه بدهیم(به هر عنوانی؛ تخصص، عملکرد بهتر و…) هر نفر تنها حدود ۲میلیون و ششصد هزار بیشتر حقوق می گیرد!
    و اگر ۴۸هزار را بین یک چهارم کارکنان دولت تقسیم کنیم، هریک ۵میلیون و۲۰۰ بیشتر می گیرند. و هکذا!
  • اگر به حسب محاسبات فقط حدود ۲۰۰هزار نفری که فعلا بالای ۱۰میلیون میگیرند (یک پانزدهم کارکنان) را از آن ۴۸هزار بهره‌مند کنیم؛ باز سهم هریک ۳۰میلیون میشود!
    یعنی تفاضل ۳برابری با کمترین حقوق!

«هرچه کسرِ تفاضلی ها را کوچکتر و ارقام تقسیمی را به سوی نامساوی های درشت تر ببریم، به وضعیت موجود نزدیکتر و از عدالت دورتر می شویم!»

محسن قنبریان

تبعیض در پرداخت حقوق و دستمزد، چگونه کینه و نفرت را در جامعه زیاد می‌کند؟

بر خلاف آنچه لیبرال مسلک‌ها علاقه دارند نشان دهند، به وجود آمدن حسِ خوشحالی-ناراحتی، امید- ناامیدی و علاقه-کینه لزوما به خود فرد برنمی‌گردد؛ ساختار ها و سازوکار های حکومت اتفاقا بیشتر از خود فرد، می‌تواند در جامعه، برادری و همبستگی ایجاد کند یا نفرت و کینه را رواج دهد.

حاج آقا خاکی بسیار دقیق بر این موضوع دست گذاشته. رابطه بین تبعیض در نظام پرداخت حقوق و دستمزد، و به وجود آمدنِ دنیایی پر از کینه، نفرت و عقده.

سینمای عدالتخواه؛ ارزشها، ضد ارزشها

سخنان ارائه شده توسط حجت الاسلام قنبریان در جشنواره عمار ۱۴۰۰ با موضوع «سینمای عدالتخواه؛ ارزشها، ضد ارزشها» منتشر می‌شود.

دریافت سخنرانی «سینمای عدالتخواه؛ ارزشها، ضد ارزشها» | “دریافت با پیوند کمکی

تجسم، نمایش، سینما

  • دو نمایش در قرآن

– صدق و عدل دو رکن نمایش قرآن

  • اسطوره و سحر را قرآن افک می داند

– دروغ و جور در این تولیدات

  • عدالت
  • “عدالت بر” و “عدالت در”

– مضمون در عدالت تشریعی بررسی می شود

  • عدالت، استقامت بر صراط مستقیم است

– عدالت، بسط صفت حضرت حق در عالم است

  • سینمای عدالتخواه
  • ۵اصل در سینمای عدالتخواه
  1. افک نباشد! (از دستفروش تا برخی فیلمهای فرهادی)
  2. چالش مسأله با بیّنات! (دیدن این فیلم جرم است!)
  3. رابین هود و میتی کومان، عدالت اسلامی نیست! (مقایسه هیولای پول و دادِستان)
    – دو نحوه مواجهه فیلسماز با امنیتی ها
  4. قسط خواهی! (خروج چون دعوای بورژوا و اشراف با حاکم در راستای تعدیل قدرت به وسیله ثروت نیست، پسند سینمای روشنفکر نیست)
  5. فیلمساز عدالت خواه! (سینمای زرد از ۲۰ فیلم دانشجویی یکی را به جنبش عدالتخواه اختصاص نداده!)

ادامه خواندن سینمای عدالتخواه؛ ارزشها، ضد ارزشها

سخنرانی/ تلازم سه گانه (ولایت، عدالت، پیوستگی اجتماعی)

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان با موضوع «تلازم سه گانه (ولایت، عدالت، پیوستگی اجتماعی)»، در دی ماه ۱۴۰۰، به همت هیئت ثارالله زنجان منتشر می‌شود.

دریافت جلسه نخست «تلازم سه گانه (ولایت، عدالت، پیوستگی اجتماعی)» | “دریافت از پیوند کمکی

  • برای پیوستگی اجتماعی (موالات) یک محبت بزرگ و مشترک لازم است؛ که پیامبر(ص) در مدینه بود!
  • برای حذف ولایت، گسست اجتماعی یا تحزب کافی بود که در سقیفه اتفاق افتاد!
  • نگرانی بر منافع خود، اول خزرج و بعد اوس و بعد مهاجر را سقیفه کشاند!
  • تئوری انصار، هرج و مرج و تئوری مهاجر، قریش سالاری لازمه اش بود و در هردو جایی برای ولایت نبود!
  • برای علی(ع) هم فرصت کمک از یک حزب (غیور بر منافع حزبی اش) پیش آمد اما استفاده نکرد، منتظر ماند تا امت برگردد!

دریافت جلسه دوّم «تلازم سه گانه (ولایت، عدالت، پیوستگی اجتماعی)» | “دریافت از پیوند کمکی

  • عدالت اجتماعی اسلام بخلاف کمونیسم، جیب ها را همتراز نمی کند؛ قلبها را همگن و همتراز می کند.
  • فرد، اول پی منافع خود و بعد حافظ منافع گروهی میشود، اگر از تبعیض و جور ایمنی دید، امت شدن را می پذیرد! قبایل مدینه و حتی یهودیان مسلمان شده اینگونه مسلمان شدند!
  • پیامبر(ص) با عدالتش، موالات و پیوستگی و یکپارچگی اجتماعی ساخت!
  • انصار مدینه با فتح مکه و اهمیت یافتن آن و هم اسلام آوردن اشراف مکه و زمزمه قریش سالاری در متنفذین مهاجر، نگران آینده خود شدند و به سقیفه شتاب کردند!

دریافت جلسه سوّم «تلازم سه گانه (ولایت، عدالت، پیوستگی اجتماعی)» | “دریافت از پیوند کمکی

  • تبعیض هم ضد عدالت هم ولایت و هم موالات!
  • با تبعیض وقتی پیوستگی اجتماعی آسیب ببیند، امنیت ملی هم به خطر می افتد!
  • ولایت در کتاب طرح کلی رهبر انقلاب، منطبق بر همان ولایت و موالاتی است که بیان شد
  • آنجا هم کارکرد اصلی ولیّ، عدالت اجتماعی بیان می شود (تفسیر زیبای آیه۵۵ مائده)
  • صدیقه طاهره(س) فقط از عدالت ، دو بار گفت: تنسیقاً للقلوب (پیوستگی مردم باهم)/ ایناساً للرعیه (پیوستگی مردم با حاکمیت)
  • عدالت اجتماعی چگونه انس با حاکمیت را موجب می شود؟
  • – خَوَر(=سستی) حاکم بدتر از جور سلطان!
  • – هم فتنه گر رخنه کرده در صف مردم و هم متجاوز به حقوق مردم بین کارگزاران را باید مشمول عدل در احکام کند تا مردم انس بگیرند.

چرا حضرت امیر(ع) برای وِلایت دست به شمشیر نبرد اما برای عدالت بُرد؟

  • تفاوت وَلایت و وِلایت
  • ولایت در مقابل ولایت منفی، وِلایت در مقابل با سلطه
  • عدالت سیاسی مقدمه انواع عدالت ها
  • چرا علی علیه السلام برای وَلایت بیست و پنج سال دست به شمشیر نبُرد؟َ

صوت این سخنرانی را اینجا بشنوید

دریافت جلسه دوّم سخنرانی «وَلایت و وِلایت» | “دریافت از پیوند کمکی


این لینک را هم ببینید:

بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌

حجت الاسلام قنبریان

حکومت علوی و تبار ناگزینی

 

قسمت اول: اصل و قاعده

  • سیره اهل بیت نیز مانند قرآن محکمات و متشابهات دارد. اصل و قاعده از محکمات است.
  • اصل بر تبار ناگزینی است مگر ضرورتی پیش بیاید.
  • در تحلیل باید به دوگانه رخاء و بلا، نهضت و نظام دقت داشت که حکم جداگانه دارند.
  • حضرت امیر در توصیف و مذمت حکومت اموی که در مقابل حکومت علوی بود میفرماید: قام معه بنوا ابیه!
    پس نمی‌تواند خود دچار تبارگزینی و فامیل سالاری باشد.
    (این سخنرانی در تاریخ ۲۸آبان۱۴۰۰ ایراد شده است)

* این حرفها به اقتضاء دهه چهارم انقلاب است نه تعریض به دولتی خاص

قسمت دوم: در جانب مسئولیت ها

  • ویژگی های گزینش در اعطای مسئولیت
  • اختبار افراد برای مسئولیت دهی دو گونه است:
    • سنجش سابقه فرد در دولت های صالح قبلی
    • اثرگذاری اجتماعی در بین مردم
    • قاعده انصاف در اعطای مسئولیت
    • راه حل دنیای کنونی برای رعایت شایسته سالاری
      (این سخنرانی در تاریخ ۲۸آبان۱۴۰۰ ایراد شده است)

* این حرفها به اقتضاء دهه چهارم انقلاب است نه تعریض به دولتی خاص

قسمت سوم: در جانب نزدیکان

  • خصوصیات نزدیکان قدرت در کلام حضرت امیر:
    ویژه خواری ، گردن فرازی مقابل مردم ، کمبود انصاف در معامله.
    راه حل، قطع کردن اسباب این ویژگی ها است.
  • پس صرف شایستگی وابستگان دلیل بر مقدم کردن آنان نیست.
  • مسئولیت دادن به ابن عباس ها یک استثنا می‌باشد و قاعده را نقض نمیکند و حتما وجهی دارد.
  • مؤید بودن سیره امیرالمومنین در ارتباط با دامادها

* این حرفها به اقتضاء دهه چهارم انقلاب است نه تعریض به دولتی خاص
(این سخنرانی در تاریخ ۲۸آبان۱۴۰۰ ایراد شده است)

حجت الاسلام محسن قنبریان