بایگانی برچسب: s

روحیه مقاومت اکسیر علاج مشکلات کشور است؛ این روحیه باید از بچگی از نوجوانی در ما نهادینه شود

رهبر انقلاب در دیدار معلمان: بچه‌ها ارزش مقاوم بودن را بفهمند. این‌که یک ملت اجزایش اجزای مقاومی هستند، مقاوم یعنی چه؟ یعنی در مقابل باج‌گیری عقب‌نشینی نمیکنند،‌ در مقابل حمله به خودشان نمی‌لرزند، در مقابل زورگویی کوتاه نمی‌آیند، اکسیر علاج مشکلات کشور این است؛ احساس مقاومت،‌ روحیه‌ی مقاومت، باید یک ملت بتواند در مقابل زورگویی‌ها مقاومت بکند این را باید یاد بگیریم از بچگی از نوجوانی این باید در ما نهادینه بشود. ۱۴۰۱/۲/۲۱

در اینباره پیشنهاد می کنیم سلسله مباحث نسل مستشهد را ملاحظه کنید:

http://mghanbarian.ir/lecture/1504/

تابوت سکینه انقلاب!

بنی اسرائیل را تابوتی بود که موجب سکینه و آرامش برای قلبهایشان می شد(فیه سکینه من ربکم)
نام های دیگری هم یافت: تابوت عهد، تابوت شهادت!

اضطراب ها و تشویش ها درباره راه و وضعیت و رسیدن به هدف را تابوت سکینه، آرامش می دهد.
عهدها را تازه و بوی شهادت را به مشام می رساند.

از قم تا کرمان فقط به قصد زیارت او با عزیزی به همراه خانواده ها آمدیم، تابوت سکینه انقلاب اینجاست. شما هم می‌شناسیدش!
در گلزارهای دیگر شهدا هم تجربه اش کرده ام…
نگذارید سکینه و آرامش قلبتان را بدزدند!

محسن قنبریان

مردمخواه!

پاسخی به جهت درخواست ماهنامه ای دانشگاهی برای موضوع «مردم در مکتب سلیمانی» به قلم حجت الاسلام قنبریان منتشر می‌شود.

دریافت یادداشت حجت الاسلام قنبریان با موضوع «مردم در مکتب سلیمانی»

  • اگر شهید سلیمانی یک مکتب است -که هست- باید پاسخ به ابعاد مختلف زندگی سیاسی اجتماعی مان داشته باشد؛ که از مهمترین آنها مقوله مردم است…
  • مکتب او را با ضدش بهتر میشود شناخت: مکتب مردمیِ سلیمانی/ مکتب تکفیریِ داعش!
  • به نص امامین انقلاب، مکتب فکری رقیب دامنه اش وسیع تر از موتور جنگی داعش است و درون ایران هم پیدا میشود!… مکتب سلیمانی با لایه های فکری مکتب رقیب درون ایران هم مرزبندی دارد ولو سانسور شود!
  • سه نقطه و مرزگذاری روشن این دو مکتب را درباره مقوله مردم در مقیاس ملی و منطقه ای، اینجا بخوانید!

اگر مفید دیدید نشر دهید!

سخنرانی/ فاطمه(س) و نا آقازادگی! (فاطمیه دوّم ۹۹)

سخنرانی ایراد شده توسط حجت الاسلام قنبریان در ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره(س)، در ایام فاطمیه دوّم در هیئت صاحب العصر(عج) اراک، با موضوع «فاطمه(س) و نا آقازادگی!» منتشر می‌شود.

دریافت جلسه نخست سخنرانی «فاطمه(س) و نا آقازادگی!» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت جلسه دوّم سخنرانی «فاطمه(س) و نا آقازادگی!» | “دریافت از پیوند کمکی

دریافت جلسه سوّم سخنرانی «فاطمه(س) و نا آقازادگی!» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن سخنرانی/ فاطمه(س) و نا آقازادگی! (فاطمیه دوّم ۹۹)

شهیدانه زیستن

مصاحبه روزنامه قدس با حجت الاسلام قنبریان در ابعاد شهادت سردار سلیمانی در علوم انسانی:
انسان انقلاب اسلامی، کار کردهای اجتماعی شهادت، ارتقاء حیات اجتماعی مردم، ضریب ننگ ناپذیری و…

تأملی در انگاره حاج قاسم که گفت: «تا کسی شهید نباشد، شهید نمی‌شود»

در یادداشتی از حجت الاسلام قنبریان

شهیدانه زیستن

انسان اسـلام در زمینه خودش را معنا می کند و این زمینه، برگشت به خدای متعال است؛ چرا که یک اصل «از او و به سـوی او»یی بر زندگی انسان حاکم است. اینجاست که انسان سـه خصلت اصلی را از خودش نشـان می دهد: اول اینکه خلیفه الله است؛ دوم اینکه حامل امانت الهی است و سوم اینکه زیر بار مسئولیت و رسالت است؛ به عبارت دیگر جانشین خداست و نه جایگزین خدا جانشین یک جور مظهر و وجه از خدای متعال است؛ امانتدار است به اینکه «مالک الرقاب» باشد که بگوید این مال من است و هر کاری که بخواهم با آن می کنم؛ و دارای رسالت رسـول است نه اینکه دنبال خوشگذرانی خودش باشد و غایت خاصی را دنبال نکند. شهید سلیمانی در دسـتخط آخرش این گونه آورده است که «خداوندا عاشق دیدارت هستم همان دیداری که موسی را ناتوان از ایستادن و نفس کشیدن نمود» این یعنی به تعبیر قرآن «مهاجر إلى ربی» است و «ارجعی إلى ربک» برای او اصل است. حال ممکن است سؤال شود که موقعیت خدای متعال در این میان چیست؟ خداوند می گوید: «فاینما تولوا فثم وجه الله» یعنی این گونه نیست که خداوند بالای سر این انسان نباشد بلکه خداوند پشت اجتماع و جامعه قرار گرفته است یعنی سیاست، اقتصاد و فرهنگ را باید رد کند تا به خدا برسد؛ به عبارتی این «مهاجر إلی ربی» از همه این ها می گذرد؛ یعنی از سیاست، اقتصاد، فرهنگ و همه این ها می گذرد و این گذر کردن نیز باید کاملا «راضیه مرضیه» باشد؛ به عبارتی در «ارجعی إلی ربک» هم سالک و هم خدای متعال از این سـلوک باید راضی باشـند. این معنای دقیق عینیت سیاست و دیانت است که در آن فعالیت اجتماعی و عرفان با هم آمیخته می شود. شهادت اینجا معنای درست تری پیدا می کند و اوج عینیت دیانت و سیاست می شود.

استشهاد، ملک طلق اهل خلوص است

باید این نکته را در نظر داشت که با برخی از مظاهر سیاسی دیانت، فرد منافق نیز می تواند همراه شود؛ برای مثال یک منافق نیز می تواند حج کند اما در این روند ما هر چقدر به سمت جهاد به خصوص جهاد انسانی میل می کنیم که به دنبال شهادت طلبی است، می بینیم که ورود منافقان به آن ممنوع می شود. به همین دلیل است که جهاد و استشهاد، ملک طلق خالصان و اهل خلوص می شود و به ما این جرئت را می دهد تا بگوییم که عین دیانت و سیاست است.

از یک طرف جهاد و شهادت اعمال اجتماعی و سیاسی هستند؛ چرا که دست دشـمن در امر شهادت در کار بوده است و از طرفی نیز قرآن، راه تمیز منافق از مؤمن را جهاد معرفی کرده است. قرآن چون می خواهد منافق را از غیر منافق جدا کند در آیات ۱۶۶ و ۱۶۷ آل عمران می گوید: «ولیعلم الذین نافقوا وقیل لهم تعالوا قاتلوافی سبیل الله أو ادفعوا…» این «تعالوا» یعنی یک سطح از خمودگی که گرفتارش هسـتید بالاتر بیایید و در راه خدا جهاد کرده یا حداقل از نوامیسـتان دفاع کنید. اینجاست که منافقان نمی آیند و به همین واسطه

شناخته می شوند اما انسان طالب شهادت و مستشهد چطور از مناسبات سیاسی و اجتماعی سالم گذر می کند؟ و در ادامه چگونه می توان از امتداد این انسان تا سطح یک جامعه سخن گفت؟ نکته همین جاست که توفیق شهادت هر چند ممکن است نصیب عده ای بشود ولی مقیاسی به اندازه یک نسل می تواند مستشهد باشد. به تعبیری یک نسل از انسان ها ممکن است مستشهد و شهادت خواه باشند هر چند تقدیر عینی آن برای عده ای از آنها فقط محقق شود. نکته بعدی در نحوه گذر سالم از مناسبات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی این است که چون کانون همه افعال و امیال انسان ها جان افراد اسـت، همین که این عده جانشان را به خدا می فروشند – که البته مفهوم شهادت در معنای قرآنی اش همین فروختن اسـت – سلامت اتفاق می افتـد و امیال و افعال بدون چسبندگی از متعلقات، سالم و مطمئن عبور می؟ ی کند به تعبیری می شود گفت که استشهاد «بیع سلف» است (آنچه امروزه از آن به عنوان پیش خرید یا پیش فروش یاد می شود)؛ یعنی انسان طالب شهادت جان خودش را از مدتها قبل سر دست می گیرد تا خدای متعال از او بپذیرد و ما به ازای آن را که در تعابیر قرآنی و عرفانی همان نظر به وجه الهی است دریافت کند. این نیز در یک آن اتفاق نمی افتد بلکه در مدت مدیدی از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی فرد روی می دهد. برای همین هم هست که در ازای هر خدمتی این دسته از افراد طلب و دعای شهادت می کنند؛ مثلا حاج قاسم نیز همین طور بود و اگر می خواست انگشتری را به دختر شهیدی بدهد شرط می گذاشت که هر وقت حرم امام رضلاع) مشرف شدی برای شهادتم دعا کن یانذر کرده بود که ماهی یک بار بیاید و به یک جانباز ۷۰ درصد خدمت کند در قبال اینکه بتواند به شهادت برسد.

اثرات اجتماعی و سیاسی شهادت طلبی

انگاره «شــهیدانه زیسـتن» و فرمایش متین شهید سلیمانی که «تاکسی شهید نباشد، شهید نمی شود» دقیقا می خواهد بگوید که فرد باید ثمن شـهادت را پرداخت کرده باشد. شما در بیع سلف به آن فرد واقعاً می گویید فروشـنده ولو اینکه هنوز کالا در دستش نیامده باشد. این خاطره نیز جالب است که وقتی از لیاقت ایشان برای ریاست جمهوری و دعوت از ایشان در این عرصه سؤال می شود، می گوید که «من نامزد گلوله ها و نامزد شهادت هستم و سال هاست که در جبهه به دنبال قاتل خودم می گردم». پس تا اینجا معلوم می شود که شهادت، استشهاد و طلب شهادت کردن برای انسان انقلاب اسلامی یک غایت است و آن وجهی است که موجب سـلامت او برای گذر از مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. این مقوله اثرات اجتماعی و سیاسی ای برای جامعه دارد که هر چقدر اشاعه پیداکند. نتیجه اش جامعه ای مطلوب تر خواهد بود. در نگاهـی اجمالی، شــهادت طلبی سـه نتیجه را در برخواهد داشـت؛ اولین ثمره اجتماعی و سیاسی شهادت خواهی یک عده در جامعه این است دستاوردها را ضمانت و بیمه می کند؛ چرا که در صورت بیمه نشدن دسـتاوردهای حاصل از حرکت انقلابی و در میدان جنگ اراده ها ممکن است شـاهد برگشت به عقب و ارتجاع باشیم؛ بنابراین ضمانت و بیمه این دستاوردها یا شهادت است. در آیه معروف «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله…» وقتی خداوند از آنچه به شهدا ارزانی داشته حرف می زند، در ادامه می گوید: «ویستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم.» یعنی خداوند پیوسته و همواره در حال بشارت دادن است. بشـارت به چه کسی؟ به کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند یعنی خداوند باید به شهدا نشان بدهد که راه شما ادامه و رهرو دارد و آدمهای دیگری پیدا شده اند که پشت سر شما آمده اند؛ مثلا حججی ها را نشان بدهد که بله، نسل چندمیها به آن نسـل قبلی ها تأسـی می کنند. این جمله امام بزرگوار که «در پیشگاه عظمت حق و مقام جمع الجمع به شهود و حضور رسـیده اند و بر بسیط ارض ثمرات رشادت ها و ایتارهای خودشان را نظاره می کنند» در واقع همان عبارت آخر جمله «یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم » است. ممکن است زمین فاو را پس بدهند ولی آن رشادت، شجاعت و مقاومتی که با شهادت طلبی اینها پیاده شده وزنی برای جامعه شده که دیگر قابل پس دادن نیست و در واقع مزد شهادت است. امام در جای دیگری می فرماید که «با خون و توان خود شرافت انسانی ملت بزرگ را بیمه نمودند» که در واقع همان ضمانت و بیمه کردن دست آورده‌است.

شهادت، حیات اجتماعی مردم ایران را بالاتر می آورد

مهم تر از مورد اول، دومین ثمره شـهادت خواهی یک عده در جامعه این است که موجب تعالی و صعود جمعی جهان اجتماعی ملت خودشـان می شوند. به عبارتی اگر ما برای جامعه همچون یک فرد مجموعه ادراکات و تحریکات مشترکی را در نظر بگیریم می توانیم از آن به حیات اجتماعی با جهان اجتماعی تعبیر کنیم حال گاهی این ادراکات و تحریک ها دچار هبوط می شوند کما اینکه در ماجرای قوم بنی اسـرائیل که خداوند از «هبطوا مصرا» حرف می زند منظورش نه این است که مثلا از صحرای سینا که بلندتر است به مصر هبوط کنید و پایین بروید بلکه به این معناست که از درک و امیال اساسی تری که دارید، متوجه بعد پست تر بشوید. این معنای هبوط است. همین شد که این ها به جای شرافت با موسی بودن به سمت استضعاف پذیری از فرعون ها رفتند. این همان هبوط جمعی و هبوط اجتماعی است. بنابراین خود این حیات اجتماعی حرکت، هبوط وصعود دارد. آنچه به آن اشاره شد چهره هبوط جامعه بودوطبق قاعده چهره صعود نیز می تواند داشته باشد. فرض کنید که جامعه استخفاف شده و مستضعف شاه زده باشهادت بتواند صعود کند و به یـک زندگی اجتماعی و حیات اجتماعی برتر برسد. این جمله امام(ره) خیلی عجیب است که هنگام عملیات فتح المبین در سال ۶۱ فرمودند که «مبارک باد بر بقیه الله ارواحنا له الفدا وجود چنین رزمندگان ارزشمند… آفرین بر شما که میهن خود را بر بال ملائک الله نشاندید و در میان ملل جهان سرافراز نمودید» یعنی شهدایی که در آنجانقش آفرینی کردند و آن مستشهدینی که در معرکه حاضر بودند را آفرین می گوید و این تعبیر کنایی استعاری پرمعنا که «میهن خود را بر بال ملائکه نهادید» را به کار می برد که من از آن به صعود اجتماعی تعبیر می کنم. شهادت، حیات اجتماعی مردم ایران را یک پلکان بالاتر می آوردووجهی است که چهره اجتماعی را درست می کند.

باید ضریب ننگ ناپذیری را تعریف کنیم!

به عنوان مثال ما برای ضریب سلامت در دنیای کنونی می گوییم اگر به ازای هر ۵۰۰ نفر یک پزشـک باشد. ضریب سلامت تأمین است و بیماری در جامعه کم می شود. خوب اینجا سؤال می شود که ما چند درصد مستشهد، چند درصدانسان اهل جهاد و شهادت خواهی داشته باشیم که جامعه دچارننگ، ذلت، خواری و اینها نشود، به نظرم در علوم انسانی، این ضریب غفلت شده است و ما باید این ضریب ننگ ناپذیری را تعریف کنیم که در روایت ها و متون دینی مانیز برای آن کلمه هست در دفاع مقدسی که ما ذلیل نشدیم و ننگ نپذیرفتیم و یک وجب از خاکمان را ندادیم، درصد شهدای دفاع مقدس به نسبت جمعیت کل کشور ۰/۳۸ (۳۸ صدم) درصد بوده است. کل رزمندگانی که آنجامی جنگیده اند ۶ درصد کل ملت ایران بودنـد. به تعبیری با ۶ درصد مستشهد می شـود برای ۳۰ میلیون ایرانی آن دوران ضریب ننگ ناپذیری درست کرد. این در روایتهای ما عبارتی تحت عنوان «اباء الضیم» دارد. «ضیم» به معنای تنگ و از ظلم بدتر است. در ادامه کلمه مشهور «هیهات متاالذله»سیدالشهدا(ع) را داریم. ایشان می فرماید که «یابی الله لنا ذلک ورسوله والمؤمنون و حجور طابت و طهرت و آنوف حمیه ونفوس أبیه» یعنی خداوند ابا دارد از اینکه برای ما ذلت ببیند و رسول الله نیز این را برای ما نمی پسندد و مؤمنان و سینههای پاک و نفوس آبیه  نیز از مانمی پذیرند. اهل ایا یعنی کسانی که از پذیرش ضیم ابا دارند. این ابی الحدید در شرح نهج البلاغه اش سیدالشهدا(ع) را «سید اهل آبا» مین ی نامد یعنی کسی که سبب شده است ننگ بر جامعه تحمیل نشود. درست است که تعداد ۷۲ نفر به شهادت رسیدند ولی تنگ را از جامعه با حرکتهایی که پس از آن مدام اتفاق می افتد، پاک می کند ما اگر دنباله این حرف را بگیریم می توانیم بگوییم که استشهاد می تواند ضریب ننگ ناپذیری بالا برای جامعه وصعود حیات اجتماعی درست کند

دشمن در پی حذف روحیه شهادت طلبی

در ایران است در تحقیقات روان شناسی نیز کارهایی ابتدایی در این زمینه شـده اسـت برای نمونه فردی به اسم توماس موریارتی تحقیقی درباره میزان مقاومت چرنت مندانه در جامعه آمریکا انجـام داده و به نتیجه ای عجیب در جامعه آمریکایی رسیده است که «ما ملتی از قربانیان مشـتاقیم»؛ اصطلاحاً دفاع جرئت مندانه از خودمان نمی توانیم بکنیم. همچنین شما می توانید ببینید که یورام اتینگر در روزنامه اسرائیلی «هیوم» با انتشار یادداشتی که مبتنی بر تحقیقات ۱۱ ساله محققی به نام «الداد پاردو» روی کتابهای درسی کودکان ایران است. این طور نتیجه می گیرد که کتاب های درسی در ایران شهادت طلبی را به دانش آموزان یاد می دهد بنابراین اگر بخواهیم با ایران توافق موفقی داشته باشیم باید مانع از این روند شده و تغییراتی را در کتابهای درسی اعمال کنیم. نکته این است که دشـمن می داند که حسین فهمیده داخل کتاب درسی استشهاد را ترویج می کند و به همین جهت به تعبیر بنده تلاش می کند تا «اباء الضیم» را در این جامعه کم کند یا در نمونه دیگری در دوران بوش پسـر شبکه ABC آمریکا مستندی به عنوان «بچه ها در آتش» را پخش کرد کـه در آن در یک کمپ که در خـود آمریکا بود تعالیمی حالا بـه تعبیر ما از همیـن جنس – یعنی استشهادی به بچه ها می دادند و زمانی که از یک دختر و پسر نوجوان سؤال می کردند که چرا این کار را می کنید ی گفتند که وقتی نوجوانهای همسن ما در رام الله و غزه علیه اسرائیل عملیات استشهادی می کنند، چراما این کار رانکنیم؟ ثمره سـومش نیز این است که اصلاح فاسـد از امور لمین می کنند. همان طور که به آیه های ۱۶۶ و ۱۶۷ آل عمران اشاره کردم، جهاد و شهادت طلبی نقطه تمیز دادن مؤمنان از منافقان است. فهم عمومی اگر به این نقطه برسد، متوجه می شود آنکه از عرصه جهادشانه خالی کرده و فقط موقع غنیمت ها سـروکله اش پیدا می شود از منافقان است؛ یعنی لازم نیست که مارک و اتهامی به او بخورد بلکه خود به خود در نگاه مؤمنان زیر سؤال می رود، خلاصه کلام اینکه شهادت طلبی یا به تعبیری «إحدى الخشئیین» که با پیروزی ظاهری یاشـهادت أسـت، عملا می تواند به راهبرد حاکم بر همه راهبردها و سیاست ها تبدیل شود تا جایی که حتی راهبرد دیگری باید در ذیل این دو معناشـود: یا پیروزی ظاهری برای ملت داشته باشد و یا با شهادت و شهلات طلبی پیروزی مؤحری را برای ملت درست کرده وموجب صعود حیات اجتماعی جامعه شود.

تا انتقام …!

روش قرآن و سیره اهل بیت این بوده که تا قبل از انتقام نهایی حادثه و ضربه دشمن را به «غیظ قلب» و یک خشم پنهان در مومنین تبدیل می کردند.

آیات ۱۴ و ۱۵ سوره توبه به ما خبر می دهد که از مکه و عهد شکنی ها و جنگ افروزی های مشرکان یک غیظ قلب و خشم پنهان برای مسلمین شده بود؛ تا نیروی انتقام نهایی (فتح مکه) شود و سینه ها با آن شفا یابد.

برای این دو شهید در قلب ایران، غیظ قلبی نسبت به آمریکا و اسرائیل بسازیم !

حمزه(ع) – سیدالشهدای جامعه نبوی – وقتی با آن وضع اسفناک کشته شد، انتقام او فتح مکه بود نه کشتن یک برده زرخرید.

پیامبر اندوه شهادت او را در قلوب ذخیره کرد.

از زنان مدینه خواست بر او  نوحه کنند. این رویه شد که بر هیچ مصیبتی گریه نمی شد مگر این که بر حمزه گریه می شد[۱].

حضرت زهرا هفتگی مزار حمزه را زیارت می کرد و به او تاسی می شد.

این یک قاعده است که شهادت ها و مصیبت هایی که انتقام متناسب با آن فوری گرفته نمی شود، به شکل غیظ قلب و خشم پنهان با نوحه ها و زیارت ها ذخیره شود.

امام خمینی از آن ذوق نبودی پیروی کرد، درباره کشتار حجاج در راهپیمایی برائت از مشرکین (تیر ۶۷) وعده داد: «انشالله اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمریکا و آل سعود برطرف خواهیم کرد.[۲]»

این اندوه دل (غیظ قلب) را با توصیه به نوحه خوانی بر این مصائب می‌خواستند ذخیره شود:

«لازم است در نوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنائی از ائمه حق (ع) به طور کوبنده فجایع و ستمگری های ستمگران هر عصر و مصر یادآوری شود و در این است که مظلومیت جهان به دست آمریکا و شوروی و سایر وابستگان به آنان و از جمله آل سعود… است به طور کوبنده یادآوری و لعن و نفرین شود[۳]»

[۱] حیات القلوب ص۳۷۲

[۲] صحیفه امام ج۲۱ ص۷۵ و ۷۶

[۳] همان ص۴۰۰

 

برخی نکات طرح شده در نشست اقتراحی “اشکال انتقام سخت در جهت بازدارندگی”.

موسسه فتوح اندیشه  – سیزده آذرماه یکهزار و سیصد و نود و نه – حجت الاسلام قنبریان

  1. فاصله انتقام در فرهنگ قرآن و حقوق بین الملل:
    خداوند در مقابل ترور نافرجام رسول الله(ص) و اخراج ایشان از مکه، “جنگ” بدر را رقم زد! (آیه۶۰حج و روایات ذیلش در تفسیر قمی ج۲ص۸۶) اینجا سخن از “مقابله به مثل” و “نصرت الهی” است.
    پیامبر(ص) در مقابل کشته شدن سفیرش (حارث بن عمیر ازدی که حامل پیام به امیر بُصری بود) توسط فرمانده نصرانیان عرب، “جنگ” موته را رقم زد. چون زدن سفیر، زدن شخصیت حقوقی مسلمین و زدن نظام محمدی است.
    اما در حقوق بین الملل، انتقام بدین شکل را مُجاز نمی‌شمارند ولو ابرقدرتها مرتکب می‌شوند!
    “اقدام تلافی جویانه” و “مقابله به مثل”، چه مسلحانه و چه غیر مسلحانه(تحریم، بلوکه اموال و…) براساس ماده۵۰طرح کمیسیون حقوق بین الملل ممنوع اعلام می‌شود!
    “اقدام مشابه” و “اقدام متقابل” با تلافی و مقابله به مثل فرق می‌‌کند. اقداماتی است که اولاً مُجاز نیست، اما در مقابله با متخاصم جایز است. مثل عمل نکردن به تعهدات متقابل برجام تا طرف مقابل وادار شود خسارت را جبران کند و به تعهداتش عمل کند!
    مستکبرین این حقوق را رعایت نمی‌‌کنند؛ تحریم و ترور و… می‌‌کنند اما تلافی جوئی و مقابله به مثل ما را با توجه به قوانین بین المللی منع و دعوت به خویشتن داری می‌‌کنند!!!
  2. فاصله قوانین و اجرای ما تا همین ظرفیت بین المللی:
    تا اسم انتقام می‌آید نباید فقط به نهاد نظامی نگاه کرد. همانطور که موشک ،سکوی پرتاب دارد؛ نیروی نظامی هم برای انتقام، سکوی اقدام می‌خواهد. تصمیم‌سازی از امنیت ملی و دولت و وزارت خارجه هم می‌‌گذرد. اطلاع یافتن آمریکائی ها از طریق دیپلماتها اثر موشک را می‌‌کاهد!
    بیست ماه پیش(۹۸/۲/۳)قانون اقدام متقابل در برابر اعلام سپاه بعنوان سازمان تروریستی، با ۱۲ ماده تصویب و ابلاغ شد.
    در ماده۲ دولت موظف به اقدام متقابل در چارچوب مصوبات شورای عالی امنیت ملی شد.
    در ماده ۶ آمده: “وزارت خارجه با همکاری سایر دستگاه‌ها موظف است با استفاده از ظرفیت‌های حقوقی،‌ سیاسی، دیپلماسی دفاعی برای تعطیلی پایگاه‌های آمریکایی در منطقه تلاش نموده و بهره‌مندی نیروهای آمریکائی از تاسیسات، تجهیزات، منابع مالی و سایر کمک‌های احتمالی کشورهای منطقه را خاتمه دهد”!
    در مواد دیگر “وزارت اطلاعات” و “قوه قضاییه” را هم مامور اقداماتی کرده است.
    در ماده۱۱ آمده: “دولت و کلیه دستگاه‌های مشمول این قانون موظفند هر چهار ماه یکبار گزارش عملکرد خود را به کمیسیون امنیت ملی برای طرح در مجلس ارائه نماید!
    یعنی بایدتا حالا ۵گزارش داده شده باشد!!!
    این قانون نه تلافی جویانه و مقابله به مثل(منطق قرآن) بلکه در حد “اقدام متقابل” است. اما بعد از ۲۰ ماه چه چیزی برای گفتن در عرصه عمل دارد؟! چه نظارت و مطالبه جدی در اینباره شده است؟!
    قانون “اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها” که اخیرا(۱۱آذر) در ۶ماده تصویب شد هم نه انتقام و تلافی، بلکه اقدام متقابل است؛ اما باز می‌بینید دولت زیربار نمی‌رود! این چند دسته‌گی پیام ضعف به دشمن داده است!
    بنظر میرسد سیاسیون در دو دسته: برخی می‌خواهند “با برجام” و برخی می‌خواهند “از برجام” انتقام بگیرند!…

نسبت راهبرد کلان اخراج آمریکا از منطقه و اقدامات موضعی و نقطه زنی:

انتقام سردار، اخراج آمریکا از منطقه است؛ لکن تقویت و جهت‌دهی حس عمومی انتقام بعنوان پشتیبان این راهبرد، اقدامات موضعی و نقطه‌ای موثر و پیش برنده می‌خواهد.

در نمونه تاریخی: انتقام سیدالشهدا(ع) در فرهنگ شیعی، ظهور و فرج مهدی آل محمد قرار داده شد؛ اما قصاص قاتلین کربلا توسط مختار، قیام توابین و خونخواهان متعدد حسین(ع)، از سوی ائمه تایید می‌شد و نقاطی در آن مدار دیده می‌شد. اینجور، هم شعله انتقام خاموش نمی‌شد و هم راهبرد کلان فراموش نمی‌شد.

باید دید عین الاسد یا برخی تحرکات مشابه در نسبت با اخراج آمریکا از منطقه، نسبت قصاص قتله کربلا توسط مختار با طلب ثار با امام منصور را دارد؟!

در مکتب سلیمانی انتقام، این دو بُرد کوتاه مدت و بلند مدت را داشت: در انتقام شهدای مدافع حرم و حججی، هم مواضع داعش موشک باران یا مورد حمله قرار می‌‌گرفت(کوتاه مدت)، هم برای اضمحلال داعش برنامه‌ریزی و وعده زمانی (سه ماه) داده می‌شد و زودتر از موعد وفا می‌شد! آن موشک‌ها و حمله‌ها، هم تشفّی قلوب در جنایات خاص داعش بود و هم جزئی از راهبرد اضمحلال داعش!

الان هم به چنین اقدامات جهت‌دار و پیوسته‌ای محتاجیم.

قانون اقدام متقابل علیه آمریکا مصوب اردیبهشت۹۸
ابلاغ شده از سوی رئیس جمهور به دستگاه‌های مربوطه!

ببینید ۸ماه قبل از ترور سردار سلیمانی، وزارت اطلاعات، وزارت خارجه و… در قبال شناسایی تروریست‌های سنتکام و برنامه‌ریزی برای اخراج آمریکائی‌ها از منطقه چه وظایف محوله‌ای داشته‌اند؟!

تا حالا ۲۰ماه از این قانون گذشته و باید براساس ماده ۱۱، پنج گزارش از وزارتخانه‌های اطلاعات و خارجه و قوه قضاییه به کمیسیون امنیت ملی مجلس داده شده باشد!

آیا چیزی از این قانون انجام شد؟! آیا انجام جدی‌اش نمی‌توانست پیشگیری از ترور سردار سلیمانی و شهید فخری زاده باشد؟!

دولتی که قانون پذیرفته و ابلاغ شده‌اش را اجرا نکرده، چه ضمانتی دارد قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها(مصوب ۱۱آذر ۹۹) را -که از اول نپذیرفته- اجرا کند؟!

ظاهرا در ماه‌های آتی نه نتانیاهو ترس از انتقام دارد و نه رئیس جمهور ترس از استیضاح و دادگاه!

فهرست مطالب حوزه انتقام‌خواهی

مطالبی که از شهادت سردار سلیمانی تاکنون در حوزه انتقام‌خواهی از حجت الاسلام قنبریان موجود است:

 

  1. ادب عقوبت در قرآن (پاسخ به یادداشت آقای سروش محلاتی)

  2. نظریه انتقام سخت در سیره نبوی

  3. عین الاسد و انتقام سخت

  4. دوگانه کهنه: کارشناسی – انقلابی‌گری

  5. آیت الله سیستانی و مبارزه با آمریکا

  6. خون‌خواهی و خیرخواهی
    خون خواهی و خیرخواهی١ (فاطمیه ٩٨)
    خون خواهی و خیرخواهی٢ (فاطمیه ٩٨)

  7. شهید ارعاب

  8. ما اهل کوفه نیستیم! (بزرگداشت شهید فخری زاده)

  9. برخی نکات طرح شده در نشست اقتراحی “اشکال انتقام سخت در جهت بازدارندگی”.

  10. تا انتقام …!