بایگانی برچسب: s

سخنرانی/ سیره امیرالمومنین(ع) در اعتراض و اغتشاش

سخنرانی حجت الاسلام قنبریان در مراسم گرامیداشت شهدای امنیت برگزار شده به همت هیات حسینیه هنر تهران در مورخه ۷ آذر ماه ۱۴۰۱، با موضوع « سیره امیرالمومنین(ع) در اعتراض و اغتشاش» برگزار گردید. این سخنرانی منتشر می‌شود.

دریافت سخنرانی «سیره امیرالمومنین(ع) در اعتراض و اغتشاش» | “دریافت از پیوند کمکی



سه سطح ، سه سیره:

  1. اعتراض
    – از بیت القصص تا تجمع اعتراضی در مسجد کوفه
    – بستن اصل۲۷ از بستن راه آهن توسط کارگران بدتر است
  2. هائشات(نا آرامی ها)
    – دیه کشته اش وقتی قاتل معلوم نیست، با بیت المال است
    – سیره رهبری در اینباره
  3. غارات (عملیات های تروریستی)
    – عملیاتهای تروریستی پس از صفین و نهروان
    – خطبه توبیخی ۲۷ نهج البلاغه
    – در غارات نباید تواکل و تخاذل (بر دوش هم انداختن و همدیگر را یاری نکردن) کرد

تفکیک بین این سه سطح و عمل به سیره علوی در هریک برای این روزهای جامعه لازم به نظر می رسد

اگر مفید دیدید با دیگران به اشتراک بگذارید

۱۱/ درسهایی از نهج البلاغه

جلسه یازدهم سلسله درس‌هایی از نهچ البلاغه به شرح نامه ۵۳ پرداخته شده است. این جلسه مورخه ۴ آذر ماه ۱۴۰۱ برگزار گردیده است.

دریافت «۱۱/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

فراز “ولیَکُن اَبعَدُ رَعیِّتَکَ مِنکَ […] ان تَشَبَّهَ بِالناصحین” حاوی ۵ نکته است:

  1. باید دورترین مردم (نه فقط کارگزار) از درگاه حاکم، عیب جوها باشند!
    “باید دورترین رعیت از حریم تو، و مبغوض ترینشان در نزد تو کسی باشد که بیش از دیگران عیب جوی مردم است”.
    پیامبر(ص) فرمود: کسی از شما چیزی درباره اصحابم به من نرساند؛ من دوست دارم با دل سالم از بین شما خارج شوم(بحار ج۱۶ص۲۳۰)
    این اتصال به بحث قبل است که پیامبر(ص) یُومن للمومنین است.
  2. والی احق به پوشیدن عیب مردم!
    “مردم عیب هایی دارند که حاکم در پوشاندن آنها از همه سزاوارتر است”.
    چرا باید حاکم بیشتر عیب پوش باشد؟!
    قبلا عرض شد غیر از تکوین، تشریع الهی هم مظهر توحید اوست! حکومت تراز دینی باید بیشتر مظهر اسم الهی “الحَکَم العَدل” (حاکم عادل) باشد. این اسم، توازن در اسماء الهی درست کرده است. سَبَقَت رحمَتَه غَضَبه (رحمت الهی بر غضبش سبقت گرفته) تنظیم گری این اسم است. اظهَرَ الجمیل و سَتَرَ القَبیح (زیبایی ها را آشکار و زشتی ها را می پوشاند) هم تنظیم گری این اسم است. مظهر الحَکَم العَدل (حکومت تراز اسلامی) هم باید اظهر الجمیل و ستر القبیح باشد.
    چگونه حکومت، در کلان عیب پوش مردم باشد؟!
    پیامبر(ص) فرمود: العلمُ و المالُ یَستُرانِ کُلَّ عیب و الجَهلُ و الفقرُ یَکشفان کُلَّ عیب: علم و مال عیوب را می پوشاند و جهل و فقر، عیب ها را آشکار می کند.(قبلا در شرح خ۲۲۵ به آبرو ریزی فقر و… پرداختیم.[۱]) حکومت به لحاظ ساختاری با ریشه کنی فقر و جهل، میتواند عیب پوش مردم باشد و این برای او یک وظیفه است.
  3. تطهیر عیوب، آن هم فقط عیوب آشکار!
    “آنچه بر تو پوشیده است را آشکار نکن. زیرا وظیفه ات فقط پاک کردن عیوبی است که برتو آشکار شده؛ خداوند نسبت به آنچه از تو پنهان مانده حُکم خواهد کرد”
    اینکه حاکم عیوب مخفی مردم را برای قضاوت الهی در قیامت واگذارد را فقط یک “حکومتِ وظیفه گرا” انجام می دهد نه “حکومت نتیجه گرا”! اگر حکومتی بقائش به هر قیمت برایش مهم شد سعی می کند از مخفی ترین مسائل مردم هم سردرآورد. دیروز مامون عباسی فقط در بغداد ۱۰۰۰پیرمرد و ۷۰۰پیرزن را از بیت المال جیره می داد تا احوال مردم کوچه و بازار را برایش گزارش کنند! امروز با هوش مصنوعی میشود همه سرچ های اینترنتی و حریم خصوصی افراد را رصد کرد و سر آنها معامله کرد که در قبال سکوت، سرپوش گذاشته شود! و…
    نکته مهم تعبیر “فَانّما علیک تَطهیرُ ما ظَهرَ لک” است. چرا نفرمود: مجازات عیوب آشکار برعهده توست؟! فرمود: تطهیرش برعهده توست!
    چون تطهیر اعم از مجازات است و اقلا سه مرتبه را شامل است:

    1. با همان کارهای ساختاری در ریشه کنی فقر و جهل، عیوب آشکار تطهیر شود بدون اینکه کسی مجازات شده باشد
    2. با صفح و گذشت حاکم، گاهی تطهیر صورت می گیرد. رهبر انقلاب ماجرای مالک اشتر و جوان بی ادب بازار را دوبار به رخ نیروهای مسلح و بسیجیان کشیده(۹۳/۹/۶و ۹۶/۱۱/۱۹) در آنجا مالک با گذشت کردن عیب هتاکی آن جوان را تطهیر کرد.
    3. گاهی هم مجازات لازم است. این حکیم است که جای گذشت و مجازات را تشخیص می دهد. نباید روشنفکری مانع دیدن این آخرین دوا شود و نباید تندروی فقط همین (مجازات) را پاک کننده قلمداد کند.
      – قرآن برای مرجفون وعده تبعید می دهد (والمرجفون فی المدینه لَنُغرینَّک بهم ثم لایُجاوُرونک فیها الا قلیلا ۶۰احزاب) رجفه تکانه شدید است. مرجف کسی است که با حرف و شایعه و مانند آن تکانه سازی و به حقیقت تشویش اذهان می کند. می فرماید مرجفون اگر دست نکشند ترا علیه شان می شورانیم در آن صورت در فرصت کوتاهی باید شهر را ترک کنند!
      – پیامبر(ص) حَکَم پدر مروان را بخاطر جرایمی از جمله مسخره کردن پیامبر(ص) و گوش ایستادن پشت حجره پیامبر(ص) و فاش کردن حرف پیامبر بازنانش و هتک حرمت او به طائف تبعید کرد.
      فحاشی هایی که عامدانه و به قصد ضربه به جایگاه و جابجا کردن خطوط احترام و توهین در جامعه باشد می تواند چنین حکمی داشته باشد.
  1. قانون غیبی و عینی!
    “تا میتوانی عیوب مردم را بپوشان تا خداوند آنچه را تو دوست داری بر مردم پوشیده باشد، بپوشاند”
    خدای مردم جای حق نشسته و این یک قانون عینی و سنت پروردگار است که هرکه دنبال آشکار کردن عیوب مردم باشد، خداوند عیوبش را آشکار می کند. (روایات متعددی از این قانون خبر می دهد)
    در اینباره لازم است از ماده ۶و۷ فرمان ده ماده ای امام خمینی (ره) به نیروهای امنیتی و ضابطین قضائی و… سرلوحه عمل باشد. («فرمان هشت ماده ای» درباره حقوق مردم، قانون، قوه قضائیه و لزوم اسلامی شدن روابط و قوانین)
  1. خشکاندن ریشه های عیب جویی از مردم
    “گره هر کینه ای بگشای و ریشه هر انتقام را از خود قطع کن و از هرچه برایت روشن نیست، چشم بپوش. در تصدیق سخن چین شتاب مکن زیرا سخن چین خائن است هرچند خود را به خیرخواهان شبیه سازد”
    کینه و انتقام از افراد و احزاب و… یکی از مناشئ افشای اسرار و عیوب آنهاست. حاکم و دستگاه حکومت از ایندو خصلت باید پاک باشد. برای کسی پرونده سازی نکند پرونده خصوصی او را مایه تسویه حساب با او قرار ندهد و…
    سخن چین ها معمولا درباره منتقد و رقیب حاکم، ذی نفع هستند خود شیرینی می کنند و… حاکم باید اینها را تصدیق نکند (در فراز اول فرمود دورشان کند) طبعا اینها خود را ناصح حکومت و حاکم جا میزنند اما حضرت می فرمایند خائن اند!
    – جالب اینکه حضرت امیر(ع) جای جاسوس بر منتقد خود، بر کارگزاران خود جاسوس می گماشت (در حوزه انجام وظایف نه امور شخصی). در برخی نامه های توبیخی اش به کارگزاران می نویسد: عیون و جاسوسانم به من خبر داده اند!
    اینها راه نجات و صلاح یک حاکمیت است.

[۱] ۲۶/ سلسله درس‌های نهج البلاغه

خون شیراز و ایذه با زاهدان فرقی می‌کند؟!

در ریخته شدن خون بی گناه نزد خداوند فرقی بین سنی و شیعه، زاهدان و ایذه نیست.

پس چرا برای یکی ایران تسلیت شکل می گیرد و پیامهای مقامات سیاسی و مذهبی صادر میشود و برای دیگری نه؟!

فرق ایندو در رنگ خون شان نیست در شکل و معنای حادثه است: الهائشات یا الغارات؟!

الهائشات، فتنه ها و نا آرامی هایی است که کسی در آن کشته یا زخمی می شود بدون اینکه قاتلش معلوم باشد[۱].

اینجا باید دیه از بیت المال پرداخت شود[۲]. و از خانواده دلجوئی شود.

الغارات، عملیاتهای تروریستی واضح و کشتن مردم بی گناه است. مثل آنچه گروه سفیان غامدی به دستور معاویه با شهر انبار کرد.

امیرالمومنین(ع) درباره اش خطبه خواند[۳] و از جمله فرمود: “کار را بر دوش همدیگر انداختید و یکدیگر را تنها و بی یاور گذاشتید تا اینکه دشمن غافلگیرانه از هرسو برشما تاخت(حتی شُنَّت علیکم الغارات)”.

وقتی علی(ع) در مسجد فراخوان صفین می داد، اربد از بنی فزاره بر امام اعتراض تند کرد. جمعی از مردم بر او شوریدند. در فرار با لگد و ضربات مردم کشته شد و قاتلش معلوم نبود. امیرالمومنین اورا کشته غوغا خواند و دیه اش را از بیت المال داد.[۴]

اما حضرت برای زنان مسلمان و ذمیِ انبار که در غارات سفیان غامدی غارت شدند خطبه خواند و فرمود:

“باخبر شدم مردانشان بر زن مسلمان و زنی دیگر که در پناه اسلام به سر می برده، هجوم آورده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره آنها را به غارت برده اند و آن بیچاره در برابر مهاجم جز گریه و التماس وسیله ای برای دفاع از خود نداشته… اگر پس از این رویداد مسلمانی از غصه بمیرد نکوهشی بر او نباشد بلکه نزد من جای آن هست که از غصه جان دهد[۵]“.

این به مثابه همان پیام مقامات و اعلام تسلیت یا عزای عمومی امروز است!

جمعه زاهدان، نمونه الهائشات بود!

 رهبر انقلاب با کشته های بی گناه آن روز همان مواجهه را کرد: دلجوئی و دیه!

در عهدنامه مالک اشتر، حضرت حکم هردو صورت قتل عمد و خطای کارگزار و والی خود را بیان کرده:

– “نه من در قتل عمد عذری نزد خدا دارم و نه تو؛ چرا که کیفر آن کشتن قاتل است”

– “اگر گرفتار قتل خطایی شدی و تازیانه یا شمشیر و یا دستت در مجازات کردن کسی افراط کرد… مبادا کبر و نخوت حکومت تو موجب شود که حق صاحبان خون را به آنان نپردازی[۶]

برای زاهدان هم دستور بررسی برای تطبیق این دو داده شد.

شیراز و ایذه و اصفهان اما نمونه آشکار الغارات است؛ چنانچه آرمان عزیز و سید روح الله و…!

در اینجا که بطور واضح تروریست ها جان بی گناهان بی پناه را می گیرند؛ اگر علی(ع) هم بود، خطبه۲۷ می خواند و بیانیه می داد! تاسف و تسلیت عمومی را روا می داشت.

نه چون این خون رنگین تر است، چون کشته شدن در عملیات تروریستی (الغارات) با کشته شدن در یک آشوب خیابانی (الهائشات) دو صورت اجتماعی متفاوت و هرکدام اثر و بار حقوقی خود را دارد.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۸/۲۶

[۱] تهذیب الاحکام ج۱۰ص۲۰۳/ ملاذالاخیار ج۱۶ص۴۲۳

[۲] ریاض المسائل ج۱۶ص۲۸۶/ جواهر الکلام ج۴۲ص۲۳۴

[۳] نهج البلاغه خطبه۲۷

[۴] وقعه صفین ص۹۴و۹۵

[۵] نهج البلاغه خطبه۲۷

[۶] نهج البلاغه نامه۵۳

۱۰/ درسهایی از نهج البلاغه

در جلسه دهم سلسله درس‌هایی از نهچ البلاغه به شرح نامه ۵۳ پرداخته شده است. این جلسه مورخه ۲۰ آبان ۱۴۰۱ برگزار گردیده است.

تکمله ای قرآنی بر قاعده طلایی گذشته

آیه۶۱ توبه چگونه پشتیبان همان قاعده “انما یستدل علی الصالحین …” است؟!
نقد الهیات دمکراسی غربی:
vox populi vox Dei
صدای مردم صدای خداست!
گفتمان اصیل انقلاب اسلامی بین دو گفتمان تحجر و غربزدگی
راه حل شهید بهشتی برای جمع بین مردم و دین

دریافت «۱۰/ درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۱۰/ درسهایی از نهج البلاغه

۹/ سلسله درس‌هایی از نهج البلاغه

در جلسه نهم سلسله درس‌هایی از نهچ البلاغه به شرح نامه ۵۳ پرداخته شده است. این جلسه مورخه ۲۹ مهر ۱۴۰۱ برگزار گردیده است.

قاعده طلایی دیگر: “انما عماد الدین… العامه من الامه فلیکن صغوک لهم و میلک معهم”

سیاق کلی این فراز
– وجوب انصاف حاکم
– قاعده طلایی قالب سه گانه حکمرانی
– تعلیل قاعده به ۷خصلت بد نورچشمی ها و ۳خصلت خوب جمهور مردم
– قاعده دیگر: گوش اطاعتت به جمهور مردم باشد

ستون دین بودن مردم یعنی چه؟
شاهد قرآنی۱: آیه۴۱ حج و بیان المیزان
شاهد قرآنی۲: آیه۴۱ نحل و بیان المیزان
سه نحو شنیدن: سماع/ استماع/ اصغی
حاکم برای جمهور مردمی که ستون دین اند اصغی داشته باشد
– نکته آیت الله جوادی آملی به رئیس جمهور

نسبت این فقره با فقره انما یستدل علی الصالحین…؟

دریافت جلسه نهم «سلسله درس‌هایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۹/ سلسله درس‌هایی از نهج البلاغه

۸/ درسهایی از نهج البلاغه

شرح نامه۵۳/ جلسه هشتم / ۱۵مهر۱۴۰۱

قاعده طلایی حکمرانی (وَ لیَکُن اَحَبُّ الاُمُورِ الیکَ: اُوسَطَها فِی الحقِّ وَ اَعمَّها فِی العَدلِ و اَجمَعَها لِرضا الرعیَّه)

قالب معیار برای دستورات حکومت مردمی:

  1. اوسطها فی الحق
  2. اعمّها فی العدل
  3. اجمعها لرضا الرعیه

چرا قالب سه گانه تعریف شد؟

دریافت سخنرانی «۸/ سلسله درس‌هایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

ادامه خواندن ۸/ درسهایی از نهج البلاغه

۶ / درسهایی از نهج البلاغه

جلسه ششم «سلسله درسهایی از نهج البلاغه» با موضوع «شرح نامه ۵۳» و قرائت فراز اخلاق رهبری پیگیری شد.

دریافت جلسه ششم «درسهایی از نهج البلاغه» | “دریافت از پیوند کمکی

فراز اخلاق رهبری (لا تنصبن نفسک لحرب الله…فان الله یُذل کل جبار و یهین کل مختال)

یادآوری و اتصال به قبل:

رعایت نکردن مردم و نداشتن قلب رحیم ، درنده خویی و غنیمت شماری تجاوز به حقوق مردم، گذشت نکردن از عمد و خطای آنها ،با اقتدار حرف زدن با آنها؛ را حضرت بمثابه جنگ با خدا می شمارد!  چرا؟!

چون چنین عملکردهایی یک خُلق درونی (ابهت و اختیال)پدید می اورد. چنین خُلقی در محضر الهی ، اعلان جنگ با خداست!

  • همین مضمون در خطبه قاصعه(۱۹۲) هم هست:
    “سپاس برای خداوندی است که لباس عزت و کبریایی پوشید و این دو را انحصاری خود کرد و این دو را حرم و حریم خویش قرار داد و برای جلال خویش برگزید. لعنت و دوری از رحمت را بر کسی از بندگان قرار داد که در این دو با خداوند نزاع کند!”
    – سپس حضرت امتحان فرشتگان در ماجرای سجده بر آدم را از همین حیث می شمرد(لیمیز المتواضعین منهم من المستکبرین)
    – مثال حج در بیابان خشک و مثال موسی (ع) در لباس چوپانی نزد فرعون و… را مثالهای دیگر برای این اصل مهم می شمارد( فان الله سبحانه یختبر عباده المستکبرین فی انفسهم باولیائهم المستضعفین فی اعینهم)
  • در خطبه قاصعه روی سخن با مردم در اطاعت نکردن از بزرگان قبایل است اما در نامه ۵۳ از همان اخلاق زشت در حاکمان نهی می کند. و به حاکم می گوید با مردم دارد امتحان میشود: وابتلابهم!
    و تصریح می کند:” ایاک و مساماه الله فی عظمته و التشبه به فی جبروته فان الله یذل کل جبار و یهین کل مختال: برحذر باش از خود برابر داری با خداوند در عظمت او و شبیه شمردن خود در جبروت او به درستی که خداوند هر جباری را ذلیل و هر اهل نخوتی را بی مقدار می کند.
  • فراز مورد بحث:
    “خود را براى جنگ با خدا بسیج مکن که تو را در برابر خشم او توانى نیست و از عفو و بخشایش او هرگز بى ‏نیاز نخواهى بود.
    – هرگاه کسى را بخشودى، از کرده خود پشیمان مشو و هرگاه کسى را عقوبت نمودى، از کرده خود شادمان مباش.
    – هرگز به خشمى، که از آنت امکان رهایى هست، مشتاب
    – و مگوى که مرا بر شما امیر ساخته‏ اند و باید فرمان من اطاعت شود. زیرا، چنین پندارى سبب فساد دل و سستى دین و نزدیک شدن دگرگونی ها در نعمتهاست.”
  • درمان این رذایل در حاکم:
    “- هرگاه، از سلطه و قدرتى که در آن هستى در تو نخوتى یا غرورى پدید آمد به عظمت ملک خداوند بنگر که برتر از توست و بر کارهایى تواناست که تو را بر آنها توانایى نیست.
    این نگریستن سرکشى تو را تسکین مى‏ دهد و تندى و سرافرازى را فرو مى‏ کاهد و خردى را که از تو گریخته است به تو باز مى‏ گرداند.
    بپرهیز از این که خود را در عظمت با خدا برابر دارى یا در کبریا و جبروت، خود را به او همانند سازى که خدا هر جبارى را خوار کند و هر خودکامه ‏اى را پست و بى‏ مقدار سازد”
  • نکات و لطایف بیشتر را در فایل صوتی بشنوید.

صدا و سیما / امتداد غدیر در سایه جمهوریت و عدالت

برنامه ثریا پخش شده از شبکه یک سیما، مورخه ۲۶ تیر ماه ۱۴۰۱ با موضوع «امتداد غدیر در سایه جمهوریت و عدالت» با حضور حجت الاسلام قنبریان پخش شد. در این برنامه به اختصار موضوعات زیر مطرح شد:

  • درس های غدیر و حکومت علوی برای امروز
  • جمهوری اسلامی چگونه می تواند ادامه راه «غدیر» باشد؟
  • حضور مردم و تحقق جمهوریت و عدالت درس غدیر برای امروز
  • عید غدیر، عید دخالت مردم در امر حکومت!
  • ولایت امیرالمومنین و حکومت علوی؛ تحقق حضور مردم و مستضعفین در اداره جامعه

نسخه کامل این برنامه جهت استفاده علاقه مندان منتشر می‌شود.

ادامه خواندن صدا و سیما / امتداد غدیر در سایه جمهوریت و عدالت

امیرالمومنین(ع) فرمود: خداوند را با خدائی بشناسید و رسول را با رسالت؛ و اُولی الامر بالامربالمعروف و العدل والاحسان: صاحبان امر و حکومت را به امر به معروف کردن، عدالت گستری کردن و احسان به مردم بشناسید!(کافی ج۱ص۸۵)

در این نمونه هرسه جمع است:

  • امر به معروف و نهی از منکر متصدی بیت المال
  • عدالت ورزی نسبت به خواص و نزدیکان
  • احسان به مردم و لحاظ کردن آنها در هر ماجرای ریز و درشت.

چرا پیامبر(ص)، علی(ع) را ولیعهد حکومتی خود نکرد

دو دوتا، چهارتایِ اهالی قدرت می گوید اگر می خواست امر حکومت و سرپرستی سیاسی اجتماعی امت پس از خود از دست علی(ع) خارج نشود، باید از روز بعد غدیر، ایشان را ولیعهد حکومت خود می کرد. یعنی امور حکومت را به دست او می سپرد، تا انتقال قدرت در زمان حیات خودش صورت میگرفت؛ چنانچه بعدا اموی ها و عباسی ها با ولایتعهدی اینچنین، کار را در دست سلسله ای که می خواستند نگه می داشتند!

عجیب تر اینکه حکم به “وصایت” امیرالمومنین(ع) از روز “انذر عشیرتک الاقربین” تا “غدیر” بوده است! لقب وصی برای حضرت بخصوص از بعد غدیر، زبانزد بوده است[۱].

به راستی “وصایتِ پیامبر” چه فرقی با “ولایتعهدی” ای که بعداً رایج شد دارد؟!

چرا از این وصایت -که امامت است- “انتقال رسمی قدرت سیاسی” مثل دوره اموی و عباسی، استنباط و استخراج نشد؟!

باز عجیب تر اینکه اهلبیت(ع) علیرغم تصریح به وصایت حضرت امیر(ع) و سایر ائمه[۲]؛ نه تنها علی(ع) را ولیعهد حکومتی پیامبر(ص) ندانسته، بلکه اساساً ولایت عهدی را بدعت در اسلام شمرده اند!

در عهدنامه امام مجتبی(ع) با معاویه شرط می شود که: معاویه کسی را ولی عهد خود نکند! سیدالشهدا(ع) با یزید دو معارضه دارد:

  1. اصل بدعت ولایتعهدی در اسلام
  2. فسق و فقدان شرایط خلافت در یزید

واقعاً فرق وصایت با ولایت عهدی در چیست؟!

ولایتعهدی مکانیزمی برای انتقال قدرت در سلسله های خاص، یکی بعد دیگری بود. ولایتعهدی بستره ای بود که “خلافت و بیعت آزادانه مردم” را تبدیل به “سلطنت موروثی” و”بیعت تشریفاتی” می کرد!

از سالها قبل از فوت حاکم، ولیعهدی در نظر گرفته می شد و زمینه برای انتقال قدرت به او فراهم می شد! مخالفین احتمالی، خریده یا سرکوب می شدند و بعد ولایت عهدی، علنی می شد؛ برایش با زور و اقتدارِ حاکم مستقر بیعت گرفته می شد و مردم در کار انجام شده قرار می گرفتند. نپذیرفتن او، خروج تلقی شده به خون کشیده می شد. در یک کلام، مردم به کلی کنار گذاشته می شدند! مکتب اهلبیت، ولایت عهدی را بدعت خواند[۳]!

پیامبر(ص)، به حکم الهی امامت علی(ع) را ابلاغ و او را وصی خود خواند، اما ولی عهد حکومتی بشکل اموی و عباسی نکرد. اینگونه اگر مردم ابلاغ الهی را رها و حاکمی دیگر برمی گزیدند، البته آثار حاکم مفضول یا حاکم جور را در زندگی می دیدند؛ قیامت هم در محضر الهی باید پاسخگو بودند، اما امام حق، خود را به زور و غلبه بر آنها تحمیل نمی کرد. مردم باید حکومت را به امام حق، اعطاء کنند[۴]؛ نه حاکم عدل، ولیعهدی کسی را بر مردم تحمیل و برای اطاعت اجباری، آنها را ذلیل کند.

بیجا نیست رشید رضا در المنار نقل می کند: یکبار دانشمندی المانی در حضور جمعی از مسلمانان از جمله بزرگان مکه در استانبول گفت: سزاوار است که ما برای معاویه تندیسی از طلا بسازیم و آنرا در یکی از میادین برلین نصب کنیم! پرسیدند : چرا؟! گفت: زیرا معاویه بود که نظام حکومت اسلامی را از مردمسالاری به نظام استبدادی[سلطنت موروثی] دگرگون ساخت. اگر چنین نشده بود، اکنون اسلام سراسر جهان را فراگرفته و مردم آلمان و دیگر اروپائیان عرب مسلمان بودیم[۵]“!

حالا این سخن، شیرین تر جلوه می کند که: “عید غدیر، عید دخالت مردم در امر حکومت است[۶]“.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۲۶

[۱] ابن ابی الحدید تعدادی از اشعاری که به وصایت حضرت امیر(ع) اشاره دارد را اورده است

[۲] خطبه۲ نهج البلاغه: فیهم الوصایه و الوراثه

[۳] چرا امام حسین(ع) ولایتعهدی را بدعت اما امام رضا(ع) آنرا پذیرفت را شهید مطهری پاسخ می دهد.

[۴] حکمت۲۲ نهج البلاغه

[۵] تفسیرالمنار ج۱۱ص۲۶۰

[۶] رهبر انقلاب  ۷۵/۲/۱۸