?اپیزود اول:
میشل فوکو فیلسوف فرانسوی در ایام انقلاب دو سفر به ایران(شهریور وآبان۵۷)ویک دیداربا امام در پاریس کرد تا از نزدیک انقلاب ایران را مطالعه کند.در سفرهایش به تهران وقم وآبادان سفر وگزارشات تحلیلی خود را در ۹مقاله برای روزنامه ایتالیایی کوریردلاسر نوشت که بعد در دوکتاب بنامهای “ایرانی ها چه رویایی در سر دارند؟” و”ایران:روح یک جهان بی روح” به چاپ رسید.او سه عامل انقلاب را:”مذهب”/”اراده جمعی”/”رهبری ” می شمارد.
انقلاب ایران را مذهبی معرفی می کند
-اراده جمعی:فوکو انقلاب ایران را از این حیث از انقلابهامتمایز می شمارد که همه مردم ایران از همه طبقات وهمه قومیت ها ومذاهب را در برگرفت .می نویسد:”اراده جمعی را هرگز کسی ندیده است. خود من فکر میکردم که اراده جمعی مثل خدا یا روح است وهرگز کسی نمی تواند با آن روبرو شود.اما ما در تهران وسرتاسر ایران با اراده جمعی یک ملت برخورد کرده ایم”(ایران:روح…ص۵۷).
-رهبری:به نظر فوکو با نبود رهبری مقبول ومقتدر چه بسا نیروها بجای نشانه گرفتن اهداف با هم درگیر و عملا انقلاب را ناکام بگذارند.رهبری دو کار می کند:”مدیریت نیروهای انقلاب “/”ایدئولوگ انقلاب”.
به نظر فوکو این دو در ایران در امام خمینی جمع شد.او امام را “رهبری اسطوره ای” لقب داد که”پهلو به افسانه می زند”.(ایرانی ها…ص۶۴)
?اپیزود دوم:
جنبش جلیقه زردها، با وجود عقب نشینی دولت از نرخ سوخت، آرام نشد وبسیاری از اقشار را همراه کرد.
از فرانسه به بلژیک و صربستان و…سرایت کرد.در مصر فروش این جلیقه از ترس احیای دوباره انقلاب مصر در ایام سالگردش(بهمن) ممنوع شد!
این روزها از برخی سخنگویان جنبش نقل شد که از انقلاب ایران الهام گرفته اند http://fna.ir/bq99uf
پیام روشن آن مثل جنبش وال استریت قیام مردمی است که احساس می کنند در سلطه ی قدرت وثروت عده ای محدود،محصور ومحرومند!
این جنبش ها علیرغم موانعی در همبستگی،امکان فراگیری وتبدیل به اراده جمعی تر دارند.اما یک عنصر اساسی را ندارند:رهبری که به تعبیر فوکو بتواند هم “مدیریت نیروهای انقلاب”را به عهده بگیرد وگام به گام به آرمانها بکشاند و هم”ایدئولوگ جنبش “باشد و آرمانها را جلوی چشم ملت بگذارد.
شبکه های مجازی می تواند هم آهنگ کننده ی شنبه های اعتراض باشد اما نمی تواند نقش رهبری این جنبش ها را برعهده گیرد لذا احتمال اینکه در فقدان رهبری مطلوب، این جنبش ها به هرج ومرج وحتی جنگ داخلی کشیده یا در لابلای مطالبات متکثر،تجزیه شود وتحولی اساسی را موجب نشود وجود دارد.
?اپیزود سوم:
ساختارهای دنیای سرمایه داری: هم مذاهب را متکثر کرده و هم پایان ایدئولوژی ها را جشن گرفته است. احزاب و سندیکاهای اصناف هم نمیتواند جای رهبری مقتدر وفراگیر برای انقلابی عمومی واراده ای جمعی را بگیرد.بعلاوه که سران احزاب نوعا خود از طبقه ممتاز قدرت وثروت ومخالف برهم خوردن نظم موجود اند.
از سوی دیگر،مرزکشی های جغرافیایی و”تثبیت ملل” بجای “امت” در نظم های جدید پس از جنگ جهانی،امکان رهبری مقتدر از کشوری دیگر را هم منع کرده ومداخله داخلی تلقی می کند.
اما ساختارهای مدرن هنوز نتوانسته الگو گیری تاریخی از انقلابهای ممتاز ملتها(مثل ۵۷ایران)را از طبقه فرودست جهان بگیرد.بلکه رهبران معنوی وایدئولوژیک انقلابهای مردمی اگر نتوانند “نقش مدیریت نیروهای جنبش ” را از بیرون مرزهای آن کشور انجام دهند(بخاطر تهمت مداخله در امور داخلی)، اما می توانند “نقش ایدئولوژیک والهام بخش”را برعهده گیرند.
چیزی که در دهه اول انقلاب اسلامی در مدت کوتاهی شاهدش بودیم وجنبش هایی اسلامی را متأثر از ایدئولوژی امام موجب شود.لکن عوامل متعددی موجب شد استکبار ستیزی و مخالفت با نظام سلطه جهانی را در “قرائتی ملی”(نه جهانی)ادامه دهیم.ما امروز از استکباری که برای ایران بد بوده، ایدئولوژی انقلابی خود را سیراب می کنیم تا استکبار ستیزی ما “همراستا با منافع ملی “دیده شود !وهمین قدر هم از سوی طبقه اجتماعی و دولتی غربزده برتابیده نمیشود!مثال گرفتن از وال استریت و اعتراضهای فرانسه برای استاندارد دوگانه غرب ونمایش خوی استکباری برای مصرف داخلی،
با ایدئولوژی سازی برای مستضعفین جهان فاصله زیادی دارد.
*البته نمی توان پنهان کرد که بروز متناوب جنبش های فرودستان و سرعت فراگیری آن در کشورها ،این نوید را می دهد که در صورت پیدا شدن رهبری معنوی وخارج از چارچوبه های تحمیلی مدرن،انقلابی جهانی به سرعت علیه مستکبران عالم شکل گیرد.به امید آن روز وقدوم مبارک آن رهبر آسمانی وجهانی!
محسن قنبریان
۹۷/۹/۲۴