بایگانی برچسب: s
صله رحم با حاج قاسم!
جهان طبیعی – جهان اجتماعی:
وقتی کلماتی مثل “بنی هاشم” و “بنی امیه” و مانند آن را میشنوی، دو جور تصور برایت شکل میگیرد:
- دو خاندان که هر یک جداگانه به لحاظ خونی و ژنتیک در پیوند با هم هستند. یک تیره و فامیل میشوند؛ با منافعی و مضارّ مشترک که معمولا دور هم زندگی میکنند؛ با هم در جنگ یا صلح میشوند و…
این “جهان طبیعی” بنیهاشم و بنیامیه است. - دو خاندان که هریک باورها و ارزشهای متفاوت و متضاد دارند. متناسب با آن نظام باور و ارزش، “عمل متصل و منفصل” متفاوتی از آنها سر میزند. بنیامیه را محافظهکار نظام جاهلیت و کوشا برای بازتولید آن میبینی. بنیهاشم را انقلابیای در برهم زدن نظم جاهلیت و آوردن سبک جدید زندگی متخذ از بعثت رسول الله(ص) مییابی. عمل متصل هر کدام را از شعب ابیطالب تا بدر و اُحد و بعدتر صفین و عاشورا و… میتوانی متمایز از هم ببینی.
عمل منفصل هر کدام را در تفاوت “مدینه النبی” با “مکهی ابوسفیان”، در “شام معاویه” با “کوفه علی(ع)” میتوانی ببینی.
چقدر مناسبات، ساختارها، قاعدهگذاریها تا مبلمان شهری هر یک از اینها مقابل هم است؟!
این، “جهان اجتماعی” بنیهاشم و بنیامیه[مثلا] است. (دقت فرمایید)
رحِم جهان طبیعی-رَحِم جهان اجتماعی:
اگرهمان طایفه مثالی را روی کاغذ، شجرنامهنویسی کنی؛ هریک به شکل مثلثی جلوه میکند. هرچه به سمت قاعده مثلث بیایی، تکثیر بیشتر میشود و هرچه به سمت نوک توجه کنی، تکثر کمتر و به وحدت میل میکند؛ تا به یک زوج میرسی که “ریشه و اصل” آن طایفه است. امیه و هاشم با همسرانشان، ریشه آن دو طایفهاند.
این رحِم طبیعی آن دو جهان طبیعی است.
جهان اجتماعی این دو را هم اگر تعقیب کنی، به یک “نقطه کانونی” میرسی. بعثت رسول الله(ص)، نقطه کانونی است. از آنجا دید عدهای نسبت به عالم و آدم عوض و ارزشهای اجتماعی جدیدی متولد شده و اعمال و مناسکی، نو شده است. این نقطه کانونی فی الواقع “رحِم جهان اجتماعی” است.
روایات ذیل آیه اول نساء (…وَ اتَّقُوااللهَ الَّذی تَسآءَلونَ بِه وَ الاَرحامَ…) این معنای از رحِم را بیان میکند. رحِمی که معلّق به عرش -بعنوان مقرّ سلطنت ربوبی- است و به صله خود فرا میخواند[۱]!
صله رحم در دو جهان طبیعی و اجتماعی:
صله رحم، تعبیری استعاری و پرمعناست. فایدههای بسیار از جمله “ازدیاد عمر”، “تاخیر اجل و فوت”، “زیادی برکت” و… برایش بیان شده است.
در جهان طبیعی که واضح است؛ یک فامیل در پیوند با هم و انواع صله (از بازدید تا مدد عاطفی و مالی و…)، “عمر جمعیشان” بیشتر و افولشان به تاخیر میافتد و بالندهتر میشوند (در روایات چنین آثاری برای افراد و اعضاء هم بیان شده است)
در جهان اجتماعی نیز صلهرحم متصور است. هر چیزی که “آن باورها و ارزشها” را زندهتر کند، صلهرحم جهان اجتماعی است. حج و عمره، زیارت عتبات (بخصوص در جلوهای مثل پیادهروی اربعین)، میلیاردها تومان نذر، میلیونها وقف و… رحِم آل محمد(ص) را گرامی میدارد و “جهان اجتماعی اسلام و تشیع” را بالنده میکند.
صله رحِم انقلاب اسلامی:
انقلاب اسلامی نقطه کانونیِ تولد جهان اجتماعیِ جدیدی با احیای اسلام ناب بود. ایرانِ بعد از آن مثل بنیهاشمِ بعد از بعثت، دچار تغییر در باور و ارزش و عمل شد.
حضورهای میلیونی ۵۶ و ۵۷، رفراندوم ۵۸، صلهرحمِ عمومی در جهان اجتماعی با آن کانون معرفتی-ارزشی بود. “بسیج شوندگی مکرر” در ۸ سال دفاع مقدس و جهاد سازندگی و هر بزنگاه لازم، همه صلهرحم یک ملت در جهان اجتماعی خویش است. “تشییع میلیونی” امام(ره) تا سردار دلها مصادیق دیگر این صلهرحم معنایی و عمیق است. همه ثمرات صلهیرحم را هم برای ملت ایران دارد. عمر جهان اجتماعیاش افزون، افولش را ممنوع و بالندگیاش را تضمین میکند!
سالگرد سردار دلها فرصت دوباره برای ابتکار صله در این جهان اجتماعی، در مقتصیات جاری است.
محسن قنبریان ۹۹/۱۰/۱
[۱] ر.ک:الکافی ج۲ص۱۵۶/الخصال ج۲ص۵۴/و…
سخننگاشت
سخننگاشت | در انتقام شهادت سردار سلیمانی، با همت جوانان انقلابی و نخبگان مؤمن؛ سیلی سختتر شکستن هیمنه پوچ استکبار است
رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار دستاندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی:
مهمترین سیلی به آمریکا همین حرکت مردمی عظیمی [در تشییع] بود که انجام گرفت؛ بعد هم که خب برادرها یک سیلیای زدند؛ لکن سیلی سختتر عبارت است از غلبهی نرمافزاری بر هیمنهی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنهی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند.
مطلب مرتبط: تا انتقام…!
تا انتقام …!
روش قرآن و سیره اهل بیت این بوده که تا قبل از انتقام نهایی حادثه و ضربه دشمن را به «غیظ قلب» و یک خشم پنهان در مومنین تبدیل می کردند.
آیات ۱۴ و ۱۵ سوره توبه به ما خبر می دهد که از مکه و عهد شکنی ها و جنگ افروزی های مشرکان یک غیظ قلب و خشم پنهان برای مسلمین شده بود؛ تا نیروی انتقام نهایی (فتح مکه) شود و سینه ها با آن شفا یابد.
برای این دو شهید در قلب ایران، غیظ قلبی نسبت به آمریکا و اسرائیل بسازیم !
حمزه(ع) – سیدالشهدای جامعه نبوی – وقتی با آن وضع اسفناک کشته شد، انتقام او فتح مکه بود نه کشتن یک برده زرخرید.
پیامبر اندوه شهادت او را در قلوب ذخیره کرد.
از زنان مدینه خواست بر او نوحه کنند. این رویه شد که بر هیچ مصیبتی گریه نمی شد مگر این که بر حمزه گریه می شد[۱].
حضرت زهرا هفتگی مزار حمزه را زیارت می کرد و به او تاسی می شد.
این یک قاعده است که شهادت ها و مصیبت هایی که انتقام متناسب با آن فوری گرفته نمی شود، به شکل غیظ قلب و خشم پنهان با نوحه ها و زیارت ها ذخیره شود.
امام خمینی از آن ذوق نبودی پیروی کرد، درباره کشتار حجاج در راهپیمایی برائت از مشرکین (تیر ۶۷) وعده داد: «انشالله اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمریکا و آل سعود برطرف خواهیم کرد.[۲]»
این اندوه دل (غیظ قلب) را با توصیه به نوحه خوانی بر این مصائب میخواستند ذخیره شود:
«لازم است در نوحه ها و اشعار مرثیه و اشعار ثنائی از ائمه حق (ع) به طور کوبنده فجایع و ستمگری های ستمگران هر عصر و مصر یادآوری شود و در این است که مظلومیت جهان به دست آمریکا و شوروی و سایر وابستگان به آنان و از جمله آل سعود… است به طور کوبنده یادآوری و لعن و نفرین شود[۳]»
[۱] حیات القلوب ص۳۷۲
[۲] صحیفه امام ج۲۱ ص۷۵ و ۷۶
[۳] همان ص۴۰۰
برخی نکات طرح شده در نشست اقتراحی “اشکال انتقام سخت در جهت بازدارندگی”.
موسسه فتوح اندیشه – سیزده آذرماه یکهزار و سیصد و نود و نه – حجت الاسلام قنبریان
- فاصله انتقام در فرهنگ قرآن و حقوق بین الملل:
خداوند در مقابل ترور نافرجام رسول الله(ص) و اخراج ایشان از مکه، “جنگ” بدر را رقم زد! (آیه۶۰حج و روایات ذیلش در تفسیر قمی ج۲ص۸۶) اینجا سخن از “مقابله به مثل” و “نصرت الهی” است.
پیامبر(ص) در مقابل کشته شدن سفیرش (حارث بن عمیر ازدی که حامل پیام به امیر بُصری بود) توسط فرمانده نصرانیان عرب، “جنگ” موته را رقم زد. چون زدن سفیر، زدن شخصیت حقوقی مسلمین و زدن نظام محمدی است.
اما در حقوق بین الملل، انتقام بدین شکل را مُجاز نمیشمارند ولو ابرقدرتها مرتکب میشوند!
“اقدام تلافی جویانه” و “مقابله به مثل”، چه مسلحانه و چه غیر مسلحانه(تحریم، بلوکه اموال و…) براساس ماده۵۰طرح کمیسیون حقوق بین الملل ممنوع اعلام میشود!
“اقدام مشابه” و “اقدام متقابل” با تلافی و مقابله به مثل فرق میکند. اقداماتی است که اولاً مُجاز نیست، اما در مقابله با متخاصم جایز است. مثل عمل نکردن به تعهدات متقابل برجام تا طرف مقابل وادار شود خسارت را جبران کند و به تعهداتش عمل کند!
مستکبرین این حقوق را رعایت نمیکنند؛ تحریم و ترور و… میکنند اما تلافی جوئی و مقابله به مثل ما را با توجه به قوانین بین المللی منع و دعوت به خویشتن داری میکنند!!! - فاصله قوانین و اجرای ما تا همین ظرفیت بین المللی:
تا اسم انتقام میآید نباید فقط به نهاد نظامی نگاه کرد. همانطور که موشک ،سکوی پرتاب دارد؛ نیروی نظامی هم برای انتقام، سکوی اقدام میخواهد. تصمیمسازی از امنیت ملی و دولت و وزارت خارجه هم میگذرد. اطلاع یافتن آمریکائی ها از طریق دیپلماتها اثر موشک را میکاهد!
بیست ماه پیش(۹۸/۲/۳)قانون اقدام متقابل در برابر اعلام سپاه بعنوان سازمان تروریستی، با ۱۲ ماده تصویب و ابلاغ شد.
در ماده۲ دولت موظف به اقدام متقابل در چارچوب مصوبات شورای عالی امنیت ملی شد.
در ماده ۶ آمده: “وزارت خارجه با همکاری سایر دستگاهها موظف است با استفاده از ظرفیتهای حقوقی، سیاسی، دیپلماسی دفاعی برای تعطیلی پایگاههای آمریکایی در منطقه تلاش نموده و بهرهمندی نیروهای آمریکائی از تاسیسات، تجهیزات، منابع مالی و سایر کمکهای احتمالی کشورهای منطقه را خاتمه دهد”!
در مواد دیگر “وزارت اطلاعات” و “قوه قضاییه” را هم مامور اقداماتی کرده است.
در ماده۱۱ آمده: “دولت و کلیه دستگاههای مشمول این قانون موظفند هر چهار ماه یکبار گزارش عملکرد خود را به کمیسیون امنیت ملی برای طرح در مجلس ارائه نماید!
یعنی بایدتا حالا ۵گزارش داده شده باشد!!!
این قانون نه تلافی جویانه و مقابله به مثل(منطق قرآن) بلکه در حد “اقدام متقابل” است. اما بعد از ۲۰ ماه چه چیزی برای گفتن در عرصه عمل دارد؟! چه نظارت و مطالبه جدی در اینباره شده است؟!
قانون “اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها” که اخیرا(۱۱آذر) در ۶ماده تصویب شد هم نه انتقام و تلافی، بلکه اقدام متقابل است؛ اما باز میبینید دولت زیربار نمیرود! این چند دستهگی پیام ضعف به دشمن داده است!
بنظر میرسد سیاسیون در دو دسته: برخی میخواهند “با برجام” و برخی میخواهند “از برجام” انتقام بگیرند!…
نسبت راهبرد کلان اخراج آمریکا از منطقه و اقدامات موضعی و نقطه زنی:
انتقام سردار، اخراج آمریکا از منطقه است؛ لکن تقویت و جهتدهی حس عمومی انتقام بعنوان پشتیبان این راهبرد، اقدامات موضعی و نقطهای موثر و پیش برنده میخواهد.
در نمونه تاریخی: انتقام سیدالشهدا(ع) در فرهنگ شیعی، ظهور و فرج مهدی آل محمد قرار داده شد؛ اما قصاص قاتلین کربلا توسط مختار، قیام توابین و خونخواهان متعدد حسین(ع)، از سوی ائمه تایید میشد و نقاطی در آن مدار دیده میشد. اینجور، هم شعله انتقام خاموش نمیشد و هم راهبرد کلان فراموش نمیشد.
باید دید عین الاسد یا برخی تحرکات مشابه در نسبت با اخراج آمریکا از منطقه، نسبت قصاص قتله کربلا توسط مختار با طلب ثار با امام منصور را دارد؟!
در مکتب سلیمانی انتقام، این دو بُرد کوتاه مدت و بلند مدت را داشت: در انتقام شهدای مدافع حرم و حججی، هم مواضع داعش موشک باران یا مورد حمله قرار میگرفت(کوتاه مدت)، هم برای اضمحلال داعش برنامهریزی و وعده زمانی (سه ماه) داده میشد و زودتر از موعد وفا میشد! آن موشکها و حملهها، هم تشفّی قلوب در جنایات خاص داعش بود و هم جزئی از راهبرد اضمحلال داعش!
الان هم به چنین اقدامات جهتدار و پیوستهای محتاجیم.
قانون اقدام متقابل علیه آمریکا مصوب اردیبهشت۹۸
ابلاغ شده از سوی رئیس جمهور به دستگاههای مربوطه!
ببینید ۸ماه قبل از ترور سردار سلیمانی، وزارت اطلاعات، وزارت خارجه و… در قبال شناسایی تروریستهای سنتکام و برنامهریزی برای اخراج آمریکائیها از منطقه چه وظایف محولهای داشتهاند؟!
تا حالا ۲۰ماه از این قانون گذشته و باید براساس ماده ۱۱، پنج گزارش از وزارتخانههای اطلاعات و خارجه و قوه قضاییه به کمیسیون امنیت ملی مجلس داده شده باشد!
آیا چیزی از این قانون انجام شد؟! آیا انجام جدیاش نمیتوانست پیشگیری از ترور سردار سلیمانی و شهید فخری زاده باشد؟!
دولتی که قانون پذیرفته و ابلاغ شدهاش را اجرا نکرده، چه ضمانتی دارد قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها(مصوب ۱۱آذر ۹۹) را -که از اول نپذیرفته- اجرا کند؟!
ظاهرا در ماههای آتی نه نتانیاهو ترس از انتقام دارد و نه رئیس جمهور ترس از استیضاح و دادگاه!
فهرست مطالب حوزه انتقامخواهی
مطالبی که از شهادت سردار سلیمانی تاکنون در حوزه انتقامخواهی از حجت الاسلام قنبریان موجود است:
-
ادب عقوبت در قرآن (پاسخ به یادداشت آقای سروش محلاتی)
-
نظریه انتقام سخت در سیره نبوی
-
عین الاسد و انتقام سخت
-
دوگانه کهنه: کارشناسی – انقلابیگری
-
آیت الله سیستانی و مبارزه با آمریکا
-
خونخواهی و خیرخواهی
خون خواهی و خیرخواهی١ (فاطمیه ٩٨)
خون خواهی و خیرخواهی٢ (فاطمیه ٩٨) -
شهید ارعاب
-
ما اهل کوفه نیستیم! (بزرگداشت شهید فخری زاده)
-
برخی نکات طرح شده در نشست اقتراحی “اشکال انتقام سخت در جهت بازدارندگی”.
-
تا انتقام …!
هفته بسیج مبارک
بسیجی هم مثل همه ارزشهای انقلاب، مرکب از یک روح و یک تن است: «فرهنگی بسیجی»؛ «سازمان بسیج».
فرهنگ بسیجی همان «نشان در بی نشانی»، «لشکر مخلص خدا»، «حضور به موقعِ بی توقع» و دهها خصلت دیگر است.
سازمان، همین تشکیلاتِ سلسله مراتبی و اداره تصمیمگیری و اجراست.
انتساب نام مقدس بسیج به یک سازمان، به جهت حضور جدی فرهنگ بسیجی در آن است؛ چنانچه انسان خواندن کسی، به خاطر وجود و بقاء روح در اوست.
هرچه فرهنگ بسیجی، «سازمان بسیجیتری» برای خود بسازد، بسیج ماندگارتر و متعالیتر میشود.
محسن قنبریان
سخنرانی/ مکتب سلیمانی
(چکیده سخنرانی در گردهمایی بزرگ بزرگداشت سرداران مقاومت)
آفتاب را نباید از پنجره شرقی یا غربی خود دید. شخصیتهای بزرگ و جامع نباید دچار دید تبعیضی ما شوند؛ یک جنبه آنها دیده و جنبه دیگر فراموش شود. شهید سلیمانی، تجسم همه ارزشهای انقلاب و استمرار مکتب بنیانگذار انقلاب و احیاگر بهشتی و مطهری بود. چند ویژگی شاخص این مکتب:
- توازن بین مرز با فتنه خیابانی؛ و تحمل مخالف و آزادی تفکر و بیان:
-امضاء نامه ۲۴فرمانده سپاه ده روز بعد از غائله کوی دانشگاه به رئیس جمهور وقت، نمونه خطگذاری با فتنه خیابانی علیه نظام است.
-هدیه کتاب حاج آخوند نویسنده اتاق فکر جنبش سبز در لندن [مهاجرانی] به دوستان، نشانه آن توازن است. سردار نه در ٨٨ بیطرف است نه با مهاجرانی آشتی کرده اما کتابی مفید از او درباره پیری روحانی و مهذب را خواندنی میبیند. “همه چیز آنها نجس”؛ را قائل نیست.
متاسفانه دچار تبعیض در ارزشها و آرمانهای انقلاب در بین چهرهها و گروهها هستیم. مغز متفکر یک جناح “اشغال” را بنام “دمکراسی برونزا” تئوریزه میکند و چیزی از استقلال نمیگذارد! برخی متفکران جناح مقابل هم صندوق رٲی را از باب وهن شریعت میپذیرند چیزی از جمهوریت نمیگذارند! در حالیکه رهبر انقلاب صندوق رٲی را “متن اسلام” خواند.
- دوگانه واقعی مقابل دوگانههای کاذب و غلط:
سردار دلها به تبع امام عزیز تقابل واقعی و اصیل را بین “مستکبر-مستضعف” و “تقابل اسلام ناب-اسلام آمریکائی” (اسلام مرفهین بیدرد و اسلام اشرافیت و…) میدانست. نه دوگانههای غلط “بیحجاب-با حجاب” یا “اصلاحطلب-اصولگرا”!
در خارج هم دوگانه “شیعه-سنی” را غلط و در راستای توطئه دشمن برای القای هلال شیعی و احیاء صفوی میدانست.
شهر بیجی عراق را وقتی از دست داعش نجات داد، دختر مسیحی بر کلیسا نوشت: مریم مقدس راحت بخواب که دیگر مسیح بر صلیب نمیشود!
این همان مکتب خمینی است که ما میخواهیم صدای مرگ بر آمریکا از ناقوس کلیساها شنیده شود.
سلیمانی موافق بیحجابی نبود، همه افکار اصلاحطلبان یا همه اعمال اصولگرایان را هم قبول نداشت اما تقابل ایندو را کاذب و غیر ضرور میدید. میفرمود: “این بیحجاب است، آن باحجاب است؛ این چپ است، آن راست؛ این اصلاحطلب است او اصولگراست! خب پس چه کسی را میخواهید حفظ کنید؟!”
- صدور انقلاب با حفظ استقلال کشورها:
امام عزیز انقلاب ما را مقدمه ظهور خواند، و از “لزوم صدور انقلاب” بین ملتها گفت. دشمن آنرا “امپراطوریسم” و دخالت و آشوب در کشورها تبلیغ کرد. برخی دوستان هم منفعل شده از “مالزی شیعی” و “ژاپن اسلامی” گفتند! یعنی ما هم کشوری مثل کشورها؛ چکار به دولتهای دیگر داریم…
سردار دلها آن توازن عالی و آرمان امام را محقق کرد و جلوی چشمها آورد:
ابوسنینه روزنامهنگار فلسطینی سال ۲۰۱۲ از سران مقاومت فلسطین میپرسد چه کسی فلسطین را برای خود فلسطین و مقاومت میخواهد؟! همه میگویند :جمهوری اسلامی!
یحیی السنوار درباره حاج قاسم میگوید که خالصانه و با تمام وجود به فلسطین عشق میورزد.
نورالدین شیرین مدیر شبکه قدس ترکیه در برنامه زنده شبکه ۵آنجا گفت: سردار سلیمانی در مقابل کودتای نافرجام ۲۰۱۶ ترکیه بیشتر از ژنرالها و سیاسیون ترکیه، نقش آفرید!
جلوگیری از سقوط دمشق و بغداد بینیاز از توضیح است.
- توازن عدالت و پیشرفت:
رهبری در ۲۹/۱۱/۹۶ فرمود: “ما دهه چهارم انقلاب را دهه پیشرفت و عدالت نامگذاری کردیم. پیشرفت به معنای واقعی کلمه در کشور اتفاق افتاده است؛ عدالت را نمیگویم! در مورد عدالت ما عقب مانده هستیم در این تردیدی نیست خودمان اعتراف میکنیم”.
بدون پیشرفت، عدالت، تقسیم فقر است اما پیشرفت بدون عدالت هم بزرگتر شدن فاصله قلههای ثروت و درههای فقر است.
سردار سلیمانی آنروز که فرمانده لشکر در کرمان و سیستان بود کنار توسعه استان، پیگیر عدالت برای مناطق محروم آنجا بود
سیل و محرومیت خوزستان به لحاظ کاری و سازمانی به او ربطی نداشت اما علیرغم خطر، آمد و تا زانو در آب به مردم محروم روستاهای سوسنگرد و… کمک کرد.
النبل و الزهرا در سوریه، محاصره و محرومیت با آنها کاری کرد که ریشه درختان را میخوردند! در وسط داعش محاصره بودند. دالان و معبری طولانی بین داعش باز کرد تا نجاتشان دهد.
- کارآمدی جهادی مقابل لشی و تنبلی و میزطلبی!
حضرت آقا فرمود: “مشروعیت همه ما بسته به انجام وظیفه و کارآمدی در انجام وظیفه است… هرجا کارآمدی نباشد مشروعیت از بین خواهد رفت[۱]“.
۲۲سال (از۷۶تا۹٨) فرمانده قدس بود. حتی منتقد و معترض از این طولانی بودن مسئولیتش انتقاد نکرد. چرا؟ چون کارآمدی میدیدند. ۲۰۰۰پیروزی در جنگ ۳۳روزه، ۲۰۰۶پیروزی در غزه، بعد پایان داعش و…
برای برخی منصوب و منتخب هم مردم امن یجیب میگیرند تا زود تمام شوند یا دوباره ابقاء نشود!
- طهارت اقتصادی مقابل رانتخواری:
آقا در بیانیه گام دوم، “طهارت اقتصادی” را شرط “مشروعیت کارگزار” نظام اسلامی خواند.
وقتی ۴۰۰۰آقازاده خارجنشین داریم، سردار دلها اگر بچهاش را خارج ببرد، زیر آتش دشمن در عراق بین صفوف مجاهدین میبرد.
با این همه دوندگی و دوری ازخانواده، اضافه حقوقی نگیرد؛ وضع خانه و زندگیاش این باشد.
برای بستری نوهاش بیمارستان دولتی برود و اجازه ندهد تختی را زودتر خالی کنند!
حتی در زیارت قبر شریفش، همسر ارجمندش امتیازی طلب نکند؛ وقتی سر صف ایستاده به قبر سردار میرسد پشت سریها نشناخته، گفتند زودتر! و او خود را معرفی نکرده زود برخیزد!
️ اینها ارزشهای مکتب انقلاب بود که در این مرد متوازن تجلی داشت، وقتی دچار خلل و تبعیض در آنها بودیم. لذا همه مردم او را خواستند مثل انقلاب۵۷
[۱] ۳۱/۶/۸۳
دریافت سخنرانی «مکتب سلیمانی» | دریافت از «پیوند کمکی»
یوم اللهِ سلیمانی
آیت الله سیستانی و مبارزه با آمریکا
سؤال این روزها این است که چرا مرجع عالی عراق مثل داعش با آمریکاییها برخورد نمیکند؟! نه حکم جهاد که حتی حکم حرمت به ماندن آنها -چنانچه آیت الله سید کاظم حائری داد- را نمیدهد!
در شهادت ابومهدی و سردار سلیمانی به تسلیت بسنده کردند! نه چیزی از انتقام و نه چیزی از اخراج آمریکا نگفتند! حتی به تظاهرات ضد آمریکایی جمعه بغداد، فراخوان نکردند! در این ایام بیش از پیش بر برخورد مسالمت آمیز تأکید میکنند!
در مقابل آمریکاییها -از جمله پمپئو- برای سلامتی او توئیت شکرگزاری میزند! چنانچه ۲۰۰۴ کالین فریمن -نویسنده آمریکایی- ایشان را برای جایزه صلح نوبل پیشنهاد میکرد!
مروری بر مواضع آیت الله درباره اشغالگران:
مرجعیتشان اواخر دوره صدام و تحت کنترل شدید او پس از انتفاضه شروع شد. با سقوط صدام و اشغال عراق توسط آمریکا اولین امکانها برای حضور سیاسی اجتماعی فراهم شد:
- وقتی حاکم آمریکایی عراق میخواست با گزینش افرادی خاص، قانون اساسی عراق را بنویسند، آیت الله با آن مخالفت و بر انتخابات عمومی تأکید کردند. به همه گروهها، حتی افراد منسوب به خود برای کاندید شدن، تأکید کردند؛ تا قانون اساسی توسط خود عراقیها و متناسب با اسلام نوشته شود. البته در قانون اساسی چیزی بعنوان نظارت مرجعیت یا فقهاء و مانند آن تعبیه نشد و در واقع نظارت موثر کنونی آیت الله در خطوط کلی، مشخصه منحصر به فرد ایشان است نه منصبی قانونی برای مرجعیتهای آتی!
- مطلقا اشغالگران را به حضور نپذیرفته است. از اصرارهای پل برمر -حاکم آمریکایی عراق- تا نامههای بدون جواب بوش و بلر به استناد قوانین بینالمللی نیروهای بیگانه را اشغالگر دانست.
- وقتی جریان صدر از عدم مبارزه مستقیم ایشان با آمریکا از او ناراحت و بدگویی میکردند؛ سخنگوی ایشان در نماز جمعه کربلا میگفت: “مرجعیت به روشهای مسالمت آمیز در جهت سرعت بخشیدن به بازگرداندن سلطه و سیادت در عراق به عراقیها و فراهم کردن زمینه اداره کشور به دست خود آنان بدون تسلط اجانب معتقد است”.
- در ماجرای درگیری نظامیآمریکاییها با صدریها(۲۰۰۴) که احتمال از بین رفتن آنها میرفت با نامه و سفارش آیت الله خامنهای، برای نجات مقتدی و جیش المهدی مداخله کردند. در این نامه آیت الله خامنهای به ایشان نوشتند بخاطر ایشان است که خود مستقیما دخالت نمیکنند[۱].
- خروج اشغالگران انگلیسی و آمریکایی پس از چند سال اشغال و تشکیل دولت عراقی را برخی نزدیکان ایشان محصول سیاست سکوت و مبارزه منفی ایشان خواندند[۲].
- پس از فتوای دفاع در مقابل داعش و شکست داعش، درباره نیروهای ائتلاف و پایگاههای آمریکا همان موضع سابق را ادامه دادند. در جریان جنایت آمریکاییها در فرودگاه بغداد و کشتن فرمانده حشدالشعبی و مهمان نخستوزیر عراق (سردار سلیمانی) ضمن تسلیت باز به رفتار مسالمت آمیز دعوت کردند! در بیانیه اخیر(۴بهمن) هم تأکید کردند: “مرجعیت دینی بر موضع ابتدائی و اصولی خود مبنی بر لزوم احترام به حاکمیت عراق، استقلال سیاسی آن و وحدت تمامیت ارضی و وحدت ملی آن و مخالفت قاطع با تعرض به اصول ملی آن از سوی هرطرفی و تحت هر بهانهای تأکید میکند[۳]“
عملا با کارهای تلافی جویانه چه در عراق و چه از سوی ایران روی خوشی نشان ندادند.
تحلیل:
درباره این رویکرد مرجعیت عراق در قبال اشغالگران دو تحلیل عمده وجود دارد:
- تفاوت مکتب نجف و مکتب قم:
مکتب فقهی مراجع نجفِ معاصر، بر ولایت فقیه و قیام علیه جائر وتشکیل حکومت اسلامی و مبارزه با طاغوتهای عصر مبتنی نبوده است. حفظ جامعه شیعی سقف خواست آنهاست. مباحثه امام خمینی در مهرماه۱۳۴۴ با آیت الله حکیم در نجف مثالی گویا از این رویکرد است؛ لذا دخالت آیت الله خوئی در انتفاضه علیه صدام و دخالت آیت الله سیستانی در جهاد علیه داعش، به یک گونه تحلیل میشود. هردو دفاع و برای نجات شیعیان از دست ستمگران بود که نتیجه یکی شکست و نتیجه دیگری پیروزی شد.
شهید محمدباقر صدر و صدر ثانی(پدر مقتدی) و شاگردان شهید صدر مثل آیت الله سید کاظم حائری جور دیگر میاندیشیدهاند. لذا هم در مقابل صدام و هم اشغالگران فتاوای دیگری داشتهاند (برای نمونه فتوای اخیر آیت الله حائری در ۷جمادی الاولی ۱۴۴۱را ببینید). البته مرجعیت اعلای عراق دست اینان نبوده است.
- تمایز ایران و عراق:
تحلیل دیگر بیش از اینکه این روش مسالمت جویانه و در حد نظارت و ارشاد را به مبانی فقهی و ویژگیهای شخصیتی این مراجع برگرداند [۴] به موقعیت متمایز عراق نسبت به ایران بر میگرداند. ایران از زمان صفویه جامعهای یک پارچه و با مذهب رسمی شیعه بوده و مرجعیت در آن از اول با دخالت در مسائل سیاسی شکل گرفته است. قیامها و نهضتهای ایرانیان در چند قرن اخیر عمدتا به رهبری مراجع یا فقهای تراز اول خود در ایران یا مقیم سامراء و نجف بوده است. اینها پیوند مردم و مرجعیت را بسیار وسیق و جایگاه آنرا تثبیت کرده است. اما عراق اکثریت شیعی کوچکتری نسبت به ایران(۶۴٪) داشته؛ تکثرهای آن موجب شده روند ایران را نداشته باشد. خطر تجزیه هنوز هم جدی است. شکست نهضت علماء در ثوره العشرین و انزوای آنها و محرومیت شیعیان پس از ساختن رقبا با اشغالگران تجربه دیگر است. سه دهه سرکوب توسط دیکتاتوری صدام، جایگاه مرجعیت را ضعیفتر کرد؛ طوری که حتی دولتهای شیعی(مثل نوری مالکی) یا جریانهای شیعی(مثل صدریها) نیز گاه به مرجعیت توجه نکرده و حتی در مواردی بر او فشار هم آوردهاند( مثل محاصره بیت در ۲۰۰۴). اینها موجب شده مرجعیت در حد پدری کردن برای همه گروهها و عدم دخالت تفصیلی در تصمیمات وارائه کلیات بسنده کند. اصلاحات اساسی در عراق و دولتی قدرتمند و برآمده از اکثریت مردم که بتواند حافظ امنیت و استقلال عراق باشد به همراه ارتقاء موقعیت مرجعیت، اولویت بر درگیری با آمریکائیها یابد.
توجه:
- راهپیمایی میلیونی و کمنظیر جمعه مردم عراق علیه اشغالگران در سالهای ارتفاع موقعیت مرجعیت در عراق، در گذرگاه ارادههای سیاسی و راهبری مرجعیت است که میتواند به ثمره اخراج کامل اشغالگران بیانجامد؛ و الا ماهیت استکباری آمریکا، “خروج طبیعی نیروهایش از عراق” را نامفهوم کرده است. استقلال و وحدت ملی عراق به اندازه ژاپن هم بشود، خروج طبیعی اتفاق نمیافتد.
- کاریزمای شخصی آیت الله سیستانی و فقدان جایگاه قانونی برای منصب مرجعیت و نظارت فقهاء در قانون اساسی عراق این نگرانی را افزون میکند که در صورت فقدان این رهبر معنوی ۹۰ساله این روند کُند به کجا میانجامد؟ آیا فقیهی دیگر بدون جایگاه قانونی و صرفا متکی به داشتههای شخصی میتواند زود این خلأ را پر کند؟!
محسن قنبریان
۹۸/۱۱/۶
[۱] https://fa.shafaqna.com/news/429815
[۲] ۱. ر.ک: مصاحبه مجله اندیشه پویا اسفند۹۶با حجت الاسلام والمسلمین شهرستانی نماینده آیت الله سیستانی در ایران
[۳] https://www.tabnak.ir/fa/news/954113
[۴] مثلا آیت الله خوئی حتی جهاد ابتدائی با کفار را در عصر غیبت مشروط به تشخیص اهل خبره وامکان پیروزی واجب میداند!(منهاج الصالحین ج۱ص۳۶۶). در جنگ شش روزه اعراب هم دستورجهاد علیه اسرائیل دادند