بایگانی برچسب: s

مباهله دو مذهبِ مقاومت و صهیونیزم!

  1. مباهله پیامبر(ص) با اهل نجران، مباهله دین حق علیه دین باطل بود.
    حاوی فضایل اهلبیت بخصوص امیرالمومنین(ع) بعنوان نفس پیامبر هم هست؛ اما یک سطح جدید مواجهه است.
    لذا از سوی دیگران هم انجام شده از جمله از سوی بُریر -سید قراء کوفه- در کربلا علیه سپاه عمر سعد با یزید بن معقل!
  2. در مباهله، مذهب حق باید بتواند رحمت را بر مذهب باطل و دروغین قفل کند:
    … فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ
    سپس ما لعنت (=بستن رحمت) را بر دروغگویان قرار دهیم.
    نه فحش است نه نفرین؛ میگوید اهل مذهب حق، امین الله است و کلید رحمت دست اوست، میتواند باز کند یا قفل کند. اگر راست می گویید که شما برحق اید، لعنت بر ما قرار دهید و رحمت الهی را برما ببندید! و الا ما می بندیم!
    در مباهله عاشورا جناب بُریر، معصوم نبود اما مباهله کرد و بُرد. طوری ضربت، کلاهخودِ یزید بن معقل را شکافت که شمشیر در جمجه سر گیر کرد! (الکامل ج۴ص۶۶) انگار خدا شمشیر زده بود!
  3. صدای “قوم برگزیده ی خدا” بودن یهود گوش عالم را کَر کرده؛ مسیحیان صهیونیستِ آمریکا هم پشت هر دلار شعار خدا با ماست دارند.
    امسال سالروز مباهله مصادف با صف آرایی مذهب اسلام ناب مقاومت با مذهب دروغین صهیونیزم (شعب مسیحی و یهودی اش) شده است؛ چه اتفاق مبارکی!
    ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکَاذِبِینَ!

مردم مظلوم و به ستوه آمده از صهیونیزم متجاوز دست بلند کنند و بُریرهای سپاه اسلام هم موشک شلیک کنند تا ببینیم برگزیده کیست؟!

محسن قنبریان ۱۴۰۴/۳/۳۰

تهدید را هم هزینه‌دار کنید!

چرا اتاق جنگ در مقابل تهدید ترور فرمانده کل قوا کاری نمی کند؟!

همه می دانند نیروهای نظامی ایران جانفدای رهبری اند و قطعا اجازه نمی دهند دشمن غلطی بکند؛ لکن قبح تهدیدش هم نباید بشکند.

مگر غیر از این است که رژیم جعلی، شعار محو اسرائیلِ ایرانیان را بهانه حمله پیش دستانه کرد؟!

پاسخ نظامیِ اعلام کرده به تهدید ترور رهبر انقلاب درون وضعیت جنگی دیگر اقدام پیش دستانه نیست که جواز بین المللی اش ثابت نباشد!

 

مرجعیت شیعه در قم و نجف و مشهد و… هم در این هزینه سازی می توانند سهم جدی داشته باشند!

اعاظم فقه بهتر می دانند چنین تهدید به تروری چندین عنوان فقهی محرّم می گیرد و رفع و دفع آن واجب است.

جای اینکه خدای نکرده بعدا محکوم کنند، الان میتوانند مواضعی -بخصوص اجماعی- بگیرند به گونه ای که دشمن جرات فکر کردن به آن را نکند!

بیوت و معتمدین و مرتبطین مراجع عظام در تدارک این مساله تکلیف دارند.

 

دستگاه دیپلماسی نیز در خط قرمز کردن تعرض به بیت رهبری در همه مجامع بین المللی وظیفه دارد.

۱۳سند حقوقی بین المللی در راستای مبارزه با ترور وجود دارد…

بند۴ماده ۲منشور ملل متحد توسل به تهدید را منع می کند.

بیت مرجعیت شیعه از اماکن فرهنگی مذهبی و مشمول قطعنامه۲۳۴۷ شورای امنیت است که در شرایط جنگی هم نباید مورد تعرض قرار گیرد.

حقوق دانان وزارت خارجه و دولت بهتر میتوانند لایحه حقوقی دراینباره تنظیم کنند و باید این صدا هم از دستگاه دیپلماسی شنیده شود.

 

محسن قنبریان ۱۴۰۴/۳/۲۸

شعار استقلال در برابر ترامپ هزینه داره

اتحادیه_اروپا و چین هم هزینه میده. / کار ویژه تحریم ایجاد درد و شکستن مقاومته! / یعنی خودرو لوکس بیاد ولی دارو خاص نیاد تا بشه به یکی گفت

مقاومت در برابر ترامپ چگونه است؟!

اوضاع بحرانی فعلی حاصل مقاومت است؟! / شعار مقاومت را دستمالی نکنیم

ترامپیسم!

بی بی سی توجه خوبی کرده:

ترامپ (در سفر عربی اش) هیچ اشاره ای به دموکراسی و حقوق بشر نکرد و جایش از بازار آزاد و عدم مداخله دولت گفت؛ یعنی ایدئولوژی نئولیبرال!

 

سرمایه داری از اول مساوی با لیبرالیسم نبود؛ خشونت و تیزی آن در تلاقی با لیبرالیسمِ سیاسی و اجتماعی گرفته می شد.

 

اما نئولیبرالیسم، سرمایه داریِ لخت بازار آزاد است.

در آن لیبرالیسمِ اقتصادی، لیبرالیسم سیاسی و اجتماعی را بلعیده است!

به تعبیر استیگلیتز آزادی استثمار کنندگان، آزادی استثمار شوندگان را گرفته؛ آنچه اصالت دارد بازار آزاد بی قید است.

سیاست زدایی چه با دولت زدایی چه با  سرکوب اتحادیه های کار و مصرف در خدمت اصالت بازار است.

در کشورهای مرکز همراه با پوپولیسم ریگانی و فاشیسم ترامپی ظهور می کند؛ در ممالک پیرامون هم با دیکتاتورها کاملا سازگار است!

 

تئوریسین های اصلی آن (هایک و فریدمن) کودتای پینوشه با آن همه خشونت و اعدام و نقض حقوق بشر را  “معجزه بزرگ اقتصادی زمانه” خواندند! “پسران شیکاگو”، شاگردان ایندو بودند که مشاوران و مدیران پینوشه شدند! آن معجزه هم دولت زدایی از بخش عمومی و خدمات آموزش و بهداشت و… بود!

 

در نئولیبرالیسم ترامپی، نه فقط دولت برآمده از بازار است؛ بلکه اصلا غول های اقتصادی جای کابینه سیاسی همراهان او در سفر خارجی اند!

یک ملّاک به جای وزیر خارجه، گفتگو کننده غزه و اوکراین و ایران است!

پادشاهی های عربی بدون صندوق رای و کمترین دموکراسی، با دهها نقض حقوق بشر بخاطر تعهد به بازار آزاد و تجارت جهانی مطلوب ترین هستند.

درست فرمود: المال یعسوب الفجار!

 

محسن قنبریان

دولتِ بازار!

هیچوقت “نظریه دولت” در دنیا به این خفت نرسیده بود!

 

در دوره تجارت دریایی، بازار برای امکان تجارت [ : استعمار] نیازمند پول واحد، رانت صادرات و واردات و ایمنی راه ها و… بود پس به ساخت “دولت مرکزی” روی آورد؛ لویاتانش را هم پدید آورد!

 

بعد از شکل گیری تجار بزرگ بین المللی، دولت مرکزیِ مداخله گر، مزاحم تلقی شد. دولت ناچار باید بخاطر امنیت جامعه، برای سرکوب دستمزد کارگری توسط بازار هم کاری می کرد و این هزینه تولید [ : کاهش سود سرمایه] را افزایش می داد پس به لسه فر حکم شد؛ “جدایی دولت از بازار”!

 

بازار در مرحله بعد به خدمات عمومی و  حق ها دست دراز کرد، بهداشت و آموزش و… کالا شد! بعد بانک خصوصی نوبت “پول خصوصی” شد! و…

شهروندان دیدند چیزی نمانده که دولتها برایشان حفاظت کنند؛ حالا [از ریگان و تاچر] دیگر بازار، دولت می ساخت!

 

بازار، سیاستهای بین المللی، جنگ و صلح ها را هم در پوشش دولت دست گرفت. “تجارت جنگ” سهم بازار و “جنگ تجاری”[تحریم] هم هزینه بازار بود!

از تجارت بمثابه جنگ، دولتها به اندازه ای میتوانستند استفاده کنند که بازار آسیب نبیند!

 

ترامپیسم را باید مرحله نو “بازار دولت” خواند. رسما “معامله” (بجای “مذاکره”) گفتمان ترامپ و شرکای الیگارش بازاری اش هست: خرید جزیره گرینلند و کانال پاناما، معامله حمایت از اوکراین در مقابل واگذاری معادنش و از همه بدتر تسلط بر غزه با مهاجرت اجباری برای یک سرمایه گذاری بزرگ تفریحی در کنار مدیترانه؛ چیزی که ترامپ رسما “یک معامله املاکی” می خواند!

دیگر پوششی هم در کار نیست خود بازار دولت است!

 

محسن قنبریان

از قرآن تا انجیل تا ترامپ: صلح از طریق قدرت!

ترامپ در پیام تازه اش برای آتش بس غزه نوشته:

We will continue promoting PEACE THROUGH STRENGTH throughout the region

“ما به ترویج صلح از طریق قدرت در سراسر منطقه ادامه خواهیم داد”!

در ادامه: “و بر اساس نیروی حرکت این آتش‌بس، توافق‌های تاریخی ابراهیم را گسترش خواهیم داد.”

 

صغرویا واضح است تجاوز و تحمیل نظم آمریکایی است که صلح خطاب میشود؛ اما مهم کبرای ادعاست که: صلح با قدرت شکل می گیرد؛ نه هیچ چیز دیگر.

این قاعده، آموزه ای وحیانی در قرآن و انجیل هم هست!

 

در قرآن در ۶۱انفال:

“و إنْ جَنحوا لِلسَّلْم فَاجْنَحْ لها…: اگر به صلح گراییدند، تو [نیز] بدان گراى”!

اما در ۳۵محمد:

“فَلا تَهِنوا وتدعوا إِلَى السَّلْم وَأنتمُ الْأعْلَوْنَ واللَّهُ مَعَکُمْ وَلَنْ یَتِرَکُمْ أَعمالَکم: پس سست نشوید و به آشتی و صلحی [که برای شما خفّت بار است] دعوت نکنید، در حالی که شما برتر هستید و خدا با شماست و هرگز از اعمالتان نمی کاهد.”

یعنی صلح از سر قدرت، آری؛ سر سستی، نه!

 

در انجیل هم در متّی ۵، ۹ آمده: “خوشا به حال صلح جویان زیرا آنان فرزندان خدا خوانده خواهند شد”.

اما در متّی ۱۰، ۳۴ آمده: “گمان مبرید که آمده ام تا صلح به زمین بیاورم. نیامده ام تا صلح بیاورم بلکه تا شمشیر بیاورم”!

در الهیات مسیحی از آن تعبیر به صلح زیر شمشیر می کنند.

 

تعجب از مسلمانی است که حتی به انجیل و ترامپ(!) هم مومن نیست و صلح را منهای قدرت نظامی می خواهد و حتی از قبول خلع سلاح حرف می زند!

 

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۱۰/۲۷

دو درخواست از دکتر سعید لیلاز

  1. اسناد کاسبان تحریم درون بخشی از حاکمیت را که شما(مثل برخی دوستانتان) مدعی هستید لطفا منتشر کنید! (درخواست حقیقی است نه استهزایی یا انکاری)
  2. درباره اسناد زیر که ثابت می کند بخشی از جریان موسوم به فتنه ۸۸ درخواست دهنده تحریم بیشتر بوده و شما نیز از محکومان آن ماجرا در دادگاه بودید برای جامعه توضیح دهید:

چرخش یکباره:

توجه مهم:

آیا برای این مدارک ارائه شده تکذیبی این جریان سراغ دارید؟!

یک اتفاق جالب: در ایام دولت روحانی ۳۰نفر از ضد انقلاب و جنبش سبزی های مقیم خارج به ترامپ نامه نوشته و خواستار تحریم شدند!

متن اصلی
An open letter by Iranian dissidents to President-Elect Donald Trump

ترجمه
نامه سرگشاده گروهی از ایرانیان مخالف حکومت به دانلد ترامپ

زود اصلاح طلبان داخلی از این نامه تبری جستند!

حال سؤال اساسی این است: در نامه ها و پیامهای قبلی جنبش سبز به اوباما که از قضا بعنوان نماینده موسوی و اصلاح طلبان هم ارائه میشد آیا همان روزها یا همان سال تکذیبی اتفاق افتاد که ما از آن بی خبریم؟!

چکیده ای از اسناد را اینجا ببینید.

محسن قنبریان ۱۴۰۰/۱۱/۲۸

پلیس طبقاتی و بی‌عدالتی امنیتی!

یک اصل در اقتصاد اسلامی و عدالت‌گرا مورد تأکید است:”حق” نمیتواند “کالا” شود!

شیخ انصاری در اثر فاخر خود تکسّب با حق مخلوقین را حرام می‌شمارد[۱].

حق مثل: بهداشت و درمان، سطحی از آموزش و فرهنگ، امنیت و…

از اینرو تأمین امنیت عمومی، نمی‌تواند “کالا” شود و در “بازار عرضه و تقاضا” قرار گیرد. مأموران امنیت به نسبت خدمات از کارفرمایان خود “مزد و اجرت” بگیرند. بلکه تأمین امنیت عمومی برعهده دولت و تأمین معاش مأموران با “ارتزاق از بیت‌المال” است.

خصوصیت بارز اقتصاد سرمایه‌داری، “کالایی‌سازی”، “بازاری‌سازی” حداکثری است. در این نظام همه آنچه “حق عمومی مردم” تلقی می‌شود هم “کالا” می‌شود. از آن جمله امنیت عمومی(نه نگهبانی یک موسسه و کارخانه خاص) است.

آمریکا -بعنوان مهد سرمایه‌داری- نه فقط نیروهای اشغالگر نظامی‌اش در استخدام پیمانکاران خصوصی(مثل بلک واتر) است؛ بلکه پلیس‌های متعددی از آن در اختیار پیمانکاران است.

همانطور که آموزش دیده‌ای در یک کار فنی می‌تواند به استخدام کارفرما و پیمانکار خصوصی درآید؛ مدارسی خصوصی، آموزش پلیسی داده و کارآموزانِ جویای کار، در شهرها و ایالت‌ها به استخدام پلیس در می‌آیند. پلیسی که مثل شرکتی خصوصی در قرارداد شهردار یا فرماندار است[۲].

کارمند دولت فدرال نیستند. محله‌های مرفه‌نشین چون پول بیشتر می‌دهند، پلیس بیشتر و بهتری دارند!

وقتی امنیت، کالا شد و پیمانکار پیدا کرد و در بازار عرضه و تقاضا درآمد؛ خود جداگانه می‌تواند دکانی جدید بسازد.

مایکل سندل به خوبی در کتاب “آنچه با پول نمی‌توان خرید” از راه‌یابی تبلیغات تجاری به ماشین و خدمات پلیس پرده برداری می‌کند. مثلا شرکتی به پیمانکاران پلیس ایالتی پیشنهاد می‌دهد ماشین مجهز را در قبال سالی ۱دلار در اختیارشان دهد به این شرط که: به بدنه ماشین‌ها، آگهی‌های تجاری نصب شود! پلیس ۱۶۰شهر در ۲٨ ایالت قبول می‌کنند! شرکت واگذار کننده‌ی ماشین هم امتیاز تبلیغات بر ماشین پلیس را به شرکت‌های تبلیغاتی کرایه می‌دهد!

مخالفان، خطر جانبداری پلیس نسبت به حامیان مالی‌اش را برجسته و موافقان، فقط به صرفه و اقتصادی بودن را به رخ می‌کشند(اقساط سالانه ۱دلاری بجای ۲٨۰۰۰ دلار هزینه نقد، پیشنهاد وسوسه کننده‌ای است). از دهه ۹۰ به بعد سروکله ماشین‌های تجاری شده پلیس قبلا تجاری شده در اروپا و آمریکا پیدا شد[۳].

سیاست‌های اقتصادی ترامپ بیش از اوباما به نفع سرمایه‌داران سفید و به ضرر سیاهان فقیر شد. سیاست‌های تشویقی برای سرمایه‌گذاری در آمریکا و کاهش مالیات سرمایه‌داران(از ۳۵٪ به ۱۵٪) از آن جمله است.

از آنسو، کاهش مالیات موجب کاهش در آمد دولت می‌شود! ترامپ برای جبران آن، از بیمه درمانی، آموزش و امنیت(حقوق عمومی) کاست!

بالتبع فاصله فقر و غنا را بیشتر و ایده‌های نژادپرستانه را محقق می‌کند.

در چنین وضعیتی هم بزه و خشونت فقرا و سیاهان افزایش می‌یابد و هم پلیس نگاه بالسویه به شهروندان فقیر و غنی، سیاه و سفید ندارد! بیشتر به نفع مرفهانی -که با مالیات، بودجه شهرداری و فرماندار ایالت(کارفرمای پلیس) را تأمین میکنند- وارد میشوند. و نسبت به فقرا و سیاهان خشونت بیشتری اعمال می‌کنند.

خوب است به عنصر سرمایه‌داری و کالایی شدن امنیت هم(در کنار نژادپرستی) در افزایش خشونت پلیس نسبت به سیاهان فقیر توجه شود.

مطالب مرتبط:

محسن قنبریان
۹۹/۳/۲۲

[۱] مکاسب محرمه شیخ انصاری. فضلای حوزوی خوب است صرفا به ادله موافقین و مخالفین توجه نکنند و لازمه سیاسی-اجتماعی هریک از مبانی را هم -که بی تأثیر در ادله هم نیست- توجه کنند.

[۲] آمریکا پلیس فدرال و گارد ملی هم دارد که برای جرم‌های سازمان یافته و آنچه امنیت ملی را تهدید می‌کند(مثل ۱۱سپتامبر و اعتراضات فراگیر اخیر) وارد میشوند و در اختیار دولت‌اند.

[۳] ر.ک:کتاب آنچه نمی‌توان با پول خرید؟ ص۱۷۱و۱۷۲

عین الاسد و انتقام سخت

حمله موشکی به عین الاسد، مورد رضایت مثل آقای تاجزاده هم واقع شد! همو که از نفی انتقام سخت و بهانه‌سازی برای جنگ می‌گفت؛ حالا اینقدر را خردمندانه می‌داند و می‌گوید: ترامپ پاسخ روشنی به جنایت تروریستی خود گرفت. او صلح را به خطر انداخت و اکنون باید از پیامدهای شهادت سردار سلیمانی درس بگیرد و با پرهیز از اشتباه محاسبه مجدد جنگی ویرانگر با نتیجه باخت-باخت به منطقه تحمیل نکند.

علیرغم خط و نشان‌های فرماندهان نظامی‌در آن ۵روز و کمپین عمودی-افقی به تبع خط و نشان سید مقاومت؛ سردار هوا فضای سپاه گفتند: دنبال کشته‌گیری نبودند و الا در گام اول ۵۰۰کشته داشتند!

حتی اینقدر سختیِ انتقام، مذاکره (بخوانید:معامله) با آمریکا توسط دیپلمات‌های ۴۰ساله ج.ا.ا را ذاتاً منتفی نمی‌کند! بخصوص که ترامپ بلافاصله از مذاکرات بدون پیش شرط گفت!

یعنی سیلی عین الاسد می‌تواند یک برگ برنده برای امتیازگیری در مذاکرات قالب‌گیری شود (مثل درصد غنی‌سازی و تعداد سانتریفیوژها در اول مذاکرات برجامی)!

به تعبیری انتقام آنقدر سخت نبود که خودبخود برای مذاکرات، “تمام کننده” باشد. از اینرو درخواست رهبری عزیز از مردم جدی و لازم است که فرمودند: “این مساله مذاکره و نشستن پشت میز و اینها، مقدمه دخالت‌ها و حضورهاست؛ این باید به پایان برسد”.(۹۸/۱۰/۱۸)

واقع بینانه:

واقعیت این است که هدف بزرگتر، مساوی با “جنگ” یا “تجاوز به همسایه” بود:

پایگاه نظامی‌اساسی‌تر (مثلا فرماندهی سنتکام) در کشوری غیر از عراق بود که بخلاف عراق دستور اخراج را تصویب نکرده و به ما اجازه نقض حریمش را نمی‌داد.

هدف چشمگیرتر از اینها -که وزن انتقام سخت داشته و برهم زننده همیشه گزینه مذاکره با شیطان اکبر باشد- زدن یکی از ناوهای آمریکائی بود؛ که همان لحظات اول از آب‌های ما دورشان کردند و زدنش هم عملا شروع جنگ بود.

️ نتیجه اینکه:

باوجود این محذورات، عین الاسد مقدورترین هدف -اقلا در گام اول- بود.

البته گام دوم اگر استینافی از سوی ما باشد، طبعا جنگ‌طلبی معنا می‌شود لذا مشروط به تقابل آمریکا بیان شد.

سپاه هم در بیانیه‌اش به همسایگان هشدار لازم را داد که در صورت تقابل آمریکا، پایگاه‌های او در این کشورها ایمن نیست. اینگونه محذور اول برچیده می‌شود و تعرض به آمریکا در خاک همسایه، نقض حریم او تلقی نخواهد شد.

️پژواک سه گانه:

پژواک همین سیلی اول، سه گونه است:

  1. در ایران:
    چون ترسی از آمریکا در توده‌ها نیست و با خط و نشان‌های فرماندهان، توقعات انتقام هم بالا رفته، زدن عین الاسد کف توقعات مردم شد. نه تنها غیظ قلوب را زایل نکرده، که حتی غرور ملی با زدن سردار ملی مان جبران نشده است. گرچه مردم منتظرند با سایر اقدامات مقاومت و تدابیر سیاسی همراستا، خون‌بهاء (اخراج آمریکا از منطقه) مدیریت شود؛ و با دیپلماسی‌های جاری، دچار روزمرگی و فرسایش نشود.
  2. در جهان و بخصوص منطقه:
    پژواک سیلی در گوش منطقه، بلند است. هیمنه و هیبتِ مرعوبگر آمریکا در منطقه را بیش از پیش شکست. زدن یک پایگاه نظامی مهم جسارتی بود که هیچ کشور مستقلی جرٲتش را نداشت. این سیلی به ملت‌ها جسارت می‌دهد و خط پشتیبانی مقاومت و سرمایه اجتماعی آن را می‌افزاید. دست مقاومت برای ضربه‌های مدبرانه در راستای اخراج آمریکا از منطقه را بازتر می‌کند.
  3. در آمریکا:
    کاملا بستگی به حجم خسارات عین الاسد، بخصوص تلفات انسانی آن دارد:
    اگر ناچیز باشد -که آمریکایی‌ها برآن اصرار دارند- پیروزی برای ترامپ است!
    فراموش نکنیم مردم آمریکا، ایران را دشمن می‌دانند و تلقی عمومی درباره سردار دل‌ها، مثل خیابان‌های تهران و کرمان نیست! واقعیت اجتماعی آمریکا چند توییت‌نویس موافق ما نیست؛ چنانچه واقعیت ملت رشید ایران مسیح علینژاد و اپوزیسیون‌های ماهواره‌ای نیست. لذا ترامپ -در این فرض- اگر نتواند ترور سردار را با کشتن بن‌لادن و البغدادی و زرقاوی(یک تروریست) شبیه‌سازی کند؛ اقلا آنرا برداشتن دشمن شماره یک اسرائیل و آمریکا برای خود ثبت می‌کند؛ که به یک پایگاه نظامی می‌ارزد!
    اما اگر میزان خسارات و تلفات عین الاسد بالا باشد یا سلسله اقدامات نزدیک به هم مقاومت زیاد شد؛ برای او یک باخت قطعی و تمام‌کننده است. فرو رفتن آمریکا در جنگی نامتقارن و بدون یک طرف معلوم و معین، افکار عمومی آمریکا را مثل بوش علیه او می‌کند.

محسن قنبریان
۹۸/۱۰/۱۹