بایگانی برچسب: s

مقاومت اجتماعی، خودِ زندگی است!

مقاومتِ اجتماعی یعنی در مقیاس فرد فرد، مقاومت؛ لذا هر نفر، منحصر به فرد است و ماجرای خود را دارد.

 

همه مثل هم، کمپین و تک سایز نیست؛ هیچ کس سیاهی لشکر و بی قصه نیست.

پیرمرد، “طور” خود و بچه و نوه، “جور” خود و زن و دختر “نحوه” خود را دارند؛ حتی دوتایش مثل هم نیست؛ به اندازه آدمهایش قصه دارد.

لذا پر روایت است؛ اینقدر که امپراطوری های رسانه ای نمی توانند همه اش را سانسور کنند!

 

شعار زده و کلیشه ای یا برساختی نیست، هرکس در موقف مقاومت، اقدام خاص آن موقعیت را می کند؛ گاه شُکر گاه شکایت، گاه رَجَز گاه زَجر و…

از اینرو واقعا زیبا و غیر تصنعی است؛ مثل یک بوستان با عطر و رنگهای متعدد و فراوان!

 

پهنایش همه جامعه است، نه صنف و جناح و طیفی خاص؛ حجاب، انتخاب موقف مقاومت شده، اما مثل “عهد تمیمی” هم بینشان پیدا میشود، باز در قامت مقاومت مقابل اسرائیل نه هنجار شکن علیه جامعه!

 

قصه این پیرمرد و دخترکش هم زیبا بود…

محسن قنبریان

 

مطلب مرتبط : غزه از دید تعلّم نه ترحم

مردم چکاره مقاومت‌اند؟!

اول سه تابلوی تاریخی ببینیم:

  1. سقوط بشار اسد و قبلش صدام حسین!
    بشار، به پایگاه روسیه فرار کرده بود اما هنوز برخی در ایران، به اطلاعیه های ارتش اعتماد داشتند! عقب نشینی ها را تاکتیکی می خواندند و منتظر بودند ورق برگردد!
    در عراق هم ارتشی که تا هفته قبل کویت را چند ساعته گرفته بود، مثل ارتش بشار شد!
    سقوط بغداد همه را غافلگیر کرد.
    بی مردم و نامردمی بودن، عامل شکست است! جنگ بشار یا صدام مساله مردم نبود و بالتبع جریان اخبار و راهبردها و یاری اش از آنها نمی گذشت؛ گرچه آنها قربانی اشغال و هرج و مرجش شدند!
  2. فرار سپاه حضرت امیر(ع) در صفین!
    معاویه بر تیری نوشت: “از بنده خیرخواه خدا! شما را آگاه کنم که معاویه می خواهد بند فرات را بر شما بگشاید تا همه غرق شوید! پس مراقب باشید”! و پرتاب کرد.
    تیر را یک نفر دید و دست به دست چرخید، شایع شد و جان گرفت. همزمان معاویه ۲۰۰کارگر را به کمرگاه رود فرات فرستاد تا با بیلها و زنبیل ها برای فریب حفاری کنند!
    تیر به حضرت امیر(ع) رسید فرمود: “هشیار باشید این حیله ای که معاویه بدان پرداخته نه درست است نه قابل انجام؛ او می خواهد شما را از جای [استراتژیک تان] براند! نادیده اش انگارید!”
    سپاه فریب صدای حفاری خورد و موقعیت را رها کرد؛ طوری که امیر(ع) هم ناگزیر شد با آخرین دسته به جای مرتفع برود! “(وقعه صفین ص۱۹۰)
    نظام علوی، مردم پایه بود؛ اما به تعبیر خود حضرت: “کَأَنَّنِی الْمَقُودُ وَ هُمُ الْقَادَهُ” (گویی من پیرو و آنها پیشوایند)!
    در این فضا مرجفون برنده اند! اتفاقی که در لیله الهریر و فردایش قرآن بر نیزه زدن بیشتر کارگر شد!
  3. شیرینی بدر صغری و مرجفون مدینه!
    مشرکان پس از پیروزی در اُحد با مسلمانها قرار جنگی دیگر کنار بازاری فصلی گذاشتند که بدر صغری نام گرفت. مسلمانها در حال آماده شدن بودند اما ابوسفیان آماده نبود. خشکسالی را بهانه کرد و بخاطری که مسلمانان جسور نشوند خروجی دو سه روزه از مکه کرد. نُعیم بن مسعود اشجعی را ۲۰شتر جایزه داد تا مسلمانان را منصرف کند. او با رجفه و شایعه آمد و به اصحاب گفت ابوسفیان همه را جمع کرده و اینبار متفاوت از قبل سراغتان می آید! خارج نشوید که جز فراری کسی نجات نمی یابد ! خانواده هایتان کشته می شوند و…
    بین یاران گشت و گفت تا رعب و وحشت افتاد و آنان از رفتن اکراه یافتند !(المغازی ج۱ص۳۸۶)
    رسول الله تهدید را خنثی کرد که: حتی اگر تنها باشد می رود!
    تهدیدها و رجفه ها با ازدیاد ایمان مومنان جواب گرفت(۱۷۳آل عمران) در مقابل شبکه مرجفون تهدید شدند(۶۰احزاب)
    خروج شیرین مسلمانان بدون جنگ، ۸روز در بازار فصلی به تجارت گذشت!

چگونه الگوی سوم ساخته شد؟!

عناصرش در این دو آیه است:

  1. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ…!(۷۱نساء)
    آیه خطاب به همه مردم است نه فقط فرماندهان و اولی الامر.
    حِذْر، بیداری و آماده باش و مراقبت همه جانبه در برابر خطر است. گاه برای ابزارِ برحذر شدن(اسلحه) هم به کار می رود؛ اما خودش بمعنای اسلحه نیست؛ چنانچه در آیه۱۰۲ همین سوره باز دستور می دهد: جایی(مثل نماز) که اسلحه زمین می گذارید هم حذرتان را داشته باشید! (…أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَکُمْ وَخُذُوا حِذْرَکُمْ…).
    از خبر دیده بانی تا ارائه تحلیل از آرایش صحنه، بیان درس و عبرتها تا پیشنهاد راهبرد مقابله درست و هرچه مثل اینهاست “اگر در مسیر ماندن و مقاومت” باشد، همه از مصادیق خُذُوا حِذْرَکُمْ است؛ و #مقاومت_مردم_پایه می سازد؛ لذا پیامبر می شنید، در راهبردها مشورت می گرفت که: در شهر بجگنیم یا بیرون؟! مسلمان عادی مشورت می داد که: خندق بکنیم! و…
    نمونه اول این را ندارد! کنار نهادن مردم از اینجا شروع می شود!
  2. وإِذا جاءَهُم أَمرٌ مِنَ الأَمنِ أَوِ الخَوفِ أَذاعوا بِهِ ۖ وَلَو رَدّوهُ إِلَى الرَّسولِ وَإِلىٰ أُولِی الأَمرِ مِنهُم لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَستَنبِطونَهُ مِنهُم …﴿۸۳ نساء﴾
    و هنگامی که خبری از امن یا ترس به آنها برسد، آن را شایع می‌سازند؛ در حالی که اگر آن را به پیامبر و پیشوایان -که قدرت تشخیص کافی دارند- بازگردانند، از ریشه‌های مسائل آگاه خواهند شد…
    در مذمت منافقین و ضعاف مومنین است که خبری(خوب یا بد) از میدان را پیروزی یا شکست تلقی و ترویج می کنند و “قصد تضعیف روحیه دارند”. ترویج اخبار اثبات نشده، اتهام پراکنی بی اساس، بزرگ نمایی توان دشمن، تحقیر خودی و رد نکردن به اولوالامر، تابلوی دوم را می سازد.
    پیروزی یا شکست به جمع بندی میدان و راهبردهاست که کار اولی الامر است.
    کار اولی الامر در این حوزه، استنباط است. “نَبَط” اولین آب استخراج شده از چاه است و استنباط یعنی خارج کردن قول از حالت ابهام و رساندن به مرحله تمییز و تعیین.

ولیّ امر و مردم، مدار مقاومت اند؛ هردو!

محسن قنبریان ۱۴۰۳/۹/۲۶

سخنرانی/ شرح خطبه ۲۱۶

درسهای نهج البلاغه
شرح خطبه ۲۱۶
جلسه دوم / ۹آذر۱۴۰۳
حجت الاسلام قنبریان

فراز اول: فقد جعل الله لی علیکم حقاً بولایه امرکم و لکم علیّ من الحق مثل الذی لی علیکم

 ۴ مقدمه:

  1. موافقین و مخالفین وجود حق!
  2. حق، جعل و اعتبار متکی به تکوین
  3. حق/ حکم/ تکلیف؛ چه تفاوتی می کند چیزی را حق یا حکم بدانیم؟!
  4. دو مقام حق: جعل حق (اهلیت تمتع) / اجراء و استیفاء حق (اهلیت استیفاء)

شرح فراز:

  1. جعل الله… حقاً ؛ جعل و اعتبار الهیِ حق
  2. “لی علیکم” و “لکم علیّ” ؛ حق مصطلح است یا حکم است؟!
  3. “مثل الذی لی علیکم” ؛ حق متقابل
    – حق متقابل غیر از تقابل حق_تکلیف است!
    – حق متقابل متکافوء بین حاکم و مردم!
    – سخن محمد عبده اول این خطبه
  4. “مثل الذی”؛ در حق بودن(نه متعلق)
    – در اهلیت تمتع و اهلیت استیفاء؟!

دانلود سخنرانی «شرح خطبه ۲۱۶» | “دانلود از پیوند کمکی


ادامه خواندن سخنرانی/ شرح خطبه ۲۱۶

جهاد دفاعی در عقلانیت انقلاب اسلامی

حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان
پژوهشکده شورای نگهبان/ ۵ آذر ۱۴۰۳

عقلانیت انقلاب اسلامی بین جهاد دفاعی و مختصات نظام بین الملل جدید جمع کرد که شد: هسته های مقاومت!

در دیدگاه رهبر انقلاب اسلامی مقاومت اسلامی برای فلسطین ، ایده ای مردم سالار و تحققش مردم پایه است نه الزاماً جنگ پایه!
لازم شود جنگ هم می کند

این سخن، کلام الله است:
لَئِن لَم یَنتَهِ المُنافِقونَ وَالَّذینَ فی قُلوبِهِم مَرَضٌ وَالمُرجِفونَ فِی المَدینَهِ لَنُغرِیَنَّکَ بِهِم ثُمَّ لا یُجاوِرونَکَ فیها إِلّا قَلیلًا(۶۰احزاب)
اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بی‌اساس در مدینه پخش می کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان می‌شورانیم، سپس جز مدّت کوتاهی نمی‌توانند در کنار تو در این شهر بمانند!

لکن تمام ماجرا در صغرای قضیه و تطبیق است.
وقتی تشخیصش با هر که شد، این کبرای کلی بر هر تحلیل و بیانی -ولو درون جبهه مقاومت- می نشیند!
طرح هر نوع نگرانی برای تدبیر به موقع -نه سازش و عقب گرد- در جبهه مقاومت همه جزء رجفه و مرجفون مارک می خورد؛ چنانچه این ایام برچسبش بر پیشانی های زیادی خورده است!

اصلا پویشِ مجرم بگیری اش، هم شروع شد! برخی فراخوان دادند که تحلیل گران نادان یا هر گوینده ای که سخنش توی دل خالی کن است را معرفی کنید تا مطالبه جمعی برای پیگرد قضایی اش را فراهم کنیم!

در طرف دیگر زمینِ مبارزه اما یکسال است تجمعات علیه نتانیاهو -البته زیر پرچم رژیم- انجام می شود. وضعیت جنگی -جز چند روز- مجوز منع تجمع و اعتراض نشده است! البته تجمع کنندگان هم سازش نمی خواهند، به تدابیر نخست وزیر گله مندند و الا برخی تندتر از او هستند!

تطبیق گران عزیز و مرجف بگیران محترم، سیمای مردم سالار جمهوری اسلامی را کمتر از نمای رژیم ددمنش صهیونی نکنند!
نگران های جبهه مقاومت هم اگر دلسوزند، احتیاط کنند که توی دلی خالی نشود؛ دیگر از وضعیت ها طوری نگویند که درگیری به خاکریز جبهه خودی بکشد!

محسن قنبریان

شوق و شکایت!

اینکه جامعه ایرانی بخصوص هسته حزب اللهی از لحظه سقوط سوریه و اسد در حیرانی است، اینکه هیچ تحلیل جامع و اقناع کننده ای هم -علیرغم تولید انبوه محتوا- نبوده، واضح است.

از اینرو همه منتظر و مشتاقند تا فردا رهبر انقلاب چه می فرماید!

 

لکن سقوط اسد از مثل سقوط خرمشهر و فاو و… سخت تر نبود!

آن روزها جامعه دچار چنین سردرگمی هایی نمی شد، چون مثل خامنه ای و هاشمی و… در نماز جمعه و دانشگاه و… حاضر و برای مردم توضیح می دادند.

توضیحشان نه فقط تکرار الهیات “خدا با ماست” بود و نه حرفهای صرفا تکنیکال میدان؛ جمع درست هردو بود، هم عالم به مبانی و عقلانیت انقلاب اسلامی بودند و هم مشرف به میدان.

 

امروز این حلقه مفقود است؛ لذا باید منتظر ماند تا خود رهبری بیاید و بگوید!

مطلعین میدان، نوعا سرمایه اجتماعی و مقبولینِ عقلانیت انقلاب اسلامی در جامعه نیستند!

برخی ائمه جمعه و برخی فضلاء انقلابی و فعالین دانشگاهی و… هم که الهیات و منظومه عقلانیت انقلاب اسلامی را می شناسند، خبر دست اول از میدان ندارند و فقط بعضا، گزینشی از مجاری خاص، اطلاعاتی ناقص می گیرند؛ که معمولا طرحش در جامعه با رد و تکذیب ها همراه میشود و…

 

رابطه و نسبت استاد خامنه ای و… با امام خمینی و میدان انقلاب، در نسل بعد بازتولید نشده است و این فقط تقصیر کوتاه قدی بعدی ها نیست؛ حلقه اول های تصمیم ساز و مشرف میدان دیگر از جنس روحانیون کف میدان و دانشگاه مثل خامنه ای و هاشمی و…سالهای۶۰ نیستند!

 

پس یکی مینویسد: تا فردا همه ساکت!

یکی مینوسد: چرا ساکتید و همه بر دوش رهبری؟!!

 

محسن قنبریان

این کار، ثواب شهادت در رکاب حسین بن علی(ع) را دارد!!!

حجت‌الاسلام قنبریان در روز دوم رویداد «مسئله اول»:
«جامعه‌پردازی و ساختن و نگهداری جامعه اسلامی، وظیفۀ همۀ مسلمانان است.»

رویداد «مسئله اول» داره به پایان می‌رسه؛ اما این تازه آغاز کار ما در سنگر مدرسه است!

۱۵۸ ثانیه برای تماشای این ویدئو وقت بگذارید!

مسئله‌های امروز قشر حزب اللهی چیست؟؟

 

آیا قشر حزب اللهی فقط نماینده چند معروف و منکر خاص شده؟؟

حجت‌الاسلام قنبریان پاسخ می‌دهد…

اعتراض یک فرصته یا تهدید؟؟

مقصر عقب ماندگی در عدالت کیست؟‌؟

فرق دعوت به خیر،ارشاد جاهل و امر به معروف و نهی از منکر