بایگانی برچسب: s

امیرالمومنین(ع) فرمود: خداوند را با خدائی بشناسید و رسول را با رسالت؛ و اُولی الامر بالامربالمعروف و العدل والاحسان: صاحبان امر و حکومت را به امر به معروف کردن، عدالت گستری کردن و احسان به مردم بشناسید!(کافی ج۱ص۸۵)

در این نمونه هرسه جمع است:

  • امر به معروف و نهی از منکر متصدی بیت المال
  • عدالت ورزی نسبت به خواص و نزدیکان
  • احسان به مردم و لحاظ کردن آنها در هر ماجرای ریز و درشت.

چرا پیامبر(ص)، علی(ع) را ولیعهد حکومتی خود نکرد

دو دوتا، چهارتایِ اهالی قدرت می گوید اگر می خواست امر حکومت و سرپرستی سیاسی اجتماعی امت پس از خود از دست علی(ع) خارج نشود، باید از روز بعد غدیر، ایشان را ولیعهد حکومت خود می کرد. یعنی امور حکومت را به دست او می سپرد، تا انتقال قدرت در زمان حیات خودش صورت میگرفت؛ چنانچه بعدا اموی ها و عباسی ها با ولایتعهدی اینچنین، کار را در دست سلسله ای که می خواستند نگه می داشتند!

عجیب تر اینکه حکم به “وصایت” امیرالمومنین(ع) از روز “انذر عشیرتک الاقربین” تا “غدیر” بوده است! لقب وصی برای حضرت بخصوص از بعد غدیر، زبانزد بوده است[۱].

به راستی “وصایتِ پیامبر” چه فرقی با “ولایتعهدی” ای که بعداً رایج شد دارد؟!

چرا از این وصایت -که امامت است- “انتقال رسمی قدرت سیاسی” مثل دوره اموی و عباسی، استنباط و استخراج نشد؟!

باز عجیب تر اینکه اهلبیت(ع) علیرغم تصریح به وصایت حضرت امیر(ع) و سایر ائمه[۲]؛ نه تنها علی(ع) را ولیعهد حکومتی پیامبر(ص) ندانسته، بلکه اساساً ولایت عهدی را بدعت در اسلام شمرده اند!

در عهدنامه امام مجتبی(ع) با معاویه شرط می شود که: معاویه کسی را ولی عهد خود نکند! سیدالشهدا(ع) با یزید دو معارضه دارد:

  1. اصل بدعت ولایتعهدی در اسلام
  2. فسق و فقدان شرایط خلافت در یزید

واقعاً فرق وصایت با ولایت عهدی در چیست؟!

ولایتعهدی مکانیزمی برای انتقال قدرت در سلسله های خاص، یکی بعد دیگری بود. ولایتعهدی بستره ای بود که “خلافت و بیعت آزادانه مردم” را تبدیل به “سلطنت موروثی” و”بیعت تشریفاتی” می کرد!

از سالها قبل از فوت حاکم، ولیعهدی در نظر گرفته می شد و زمینه برای انتقال قدرت به او فراهم می شد! مخالفین احتمالی، خریده یا سرکوب می شدند و بعد ولایت عهدی، علنی می شد؛ برایش با زور و اقتدارِ حاکم مستقر بیعت گرفته می شد و مردم در کار انجام شده قرار می گرفتند. نپذیرفتن او، خروج تلقی شده به خون کشیده می شد. در یک کلام، مردم به کلی کنار گذاشته می شدند! مکتب اهلبیت، ولایت عهدی را بدعت خواند[۳]!

پیامبر(ص)، به حکم الهی امامت علی(ع) را ابلاغ و او را وصی خود خواند، اما ولی عهد حکومتی بشکل اموی و عباسی نکرد. اینگونه اگر مردم ابلاغ الهی را رها و حاکمی دیگر برمی گزیدند، البته آثار حاکم مفضول یا حاکم جور را در زندگی می دیدند؛ قیامت هم در محضر الهی باید پاسخگو بودند، اما امام حق، خود را به زور و غلبه بر آنها تحمیل نمی کرد. مردم باید حکومت را به امام حق، اعطاء کنند[۴]؛ نه حاکم عدل، ولیعهدی کسی را بر مردم تحمیل و برای اطاعت اجباری، آنها را ذلیل کند.

بیجا نیست رشید رضا در المنار نقل می کند: یکبار دانشمندی المانی در حضور جمعی از مسلمانان از جمله بزرگان مکه در استانبول گفت: سزاوار است که ما برای معاویه تندیسی از طلا بسازیم و آنرا در یکی از میادین برلین نصب کنیم! پرسیدند : چرا؟! گفت: زیرا معاویه بود که نظام حکومت اسلامی را از مردمسالاری به نظام استبدادی[سلطنت موروثی] دگرگون ساخت. اگر چنین نشده بود، اکنون اسلام سراسر جهان را فراگرفته و مردم آلمان و دیگر اروپائیان عرب مسلمان بودیم[۵]“!

حالا این سخن، شیرین تر جلوه می کند که: “عید غدیر، عید دخالت مردم در امر حکومت است[۶]“.

محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۲۶

[۱] ابن ابی الحدید تعدادی از اشعاری که به وصایت حضرت امیر(ع) اشاره دارد را اورده است

[۲] خطبه۲ نهج البلاغه: فیهم الوصایه و الوراثه

[۳] چرا امام حسین(ع) ولایتعهدی را بدعت اما امام رضا(ع) آنرا پذیرفت را شهید مطهری پاسخ می دهد.

[۴] حکمت۲۲ نهج البلاغه

[۵] تفسیرالمنار ج۱۱ص۲۶۰

[۶] رهبر انقلاب  ۷۵/۲/۱۸

مراقبه غدیریه!

شعرسپید علیرضا قزوه را با عنوان: “آن کفش های وصله دار” با صدای گرم حجت الاسلام دیانی بشنوید!

 

– خلیفه نیستی، سلطان هم! فقط امام اول مظلومانی!

– و جای پنج سال می شد که پنجاه سال حاکم باشی!

– می شد حسین و حسن را باخود همراه کرد

یکی مشاور اعظم و یکی وزیر خزانه داری کل!

– حتی عقیل را می شد سه چهار سالی

با حقوق ارزی آن روز به اندلس فرستاد!

– می شد محمد حنفیه سفیر سازمان ملل باشد!

مانند این پس خاله ها که هنوز و تا همیشه سفیرند!

– می شد بعد خود فکر پادشاهی فرزندان بود!

مثل همین ملک حسین و ملک حسن

مثل همین حیدر علی اف و اف بر این دنیا…

– می شد انبان خویش را پر کرد از شیر مرغ و جان آدمیزاد

از وعده و وعید و افطاری داد با بیت المال!

– در برج های دوبی سهمی داشت!

در بازار بورس دستی!

– برای بردن نان فرصت نیست!

این را به سازمان غله و نان بسپار!

پ.ن:

  1. کنار ریسه و شربت و اطعام، از سبک غدیری حکومت هم مذاکره کنیم!
  2. .در این ایام مبارک برای شفای بیماران بخصوص حاج آقا دیانی عزیز هم دعا کنیم!

این شعر زیبای سعید پاشا زاده با صدای علی اکبر قلیچ حاوی گوهرهای مهمی از مکتب علوی است:
در دین علی پینه فقط روی جبین نیست!
در مُلک سلیمانی خود کارگری کرد!

اگر دست کارگر مثل سجدگاه مومن بوسیدنی شود و اگر حکّام اقلا به قدر مزد کارگری، از مُلک بردارند، به مکتب غدیر نزدیک تر می شویم!

 

جناب آقای اژه‌ای باید با منِ منبری متفاوت باشد!

  • رئیس قوه قضائیه هرهفته حرفها و دستورات خوبی می دهد انگار نهج البلاغه می خواند! “به هر متهمی دستبند نزنید”! “وقت دستگیری خانواده را…”!

اما تقریبا هربار هم اتفاقاتی می افتد!

خانمی را دستگیر می کنند انگار گونی بر می دارند! همه هیکل پیدا میشود!

تکذیب هم نمیشود! می گویند پیگیری میشود!

  • قنبر را بخوابان و شلاقش بزن[۱]. باید این پیگیری را هم مردم ببینند! نه دادگاهش علنی است نه اجرای حکم دیده میشود!
  • انتظار از آقای اژه ای این است که با یک منبری متفاوت باشد!

* گفتگوی کامل را اینجا ببینید.

مطلب مرتبط: http://mghanbarian.ir/interview/5405/

 

حجت الاسلام قنبریان

[۱] اشاره به روایتی که قنبر از خشم و غلظت، سه تازیانه بیشتر بر مجرم زد و امیرالمومنین(ع) او را خواباند و سه تازیانه اش زد(الکافی ج۷ص۲۶۰)

بقیه السیف ها را دریابیم!

کسی از میدان جنگ به حضرت امیر(ع) نوشت: جنگ از قبیله ربیعه زیاد کشته گرفت[۱]

حضرت حکمت ۸۴ نهج البلاغه را انشاء فرمود: “بَقیّه السَّیفِ اَبقَی عَدَداً وَ اَکثَرُ وَلَداً : بازماندگان و باقی ماندگان از شمشیر شمارشان باقی تر و نسلشان بیشتر است!”

حاج نادر بقیه السیف سید مرتضی بود ، فرزندان معنوی ای افزود و جریان رسانه ای در مسیر آوینی آفرید. خدایش با شهدا محشورش کند.

بقیه السیف ها را دریابیم و قدر بشناسیم حاج حسن رحیم پور از آن جمله است.خدایش عمر با برکت عطا فرماید.

[۱] تمام نهج البلاغه ص ۸۵۵

سخنرانی/ کارگزاران حکومتِ برای بهشت!

درخطبه ۳۷ فرمود: در شعار صدایم کوتاهتر از همه اما در عمل از همه برترم!

– ذلیل نزد من عزیز است تا حقش را بگیرم و قوی نزد من ضعیف است تا حق را از او بگیرم!
▫️ دو مشکل سیاسی

  1. ادعا و شعارزدگی
    – چون همراه با تصنع و ساختگی است به رسوایی می انجامد!(هلک من ادّعی)
  2. افتراء و رسیدن به انسداد
    – آن رسوایی ها زمینه پذیرش شایعه و رواج افتراء میشود و چون باز بیش از واقعیت است، وقتی واقعیت برای افتراء تغییر نمی کند، افشاگر به انسداد می رسد!
  • نمونه‌هایی از سیره امیر المومنین(ع)
  • *تفصیل را در فایل صوتی بشنوید

دریافت سخنرانی «کارگزاران حکومتِ برای بهشت!» | “دریافت از پیوند کمکی

مطالب مرتبط:

  1. سخنرانی/ حکومتی که بهشت می‌برد!
  2. روز علی(ع) روز حکومت!

سخنرانی/ حکومتی که بهشت می‌برد!

حکومت باید به بهشت ببرد؟!

  • درخطبه۱۵۶ امیرالمومنین می فرماید اگر اطاعتم کنید شما را بر راه بهشت حمل می کنم!
  • هر حکم فقهی حقوقی فرع یک معرفت اعتقادی است:
    – نسبت دنیا و آخرت در اسلام
    – درک بی ارتباطی ایندو، سکولاریسم دانشی و حصر فعالیت برای دنیا بدون توجه به ابعاد اخروی، سکولاریسم گرایشی است.
  • هر حکومتی مردمش را به جهان دیگر و ابعاد اخروی حمل می کند!
    – ۴۱قصص و ۲۸ابراهیم
    – مثَل صید ترال و نمونه های اجتماعی معاصر

 آیا حمل کردن به بهشت اجباری است؟!

  • اصلا کلمه “حاملکم” حاوی لطف است حکومت در اختیار مردم است نه مردم در اختیار حکومت!
  • حمل با تسهیل راه است
    – حدود و تعزیرات برای باز ماندن راه های اجتماعی(تجارت، نکاح و…) است نه به زور بهشت بردن دزد و بزهکار
    – برخورد حضرت امیر(ع) با جوان ترانه خوان!
    – تظاهرات حجاب باید علیه قاچاقچیان حجاب و بی حجابی شود نه مصرف کننده بد حجابی!
  • اگر مردم حاکم اسلامی را اطاعت کردند باید به بهشت برسند!
    – نه تخلف از قوانین اسلام باز باشد!
    – استفتائات رهبری درباره برهنه کردن افراد برای تفتیش و مانند آن/ درباره گشتن کیف بچه ها در مدارس/ و…
  • کارگزار حکومت هم با اطاعت باید بهشت برود!
    – برخی اشکالات شرعی در سریال گاندو !
    – قنبر بزهکاری را سه شلاق بیشتر زد، حضرت همانجا سه شلاق بر او زد!

دریافت سخنرانی «حکومتی که بهشت می‌برد!» | “دریافت از پیوند کمکی

علی(ع) در خطبه۱۶ از دو خطر می گوید که متاسفانه در سیاست ورزی و کنشگری ما ردپایی دارد:

  1. ادعا، موجب هلاک است!
    قرار عالم بر این است: هرکس “ادعا”ی خدمت و رعایت ارزشها کرد، رسوایش کند؛ موقعیتش را نابود کند. سیاسیونی که در برتری طلبی بر دیگران، ارزشی بودن خود را به رخ می کشند را نگاه کنید: هَلَکَ مَنِ ادَّعَی!
    چون چیزی از تصنع و دروغ و ریا در آن هست و این حباب می ترکد!
    ارزشیِ واقعی، مدعی نیست!
  2. افتراء هم موجب رسیدن به انسداد است!
    “خیب” آرمان و آرزویی است که محقق نشده و صاحبش را نومید کرده باشد.
    اگر انسدادی ها در دهه های قبل را ببینید تایید می کنید: گاه در جریان افشاگری، راست و دروغ به هم آمیخته و کارشان به افترا کشیده می شد!
    بودن مدعیان تصنعی در برخی مقامات و رسوا شدن هایشان، این افشاگران را جسورتر کرد که همه شنیده ها و اسناد مظنون را قطعی بگیرند و حکم کنند!
    اما بجای آرمانِ اصلاح، سر از یأس و ناامیدی درآورند و به مرور حکم به انسداد کردند!
    دقیق فرمود:خَابَ مَنِ افتَری!
    چون چیزی از دروغ بستن و تصنع اینجا هم هست. واقعیت، مطابق آن نمی شود و اینها به انسداد می رسند!

کاش مراقب هردو آسیب باشیم!

محسن قنبریان

روز علی(ع) روز حکومت!

محافل سیاست زده(نه سیاسی) خواندن اینگونه احادیث را با نیت خوانی برچسب و انگ می زنند! خدا را شکر رهبر انقلاب خوانده بود لذا بیان ایشان را به اشتراک گذاشتم.

بیانات رهبر انقلاب درباره تبعات اخروی ریاست

  1. نکات مهم:
    “نفس آمریت و ریاست تبعاتی دارد”! حاکم حتی اگر محسن و درستکار هم باشد در قیامت با غُل و دست بسته حاضر میشود! و تازه اگر درستکاری ثابت شد، آزاد می شود! و الا بر غُل و زنجیر او افزوده میشود!
    – فقط حاکمان معصومی چون پیامبر(ص) و علی(ع) که خداوند عصمت از گناه و خطایشان را پیش از قیامت امضاء کرده و اصلا آنها را میزان سنجش حاکمان (مشروع و نامشروع) قرار داده از این قاعده استثناء اند.
  2. نظارت بر قدرت و پرسش از نحوه اِعمال آمریت(هرکه باشد)، در این مکتب و این منطق، کاستن از بند و زنجیر قیامت است، نه کاری شیطانی و از ایادی جهنمی!
    رهبر انقلاب در جای دیگر با تکیه بر منطق همین حدیث است که می گویند: «نظارت برکسانی که حکومت می کنند _چون حکومت به طور طبیعی به معنای تجمع قدرت و ثروت است یعنی اموال بیت المال و اقتدار اجتماعی و اقتدار سیاسی در دست بخشی از حکّام است_ برای اینکه امانت به خرج دهند و سوء استفاده نکنند و نفس شان طغیان نکند یک کار لازم و واجب است و باید هم باشد» (۷۹/۱۲/۹)
    بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر

محسن قنبریان